قوانین اسلام، بر مبناى فطرت آدمى بنا شده است. آنچه از حلال و حرام و امر و نهى مىبینیم، مصلحت انسان در آنها ملاحظه شده است. همان طور که امام باقر (علیه السلام) فرمود: «خداوندى که انسان را خلق کرده است، مىداند که چه چیزى براى او مفید و چه چیزى مضر است، در نتیجه چیزى که مفید است را حلال و چیز مضر را حرام کرده است.»[۱] همچنین در قرآن کریم مىفرماید: «چیزهاى طیب و پاکیزه را براى شما حلال و چیزهاى پلید و خبائث را براى شما حرام کردیم.»[۲]
در تعالیم اسلامى در باب بهداشت و تغذیه، اصولى که سلامتى انسان را تأمین مىکند، رعایت شده است. مکتب اسلام با تحریم خبائث و پلیدىها و حلال کردن پاکیزگى و پاکیزهها و قاعده حفظ اعتدال، راه رسیدن به این مقصود را فراهم ساخته است.
از نظر اسلام رعایت مسائل بهداشتى، در بعضى اوقات واجب است، زیرا در اسلام، حفظ جان واجب است و اگر عدم رعایت مسائل بهداشتى، سبب به خطر افتادن جان انسانها شود، در این صورت رعایت اصول و مسائل بهداشتى لازم است؛ زیرا مقدمه واجب نیز واجب است و احتمال دارد یکى از مصادیق آیه: «وَ لاَ تُلقُوا بِأیدِیکُم إلَى التَّهلُکَهِ و …»[۳] باشد.
برخوردارى از بهداشت و سلامتى، یکى از حقوق مسلم فردى و اجتماعى است که در دین اسلام به صورت تکلیف وجوبى، حرمتى، استحبابى و یا مکروهى گنجانده شده است. جامعه موفق، جامعهاى است که جسم و روان مردم آن سالم باشد. سلامت جسم و روان، مهمترین ابزار تکامل انسان است و از دیدگاه اقتصادى نیز از اهمیت قابل توجهى برخوردار است.
بهداشت و پیشگیرى، سبب سلامتى فکرى و جسمى جامعه مىشود و از نظر اقتصادى نیز مقرون به صرفه است. تحقیق و تفحص در آیات قرآن و احادیث و متون اسلامى، توجه و دقت اسلام را نسبت به بهداشت و سلامتى فرد و جامعه روشن مىسازد. هیچ دین و مکتبى مانند اسلام، نسبت به مسائل و اصول بهداشتى سفارش نکرده است.
اسلام اکثر مسائل بهداشتى را تحت عنوان واجب، حرام، مستحب یا مکروه بیان کرده است؛ مثلاً: خوردن خبائث و چیزهاى پلید از قبیل خون، چرک، ادرار، مدفوع، گوشت مردار، گوشت حیوانات حرام گوشت، خوردن خاک، شراب، آبجو و سایر مسکراتى که عقل را زایل و سلامتى انسان را به خطر مىاندازد، حرام است، از طرفى بسیارى از مسائل بهداشتى که نقش مهمى در سلامتى انسان دارند را، تحت عنوان واجب یا مستحب بیان کرده است؛ مثلاً: از شرایط نماز، طهارت بدن و لباس مىباشد و وضو و غسل از واجبات و مقدمات نماز شمرده شده و در وضو و غسل، شستن داخل بینى و دهان و مسواک زدن مستحب است.
فلسفه احکام
فلسفه احکام، از مباحث بسیار جالب است، زیرا تمام احکام از نظر اسلام، فلسفه و حکمتى دارند که براى همه روشن نیست، گاهى در بیانات معصومین (علیهم السلام) رهنمودهایى دیده مىشود که براى همه مردم عمومیت نداشته و یا بر مبناى شرایط خاصى ذکر شده است.[۴]
احکام اسلامى چون ارتباط با وحى دارد، مافوق یافتههاى بشر است؛ به همین خاطر، تطبیق احکام اسلامى که زیر بناى استوارى دارد و به سرچشمه فیاض وحى وصل است با فرضیههاى زودگذر و غیر مطمئن علوم روز، کار نادرستى است، هر چند شاید بسیارى از احکام اسلامى با علوم روز مطابقت کند.
