یکی از خصلت های آدمی که خداوند زمینه آن را در نهاد همه انسان ها قرار داده، حیا و عفت است و هر فردی می تواند با کوشش و مجاهدت به آن دست یابد. این خصلت آثار ارزشمندی در عرصه های گوناگون اجتماعی دارد. استحکام روابط جمعی و خانوادگی، بهره گیری شایسته از نیروهای کارآمد بر پایه احکامی چون رعایت حجاب و عفاف، اصلاح روابط صحیح زن و مرد و کنترل نگاه های حرام، جویبارهایی هستند که از حیا سرچشمه می گیرند.
انسانی که به این خلق نیکو و صفت شایسته دست یافته، کلید بسیاری از خوبی ها را به خویشتن اختصاص داده است. حضرت علی (ع) فرموده: «الحیاء مفتاح کل خیر».[۱] حیا چون میوه ای بر درخت عقل به بار می نشیند و بین خوبی و بدی جدایی ایجاد می کند و سرشت انسان را با خصال نیک می آراید. امام (ع) فرموده: «خردمندترین مردم، باحیاترین آنهاست».[۲]
در ادامه این مقاله، با مفهوم حیا و عفت و مصادیق و انواع آن در قرآن و روایات آشنا می شویم.
مفهوم حیا
حیا در فارسی به معنای شرم و آزرم است و در منابع اسلامی به دو نوع تقسیم می شود: نفسانی که در نهاد همه انسان ها نهاده شده و ایمانی که مؤمن به سبب خوف و قرب الهی از گناه پرهیز می کند. امام سجاد (ع) فرمودند: «از خدا بترس، به سبب قدرتی که بر تو دارد و از او شرم کن، به جهت نزدیکی اش به تو».[۳]
برخی گفته اند این واژه ریشه در حیات دارد؛ زیرا شرم می تواند مسیر زندگی انسان را تغییر دهد. حیا پس از توبه نیز به صورت شرمساری از گناه جلوه می کند و سبب آمرزش می شود. این صفت، برخاسته از عزت نفس و وجدان بیدار است که انسان را از پلیدی بازمیدارد، در حالی که بی حیایی، با رذایلی چون تکبر و خودخواهی شدت می گیرد.
حیا و عفت در قرآن
در قرآن کریم واژه حیّ و مشتقات آن بارها دیده می شود اما در مواردی به مفهوم حیا تصریح شده است. در سوره بقره می خوانیم: «خداوند شرم نمی کند از آنکه به پشه (کوچک) و چیزی بزرگتر از آن (عنکبوت) مثال بزند».[۴] در اینجا خداوند می خواهد در مقابل دشمنان و معاندان به منظور بیان حقایق به دفاع از حقیقت بپردازد و تاکید نماید برای فهم مطالب، ذکر تمثیل منعی ندارد.
در جای دیگر خداوند طی حکمی به اطرافیان و اصحاب پیامبر (ص) میفرماید: «چون به خانه پیامبر فرا خوانده شدید، زودتر از زمان متداول نروید اما بعد از خوردن غذا، متفرق شوید و در حضور رسول، به سرگرمی و گفتگو روی نیاورید؛ زیرا این امور، پیامبر را آزار می دهد ولی او از روی شرم سخنی نمی گوید ولی خداوند از اینکه حقیقتی را برایتان بیان کند شرمی ندارد».[۵]
خصلت حیا در سوره قصص به صورت ملموس و کاربردی مطرح گردیده: «و جاءتْه إحدیهما تمشی علی اسْتحیاء قالتْ إنّ أبی یدعوک؛[۶] یکی از آن دو (دختران شعیب) که با کمال حیا راه می رفت باز آمد و خطاب به حضرت موسی (ع) گفت: پدرم تو را فرا خوانده است.»
در این آیه برای نشان دادن حیای دختر شعیب، کلمه «استحیاء» به صورت نکره آمده و منظور از آن، تجلی عفت و نجابت در طرز راه رفتن و عینی شدن حیاست. این دختران با وجود آنکه مجردند، مراقبند دور از چشم مردم رفت و آمد داشته باشند و در عمل، حیا و عفت را به انسانها می آموزند. اگر خواهان آن هستیم که دلی وسوسه نشود و پای انسانی در سراشیبی گناه نلغزد، در برابر نامحرم صرفا پوشش مناسب کفایت نمی کند و لازم است در راه رفتن، تکلم نمودن و نگریستن، دقت و مراقبت لازم را به عمل آورد تا طهارت روح و سلامتی نفس دچار مخاطره و انحراف نگردد.
