۱. مدرسه قم
۲. مدرسه بغداد
۳. مدرسه نجف
۴. مدرسه ری
۵. مدرسه حله
اینک به معرفی آن ها می پردازیم.
۱. مدسه قم
شهر قم، مهم ترین مرکز شیعه از قرن دوم به بعد بوده است. راویان، محدثان و عالمان شیعی زیادی در این شهر به سر می بردند.
شخصیت ها
شخصیت هایی چون زکریا بن ادم، (۲) شاذان بن جبرئیل و ابو اسحاق ابراهیم بن هاشم از اصحاب امام رضا و امام جواد (علیه السلام) محمد بن یحیی عطار و احمد بن محمد بن عیسی بن عامر از یاران امام رضا و امام جواد و امام هادی و امام عسکری (علیه السلام) و حسین بن حسن قمی، محمد بن حسن صفار قمی ( صاحب بصائر الدرجات ) ابن قولویه قمی، علی بن حسین بن بابویه و فرزندش محمد ( شیخ صدوق ) سرآمد این مدرسه اند. (۳)
این مدرسه در شیخ صدوق ( ح ۳۸۱ ق) که سرآمد قمیان (۴) و رئیس محدثان (۵) است، تبلور یافته و با رحلت او رو به افول نهاد. (۶)
ویژگی ها
مدرسه قم ویژگی های خاصی داشت؛ از جمله:
۱. اخباری گری: عمده تألیف های عالمان این مدرسه به صورت کتاب حدیث بود. آنان با استدلال عقلی میانه ای نداشتند، بلکه اعتقادهای عقلی خود را نیز از متن روایت های امامان (علیه السلام) بر می گرفتند و لذا اثار فقهی و کلامی خود را در قالب همان روایت ها و حدیث ها می نوشتند. (۷)
اگر چه حدیث گرایی به مدرسه قم منحصر نبود، ولی قم مرکز عمده آن بود. می توان از اهل حدیث در عراق ابن عقده نعمانی ( م ۳۳۹ ق)، ابو القاسم کوفی (م ۳۵۲ ق) و ابو غالب زراری ( م ۳۶۸ ) یاد کرد. (۸)
به علاوه اینکه محدثان مدرسه قم جزو گروهی هستند که بر اساس اصول علم رجال و حدیث به نقادی روایت ها نیز می پرداختند. (۹)
۲. پرهیز از فرقه گرایی: در این مدرسه به جهت پیروی از ظاهر حدیث ها و وارد نشدن در بحث های عقلی، شیعیان از فرقه گرایی و افراط گرایی به دور بودند. (۱۰)
قم که مرکز ثقل حدیث اهل بیت (علیه السلام) بوده از نظر تعهد به تشیع دوازده امامی و وفاداری به امامت دوازده امام (علیه السلام) از جاهای دیگر موقعیت بهتر و سالم تری داشته و هیچ گونه انشقاقی در میان تعداد بی شمار محدثان امامی مذهب این شهر ذکر نشده است. مردم نیز تحت تأثیر رهبران مذهبی خود تا به آخر تابعیت یکایک امامان (علیه السلام) را پذیرفته و در مرحله غیبت نیز پیوند خود را با نایبان خاص حفظ کردند؛ بدین ترتیب هیچ نوع گرایش غیر دوازده امامی در شهر قم پیدا نمی شود. (۱۱)
۳. مبارزه با تفویض و غلو در بحث امامت: دانشمندان و راویان حدیث مدرسه قم که در آن دوره مرکز اصلی و عمده علمی شیعه بود به شدت نسبت به بسط و رخنه افکار و اثار مفوضه عکس العمل نشان می دادند. آنان با تمام قوا می کوشیدند جلوی سیل عظیم ادبیات غلات را که به سرعت گسترش یافته بود بگیرند. (۱۲)
