- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 14 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
جامعه دینی و سالم دارای شاخصه های تعریف شده است. انطباق رفتارهای فردی و اجتماعی با اخلاق و موازین شرعی و حقوقی از مهمترین ویژگیهای این جوامع به شمار میرود. در مراکز درمانی و پزشکى، مجموعه پزشکان، پرستاران، کارکنان و بیماران مخاطبان اصلی این نوشتار بوده؛ اگرچه اطلاع رسانی در سطح وسیع و همه جانبه رسالت مهم گروه برنامه ریز کشوری است. نوشتار حاضر در پی بیان حریم و تأثیر آن بر ارتباطهای انسانی در دو بخش ارتباط با بیمار و همکاران به بررسی میپردازد و به منظور بهینه سازی این گونه ارتباطی راهکار ارایه میدهد.
حدود و حریم ارتباط
ابتدا به طرح پرسش اصلی چگونه میتوان زمینهی حفظ حدود شرع و حریم را در ارتباط پزشکان و پرستاران با بیمار و مجموعهی همکار فراهم نمود؟ میپردازیم تا جای پرسشهای فرعی دیگر زیر نیز فراهم گردد:
محدودهی ارتباط پزشک و پرستار با بیمار و مجموعهی همکار چه میزان است؟
عوامل آسیب زای این ارتباطات انسانی چیست؟
چه راهبردهایی جهت حفظ حدود و حریم ارتباط با مجموعهی همکار وجود دارد؟
برای رسیدن به پاسخ مناسب شأن و ضرورت اخلاق پزشکی را مورد بررسی قرار میدهیم.
اخلاق پزشکى
اولین بحث در زمینه طب و پزشکى؛ به ویژه در جامعه دینی اخلاق پزشکى است، که ضرورت آن از دانش پزشکی کمتر نیست؛ چرا که در سایهی رفتار اعتدال آمیز و خُلق و خوی پسندیده، پزشک خواهد توانست به وظیفه حرفه ای خویش عمل کند.[۱]
حضرت علی(ع) رابطه عمیق پزشکی و اخلاق را در روایتی به تصویر میکشد: من تطبّب فلیتق الله والینصح والیجتهد؛ کسی که طبابت میکند باید تقوای الهی پیشه کند و خیرخواه (نسبت به مردم) و تلاشگر باشد.[۲]
با توجه به تأکید اخلاق پزشکى و توجه به حدود و حریم افراد، شارع مقدس، حتی حکم معالجهی خنثی را مشخص نموده و در روایات, جزییات معالجهی آنها بیان شده است.[۳]
حدود در لغت به معنای جدایی و فاصله بین دو چیز است: فصلٌ ما بین کل شیء ٍ حدٌ بینهم[۴]. معنای اصطلاحی آن در روابط بین زن و مرد نیز متناسب با معنای لغوی است؛ یعنی فاصله و جدایی بین زن و مرد به گونه ای که آمیختگی و اختلاط بین آنها نباشد. بنابر روایات، هنگامی که حدود مراعات شود حق هیچ کس از بین نخواهد رفت.
حریم؛ چیزی است که مسّ (تماس با آن حرام است) الحریم الّذی حرّم مسّه فلا یدنی منه[۵].
ضرورت؛ اسم مصدر اضطرار و به معنای مجبور و مضطر شدن در امری است[۶]. حَمَلتنی الضرّوره علی کذا و کذا؛ ضرورت, فلان عمل را بر من تحمیل کرد. اصلِ آن از ضرر و به معنای ضیق است[۷]. در نتیجه تحمیل یک عمل به خاطر شرایط موجود جهت حفظ مصلحتی بالاتر را ضرورت گویند.
حیاء؛ از نشانه های ایمان و اکتسابی است؛ زیرا شخص با حیا با انجام معاصی از حیا جدا میشود،[۸] ولی به نظر میرسد که حیا نیز مانند سایر وجدانیات، ذاتی بوده و آنچه اکتسابی است علمِ به کیفیت عمل است؛ زیرا برخی از علمای اخلاق از آن با تعبیر “مَلَکه” یاد میکنند. علمای لغت مینویسند: ألحیاء، أی إستحیاء و هوالإنقباض والإنزوا عن القبیح مخافه الذّم؛ حیا همان استحیا به معنای گرفتگی نفس و ترک عمل زشت به خاطر ترس از مذمت شدن است.[۹] برخی گفتهاند: گرفتگی روح و نفس و ترک زشتی به خاطر خود عمل است، نه برای ترک از مذمت مردم.[۱۰]
در روایتی آمده است: إنّ الله حیّیٌ ستیر یحبّ الحیاء و السّتر[۱۱]؛ خداوند با حیا و بسیار پوشیده است و حیا و پوشیدگی را دوست دارد. در واقع حیا ملکهای است که انسان را از گناه دور میسازد.
