اهمیت و اعتبار کتاب نهج البلاغه در میان اندیشمندان

اهمیت و اعتبار کتاب نهج البلاغه در میان اندیشمندان

اشتراک‌گذاری در ایتا اشتراک‌گذاری در بله اشتراک‌گذاری در سروش کپی کردن لینک

کتاب نهج البلاغه از آثار مهم عالمِ برجسته شیعه مرحوم «محمد بن حسین بن موسی» معروف به «سید رضی» و «شریف رضی» است. سید رضی که از علمای قرن چهارم هجری به شمار می رود، در کتاب نهج البلاغه براساس منابع قدیمی و اولیه، گزیده ای از سخنان امیر المومنین (ع) را جمع آوری کرده است.

انگیزه تالیف کتاب نهج البلاغه

شریف رضی در مقدمه ای که بر گردآوری بی نظیر خویش از سخنان امیر مومنان علی (ع) آورده، انگیزه جمع آوری و تالیف کتاب نهج البلاغه را چنین بیان کرده است:

«در آغاز جوانی و طراوت زندگانی به تالیف کتابی در خصایص و ویژگی های ائمه (ع) دست زدم که مشتمل بر خبرهای جالب و سخنان برجسته آنان بود.

پس از گردآوری خصایص امیر مومنان (ع) مشکلات و حوادث روزگار مرا از اتمام بقیه کتاب، باز داشت. … در پایان آن کتاب، فصلی بود که سخنان کوتاه امام (ع) در زمینه مواعظ و حکم و امثال و آداب نقل شده از او را ـ به جز خطبه های بلند و نامه های مفصل ـ در آن فصل آورده بودم.

گروهی از دوستان، این فصل را پسندیدند و از نکات بی نظیر آن دچار شگفتی شدند، از من خواستند کتابی تالیف کنم که سخنان برگزیده امام در همه رشته ها و شاخه های گفتارش، از خطبه های آن حضرت گرفته تا نامه ها و مواعظ  و ادب در آن گرد آید؛ زیرا می دانستند این کتاب متضمن شگفتی های بلاغت و نمونه های ارزنده فصاحت و جواهر سخنان عرب و نکات درخشان از سخنان دینی و دنیوی خواهد بود.

از این رو خواسته دوستان را اجابت کردم و این کار را شروع کرده، در حالی که یقین داشتم سود و نفع معنوی آن بسیار است، و به زودی همه جا را تحت سیطره خود قرار خواهد داد.

هدفم از تالیف کتاب نهج البلاغه این بود که بزرگی قدر و شخصیت امیر مومنان را در فضیلت سخنوری آشکار سازم؛ زیرا او تنها فردی است که از میان تمام گذشتگانی که سخنی از آن ها به جا مانده، به آخرین مرحله فصاحت و بلاغت رسیده و گفتار او اقیانوسی است بیکرانه، که سخن هیچ بلیغی به پایه آن نخواهد رسید.»[۱]

بنابراین هدف سید رضی در کتاب نهج البلاغه نه گردآوری تمام سخنان امیر المومنین (ع) بلکه بخشی از آنهاست که جنبه بلاغت و فصاحت آن پررنگ تر و روشن تر است.

نامگذاری و ویژگی شاخص کتاب نهج البلاغه

شریف رضی در وجه تسمیه این گنجینه گرانقدر به «نهج البلاغه» (راه روشن بلاغت) چنین اظهار داشته است:

«پس از تمام شدن کتاب، چنین دیدم که نامش را نهج البلاغه بگذارم؛ زیرا این کتاب درهای بلاغت و سخنوری را به روی بیننده خود می گشاید و خواسته هایش را به او نزدیک می سازد. هم دانشمند و دانشجو را بدان نیاز است، و هم مطلوب سخنور و پارسا در آن وجود دارد.»

