تربیت نوجوان و شکل گیری شخصیت او از دیدگاه اسلام

تربیت نوجوان و شکل گیری شخصیت او از دیدگاه اسلام

۱۳۹۴-۱۲-۱۱

3487 بازدید

از نظر اسلام دوران نوجوانی و تربیت نوجوان اهمیت زیادی دارد؛ زیرا در این دوران، شخصیت فردی و اجتماعی نوجوانان پایه‌ریزی می شود. روش اسلام در تربیت نوجوان بر این امر تأکید دارد که نوجوان این دوران را با معرفت و پاکی سپری کند؛ زیرا در این دوران تغییرات عمومی بدن و تأثیرات روانی، آنچنان سریع و همه جانبه است که او را دچار تشویش و نگرانی و برخوردها و ارتباط‌ هایش با اطرافیان و خانواده را د‏چار مشکل می کند.

از این رو، در این زمان است که او شدیداً نیاز به محبت دارد و در پی یافتن یک نقطه اتکای روانی و روحی است و دوست دارد دیگران به شخصیتش احترام بگذارند و او را مورد توجه قرار دهند.

به همین مناسبت است که پیامبر اعظم (ص) ضمن بیان مراحل تربیت به سه مرحله هفت ساله(از تولد تا هفت سالگی، از هفت تا چهارده ‏سالگی و از چهارده سالگی به بالا)، به والدین و مربیان سفارش می فرماید که در هفت سال سوم زندگی مقدماتی انسان (که همان دوران بلوغ و نوجوانی است) به او به عنوان یک شخصیت بزرگ سال بنگرند و به او اعتماد نمایند و در کارها با وی مشورت کنند و به نظراو احترام بگذارند و به او مسئولیت دهند تا شخصیت اش شکوفا گردد.(۱)

تربیت نوجوان و مسئولیت پذیری او

از دیدگاه اسلام، انسان چون به سن بلوغ برسد، مکلف است و در قبال اعمال و رفتارش، چه مثبت و چه منفی، مسئول است. در گذشته نیز بعضی از علما، با برگزاری مراسم باشکوهی دوران بلوغ و تکلیف نوجوانانشان را جشن می گرفتند و آنها را آگاه می ساختند که این مرحله از زندگیشان، سرآغاز حیات با ارزش و جدیدی است که همانند سایر بزرگسالان رشد یافته اند و مورد خطاب خداوند قرار می گیرند.

آنها مسئولیت پیدا می کنند و باید خود تصمیم بگیرند و در رفت و آمدها، نشست و برخاست ها و ارتباط با دیگران حریم و حدود الهی را رعایت کنند؛ و بدینسان با آنها به عنوان یک شخصیت رشد یافته، رفتار می کردند. این رویکرد آنان در تربیت نوجوان، باعث پرورش رشد روحی و روانی آنها و آمادگی برای پذیرفتن وظایف مهم و اساسی زندگی آینده می شد.

اهتمام ویژه عالمان دین به تربیت نوجوان

عالم بزرگ اسلام، سید ابن طاووس به تربیت نوجوانش اهتمام ویژه داشت. او درباره دوران بلوغ و تکلیف فرزندش خطاب به وی می گوید:

«اگر من با مراحم و عنایاتی که خداوند مرحمت فرموده زنده بمانم، روز تشرف تو را به سن تکلیف(بلوغ) عید قرار می دهم و ۱۵۰دینار صدقه خواهم داد. اگر بلوغ تو فرا رسد، با این کار به خدمت حضرتش قیام خواهم کرد، زیرا مال از اوست و من و تو بنده او هستیم

پس ای فرزند(محمد) به یاد عظمت مقام و کمال و بخشندگی حضرتش باش که در این هنگام به تو اهمیت داده و فرشتگانش را به سوی تو فرستاده تا اعمال عبادی را حفظ نمایند و در روز حساب، گواه بر ‏تو باشند. «ما یَلفِظُ مِن قُول إِلا لَدَیه رَقیبٌ عَتیدٌ» سخن از خیر و شر به زبان نیاورد(انسان) جز آنکه در نزد او فرشته ای نگهبان و آماده نوشتن است.(۲)

پس در دوران بلوغ و رشد خود، حق آنان را ادا کن و طاعت الهی را به جای آور! در اوقات زندگی خود با ایشان به خوبی و نیکی مصاحبت و همنشینی کن، به طوری که غیر از خوبی و زیبایی از تو چیزی نبینند و نشنوند.