اعتدال؛ به معنای میانه روی در رفتار است و در مباحث اخلاقی به عنوان اصل مطرح میشود.[۱۲]
اکتف؛ به معنای اقتصار، کوتاه، خلاصه و بسنده کردن؛ یعنی هنگام انجام عملی به حدّ لزوم و مورد نیاز بسنده نمودن.
اخلاق؛ جمع خُلق، ملکهای که براساس آن, افعال انسانی بیمحاسبه و با سهولت از وی صادر میشود. بنابراین صفات و حالاتی که در نفس انسان راسخ نشده, صفات اخلاقی محسوب نمیشود.
انواع رابطه
ارتباط با همنوع از ویژگیهای اختصاصی و امتیازات زندگی بشر است که او را در رسیدن به تعالی و تکامل یاری میرساند. این مقوله در سه بعد قابل بررسی است: ارتباط با خدا، ارتباط با خود، و ارتباط با همنوع.
هدف اصلی نوشتار حیطه سوم است. اگر فرد ارتباط با خود را به خوبی برقرار کرده باشد و نگاه او به زندگى، الهی شود متناسب باورهای خویش حدود و حریم دیگران را حفظ میکند. این شخص شعارعشق خدمت به بندگان خد را جایگزین شغل جهت امر معاش و رفاه قرار داده و به جای رفتارهای مرموز و غیر شفاف روابط حسن و شفاف را جانشین میسازد. چنین است که تصویر او از محیط کار و مجموعهی همکار متفاوت از دیگران است و رفتاری پسندیده از خود نشان میدهد.
بزرگان دربارهی تأثیرگذاری شخصیت پزشک بر کار طبابت گفته اند:
چاره بسیاری از بیماریها تنها دارو نیست، بلکه تدبیر نفسانی طبیب حاذق و روحانیت و تأثیر کلام وی راه علاج آن است.[۱۳]
پزشکان و پرستاران آنگاه میتوانند وظیفه خویش را به خوبی انجام دهند که جهان بینی صحیح داشته و هدفشان در زندگی مشخص باشد. شیخ صدوق در کتاب علل الشرایع مینویسد: درمانگر را طبیب گویند، چون با طبابتش نفس و روان مریض را پاک میکند.[۱۴]
بین طهارت روح و صفای باطن پزشک با شغل او رابطهی تنگاتنگ وجود دارد. سلامتی روح و روان مریض تنها از راه دارو میسّر نخواهد بود، بلکه اهمیت بهره گیری معنوی از پزشک و کادر درمان تأثیری مشابه، یا بیش از آن خواهد داشت.
شارع مقدس برای تطهیر روح پزشک و پرستار, حدود و حریم روابط انسانی را مشخص نموده است.
ارتباط پزشک و پرستار با بیمار
نوع ارتباط انسانی به تناسب شخصیت افراد، متفاوت است. میتوان گفت هر فرد با توجه به سرشت و تربیت اجتماعی خود با دیگران ارتباط برقرار میکند، اما ارایه یک قالب که بیشتر انسانها به آن عمل میکنند، ممکن به نظر میرسد. ارتباط بیمار در مراکز درمانی به سه بخش تقسیم میشود:
الف. ارتباط عاطفی و روانى؛ گسترده و مؤثرترین بخش ارتباطى، که در نگاه، لبخند (تبسّم)، حرکت اعضا و جوارح، مانند: حرکت دست به معنای سلام و ادب، آرام باش، نگران مباش و … نهفته است.
