یکی از بیماری های روانی و رذایل اخلاقی که تاثیر زیانباری بر شخصیت و رفتارهای فردی و اجتماعی انسان می گذارد، سوء ظن و بد دلی است. با نگاهی به آثار زیانبار سوء ظن و بد دلی که در آیات، روایات و مفاهیم اسلامی بیان شده است، به روشنی دانسته می شود که خاستگاه بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی و حتی اختلالات روانی چون اضطراب، تشویش و افسردگی، می تواند سوء ظن و بد دلی باشد.
بنابراین، شناخت علل و عوامل، انواع، آثار و راه های درمان سوء ظن و بد دلی برای دستیابی به شخصیت متعادل و جامعه سالم، و قدم نهادن در مسیر بندگی خداوند، مفید و سازنده خواهد بود.
سوء ظن و بد دلی در لغت و اصطلاح
سوء ظن، عبارتی مرکب از دو واژه سوء و ظن است.
ظن اعتقاد ضعیفی است که دلیل قطعی نداشته باشد؛ خواه حق باشد یا باطل.[۱] به عبارت دیگر ظن، مرحله ای بین شک و یقین است که شک را در برمیگیرد؛ اما بر یقین قطعی اطلاق نمی شود.[۲] معادل ظن که واژه ای عربیست در فارسی واژه گمان است.[۳]
سوء، صفتی است که برای هر چیز ناپسند بکار می رود[۴] این کلمه، نقیض حسن است[۵] و در فارسی آن را به بد، بدی، شر، فساد، تباهی و هر آفتی معنا می کنند؛[۶] بنابراین ترکیب سوء ظن، به بدی گمان و بد گمانی یا بداندیشی معنا می شود.[۷]
سوء ظن، اصطلاحی است که در علم اخلاق بکار می رود. سوء ظن در علم اخلاق، نوعی گمان و ظن نیست؛ بلکه به «ترتیبِ اثر دادن به بد گمانی» سوء ظن گفته می شود. پذیرش گمان بد در دل و تبعیت از آن در گفتار و رفتار، معنای اصطلاحی سوء ظن است.[۸]
به عبارت دیگر، سوء ظن و بد دلى به خدا و خلق خدا، یکی از صفات رذیله است که نتیجه جبن و ضعف نفس است؛ زیرا که هر «جبان»[۹] ضعیف النفسى، هر فکر فاسدى که به خاطرش مى گذرد و به قوه واهمه او در مى آید، اعتقاد مى کند و پى آن مى رود و این صفت خبیثه، از مهلکات عظیمه است.
انواع سوء ظن و بد دلى
سوء ظن و بد دلی، در دو حیطه قابل بررسی است: سوء ظن نسبت به مردم و سوء ظن نسبت به خداوند.
سوء ظن و بد دلى نسبت به خدا
سوء ظن و بد دلی به خدا، دیدی منفی نسبت به صفات خداوند است. این سوء ظن، بیشتر در صفاتی مانند رزاقیت خداوند یا قدرت و مهربانی خداوند در استجابت دعا یا حکمت خداوند در ابتلائات پیش می آید.[۱۰] از سوء ظن نسبت به خدا در آیات قرآن به یأس از رحمت الهی یاد شده است.
«وَ یعَذِّبَ الْمُنافِقینَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِکینَ وَ الْمُشْرِکاتِ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیهِمْ دائِرَهُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصیر؛[۱۱] و مردان منافق و زنان منافق و مردان مشرک و زنان مشرک که با گمان بدى به خدا گمان برند را (خدا) عذاب مى کند، که حادثه بد فقط بر (خود) آنان است، و خدا برآنان خشم گرفته و آنان را از رحمتش دور کرده، و جهنّم را براى آنان آماده ساخته است، و [این ] بد فرجامى است!».
