حکومت مشعشعیان

۱۳۹۸-۰۳-۲۱

268 بازدید

اشاره:

مُشَعْشَعیان، یا آل مشعشع (حکومت ۸۴۵ تا ۹۱۴ق)، خاندانی از حکمرانان صوفی شیعه که از سال ۸۴۵ تا ۹۱۴ق در خوزستان حکومت کرد؛ این سلسله به رهبری و ادعای مهدویت سید محمد بن فلاح (متوفای ۸۷۰ق) حیات خود را آغاز و حکومت مستقل شیعه به مرکزیت هویزه را ایجاد نمود. مشعشعه با ظهور صفویان تا سال ۱۱۵۰ق به‌عنوان والیان دولت صفوی در خوزستان حکمرانی کردند.

بنیان‌گذار

نسب سید محمد بن فلاح بن هیبت الله به هفتمین امام شیعیان می‌رسد. وی در شهر واسط به دنیا آمد و تحصیلات خود را در شهر حله و در مکتب احمد بن فهد حلی (۷۵۷-۸۴۱ق) گذراند.[۱] مطابق منابع، سید محمد در مدت کوتاهی به درجات علمی بالایی رسید تا جایی که اجازه تدریس را از استاد خود دریافت نمود.[۲] با فوت پدر سید محمد، ابن فهد حلی با مادر او[۳] و سید محمد نیز با دختر ابن فهد ازدواج کرد.[۴]

محمد بن فلاح اهل ریاضت و دارای منش صوفیانه بود تا آن جا که یک بار به مدت یک سال در مسجد کوفه معتکف شد و در طول آن مدت غذای وی اندکی آرد جو بود و در این مدت بسیار می‎گریست.[۵]

محمّد بن فلاّح در سال‌ ۸۴۰ق (یکی‌ دو سال پیش از فوت ابن‌ فهد) از جانب امام مهدی(عج) ادعای نیابت کرد و به این ترتیب از جانب استاد مرتد اعلام و محکوم به قتل‌ شد.[۶] سید محمد در کتابش (کلام ‎المهدی) که در سال ۸۶۵ق نگاشته، خود را‌ سیدی‌ نایب مناب مهدی(عج) می‌داند و «و هذا‌ السید المناب عن الغائب» تعبیری است که از خود در این کتاب به کار برده است. وی علاوه بر نایب مهدی‌، خود‌ را‌ «امام امت» هم می‌خواند.[۷]

آغاز حرکت

منابع تاریخی آغاز‌ فعالیت‌ها‌ و ادعاهای‌ سیدمحمد‌ را، دست‌یابی‌ وی بر کتاب استادش در «علوم غریبه» می‌دانند که با استفاده از آن و نمایش برخی رفتارهای عجیب، اعراب نواحی خوزستان‌ را‌ مرید خود کرد و تا جایی پیش رفت‌ که‌ خود‌ را‌ به‌ «مهدی» ملقب نمود.[۸]

به دنبال این جریانات شیخ‌ فهد فتوای کشتن محمد بن فلاح را داد و دو نامه به امیر منصور بن قباد ادریس‌ عبادی نوشته و او را‌ تشویق‌ به کشتن سید نمود و ریختن خونش‌ را‌ مباح‌ دانست‌. در پی وصول نامه، امیر‌ منصور سید محمد را دستگیر کرد. محمد بن فلاح در دفاع از ادعای سنی و صوفی بودن خود را نمود و علت دشمنی و مجاز دانستن قتلش توسط شیعیان را همین مطلب عنوان کرد و برای این ادعا نیز به قرآن قسم یاد کرد. علاوه بر این سخنان دیگری نیز مطرح کرد تا سرانجام امیر منصور قانع شده و او را آزاد نمود.[۹]

استقرار دولت

در ابتدا، قلمرو نفوذ محمد بن فلاح، اطراف واسط، بغداد و جزایر شرقی آن بود، اما به مرور مرکزیت دولت مشعشعی در شوشتر استقرار یافته و حوزه اصلی قدرت آنان منطقه‌ای حدّ فاصل شوشتر، دزفول تا هویزه و بصره گردید. مشعشعیان برای مدتی مناطق جنوبی عراق تا بغداد را نیز تحت تسلط خود داشتند که البته این مناطق با قدرت یافتن دولت عثمانی به مرور از سلطه آنان خارج شد.

عشایر شیعه منطقه جنوب ایران و عراق پشتوانه اصلی دولت مشعشعی به شمار می ‎آمدند. قبایلی همچون بنی سلامه، بنی کعب، بین طُرف، بنی طیّ از نخستین گروه‎هایی بودند که به محمد بن فلاح پیوستند.