دختر شعیب علاوه بر اینکه در راه رفتن، خودنمایی و تبرج نشان نداد، به هنگام بیان مطالب به ایجاز کلام و خلاصه گویی بسنده کرد و صرفا پیام پدر را به موسی رسانید. این ویژگی درس بسیار خوبی برای پیروان قرآن خصوصا دختران می باشد.
حیا و عفت در روایات
از آنجا که حیا و عفت، صفتی است در نهاد انسان که با کسب ایمان و تلاشی مطلوب به شکوفایی می رسد، ائمه معصومین (ع) در توصیه های خویش به رعایت حیا و عفت همراه با ایمان به خدا تاکید نموده اند. رسول خدا (ص) فرموده: «ایمان، پیکری است برهنه که لباسش حیاست».[۷]
اگر حیا و عفت از میان افراد اجتماع رخت بربندد، ایمان آنها نیز دستخوش دگرگونی و بی ثباتی می گردد و اثرات سوء آن، حلقه اتصال بنده با خدا و روابط سالم اجتماعی را می گسلد.
پیامبر اکرم (ص) در چگونگی شرم و حیا از خداوند متعال میفرماید: «از خداوند آنطور که شایسته است شرم کنید و حیا داشته باشید. هیچکدامتان نخوابید مگر آنکه مرگ را پیش رو ببیند و سرش و آنچه را در آن است (چشم و گوش) از معصیت حفظ کند و شکمش و آنچه را در آن است (از مال حرام) نگه دارد و به یاد گور و پوسیده شدن در قبر باشد. هر که آخرت را بخواهد، باید به زر و زیور آن آراسته گردد».[۸]
درجات حیا و عفت
پیشوایان دینی برای حیا و عفت، درجاتی قائل شده اند. پیامبر اکرم (ص) برای حیا و عفت پنج درجه ذکر کرده است:
۱ـ «پایین ترین مرتبه حیا که مربوط به عوام الناس است و مانع گناه می گردد.
۲ـ حیای تقصیر، یعنی شخص، شرم می کند مرتکب عملی گردد که مقصر واقع شود.
۳ـ حیای کرامت، که به سبب بزرگواری و عزت حق، از ارتکاب خلاف جلوگیری کند.
۴ـ حیای محبت، که ناشی از تابش شعاع محبت الهی بر قلب انسان است و اجازه مخالفت با حق را نمی دهد.
۵ـ حیای هیبت که علت آن، خشیت از خالق جهان است».[۹]
امام صادق (ع) در روایتی، حیا و عفت را چنین تقسیم بندی فرموده: «حیا دو نوع است؛ حیای عقل که انسان را از گفتن و ارتکاب خلاف باز دارد و حیای جاهلانه (احمقانه) که انسان را از تکامل و پیشرفت بازدارد».[۱۰]
حیای مطلوب و پسندیده، حیای عقل (صادق) است و حیای مذموم، حیای جهل (کاذب) می باشد. کسی که چیزی را نمی داند و فراگیری آن از نظر عقل و شرع لازمه زندگی است، اگر دچار شرم و خجالت باشد و نپرسد، مبتلا به حیای جهل است.
مرز حیا و کمرویی
وجه منفی حیا و عفت، کمرویی است که برخاسته از ضعف نفس، عقده حقارت یا ترس بوده و برخلاف حیا، نه از عزت نفس، بلکه از بیماری روانی ناشی می شود. این حالت در معاشرت های روزمره بروز می کند و با علائمی چون اضطراب، لرزش و فراموشی همراه است.
برداشت نادرست از حیا و عفت، سبب شده برخی کمرویی را فضیلت بدانند و مانع درمان شوند. خانواده، معلمان و دوستان در شکل گیری یا کاهش این مشکل نقش اساسی دارند. کمرویی غالباً اکتسابی است و می توان با تمرین، مشاوره و حمایت والدین، آن را کاهش داد و روحیه پرسشگری و جرئت ورزی را در فرزندان پرورش نمود.
