عجله و شتاب، صفت ناپسند اخلاقی است که باعث می شود انسان، با شتابزدگی و بدون بررسی جوانب، دست به انجام کاری بزند و معمولا نتیجه آن، شکست یا انجام ناقص آن کار می باشد. عجول به کسی گفته می شود که در خواسته هایش بی صبر است و به همین دلیل اغلب دچار ناکامی می شود.
عجله و شتاب در مقابل خویشتندارى
عجله و شتاب، رذیله اخلاقی ای است که باعث می شود انسان قبل از فراهم شدن مقدمات لازم، کاری را شروع کند که معمولا به شکست یا انجام ناقص می انجامد؛ مانند چیدن میوه نارس یا بذرپاشی پیش از آماده شدن زمین. عجول به کسی گفته می شود که در گفتار، رفتار و درخواست های خود بی صبر و دستپاچه است و به همین دلیل اغلب دچار ناکامی می شود.
نقطه مقابل عجله و شتاب، تأنی و وقار است. عجله نباید با سرعت عمل که صفت مثبتی است اشتباه گرفته شود؛ سرعت یعنی با فراهم بودن شرایط، بدون اتلاف وقت به سوی هدف حرکت کردن که موجب موفقیت است. اشتباه در تمایز بین عجله و سرعت عمل باعث توجیه نادرست برخی رفتارها شده است؛ از این رو روایات، عجله را عامل پشیمانی و تأنی را سبب سلامت می دانند.
در حدیثى از امام على (ع) به تفاوت بین عجله و سرعت عمل در کارها اشاره شده: «ایاک وَ العَجَلَهَ بِالامُورِ قَبْلَ اوانِهَا، وَ التَّساقُطَ فِیها عِندَ امْکانِها؛[۱] از شتاب کردن در کارها، قبل از رسیدن موعد آنها بپرهیز و نیز از سستى در کارها به هنگام رسیدن زمان آن (و فراهم شدن اسباب) بپرهیز».
عجله و شتاب در مقابل سرعت عمل در کار خیر
در برابر کارهاى خیر، همیشه موانع و وسوسه هاى شیاطین جن و انس وجود دارد؛ به همین دلیل هنگامى که مقدمات آن فراهم گردد، باید شتاب کرد، مبادا افراد تنگ نظر، کوتاه فکر و شیطان صفت، سنگ هایى در راه آن بیندازند.
قرآن مجید در آیات متعددى، مومنان را به پیشى گرفتن از یکدیگر در کار خیر دعوت مى کند: «… وَ یسارِعُونَ فی الخَیراتِ وَ اولئک مِن الصَّالِحینَ؛[۲] آنها کسانى هستند که در انجام کارهاى نیک سرعت کرده و بر یکدیگر پیشى مى گیرند و آنها از صالحانند».
همچنین در توصیف جمعى از پیامبران بزرگ، مانند زکریا و یحیى (ع) میفرماید: «… انَّهُم کانُوا یسارِعُون فی الخَیراتِ …؛[۳] آنها در کارهاى خیر به سرعت اقدام مى کردند و بر دیگران پیشى مى گرفتند».
در روایات اسلامى نیز اشارات بسیار پرمعنى و جالبى نسبت به این موضوع دیده مى شود:
رسول خدا (ص) میفرمایند: «انّ اللّهَ یحِبُّ مِنَ الخَیرِ مَایعَجَّلُ؛[۴] خداوند کار نیکى را دوست دارد که با سرعت انجام شود».
همچنین امام على (ع) میفرماید: «بَادِرُوا بِعَمَلِ الخَیرِ قَبلَ ان تُشغَلُوا عَنْهُ بِغَیرِهِ؛[۵] در انجام کارهاى نیک سرعت کنید، پیش از آنکه چیزى شما را به خود مشغول سازد و از آن بازدارد».
در ادامه به برخی دیگر از آیات و روایات اشاره نموده و به تبیین مفهوم، آثار و راه های درمان عجله و شتاب می پردازیم.
