- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
نهاد خانواده طى قرون متمادى و به خصوص در چند قرن اخیر، شکل هاى مختلفى را پذیرفته و در فرهنگ هاى گوناگون به قالب هاى متفاوتى درآمده است. با وجود این، خانواده در شکل هاى مختلف آن همواره کارکردهاى بسیارى را دارا بوده است.
یکى از کارکردهاى مهم خانواده، کارکرد تنظیم روابط جنسی است. اساسآ یکى از هدف هاى ازدواج و تشکیل خانواده، تأمین نیازهاى جنسىی زن و مرد است. بىشک، بدون جذب و انجذاب جنسی و روابط جنسی مطلوب، زندگى زناشویى با سعادت و شیرینى همراه نخواهد بود.
دانشمندان بر این نکته تأکید کردهاند که «مسائل جنسی در زناشویى، نقش مهمى را بازى مى کنند و داشتن روابط جنسی مطلوب از ضروریات هر خانواده مى باشد… . اغلب اشکالات خانوادگى مستقیمآ یا به طور غیرمستقیم معلول ناسازگارى هاى جنسى بوده و عامل جنسی در سعادت زناشویى نقش مهمى را بازى مى کند.»۱
حال سؤال این است که دیدگاه اسلام در این باره چیست؟ براى پاسخ به این سؤال، بحث خود را در سه بخش زیر پى مى گیریم.
۱- غریزه جنسی در اسلام
بر اساس اندیشه مسلمانان، اسلام دینى واقع نگر است و آموزه ها و تعالیم آن بر اساس مصلحت و مفسده واقعى انسان ها بیان شده است. از این رو، در بیان احکام خود به واقعیت هاى زندگى انسان ها نظر داشته است. یکى از واقعیت هاى زندگى انسان ها نیاز آنها به ارضاى غریزه جنسی است که اسلام با نگاهى مثبت بدان نگریسته.
با دقت در متون دینى اسلام، با طیف وسیعى از آیات و روایات رو به رو مىشویم که به غریزه جنسی انسان ها پرداختهاند. از سوى دیگر، همه آیات و روایاتى که مسلمانان را به ازدواج و تشکیل خانواده دعوت مى کنند، به نوعى به رفتارهاى جنسی انسان ها توجه دارند.
از نظر اسلام، همسردوستى و رابطه جنسی و نیاز غریزى انسان ها به جنس مخالف، تدبیرى خدایى است که سبب ساز پیوند زن و مرد و در نتیجه، استمرار نسل بشر است. خداوند در قرآن مى فرماید:
(یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِن نَفْسٍ وَاحِدَهٍ وَ خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالا کَثِیرآ وَ نِسَاء وَ اتَّقُواْ اللّهَ الَّذِی تَسَاءلُونَ بِهِ وَ الأَرْحَامَ إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیبآ) (نساء: ۱)؛ اى مردم، بترسید از عصیان پروردگار خود؛ آن خدایى که همه شما را از یک تن بیافرید و هم از آن جفت او را خلق کرد و از آن دو تن خلقى بسیار در اطراف عالم از مرد و زن برانگیخت. از این سنخ آیات استفاده مى شود که غریزه جنسی باعث تداوم نسل انسان است.
از عبارت (وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالا کَثِیرآ وَ نِسَاء) به خوبى استفاده مى شود که انتشار افراد و تدوام نسل انسان، بر اثر رفتارهاى جنسی و ارتباط دو همسر مى باشد و رابطه زناشویى به منظور تکثیر نسل در متن خلقت قرار داده شده است.۲ چیزى که فطرى انسان و طبیعت خلقت بشر است، به خودى خود نمى تواند ارزش منفى داشته باشد.
در روایات اسلامى نیز با اشاره به غریزه جنسی انسان ها، بر ارزش مثبت داشتن آن تأکید شده است. در برخى از روایات، علاقه به زنان از جمله اخلاق پیامبران۳ و از نشانههاى ایمان۴ و نیز به عنوان نور چشم پیامبر۵ و لذت بخش ترین چیزها ۶ معرفى شده است. روشن است که علاقه به زنان، گاه به خاطر جنبه هاى عاطفى است و گاه به خاطر مسائل جنسی.