او عنوانی را برای کتاب نهج البلاغه برگزید که مناسب ترین عنوان بود. «شیخ محمد عبده» عالم برجسته اهل سنت در مقدمه ای که بر شرح خود بر نهج البلاغه نوشته است، درباره این عنوان می نویسد:

«این کتاب جلیل، مجموعه ای است از سخنان سید و مولای ما امیر مومنان علی بن ابی طالب که سید شریف رضی از سخنان متفرق آن حضرت، برگزید و گردآورد و نام آن را نهج البلاغه نهاد و من مناسب تر و شایسته تر از این اسم که دلالت بر معنای آن بکند، سراغ ندارم و بیشتر از آنچه این اسم بر آن دلالت دارد، نمی توانم آن را توصیف نمایم.»[۲]

سید جعفر شهیدی ادیب و دانشمند برجسته ایرانی نوشته است: «در میان هزاران نام که مصنفان و مولفان یا مترجمان حوزه مسلمانی بر کتاب های خود نهاده اند، هیچ نامی چون نهج البلاغه با محتوای کتاب منطبق نیست و می توان گفت این نام، از عالم غیب بر دل روشن سید رضی افاضه گردیده است.»[۳]

محتوای کتاب نهج البلاغه

سید رضی کتاب نهج البلاغه را از میان کتاب های گوناگون استخراج کرده و با سبکی دلپذیر و مطلوب تنظیم نموده است. خود درباره نحو باب بندی و تقسیم مطالب می نویسد: «دیدم سخنان آن حضرت بر مدار سه اصل می چرخد:

اول ـ خطبه ها و اوامر

دوم ـ نامه ها و رسائل

سوم ـ کلمات حکمت آمیز و مواعظ

تصمیم گرفتم ابتداء خطبه ها، پس از آن نامه ها، و سپس کلمات حکمت آمیز جالب آن حضرت را جمع کنم. سپس به هر کدام از آن ها بابی را اختصاص دادم … و هر گاه سخنی از آن حضرت در مورد بحث و مناظره، یا پاسخ سوال و یا منظور دیگری بود که به آن دست یافتم، ولی جزء هیچ یک از این سه بخش نبود آن را در مناسب ترین و نزدیک ترین بخش قرار دادم.»[۴]

بنابراین کتاب نهج البلاغه از سه بخش تشکیل یافته که در آن ۲۴۱ خطبه، ۷۹ نامه و ۴۸۹ حکمت بیان شده است. نکته ای دیگری که نسبت به محتوای کتاب نهج البلاغه باید به آن توجه نمود این است که مرحوم سید رضی به تناسب هدفی که در این کتاب داشته برخی خطبه ها و نامه را تقطیع کرده و از ذکر کامل آن ها خودداری نموده است.

مورخان تعداد کلمات امیر المومنین (ع) را بسیار بیشتر از آنچه سید رضی نقل کرده است، دانسته اند. به عنوان نمونه مسعودی مورخ نامدار می نویسد: «آنچه مردم از خطبه های آن حضرت به خاطر سپرده اند، چهار صد و هشتاد و چند خطبه است که فی البداهه ایراد می کرد و مردم آن را حفظ می کردند و می نوشتند و از هم می گرفتند.»[۵]

عدم ذکر اسناد در کتاب نهج البلاغه

در کتاب های حدیثی، متداول و رایج است که نویسنده طریق و سند خود به امام معصوم را قبل از حدیث بیان می کند تا روشن شود این حدیث از طریق چه کسانی به دست نویسنده رسیده است. منظور از سند، سلسله راویانی است که حدیث را از امام شنیده و برای یکدیگر نقل کرده اند تا به دست نویسنده کتاب رسیده است.

سید رضی در کتاب نهج البلاغه کلمات امیر مومنان (ع) را بدون ذکر اسناد آورده و روایات کتاب نهج البلاغه به اصطلاح حدیثی، «مرسل» است یعنی از سند رها شده و بدون سند است.

البته این امر به معنای بی اعتبار بودن روایات کتاب نهج البلاغه نیست؛ چرا که همگان به دقت سید رضی در انتخاب احادیث صحیح و مستند اذعان کرده اند و کتاب های مختلفی برای مشخص نمودن اسناد و مدارک نهج البلاغه نوشته است[۶]، اما در توضیح این موضوع که چرا سید رضی سندهای کتاب نهج البلاغه را حذف کرده است، توجه به چند نکته راهگشاست:

۱. جایگاه تالیف کتاب نهج البلاغه

سید رضی در مقام تالیف کتابی فقهی یا گردآوری احادیث در حوزه احکام و امور شرعی نبوده است، بلکه همانطور که خودش در مقدمه تصریح کرده، در پی آن بوده که کتابی تالیف کند که دربرگیرنده شگفتی های بلاغت و نمونه های ارزنده فصاحت باشد، به همین جهت نیز اهمیتی به ذکر مآخذ و مدارک نداده است.