عجله و شتاب در آیات قرآن کریم
الف) «قَالَ لَهُ مُوسى هَل اتَّبِعُکَ عَلَى ان تُعَلِّمَنِ مِمّا عُلِّمْتَ رُشداً* قَالَ انَّکَ لَنْ تَستَطیع مَعِىَ صَبْراً* وَ کَیفَ تَصبِرُ عَلَى مَا لَم تُحِطْ بِهِ خُبراً* قَالَ سَتَجِدُنى انْ شآءَ اللّهُ صابِراً وَ لا اعصِى لَکَ أَمْراً؛[۶]
حضرت موسى (ع) به او گفت: «آیا از تو پیروى کنم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده و مایه رشد و صلاح است، به من بیاموزى؟»- گفت: «تو هرگز نمى توانى با من شکیبایى کنى!- و چگونه مى توانى در برابر چیزى که از رموزش آگاه نیستى، شکیبا باشى؟!»- حضرت موسى (ع) گفت: «به خواست خدا مرا شکیبا خواهى یافت و در هیچ کارى با فرمان تو مخالفت نخواهم کرد!».
در نخستین بخش از آیات، سخن از داستان حضرت خضر (ع) و حضرت موسى (ع) است، البته قرآن تعبیر به خضر نکرده، بلکه تنها به عنوان «عَبْدَاً مِنْ عِبَادِنَا؛ بنده برگزیده اى از بندگان ما» از او یاد کرده است.
حضرت موسی (ع) برای یادگیری علوم ویژه و اسرار پنهان جهان و زندگی انسان ها نزد حضرت خضر (ع) آمد؛ زیرا این دانش برای پیامبرانی چون موسی (ع) لازم بود تا دیدگاه هایشان روشن تر شود. حضرت خضر (ع) شرط گذاشت که موسی (ع) باید در برابر رفتارهای او صبور باشد و هیچ پرسشی نکند تا زمان مناسب، حکمت اعمال روشن شود.
در طول مسیر، خضر (ع) سه کار عجیب انجام داد: سوراخ کردن کشتی، کشتن یک نوجوان و تعمیر دیواری در شهری که مردمانش بخیل بودند. موسی (ع) هر بار اعتراض کرد، اما خضر (ع) از او خواست صبر کند و بعدا علت ها را توضیح داد.
در نهایت، خضر (ع) اسرار اعمال خود را برای موسی بازگو کرد و سپس از هم جدا شدند. اگر موسی (ع) عجله و شتاب نمی کرد، از دانش خضر (ع) بهره بیشتری می برد، اما عجله و شتاب وی باعث شد تنها بخش کوچکی از آن دانش را بیاموزد.
ب) «… وَ لا تَعْجَلْ بِالقُرآنِ مِن قَبْلِ ان یُقضى الَیکَ وَحیُهُ وَ قُل رَبِّ زِدْنِى عِلْماً؛[۷] … پس نسبت به (تلاوت) قرآن عجله مکن، پیش از آنکه وحى آن بر تو تمام شود، و بگو: «پروردگارا! علم مرا افزون کن!».
این آیه، پیامبر اسلام (ص) را از عجله و شتاب بازمیدارد. از بعضى آیات دیگر قرآن استفاده مى شود که پیامبر (ص) به هنگام نزول وحى، شور مخصوصى داشت که سبب مى شد براى دریافت وحى عجله کند که خداوند او را از این کار بازداشت؛ «لا تُحرِّک بِهِ لِسانَکَ لِتَعجَلَ بِهِ؛[۸] [پیش از پایان یافتن وحی به وسیله جبرئیل] زبانت را به حرکت در نیاور تا در خواندن آن شتاب ورزی».
گرچه در تفسیر این آیه، مفسران بزرگ احتمالات متعددى داده اند، ولى همه آنها ناظر به این است که درست است عجله پیامبر (ص) در دریافت وحى یا تلاوت بر اصحاب یا تقاضاى نزول وحى، همه به خاطر عشق و شوق او به هدایت انسان ها بود، ولى حتى در این کار نیز باید با صبر و شکیبایی گام برداشت.