به مرور در پی جنگ‌ها و اقدامات نظامی دولت مشعشعی، مولی علی فرزند سید محمد قدرت یافت. وی حضور جدی خود را در سال ۸۴۰ق در مناطق متعلق به عشایر یاد شده آغاز کرد. مولی علی و یارانش با حمله به مناطق مختلف، توانستند تجهیزات جنگی فراهم کنند و در سال ۸۴۴ق آبادی‌های بین بصره و واسط به نام جزایر را به تصرف درآورند. آنان با تصرف هویزه در سال ۸۴۵ق به دولتی نیرومند تبدیل شدند.[۱۰]

دوره مولی علی

با تسلط مشعشعیان بر هویزه، به ویژه از سال ۸۵۸ق تا ۸۶۱ق رهبری آنان به طور عملی در دست مولی علی فرزند سید محمد قرار گرفت. وی توانست شهرهای نجف، کربلا و حلّه را تصرف نماید.

زمانی‎که مولی علی امور را در دست گرفت، اجازه دخالت زیادی به پدر خود نمی‌داد.[۱۱] وی با استفاده از عقاید محمد فلاح، از جمله خدا دانستن امام علی(ع) مدعی شد که روح آن امام که همان خدا است در کالبد او حلول کرده و از همین طریق ادعای خدایی کرد. بنابر منابع تاریخی از جمله اقدامات مولی علی حمله به شهر نجف و اقدام به ویرانی بسیار آن شهر و همچنین حرم امام علی(ع) بود.[۱۲][۱۳]

مولی علی سال ۸۴۱ به دنیا آمد، با وجود پدرش نفوذ بسیاری یافت در سال ۸۶۱ق با دستور پیر بوداق به قتل رسید و سرش برای جهانشاه فرستاده شد.[۱۴] پس از قتل مولی علی، دوباره پدرش سید محمد تا هنگام وفات (۸۷۰ق) رهبری مشعشیان را برعهده گرفت.[۱۵]

اوج اقتدار

پس از فوت سید محمد، فرزند دیگرش، محسن (۹۰۵- ۸۷۰ق) رهبری را بر عهده گرفت. این مقطع زمانی، دوره استقرار توام با آرامش دولت مشعشعی است. در همین زمان قلمرو این حکومت به اوج گستردگی خود رسیده و از جزایر، بصره و حوالی بغداد تا کهکیلویه، بهبهان و شوشتر امتداد یافته و از سوی دیگر به سواحل خلیج فارس، بندرعباس تا کرمانشاه رسید.[۱۶]

استقرار و ثبات مشعشعیان دراین دوره تاریخی را می‌توان نتیجه سیاست اسکان و دفاع سید محسن دانست. ساخت و تجدید بنای قلعه‎ها و حصار شهرها از شاخصه‎های این سیاست است تا جایی که سید محسن را نخستین کسی دانسته‌اند که در هویزه بناهایی را که پیش‌تر از نی بود با آجر و خشت ساخت، قلعه هویزه معروف به «المزینه»[۱۷] یا «محسنیه»[۱۸] نشانه نخستین تلاش‌های او در این زمینه است.

سید محسن و تفکر شیعه امامی

بنا به گزارش محققان، نزدیک شدن تفکرات و رفتارهای سید محسن مشعشعی به شیعه امامیه متداول، از ویژگی‌های دوران حکومت اوست. بازگشت سید نورالله مرعشی شوشتری به شوشتر پس از مهاجرتی طولانی به شیراز که بر اثر ظهور محمد بن فلاح واقع شده بود، فعالیت جدی وی در تبلیغ تشیع امامی در منطقه، همچنین مشاوره او به حکومت و حضور سه تن از اقوامش در دربار مشعشعیان، نشانه این نزدیکی است.[۱۹]

زوال قدرت و نیابت صفویان

بعد از سلطان‌ محسن، پسرانش سیدعلی‌ و ایوب‌ به حکومت رسیدند.[۲۰] البته به نظر برخی از مورخین از آن‎جا که حکومت مشترک بین دو نفر ممکن نیست، ایوب نقش وزیر یا پیشکار برادرش را داشته است.[۲۱] حکومت سید علی با حکومت شاه اسماعیل صفوی هم‌زمان بود که یکی از اقداماتش کشتن این دو برادر و از بین بردن استقلال مشعشعیان است.[۲۲]

برخی منابع علت این اقدام شاه اسماعیل را بدگویی برخی بدخواهان دانسته ‎اند به این مضمون که علی و ایوب راه عموی خود «مولاعلی» را در پیش گرفتند و مثل‌ او‌ غالی‌ هستند و در دین غلو می‌کنند.[۲۳]