حیا و عفت مکمل یکدیگرند
در ادبیات مذهبی، واژه حیا و عفت اکثرا در کنار هم بکار می روند و لازم و ملزوم یکدیگرند. استمرار حیا، آدمی را به عفت و پاکدامنی سوق داده و از زشتی ها و پلیدی ها حفظ می کند. عفت نفس، انسان را از ارتکاب گناهان بازمیدارد، در حالی که حیا حالتی موقت است که به هنگام روبرو شدن با یک صحنه خلاف و گناه به انسان دست می دهد.
راغب اصفهانی، می گوید: «عفت، حالتی است در نفس که آدمی را از غلبه شهوت مصون می دارد و بیشترین خودداری مربوط به شهوت فرج و شکم است». بنابراین اصل عفت، پرهیز از گرایش های حرام بخصوص در زمینه های جنسی و مالی می باشد.[۱۱]
از مشخصه های مؤمن، عفت و پاکدامنی است که قرآن بدان سفارش کرده و اولیای الهی بر رعایت آن تاکید نموده اند. مردی به امام باقر (ع) عرض کرد: «من کم کارم، عملم در عبادت، ضعیف است و روزه مستحبی کم می گیرم ولی امیدوارم جز حلال نخورم. حضرت فرمود: چه عبادتی بهتر از اینکه آدمی در امور مربوط به شکم و فرج، عفیف باشد».[۱۲]
مصادیق حیا و عفت
با نظر به زندگی اولیای دین و انسان های با تقوا در می یابیم که داشتن حیا و عفت تا چه اندازه در نیل به کمالات انسانی و تقرب به پیشگاه الهی تأثیرگذار بوده و کسب این شایستگی، آنان را به مقامات عالی و دوستی پروردگار رسانده است.
۱-یکی از نمونه های بارز بارز عفت و حیا در زندگی حضرت یوسف (ع) است. در قرآن کریم آمده است که همسر عزیز مصر، در بیان علت زندانی کردن یوسف گفت: «من از او تقاضای مراوده کردم و او عفت ورزید، پس او را زندانی کردم. هنگامی که یوسف این سخن را شنید دست به دعا برداشت و بیان داشت: پروردگارا! رنج زندان را خوش تر از عمل زشتی می دارم که مرا به آن دعوت می کنند».[۱۳]
۲-درباره حیا و عفت حضرت موسی (ع) بیان شده: «وقتی حضرت شعیب حضرت موسی را دعوت کرد تا به پاس خدمتی که به دخترانش نموده بود ـ آب دادن به گوسفندان ـ از وی قدردانی کند، یکی از دختران گفت: ای پدر! این جوان (موسی) را به کار گیر؛ زیرا بهترین فرد، قوی و امین است. شعیب در جواب اظهار داشت: قوی بودن او را در موقع آب کشیدن از چاه دیدی ولی امین بودنش را از کجا فهمیدی؟
دختر در توضیح دلیل خویش بیان کرد: وقتی از موسی خواستیم به حضور شما آید، پذیرفت. من برای نشان دادن راه خانه، از جلو حرکت می کردم و موسی از پشت سر من می آمد. هنوز مسافتی را طی نکرده بودیم که درخواست کرد جلو برود و من در پشت سرش راه روم. دلیل تقاضایش این بود که باد لباس مرا تکان می دهد و با دیدن این وضع امکان داشت عملی بر خلاف عفت مرتکب گردد».[۱۴]
۳-هنگامی که حضرت زهرا (س) در بستر شهادت قرار گرفت، روزی به اسما فرمود: «تابوت هایی که جنازه افراد را با آن حمل می کنند دوست ندارم ـ ظاهرا تابوت آن زمان دیواره نداشته و برجستگی های بدن شخصی که روی آن قرار می گرفته مشخص بوده است ـ اسما می گوید: به حضرت عرض کردم: زمانی که در حبشه بودم، مردم برای حمل جنازه تابوتی از چند تخته و چوب می ساختند که بدن کاملاً پوشیده بود و نمایان نمی شد.