ج) «وَ یَدْعُ الأِنسانُ بِالشَّرِّ دُعآئَهُ بِالْخَیْرِ وَ کانَ الانسانُ عَجُولًا؛[۹] انسان (بر اثر شتابزدگى) بدی ها را طلب مى کند، آنگونه که نیکی ها را مى طلبد و انسان همیشه عجول بوده است».
در سومین آیه، خداوند متعال به یکى از پیامدهاى سوء عجله و شتاب که طلب بدیهاست اشاره مى کند. در اینجا واژه انسان، اشاره به طبیعت نخستین انسانهاست، هم در آغاز آیه و هم در پایان آیه که لفظ انسان در آن تکرار شده است.
«دعا» در این آیه به معنى طلب کردن و خواستن است؛ خواه با زبان باشد و یا در عمل و از آنجا که عجول بودن انسان و شتابزدگى او براى کسب منافع بیشتر، گاه سبب مى شود که جوانب مسئله را بررسى نکند و خیر و شر خود را نشناسد و خود را به پرتگاه هاى خطرناک بیفکند.
د) «وَ یَقُولُونَ مَتى هَذَا الفَتْحُ انْ کَنْتُم صَادِقِینَ*فَاعرِضْ عَنْهُم وَ انْتَظِرْ انَّهُم مُنْتَظِرُونَ؛[۱۰] آنان مى گویند: «اگر راست مى گویید، این پیروزى شما کى خواهد بود؟!» … حال که چنین است، از آنها روى بگردان و منتظر باش، آنها نیز منتظرند (تو منتظر رحمت خدا و آنها هم منتظر عذاب او!)».
در چهارمین آیه، خداوند متعال ضمن اشاره به اضطراب و شتابزدگى کفار و مشرکان در برابر وعده هاى پیروزى مسلمانان و شکست و مجازات دردناک دشمنان آنها، در پاسخ آنها به پیامبر (ص) دستور مى دهد: «بگو (عجله نکنید!) این پیروزى فرا میرسد و در آن روز، ایمان کافران سودى به حال آنها نخواهد داشت و مهلتى به آنان داده نمى شود؛ قُل یَومَ الفَتحِ لایَنْفَعُ الَّذینَ کَفرُوا ایمَانُهُم وَ لا هُم یُنْظَرُونَ …».[۱۱]
خداوند به لطف و کرم و عنایتش، امروز به شما مهلت داد تا به خود آیید و راه حق در پیش گیرید؛ ولى آن روز که عذاب الهى نازل شود، درهاى توبه بسته خواهد شد و راه بازگشت وجود ندارد. پس به جاى اینکه با عجله و شتاب، خواهان نابودى خودتان باشید، از این فرصت و مهلت الهى بهره بگیرید و خود را اصلاح کنید.
جمعى از مفسران گفته اند که جمله «انّهم مُنتَظِرون» اشاره به انتظارى است که کافران درباره مرگ پیامبر اسلام (ص) یا شکست او داشتند؛ ولى تفسیرى که در بالا گفتیم، مناسبتر به نظر میرسد.
ه) «فَاصْبِر کَمَا صَبَرَ اوُلُوا العَزمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لاتَستَعْجِلْ لَهُم کَانَّهُم یومَ یَرَونَ مَا یُوعَدُونَ لَم یَلبَثُوا الّا سَاعَهً مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَل یُهْلَکُ الّا الْقَومُ الفَاسِقُون؛[۱۲]
پس صبر کن آنگونه که پیامبران «اولواالعزم» صبر کردند و براى (عذاب) آنان شتاب مکن! هنگامى که وعده هایى را که به آنها داده مى شود، ببینند، احساس مى کنند که گویى فقط ساعتى از یک روز (در دنیا) توقف داشتند. این ابلاغى است براى همگان، آیا جز قوم فاسق هلاک مى شوند؟».
در پنجمین آیه مخاطب پیامبر اکرم (ص) است و با اینکه آن حضرت به گواه تاریخ، هرگز عجولانه و شتابزده عمل نمى کردند، بلکه همیشه با صبر و حوصله، هر کارى را انجام مى دادند، به عنوان تاکید، حضرت را مخاطب قرار داده است.
