- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
«مشعر» سرزمینی است در حدود دوازده کیلومتری عرفات، در مسیر عرفات به سوی مکه قرار دارد. این سرزمین بین تنگه دو کوه (مأزمین) و وادی محسّر واقع شده است.
علت نامگذاری مشعر
واژه «مشعر» به مکانی گویند که شعار خدا و نشان خدا جویی و خدا خواهی در آن کاملا پیدا است.[۱] در مورد نام گذاری مشعر گفته اند: آن جا مرکزی برای شعار حج و نشانه ای از این مراسم عظیم است.[۲] و نیز مشعر به معنای نشان راه است و این سرزمین نشان مکان و عبادت خداوند است.[۳]
در حدیثی از امام صادق(علیه السّلام) حکایت شده است: جبرئیل (علیه السلام) به هنگام آموزش مناسک حج به ابراهیم (علیه السلام)، بعد از غروب روز عرفه و هنگام حرکت به مشعر به ابراهیم (علیه السلام) فرمود: «ازدلف الی المشعر الحرام»؛ «به سوی مشعر الحرام حرکت کن و به آنجا نزدیک شو».[۴]
در قرآن کریم آمده است: «فَاذْکُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ».[۵]
اسرار مشعر
آیت الله جوادی آملی در مورد اسرار مشعر می نویسد: «راز وقوف و بیتوته در مشعر الحرام، این است که حج گزار قلب خود را با شعار تقوا آگاه کرده، پرهیزگاری و خوف از خداوند را شعار دل خود قرار دهد. تا قلب او با تقوا شناخته شود که شعار هر قومی، معرف آن قوم است. بنابراین اگر چه تقوا در همه مناسک حج مطرح است، لیکن تجلی ویژه آن هنگام وقوف در مشعر الحرام، مشهود واقفان بر اسرار است».
ابراهیم (علیه السلام) در مشعر
حضرت ابراهیم (علیه السلام) که دوران کودکى و نوجوانى را در کوه هاى کوثى در سرزمین اور بابل به سیر و سیاحت پرداخته و کوه و صحرا برایش دانشگاهى شبانه روزى بود و از مطالعه ستارگان و خورشید و ماه درس هاى بسیار آموخته و به افول و نقص آنان پى برده بود، اکنون ذریه و پیروان خود را به صحرا و کوه هاى عرفات و مشعر الحرام و منى می برد.[۶] و از بعد از ظهر تا غروب روز نهم ذىحجه آنان را نظاره گر غروب و افول خورشید می گرداند و معرفت و شناخت آنان را نسبت به خورشید به واقعیت و یقین می رساند.
آنگاه آنان را به صحراى مشعر الحرام کوچ مىدهد[۷]، و شب تا به صبح به تماشاى ماه و ستارگان مىبرد، تا با مشاهده غروب و افول ماه و ستارگان به مرحله شعور رسند و متوجه نقص آنها و نیاز انسان به خداى پدیدآورنده کرات آسمانى و زمین گردند و به مرحله یقین نایل گردند همچنان که خداوند ملکوت آسمان ها و زمین را به او ارایه کرد تا از موقنین باشد: وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ.[۸]
وقوف در مشعر الحرام
توقف در مشعر، از ارکان حج است و حاجیان شب دهم ذیالحجه بعد از غروب آفتاب، از عرفات حرکت می کنند و به مشعر می آیند و در آنجا با قصد قربت شب را به صبح می رسانند.
مرحوم کلینى با سند خود از امام صادق (علیه السلام) روایت مى کند که فرمود: سپس پیامبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلم) از عرفات افاضه کرد و به مردم هم دستور داد که عرفات را ترک کنند تا به مزدلفه که همان مشعر الحرام است رسید.
در آنجا نماز مغرب و عشا را با یک اذان و دو اقامه به جاى آورد و به افراد ضعیف دستور داد که شبانه به سوى منى پیش بروند و به آن ها سفارش کرد که جمره عقبه را رمى نکنند تا وقتى که خورشید طلوع کند.[۹]
همچنین زنان را شبانه به همراه اسامه بن زید به سوى منى فرستاد و فرمود: هر کدام که قربانى به همراه آوردهاند، رمى را انجام دهند و از منى خارج نشوند تا قربانىها ذبح شود و هر کدام که قربانى نیاورده اند، رمى را انجام دهند و به سوى مکه بروند. واقدى روایت کرده است: هنگام سحر، پیامبر به زنان و بچه هایى که ضعیف تر بودند و از آن حضرت درخواست کرده بودند تا قبل از ازدحام جمعیت به سوى منى بروند، اجازه داد تا حرکت کنند.