برخی نیز آخرین حاکم دوره استقلال مشعشعیان را سلطان فیاض مشعشعی علی‌ اللهی، دانسته‌اند که ادعای الوهیت‌ داشت و در زمان فتح بغداد و با عزیمت شاه اسماعیل به هویزه،جنگ خونینی میان صفویان و آل مشعشع در گرفت. در‌ این‌ نبرد فیاض و پیروانش کشته شدند.[۲۴]

اسماعیل صفوی با کشتن آخرین حاکم مستقل مشعشعی ایالت هویزه را به یکی از امیران صفوی سپرد. با بازگشت شاه صفوی به پایتخت خود، سید فلاح بن محسن از شوشتر به هویزه حمله کرده، آن را تصرّف نمود و با ارسال هدایایی برای شاه اسماعیل، رضایت وی را جلب و در پی آن به عنوان حاکم دست نشانده، حکومت هویزه به وی واگذار شد.[۲۵]

از نکات قابل توجه در این دوره زمانی این‌ است که بنابر گزارش‌های تاریخی، در زمان شاه اسماعیل یا در دوره پسر او شاه تهماسب اول بوده که بخش غربی خوزستان را که به دست مشعشعیان بود عربستان نامیدند تا از بخش شرقی که شامل شوشتر و رامهرمز که توسط امرای صفوی اداره می‌شد متمایز باشد.[۲۶]

پس از صفویه تا پهلوی

پس از اقدام سید فلاح در جلب رضایت اسماعیل صفوی، حکام مشعشعی از جانب حکومت صفوی تعیین می‌شدند. حمله افغان‌ها به حکومت صفویه پایان داد، از وضعیت مشعشعیان در دوره افغان‌ها تا ظهور نادر شاه افشار اطلاعات چندانی در دسترس نیست؛ ولی بنابر برخی منابع مطابق پیمان صلح افغان‌ها و حکومت عثمانی، هویزه و تعدادی دیگر از شهرهای نواحی غربی ایران به عثمانی‌ها واگذار گردید؛ از این رو به نظر می‌رسد که در همین دوره نیز حکام مشعشعی در این مناطق حکمرانی کرده باشند، اولین تسلط نادر بر خوزستان و ابقای سید علی خان مشعشعی بر حکومت هویزه نشانه‌ای بر این نظریه است.[۲۷]

دوره افشاریان

نادر شاه افشار قبل از اعلام حکومت مستقل و تاج‎گذاری به عنوان شاه ایران، والیان مشعشعی را می‌پذیرفت ولی پس از آن و در حوالی سال ۱۱۵۰ق، هویزه را حاکم‌نشین سراسر خوزستان کرد و ماموری از جانب خود به بیگلربیگی [یادداشت ۱] آن‎جا گماشت و بدین ترتیب دست مشعشعیان از آن سرزمین کوتاه شد.[۲۸]

ازاین تاریخ تا سال ۱۱۶۰ق حکمرانی مشعشعه تحت نظر حاکم خوزستان در دورق محدود شد. در زمان حکومت عادل‎شاه (علیشاه) برادرزاده نادر مولی مطلب خان مشعشعی نوه سید فرج الله خان حاکم دورق، حکومت خود را از دورق به هویزه و شوشتر گسترش داد، وی تا سال ۱۱۶۷ق به مدت شانزده سال حکومت کرد.[۲۹]

دوره زندیه و قاجار

در دوره زندیه و قاجار نیز مشعشعه تا مدت‌ها در هویزه و گاهی در دیگر نواحی خوزستان ولایت داشتند، که البته دیگر همراه با اقتدار و قدرت مطلق نبود علاوه بر آن ظهور دیگر قبایل عرب مانند بنی کعب و آل کثیر روز به روز از نفوذ مشعشعیان در خوزستان می‌کاست.[۳۰]

دوران پهلوی

در دوره پهلوی، مشعشعه به دو تیره مولی نصرالله و مولی مطلب تقسیم شدند، والی گری به یکی از آن دو سپرده شد. این تقسیم موجب اختلاف درونی آنان گردید. پس از چندی حکومت، سران هر دو تیره را دستگیر کرد. پس از این دوره نیز برای مدتی شخصی از مشعشعه به نام مولی نصرالله خان ریاست عشایر هویزه را بر عهده داشت و البته مدتی نیز بخشدار آنجا نیز بود.[۳۱]

امیران دولت مشعشعی

از آن جا که مشعشعه در دوران حیات خود دو دوره استقلال و والی‌گری دیگر حکومت‌ها را داشته‌اند؛ امیران این خاندان را می‌توان به دو گروه تقسیم کرد:

 الف.  دوران استقلال (۸۴۵ – ۹۱۴ق)

  1. سید محمد بن سید فلاح ۸۴۵-۸۵۸ق.
  2.  مولی علی بن سید محمد (درحی) ۸۵۸-۸۶۱ق.
  3.  سید محمد بن سید فلاح ۸۶۱-۸۷۰ق.
  4. سید محسن بن سید محمد ۸۷۰-۹۰۵ق.
  5. سید علی بن سید محسن (فیاض) ۹۰۵-۹۱۴ق.