با توجه به اینکه تمام عمر دنیا در برابر آخرت، ساعتى زودگذر بیش نیست، بنابراین عجله مکن تا اتمام حجت کافى بر آنها شود. از این تعبیر استفاده مى شود که همه پیامبران الهى در برابر خیره سرى امت هاى لجوج و جاهل و نادان، صبور و بردبار بودند و بیشترین مهلت را براى اصلاح به آنها مى دادند. پیامبر اسلام (ص) نیز چنین بود و آنچه در آیه فوق آمده، در واقع جنبه تاکید یا آموزشى براى دیگران و یا هشدارى براى کافران است که از مهلت الهى سوء استفاده نکنند.
عجله و شتاب در روایات
در روایات معصومین (ع) نیز مانند آیات قرآن، درباره عجله و شتاب مطالب مهمی بیان شده است که به برخی از آن ها اشاره می شود.
الف) رسول خدا (ص) میفرمایند: «الْاناهُ مِنَ اللّهِ وَ العَجَلهُ مِنَ الشَّیطانِ؛[۱۳] تأنّى و خویشتندارى، از سوى خداست و عجله و شتاب، از شیطان است».
ب) در حدیث دیگرى از حضرت مى خوانیم: «انَّما اهْلَک النَّاسَ العَجَلَهُ وَ لَو انَّ النَّاسَ تَثَبَّتُوا لَم یهلِک احدٌ؛[۱۴] عجله و شتاب مردم را هلاک کرده و اگر مردم داراى تأنّى و خویشتندارى بودند، هیچکس به هلاکت نمیرسید».
البته منظور، هلاکت هایى است که بر اثر حوادث غیر منتظره و ناپخته پیش مى آید که اغلب مولود عجله و شتاب است.
ج) از همان حضرت نقل شده: «ایاک وَ العَجلهَ فَانَّک ان عَجَّلْتَ اخْطَاْتَ حَظَّک؛[۱۵] از عجله بپرهیز؛ زیرا هرگاه عجله کنى، نصیب و بهره خود را از دست خواهى داد».
د) امیرمومنان على (ع) نیز میفرمایند: «مَعَ العَجَلِ یکثِرُ الزَّلَلَ؛[۱۶] لغزش هاى انسان، با عجله افزایش مى یابد».
ه) آن حضرت در وصیتى که در آستانه شهادتش براى فرزندش امام حسن (ع) داشتند، فرمودند: «انْهاک عَنِ التَّسَرُّعِ بِالقَوْلِ وَ الْفِعْلِ؛[۱۷] تو را از شتابزدگى در سخن گفتن و عمل نهى مى کنم».
ر) همچنین در حدیثی میفرمایند: «العَجَلَهُ مَذمُومَهٌ فی کلِّ امْرٍ الّا فی مَا یدفَعُ الشَّرَّ؛[۱۸] عجله در هر کارى نکوهیده است، مگر در مقام دفع شرّ».
ز) نیز فرموده اند: «مَن اسْتَطاعَ ان یمْنَعَ نَفْسَهُ مِن اربَعَهِ اشیاءٍ فَهُوَ خَلیقٌ بِانْ لاینْزِلَ بِهِ مَکرُوهٌ ابَداً قِیلَ وَ مَاهِىَ؟ قالَ: العَجَلَهُ وَ اللِّجاجَهُ وَ العُجْبُ وَ التَّوانى؛[۱۹] کسى که بتواند خویشتن را از چهار چیز باز دارد، سزاوار است که هرگز امر ناخوشایندى براى او رخ ندهد. سوال کردند، آن چهار چیز چیست؟ فرمودند: عجله، لجاجت، خودبینى و تنبلى».
در این احادیث، تأنّى یک عطیه الهى و عجله و شتاب، یک رذیله اخلاقی شمرده شده است که انسان را در زندگى ناکام مى سازد، فرصت ها را از دست او مى گیرد، لغزش او زیاد مى گردد و پشیمان و گرفتار مى شود؛ در صورتى که نقطه مقابل آن یعنى تأنّى و خویشتندارى، سبب کامیابى و پیروزى و بهره بردارى هرچند بیشتر از فرصت هاست.