اگر گاهی غفلتی از تو سر زد و از یاد خدا غافل شدی، فورا توبه کن و بدون تأخیر، در مقام جبران آن برآی و صدقه بده که صدقه، آتش گناه را خاموش می کند؛ و چون به سن و سالی برسی که خداوند جل جلاله تو را به کمال عقل مشرف فرماید، و صلاحیت و شایستگی سخن گفتن و رو به رو شدن (در نماز) با حضرتش را به تو عطا کند و شایستگی ورود به ساحت قدسی اش را به اطاعت و بندگی به تو مرحمت فرماید.

آن روز را در نظر بگیر و تاریخ آن را یادداشت کن و آن را بهترین و بزرگترین اعیاد خود قرار بده و هر ساله در آن روز تجدید شکر خدا را بنما و صدقه بده و بیش از پیش به طاعت خداوند بپرداز».(۳)

تربیت نوجوان و آزمایش الهی

قرآن کریم نیز با بیان داستان حضرت یوسف (ع)، یادآور می شود که چگونه او در دوران حساس بلوغ(اوایل دوران جوانی) در معرض سخت ترین امتحان و خطرناکترین واقعه تاریخی زمان خود قرار گرفت و با اراده ای قوی و ایمانی راسخ از این آزمون الهی سربلند خارج شد و در قله شرافت و عفاف جای گرفت و شخصیت اش برای نوجوانان به عنوان اسوه و نمونه ای کامل همیشه جاوید باقی ماند.

اگر تربیت نوجوان و جوان، مبتنی بر بینش صحیح اسلام انجام شده باشد، خوب می داند که هر واقعه ناگواری که در زندگی انسان اتفاق می افتد در صورتی که خود مسئول پدید آمدن آن نباشد، در حکم آزمایش و ابتلا از طرف خداوند است که هدف آن سازندگی و رشد و کمال انسان است.

حضرت علی (ع) می فرماید: ألمُؤمنُ یبتَلِی بأ نواعِ البَلاءِ؛(۴) مؤمن به انواع گرفتاری ها مبتلا می شود. همچنین می فرماید: ألبَلاءُ لِلظالِم أدَبٌ و لِلمُؤمِن إمتِحان وَ للِأولِیاء درجهٌ؛(۵) بلا و ناگواری در زندگی برای ستمگر، گوش مالی و برای مؤمن، آزمایش و امتحان و برای دوستان خدا درجه(یا موجب کسب درجه بالاتر) است.

با مراجعه به زندگی رهبران و دانشمندان و انسان های بزرگ در طول تاریخ، ملاحظه می شود که بیشتر آنان آگاهانه با دشواری ها و حوادث گوناگون زندگی دست و پنجه نرم کرده اند و موفقیتشان در بزرگسالی مرهون صبر و استقامتی است که در برابر سختی های دوران کودکی و نوجوانی از خود نشان داده اند.

مسئله ای که باید در حوزه تربیت نوجوان و در کنار مسئولیت و تکلیفش مورد توجه او قرار بگیرد این است که گرچه نوجوان مسئولیت پذیر می شود و تکالیف الهی متوجه او می گردد ولی اگر تکالیف خود را انجام دهد، مؤاخذه و عقاب نخواهد شد؛ زیرا او در این زمینه اطلاعات کافی ندارد؛ چنانکه امام علی (ع) در این باره می فرماید: جهلُ الشَبابِ معذورٌ علمُهُ مَحُقُور؛(۶) ناآگاهی نوجوانان پذیرفته و آگاهی و دانش آنان ناچیز است.

این روایت بیان می کند که عذر نادانی نوجوان مقبول است، زیرا علم او در نوجوانی محدود و نارساست.

پیامبر اعظم (ص) اشاره ای به پیچیده بودن تربیت نوجوان داشته و می فرماید: الشباب شُعبَهٌ مِنَ الجُنونِ؛(۷) جوانی شعبه ای از جنون و دیوانگی است. چرا که نوجوان و جوان به آسانی نمی تواند رفتار و خواسته های خود را با نظارت شرع و عرف تطبیق دهد.