نوعی از سوء ظن و بد دلی به خداوند در آیه مورد بحث به آن اشاره شده است. در این آیه سوء ظن و بد دلی نسبت به خداوند این است که دیدی سلبیه و همراه با خذلان به خداوند وجود داشته باشد. دارندگان گمان بد به خداوند، هر لحظه توقع شر و سوء برای خودشان و دیگران دارند، با تمسک به ظواهر امور تصمیم می گیرند و اعتمادی به تقدیر، قدرت و تدبیر پنهان و لطیف خداوند ندارند.[۱۲] خداوند را نسبت به لطف، رحمت و پیروزی وعده داده شده به مومنان از طریق منفذ نصر و توفیق، خالف الوعد می دانند.[۱۳]
از آنجا که سوء ظن و بد دلی به خداوند در این آیه به طور مشترک به منافقان و مشرکان نسبت داده شده است، پس ریشه وجودی آن صفت، مشترک منافقان و مشرکان است. نفاق و شرک، در عدم ایمان و قطع رابطه با خداوند اشتراک دارند.[۱۴] منافقان و مشرکان، دل خود را از خداوند بریده و به ظواهری در دنیا دل بسته اند. آنان چیزی از خداوند حس نمی کنند و قلبشان به وعده ها و رحمت الهی تعلق نمی گیرد.[۱۵]
نقصان یا عدم ایمان منافقان و مشرکان سبب شده که آنان از خداوند و رحمت الهی ناامید شوند که این ناامیدی از رحمت الهی در قرآن کریم به شدت نهی شده و از گناهان کبیره به حساب می آید که تمام صاحبان ایمان از آن بر حذر داشته شده اند.[۱۶]
نوعی از سوء ظن و بد دلی به خداوند ظن به شریک داشتن خداوند است که در آیات ۲۳-۲۸ سوره نجم مطرح شده است. نوع دیگر سوء ظن و بد دلی به خداوند، سوء ظن نسبت به قدرت داشتن یا علم خداوند است که در آیه ۲۲ سوره فصلت مطرح شده است. سومین نوع ظن این است که به خداوند ظن می برد که خداوند دنیا را باطل آفریده است و روز قیامتی وجود ندارد که این ظن در آیاتی مانند صاد ۲۷ آمده است.[۱۷]
سوء ظن و بد دلى نسبت به بندگان
سوء ظن و بد دلی نسبت به مردم، یکی از مشکلات بزرگ اجتماعی است که موجب بی اعتمادی اجتماعی می شود. زندگی کردن در جامعه ای که افرادش غیر قابل اعتماد هستند، سخت یا حتی غیر ممکن است؛ از این رو در دین مبین اسلام و معجزه جاوید پیامبر اسلام، قرآن کریم از سوء ظن در آیات بسیاری نهی شده و از گناهان کبیره به شمار آمده است.
خداوند مى فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ؛[۱۸] اى گروه مؤمنین! اجتناب کنید از بسیارى از گمان به درستى که بعضى از گمان ها گناه است». و باز مى فرماید: «وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ کُنْتُمْ قَوْماً بُوراً؛[۱۹] گمان بد بردید، و شما قومى بودید به هلاکت رسیده».
امیرالمومنین علی (ع) نیز پیرامون سوء ظن و بد دلی مى فرمایند: «باید امر برادر مؤمن خود را به بهترین محامل حمل کنى و باید به سخنى که از برادر تو سرزند، گمان بد نبرى مادامى که محمل خوبى از براى آن بیابى».[۲۰]
همچنین روایت شده که: «خداى تعالى حرام کرده است از هر مسلمى خون او را و عرض او را و ظن بد به او بردن را».[۲۱] و همین مذمت از براى ظن بد کافى است که آن را قرین کشتن مسلم و دست اندازى به حریم و عرض او نموده است. شکى نیست که هر که در باطن، بد به دیگرى برد و او را به شر و فساد نسبت دهد، در ظاهر به نظر حقارت او را مى بیند و اکرام او را آنگونه که سزاوار است به جا نمى آورد و در حقوق او کوتاهى مى کند؛ بلکه مضایقه از غیبت، و اظهار آنچه گمان به او برده نمى کند و همه این امور منشأ هلاکت او مى شود.