بعضى اصرار دارند که فلسفه احکام اسلامى را با علوم روز و علوم بشرى تطبیق دهند، مثلاً: براى حرمت شراب و حرمت گوشت خوک، استناد به مضرات جسمى آنها مىکنند یا در ارتباط با وجوب روزه، فقط استناد به آثار و منافع جسمى آن مىکنند، این کار، صحیح نیست هر چند شاید حرمت یا وجوب، چنین آثار جسمى را نیز به همراه داشته باشد.
فلسفه بسیارى از احکام براى ما روشن نیست و تنها چیزى که مىتوانیم بگوییم این است که در فلسفه احکام اسلامى، مصالح و مفاسد و سود و زیان چه مربوط به جسم و چه مربوط به روح، نسبت به فرد و جامعه در نظر گرفته شده است. هر چه به سود فرد و جامعه از نظر جسم و روح باشد، حلال و هر چه به زیان جسم و روح فرد و جامعه باشد، حرام است.
در اسلام، مصلحت، مقدم بر منفعت است؛ چه بسا چیزى براى انسان نفعى داشته باشد ولى به مصلحت او یا جامعه نباشد. همچنین در اسلام با توجه به قاعده «لا ضرر و لاضرار فى الاسلام»، ضرر رساندن به خود و دیگران ممنوع است. به همین خاطر، آلوده کردن محیط زندگى جایز نیست و رعایت اصول بهداشت از ضروریات سلامتى است و این خود، یک «عبادت» است؛ زیرا در اسلام هر عملى که به نیت اداى وظایف الهى و خدمت به جامعه اسلامى صورت گیرد، عبادت است.
در دعاى کمیل مىخوانیم: «قوّ على خدمتک جوارحى»، اگر انسان اعضا و جوارح قوى و سالم داشته باشد، بهتر مىتواند به عبادت بپردازد. همچنین گام برداشتن در راه تأمین بهداشت عمومى جامعه نیز از عبادات بزرگ به شمار مىآید.
پیشگیرى قبل از درمان
پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: «هیچ دارویى نیست، مگر این که اثر سویی به همراه دارد.»[۵]
پیشگیرى همیشه آسانتر و راحتتر از درمان است، زیرا درمان از طریق داروهاى شیمیایى و یا بعضى داروهاى گیاهى غالباً با اثرات سوء همراه است و عوارض جانبى منفى در بدن به جا مىگذارد و چه بسا بعضى اوقات درمان امکانپذیر نیست. علاوه بر این از نظر اقتصادى، هزینه درمان خیلى بیشتر از هزینه پیشگیرى مىباشد.
بهرهگیرى از نعمتهاى خداوند در سلامت انسان و رفاه او نقش زیادى دارد، یکى از نعمتهاى خداوند، «آب» است که نقش آن در بهداشت و سلامتى بر همه روشن است.
استفاده کردن از نعمتهاى الهى در روایات و آیات سفارش شده است. خداوند در قرآن مىفرماید: «کُلُوا وَ اشرَبُوا وَ لَا تُسرِفُوا، بخورید و بیاشامید ولى اسراف نکیند.»[۶] همچنین امام صادق (علیه السلام) فرمود: «هر چیزى که براى بدن مفید است، اسراف نیست، بلکه اسراف در جایى است که مال تلف شود و به بدن ضرر وارد شود.»[۷]
این یک دستور جامع بهداشتى است که در سلامتى بشر، نقش به سزایى دارد، اگر انسان از نعمتهاى الهى، درست استفاده کند و چیزهاى حلال بخورد، نیازهاى بدن را تأمین مىکند. در بعضى از روایات آمده است که اگر کسى هزینهاى براى تأمین مواد لازم بدن نکند، ضرر بیشترى به خاطر بیمارى متوجه او مىشود. بدن انسان، نیازمند انواع ویتامینها، پروتئینها، قندها، چربىها و…. مىباشد که خداوند آنها را در نعمتهاى خود جاسازى کرده است.