ارتباط عاطفی یک پزشک، یا پرستار با بیمار در تسریع بهبودی او نقش به سزا دارد و نمیتوان با ارایهی حکم کلى، پزشک، یا پرستار و بیمار را از این نعمت روانی محروم ساخت، اما میتوان قالب مشخص و تعریف شدهای برای نگاه و دیگر روابط عاطفی با بیمار ارایه نمود، اما باید در همه حال از اهرم «اعتدال»، «ضرورت» و «اکتفا» استفاده کرد تا با مراعات حدود شرعى، از دلبستگیهای غیر منطقی بین بیمار و درمانگر جلوگیری شود.
اعتدال یکی از اهرمهای تنظیم کنندهی روابط انسانی است. افراط و تفریط ویروس ویرانگر و منشأ بسیاری از آسیبهای روانی فرد و اجتماع است. اگر نگاه پزشک و پرستار به بیمار به صورت معتدل و قابل تعریف باشد هرگز تلقی نادرستی از آن نخواهد شد؛ به ویژه آنکه جنسیت بیمار با پزشک، یا پرستار مخالف باشد و جذب و انجذاب طبیعی جهت دهندهی افکار و اندیشه های آنان گردد و برداشتهای ذهنی و تخیلی جایگزین واقعیتهای بیرونی شود.
آیه شریفه:
قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ … وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ … [۱۵]، به ترسیم نوع نگاه مرد و زن میپردازد. غضّ البصر[۱۶] به معنای بستن چشم و با چشم بسته حرکت کردن نیست، که اگر چنین بود، منطقی به نظر نمیرسید، بلکه به معنای شکستن نگاه است؛ یعنی دو جنس مخالف نگاهشان را به یکدیگر بشکنند و با چشم باز و کامل ننگرند. نیم نگاه پزشک به بیمار از یک سو موجب ارتباط عاطفی با او و از سوی دیگر مانع برداشت و تلقی های نامناسب برای بیمار میشود. لبخند، اشاره و دیگر حرکتهای اعضا نیز چنین است. به این بیان که هرگونه نماد و سمبل ارتباطی را میتوان در قالب احکام شرعی که متناسب با عقل و فطرت بشر است، قرارداد تا این ارتباط روند اعتدال آمیز و انسانی داشته باشد.
ضرورت یکی از مهم و کلیدیترین واژگان فقهی و اخلاقی است، که تشخیص آن بر عهدهی فرد گذاشته شده و کسی نمیتواند قلمرو و محدودهی آن را برای دیگری تعیین کند؛ اگرچه نظر مرجع تقلید در تشخیص مصادیق ضرورت میتواند برای مقلّد راهگشا باشد و نمیتوان گشودن هرگونه انسداد و گرفتگی را از راه ضرورت چاره نمود.[۱۷]
در مورد نگاه، حدّ کلی و اولیهی مشخص شده عبارت است از:
نگاه به بدن زن نامحرم چه با قصد لذت و چه بدون آن حرام است و نگاه به صورت و دستها اگر به قصد لذت باشد، حرام است،[۱۸] امّا آنگاه که ضرورت ایجاب میکند، این قاعدهی کلی تخصیص مییابد:
اگر پزشک در مقام اضطرار مجبور شد به عضوی از بدن بیمار نامحرم نگاه کند باید به همان مقدار لازم اکتفا نماید.[۱۹]
ب. ارتباط کلامى؛ از معمولیترین جلوههای ارتباطی با حدود و ثغور مشخص در متون دینی است. نکتهی دقیق در این زمینه تعیین ضرورت در حکم کلّی صحبت با نامحرم است ـ برخلاف نگاه که ضرورت بعد از حکم کلی و ثابت مطرح میشود ـ شاید این مسأله به سبب قابل کنترل بودن زبان نسبت به چشم باشد.
صحبت کردن با نامحرم به غیر ضرورت مکروه است؛ خصوصاً اگر مخاطب، جوان باشد.[۲۰]
صحبت کردن باید به قصد ریبه و تلذذ نباشد و با این عمل، فرد به گناه آلوده نگردد. البته شرط دیگر صبحت زن با مرد نامحرم تلطیف و ترقیق نکردن صدای زن[۲۱] است.
بنابراین، در ارتباط گفتاری پزشک، یا پرستار با بیمار حدودی مشخص میشود که اصل ضرورت اهمیت ویژه پیدا میکند و باید بنابر موازین شرعی در نوع و میزان سخن گفتن دقت عملی صورت گیرد تا به سالم سازی روابط پزشک و پرستار با بیمار و در نتیجه بهینه سازی محیط بیمارستان از نظر روانى، فقهی و اخلاقی منجر گردد.