در یک مجموعه تاریخی و یا حدیثی در درجه اول باید سند و مدرک مشخص باشد و گرنه اعتبار ندارد، ولی ارزش یک اثر ادبی، در لطف و زیبایی و حلاوت و شیوایی آن است.

۲. اعتبار سید رضی

سید رضی از چنان جلالت مقام و اعتبار علمی برخوردار بوده است که تالیف بی نظیرش از همان ابتدا تاکنون همواره مورد اعتماد دانشمندان و فقیهان بزرگ شیعه و محدثان بوده است، چنانکه گستردگی دانش و میزان تبحر او در علوم گوناگون و حسن انتخاب بی مانندش از تالیف بی بدیلش کاملا آشکار است.

شان سید رضی نیز چنین اقتضا می کند و درباره تالیف گرانقدر او باید گفت روایات مرسل او مانند روایات مسند اوست که وی در وثاقت بی نیاز از توصیف است. شریف رضی با دقت علمی خاص خود از منابع معتبری که در دسترس داشته، کلمات کتاب نهج البلاغه را برگزیده است.

۳. عظمت و بزرگی سخنان کتاب نهج البلاغه

کتاب نهج البلاغه از چنان شانی برخودار است که هیچ کلام و قلمی با آن قابل قیاس نیست، به گونه ای که نهج البلاغه خود حجت و دلیل صحت و راستی خویش است.

درباره نهج البلاغه باید اذعان کرد که هیچ سندی گویاتر و محکم تر از الفاظ و معانی آن نیست و این کتاب ارزشمند خود برترین شاهد صحت صدور آن از امیر مومنان (ع) است. کتاب نهج البلاغه از نظر لفظ و معنا، در حد اعجاز است و چه کسی جز امام علی (ع) می توانسته است چنین معجزه آسا سخن گوید؟

ابن ابی الحدید معتزلی در پاسخ به کسانی که اعتبار کتاب نهج البلاغه را زیر سوال می برند، می نویسد:

«بسیاری از مردم هواپرست می گویند بخشی از نهج البلاغه، سخنانی است که بعدها پیدا شده و مردمی از ادیبان شیعه آن را ساخته اند و گاهی برخی آن را به دیگری نسبت می دهند. این اشخاص مردمی هستند که لجاجت، دیدگان آن ها را کور کرده و از راه روشن، گمراه شده اند و آن چه گفته اند، از آشنایی اندک آن ها به اسلوب سخن ناشی شده است.

در اینجا من با سخنی مختصر این فکر غلط را برای تو (خواننده) روشن می سازم و می گویم که اگر بگویند همه مطالب این کتاب ساختگی است، بدون شک نادرست است؛ زیرا درستی اسناد بعضی از خطبه ها به امیر مومنان (ع)، از راه تواتر برای ما ثابت شده است و آن را تمام محدثان یا بیشتر آنان و بسیاری از مورخان نقل کرده اند و اینان هیچ کدام شیعه نبوده اند تا نقل آن ها را به غرض ورزی نسبت دهند.

اگر گفته شود، بعضی از نهج البلاغه درست است، نه همه آن، باز دلیل بر مدعای ما خواهد بود؛ زیرا کسی که با فن خطابه آشنا و بهره ای از علم بیان را دارا و در این باره ذوقی داشته باشد، بی گمان میان کلمات و سخنان شیوا و اصیل و ساختگی فرق می گذارد.

ما با همه آشنایی که با شعر و صحت و سقم آن داریم، اگر مثل دیوان «ابوتمام»[۷] شاعر معروف عرب را ورق بزنیم و در آن، یک یا چند قصیده از دیگری در آن بیابیم، با ذوق شعری خود تشخیص می دهیم که با شعر ابوتمام و راه و روش او در شعر و شاعری تفاوت دارد.