شاید به همین جهت است که خداوند تواب در برابر نادانی و جهل و جنون نوجوان و جوان که موجب بروز خطا در آنها می گردد، توبه پذیری خویش را بیشتر به همین طبقه توصیه نموده است: ما مِن شی أحَبُّ إلَی اللهِ من شابٍ تائِبٍ؛(۸) چیزی محبوب تر از توبه کننده در نزد خداوند نیست.

روش دین در تربیت نوجوان

دین اسلام پایه های تربیت را در درون افراد بنیان گذارده و آنها را به رعایت اصولی سفارش کرده است که در صورت تحقق آنها در وجود افراد، نظام اجتماعی از ثمرات مفید آن(مانند تعادل، روابط پایدار، محبت متقابل، نظارت و مراقبت اجتماعی و…) بهره مند می شود.

تقوا، برادری، عفو و بخشش، ترحم و دل سوزی، رعایت حقوق دیگران، جرأت و شهامت، ایثار و گذشت، مشورت، تعاون و همکاری، جزو اصول تربیت اجتماعی است که اسلام بدانها سفارش کرده است. بدون تردید خانواده اولین نهادی است که این اصول در آن تجربه می شود و کودکان و نوجوانان در رفتار اعضای خانواده آنها را نظاره می کنند.

پیشوایان دین علاوه بر رعایت اصول تربیت، نظارت دقیق و مداومی در تربیت فرزندانشان داشتند و سعی وافر داشتند تا آنها را متدین، متعهد و فعال پرورش دهند. به همین جهت در فرایند تربیت نوجوان، همواره با آنها دوست و رفیق بودند و با کمال محبت با آنها رفتار می نمودند و در دشواری ها و مشکلات یار و یاور آنها بودند.

رسول اکرم (ص) در این باره می فرماید: رَحِمَ الله عَبداً أعانَ وَلدَهُ عَلَی بِرِه بِالإِحسانِ إِلیهِ و التَألفِ لَه وَ تَعلیمِهِ و تَادیبِهِ؛(۹) خداوند رحمت کند بنده ای که فرزندش را بر نیکی و سعادتش یاری کند، به اینکه به او احسان نماید و با او رفتار دوستانه داشته باشد و به آموزش پرورش او بپردازد.

مردی به محضر رسول خدا (ص) و گفت: «ما قَبلَّتُ صَبیاً؛ من هرگز کودکی را نبوسیده ام.» ‏وقتی از محضر رسول خدا (ص) مرخص شد، حضرت فرمود: «‏هذا رجُلُ عِندی إنَّه من أهلِ النّارِ؛ این مردی است که در نزد من از اهل دوزخ است »(۱۰)

همچنین پیشوایان دین، در فرایند تربیت نوجوان خود، هرگز او را تحقیر و غریزه رشد جوییشان را سرکوب نمی کردند بلکه به آنها شخصیت می دادند و از کارهایی که موجب عقده و حقارت آنها می شد دوری می جستند؛ زیرا می دانستند افرادی که برای خود شخصیتی قایل نیستند به هر انحراف و گناهی دست می زنند.

از سوی دیگر اگر کسی در خود احساس شخصیت کند، آن را با گناه نابود نمی کند؛ چنانکه امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: من کَرَمت عَلَیهِ نَفسِهِ لَم یَهِنها بِالمَعصیهِ؛(۱۱) کسی که خود را گرامی می دارد آن را با گناه خوار نمی کند.