ج. لمس بدن؛ در محدوده درمانگری شکل جدی و اساسی به خود میگیرد؛ زیرا در بسیاری از بیماریها لمس موضع مورد نظر از شرایط تشخیص درد و درمان مؤثر، به شمار میآید. در رساله های عملیه از جمله مواردی که نگاه و لمس بدن نامحرم به صورت مشروط استثنا شده، معالجهی غیر همجنس با دو شرط زیر است:
۱. فقدان پزشک یا پرستار مماثل و نیز بینتیجه بودن تلاش آنها.
۲. ممکن نبودن تشخیص بیماری و درمان بدون لمس و نظر.[۲۲]
در کتب فقهی معالجهی غیر همجنس هنگام ضرورت، در ردیف نجات غریق آمده است. البته باید نگاه و لمس به میزان اکتفا باشد.
تفاوتهای جنسیتی و حکم فقهى
در نظر گرفتن تفاوتهای زن و مرد و تنظیم احکام متناسب با هر یک مورد توجه شریعت اسلام است. برای تبیین این بحث به دو روایت اشاره میشود.
به نقل از علی بن جعفر از برادرش امام کاظم(ع) سؤال شد:
ران، یا دست زنی زخمی شده است، آی پزشک، یا پرستار مرد میتواند او را مداوا کند؟ حضرت فرمود: خیر[۲۳].
نیز آن حضرت در پاسخ به این پرسش که: ران، یا کتف مردی زخمی شده، آیا شایسته است زنی به او نگاه کرده و مداوایش کند؟ میفرماید: چنانکه عورت نباشد، اشکالی ندارد.
توجه به ویژگیهای جنسیتی درمانگر زن و مرد در این روایت اهمیت ویژه دارد. شاید علت نهی مرد از مداوای زنی که دست، یا پای او زخمی شده، این باشد که غالب گیرنده های جنسی مرد از راه چشم اوست، و نیز تمام بدن زن برای جنس مخالف جاذبه دارد، برخلاف زنان که گیرندهی جنسی آنها به وسیلهی چشم نیست، بلکه بیشتر از راه لمس قابل تحریک است؛ زیرا بدن مرد جاذبهی ویژهی جنسی کمتری دارد. بنابراین, جواز این معالجه برای زن (به شرط غیر عورت بودن) و جایز نبودن آن برای مرد معالج به تناسب تفاوتهای آن دو از نظر برانگیختگی قوهی جنسی است.
در مواردی نیز این حکم کلی و عام تخصیص میخورد؛ از جمله آنکه:
اگر نسبت به معالجهی زن اضطرار ایجاد شود، مرد میتواند او را معالجه کند.[۲۴]
اگر جنینی در شکم مادر بمیرد؛ در صورتی که زن معالج نتواند، و پزشک مرد قادر به این کار باشد باید این عمل را انجام دهد.[۲۵]
در حال اضطرار و اجبار، لمس و نگاه پزشک و پرستار اشکال ندارد.
بنابراین نگاه و لمس و سخن گفتن با بیمار دارای قواعد تعریف شدهای است که از سه اصل اعتدال و ضرورت و اکتف پیروی میکند.
برای حفظ رابطه سالم و صحیح ـ مبتنی بر اصول اخلاقی ـ توجه به دو نکته اساسی و مهم را لازم میدانیم:
الف. پوشش؛ پوشش موزون و مطلوب عاملی بازدارنده از ورود افراد به خطا و مسیر گناه است. اگر نوع پوشش پزشک و پرستار, محرک و مهیج نباشد، بیمار کمتر دچار تنش روانی میشود و آرامش ناشی از محیط سالم بیمارستان در تسریع بهبودی او مؤثر است؛ همانگونه که پوشش منطقی و زیبندهی بیمار نیز در ایجاد بهداشت روانی مراکز درمانی تأثیر به سزا دارد. بدیهی است که نوع شغل، یا بیماری و سلامت افراد موجب رفع تکلیف شرعی از آنان نمیشود؛ زیرا همان سان که باید در همه حال ـ با توجه به شرایط و تسهیلاتی که فقه معلوم میسازد ـ نماز بخواند، حجاب نیز از جمله اموری است که باید در عمل مورد امعان قرار گیرد. شاید بتوان گفت: یکی از امور شایع در بیمارستانها نپوشاندن موی سر، گردن, مچ دست و روی پا از نامحرم است. بیتوجهی نسبت به این حکم شرعی که تمام فقها آن را واجب میدانند، یکی از زمینه های ایجاد مفسده در این مراکز به شمار میآید.