پیامدهاى شوم عجله و شتاب
۱- اتلاف وقت و نیرو
عجله و شتاب، می تواند آثار ویرانگرى در زندگى فردى و اجتماعى انسان ها ایجاد کند؛ از جمله اینکه نیروها را به هدر مى دهد و مانع رسیدن به مقصد مى شود؛ مثلا اگر لشکر دشمن قصد تجاوز کند و سپاه اسلام قبل از آنکه خود را بسیج و آماده کند و نقشه هاى جنگى را ترتیب دهد، به آنها حمله کند، نتیجه اى جز شکست و از بین رفتن قواى اسلام و به هدر دادن نیروها و جسور شدن دشمن نخواهد داشت.
در کارهاى شخصى و فردى نیز همین امر صادق است؛ زیرا هر حرکت عجولانه، سبب ناکامى و از بین رفتن نیروهاست.[۲۰]
۲- یاس و ناامیدى
از دیگر پیامدهاى شوم عجله و شتاب، آنست که هرگاه انسان به خاطر آن ناکام شود، حالت یاس و ناامیدى به او دست مى دهد و اى بسا نسبت به همه چیز، حتى تقدیر الهى بدبین گردد؛ امام حسن عسکرى (ع) میفرمایند:
«لا تَعْجَلْ عَلَى ثَمَرَهٍ لاتدرک وَ انَّما تَنالُها فی اوانِها وَ اعْلَمُ انَّ المُدَبِّرَ لَک اعْلَمُ بِالوَقتِ الَّذِى یصلِحُ حَالُک فیهِ، فَثِقْ بِخِیرَتِهِ فی جَمیع امورِک، یصلِحُ حَالُک، وَ لاتَعجَلْ بِحَوائِجِک قَبلَ وَقتِها فَیضِیقُ قَلبُک وَ صَدرُک وَ یخشاک (یغشاک) القُنوط؛[۲۱]
براى چیدن هیچ میوه اى قبل از رسیدن آن، عجله مکن، تنها در موقع (مناسبش) به آن خواهى رسید (و بهره خواهى گرفت) و بدان، کسى که امور تو را تدبیر مى کند، نسبت به وقتى که به صلاح حال توست، آگاه تر است، بنابراین به انتخاب او در همه کارهایت اعتماد کن، تا حال تو اصلاح شود و هرگز براى نیازهاى خود قبل از رسیدن وقتش «عجله» نکن که سبب تنگدلى و چیره شدن نومیدى بر تو مى شود».
۳- ندامت و پشیمانى
سومین پیامد شوم عجله و شتاب، ندامت و پشیمانى است که در احادیث گذشته به آن اشاره شد. امیرمومنان على (ع) میفرمایند: «فَکمْ مِن مُستَعجِلٍ بِما ان ادرَکهُ وَدَّ انَّهُ لَم یدرِکهُ؛[۲۲] چه بسیارند افرادى که براى چیزى عجله مى کنند که اگر به آن دست یابند (فورا پشیمان مى شوند و) دوست دارند هرگز به آن نرسیده بودند».
۴- هجوم اندوه و غصه
چهارمین پیامد منفى عجله و شتاب در کارها، هجوم امواج اندوه و غصه به سوى انسان است؛ زیرا ناکامى ها و شکست هاى حاصل از عجله و دستپاچگى در بسیارى از اوقات، بسیار گران تمام مى شود و انسان را با اندوه فراوان روبرو مى کند.
حضرت امیر مومنان على (ع) در یکى از کلمات قصارش در غررالحکم میفرمایند: «العَجَلُ قَبْلَ الامکانِ یوجِبُ الغُصّهَ؛[۲۳] شتابزدگى پیش از فراهم شدن امکانات، سبب اندوه و غصه است».
۵- فزونى لغزش ها و خطاها
از پیامدهاى دیگر عجله و شتاب، لغزش هاى فراوان است؛ زیرا تصمیم گیرى صحیح، نیاز به تامل و تدبر فراوان دارد و آن هم به صورت عجولانه و شتابزده امکانپذیر نیست و لذا افراد عجول، غالبا گرفتار لغزش هاى مختلفى مى شوند، چه در تشخیص هدف و چه در راه وصول به آن.