با رضایت حضرت تابوت را ساختم و پارچه ای بر آن کشیدم. فاطمه (س) آن را پسندید و فرمود: خداوند تو را از آتش دوزخ حفظ کند. مثل این را برای من بساز که اندام زن و مرد در آن تشخیص داده نمی شود».[۱۵]
۴-رفتارهای حاکی از حیا و عفت، برجسته ترین نکات زندگی پیامبر خدا (ص) و ائمه معصومین (ع) می باشد. حضرت ابوطالب در وصف حالات حیا و عفت پیامبر (ص) می گوید: هیچ گاه پیامبر را برهنه ندیدم و هیچ کس او را در حال قضای حاجت ندید. پیامبر اکرم (ص) فرمود:
«در کودکی چند بار اتفاقاتی برایم افتاد که احساس کردم نیروی غیبی و مأمور درونی مراقب من است تا مرتکب بعضی کارها نشوم. از جمله اینکه وقتی بچه بودم و با کودکان بازی می کردم، روزی یکی از بزرگان قریش ساختمانی می ساخت و کودکان بنا بر عادت کودکی سنگ ها را در دامن لباس می ریختند و لباس را بالا می زدند، به طوری که شرمگاه شان دیده می شد. من هم یک سنگ در دامن گذاشتم، تا خواستم دامنم را بالا بزنم، گویی کسی با دست زد و لباس مرا پایین انداخت. بار دیگر خواستم این کار را بکنم، که همین عمل تکرار شد. فهمیدم نباید این کار را انجام دهم».[۱۶]
۵-ابهت و بزرگی اولیای دین در خیلی مواقع بر دل دوست و دشمن سایه شرم و حیا افکنده و سبب شده اعمال آنها سنجیده تر و دقیق تر انجام گیرد. در جلسه ای که منصور دوانیقی با هدف هتک احترام کردن امام صادق (ع) ترتیب داده بود، «قتاده» چهل مسئله مشکل تهیه کرد تا از امام بپرسد، شاید حضرت در پاسخ ناتوان گردد.
در آن مجلس، تا نظرش به امام افتاد از ابهت حضرت به لکنت افتاد و پرسید: «ای فرزند رسول خدا! آیا پنیر خوردن حلال است؟ امام (ع) تبسمی کرد و فرمود: مسائل تو از این قبیل است؟ قتاده گفت: نه، من چهل سؤال مشکل تهیه کرده بودم که از شما بپرسم، همه را از یاد بردم. امام (ع) فرمود: می دانی در حضور چه کسی نشسته ای؟ نزد کسی که خداوند در باره اش فرمود: «در خانه هایی (هستند) که خدا خواسته بلند رفعت باشند، شخصیت اجتماعی بالایی داشته و ابهت آنها در دلها افتاده و موجب حیا گردد».
حیا و عفت در نگاه
قرآن کریم در آیات ۳۰ و ۳۱ سوره نور، مردان و زنان را به کنترل نگاه فرا می خواند تا غریزه جنسی تعدیل شده و حیا و عفت حفظ شود. واژه های «یغضوا» و «یغضضن» به معنای کاستن نگاه است و در متون دینی نیز تعبیراتی مانند «غض بصر» بر همین معنا دلالت دارد.
کاهش نگاه، موجب تقویت حیاست، اما رها کردن چشم به مشاهده صحنه های نادرست دل را به انحراف می کشاند و پیامدهای جبران ناپذیری به همراه دارد. امام صادق(ع) فرمود: «نگاه های پیاپی، شهوت را در دل می کارد و برای بیننده، فتنه و لغزشگاه خواهد بود».[۱۷]
قرآن و احادیث، ترک نگاه حرام را توصیه کرده اند که نخستین نتیجه آن پاکدامنی است. نگاه های آلوده سعادت جامعه را تهدید کرده و روابط انسانی را مخدوش می سازد؛ از این رو دین مردم را از نگاه به نامحرم بازداشته تا امنیت و آرامش اجتماعی حفظ شود. امام صادق(ع) در این باره میفرماید: «با پدران تان نیکی کنید تا به شما پسرانتان نیکی کنند و از زنان چشم پوشی کنید (نسبت به زنان عفیف باشید) تا مردم از زنانتان چشم بپوشند (در باره زنان شما عفت ورزند)».[۱۸]
حیا و عفت در پوشش
در فرهنگ اسلامی، حیا و عفت، اساس روابط زن و مرد است و پوشش برای تقویت این خصلت وضع شده است. قرآن حتی در داستان آدم و حوا به فطری بودن پوشاندن عورت اشاره می کند. شواهد تاریخی نیز نشان می دهد علت اصلی پوشش انسانها، حیا و عفت بوده نه صرفاً سرما و گرما.