نمی بینی که دانشمندان شعرشناس، بسیاری از اشعار منسوب به «ابونُواس»[۸] را از دیوان وی حذف کرده اند؟ زیرا برای آن ها مسلم شده است که از لحاظ الفاظ و شیوه، با اشعار ابونواس مناسبت ندارد و در این باره جز ذوق خود، به چیز دیگری اعتماد نکرده اند.

تو نیز وقتی که درست درباره نهج البلاغه دقت و تأمل کردی، می بینی همه آن از یک سرچشمه جاری شده و مانند جسم بسیط، اسلوب واحدی را تشکیل می دهد که جزیی از آن در ماهیت، عین جزو دیگر است و مانند قرآن مجید است که اول آن مانند وسط آن و وسط آن مانند آخر آن می باشد و هر سوره و آیه آن در راه و روش و نظم و فن، مانند آیات و سوره های دیگر است. اگر بعضی از خطبه های نهج البلاغه مجهول و تنها بعضی از آن ها صحیح بود، هرگز این طور که اکنون هست، نمی بود.»[۹]

بیان ابن ابی الحدید که عالمی سنی مذهب و معتزلی است کاملا نشان می دهد که کتاب نهج البلاغه نه تنها در میان شیعه بلکه در میان سایر مذاهب اسلامی نیز دارای ارزش و عظمت بوده و عالمانی که بدون غرض ورزی این کتاب گرانقدر را بررسی می کنند، آن را مجموعه ای از کلمات امیر المومنین (ع) می یابند که نظیری برایش در میان عرب وجود ندارد.

کتاب نهج البلاغه از دیدگاه اندیشمندان

کتاب نهج البلاغه سرشار از مطالب عمیق و زیبایی های دلنشین و روح افزاست به گونه ای که علما و دانشمندان بسیاری را از مذاهب گوناگون فکری و فرهنگی مجذوب خود ساخته است. در ادامه به بخشی از سخنان متفکران برجسته درباره این کتاب گرانسنگ اشاره می کنیم تا اهمیت و عظمت آن بیشتر روشن شود.

دیدگاه دانشمندان شیعه

۱. علامه طباطبایی

علامه طباطبایی (ره) مفسر برجسته و بزرگ قرآن، معارف الهی کتاب نهج البلاغه را در بالاترین سطح معرفی می کند و می نویسد: «آنچه در مورد معارف الهی از اصحاب پیامبر برای ما باقی مانده، چیزی نیست؛ مگر سخنان امام علی بن ابی طالب (ع) که از معارف الهی می جوشد و حیرت و شگفتی عاشقان فلسفه الهی را می افزاید و افکار والای جویندگان حقیقت را در اقیانوس بیکران الوهیت به منتهای اوج و ترقی می رساند.»[۱۲]

۲. علامه شعرانی

مرحوم علامه شعرانی درباره کتاب نهج البلاغه می نویسد: «کتاب نهج البلاغه از جهت معنا و لفظ و فصاحت، بی نظیر و در جمع نکات توحید و دقایق عرفان و حقایق حکمت و مواعظ عبرت انگیز و قواعد زهد و شرایط سیاست و جهان داری و بالجمله هر چه انسان را در معاش و معاد بدان نیاز باشد، بهترین کتاب است.»

۳. متفکر شهید استاد مرتضی مطهری

شهید مطهری یکی از امتیازات کتاب نهج البلاغه را تنوع مباحث و موضوعات مورد بحث آن می داند و می گوید: «از امتیازات برجسته سخنان امیر مومنان که به نام نهج البلاغه امروز در دست ماست، این است که محدود به زمینه خاصی نیست. علی به تعبیر خودش تنها در یک میدان اسب نتاخته است. … نهج البلاغه شاهکار است؛ اما نه تنها در یک زمینه. اینکه سخنی شاهکار باشد و در عین حال محدود به زمینه خاصی نباشد از مختصات کتاب نهج البلاغه است.»[۱۰]

۴. علامه جعفری

علامه جعفری فیلسوف برجسته معاصر درباره کتاب نهج البلاغه می گوید: «آن روز که نهج البلاغه علی بن ابی طالب (ع) بی طرفانه و با دقت رسیدگی شود، از همه مکتب های اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی و فلسفی بی نیاز خواهیم شد.»[۱۱]

