چرا به امام موسی بن جعفر (ع) لقب کاظم دادند؟

چرا به امام موسی بن جعفر (ع) لقب کاظم دادند؟

اشتراک‌گذاری در ایتا اشتراک‌گذاری در بله اشتراک‌گذاری در سروش کپی کردن لینک

لقب کاظم، مشهورترین عنوان است که برای امام موسی بن جعفر (ع) به کار می رود. گرچه امام کاظم (ع) در تمامی صفات اخلاقی، برجسته و ممتاز بوده اما به دلایل مختلف، لقب کاظم بیشتر برای آن حضرت مورد استفاده قرار گرفته است. در ادامه به بررسی معنای لقب کاظم و شواهد تاریخی اطلاق این عنوان برای امام موسی بن جعفر (ع) می پردازیم.

معنای لقب کاظم

«کظم» در لغت به معنى بستن سر مشکى است که از آب پر شده باشد، و به طور کنایه در مورد کسانى که از خشم و غضب پر مى شوند و از اعمال آن خوددارى مى نمایند بکار می رود.[۱] بنابراین لقب کاظم را برای کسانی به کار می برند که خشم خود را فرو برده و با ملایمت و مهربانی نسبت به دیگران برخورد می کنند.

کظم معمولا در زبان عربی در کنار «غَیظ» به کار می رود. غیظ به معنى شدتِ غضب و حالت برافروختگى و هیجان فوق العاده روحى است، که بعد از مشاهده ناملایمات به انسان دست مى دهد.[۲] بنابراین کظم غیض، برای فرو بردن خشم معمولی به کار نمی رود، بلکه به نهایت درجه خشم اشاره دارد. لقب کاظم نیز در واقع اشاره به همین موضوع دارد و فروبردن نهایت خشم و عصبانیت را می رساند.

تمایز حلم و کظم غیظ

صفت و لقب کاظم در فضائل اخلاقی در کنار حلم قرار می گیرد و این دو بسیار نزدیک به هم هستند. حلم در لغت به معنای بردباری، شکیبایی و صبر در مقابل غضب و تندی است.[۳]

برخی عالمان اخلاق، حلم را مرتبه ای از اطمینان و اعتماد به نفس می دانند که فرد با برخورداری از آن به آسانی غضبناک نمی گردد و حوادث ناخوشایند به سرعت او را پریشان و ناآرام نمی کنند و حلیم کسی است که اگرچه حق با اوست، در مجازات جاهلان شتاب نمی کند و در برابر هیجان خشم و غضب ناشی از رفتار جاهلانه شخص مقابل، خویشتن داری می کند.[۴]

همانطور که بیان شد کظم غیظ عبارت است از فرو بردن خشم و خود را از حالت غضب نگاه داشتن. کظم غیظ، حلم نیست، اما هر دو با غضب ضدیت دارند و نمی گذارند آثار غضب ظهور کند. بنابراین:

۱. حلم و کظم غیظ، هر دو شریف و ضد غضبند، ولی حلم، عام است و کظم غیظ، خاص.[۵]

۲. حلم از پیدایش غضب بی جا پیش گیری می کند، ولی کظم غیظ پس از پیدایش آن، از بروز آثارش، جلوگیری و آن را درمان می کند.[۶]

۳. حلم، دفع خشم است، ولی کظم غیظ، رفع آن.[۷]

گرچه امام موسی بن جعفر (ع) بیشتر با لقب کاظم معروف شده، اما آن حضرت بدون شک از حلم و بردباری بسیار بالایی نیز برخوردار بوده و هرگز دچار خشم های نابجا و بی مورد نشده است. بنابراین حسن خلق و بردباری و فرو بردن خشم از برجسته ترین صفات امام کاظم (ع) می باشد.

لقب کاظم در قرآن

همانطور که بیان شد لقب کاظم به کسی که غیظ و غضب خویش را فرو می نشاند، اطلاق می شود. خداوند در قرآن کریم در توصیف متقین و پرهیزگاران می فرماید: «وَ الْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ؛[۸] و خشم خود را فرو مى برند؛ و از خطاى مردم درمى گذرند.» بنابراین لقب کاظم، یکی از صفات مهمی است که متقین از آن برخوردارند.