اسلام با تعیین حدود حجاب، آن را ابزاری نیرومند برای حفظ عفت قرار داد. وظیفه پوشش بیشتر بر عهده زنان نهاده شده؛ زیرا آنان گرایش بیشتری به خودنمایی دارند، در حالیکه مردان بیشتر به نگاه کردن متمایلند. فلسفه پوشش در مکتب اسلام چند چیز است:
۱ـ ارزش و احترام زن: زن مسلمان در جامعه، تجسم حیا و عفت است و داشتن پوشش، او را محترم داشته، از نگاه های ناپاک و آلوده مصون می دارد و این مقامی ارزشمند و جایگاهی والا برای او به ارمغان می آورد. حضرت زهرا (س) ملاک برتری زن را به حفظ و صیانت از خویش می داند.[۱۹]
۲ـ استواری اجتماع: زنان، بخش عظیمی از نیروی فعال جامعه را تشکیل می دهند و با حضور در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، نقش مؤثری را در پیشرفت و رشد ملت ها به عهده دارند. حضور بانوان در محیط کار و فعالیت، همراه با پوشش مناسب، آنها را از تعرض نامحرمان حفظ کرده و سبب می شود با امنیت و آرامش خاطر، به انجام وظایف بپردازند. در فضایی که معاشرت زن و مرد آزاد باشد، فساد و بی بندوباری رشد کرده و به ضعف و رکود فعالیت های اجتماعی می انجامد.
۳ـ تحکیم پیوند خانوادگی: ارتباط صمیمی بین زن و شوهر، بقای کانون گرم و پرنشاط خانواده را تأمین نموده، این هدف حاصل نمی شود مگر با محدود کردن بهره وری های مشروع در خانواده و منع لذت جویی های غیر مشروع در محیط اجتماع. در پرتو پوشش و حجاب واقعی، به روابط آزاد زن و مرد پایان داده می شود و آنها خود را ملزم به پاسداری از حریم و بنیان خانواده می دانند و از گسیختن و نابودی ارتباطات خانواده جلوگیری به عمل می آورند.
۴ـ امنیت و آرامش روانی: تضعیف حیا و عفت میان زن و مرد، موجب تحریکات جنسی و سلب امنیت اجتماعی می شود. اسلام زنان را به حضور با حجاب و رفتار شایسته در اجتماع فراخوانده و مردان را از نگاه های آلوده بازداشته است. توصیه های پیشوایان دین درباره پوشش زنان نیز با دقت تنظیم شده تا مصالح فردی و اجتماعی افراد تضمین گردد.
اسما دختر ابوبکر ـ خواهر عایشه ـ به خانه پیامبر (ص) آمد در حالیکه جامه ای نازک و بدن نما پوشیده بود. رسول اکرم (ص) روی خویش را از او برگرداند و فرمود: «ای اسما! همین که زن به حد بلوغ رسید، درست نیست چیزی از بدن او دیده شود مگر چهره و دست، از مچ به پایین».[۲۰]
امام علی(ع) فرمود: «شخصی نابینا به خانه فاطمه آمد و اجازه خواست به حضورش برسد. فاطمه خود را پوشانید. پیامبر به او فرمود: چرا خود را پوشاندی با اینکه او نابینا است و تو را نمی بیند؟ فاطمه گفت: اگر او مرا نمی بیند، من او را می بینم».[۲۱]
بنابراین حفظ حیا و عفت و پوشش، وظیفه ای است که زنان و مردان باید بدان گردن نهند؛ زیرا بی توجهی و غفلت به آن می تواند زمینه سوء استفاده و تخریب روابط سالم اجتماعی را فراهم کند.
