اشاره:
آن شب که شاعر حافظ قرآن، با الهام گرفتن از قرآن، آن را «شب وصل» می نامد و نامه هجران را در آن شب، طی شده و پایان ـ یافته می خواند، کدام شب نورانی و دل افروز است؟ شبی که باید در عاشقی ثابت قدم بود، در طلب کوشید و بیدار ماند و دیدار جست و احیا گرفت و به نیایش پرداخت و کار خیر کرد و صالحات به جا آورد و به نیازمندان رسید و دانایی طلبید و مذاکره علم کرد؛ شبی که در آن، کاری بی اجر نخواهد ماند؛ شبی که باید به یاد روی آن محبوب عزیز و آن یار آواره از دیار، و پنهان رخسار، با دردمندی های عاشقانه نالید و دیدار روی او را از خدای طلبید، کدام شب عزیز است؟
سوره قدر
ا ِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَهِ الْقَدْر* وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَهُ الْقَدْرِ* لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ* تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ* سَلامٌ هِیَ حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ*
ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم* تو شب قدر را چگونه شبی می دانی؟* شب قدر، از هزار ماه بهتر است* در آن شب فرشتگان و روح [جبرئیل]، به اذن خدا، همه فرمان ها و سرنوشت ها را فرود می آورند* آن شب، تا سپیده دمان، همه سلام است و سلامت.
کدامین شب؟
این امر بزرگ چیست و این شب کدام است؟ آن شب فرخنده که قرآن فرود آمده است، چه شب است؟ آن شب که از هزار ماه بهتر است، کدام لحظات گرانقدر است؟
آن شب که فرشتگان فرود می آیند، و روح (جبرئیل) نیز فرود می آید، کدامین است؟ آن شب که فرمان ها و تقدیرها را به زمین می آورند و طبق حکمت بر می نهند و معین می دارند؟ …
آن شب که تا سپیده دمان، همه آنات و لحظات آن، درود است و سلام، و رحمت است و سلامت، و ایمنی است و فرخندگی؟ …
این واقعیت بزرگ، که با «فعل مضارع» بیان شده و استمرار را می رساند، چیست: «تنزّل الملائکه والرّوح…» فرشتگان و روح، همی فرود آیند، و همی فرود آیند؛ به کجا؟
آری؛ فرشتگان و روح، در هر سال، در شب هنگام «قدر» پیوسته فرود آیند و به «اذن خدا»، هر «امر» و «تقدیری» را فرود آورند… این امر، چگونه است؟ این فرشتگان، نزد چه کسی می روند و فرمان ها و تقدیرها را به چه کسی می سپارند؟ آن جا که روح بزرگ فرود می آید، کجا است؟ و آن آستان مقدس و مطلع نور و مرکز ناموس که «کل امر» به همراه فرشتگان، به جانب آن فرود آورده می شود، کدام آستان است؟ در شب قدر، فرودگاه فرشتگان آسمان، در کدام سرمنزل قدس و مهبط مطهر است؟
شبی در هر سال
چنان که از آیه های «سوره قدر» به روشنی فهمیده می شود، در هر سال، شبی هست که از هزار ماه ـ به ارزش و قدر فضیلت ـ برتر است.[۱] این شب، در هر سال هست. در هر سال، یک شب، شب قدر است. در این شب، فرشتگان به همراه بزرگ خویش (روح) به زمین می آیند و هر امر و فرمان و تقدیری که از سوی خدا معین شده است ـ برای یک سال، تا شب قدر سال آینده ـ فرود می آورند.
آنچه از احادیثی که در تفسیر این سوره، و تفسیر آیات آغاز سوره «دخان» و جز آن رسیده است، فهمیده می شود این است که فرشتگان در شب قدر، مقدرات یکساله را به نزد «ولی مطلق زمان» می آورند و بر او عرضه می دارند و به او تسلیم می کنند. این واقعیت، همواره بوده است و خواهد بود. در روزگار پیامبر اکرم، محفل نزول فرشتگان شب قدر، آستان مصطفی صل الله علیه و آله و سلم بوده است. این امر، مورد قبول همگان است. امر دیگری که مورد قبول است، این که پس از پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم نیز «شب قدر» هست؛ چنان که در «قرآن کریم» در «سوره قدر» و «سوره دخان» به روشنی ذکر شده است که شب قدر، در هر سال هست. رشید الدین میبدی، مفسر معروف سنّی می گوید:
برخی گفته اند: «این شب قدر، به روزگاران پیامبر صل الله علیه و آله و سلم بود و سپس از میان رفت»؛ اما چنین نیست؛ زیرا همه اصحاب پیامبر و علمای اسلام معتقدند شب قدر، تا قیام قیامت، باقی است.[۲]
شیخ طبرسی نیز، در این باره، روایتی از ابوذر غفاری نقل می کند:
ابوذر غفاری به پیامبر خدا گفت: «ای پیامبر! آیا شب قدر و نزول فرشتگان در آن شب، تنها در زمان پبامبران وجود دارد و چون پیامبران از جهان رفتند، دیگر شب قدری نیست؟» پیامبر فرمود: «نه؛ بلکه شب قدر، تا قیام قیامت هست».[۳]
صاحب شب قدر
هنگامی که در شناخت قرآنی به این نتیجه می رسیم که «شب قدر» در هر سال هست، باید توجه کنیم «صاحب شب قدر» نیز باید همیشه وجود داشته باشد ـ چنان که در احادیث آمده است[۴] ـ وگرنه فرشتگان بر چه کسی فرود می آیند؟ و کتاب تقدیر را نزد چه کسی می گشایند؟ و مجاری امور را به اذن خدا، به چه کسی می سپارند؟
هدایت و ولایت «تکوینی»، از هدایت و ولایت «تشریعی» جدا نیست. عکس این قضیه نیز صادق است؛ پس چنان که «قرآن کریم» تا قیام قیامت هست و «حجت» است، صاحب شب قدر نیز همواره هست و همو «حجت» است. پس از رحلت پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم ، این مقام، از آن جانشینان پیامبر است. همین دو واقعیت بزرگ است (یعنی وجود شب قدر در هر سال و وجود صاحب شب قدر در هر عصر) که امام علی بن ابی طالب علیه السلام از آن ها این چنین یاد می کند:
شب قدر، در هر سال هست. در این شب امور همه سال ]و تقدیرها و سرنوشت ها[ فرو فرستاده می شود. پس از درگذشت پیامبر صل الله علیه و آله و سلم نیز این شب، صاحبانی دارد… .