آیات و روایات بسیارى که در این زمینه وجود دارند، با نفى این اندیشه که ازدواج و ارضاى نیاز جنسی کارى پلید، زشت، شیطانى و داراى ارزش منفى است، تأکید دارند که این گونه اندیشه ها در قاموس اسلام جایگاهى ندارند.
اسلام برخلاف برخى ادیان و مکاتب، رفتارهاى جنسی را امرى طبیعى و فطرى مى داند که مانند هر نیاز فطرى دیگر باید برآورده شود. شهید مطهرى پس از بیان این که مسیحیت «ازدواج» و «علاقه و آمیزش جنسى» را فکرى پلید مى دانند، به تحلیل این اندیشه پرداخته و با مقایسه آن با اندیشه اسلام، تقابل این دو نوع نگاه را متذکر مى شود. ایشان در این زمینه مى نویسند:
ظاهرآ علت این که فکر پلیدى علاقه و آمیزش جنسی در میان مسیحیان تا این حد اوج گرفت، تفسیرى بود که از بدو تشکیل کلیسا، از طرف کلیسا براى مجرد زیستن حضرت مسیح صورت گرفت… به عقیده ارباب کلیسا، تقوا ایجاب مى کند که انسان از ازدواج خوددارى کند… .
کلیسا ازدواج را به نیت تولیدنسل جایز مىشمارد، اما این ضرورت پلیدى ذاتى این کار را از نظر کلیسا از میان نمى برد. علت دیگر جواز ازدواج دفع افسد به فاسد است؛ یعنى به این وسیله از آمیزش هاى بى قید و بند مردان و زنان جلوگیرى مى شود.۷
وى سپس در مقام مقایسه این نوع نگرش با نگرش اسلام مى نویسد: در اسلام کوچک ترین اشاره اى به پلیدى علاقه جنسى و آثار ناشى از آن نشده است… از نظر اسلام، علاقه جنسى نه تنها با معنویت و روحانیت منافات ندارد، بلکه جزء خوى و خلق انبیا است.۸
نکتهاى که در پایان این بخش لازم است متذکر شویم این است که راز ارزش مثبت داشتن ارضاى این غریزه این است که از نگاه اسلام غریزه جنسى یک امر طبیعى و فطرى است و چیزى که نظام تکوینى و طبیعى در انسان قرار داده نمى تواند داراى ارزش منفى باشد؛
زیرا این امر سبب ساز تناقض میان تکوین و تشریع و ناهماهنگى بین نظام هستى و نظام اخلاقى خواهد بود. در حالى که از نظر اسلام، نظام تکوینى و طبیعى نه تنها منافاتى با نظام تشریع ندارد، بلکه مکمّل آن است.
از این منظر، دین و قوانین تشریعى دینى، فطرى است و هماهنگ با طبیعت انسان مى باشد و یکى از رمزهاى فراگیرى و جهانى و ابدى بودن دین هم همین است.
۲- روابط جنسى در چارچوب خانواده
بحث دیگرى که درباره کارکرد خانواده در خصوص تنظیم روابط جنسی از نگاه اسلام باید به آن بپردازیم مسئله چارچوب رفتارهاى جنسی است. سؤال این است که آیا ارزش مثبت داشتن ارضاى غریزه جنسی در نظر اسلام به معناى مطلق بودن این ارزش رفتار جنسی است و یا این که اسلام محدوده خاصى را براى رفتارهاى جنسی معرفى مى کند که اگر در آن چارچوب باشد ارزشمند خواهد بود؟
از نگاه اسلام، انسان ها آزاد آفریده شدهاند و آزادى گوهرى الهى است که خداوند به بندگانش هدیه داده است. اما بىشک آزادى بى حد و حصر و بدون قید و شرط نه تنها به سود انسان ها نیست، بلکه گاه به زیان آنهاست و آسیب هاى فردى و اجتماعى بسیارى را براى آنان به دنبال دارد.
از این رو، دین به منظور پیشگیرى از این آسیب ها، براى رفتارهاى انسانى محدودیت هایى را قرار داده است که رفتارهاى جنسى نیز از این قانون مستثنا نیستند.