ب.  دوران وابستگی (۹۱۴-۱۱۷۶ق)

  1.  سید فلاح بن محسن ۹۱۴-۹۲۰ق.
  2.  سید بدران بن فلاح ۹۲۰-۹۴۸ق.
  3.  سید سجاد بن بدران ۹۴۸-۹۹۲ق.
  4.  سید فرج الله بن سجاد (مشهور به زنبور) ۹۹۲-۹۹۸ق.
  5.  سید مبارک بن مطالب بن بدران ۹۹۸-۱۰۲۵ق.
  6. سید ناصر بن مبارک ۱۰۲۵ق.
  7. سید راشد بن سالم بن مطلب بن بدران ۱۰۲۵-۱۰۲۹ق.
  8. سید منصور بن مطلب بن بدران ۱۰۳۰-۱۰۳۳ق.
  9. سید محمد خان بن مبارک ۱۰۳۳-۱۰۴۴ق.
  10. سید منصوربن مطلب بن بدران(مرتبه دوم) ۱۰۴۴-۱۰۵۳ق.
  11.  سید برکه بن منصور ۱۰۵۳-۱۰۶۰ق.
  12.  سید علی خان بن خلف بن مطلب بن بدران (دو مرتبه) ۱۰۶۰-۱۰۸۸ق.
  13. سید حیدر بن علی خان ۱۰۸۸-۱۰۹۲ق.
  14.  سید عبدالله بن علی خان ۱۰۹۷ق.
  15.  سید فرج الله بن علی خان ۱۰۹۷-۱۱۱۱ق.
  16.  سید هیبت الله بن خلف بن مطلب بن بدران ۱۱۱۱-۱۱۱۲ق.
  17. سید علی بن عبدالله بن علی خان ۱۱۱۲ق.
  18. سید فرج الله بن علی خان (مرتبه دوم) ۱۱۱۲-۱۱۱۴ق.
  19.  سید عبدالله خان بن فرج الله ۱۱۱۴-۱۱۲۷ق.
  20. سید علی بن عبدالله بن علی خان ۱۱۲۷-۱۱۲۸ق.
  21. سید محمدخان بن عبدالله بن فرج الله ۱۱۳۲-۱۱۳۴ق.
  22.  سید عبدالله بن هیبت ۱۱۳۴ق.
  23.  مولی مطلب بن محمد خان بن فرج الله ۱۱۶۰-۱۱۷۶ق.[۳۲]

آثار و عالمان

از مشعشعیان سکه‌هایی با نام امامان شیعه بر جای مانده است.[۳۳]

در قرن دهم تا دوازدهم شمار زیادی از عالمان هویزی و جزایری و شوشتری، دورقی در اصفهان یا عتبات به تحصیل در علوم دینی اشتغال داشته و از آنان آثار فراوانی برجای مانده است. یکی از مشهورترین آنان سید نعمت الله جزائری (متوفی ۱۱۱۲ق) شاگرد علامه مجلسی (متوفی ۱۱۱۰ق) و از همکاران وی در تألیف بحار بود که آثار متعددی در علوم اسلامی نوشته است.[۳۴]

برخی دیگر از این عالمان عبارتند از:

  1. علی بن هلال جزایری از مشایخ ابن ابی جمهور احسایی.
  2. شهاب الدین ملا عبدالله بن محمود تستری (شوشتری) از علمای برجسته مشهد (متوفی ۹۹۷ق.)
  3. اسدالله صدر تستری از شاگردان محقق کرکی (متوفی ۹۴۰ق).
  4. علی بن عطاء الله حسینی جزائری.
  5.  قاضی نورالله شوشتری (۹۵۶-۱۰۱۹ق.)
  6. عبدالله تستری اصفهانی (متوفی ۱۰۲۱ق).
  7. سید نعمت‌الله جزایری (۱۰۵۰-۱۱۱۲ق).
  8. علی خان مشعشعی حویزاوی بن مطلب بن علی خان کبیر بن خلف… بن محمد بن فلاح موسوی والی هویزه و از اهل علم و ادب.[۳۵]