علمای قم تصمیم گرفتند؛ هر کس که امور فوق بشری را به ائمه نسبت بدهد، به عنوان غالی معرفی و چنین کسانی را از شهر خود اخراج کنند. (۱۳)
نکته
بدیهی است که اتهام غلو به معنای اثبات آن نیست و چه بسیار افراد پاکی که به غلو متهم شده اند. (۱۴) به علاوه اینکه در بسیاری از موارد این اتهام از سوی قمی ها و از جمله این غضائری وارد شده است که آن ها نیز درباره کرامت ها و صفات ائمه اعتقاد خاصی داشته اند. اکثر صاحب نظران و محققان در علم رجال به این نکته تصریح کرده اند. (۱۵)
مرحوم وحید بهبهانی می نویسد:
قمیها و ابن غضائری به جهت اعتقاد خاصی که نسبت به منزلت و جایگاه ائمه (علیه السلام) داشتند و اینکه معتقد بودند آنان در عصمت، علم و سایر کمالات از مقام و مرتبه معینی برخوردارند، لذا کسانی را که مرتبه ای بالاتر از آن برای ائمه (علیه السلام) اعتقاد داشتند. به گمان خود. غالی می دانستند. (۱۶)
علامه مجلسی نیز این تلقی را نشان از افراط آنان و بیانگر کوتاهی فهم آنان نسبت به مقام و مرتبه ائمه دانسته و لذا این گونه اتهام و قدح درباره خیلی از آن افراد را نمی پذیرد. (۱۷)
تاریخ نام کسانی را که به این اتهام از شهر اخراج شده و به جاهای دیگر تبعید شده اند، ضبط کرده است. چه بسا معتقدان واقعی در حد کفر معرفی می شدند و شاید هم به مجازات مرگ نیز دچار می شدند. (۱۸)
بر اسسا همین ویژگی، شیخ صدوق می کوشید تا جایی که می توانست اندیشه شیعه را از نگاره های غالیان بپیراید. چنان که در الاعتقادات بحثی به نفی غلو و تفویض اختصاص داده (۱۹) و در من لا یحضره الفقیه که کتاب فقهی و فتوایی او نیز به حساب می آید، از بدعت گذاری غالیان در افزودن شهادت ثالثه در اذان و اقامه سخن گفته و ثبوت آن را مردود دانسته است و بعد از بیان حدیثی از امام صادق (علیه السلام) در باب فصول اذان و اقامه (۲۰) ( که شهادت ثالثه در آن نیامده است ) می نویسد:
هذا هو الاذان الصحیح لایزادفیه و لا ینقص منه و المفوضه لعنهم الله قد وضعوا اخباراً و زادوا فی الاذان «محمد (صلی الله علیه و آله) و آل محمد خیر البریه» مرتین. و فی بعض روایاتهم بعد اشهد ان محمداً رسول الله « اشهد ان علیاً ولی الله» مرتین و منهم من روی بدل ذلک «اشهد ان علیاً امیر المؤمنین حقاً» مرتین. و لا شک فی ان علیاً ولی الله و انه امیر المؤمنین حقاً و ان محمداً و آله صلوات الله علیهم خیر البریه و لکن لیس ذلک اصلٌ فی الاذان و انما ذکرت ذلک، لیعرف بهذه الزیاده المتهمون بالتفویض، المدلسون انفسهم فی جملتنا. (۲۱)
او در التوحید نیز در بابی با عنوان فی تفسیر حروف الاذان و الاقامه (۲۲) بعد از ذکر روایتی از امام علی (علیه السلام) درباره ی فصول اذان و اقامه به تفسیر و تبیین آن گزاره ها پرداخته است و تصریح می کند: راوی، حی علی خیر العمل را به جهت تقیه ذکر نکرده، (۲۳) اما درباره ی شهادت ثالثه اثباتاً و نفیاً چیزی نگفته است. او در این راستا بر دیدگاه های کلامی خود پافشاری می کرد؛ از جمله:
. قول بر «سهو النبی» را تبیین و بر آن تأکید می کرد. (۲۴)
. علم ائمه (علیه السلام) و منشأ آن را تبیین و تصریح نمود. (۲۵)
. کلام امام علی (علیه السلام) «انا عبدٌ من عبید محمد (صلی الله علیه و آله) » را به جهت دفع هر گونه برداشت نادرستی با صراحت تفسیر کرد. (۲۶)
در بیان بعض روایت ها در فضائل اهل بیت (علیه السلام)، به تأویل و تفسیر کلام امام (علیه السلام) می پردازد تا از هر گونه برداشت غالیانه جلوگیری کند. (۲۷)
کاستی ها
این مدرسه علی رغم امتیازهای قابل توجهی که داشت از نقص و کاستی هایی نیز برخوردار بود که از جمله آن ها عبارتند:
۱. ابتناء بعض فتاوای شیخ صدوق (۲۸) بر اخباری که دیگران بدان اعتماد نمی کردند و لذا در این گونه فتاوی از اجماع امامیه بیرون رفته است. (۲۹)
از جمله آن فتاواها (۳۰) جواز الاغتسال و الوضوء بماء الورد. (۳۱) اول المغرب استتار القرص. (۳۲) لا تجوز صلاه من صلّی بعمامه و لا حنک لها. (۳۳) وجوب القنوت فی الصوات الخمس الیومیه و بترکه تبطل الصلاه. (۳۴) عدم جزئیه الصلاه علی النبی فی التشهد. (۳۵)
او در عقاید نیز تا حدی چنین بوده است. برخی از آرای کلامی او براساس اعتباری است که برای خبر واحد قائل شده است.
۲. طرح نظریه «سهو النبی (صلی الله علیه و آله)» چنانکه گفته شد.
۳. منع کردن از نقل کرامت های ائمه (علیه السلام) به اتهام غلو. (۳۶)
۴. جواز ارتکاب گناهان صغیره توسط پیامبران قبل از بعثت. (۳۷)
دستاورد
عمده ترین دستاورد این مدرسه همان بس که تلاش و کوشش عالمان و متکلمان آن سبب شد تا شیعه دوازده امامی به عنوان مهم ترین نوع تشیع رسمیت یافته و تثبیت شود. (۳۸)
۲. مدرسه بغداد
این مدرسه از آثار و برکت های سفر امام صادق (علیه السلام) به عراق است (۳۹) که علاوه بر تأسیس اولیه این مدرسه، مردم عراق نیز نسبت به امام (علیه السلام) علاقه و آشنایی بیشتری پیدا کردند. هشام بن حکم که جهمی بود، در همین سفر شیعه و از شاگردان و اصحاب امام (علیه السلام) شد . (۴۰)
البته این مدرسه مقارن غیبت امام عصر (علیه السلام) از جایگاه ویژه ای برخوردار شد. وجود نایبان خاص حضرتش و بعد از آن عالمان و فقیهان آنجا و قبل از آن کسانی چون هشام بن حکم بر اهمیت مکتب فکری این شهر بیش از پیش افزوده است.
شخصیت ها
از کسانی چون هشام بن حکم ( ح ۱۷۹ ق) شاگرد نامدار امام صادق (علیه السلام) و افرادی از خاندان نوبختی مانند ابو محمد نوبختی ( م ۳۱۰ ق)، ابوسهل نوبختی ( م ۳۱۱) و همچین بزرگانی مانند ابن عقیل عمانی و ابن جنید اسکافی و در نهایت شیخ مفید ( م ۴۱۳) و سید مرتضی (م ۳۴۳) می توان نام برد.