شبهه اى نیست در اینکه هر که ظن بد به مسلمانان مى برد، خبیث النفس و بد باطن است، و هر کسى را مثل خود مى داند و خباثت باطن او به ظاهرش نیز سرایت مى کند؛ اما دل هر مؤمن پاک طینتى نسبت به همه خلایق، پاک و صاف است و ظن بد به احدى نمى برد. آرى، از کوزه همان برون تراود که در اوست.
مرا پیر داناى مرشد شهاب
دو اندرز فرمود بر روى آب
یکى آنکه بر خویش، خوش بین مباش
دگر آنکه بر خلق، بدبین مباش
سرّ اینکه ظن بد به مردم بردن علامت خباثت نفس است و شارع از آن نهى فرموده آن است که: آن نمى باشد مگر از القاى شیطان خبیث؛ زیرا که بجز علام الغیوب احدى از باطن دیگرى آگاه نیست، و هیچ دلى را به دل دیگر راه نمى باشد.
پس چگونه مى تواند شد که کسى چیزى را ندانسته و به چشم خود مشاهده نکرده و از گوش خود نشنیده، در حق غیر اعتقاد کند؟ پس ظن بدى که آدمى مى کند امرى است که از راهى که نمى داند به دل او افتاده و نیست آن راه، مگر راه شیطان. پس شیطان آن گمان را به دل او انداخته و به آنچه گمان برده و خبر داده. و آدمى چگونه خبرى که شیطان داده باشد قبول مى کند و حال آنکه شیطان از هر فاسقى فاسق تر است.
خداوند متعال مى فرمایند: «إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا؛[۲۲] اگر فاسقى شما را خبرى آورد، تبین کنید و آن را قبول نکنید». پس از براى اهل ایمان جایز نیست که تصدیق آن لعین را کنند -اگرچه بعضى قراین خارجیه به آن ضم شود- تا به سرحد یقین رسد.
پس هر گاه عالمى را در خانه امیر ظالمى ببینى، شیطان به گمان تو مى اندازد که: او به جهت طمع به آنجا رفته است. تو باید آن را به دل خود راه ندهى؛ زیرا که شاید باعث رفتنش، اعانت مظلومى باشد؛ یا اگر از دهن مسلمانى بوى شراب یابى، باید جزم به اینکه او شراب حرام نوشیده است نکنى؛ زیرا که مى شود که مزمزه کرده باشد و ریخته باشد، یا بر آشامیدن آن مجبور بوده باشد، یا به تجویز طبیب حاذقى به جهت مداوایى آشامیده باشد.
بالجمله باید حکم تو بر افعال مسلمین چون حکم و شهادت بر اموال ایشان باشد. همچنانکه در مال حکم نمى کنى مگر به آنچه دیده اى، یا با اقرار شنیده اى، یا دو شاهد عادل در نزد تو شهادت داده اند، همچنین در افعال ایشان باید چنین باشى. اگر شخص عادل، بدى از مسلمى نقل کند باید توقف کنى نه تکذیب آن عادل را کنى. حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) فرمودند که: «هر که خود را در محل تهمت در آورد، ملامت نکند کسى را که به او بدگمان شود».[۲۳]
از حضرت امام زین العابدین (ع) نیز روایت شده که: صفیّه دختر حى بن اخطب، حرم محترم حضرت رسول (ص) حکایت کرد که: «وقتى حضرت پیغمبر (ص) در مسجد معتکف بودند من به دیدن او رفتم و بعد از شام از پیش آن حضرت مرخّص شده روانه منزل شدم. آن عالیجناب قدرى راه همراه من آمد و تکلم مى کرد، شخصى از انصار برخورد و گذشت، حضرت او را آواز داده فرمود: این زن من، صفیّه است.