دیدگاه دانشمندان اهل تسنن معاصر

۱. شیخ محمد عبده

شیخ محمد عبده پیشوای اهل سنت، ادیب و دانشمند و متفکر نامور مصری، در مقدمه خود بر کتاب نهج البلاغه، درباره عظمت سخنان امام علی (ع) می نویسد:

«کتاب نهج البلاغه می تواند هدف های هر نویسنده و گوینده ای را تامین کند. در این کتاب، ترغیب، تنفر، سیاست، جدل، اصول تمدن، حقوق متقابل اجتماع و رهبر، قوانین عدالت، پند و نصیحت وجود دارد و هیچ اندیشه و خواسته ای بر دل انسان نمی گذرد، جز آن که بهتر و کامل ترش در این کتاب یافت می شود.»[۱۳]

۲. دکتر صبحی صالح

دکتر صبحی صالح استاد دانشکده ادبیات دانشگاه لبنان است. وی تحقیقات مفصلی درباره کتاب نهج البلاغه انجام داده است و درباره آن می گوید: «معتقدم که ضروری است نهج البلاغه امیر مومنان امام علی (ع) در سراسر جهان چاپ و توزیع گردد تا نسل جدید مسلمان از آن بهره مند شوند.»[۱۴]

۳. حنا الفاخوری

حنا الفاخوری شاعر برجسته و معاصر عرب در برابر سخنان امیر مومنان (ع) سر تواضع فرو می آورد و درباره کتاب نهج البلاغه می گوید: «گفتارهایی از همه فنون و مجموعه ای متنوع از پند و نامه و خطبه های کوتاه و بلند که بلاغتی چنان، نه در گفتاری فراهم آمده است و نه یکجا در کتابی گرد آمده. … سخن علی از لحاظ معنا گنجینه ای عظیم و کتاب نهج البلاغه یک ثروت عظیم فکری و ادبی است.» [۱۵]

۴. عباس محمود عقاد

عباس محمود عقاد نویسنده و مورخ معروف مصری در مورد نهج البلاغه می نویسد: «در نهج البلاغه، نور آیات توحید و حکمت الهی، چنان درخشان و پرتو افکن است که بررسی و تحقیق همه پژوهندگان معارف الهی را شامل می شود. … از بین زندگانی همه بزرگان و دلاوران، تنها زندگی اوست که جهان انسانیت را در همه جا با گفتار بلیغ، مخاطب قرار می دهد و نیرومندترین انواع محبت ها و عوامل پندیابی و اندیشه ـ که سراسر تاریخ بشر ممکن است در روح انسان برانگیزد ـ در صفحات تاریخ اوست.»[۱۶]

دیدگاه دانشمندان مسیحی

۱. جرج جرداق

جرج جرداق مسیحی، مشهورترین شارح غیر مسلمان نهج البلاغه به شمار می رود که تاکنون کتاب های متعددی درباره نهج البلاغه و سخنان امام علی (ع) از او منتشر شده است. وی درباه کتاب نهج البلاغه می نویسد: «نهج البلاغه از فکر و خیال و عاطفه، آیاتی به دست می دهد که تا انسان هست و تا خیال و عاطفه و اندیشه ای انسانی وجود دارد، با ذوق بدیع ادبی هنری او پیوند ناگسستنی خواهد داشت.»[۱۷]

۲. جبران خلیل جبران

جبران خلیل یکی از بزرگترین شاعران عرب زبان و از متفکران مسیحی دوران معاصر است. اشعار او امروز به زبان مختلف دنیا ترجمه شده و شاعری مهم و تاثیرگذار به شمار می رود. وی در مورد کلمات امیر مومنان علی (ع) می نویسد: «علی روح کلی بود که آهنگ ابدیت را در فضای عرب منعکس نمود و چون بزرگتر از زمان خودش بود، مردم نه او را شناختند و نه سخنش را درک کردند. آنچه از او هر کسی که گفته است، به منزله قطره ای در کنار دریا یا دانه ای در فضای صحراست.»[۱۸]