ویژگی ها
۱. تأثیر بر معتزله
در این مدرسه، متکلمان معتزله از متکلمان امامی اثر پذیرفته اند. شاهد این مدعا، اختلاف دیدگاه های معتزله بغداد و معتزله بصره است. (۴۱)
بغدادی ها، امام علی (علیه السلام) را افضل خلق بعد از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می دانند. به علاوه آن، در موارد دیگری نیز با شیعه توافق کرده اند و بعضی از معتزلیان با پذیرفتن تعلیم اساسی امامیه به آنان پیوستند. نام حداقل دو نفر از آنان در دست است. (۴۲)
۲.عقل گرایی و رشد آن
گرایش عقلانی در این مدرسه توسط ابن عقیل عمانی و ابن حنید اسکافی آغاز شد و به دست شیخ مفید تحول یافت و توسط سید مرتضی به اوج رسید. (۴۳) این ویژگی رشد تفکر کلام شیعه را نیز در پی داشت.
البته میراث امامان (علیهم السلام) و شاگردان آن ها از جمله هشام بن حکم و وجود افراد برجسته ای از خاندان نوبختی و در مرحله بعدی فضای عقل گرایانه بغداد به ویژه پیروان معتزله نیز در این امر بی تأثیر نبوده اند.
بر این اساس، کلام شیعه از زمان شیخ مفید تا سید مرتضی و سپس شیخ طوسی قدم به قدم، عقلی تر شد و روندی رو به رشد داشته است. (۴۴)
۳. طرح منازعات اعتقادی و گفت و گوی میان ادیان و مذاهب (۴۵)
بغداد در آن روزگار به صورت نمایشگاهی بزرگ برای ابراز عقاید و آرای طریقه ها و مذاهب متعدد و مختلف به اشکال و صور گوناگون و رنگ های متفاوت بود. صاحبان این عقاید و آرا همیشه با یکدیگر در حال مناقشه و جدل بودند و هر یک از آن ها از آزادی کامل برخوردار بودند؛ این آزادی حتی برای ملحدان و زندیقان نیز وجود داشت. (۴۶)
این مسئله از یک طرف معلول ضعف دولت عباسی و از طرف دیگر نیز به خاطر قدرت و سیطره آل بویه بر بغداد بود که مجال و فرصت زیادی به آزادی مذاهب و گفت و گوهای دینی داده بود، به صورتی که هیچ گاه در بغداد چنین سابقه ای وجود نداشت. به ویژه برای شیعیان که همیشه در محدودیت و تحت فشار و اذیت بودند. (۴۷)
۴. تأثیرگذاری بر کلام شیعی در مراحل و ادوار مختلف
مدرسه بغداد در مراحل گوناگون از تاریخ امامیه نقش به سزا و قابل توجهی ایفا نموده است.
. در مرحله آغازین، برای مکتب کلامی هشام بن الحکم ( ۱۷۶ ق) و پیروانش امکان رشد فراهم کرد.
. در مرحله بعد، نقطه ی پایداری کلام نوبختی ها بود.
. در ادامه، کلام ساختارمند و سازمان یافته (۴۸) امامیه توسط شیخ مفید در همین مدرسه بنیاد نهاده شد.
.در مراحل بعدی بر دیگر مدارس کلامی مانند مدرسه نجف، ری و حلی تأثیر گذاشت. (۴۹)
کاستی ها
علی رغم امتیازهای قابل توجه این مدرسه، مهم ترین نقص و کاستی آن ظهور و بروز انحراف فکری در قالب غلوگرایی و فرقه گرایی بود. (۵۰) می توان از فرقه های چون شلمغانیه، (۵۱) هلالیه (۵۲)، بلالیه (۵۳) و حلاجیه (۵۴) نام برد. (۵۵)
این امر خود معلول عواملی است که برخی از آن ها عبارتند از:
۱. وجود پیروان ادیان رسمی اهل کتاب، ایرانیان پیروز زردشت و اقلیت مانوی.
۲. گسترش نهضت ترجمه و وجود مترجمان غیرمسلمان. (۵۶)
۳. غیبت امام مهدی (علیه السلام) و ادعای مهدویت و یا نیابت از آن حضرت توسط افراد. (۵۷)
۴. استقرار مرکز خلافت عباسی (۵۸) در بغداد که شاید مانع از برخورد جدی عالمان شیعی با پدیده انحرافی فرقه گرایی و غلو بوده است.