آن شخص عرض کرد: چه جاى این سخن بود، حاشا که من به شما ظن بد برم. حضرت فرمود: شیطان در رگ و خون بنى آدم جا دارد. ترسیدم بر شما داخل شود و باعث هلاک شما شود».[۲۴] در این فعل پیغمبر (ص)، دو ارشاد عظیم از براى امت است: یکى اینکه باید نهایت احتراز از ظن بد کرد و دوم اینکه هر کسى اگرچه مثل پیغمبر خدا باشد، باید خود را از محل تهمت نگاه دارد.
پس کسى که عالم پرهیزکار باشد و در میان مردم معروف به صلاح و دیانت باشد، مغرور نشود که کسى به من ظن بد نمى برد، و به این جهت خود را از محل تهمت محافظت نکند؛ زیرا هر فردى از انسان اگرچه اورع و اعلم جمیع مردم باشد، همه کس او را به یک نظر نمى بیند. بلکه اگر جمعى کثیر او را ظاهرا و باطنا خوب دانند و همه افعال او را حمل بر صحت نمایند، جمعى دیگر هستند که طالب عیب او باشند و اعتقاد تمام به او نداشته باشند و ایشان البته در محل تهمت زدن به او مى باشند.
و عین الرضا عن کل عیب کلیله
و لکن عین السخط- تبدى المساویا
(چشمِ دوستى، از دیدن هر عیبى کند است، اما چشم عداوت و دشمنى، بدی ها را ظاهر مى کند).
هر دشمن حسودى نگاه نمى کند مگر به چشم دشمنى! پس آنچه خوبى که از آدمى دید، مى پوشاند و در تجسّس بدی ها برمى آید. و هر بدى، البته به دیگران گمان بد مى برد و ایشان را چون خود مى داند. و هر معیوب رسوائى، دیگران را مانند خود رسوا و عیبناک مى خواهد، عیوب ایشان را در میان مردم ظاهر مى کند تا مردم از فکر او بیرون روند و زبان ایشان از او کوتاه گردد. «و البلیّه اذا عمّت طابت؛[۲۵] هر بلایى که عمومیت هم مى رساند گوارا مى شود».
پس بر هر مؤمنى لازم است که خود را از مواضع تهمت دور دارد تا بندگان خدا گمان بد به او نبرند و به معصیت نیفتند و این شخص هم در معصیت ایشان شریک باشد؛ زیرا که هر که سبب معصیت دیگرى شود، او هم در گناه با او شریک خواهد بود.
و از این جهت خداوند عالم فرموده: «دشنام مدهید به کسانى که غیر خدا را مى خوانند، که ایشان هم خدا را دشنام دهند».[۲۶] و حضرت پیغمبر (ص) فرمود که: «چگونه مى بینید حال کسى را که پدر و مادر خود را دشنام مى دهد؟ عرض کردند: آیا کسى پدر و مادر خود را دشنام مى دهد؟ فرمود: بلى کسى که پدر و مادر غیر را دشنام دهد، آن غیر هم پدر و مادر او را دشنام دهد».[۲۷]
طریقه معالجه سوء ظن و بد دلى
معالجه سوء ظن و بد دلی به خدا و خلق خدا، طرق مختلفی دارد. یکی از آن طرق این است که بعد از ملاحظه فساد، -آنچنان که گذشت- و شرافت ضدّش، (که گمان نیک باشد) هرگاه گمان بدى از کسى به خاطر تو بگذرد اعتنایى به آن نکنى و دل خود را به آن شخص بد نسازى، و رفتار خود را با او تفاوت ندهى، و تفقّد و اکرام و احترامى که نسبت به او به عمل مى آوردى کم ننمائى.
بلکه بهتر آن است که در تعظیم و دوستى او بیفزایى و در خلوت او را دعا کنى، تا به این سبب، شیطان به غیظ آید و از خوف زیادتى احترام و دعاى به او، دیگر گمان بد را به خاطر تو نیفکند.