در نگاه اسلام، رفتارهاى جنسى انسان، قانونمند است و از قواعد رفتارى خاصى پیروى مى کند؛ زیرا در رفتارهاى جنسى هدف آن است که هم نیازهاى فطرى انسان پاسخ گفته شود و هم این رفتار متناسب شأن انسانیت باشد تا زمینه تعالى و رشد معنوى انسان فراهم گردد، نه این که چون حیوان پاسخى باشد به یک غریزه کور و عارى از رشد اخلاقى و تدبیر انسانى.
از منظر اسلام، خانواده سنگبناى جامعه انسانى است؛ جامعه اى که براى تداوم بقا، رشد و شکوفایى و نیل به اهدافش، نیازمند یک نظم هنجارى است و اساس این نظم هنجارى با تشکیل خانواده، براى جامعه مهیا خواهد شد؛
زیرا مسائل اجتماعى و حقوقى (مانند مسائل نسب، ارث، انفاق، و تربیت) و دیگر مسئولیت هایى که پدر و مادر نسبت به فرزند و یکدیگر دارند (مانند اطاعت، تمتع، التذاذ و مواردى نظیر آن) همه بر تشکیل خانواده بار خواهند شد و لازم است رعایت شوند تا جامعه، جامعه اى انسانى باشد و زمینه رشد عواطف و فضایل انسانى، عشق، و ایثار در آن فراهم شود و متقابلا زمینه هاى فساد و انحطاط و تباهى و بیمارى هاى جسمى و روانى و سقوط در زندگى حیوانى از بین برود.
همین توجه به مصالح فردى و اجتماعى انسان ها، اسلام را بر آن داشته است که براى رفتارهاى جنسى انسان، حیطه و حوزه خاصى را قایل شود: نظام ازدواج وتشکیل خانواده.
از این رو، در نگاه اسلام قالب کلى محدودیت هاى اجتماعى در ارضاى غریزه جنسى، همان ازدواج قانونى و شرعى است که باید رفتارهاى جنسى در این چارچوب محدود شود تا با دیگر مصالح انسانى تضاد نداشته باشد.
اسلام، آزادى هاى جنسى و رفتارهاى جنسى بى قید و بند و رها از هرگونه الزامات اخلاقى را امرى زشت و مذموم مى داند و براى آن کیفرهاى خاصى را مشخص کرده است. اسلام براى قانونمند کردن روابط جنسى و محدود کردن آن به محیط خانواده، به مردان و زنان جامعه اسلامى دو توصیه مهم ارائه مى دهد.
اول آن که از همه مردان و زنان مى خواهد که به ارزش هایى که کنشهاى جنسى انسان را جهت مى دهند و زمینه ساز طهارت اجتماعى اند، احترام بگذارند و به آنها عمل کنند.
تأکید اسلام بر ارزش «حیا» و «عفت» از این گونه توصیه هاى راهبردى است. در بینش اسلامى، حیا و عفت به عنوان یک خصلت انسانى، مبناى روابط زن و مرد در فرهنگ اسلامى است. پوشش و حجاب که هنجارهاى این ارزش اند در راستاى حفظ و رشد این خصلت قرار دارند و منع از تبرّج (خودآرایى) و اختلاط با نامحرمان با این فلسفه شکل گرفته است.۹
از این رو، اسلام به زنان و مردان توصیه مى کند که جامعه اسلامى را با رفتارهاى نیک، پاک نگاه دارند و از رفتارهایى که طهارت اجتماعى را به خطر مى اندازد، پرهیز کنند. به مردان و زنان مؤمن توصیه مى کند که از نگاه خیره به یکدیگر بپرهیزند۱۰ و از زنان مى خواهد تا زینت هاى خود را از نامحرمان بپوشانند و حتى در راه رفتن توجه نامحرم را به خود معطوف ندارند۱۱ و در سخن گفتن نیز به هوش باشند تا دل هاى مریض را به سوى خود جلب نکنند.۱۲
از نظر اسلام، به کارگیرى این راهکارها در راستاى محدودسازى روابط جنسى در خانواده، از نظر روانى به بهداشت روانى اجتماع کمک مى کند و از جنبه خانوادگى سبب تحکیم روابط افراد خانواده و برقرارى صمیمیت کامل بین زوجین مىگردد و از جنبه اجتماعى موجب حفظ و استیفاى نیروى کار و فعالیت اجتماع مى شود و از نظر وضع زن در برابر مرد، سبب مىگردد که ارزش زن در برابر مرد بالا رود.۱۳
توصیه دومى که اسلام براى فرایند محدودسازى رفتارهاى جنسى در چارچوب خانواده براى مردان و زنان جامعه اسلامى بیان مى کند این است که محیط خانوادگى خود را به گونه اى بسازند تا آمادگى کامل براى کامیابى همسران از یکدیگر را داشته باشد.