وجود این عوامل و عوامل دیگر قطعاً موجب ظهور و بروز شبهه ها و پرسش هایی می شد که در انحراف فکری شیعیان نقش داشته است. چنانکه شیخ صدوق در مقدمه کمال الدین و تمام النعمه و شیخ طوسی در مقدمه تهذیب الاحکام بدین امر. با بیان مصداق. پرداخته اند.
البته شیخ مفید و قبل زا او نوبختی ها برخورد جدی با غلو و غالیان و همچنین ظهور فرقه گرایی و مسببان آن داشته اند و ظهور و بروز این گونه تفکر در بغداد به منزله بی توجهی آنان در برخورد با این تفکر ممنوع و مذموم نیست. مناظره های ابوسهل نوبختی با حسین بن منصور حلاج و یا ابومحمد شلمغانی و تلاش هایش در جهت آگاه کردن مردم از ادعاهای او در کتاب ها آمده است. (۵۹)
شیخ مفید به استناد حکم امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) مبنی قتل و سوزاندن آن ها با آتش و حکم امامان دیگر مبنی بر کفر و خروج از دین اسلام، آنان را گمراه و کافر می داند.(۶۰)
همین تلاش ها و فعالیت های عالمان شیعی سبب تعدیل جریان غلو شد. (۶۱) اما شرایط سیاسی، اجتماعی، فکری و فرهنگی بغداد، اقتضای طرح و حتی رشد این جریان ها را داشته و عالمان شیعی نیز به جهت موانع و از جمله مانع عمده سیاسی . همان استقرار خلافت عباسی . توان برخورد جدی با این معضل فکری عقیدتی را نداشته اند.
۳. مدرسه نجف
این مدرسه در سال ۴۴۹ هـ. ق توسط شیخ طوسی تأسیس شد و توسط شاگردان او به ویژه فرزندش ابوعلی (۵۱۵ ق) و نوه اش ابونصر (۵۴۰ هـ. ق) ادامه یافت.
ویژگی ها
۱. جمع بین دو روش نص گرایی و عقل گرایی.
۲. تعدیل آزادی گرایی افراطی.
۳. پیراسته کردن میراث نسل قبل از اجتهادهای پراکنده.
۴. تثبیت مذهب اثنی عشریه بر اساس اجتهاد و تقلید.
شیخ طوسی به عنوان مؤسس این مدرسه، به جای رویاروی با اهل حدیث و نص گرایان شیعی و اندیشه های آنان، به گزینش عناصری از این اندیشه پرداخت و بدین سان آنچه او در عرصه های مختلف دانش اسلامی و به ویژه عرصه اصول فقه فراهم آورد، حاصل ترکیب عناصر قوام دهنده مکتب متکلمان و مکتب اهل حدیث بود. (۶۲)
کاستی ها
کم رنگ شدن تفکر اسلامی و رونق گرفتن فقه و حدیث مهم ترین کساتی این مدرسه است که این امر معلول عواملی از جمله شرایط محیطی و سیاسی است.
آن هنگام محیط نجف با بغداد بسیار متفاوت بود. چرا که از طرفی خلأ رقابتی، علمی. مذهبی در نجف و فقدان تضارب آرا و دانشمندان مذاهب مختلف، مانع رشد و شکوفایی علم و دانش بود.