در توضیح بیشتر لقب کاظم باید به این نکته توجه کرد که در معاشرت با دیگران همواره برخوردهایی که سبب تضییع حقوق افراد باشد، مشاهده می گردد. معمولا گروهی از افراد جامعه، رفتاری ناهنجار داشته و از رعایت حقوق دیگران غفلت دارند. البته گروه دیگری از افراد نیز وجود دارند که تلاش دارند به حقوق خویش آگاه بوده و رعایت حقوق دیگران را بنمایند. این گروه بر این باورند که در برخوردهای اجتماعی، حقی از دیگری نادیده انگاشته نشود، در عین حالی که تلاش دارند حق خویش را نیز کاملا استیفا نمایند.

اما گروه سومی بر این باورند که افزون بر این که باید حقوق دیگران رعایت شود بلکه حق خویش نیز باید نادیده انگاشته شود و از حقوق خویش نیز باید گذشت شود تا روابط اجتماعی استوارتر و قویتر شود. به یقین گروه سوم از بردباری و تحمل برتر بهره مند هستند. اینان با روحیه قوی و سترگی که ساخته اند تا آن مرحله از تحمل و بردباری رسیده اند که همواره گذشت را در نظر می گیرند، همواره ناهنجاری های دیگران را تحمل می نمایند و گستاخی های دیگران را با رأفت و ادب پاسخ می دهند.  بدون شک این افراد شایستگی عنوان و لقب کاظم را دارند.

این روحیه تأثیر گذاری به سزایی در ایجاد روابط و معاشرت نیک با دیگران دارد. این روش، مورد ستایش قرآن و عترت است، قرآن می فرماید: «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ؛[۹] در حالی که خود نیازمند هستند، دیگران را بر خویش بر می گزینند.»

قرآن در این راستا می فرماید بدی و ناهنجاری های دیگران را با نیکی و رأفت پاسخ دهید که این روش دوستی و صمیمت فوق العاده است و اگر بین شما و طرف مقابل هم نامهربانی بوده، این برخورد باعث گردش و تبدیل نامهربانی به مهربانی می گردد:

«وَ لَا تَسْتَوِی الْحَسَنَهُ وَ لَا السَّیِّئَهُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَدَاوَهٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ؛[۱۰] هرگز نیکى و بدى یکسان نیست؛ بدى را با نیکى دفع کن، ناگاه خواهى دید همان کس که میان تو و او دشمنى است، گویى دوستى گرم و صمیمى است.»

رهنمود آیه فوق، این است که اگر بدی و ناهنجاری دیگری را با نیکی پاسخ دهید، دشمنی را از بین برده ای و دشمنی را تبدیل به دوستی نموده ای. آنگاه پیام این رهنمود و روش این خواهد بود که در جامعه دشمنی ها از بین برود و دشمنی تبدیل به دوستی می گردد.

آنگاه قرآن در ادامه سخن به این نکته مهم می پردازد که به این مرحله تنها افراد بردبار و صبر پیشه دست می یابند؛ قرآن می فرماید: «وَ مَا یُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِینَ صَبَرُوا وَ مَا یُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ؛[۱۱] امّا جز کسانى که داراى صبر و استقامتند به این مقام نمى رسند، و جز کسانى که بهره عظیمى از ایمان و تقوا دارند به آن نایل نمى گردند.»

پیام دیگر این آیه، حلم و بردباری است. بردباری که ارزش های زیبایی انسانی، عفو و گذشت را در جامعه مستقر می سازد. ثمره این پایداری صمیمیت و همدلی افراد جامعه است. میوه شیرین آن شهدی است که کام های تلخ را شاداب می سازد.

لقب کاظم در سیره امام کاظم (ع)

با توجه به توضیحات مختصری که پیرامون لقب کاظم در قرآن بیان شد، اکنون به سیره امام کاظم (ع) می پردازیم و لقب کاظم را در سیره آن حضرت با توجه به سخنان مورخان و محدثان شیعه و سنی بررسی می کنیم.

بدون شک عترت که عِدْل و همتای قرآن است، نمایانگر کامل ارزش های قرآن از جمله کظم غیظ می باشد. امام موسی بن جعفر (ع) به عنوان جلوه ای از عترت، ناملایمات و ناهنجاری ها را با نیکی، دوستی و مهربانی پاسخ می داد و بدین سبب به صفت و لقب کاظم ملقب گشت.