اسلام، زن و یا مردى را که از این نظر کوتاهى کنند مورد نکوهش قرار مى دهد. از زنان و مردان مى خواهد تا از همه امورى که زمینه ساز دلزدگى در رابطه جنسى است، دورى گزیده و در مقابل، به انجام کارهایى که روابط جنسى را براى همسر لذت بخش تر مى کند، همت گمارند.
به گفته شهید مطهرى، «شاید براى یک نفر فرنگى شگفت انگیز باشد که اگر بشنود اسلام مزاح و ملاعبه زن و شوهر، آرایش کردن زن براى شوهر، پاکیزه کردن شوهر خود را براى زن مستحب مى داند… در اسلام زنى که در آرایش و زینت خود براى شوهر کوتاهى کند، نکوهش شده است. کما این که مردانى که در ارضاى زن خود کوتاهى کنند نیز نکوهش شده اند.»۱۴
۳- اسلام و تمایلات جنسى زنان
آنچه از بررسى متون اسلامى به دست مى آید این است که اسلام اصل تمایل جنسى زنان را همچون مردان مى پذیرد و آن را نیاز زن مى داند. از نگاه اسلام، زن در انسانیت هیچ تفاوتى با مرد ندارد و به مقتضاى انسان بودن، اصل نیازهاى طبیعى در او هیچ تفاوتى با نیازهاى مرد ندارد.
همان گونه که همه انسان ها ـ چه زن و چه مرد ـ به تغذیه نیاز دارند که باید برآورده شود، غریزه جنسى نیز نیازى است براى آسودن تن و حاجتى است براى ادامه حیات، و از این حیث میان زن و مرد هیچ تفاوتى وجود ندارد.
در آموزه هاى دینى اسلام، درباره روابط جنسى زن و مرد بر نکاتى تأکید شده که با دقت در آنها به خوبى مى توان وجود اصل تمایلات جنسى در زنان را دریافت. اسلام بر تأمین نیازهاى جنسى زنان در چارچوب خانواده، به طور خاص تأکید دارد و از این نظر کارکرد یاد شده را هم درباره مردان و هم درباره زنان صادق مى داند.
از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که فرمودند: «سه چیزند که جفا و ظلم اند… سوم: آمیزش قبل از شوخى و مغازله است.۱۵ و نیز سه چیز را نشانه ناتوانى و ضعف دانستهاند که یکى از آنها این است که مرد رابطه جنسى با همسرش برقرار کند و پیش از آن که با او سخنان مناسب گوید و انس گیرد، کار خود را تمام کند و حاجت خود را برآورد، پیش از آن که زن نیاز خود را برآورده باشد.۱۶
ایشان همچنین به مردان توصیه مى کند که به هنگام روابط جنسى با همسر مداعبه و شوخى کردن را فراموش نکنند که این، روابط جنسى را دلپسندتر مى کند.۱۷ نیز به آنان سفارش مى کند که این امور را رعایت کنند؛ زیرا زنان هم نیازهایى دارند که باید برآورده شود.۱۸ در برخى کتب روایى نیز بابى وجود دارد به نام «باب استحباب ملاعبه و مداعبه با همسر».۱۹
در برخى از روایات بر حق همبسترى (که بر اساس آن، شوهر مجاز نیست بدون رضایت زن، بیش از چهار ماه از همبستر شدن با وى خوددارى کند)۲۰ و وجوب ارضاى نیازهاى جنسى زن توسط شوهر در مواردى که خطر آلوده شدن زن به گناه در کار باشد۲۱ تأکید شده است که نمونه هاى دیگرى از توجه خاص اسلام به میل جنسى زنان است.