از طرف دیگر وجود آرامش در آن قریه و به دور ماندن از جریان های سیاسی سبب بهره برداری شیخ از آن جا شد. (۶۳) رهبری و مدیریت شیخ طوسی، مجاورت با آستان قدس امیرمؤمنان علی (علیه السلام) و یکدستی مذهبی آنجا، طلاب فراوانی را از سرزمین های شیعی به آنجا گسیل داشت. (۶۴)
به علاوه اضطراب عقاید و تکان های سیاسی پدید آمده و از بین رفتن قدرت آل بویه و به قدرت رسیدن سلجوقیان سنی مذهب موجب شد توجه به مباحث عقلی، استدلالی و کلامی کم رنگ شود. (۶۵)
۴. مدرسه ری
این مدرسه بیشتر تحت تأثیر افکار متفکران و اندیمشندان شیعی بغداد و سپس نجف بوده است. (۶۶) مهاجرت دانش پژوهان ایرانی و به ویژه ری به آن دو مرکز علمی و استفاده آن ها از درس شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی و ابوعلی طوسی بیانگر این نکته است.
بعدها در قرن هفت و هشت این مدرسه و دیگر مناطق ایران تحت تأثیر مدسه حله و به ویژه شخص علامه حلی قرار گرفت. (۶۷)
شخصیت ها
از جمله شخصیت های این مدرسه . در دوره غیبت تا خواجه نصیر. کسانی مانند ابوعبداله دُوریستی، عبدالجبار عبدالله بن علی مقری رازی، عبدالجلیل قزوینی و سدید الدین حمی رازی بوده اند. (۶۸)
. ابو عبدالله جعفر بن محمد دوریستی (۳۸۰.۴۷۳ ق)
او شخصیتی مورد اطمینان، عادل و ضابط بوده است. وی نزد شیخ مفید درس خوانده و کتاب الکفایه، و الرد علی الزیدیه از آثار او است. (۶۹) عبد الجلیل قزوینی، بارها از او با تجلیل و احترام نام می برد. (۷۰)
. عبد الجبار عبدالله بن علی مقری «شیخ مفید رازی»
وی از فقهای شیعه در ری به عهد سلاجقه بزرگ بود. او در آنجا مدرسه ای بزرگ داشت که چهار صد تن از فقیهان، متکلمان و متعلمان از بلاد جهان از محضرش استفاده می کرده اند. (۷۱)
وی مدت زیادی نزد شیخ طوسی به تحصیل پرداخت و اکثر تألیف های شیخ را نزد او خوانده بود. او خود تألیف های متعددی به عربی و فارسی نگاشته است. (۷۲)
. عبد الجلیل قزوینی رازی ( قرن ۶)
. سدید الدین حمصی رازی ( م بعد از سال ۶۰۰ ق )
در فصل «عقل گرایی تأویلی» به تفصیل از این دو سخن گفته خواهد شد.
ویژگی ها
. حضور فرق و مذاهب فقهی و کلامی: از جمله چهار مذهب فقهی اهل سنت و مکتب های کلامی اشعری، معتزلی، اسماعیلی، زیدی و امامی. (۷۳) این مسئله سبب شد تا «ری» در آن ایام در انحصار گروه خاصی در نیاید. (۷۴)
. برگزاری کرسی ها و جلسه های نقد و مناظره: وجود افرادی توانمند در مناظره و جدل، برگزاری جلساتی با همین عنوان در برخی از مدارس در روزهای خاص و همچنین حضور و شرکت مردم در آن مجالس، (۷۵) گواه آشکار این ویژگی در مدرسه «ری» است.
. اعتدال و میانه روی: زندگی و حشر و نشر شیعیان با پیروان مذاهب دیگر، حضور خلیفه و یا دستگاه خلافت سلجوقی در ری، سخت گیری و فشار آن بر شیعیان، موجب شده بود تا آنان با حفظ اصول مذهب خود، روشی «معتدل» و «تقریبی» در پیش گیرند. (۷۶)
کاستی ها
با توجه به گزارش مبسوط عبد الجلیل قزوینی می توان کاستی های این مدرسه را شناسایی کرد: برخی از آن ها عبارتند از:
. خلط اندیشه ی امامی با اسماعیلی و قرمطیان از نگاه مخالفان تشیع.