امام على (ع) میفرماید: «مَعَ العَجَلِ یکثُرُ الزَّلل؛[۲۴] با عجله و شتابزدگى، لغزش هاى فراوان پیش مى آید». و نیز میفرمایند: «مَن عَجَلَ کثُرَ عِثارُهُ؛[۲۵] هر کس شتاب کند، لغزش او بسیار خواهد بود».
امام على (ع) میفرمایند: «اصابَ مُتَأَنٍّ اوْ کادَ، اخطَأَ مُسْتَعجِلٌ او کادَ؛[۲۶] افراد خویشتندار یا به مقصد مى رسند و یا بطور نسبى موفق مى شوند و افراد عجول گرفتار خطا مى شوند، یا بطور نسبى خطا مى کنند».
علل و دلایل عجله و شتاب
۱- هواپرستى
عجله و شتاب مانند بسیارى از رذایل دیگر، قبل از هر چیز از هواپرستى سرچشمه مى گیرد. انسان هاى هواپرست، معمولا براى رسیدن به خواست دل، عجول و دستپاچه اند و غالبا هوا و هوس ها به آنها اجازه نمى دهد در عواقب امور بیندیشند و راه درست را براى رسیدن به مقصد برگزینند.
۲- حب و وابستگى به دنیا
حب دنیا که سرچشمه معاصى است، یکى دیگر از علل عجله و شتاب است. بنده دنیا چیزى جز دنیا را نمى بیند، و گویى چشم و گوش او کور و کر مى شود. آتش عشق و شوق دنیا در دل او زبانه مى کشد و او را با عجله به دنبال خیالات خام مى فرستد و اغلب بر اثر عجله و شتاب، مشکلات و موانع راه را نمى بیند و خود را براى مقابله با آن آماده نمى کند و به همین دلیل گرفتار شکست و ناکامى مى شود.
۳- کم ظرفیتی و فقدان سعه صدر
از انگیزه هاى دیگر عجله و شتاب، کم ظرفیتی و کمبود سعه صدر است، افراد کم ظرفیت معمولا عجولند و صاحبان سعه صدر با تأنى و خویشتندارى و بردبارى گام برمیدارند و همه چیز را زیر نظر مى گیرند. امام على (ع) میفرمایند: «وَ لا تَعجَلَّنَّ الَى تَصدیقِ ساعٍ فَانَّ السَّاعِىَ غَاشٌّ وَ ان تَشبَّهَ بِالنَّاصِحینَ؛[۲۷] در تصدیق سخن چینان عجله مکن؛ زیرا آنها خائنند، هر چند در لباس ناصحان خیرخواه ظاهر شوند».
۴- جهل و نادانى
یکى دیگر از عوامل عجله و شتاب، جهل و نادانى است؛ زیرا افراد جاهل اغلب گرفتار پندارهاى غلط هستند و به گمان اینکه مقدمات کار فراهم است، خود را در گرداب حوادث مى افکنند و با شکست روبرو مى شوند، در حالیکه هوشیاران آگاه، تمام جوانب کار را مورد بررسى قرار مى دهند و با دوراندیشى برنامه ریزى مى کنند و مطمئنا پیروز مى شوند. امام على (ع) میفرمایند: «مِنَ الْحُمُقِ الْعَجَلَهُ قَبلَ الْامْکانِ؛[۲۸] عجله کردن قبل از فراهم شدن امکانات (انجام کار)، از حماقت است».
راه هاى درمان عجله و شتاب
براى مبارزه با این رذیله اخلاقی، قبل از هر چیز باید به پیامدهاى شوم آن اندیشید و عواقب دردناک عجله و شتاب را مورد توجه قرار داد و پیامدهای منفی را که بر اثر شتابزدگى در کارها دیده شده، به خاطر آورد و نمونه هاى فراوانى که در تاریخ است نیز مورد توجه قرار داد. به یقین با مطالعه در این امور، هر کس به خوبى درمى یابد که عجله و شتاب، نه تنها او را زودتر به مقصد نمى رساند، بلکه چه بسا به خاطر آن هرگز به مقصد نرسد.