پیشوایان دین همواره فرزندان خود را نصیحت و امر به معروف و نهی از منکر می کردند و اصرار داشتند در هر فرصتی با ارائه حکمت ها و مطالب سازنده و عمیق اذهان صاف آنها را بارور نمایند؛ چنانکه قرآن کریم نصایح لقمان حکیم به فرزندش را با خطاب زیبای ‏«یا بُنَی» گزارش می کند. امام علی (ع) هم در نامه ای اندرزهای خود به امام حسن (ع) را با ده بار خطاب ‏«یا بُنَی» همراه می کند.(۱۲)

امام حسین (ع) نیز به عبدالرحمن بن سلمی که سوره حمد را به فرزند ایشان آموخته بود و اندکی او را تعلیم و تربیت نموده بود، هزار دینار جایزه داد و دهان او را پر از گوهر نمود. شخصی به حضرت گفت: چرا آن همه جایزه دادی؟! امام (ع) فرمود: «و أَینَ یَقعُ هذا مِن عَطائِهِ؛ این مبلغ اندک از کجا ارزش تعلیم او را جبران می کند؟».(۱۳)

ضرورت تغافل در تربیت نوجوان

نکته مهمی که در اینجا باید مورد توجه قرار گیرد این است که در تربیت نوجوان، باید از خطاهای جزیی و کم اهمیت صرف نظر کرد و با بلند نظری و بزرگواری از کنار آن گذشت تا بتوان از موارد مهمتر با قاطعیت جلوگیری کرد. در تعلیم و تربیت اسلامی، این روش به «‏تغافل» تعبیر می شود. یعنی در تربیت نوجوان چنین وانمود کنیم که اشتباهات و خطاهای او را ندیده ایم.

با بکارگیری این روش، دیگر احساسات نوجوان با تذکرهای پی درپی ما جریحه دار نمی شود و لجاجت و ستیزه جویی در او زمینه رشد نمی یابد.

استفاده از تغافل در تربیت نوجوان، سبب می شود که پرده حجاب و حیای فطری در نوجوان دریده نشود و فرصت جبران و ترمیم از او گرفته نشود. تغافل نوعی برخورد بزرگوارانه و کریمانه است. امام علی (ع) آن را از برترین کمالات انسان های بزرگوار می شمارد و می فرماید: أشرَفُ أخلاقِ الکَریم تَغافُلُهُ عَمَّا یعلَم؛(۱۴) از برترین اخلاق انسان بزرگوار، تغافل او از دانسته های خویش است.

نباید فراموش کرد که تغافل نیز حدی دارد. اگر نوجوان خطاها را تکرار کند باید به گونه ای جلوی آنها را گرفت.(۱۵)

برخی افراد در روند تعلیم و تربیت نوجوان خود، از اعمال خشونت و سخنان پرخاشگرانه و مسائلی از این دست بهره می برند؛ در حالی که باید دقت داشت هرگاه زمینه استفاده از راهبردهای گفتاری وجود دارد نباید از تنبیه بدنی بهره برد؛ زیرا موجب خدشه دار شدن کرامت و شخصیت، سرخوردگی یا عدم اعتماد به نفس و عقده و کینه (نسبت به کسانی که رفتار نامطلوبی با او داشته اند) می شود.

دوران کودکی و نوجوانی بهترین و مناسبترین زمانی است که پدر و مادر می توانند فرزند خود را با اخلاق و آداب اسلامی آشنا سازند؛ زیرا دراین دوره، کودک فقط پدر و ماد‏ر و محیط خانواده را می شناسد و به اصطلاح گوش و چشم او بسته است و تنها تحت پوشش شخصیتی خود تغذیه روحی و فکری می شود.

در این برهه، روح کودک بسیار حساس و اثرپذیر است و همانند دوربین فیلمبرداری همه رفتارها را در خود ضبط می کند و به تدریج در دراز مدت آنچه را که دیده انجام می دهد. اگر پدر و مادر در این دوره نسبت به تربیت فرزندان بی توجه باشند و خود عملاً الگوی تربیتی شایسته ای برای آنان نباشند و تنها به امر و نهی های خشک و خالی اکتفا کنند، کودکان و نوجوانان، بی تأثیر از چنین توصیه های توخالی، به رفتارها و خلقیات نامطلوب گرایش پیدا می کنند و به الگوهای منفی اخلاقی بیرون از خانه اقبال و اثرپذیری بیشتری نشان می دهند.