پوشیدن لباسهای تنگ، یا اندام گونه که برجستگی ها و تناسب و زیبایی بدن را آشکار میسازد، مصداق پوشش نامناسب است که اختصاص به فرد ندارد و گروه بیمار و پزشک و پرستار و دیگر همکاران را نیز در بر میگیرد. فقها در بیان حکم لباسهای بسیار تنگ عباراتى، چون: جایز نیست,[۲۶] اگر مستلزم مفسده، یا خوف ارتکاب حرام باشد، جایز نیست، حتی در برابر زنان[۲۷] و … را به کار گرفته اند. برخی از پزشکان متعهد با دغدغهی حفظ حدود و حریم طرحهایی دربارهی انجام معاینات از روی لباس ارایه داده و نتایج مناسبی را به دست آوردهاند. آزمایش بر روی ۲۵ زن ۱۴ تا ۷۴ ساله نشان میدهد که اندازهگیری فشار خون در چهار حالت؛ بدون پوشش، پوشش با ضخامت کم، پوشش با ضخامت متوسط و ضخامت زیاد تفاوت چندانی با یکدیگر ندارد و نوع پوشش برای انجام این امور مشکل ساز نیست.[۲۸] بنابراین به راحتی میتوان برخی عادتها را تغییر، یا جایگزین نمود.
ب. اختلاط؛ این مسأله نیز در محیط کار و سازمانهای پزشکی بسیار مشکلساز است. اختلاط زن و مرد بدون حدّ و مرز پیامدهای منفی را به دنبال دارد، که آثار ناهنجار و زشت آن به جامعه نیز سرایت میکند. شهید بزرگوار آیهالله مطهری (ره) در این مورد مینویسد:
آنچه اسلام لااقل به صورت یک امر اخلاقی توصیه میکند این است که تا حدّ ممکن اجتماع مدنی غیر مختلط باشد. جامعهی امروز زیانهای اجتماعات مختلط را به چشم خود میبیند.[۲۹]
بحث ما تنها جداسازی بیمارستانها، یا بخشها نیست؛ چرا که شاید برخی آن را ناممکن پندارند، بلکه تأکید بر حفظ حریم و حدود است، پس اگر استراحتگاه کادر پزشکی و اجرایی به گونهای جداسازی شود که زمینهی گناه و آلودگی فکری و چشمی فراهم نباشد، حریمسازی شده است. میدانیم که افزایش درجهی علمی و مقامهای اجتماعى، خصلتهای انسانی را تغییر نمیدهد و هرگز میزان تحصیلات، پست و مسؤولیت نیازهای درونی و جنسی زن و مرد را محدود نمیسازد. زیبا پسندى، گرایش به جنس مخالف، تمایل به ارتباط با جنس مخالف که با نگاه آغاز میشود و … از خصوصیات جنسیتی و جنسی افراد است.
محدودهی ارتباط با مجموعهی همکاران
محیط بیمارستان و درمانگاه صبغهی اجتماعی دارد و افراد براساس تعاملات جمعی با یکدیگر زندگی میکنند، چنین مجموعههایی باید از قوانین شرعی ارتباطهای اجتماعی تبعیت کنند. ارتباط با دیگر انسانها در دو بعد عاطفی و گفتاری شکل میگیرد که حدود تعریف شدهای دارد.
الف. ارتباط عاطفی با همکاران؛ تأثیرگذارترین نوع ارتباط، مدل عاطفی و روانی آن است.
جذب و انجذاب، موهبتی الهی است، که نمیتوان آن را در روابط ناهمجنس بیتأثیر دانست. البته خدای متعال این کشش و گرایش را برای تحکیمبخشی پایههای خانواده بین زن و مرد قرار داده است. زنان، حتی بدون زینت و آرایش و خودنمایى، برای مردان مظهر جذب هستند، که اگر این نعمت الهی در غیر جایگاه خود؛ یعنی در غیر خانه و خانواده قرار گیرد و از حدود و حریم خود خارج شود به یقین مفسده همراه خواهد داشت. احکام الهی مربوط به حدود و حریم روابط زن و مرد نیز جهت ممانعت از این ویرانگری روحی و روانی و اجتماعی است.