اگر به خطایى و لغزشى از شخصى برخوردى باید او را در خلوت نصیحت کنى، نه اینکه ابتدا به غیبت و بدگوئى او نمائى. باید از خطا کردن او محزون باشى، همچنان که از لغزش خود محزون مى شوى. و غرض تو از نصیحت او خلاص کردن او از هلاکت باشد. و هر گاه چنین رفتار نمائى از براى تو ثواب حزن بر خطاى او و ثواب نصیحت کردن او و ثواب نجات او هر سه جمع خواهد شد.
عدم تبعیت از غیر علم
یکی دیگر از طرق درمان سوء ظن و بد دلى، عدم تبعیت از غیر علم است. در آیات بسیاری[۲۸] خداوند امر کرده که انسان ها از غیر علم یا از ظن تبعیت نکنند، عمل کردن به این دستور الهی برای جلوگیری از سوء ظن کافی است.
تبعیت نکردن از غیر علم در علاج سوء ظن به عنوان عملی پیشگیرانه است؛ با مداومت بر عمل به علم و بی توجهی به سوء ظن به مرور این فعل نیکو در وجود انسان تبدیل به ملکه گشته و در پی خود بی ارزشی سوء ظن و نهایتا ریشه کن شدن آن را به دنبال دارد.
زمانی که ما معیار رفتار و گفتار خود را علم و حقیقت قرار دهیم، حتی اگر گمان بدی در ذهنمان به وجود بیاید، طبق آن حرفی نمی زنیم و عملی انجام نمی دهیم، این بی توجهی به سوء ظن موجب بی ارزشی سوء ظن شده و با ملکه شدن این فعل برای شخص از عواقب ناگوار سوء ظن در امان می ماند.[۲۹]
توجه به باز بودن راه توبه
یکی از انواع سوء ظن و بد دلی به خداوند، سوء ظن در رحمانیت خداوند است و اینکه خدا انسان را نمی بخشد. در برابر این سوء ظن، بهترین راه توجه به باز بودن راه توبه و توبه کردن است. توبه به معناى رجوع به خداى سبحان، و دلزده شدن از لوث گناه و تاریکى و دورى از خدا و شقاوت، دوای درد ناامیدی از بخشش الهی است. بشر مى تواند با توبه همیشه امیدوار به فلاحت و رستگاری باشد و دل خود را زنده نگه دارد.[۳۰]
«قُلْ یا عِبادِی الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ؛[۳۱] بگو: اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى آمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است».
نتیجه گیری
سوء ظن و بد دلی، به معنای ترتیب اثر دادن به گمان بد می باشد و یکی از رذایل اخلاقی و صفات ناپسندی است که در آیات و روایات نیز به شدت نکوهش شده است. سوء ظن و بد دلی هم نسبت به خدا هم نسبت به بندگان خدا وجود دارد و در هر دو نوع، مشکلاتی را برای انسان بوجود می آورد. به همین جهت، انسان برای مقابله با این رذیله اخلاقی، می تواند با نادیده گرفتن لغزش های دیگران، نصیحت و تذکر به دیگران در خلوت، عدم تبعیت از غیر علم و توجه به باز بودن راه توبه و استغفار، سوء ظن و بد دلی خود را معالجه نماید.
پی نوشت ها
[۱] مصطفوى، التحقیق، ج۷، ص۱۸۰.
[۲] ابن منظور، لسان العرب، ج۱۳، ص۲۷۲.
[۳] بستانی، فرهنگ ابجدى عربى- فارسى، ص۵۹۰.
[۴] فراهیدى، کتاب العین، ج۷، ص۳۲۸ ؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۹۶.
[۵] مصطفوى، التحقیق، ج۵، ص۲۵۱.