امیرالمؤمنین علی (ع) ضمن سفارش به فرزند خود امام حسن مجتبی (ع) در تربیت نوجوان، به زمینه بسیار مستعد روح نوجوانان برای رشد و تکامل اشاره کرده، می فرماید: و إِنّما قَلبُ الحَدَثِ کَالأرضِ الخالِیه ما أُلقِی فِیها مِن شَی ءٍ قَبِلَتهُ فَبادَرتُکَ بِا لأدَبِ قَبلَ أن یقسُوَ قَلبَکَ و یشتَغِلَ لُبُکَ؛(۱۶) بی تردید دل نوجوان چون زمین آماده و بدون کشت است و آماده پذیرش هر بذری است که در آن افکنده شود، پس به تربیت تو شتافتم پیش از آنکه دلت سخت شود و خاطرت به چیزی مشغول شود.

بخش عمده ای از پیروزی ها، موفقیت ها و احیاناً شکست ها و نابسامانی های دوره بزرگسالی ریشه در کمال تربیت یا سوء تربیت در دوره کودکی و نوجوانی دارد.

سعدی گوید:

هر که در خـردی اش ادب نکنند
در بـــــــزرگی فلاح ازو برخاست

چوب تر را چنانکه خواهی پیچ
نشود خشک جز به آتش راست

لقمان به فرزندش فرمود: فَاتَّخِذهُ [الادب] عادَهً فإِنَّکَ تُخلِفُ فِی سَلَفِکَ وَ تَنفَعُ بِهِ مِن خَلفَکَ وَ یَرتَجیِکَ فیه راغِب وَ یَخشی صُولَتِکَ راهِبٌ؛(۱۷) فرزندم! تربیت را خُلق و عادت همیشگی خود قرار بده؛ زیرا تو جانشین گذشتگان و الگوی آیندگان هستی که از ادب تو بهره مند خواهند شد. راغبان چشم امید به ادب تو دارند و خائفان از صولت وحشمت تو هراسانند.

سفیان ثوری گوید: امام صادق (ع) فرمودند: ای سفیان! پدرم سه چیز را به من تعلیم داد و از سه چیز نهی کرد؛ اما آن سه که مرا به آن تعلیم نمود، این بود که به من فرمود: پسرجانم! هرکه با یار بد هم نشین شود، سلامت و ایمن نماند. هر کس کلامی را که بر زبان جاری می کند، مهار نکند پشیمان گردد. و هر کس در آستانه جاهای بد قرار گیرد، متهم گردد. گفتم: ای فرزند دختر رسول خدا (ص) آن سه چیزی که شما را از آنها نهی فرمود کدام اند؛ فرمود: مرا از هم نشینی با سه گروه منع کرد: کسانی که بر بنده ای که خدا به او نعمت داده حسادت ورزند؛ کسانی که بر مصیبت دیده سرکوفت زنند و فرد سخن چین.(۱۸)

روش تربیت نوجوانان و خردسالان در تربیت علوی

روش تربیت نوجوانان و خردسالان از دیدگاه امام علی (ع) را می توان به طور خلاصه در چند مسئله بیان نمود:

۱-واقع بینانه و دور از تعصبات قبیلگی و خانوادگی

لا تَقسِرؤُا أولَادَکُم عَلی آدابِکُم فَإنَّهُم مخلوُقوُنَ لِزَمَانٍ غَیرَ زَمانِکُم؛(۱۹) فرزندان خود را برآداب و رسوم خود مجبور نسازید، زیرا آنان بر روزگاری غیر از روزگار شما تعلق دارند.

۲-تربیت و رشد تفکر دینی در سنین متفاوت

چنانکه خود ایشان فرزندانشان را در همان سنین آغازین زندگی با خداشناسی و توحید آشنا می ساختند.

زمانی که عباس و زینب، دو فرزند علی (ع) در سنین کودکی بودند، روزی علی (ع) به فرزند خود عباس فرمود: فرزندم! بگو یک. عباس گفت: یک. حضرت فرمود: بگو دو. عباس گفت: خجالت می کشم با زبانی که گفتم دو بگویم. امام علی (ع) از عقل و هوش و درایت فرزند خود بسیار مسرور شد و چشمان او را بوسید. آنگاه به زینب کبری که در طرف چپ قرار گرفته بود نگاه کرد. زینب پرسید: پدر جان آیا ما را دوست داری؟ امام علی فرمود: آری دخترم. فرزندان ما جگرگوشه های ما هستند. زینب گفت: پدرجان دو محبت که در دل مؤمن جمع نمی گردد: حبّ خدا و حب اولاد؛ و اگر از محبت ما گریزی نیست شفقت پس عواطف و شفقت از آن ما و محبت خالصانه از آن خداست. این سبب شد که مهر و عاطفه علی (ع) به آن دو بیش تر شود.(۲۰)