جمع بندی

انگیزه سید رضی از تالیف کتاب نهج البلاغه اثبات عظمت و بزرگی امیرمومنان (ع) به ویژه در عرصه سخنوری بوده و همانطور که از نام کتاب پیداست ویژگی شاخص این اثر، بیان کلامات بلیغ و فصیح حضرت علی (ع) است. با وجود عدم ذکر اسناد، اما به دلیل اعتبار بالایی سید رضی در میان محدثان و بلاغت و فصاحت بی نظیر مطالب، کتاب نهج البلاغه، منبعی معتبر در میان مسلمانان به شمار می رود. این کتاب شامل سه بخش خطبه ها، نامه ها و کلمات قصار امیر المومنین (ع) می باشد که زیبایی و شیوایی بیان و معارف عمیق آن مورد تحسین و شگفتی دانشمندان مختلف از ادیان و مذاهب گوناگون شده است.

پی نوشت ها

[۱] دشتی، ترجمه نهج البلاغه، صفحه ف.

[۲] عبده، شرح نهج البلاغه، ص۱۰.

[۳] شهیدی، ترجمه نهج البلاغه، ص ۵.

[۴] دشتی، ترجمه نهج البلاغه، صفحه ق.

[۵] مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص ۴۱۹.

[۶] برای نمونه می توان به کتاب ارزشمند «مصادر نهج البلاغه و اسانیده» نوشته عبد الزهراء حسینی خطیب در ۴ جلد اشاره کرد.

[۷] ابوتمام طائی از شعرای برجسته عرب در قرن سوم هجری.

[۸] ابونواس اهوازی از شعرای برجسته عرب در قرن دوم هجری.

[۹] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۰۷ ص ۲۷.

[۱۰] مطهری، سیری در نهج البلاغه، ص ۲۶.

[۱۱] جعفری، نگاهی به علی (ع)، ص ۶۵.

[۱۲] طباطبایی، مجموعه رسائل، ص ۲۵.

[۱۳] نهج البلاغه و گردآورنده آن، ص ۱۶۶.

[۱۴] صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۶.

[۱۵] الفاخوری، تاریخ الادب العربی، ج۲، ص ۲۴۸.

[۱۶] جمعی از نویسندگان، دانشنامه امام علی، ج۱۲، ص۳۹.

[۱۷] جمعی از نویسندگان، دانشنامه امام علی، ج۱۲، ص ۵۶.

[۱۸] جمعی از نویسندگان، دانشنامه امام علی، ج۱۲، ص ۶۰.

منابع

۱. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه الله، قم، مکتبه آیه الله العظمی المرعشی النجفی، ۱۳۶۳ش.
۲. جعفری، محمد تقی، نگاهی به علی، تهران، انتشارات جهان آرا، ۱۳۶۰.
۳. الفاخوری، الحنا، تاریخ الادب العربی، بیروت، دارالجیل، ۱۴۲۶ق.
۴. جمعی از نویسندگان، دانشنامه امام علی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۰ش
۵. دشتی، محمد، ترجمه نهج البلاغه، قم، مجمع جهانی اهل البیت (ع)، ۱۳۹۳ش.
۶. طباطبایی، محمد حسین، مجموعه رسائل: وحی، علی و فلسفه الهی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۹۸.
۷. شریف رضی، نهج البلاغه، صبحی صالح، قم، مرکز بحوث الاسلامیه، ۱۳۷۴ش.
۸. شهیدی، جعفر، نهج البلاغه، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۸ش.
۹. عبده، محمد، شرح نهج البلاغه، قاهره ـ مصر، مطبعه الاستقامه، بی تا.
۱۰. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، قم، موسسه دارالهجره، ۱۴۰۹ق.
۱۱. مطهری، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، تهران، صدرا، بی تا.
۱۲. هیئت تحریریه بنیاد نهج البلاغه، نهج البلاغه و گردآورنده آن، تهران، ۱۳۷۳ش.

منابع اقتباس
۱. امیر انصاری، حسن، شکوه کلام در نهج البلاغه، مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی (ص)، ۱۳۹۱ش. ص ۲۱۵ـ۳۰.
۲. دلشاد تهرانی، مصطفی، شناخت نهج البلاغه، گلستان قرآن، ش۶، ۱۳۷۹، ص ۱۵ـ۸.

بدون دیدگاه