بنابراین در ارتباط عاطفی بین همکاران غیر همجنس باید به سه اصل اعتدال، ضرورت و اکتف توجه ویژه داشت. نوع نگاه ـ از سوی مرد و زن ـ و حرکت دست و اعضای چهره نیز ایجاد ارتباط میکند، که اگر بر اصول یاد شده نباشد، مفاسدی را در پی دارد.
اصل اساسی و مهم ضرورت نیز در برخوردهای روانی و عاطفی دارای جایگاه ویژه است. نگاه مهربان، لبخند ملیح و گیرا و اشارات دوستانه و صمیمانه؛ اگرچه از نشانههای فرد مؤمن و صاحب ارتباط نیکو با افراد است، امّا هنگام مواجهه با نامحرم این رفتارها باید نظاممند و تعریف شده و در محدوده و چارچوب مشخص قرار گیرد. اگر نتوان ضرورتی برای رفتارهای عاطفی یافت، منتظر پیامدهای مفسدهانگیز آن باید بود؛ چرا که قضاوت و داوری فرد مقابل دربارهی ما تغییر مییابد، پس باید از اصل اولیه حرمت نگاه به نامحرم استفاده کرد و از بذل این نعمت بر افراد کم ظرفیت خودداری نمود.
اکتفا به این معنا است که هنگام احساس ضرورت ایجاد رابطه عاطفی با افراد و مجموعه همکاران، به میزان لازم ـ و نه بیشتر ـ اکتفا شود. برای مثال گونه های مختلف نگاه به جنس مخالف عبارت است از:
الف. نگاه عادی برای شناخت و ادای احترام به او.
ب. نگاه ملیح جهت ابراز همدردى، همدلی و نوع دوستى.
ج. نگاه نافذ برای ابراز محبت، ترحم، یا …
اعتراف به این مسأله که افراد ظرفیتهای گوناگون دارند و نمیتوان آنها را یکسان دید، ما را به این نتیجه میرساند که متناسب با حدود و حریم شرعی و عرفی در حدّ رساندن پیام به فرد مورد نظر ـ در حدّ نیاز و اکتفا و به میزان لازم ـ از ابزاری چون نگاه استفاده شود. بنابراین از نگاههای نوع دوم و سوم ـ خارج از حد ضرورت و اکتفا ـ که میتواند مقدمهای برای نگاه های آلوده باشد، باید پرهیز جدّی شود.
ب. ارتباط گفتارى؛ حضور طولانى، مداوم و همیشگی در محیط اشتغال, احساس نیاز به ارتباط با همکاران را بر میانگیزد و راه ایجاد ارتباط کلامى را میگشاید. ابتدا از تبادل اطلاعات علمی و تجربهی کاری آغاز شده و تا مرز ورود به حریم خصوصی ادامه مییابد.
گفتگو درباره ویژگیهای شخصى، علاقه، سلیقه، خاطره، مزاح، شوخی و … پیامدهای منفی و مشکلات فراوانی را به وجود میآورد.
البته ما منکر اجتماعی بودن انسان و نیاز طبیعی او به همکلام شدن با افراد و تعامل و همکاری نیستیم و به آن احترام میگذاریم، اما تأکید سخن بر جهت یابی صحیح و سالم روابط است.
باید افراد مجموعهی کاری از فرصتهای فراغت استفادهی بهینه نموده تا عمر گرانمایه و امکانات خسارت نبیند و این مهم نیاز به فرهنگسازی زیربنایی دارد.
آسیب شناسی رابطه های محیط درمانى
آسیبهای موجود در اینگونه محیط ها را میتوان به شکل زیر بیان نمود:
الف. فرصتهای طولانی حضور همکاران در محیط کار مانند شبهای طولانی زمستان و روزهای بلند تابستان و خستگی ناشی از فعالیتهای روزانه، زمینهی ایجاد رابطه را فراهم میسازد.