علاوه بر پوشش، نوع رفتار و برخورد زنان و مردان در جامعه قابل توجه است. سخن گفتن از روی ناز و کرشمه که دل مردان را وسوسه کند و موجبات فساد را فراهم نماید، از طرف شارع مقدس منع شده است. وقار در سخن و حیا در کلام، حکمی است که از طرف خداوند به زنان پیامبر فرمان داده شده: «مواظب باشید در سخن، نرمش زنانه و شهوت آلود بکار نبرید که موجب طمع بیماردلان گردد. به خوبی و شایستگی سخن گویید».[۲۲]
ابوبصیر می گوید: «در مسجد کوفه زنی را قرآن یاد می دادم، یک بار با او یک کلمه شوخی کردم. بعد که در مدینه حضور امام باقر(ع) شرفیاب شدم، مرا سرزنش کرد و فرمود: هر کس در خلوت مرتکب گناه شود، خداوند به او اعتنایی نمی کند. من از خجالت سر به زیر انداختم. حضرت فرمود: «توبه کن و دیگر با آن زن نامحرم مزاح نکن».[۲۳]
جمع بندی
حیا و عفت، از فضایل اخلاقی ارزشمندی است که با تقویت ایمان و مراقبت می توان به آن دست یافت. حیا و عفت نه تنها سلامت فردی، بلکه امنیت و آرامش اجتماعی را نیز تضمین می کند. حیا و عفت، کلید سعادت انسان و پایه گذار روابط سالم و اخلاقی در جامعه است. حیا و عفت در نگاه، پوشش و رفتار، مصادیق عملی حیا و عفت هستند که در قرآن و روایات مورد تأکید قرار گرفته اند.
پی نوشت ها
[۱] تمیمی آمدی، غررالحکم، ج۱، ص۹۳.
[۲] تمیمی آمدی، غررالحکم، ج۲، ص۳۸۰.
[۳] مجلسی، بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۳۶.
[۴] بقره/۲۶.
[۵] احزاب/۵۳.
[۶] قصص/۲۵.
[۷] طبرسی، مشکاه الانوار، ح۱۳۹۱.
[۸] طبرسی، مشکاه الانوار، ح۱۳۹۰.
[۹] منسوب به امام صادق(ع)، مصباح الشریعه، ص۴۰۳.
[۱۰] مجلسی، بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۳۱.
[۱۱] حسینی دشتی، معارف و معاریف، ص۳۹۴.
[۱۲] کلینی، اصول کافی، ج۴، ص۲۴۳.
[۱۳] یوسف/۳۳ ـ ۳۲.
[۱۴] قصص، آیات ۲۶ ـ ۲۵؛ تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۶۴.
[۱۵] اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۶۷.
[۱۶] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ذیل خطبه ۱۹۰.
[۱۷] حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۱۴۰.
[۱۸] شیخ صدوق، خصال، ص۴۴، ح۷۵.
[۱۹] اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۲۳.
[۲۰] مسئله حجاب، ص۱۳۷ به نقل از سنن ابوداوود، ج۲، ص۳۸۳.
[۲۱] مجلسی، بحارالانوار، ج۴، ص۳۸.
[۲۲] احزاب/۳۲.
[۲۳] حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۱۴۴.
فهرست منابع
- اربلی، علی بن عیسی بن ابی الفتح، کشف الغمه فی معرفه الأئمه، تبریز، بنی هاشمی، ۱۳۴۰ش.
- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، مکتبه آیه الله مرعشی نجفی، ۱۳۷۸ش.
- ابن بابویه، ابوجعفر محمد بن علی، الخصال، نشر کتابچی، تهران، ۱۳۷۷ش.
- تمیمی، آمدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، قم، دار الکتاب الإسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
- حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، آل البیت، ۱۴۱۴ق.
- حسینی دشتی، سید مصطفی، معارف و معاریف، نشر آرایه، ۱۳۸۵ش.
- کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه، بیروت، موسسه الوفا، ۱۴۰۴ق.
- مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، قم، بیناشر، ۱۳۶۲ش.
- منسوب به امام صادق(ع)، مصباح الشریعه، اعلمی، بیروت، چاپ اول، ۱۴۰۰ق.
منبع اقتباس: نساجی، زهرا، مجله پیام زن، دیماه ۱۳۸۲، شماره ۱۴۲.