ابن شهر آشوب در توضیح لقب کاظم برای امام کاظم (ع) می نویسد: «سُمِّیَ اَلْکَاظِمَ لِمَا کَظَمَهُ مِنَ اَلْغَیْظِ وَ غَضَّ بَصَرَهُ عَمَّا فَعَلَهُ اَلظَّالِمُونَ؛[۱۲] کاظم نامیده شد به خاطر فروخوردن خشمش و چشم پوشی اش از آنچه ستمگران با او می کردند.»

مرحوم شیخ صدوق نیز درباره لقب کاظم می نویسد: «فَکَانَ یَکْظِمُ غَیْظَهُ عَلَیْهِمْ وَ لاَ یُبْدِی لَهُمْ مَا یَعْرِفُهُ مِنْهُمْ فَسُمِّیَ اَلْکَاظِمَ لِذَلِکَ؛[۱۳] خشم خود را فرو مى برد و آنچه را درباره آنها (منحرفان) مى دانست، ابراز نمى کرد، لذا آن حضرت را، «کاظم» (خشم فرو برنده) نامیدند.»

پیشوای هفتم، کوهی از بردباری و گذشت بود و لقب کاظم برای آن حضرت حاکی از این خلق نیکو و نشانه شهرت ایشان به فرو خوردن خشم و حلم است. بسیار اتفاق می افتاد که آن گرامی، پاسخ بدی ها و ناسزاها را با نیکی و احسان می داد.

در کتاب تَذکره الخَواص، اثر سبط ابن جوزی دانشمند برجسته سنی مذهب آمده است که موسی بن جعفر (ع) بدان جهت «کاظم» نامیده شد که هرگاه از کسی چیزی (بدی) به او می رسید، برایش مالی می فرستاد.[۱۴] در واقع نه تنها از آن شخص می گذشت بلکه با فرستادن هدیه ای او را شادمان می خواست و بدی دیگران را با نیکی پاسخ می داد.

ابن طلحه دیگر عالم اهل سنت نیز در کتاب مطالب السؤول می نویسد: «اگر کسی در حق او کار ناسپندی مرتکب می شد، با احسان خود به او پاسخ می داد. با کسانی که به او جنایت می کردند، گذشت داشت و چون با گذشت بود، به «کاظم؛ فروخورنده خشم» معروف شد.[۱۵]

البته احسان به توهین کنندگان، به آگاهی و ناآگاهی آنان بستگی داشت. گروهی به امام جسارت می کردند، ولی امام را نمی شناختند. امام، نه تنها از این گروه می گذشت، بلکه فراتر از آن، بدی های آنها را با احسان و هدیه پاسخ میداد و آنها را شرمنده می کرد. گروهی دیگر، با علم و انگیزه و با وجود شناخت امام، به ایشان توهین می کردند. بدیهی است احسان به این افراد معنا نداشت و امام، فقط از آنان می گذشت.

حکایاتی از کظم غیظ امام کاظم (ع)

در زندگی و سیره امام موسی بن جعفر (ع)، حوادث بسیاری رخ می داد که بیانگر حد اعلای لقب کاظم در ایشان بود. ما در اینجا به اختصار به دو حکایت درباره ویژگی و لقب کاظم در زندگی حضرت موسی بن جعفر (ع) بیان می کنیم:

۱. امام کاظم (ع) سوار بر مرکب خویش از طرف کوه مروه می آمد. ابن هیَّاج که یکی از مخالفان سرسخت امام بود، شخصی را وادار ساخت برود افسار مرکب امام را بگیرد و ادعا کند که از من است! وی نیز این مأموریت را انجام داد. امام از مرکب پیاده شده و به غلامان خویش فرمود: زین آن را بردارید مرکب را به ایشان واگذارد کنید. ابن هیّاج شخص را وادار ساخت زین را هم ادعا کند. امام فرمود این ادعا دروغ آشکار است. زین، از محمد بن علی است و مرکب را هم ما خریداری نموده بودیم، اما تو خود می دانی و خدا.[۱۶]

امام در این حکایت بدون این که ذره ای عصبانی بشوند، از مال خود گذشته و آن را می بخشند اما از آنجا که زین، مال شخص دیگری بوده است، امام اجازه برداشتن آن را نمی دهند.