چند حدیث پزشکى
پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: «خداوند هیچ دردى را خلق نکرده است مگر این که براى آن دوایى نیز خلق کرده است.»[۸]
اگر انسان مریض شد، باید به پزشک مراجعه کند. یکى از انبیا بیمار شد و گفت: «خود را درمان نمىکنم تا پروردگارم مرا شفا دهد.» خداوند وحى کرد: «شفایت نمىبخشم تا این که درمان کنى خود را که شفا از من است.»[۹]
علم پزشکى از نظر اسلام اهمیت زیادى دارد و علم أبدان را یکى از علوم مهم مىداند و فرا گرفتن علم طب براى برطرف کردن نیاز جامعه لازم و بعضى اوقات واجب است. پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: «کار طبابت، حساس است و نیاز به آگاهى لازم دارد.»[۱۰]
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «پزشک باید تقوى پیشه کند و کوشش فراوان در راه بدست آوردن اطلاعات طبى نماید و به دیگران نیز بیاموزد.»
پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: «اگر پزشک آگاهى لازم را در امر طبابت نداشته باشد و ضررى به بیمار برساند، ضامن است.»[۱۱]
بهداشت در قرآن مجید
«کُلُوا و اشرَبُوا وَ لَا تُسرِفُوا إِنِّهُ لَا یحِبُّ المُسرِفِینَ»[۱۲]
این یک دستور جامع بهداشتى است که در سلامتى بشر نقش بسزایى دارد.
تحقیقات دانشمندان به این نتیجه رسیده است که سرچشمه بسیارى از بیماریها، غذاهاى اضافى است که به صورت جذب نشده در بدن انسان باقى مىماند. این مواد اضافى بار سنگینى براى قلب و سایر دستگاههاى بدن است و همچنین منبع آمادهاى براى انواع عفونتها و بیماریها مىباشد. عامل اصلى این مواد اضافى، زیادهروى در تغذیه و به اصطلاح «پرخورى» است. «پرخورى»، سبب بیماریهاى قند، چربى خون، تصلب شرایین، نارساییهاى کبد و انواع سکتهها و چاقى و… مىشود.
مرحوم طبرسى در تفسیر «مجمع البیان» نقل مىکند: که هارونالرشید، یک طبیب مسیحى داشت که مهارت او در طب معروف بود، روزى این طبیب به یکى از دانشمندان اسلامى گفت: من در کتاب آسمانى شما چیزى از طب نمىیابم، در حالى که دانش مفید بر دو گونه است؛ «علم ادیان و علم ابدان».
دانشمند مسلمان در پاسخش گفت: خداوند همه دستورات طبى را در نصف آیهاى از کتاب خویش آورده است، «کُلُوا و اشرَبُوا وَ لَا تُسرِفُوا إِنِّهُ لَا یحب المسرفین»[۱۳] و پیامبر ما نیز طب را در این دستور خویش خلاصه کرده است: «المِعده بَیت کُل داء وَ الحمیه رَأس کُل دواء وَ اَعط کُل ما عودته»[۱۴] یعنى: «معده، خانه همه بیماریها است و امساک، سرآمد همه داروها است و آنچه بدنت را عادت دادهاى (از عادت صحیح و مناسب) آن را از او دریغ مدار.»
طبیب مسیحى هنگامى که این سخن را شنید، گفت: «قرآن شما و پیامبرتان براى جالینوس (طبیب معروف) طبى باقى نگذاشته است.»[۱۵]
پینوشتها
[۱] . علل الشرایع، صدوق.
[۲] . اعراف ۷/۱۵۷؛
[۳] . بقره ۲/۱۹۵؛
[۴] . اعتقادات صدوق، باب ۴۴؛
[۵] . طب النبى.
[۶] . اعراف ۷/۳۱؛
[۷] . فصول المهمه، شیخ حر عاملى.
[۸] . طب النبى.
[۹] . لئالى الاخبار.
[۱۰] . سفینه البحار، ماده طب.
[۱۱] . همان
[۱۲] . اعراف ۷/۳۱؛
[۱۳] . اعراف ۷/۳۱
[۱۴] . بحارالانوار.
[۱۵] . اقتباس از تفسیر نمونه، ج ۶، ص ۱۵۵- ۱۵۳؛
منبع: بهداشت زندگی؛ ص ۳ – ۸؛ ابوالفضل خراسانی