هنوز نسل عظیمی از سادات مشعشعی با اسامی خاندانی مختلف در نقاط مختلف خوزستان زندگی می‌کنند و از سادات به‎نام این نواحی به شمار می‌آیند.[۳۶]

پی نوشت:

  1. شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۳۹۵.
  2. مدرسی چهاردهی‌، مشعشعیان، ص۱۴۹.
  3. کسروی، تاریخ پانصد ساله خوزستان، ص۹.
  4. مدرسی چهاردهی‌، مشعشعیان، ص۱۵۰.
  5. شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۳۹۶.
  6. ذکاوتی قراگزلو، نهضت مشعشعی و گذاری بر کلام المهدی، ص۶۱-۶۰.
  7. صفری فروشانی، گونه شناسی مدعیان دروغین مهدویت، ص۹۲.
  8. شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۳۹۵.
  9. شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۳۹۵.
  10. جعفریان، اطلس شیعه، ص۲۸۱.
  11. کسروی، تاریخ پانصد ساله خوزستان، ص۱۸.
  12. شوشتری، مجالس المومنین، ص۴۰۰.
  13. کسروی، تاریخ پانصد ساله خوزستان، ص۱۸و ۲۰.
  14. کسروی، تاریخ پانصد ساله خوزستان، ص۲۰-۱۹.
  15. کسروی، تاریخ پانصد ساله خوزستان، ص۳۹.
  16. رنجبر، مشعشیان، ص۱۷۷.
  17. رنجبر، مشعشیان، ص۱۷۹.
  18. کسروی، تاریخ پانصد ساله خوزستان، ص۴۲.
  19. رنجبر، مشعشیان، ص۱۸۴-۱۸۳.
  20. شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۴۰۱.
  21. کسروی، تاریخ پانصد ساله خوزستان، ص۴۲.
  22. کسروی، تاریخ پانصد ساله خوزستان، ص۴۲.
  23. شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۴۰۱.
  24. رنجبر، مشعشعیان، ص۱۹۱-۱۹۰، به نقل از حبیب السیر.
  25. کسروی، تاریخ پانصد ساله خوزستان، ص۴۷.
  26. کسروی، تاریخ پانصد ساله خوزستان، ص۴۸.
  27. رنجبر، مشعشیان، ص۳۵۳.
  28. کسروی، تاریخ پانصد ساله خوزستان، ص۱۲۳.
  29. رنجبر، مشعشیان، ص۳۵۶-۳۵۵.
  30. رنجبر، مشعشیان، ص۳۵۷.
  31. رنجبر، مشعشیان، ص۳۵۸.
  32. جعفریان، اطلس شیعه، ص۲۸۶.
  33. جعفریان، اطلس شیعه، ص۲۸۱، به نقل از مؤسس الدوله المشعشعیه: جاسم حسن شبّر: ص۲۱۶.
  34. جعفریان، اطلس شیعه، ص۲۸۱.
  35. جعفریان، اطلس شیعه، ص۲۸۴.
  36.     جعفریان، اطلس شیعه، ص۲۸۴.

یادداشت‌ها

  1. حکام ولایات که از مرکز تعیین می‌شدند و در بعضی موارد سمت آنان موروثی بود.
  2. منابع
  3.     جعفریان، رسول، اطلس شیعه، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، ۱۳۹۱ش.
  4.     صفری فروشانی، نعمت الله، «گونه‌شناسی مدعیان دروغین مهدویت»، مجله مشرق موعود، سال هشتم، شماره ۳۰، تابستان ۱۳۹۳.
  5.     ذکاوتی قراگزلو، علی رضا، «نهضت مشعشعی و گذاری بر کلام المهدی»، مجله معارف، – شماره ۳۷، فروردین و تیر ۱۳۷۵ش.
  6.     رنجبر، محمدعلی، مشعشعیان؛ ماهیت فکری-اجتماعی و فرایند تحولات تاریخی، آگاه، تهران، ۱۳۸۷ش.
  7.     شوشتری، نورالله، مجالس المؤمنین، کتابفروشی اسلامیه، تهران، ۱۳۷۷ش.
  8.     کسروی، احمد، تاریخ پانصد ساله خوزستان، دنیای کتاب، تهران، ۱۳۸۴ش.
  9.     مدرسی چهاردهی، مرتضی، «مشعشعیان»، مجله بررسی‌های تاریخی، شماره ۷۴، بهمن و اسفند ۱۳۵۶.

منبع: ویکی شیعه