[۶] بستانی، فرهنگ ابجدى، ص۵۰۴؛ قرشى، قاموس قرآن، ج۳، ص۳۴۷.
[۷] دهخدا، لغت نامه دهخدا، ص۱۲۱۸۸.
[۸] طباطبایى، المیزان، ج۱۸، ص۳۲۳.
[۹] ترسو.
[۱۰] حسینی، سوء ظن و حسن ظن به خدا و خلق، ص۸۶.
[۱۱] فتح/۶.
[۱۲] فضل الله، تفسیر من وحى القرآن، ج۲۱، ص۱۰۱.
[۱۳] صادقی تهرانی، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج۲۷، ص۱۶۴.
[۱۴] مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۳۷.
[۱۵] سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۶، ص۳۳۱۹.
[۱۶] قرشى، تفسیر احسن الحدیث، ج۵، ص۱۷۳؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۱، ص۲۳۴.
[۱۷] فخرالدین رازى، مفاتیح الغیب، ج۲۸، ص۷۱.
[۱۸] حجرات/ ۱۲.
[۱۹] فتح/ ۱۲.
[۲۰] مجلسی، بحار الأنوار، ج۷۵، ص۱۹۶، ح ۱۱.
[۲۱] مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، ج۸، ص۱۱.
[۲۲] حجرات/۶.
[۲۳] مجلسی، بحار الأنوار، ج۷۸، ص۹۳، ح۱۰۴.
[۲۴] غزالی، احیاء العلوم، ج۳، ص۳۱؛ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، ج۷، ص۸ (با اندک تفاوتى).
[۲۵] از ضربالمثل های معروف اعراب.
[۲۶] انعام/ ۱۰۸.
[۲۷] بخاری، صحیح بخارى، ج۸، ص۳؛ ترمذی، سنن ترمذى، ج۸، ص۹۷ (با اندک تفاوتى).
[۲۸] مانند انعام/۱۴۸، نساء/۱۵۷، یونس/۳۶، اسراء/۳۶
[۲۹] بابازاده، شیوه های درمانی مفاسد اجتماعی، ص۱۰۵.
[۳۰] طباطبایی، المیزان، ج۴، ص۲۴۵.
[۳۱] زمر/۵۳.
منابع پایانی
- ابن منظور، محمد بن مکرّم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۴ ق، چاپ سوم.
- بابازاده، شیوههای درمانی مفاسد اجتماعی، تهران، انتشارات دانش و ادب، ۱۳۸۱ ش.
- بستانی، فرهنگ ابجدی، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۲ ش.
- بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت، دار ابن کثیر، ۱۴۰۷ ق.
- ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ق.
- حسینی، اعظم السادات، سوء ظن و حسن ظن به خدا و خلق، قم، انتشارات جامعه القرآن الکریم، ۱۳۸۷ ق، چاپ اول.
- دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، تهران، انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ ش، چاپ اول.
- راضی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ ق، چاپ سوم.
- سید قطب، فی ظلال القرآن، قاهره، دارالشروق، ۱۳۹۱ ق.
- صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، تهران، انتشارات الفرقان، ۱۴۱۹ ق.
- غزالی، محمد، احیاء علوم الدین، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ ق.
- فضل الله، سید محمد حسین، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دار الملاک للطباعه و النشر، ۱۴۱۹ ق، چاپ دوم.
- فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، قم، انتشارات هجرت، ۱۴۱۰ ق، چاپ دوم.
- فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ ق، چاپ سوم.
- قرشی، سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، ۱۳۷۷ ش، چاپ سوم.
- قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ ش، چاپ ششم.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ ق.
- مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ ش.
- مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۲ ق.
- مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰ ش.
- طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ ق.
منابع اقتباس:
- نراقى، احمد بن محمد مهدى، معراج السعاده، ص۲۳۲-۲۳۵، قم، هجرت، چاپ: ۶، ۱۳۷۸ش.
- سوء ظن به خدا، دانشنامه پژوهه.