۳-تقویت حس اعتماد به نفس و شخصیت بخشی

امام علی (ع) فن خطابه و سخن رانی را به فرزندان خود می آموخت. روزی امام حسن (ع) را واداشت تا به منبر رود و برای مردم خطبه بخواند. بعد از منبر و خطابه، امام او را ستود.

در یکی از شب های عید امام علی (ع) خطاب به فرزندش امام مجتبی (ع) فرمود: برخیز و برای مادران، برادران و خواهرانت سخنرانی کن، اما امام مجتبی (ع) در حضور پدر خجالت می کشید. امام علی (ع) برای اینکه فرزندش آسوده خاطر خطابه اش را ایراد کند، از اتاق خارج شد و روبروی در ورودی منزل ایستاد و سخنان او را زیر نظر گرفت.

امام مجتبی (ع) با حمد و ستایش سخن آغاز کرد و به جدش رسول خدا (ع) درود فرستاد و آنگاه با سخنان جالبی نظر همگان را به خود جلب کرد. در پایان سخنرانی امام علی (ع) وارد اتاق شد و امام حسن (ع) را در آغوش کشید و از خطابه زیبای او تشکر کرد.(۲۱)

امام علی (ع) ضمن نامه مفصلی،نظر و روش عالمانه خود را در طرز تربیت حضرت امام حسن مجتبی (ع) جوان نوخاسته(نوجوان)خویش توضیح داده است‏:

و إن إبتَدَئِکَ بِتَعلیمِ کِتابِ اللهِ وَ تَأویلِهِ و شَرایعِ الإسلاَمِ و أحکَامِهِ وَ حَلالِهِ وَ حَرامِهِ… وَ کانَ إحکَامٌ ذلِکَ لک عَلی مَاکَرَهتُ مِن تَنبِیِهِکَ لَهُ أحَبُّ إلَی مِن إسلَامِکَ إلَی أمرٍ لا آمَنَ عَلیکَ فِیهِ إلَی هَلَکَه…؛(۲۲) خواستم تربیت تو را به تعلیم کتاب خداوند و بیان آن و مقررات و احکام اسلام و حلال و حرام آن آغازکنم… اما محکم نمودن عقاید تو را، از تسلیم کردن و سپردن تو به دست شبهات، که تو را از فلاکت و تباهی در آن ایمن نیست، بهتر می دانم و امیدوارم که خداوند تو را در هدایت یافتن موفق بدارد و به راه راست راهنمایی فرماید.

امام حسن مجتبی (ع) هم در سایه تربیت پذیری از چنین مربی ارزشمندی عوامل تربیتی را اینگونه معرفی می نماید‏:

۱-خانواده؛
۲-پدر صالح؛
۳-مادر شایسته؛
۴-دوستان.(۲۳)

بی شک بهترین و لذت بخش ترین لحظات زندگی یک کودک و نوجوان دقایقی است که با دوستانش به سر می برد. حضرت مجتبی (ع) در تربیت فرزند خویش به نقش حساس دوست و هم بازی های او عنایت ویژه ای مبذول داشته و به فرزندش می فرماید:

یا بُنی لا تُواخٍ أحداً حتی تَعرفُ موارِدِه و مَصادِرِهِ فإذا إستَبَطت الخُبرَهُ و رَضِیت العشرَهُ فاخِهِ علی إقآلََه العَثَرَه و المُواسَاه فی العُسرَه؛(۲۴) فرزندم با هیچ کس دوستی مکن مگر اینکه از رفت و آمد (ویژگی های روحی واخلاقی و رفتاری) او آگاه گردی. هنگامی که دقیقاً بررسی و تحقیق گذشت و چشم پوشی از لغزش ها و یاری کردن در سختی ها، همراه باش.