ب. نداشتن برنامههای سازماندهی شده برای استفاده از فرصتها که باید از سوی پزشکان، پرستاران و متولیان امور فرهنگى، در راستای بهبود کیفی و ارتقای سطح علمی فرهنگی انجام گیرد. در غیر این صورت اوقات به کجی یا بیهوده از کف میرود.
ج. پوشش نامناسب بانوان، میدان جولان جذب و انجذاب طبیعی است و ذهن و خیال افراد را به کژی سوق میدهد و زمینه انحراف را مهیّا میسازد.
د. دلبستگی های غیر عقلانى، احساسی و موقت، آسیبهای روحی شدید به افراد وارد میکند. اصل کارآمد پیشگیری بهتر از درمان را باید به کار بست تا دلبستگیهای ناشی از خلأ روحی و روانى، زندگی افراد را به مخاطره نیندازد.
ه . پایین بودن سطح معرفت و ایمان افراد؛ زیرا جهان بینی صحیح انسان را از انحرافهای گوناگون مصون میدارد.
راهبرد
الف. فرهنگ سازی در محیط تحصیل دانشجویان رشتههای علوم پزشکی با ارایهی کتابهای مناسب اعتقادی و اخلاقی و ایجاد کتابخانههای مناسب و زیبا در محل جایگاه استراحت پزشکان و پرستاران و قابل دسترس بیماران. انتخاب بهترین شیوه های انتقال اطلاعات دینی و استفاده از قالبهای مناسب علمی و ادبی از وظایف و مسؤولیتهای متولیان اینگونه مراکز است.
ب. توجه و اهمیت به پرسشهای مطرح در بین کادر درمانی و نصب صندوق ویژهی پرسش و پاسخ.
تغییر فضای حاکم در بیمارستانها به ویژه در محل استراحت پزشکان و پرستاران از فضای روزمرگی و سطحی به فضای علمی و جهت دهی بحثهای مختلف با طرح سؤال بر روی تابلوهای مناسب ویژهی پزشکان و پرستاران و اعطای جوایز و تسهیلات به برندگان و آشکار کردن پاسخ آنها برای استفاده دیگران.
ج. حضور مبلغان دینی مذکر و مؤنث با ویژگیهای مناسب محیط و کادر درمانی در اوقات نماز و نیایش و مناسبتهای مذهبى، ملی و درون سازمانی (مانند سالروز تأسیس همان بیمارستان) و ایجاد زمینه جهت رابطه دوستانه و صمیمانه مستمر بین آنها، حتی در سفرهای زیارتى، تفریحى،اردوهای علمی و …
د. توجه ویژه به مدیریت مراکز درمانی و انتخاب مدیران شایسته که سایهی معنویتشان بر فضای محیط تأثیرگذار باشد و آنها نیز با انتخاب معاونان و مسؤولان لایق، امور مختلف را به خوبی هدایت کنند.
ه . استفاده از ابزار تشویقى، متناسب با شأن پزشکان و پرستاران؛ همچون: اعطای مدال اخلاق پزشکى.
و. برگزاری همایش سالانه و معرفی چهرههای خدوم، متخصص, متعهد و متخلق، به عنوان الگوهای شایستهی جامعهی پزشکی و ایجاد رقابت سالم در این امر.
ط. امتیاز ویژه برای پزشکان محقق و پژوهشگر در علوم انسانی و اخلاقی و برگزاری مسابقه در زمینههای یاد شده، که با خاطره نویسی و یادداشت نکات مهم دورهی کاری آغاز شده و به تدوین مقالات علمی و … ختم میشود. این اقدام، گامی مؤثر در حفظ و احیای ارزشهای شغل شریف و ارزشمند پزشکی و درمانی و ارج نهادن به خدمات ارزندهی آنان است.
سخن پایانى
نوع نگاه انسان و تعریف او از جهان هستى، اشتغال، زندگی و …، چگونگی رابطهی او با خود، خدا و همنوع را شکل میدهد. برای فرهنگ سازی در جوامع، باید به جهان بینی و باورهای مبنایی افراد توجه شود. پزشکان و پرستاران، افراد تأثیرگذار جامعه هستند که در صورت توجه به وظایف و حفظ حدود و حریم محیطی سالم و سرشار از انرژی و تلاش را در مراکز درمانی ایجاد میکنند. ارتباط انسانی این گروه با بیمار و مجموعهی همکاران قابل توجه و بررسی است. اعتدال در رفتارهای عاطفی و ارتباطهای کلامى، توجه به ضرورتهای لازم برای حفظ مصلحت و نیز اکتف به موقعیت ویژهای که ضرورت ایجاب میکند، سه اصل مهم این مقوله است.