آن حضرت ریگ هاى رمى جمره عقبه را در مزدلفه جمع کرد. پس از این که فرارسیدن صبح کاملا براى او روشن شد، نماز صبح را با یک اذان و اقامه به جاى آورد. سپس سوار قصواء شد و به مشعر الحرام (یعنى کوه قزح) آمد. در آنجا رو به قبله ایستاد و آنقدر ذکر گفت و دعا کرد تا این که سفیدى صبح کاملا نمایان شد، اما هنوز خورشید طلوع نکرده بود و پس از طلوع خورشید، حرکت کرد.
سپس فرمود: خداوند، در این مشعرش، بر شما نعمت بخشید و گنهکارتان را به خاطر نیکوکارتان بخشود و به نیکوکارتان، هر چه خواست، بخشید. با نام خدا حرکت کنید.
ادب وقوف در مشعر الحرام
پیامبر خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم) می فرماید: همه جاى مزدلفه (مشعر)، موقف است. از وادى محسر. بالاتر بروید. در حدیث دیگری از آن حضرت آمده است: هر کس این چهار شب را شب زندهدارى کند، بهشت براى او واجب است: شبِ تَروِیَه، شب عرفه، شب عید قربان، و شب عید فطر.
کوچ از مشعر الحرام
امام صادق (علیه السلام): پیامبر خدا، چون از مزدلفه کوچ کرد، آرام مى رفت و مى فرمود:” اى مردم! آرام، آرام!”، تا آن که در وادى محسر ایستاد”.
مسند ابن حنبل به نقل از فضل بن عباس: دو بار، شاهد کوچ همراه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) بودم. او کوچ کرد؛ در حالت وقار و آرامش، و زمام شتر خود را گرفته بود [و مهار می کرد که تند نرود]. تهذیب الأحکام به نقل از معاویه بن عمّار: امام صادق (علیه السلام) فرمود:” چون کوه ثَبیر براى تو آشکار شود و شتر، جاى گام خود را ببیند، کوچ کن”.
[سپس] امام صادق (علیه السلام) فرمود:” مردم در جاهلیت مى گفتند:” ثَبیر! بتاب تا غارت کنیم”. منظورشان، روشنىِ آفتاب بود. پیامبر خدا (ص)، بر خلاف عادت اهل جاهلیّت، کوچ می کرد. آنان، با اسبْ تاختن و شترْ دواندن، کوچ می کردند؛ ولى پیامبر خدا، بر خلاف آنان، با آرامش و وقار، کوچ می کرد.
پس [اى معاویه بن عمار!] با یاد خدا و طلب آمرزش، کوچ کن. ذکر خدا را بر زبانت جارى ساز و چون به وادى محسر رسیدى که وادى بزرگى بین مشعر و مِناست و به مِنا نزدیکتر است، پس شتابان از آن بگذر؛ زیرا پیامبر خدا، شتر خود را در آن جا شتاباند، در حالى که می فرمود:” خدایا! پیمانم را به سلامت بدار، توبهام را بپذیر، دعایم را مستجاب کن و بین آنان که پشتِ سر نهادم و آمدم، جانشین من باش”.
هدف از حضور در مشعر الحرام
هدف از وظایف ما در مشعر، به یاد خدا بودن، داشتن «شعور» است؛ یعنی انسان آداب ملاقات با خداوند را یاد بگیرد، این مسئله اهمیت زیادی دارد که انسان از راه دور برود، خرج کند و نفهمد کجا رفته و با چه کسی ملاقات می کند!
در روایات است که مشعر، «حرم» خداوند است؛ اول که می خواهند وارد شوند، باید إذن بگیرند. در مشعر باید خود را آماده کنید که برای ورود به منی، و از طریق منی به زیارت خانه ی خدا، إذن بگیرید. بعضی ها در فشار جمعیت و هوای گرم و خستگی سفر، مجال نمی یابند به یاد خدا باشند و می خوابند و هنگام طلوع آفتاب، برای رفتن به منی هجوم می آورند و در مشعر، به یاد خدا بودن برای آن ها مطرح نیست. در روایات می فرمایند: در مشعر باید حجاب ها و موانعی که نمی گذارد به خدا قرب پیدا کنید، برداشته شود.