۲. مردی از نوادگان خلیفه دوم همواره امام کاظم (ع) را اذیت می کرد و هر گاه با آن حضرت رو به رو می شد، لب به ناسزاگویی ایشان و حضرت علی (ع) می گشود. زمانی یاران امام عرض کردند: اجازه دهید او را ادب کرده، به سبب جسارتی که به شما روا داشته، به قتل برسانیم.

حضرت ایشان را از این کار باز داشتند، سپس نشانی منزل و محل کار او را ـ که بیرون از مدینه به کشاورزی مشغول بود ـ جویا شده، خود به آنجا رفتند و با مرکب وارد مزرعه وی شدند. آن مرد فریاد زد: زراعت مرا پایمال نکن!

امام به سر و صدای او توجه نکرده، همچنان پیش آمدند تا به وی نزدیک شدند، سپس از مرکب فرود آمده، کنار او نشستند و با تبسم فرمودند: برای این مزرعه چقدر خرج کرده ای؟ گفت: صد دینار. فرمود: چه مقدار امید سود داری؟ پاسخ داد: غیب نمی دانم. فرمود: گفتم چقدر امید داری؟ عرض کرد: دویست دینار. امام کیسه ای که محتوی ۳۰۰ دینا بود، به وی داد و فرمود: این را بگیر، زراعت هم از آن خودت. مرد برخاست و سر امام را بوسید و از حضرتش خواست از لغزش های وی در گذرد. امام تبسمی کرد و به مدینه بازگشت.

چند روز بعد که امام به مسجد رفت، دید آن مرد در مسجد نشسته است؛ چون چشمش به حضرت افتاد، این آیه را خواند «اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ؛[۱۷] خدا داناتر است که مقام رسالت را در کجا قرار دهد.»

یاران آن مرد با شگفتی پرسیدند: داستان تو چیست؟ تو که پیش از این به او بد می گفتی. او با دوستانش به ستیزه برخاست و امام را دعا کرد. امام نیز به یارانش که پیش از این قصد کشتن او را داشتند، فرمود: کدام روش بهتر است؛ قصد و نیت شما یا رفتار من که با مبلغی پول او را اصلاح کردم.[۱۸]

گرچه حکایات و داستان های بسیار در زندگی امام کاظم (ع) در مورد کنترل خشم و حلم و بردباری نسبت به توهین کنندگان و ظالمان وجود دارد، اما همین دو حکایت نشان می دهد که امام کاظم (ع) حقیقتا شایستگی لقب کاظم را داشته و زندگی ایشان سرشار از واقعیت بخشیدن به این صفت برجسته اخلاقی و لقب کاظم می باشد.

سخن امام کاظم (ع) در مورد اهمیت فروبردن خشم

امام کاظم (علیه السلام) نه تنها در برخورداری از این صفت، بی نظیر و سرمشق دیگران بود، بلکه به لحاظ ارجمندی و اهمیت آن، تخلّق به آن را به دیگران نیز سفارش می کرد. علی بن جعفر برادر بزرگوار امام کاظم (ع) از ایشان چنین نقل می کند:

«اِفْعَلِ اَلْخَیْرَ إِلَى کُلِّ مَنْ طَلَبَهُ مِنْکَ فَإِنْ کَانَ مِنْ أَهْلِهِ فَقَدْ أَصَبْتَ مَوْضِعَهُ وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ مِنْ أَهْلِهِ کُنْتَ أَنْتَ مِنْ أَهْلِهِ وَ إِنْ شَتَمَکَ رَجُلٌ عَنْ یَمِینِکَ ثُمَّ تَحَوَّلَ إِلَى یَسَارِکَ فَاعْتَذَرَ إِلَیْکَ فَاقْبَلْ عُذْرَهُ؛[۱۹] پسر جانم! هر کس از تو خوبى درخواست کرد، دریغش مدار؛ اگر شایسته آن باشد، تو کارى بجا کرده اى و اگر هم شایسته آن نیست، تو خود شایسته آنى؛ و اگر مردى از سمت راست به تو دشنام داد سپس به سمت چپ آمد و از تو معذرت خواهى کرد، تو عذرش را بپذیر.»