این گونه آموزه هاى دینى بر این نکته مهم تأکید دارند که باید تمایلات جنسى زنان را جدّى گرفت و نسبت به آن بى توجه نبود. اسلام بر خلاف برخى مکاتب و ادیان دیگر، تمایلات جنسى زنان را به رسمیت شناخته و آن را نیاز و حق زنان، و برآوردن آن را سبب ساز دلپذیر شدن روابط جنسى و مایه تحکیم خانواده دانسته است؛
زیرا اگر نیاز انسان از راه درست و صحیح آن برآورده نشود، هم آرامش روانى خانواده به خطر مى افتد و هم گاه ممکن است این نیاز از راه هاى نامشروع برآورده شود که در هر صورت، بنیان خانواده به مخاطره خواهد افتاد.
از این رو، اسلام به مردان هشدار مى دهد که به تمایلات همسران خویش توجه کنند؛ زیرا در آنها نیز «نیازى» است که باید برطرف شود.
نکته دیگرى که در اینجا لازم است بیان شود این است که هر چند اسلام وجود اصل تمایلات جنسى را براى زنان و مردان ـ هر دو ـ مى پذیرد، اما به تفاوت بین تمایلات زن و مرد عقیده دارد. به عبارت دیگر، در آموزه هاى دینى به روایاتى برمىخوریم که سائق جنسى مرد را از حیث کمّى و سائق جنسى زن را از حیث کیفى برتر و قوى تر معرفى مى کند.
همچنین بردبارى جنسى زن را بیش از مرد و تحریک پذیرى جنسى زن و مرد را نیز متفاوت دانسته است.۲۲ بر اساس همین عقیده به تفاوت تمایلات جنسى زن و مرد است که فقه اسلامى در زمینه ارضاى غریزه جنسى، گاه زن و مرد را به حقوق و تکالیف متفاوتى در این خصوص ملزم کرده است.
توجه ویژه اسلام به واقعیت هاى زندگى انسان ها و بنا ساختن دستورات و آموزه هاى خود بر اساس مصلحت ها و مفسده هاى واقعى زندگى انسان ها، باعث شده که برخى فمینیست ها از این واقع گرایى اسلام تجلیل کنند. نوال سعداوى، فمینیست مشهور عرب، در این زمینه مىگوید:
«محمّد از جهت درک مسائل جنسى بر بیشتر مردان عصر جدید برترى دارد، و نیز از جهت توانایى و شهامت اعتراف به امورى که بیشتر مردان فرهیخته عرب به آنها اعتراف نکرده و یا از اعتراف به آنها احساس مشقت کردهاند؛ که موضوع مداعبات جنسی از جمله این امور است.»۲۳
پى نوشت ها
۱ ـ هانا استون و آبراهام استون، پاسخ به مسائل جنسی و زناشویى، ترجمه طراز اللّه اخوان، ص ۲۱۳ و ۲۱۴
۲ ـ محمّد تقى مصباح، اخلاق در قرآن، تحقیق و نگارش محمّد حسین اسکندرى، ج ۲، ص ۲۴۱
۳ ـ محمّد بن حسن حرّ عاملى، وسائلالشیعه، ص ۹
۴ ـ همان.
۵ـ همان، ص ۱۰
۶ ـ همان.
۷ ـ مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج ۱۹، ص ۶۲۸
۸ ـ همان، ص ۶۳۰
۹ ـ مهدى مهریزى، زن در اندیشه اسلامى، ص ۱۰۶
۱۰ ـ نور: ۳۰ـ۳۱
۱۱ ـ نور: ۳۱
۱۲ ـ احزاب: ۳۲
۱۳ ـ مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ص ۴۳۳
۱۴ ـ همان، ص ۴۰۲ و ۴۰۳
۱۵ ـ محمّد بن حسن حرّ عاملى، وسائلالشیعه، ص ۸۳
۱۶ ـ همان.
۱۷ ـ همان، ص ۸۲
۱۸ ـ همان، ص ۸۳
۱۹ ـ همان.
۲۰ ـ همان، ص ۱۰۰
۲۲ ـ همان.
۲۳ـ محمّد بن حسن حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۴۰ـ۴۱؛ج ۱۵، ص ۴۵۲
۲۴ ـ على افرفار، صوره المراه فى الکتابات العربیه المعاصره، در: بولتن مرجع (۴): گزیده مقالات و متون درباره فمینیسم، ص۱۷۷