حاجی موظف است وظایف و تکالیف شرعی خود را بداند (بداند چگونه طواف کند، سعی بین صفا و مروه را چگونه بهجا آورد و…). این آگاهی ها، آمادگی می خواهد، و این درسی برای انواع عبادت های ماست. در رساله های عملیه، چگونه نماز خواندن، چگونه روزه گرفتن و… را آموزش داده اند و با مطالعه ی آن، مقلّدین به مسائل فقهی تسلط پیدا می کند. اگر کسی مسائل را یاد نگیرد، ممکن است سال ها نماز بخواند، ولی نماز او صحیح نباشد. یا در مورد تجارت، حضرت علی (علیه السلام) میفرمودند: «مَنِ اتَّجَرَ بِغَیْرِ فِقْهٍ فَقَدِ ارْتَطَمَ فِی الرِّبَا»؛[۱۰] کسى که بدون آموزش فقه اسلامى تجارت کند، به ربا خوارى آلوده شود.
جمع میان دو نماز مشعر (مزدلفه)
در مذهب اهلبیت (علیهم السلام) جمع میان دو نماز ظهر و عصر و نیز مغرب و عشا مشروط بر این که ظهر پیش از عصر و مغرب پیش از عشا، ادا شود، جایز است.
همه ى مذاهب، جمع ظهر و عصر در عرفه و جمع مغرب و عشا را در «مزدلفه» (مشعر الحرام)، جایز می دانند.
مالکیان جمع بین نمازها را در وطن و محل اقامت، در صورت برخى عذرها چون بارش باران، گل بودن زمین، بیمارى، پذیرفته اند.
شافعیان باهم خواندن نمازها را در وطن در صورت بارش باران، پذیرفته اند.
حنبلیان جمع بین نمازها را در وطن در صورت عذرهایى مانند بیمارى سخت، استحاضه، ناتوانى در کنترل نجاست بدن و نیز ناتوانى از طهارت، ناتوانى در تعیین وقت و ترس از جان، عرض و مال پذیرفته اند.
حنفیان می گویند: جمع جایز نیست مگر در عرفه، یا براى شخص محرم در حج که عصر را پس از ظهر می توان خواند و یا در «مزدلفه» و نیز محرم در حج که مغرب را در وقت عشا پیش از عشا می توان خواند.[۱۱]
در مکتب اهلبیت (علیهم السلام)، نماز ظهر و عصر و نیز مغرب و عشا، هر کدام دو وقت دارند. آغاز وقت نماز ظهر، زوال خورشید است (وقتی که خورشید وسط آسمان است) و پس از ادای آن، می توان نماز عصر را هم اقامه کرد؛ هرچند وقت فضیلت نماز عصر فرا نرسیده باشد.
پی نوشت ها
[۱] . مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن کریم، ج۶، ص۷۷، ماده «شعر».
[۲] . مکارم شیرازی ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۶۰.
[۳] . طبری، محبالدین، القری لقاصدام القری، ص۱۵۴.
[۴] . مجلسی، بحار الانوار، بحارالانوار، ج۹۹، ص۲۶۶.
[۵] . بقره/سوره۲،آیه۱۹۸.
[۶] . فیض کاشانى، المحجه البیضاء، ج ۱، ص ۲۰۲.
[۷] . صدوق، علل الشرائع، ص ۴۳۶؛ بحار الانوار، ج ۹۶، ص ۲۶۶.
[۸] . انعام: ۷۵.
[۹] . همان به نقل از فروع کافى، ج ۱، ص ۲۳۳.
[۱۰] . ر. ک: الفقه على المذاهب الاربعه، ج ۱، ص ۴۸۳.
[۱۱] . حکمت ۴۴۷ نهج البلاغه
منابع
- مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۶ق.
- حسینیادیانی، ابوالحسن، حج مقبول، تهران، مشعر، ۱۳۸۱ش.
- مکارم شیرازی ناصر با همکاری جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۵۴ – ۱۳۸۷ش
- طبری، محبالدین، القری لقاصدام القری، بی نا، بی جا، بی تا.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.فیض کاشانى، محسن فیض، المحجه البیضاء، انتشارات اسلامی، ۱۳۸۳ش.
- صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، نجف، المکتبه الحیدریه، ۱۳۸۵ق.
- حکمت نامه پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله و سلم(فارسى)
- عبد الرحمن بن محمد عوض الجزیری (ت ١٣۶٠هـ)، الفقه على المذاهب الأربعه، دار الکتب العلمیه، بیروت – لبنان، دوم، ١۴٢۴ هـ – ٢٠٠٣ م.