دین اسلام برای گسترش خوی پسندیده حلم، در جان های مسلمانان بسیار کوشیده است. این صفت برجسته، از برجسته ترین صفات امام موسی کاظم (علیه السلام) بوده است. ایشان از هر کسی که به او بدی می کرد و بر او ستم روا می داشت، می گذشت و به این مقدار نیز بسنده نمی فرمود، بلکه به آنها نیکی و احسان می کرد تا روح شرارت و خودخواهی، از نفوس آنان رخت بربندد.[۲۰]

آن امام همام با این وسیله به یاران خود درسی ارزشمند می داد و تأکید داشت دعوت و هدایت باید بر اساس حق و درستی کامل و بر پایه سعه صدر و بردباری باشد و اگر مشتمل بر این اوصاف نباشد، ممکن نیست در صحنه های اصلاح دیگران، توفیقی حاصل شود.[۲۱] در روایت دیگری آن حضرت می فرماید: «مَنْ کَفَّ غَضَبَهُ عَنِ اَلنَّاسِ کَفَّ اَللَّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ؛[۲۲] هر کس غضب خود را از مردم باز دارد، خداوند در روز قیامت غضب (و عذاب خود) را از او باز مى‌دارد.»

جمع بندی

لقب کاظم، از القاب مشهور امام موسی بن جعفر (ع) است که به خاطر سعه صدر و کظم غیض فراوان ایشان در برخورد با دشمنان و توهین کنندگان به این نام خوانده شده است. کاظم به معنای کسی است که خشم خود را فرو می برد. قرآن کریم کظم غیض را یکی از صفات بارز متقین معرفی می کند. عالمان مختلف شیعه و سنی بر وجود این صفت در امام کاظم (ع) تاکید کرده و حکایات فراوانی در این باره نقل شده است.

پی نوشت ها

[۱] مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۳، ص ۹۷.

[۲] مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۳، ص ۹۷.

[۳] معین، فرهنگ معین، ذیل ماده «حلم».

[۴] دیلمی، اخلاق اسلامی، ص ۱۸۷.

[۵] نراقی، معراج السعاده، ص ۱۹۱.

[۶] دیلمی، اخلاق اسلامی، ص ۱۸۷.

[۷] جزایری، دروس اخلاق اسلامی، ص ۱۷۱.

[۸] آل عمران/۱۳۴.

[۹] حشر/۹.

[۱۰] فصلت/۳۴.

[۱۱] فصلت/۳۵.

[۱۲] ابن شهر آشوب، المناقب، ج ۴، ص ۳۲۳.

[۱۳] ابن بابویه، عیون أخبار الرضا، ج ۱، ص ۱۱۲.

[۱۴] ابن جوزی، تذکره الخواص، ص ۳۱۲.

[۱۵] نصیبی، مطالب السؤول، ص ۸۳.

[۱۶] کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۸۶ و ۸۷.

[۱۷] انعام/۲۴.

[۱۸] بغدادی، تاریخ بغداد، ج ۱۳، ص ۲۸.

[۱۹] کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۱۵۲.

[۲۰] شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امام کاظم (ع)، ص ۱۸۰.

[۲۱] شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امام کاظم (ع)، ۱۸۲.

[۲۲] مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۰۰.

منابع

  1. قرآن کریم.
  2. ابن بابویه، محمد بن علی، معانی الاخبار، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۱ش.
  3. ابن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکره الخواص، قم، الشریف الرضی، ۱۳۷۶ش.
  4. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب (ع)، بیروت، دارالأضواء، ۱۴۱۲ق.
  5. بغدادی، خطیب، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق.
  6. جزایری، سید محمد علی، دروس اخلاق اسلامی، قم، حوزه علمیه بقم، ۱۳۸۸ش.
  7. دیلمی، احمد، اخلاق اسلامی، قم، دفتر نشر معارف، ۱۳۹۶ش.
  8. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران ـ ایران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
  9. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  10. معین، محمد، فرهنگ معین، تهران، زرین، ۱۳۸۶ش.
  11. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش.
  12. نراقی، احمد بن محمد مهدی، معراج السعاده، قم، هجرت، ۱۳۷۸ش.
  13. نصیبی، محمد بن طلحه، مطالب السؤول، بیروت، مؤسسه البلاغ، ۱۴۱۹ق.

منبع اقتباس: احمدی، حبیب الله، امام کاظم (علیه السلام) الگوی زندگی، قم، فاطیما، ۱۳۹۴ش.

بدون دیدگاه