همچنین آن حضرت در بخشی از سخنانش که در آخرین روزهای زندگی با برکت خویش به جناده بن ابی امیه بیان فرمود به نشانه ها و علائم دوست خوب اشاره نموده، می فرماید:

«ای جناده! اگر خواستی با شخصی رفاقت کنی و احتیاج به مونس، تو را به رفاقت واداشت، با کسی دوستی کن که رفاقت او زینت و آرایش برای شخصیت تو بوده و پاسدار خدمات تو باشد، هرگاه از او یاری طلبیدی یاری ات کند، هرگاه سخنی گفتی تو را تصدیق نماید، اگر به او نزدیک شدی تو را محترم شمرده و مقامت را گرامی دارد، اگر دست نیاز به سویش درازکردی دستت را رد نکند، اگر مشکلی داشتی و گرهی در کارت افتاد، آنرا بگشاید، اگر از تو نیکی و خوبی ببیند آن را فراموش نکند، اگر خواسته ای داشتی آن را برآورد، هرگاه خاموشی گزیدی او با تو سخن آغاز کند، اگر گرفتاری برای تو پیش آید با تو هم دردی نماید، از جانب وی به تو رنج و گزندی نرسد، هنگام سختی ها تو را بی یاور نگذارد و اگر در حال تقسیم با هم به اختلاف برخیزید تو را بر خود مقدم دارد».(۲۵)

جمع بندی

تربیت نوجوان یکی از وظایف مهم والدین در فرایند فرزندپروری است که به علت تغییر روحیه و رفتار فرزند در این سن، از ظرافت ها و پیچیدگی های خاصی برخوردار است. دین اسلام همچنانکه از گفتار و سیره پیشوایان دین بدست می آید، ضمن ارائه سفارش های مهم در فرایند تربیت نوجوان، بر نهادینه سازی باورهای  اعتقادی در نوجوان تمرکز داشته و شکل گیری اعتقاد راسخ و برآمده از نهاد و شخصیت نوجوان را ازشمند می داند.

پی نوشت ها

۱-طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۲۲۲
۲-ق/۱۸
۳-سید ابن طاووس، کشف المحجه، ص ۹۱
۴-ری شهری، میزان الحکمه، ج ۱، ص ۴۸۴
۵-علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۸۱، ص ۱۰۸
۶-آمدی، غررالحکم، ترجمه انصاری، ج ۱، ص ۳۷۲
۷-علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۷‏، ص۴۹
۸-طبرسی، مشکوه الانوار، ص ۱۵۵‏.
۹-میرزای نوری، مستدرک الوسایل، ج ۲، ص ۶۲۶
۱۰-شیخ کلینی، فروع کافی، ج ۶، ص ۵۰
۱۱-خوانساری، شرح غررالحکم، ج ۵‏، ص ۳۵۷‏، ح۸۷۳۰
۱۲-نهج البلاغه، نامه ی۳۱
۱۳-ر.ک: علامه مجلسی، بحارا لانوار، ج۷۴ و ۷۵
۱۴-واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص ۱۱۵
۱۵-ساد‏ات، راهنمای پدران و مادران، ص ۳۵‏.
۱۶-نهج البلاغه، نامه ی۳۱
۱۷-علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۳، ص۴۱۱
۱۸-ابن شعبه، تحف العقول، ص ۳۹۶‏.
۱۹-ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۲۰، ص ۲۵۷
۲۰-میرزای نوری، مستدرک الوسایل، ج ۱۵، ص ۲۱۵
۲۱-دشتی، امام علی (ع) و مباحث تربیتی، ص ۱۰۵
۲۲-نهج البلاغه، نامه ۳۱
‏۲۳-پاک نیا، تربیت در سیره و سخن امام حسن مجتبی (ع)، ص ۲۰
۲۴-ابن شعبه، تحف العقول، ص ۲۳۳‏.
۲۵-میرزای نوری، مستدرک الوسائل، ج ۸، ‏ص ۲۱۱‏.

منبع اقتباس: انبیایی، محمدجواد؛(۱۳۸۸)، نقش تفریح در تربیت جوانان و نوجوانان از دیدگاه قرآن و روایات، قم، انتشارات جامعه القرآن الکریم، چاپ اول.(راسخون)