قرآن و شب قدر
در برخی از احادیث آمده است که راوی به امام جعفر صادق علیه السلام می گوید: «درباره شب قدر، به من اطلاعاتی بدهید! آیا این شب، فقط در روزگاران گذشته ]مثلاً روزگار حیات پیامبر صل الله علیه و آله و سلم [ بوده است ]و اکنون دیگر نیست[ یا این که شب قدر، در هر سال، هست؟» امام می فرماید:
لو رفعت لیله القدر، لرفع القرآن
اگر شب قدر را بردارند، قرآن را نیز بر می دارند.[۵]
این بیان امام، اشاره است به همان حکمت عمیق و راز عظیم وجود و ارتباط و امتزاج هدایت تکوینی و هدایت تشریعی و رابطه مستقیم «حجت صامت» یعنی «قرآن»، با «حجت ناطق»، یعنی امام. این تعلیم، توضیح سخن معروف پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم است، در حدیث ثقلین.
خلیفه الهی
در قرآن کریم، سخن از خلافت الهی در زمین رفته است؛ خدا به فرشتگان گفت:
از جانب خود، در زمین خلیفه ای بگذارم و بگمارم[۶].
درباره این موضوع یادآوری می کنیم مقصود از تعبیرهای «ولیّ مطلق»، «ولیّ کامل»، «ولیّ زمان»، «ولیّ عصر»، «حجّت ناطق»، و «صاحب شب قدر»… همان «خلیفه خدا» است در زمین. پس از درگذشت پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم و پایان یافتن دور نبوت و پیامبری، این مرتبه بزرگ، از آن اوصیای پیامبر است؛ یعنی علی و یازده فرزندش.
خلافت، عهد خدایی است و عهد خدایی، جز به پاکان، نیکان، معصومان و مطهّران نخواهد رسید. اینانند که می توانند وارث علوم انبیا و حامل عهد خدا باشند که «لا ینال عهدی الظالمین»… .[۷]
این است و این ها که مسأله شب قدر و خلافت الهی در زمین و حضور مداوم آن که به تعبیری دیگر، ادامه بقای قرآن است در ارض و ادامه حجیت آن ـ در رابطه مستقیم قرار دارد با لزوم امام. و از اینجا است که «سوره قدر» و «سوره دخان»، از مهم ترین دلیل های حضور و لزوم «امامت حقه» و «خلافت الهیه» است در زمین. و از عظیم ترین اسناد تداوم ناموس الهی در جهان است. و براساس این شناخت قرآنی است که امام نهم، حضرت جواد علیه السلام، تعلیمی به شیعه می دهد، بسیار گرانقدر، و معرفت آموز و می فرماید:
با مخالفان امامت، به سوره «انّا انزلناه» استدلال کنید، تا پیروز شوید.[۸] به خدا سوگند! این سوره، پس از درگذشت پیامبر، حجت خدای متعال است بر خلق.[۹] این سوره، نقطه اوج دین شما است. این سوره، نشانه ابعاد علم ما است. ای شیعیان! همچنین به سوره «حم دخان» که در آن، آیه (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَهٍ مُبارَکَهٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرینَ)[۱۰] آمده است، استدلال کنید. این سوره ]و این مقام[ پس از رسول الله، ویژه ولیّ امر ]حجّت خدا[ است در هر عصر… .[۱۱]
پی نوشت:
[۱]. «شب زنده داری و عبادت و انجام کار خیر در این شب، بهتر است از شب زنده داری و عبادت و کار خیر، در هزار ماه که شب قدر نداشته باشد» (مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۲۰).
[۲]. کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۵۵۹.
[۳]. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۱۸.
[۴]. همان، حدیث ۷.
[۵]. نور الثقلین، ج ۵، ص ۶۲۱.
[۶]. بقره: ۳۰.
[۷]. بقره: ۱۲۴.
[۸]. یعنی لزوم امام را با این سوره اثبات کنید. بپرسید از آنان که معنای این سوره چیست و نزول فرشتگان و عرضه مقدرات، در شب قدر بر چه کسی است؟
[۹]. یعنی پس از درگذشت پیامبر صل الله علیه و آله و سلم نیز این سوره مصداق دراد و خواهد داشت. بپرسید: آن مصداق کیست؟
[۱۰]. دخان: ۳.
[۱۱]. کافی، کتاب الحجه، باب فی شأن انا انزلناه فی لیله القدر و تفسیرها، حدیث ۶.
منبع :امان – مهر و آبان ۱۳۸۶، شماره ۷