انسان باید این حدیث رسول خدا (ص) را به ذهن خویش بسپارد که: «عجله و شتاب، مردم را به هلاکت مى افکند و اگر مردم آرامش و خونسردى خود را حفظ کنند، هیچکس در خطر نمى افتد».[۲۹]
از سوى دیگر، باید به تمرین ها و تلقین هاى پى در پى، به این خلق و خو چیره شود؛ زیرا هر کارى با تمرین، مبدل به یک عادت و هر عادتى با ادامه، مبدل به یک خلق و خو مى شود.
جمع بندی
طبق آیات و روایات، صبر و بردباری، از فضایل اخلاقی و عجله و شتاب، از صفات ناپسند اخلاقی است. عجله و شتاب، نه تنها سودمند نیست، بلکه سبب شکست، اتلاف وقت و نیرو، افزایش لغزش ها و پشیمانی می شود. هواپرستی، حب دنیا، کمی ظرفیت و جهل و نادانی عللی هستند که می توانند انسان را به ورطه عجله و شتاب بکشانند.
پی نوشت ها
[۱] سیدرضی، نهج البلاغه، نامه۵۳.
[۲] آل عمران/۱۱۴.
[۳] انبیا/۹۰.
[۴] کلینی، اصول کافى، ج۲، ص۱۴۲.
[۵] محمدی، میزان الحکمه، ج۱، ح۵۳۸۱.
[۶] کهف/ ۶۶ -۶۹.
[۷] طه/ ۱۱۴.
[۸] قیامت/۱۹.
[۹] اسرا/۱۱.
[۱۰] سجده، آیه ۲۸ -۳۰.
[۱۱] سجده/۲۹.
[۱۲] احقاف/ ۳۵.
[۱۳] مجلسی، بحارالانوار، ج۶۸، ص۳۴۰.
[۱۴] مجلسی، بحارالانوار، ج۶۸، ص۳۴۰.
[۱۵] ابی فراس حلی، مجموعه ورّام، ص۲۵۵.
[۱۶] آمدی، غررالحکم، ح۹۷۴۰.
[۱۷] مجلسی، بحارالانوار، ج۶۷، ص۳۳۹.
[۱۸] آمدی، غررالحکم، ح۱۹۵۰.
[۱۹] مجلسی، بحارالانوار، ج۷۵، ص۴۳.
[۲۰] مطالعه بیشتر، ر.ک؛ فیض کاشانی، المحجه البیضاء، ج۵، ص۶۱.
[۲۱] مجلسی، بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۷۹.
[۲۲] سیدرضی، نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰.
[۲۳] آمدی، غررالحکم، ح۱۳۳۳.
[۲۴] آمدی، غررالحکم، ح۹۷۴۰.
[۲۵] آمدی، غررالحکم، ح۷۸۳۸.
[۲۶] آمدی، غررالحکم، ح۱۲۹۰.
[۲۷] سیدرضی، نهج البلاغه، نامه ۵۳.
[۲۸] آمدی، غررالحکم، ح۹۳۹۴.
[۲۹] مجلسی، بحار الانوار، ج۶۸، ص۳۴۰.
منابع
- قرآن کریم، ترجمه مکارم شیرازی، قم، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۹۰ش.
- آمدی، علی بن محمد، غررالحکم و درر الکلم، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۲۰۰۰ م.
- ابی فراس حلی، محمد بن حسن، مجموعه ورّام، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۹۰ش.
- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۲۰۰۰ م.
- سیدرضی، علی، نهج البلاغه، تهران، انتشارات اسوه، ۱۳۷۷ هـ.ش.
- محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، قم، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۳ ش.
- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۲۰۰۰ م.
- فیض کاشانی، محمدباقر، المحجه البیضاء، قم، انتشارات دارالمکتب الاسلامی، ۱۳۶۵ش.
- کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه و تحقیق: محمدباقر انصاری، تهران، انتشارات اسلامی، چاپ اول ۱۳۷۵ش.
منبع اقتباس: مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، قم، مدرسه الإمام علی بن أبیطالب (ع)، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص ۴۱۳-۴۴۱.