آسیبهای وارد به افراد و محیط کار ناشی از شکست مرز و حدود روابط مختلف عاطفی (نگاه، لبخند، اشارات، حرکات معنادار و …)، کلامى، گفتاری و حسی در خصوص ارتباط با بیمار است که برای رفع آن باید به تکالیف و وظایف تعیین شده از سوی شارع مقدس توجه و عمل شود. دسترسی به منابع اطلاعاتی لازم (ایجاد کتابخانه، تدوین برنامههای فرهنگی و تبلیغی مناسب) و ساماندهی اوقات فراغت پزشک، پرستار، بیمار و کادر اجرایی از جمله لوازم ضروری آفتزدایی و پاکسازی مکانهای اشتغال جمعى، و گامی در جهت احیای ارزشها و فرهنگسازی صحیح است.
پی نوشت:
[۱] . محمدهادی عبد خدایى، اخلاق پزشکى، ص ۱۷.
[۲] . بحارالأنوار، ج ۶۲ ،ص ۷۴ و جعفر مرتضی العاملى، الآداب الطیّبه، ص ۱۱۹.
[۳] . ابن شعبه الحرانى، تحف العقول، ص ۳۵۹ ـ ۳۵۶.
[۴] . خلیلبن احمد الفراهیدى، کتاب العین، ج ۳، ص ۱۹.
[۵] . ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۲، ص ۱۲۰.
[۶] . کتاب العین، ج ۷، ص ۶ .
[۷] . لسان العرب، ج ۴، ص ۴۸۴.
[۸] . ابن اثیر، النهایه فی غریب الحدیث، ج ۱، ص ۴۵۲.
[۹]. فخرالدین الطریحى، مجمع البحرین، ج ۱، ص ۶۱۱ .
[۱۰]. ر.ک؛ حسینبن محمد الراغب الاصفهانى، المفردات غریب القرآن، ص ۱۴۰.
[۱۱] . کنزالعمال، ج ۲، ص ۳۸۷.
[۱۲] . اخلاق پزشکى, ص ۱۷.
[۱۳] . ر.ک؛ آیهالله حسن زاده آملى، سخنی در باب اخلاق پزشکى و تشریح از نظر علمای اسلامی،ص ۹.
[۱۴] . شیخ صدوق، علل الشرایع، ص ۵۲۵ .
[۱۵]. النّور (۲۴) : ۳۰ و ۳۱.
[۱۶] . همان.
[۱۷] . ر.ک؛ پزشکی در آینهی اجتهاد، استفتائات مقام معظم رهبرى، ص ۶۰ ، ۶۳ .
[۱۸] . ر.ک؛ امام خمینی(ره)، تحریر الوسیله، مسألهی ۱۸ و سیدمحمد کاظم طباطبایی یزدى، عروه الوثقى، باب نکاح، مسألهی ۳۱.
[۱۹] . عروه الوثقى، باب النکاح، مسأله ۳۵ و تحریر الوسیله، مسأله ۲۲.
[۲۰] . همان، مسأله ۳۹ و تحریر الوسیله، مسأله ۲۹.
[۲۱] . همان.
[۲۲] . ر.ک؛ تحریر الوسیله، کتاب النکاح، مسألهی ۲۲.
[۲۳] . حمیرى، قرب الاسناد، ص ۱۰۱.
[۲۴] . ابن حجر عسقلانى، الإصابه فی تمییزالصحابه، ج ۲ ، ص ۱۵۶.
[۲۵] . قرب الاسناد، ص ۶.
[۲۶] . آیات عظام: بهجت، سیستانى، فاضل لنکرانى، مکارم شیرازی میفرمایند: در صورتی که موجب تحریک جنسی دیگر زنان شود، اشکال دارد.
[۲۷] . آیه الله خامنهاى.
[۲۸] . فریدون عزیزى، فقه و طب، ص ۱۰۸.
[۲۹] . ر.ک؛ مرتضی مطهرى، مسألهی حجاب، ص ۲۳۶.
منبع : نامه جامعه آذر ۱۳۸۷ ، شماره ۵۱