. ضرورت «تقیه» در حدی نسبتاً گسترده.
. تسامح در رفتار و عقیده «با حفظ اصول و ارکان تشیع». (۷۷)
. فقدان نوآوری و برخوردار نبودن از هویت ممتاز و مستقل و متأثر بودن از مدرسه ی نجف «شیخ طوسی» و سپس مدرسه ی بغداد شیخ مفید (۷۸) ( از جهت کیفی ).
. در تنگنا و مضیقه بودن تشیع امامی.
. نزاع و درگیری میان پیروان فرق و مذاهب (۷۹) که موجب خرابی ری و از بین رفتن مدرسه آنجا شده است.
۵. مدرسه حلی
حله شهر شیعه نشین (۸۰) در بین النهرین است که از حمله های بنیان کن مغول در نیمه قرن هفتم سالم ماند. (۸۱) به علاوه از روابط تازه ای که با وزیر شیعی مذهب هلاکو خان مغول برقرار کرده بود، بهره مند شد. خواجه نصیر در سال ۶۵۶ ق به حله رفت و از اساتید آنجا بهره برد (۸۲) و این امر خود نشان از دوره ی تازه و نقش مؤثر این مدرسه در زمینه علم کلام و اصول دارد.
البته زمینه های این نوگرایی قبلاً با ظهور ابن ادریس حلی (۸۳) و اقامت و تدریس و تألیف سدید الدین حمصی رازی (۸۴) و همچنین کمال الدین میثم بحرانی (۸۵) فراهم شده بود.
در این مدرسه با کوشش و اقدام ابن ادریس مؤلف السرائر، باب اجتهاد که تقریباً داشت بسته می شد، باز ماند و اندیشه اثنی عشری وارد مرحله دیگر از گرایش عقلی شد که البته بعد از سقوط بغداد شکوفا شد. (۸۶)
شخصیت ها
ابن ادریس حلی (۵۹۸ هـ)، کمال الدین میثم بحرانی (۶۷۹) محقق حلی (۶۷۶ ق) و علامه حلی ( ۷۲۶ م ) و خاندان آل طاووس.
ویژگی ها
احیای تفکر اجتهادی، عقل گرایی، آزاد اندیشی، گرایش کلامی، اصولی (۸۷) و اعتدال از جمله ویژگی های بارز این مدرسه است.
دعوت از متکلم نامدار ابن میثم بحرانی (۶۷۹ هـ) و خواهش از سدید الدین حمصی رازی ( اوایل قرن هفتم ) به منظور تدریس یک دوره کلام استدلالی . عقلانی برای دانشمندان این مدرسه، بیانگر این ویژگی ها است. ویژگی آزاد اندیشی در مدرسه حله به اندازه ای بود که ابن کمونه (۸۸) که از تعصب بغدادیان به ستوه آمده بود، به این مدرسه پناه آورد و جذب آن شد.
البته در این مدرسه جلوه هایی از روش «نص گرایی» نیز وجود داشت که نمونه بارز آن سید رضی الدین ابن طاووس حلی بود. (۸۹)
مقصود از اعتدالی بودن یعنی اینکه دانشمندان و دانش آموختگان این مدرسه توانستند با حفظ اصول و ارکان تشیع از جمله امامت امام امیرمؤمنان و فرزندانش، مخالفت با تحریف قرآن و محوریت قرآن کریم در اندیشه و عمل، تشیع را حفظ کرده و از روی آوردن به طرح مسائل افراطی خودداری کنند. (۹۰)
کاستی ها
با توجه به اینکه شناسایی کاستی ها و کمبودها، نیازمند مطالعه و دقت بیشتر در آثار کلامی اندیشمندان و متکلمان این مدرسه و از جمله شخصیت نامدار علامه حلی (۷۲۶ ق) است و از طرف دیگر، محدوده و گستره جغرافیایی نوشتار ( از غیبت تا خواجه نصیر )، نگارنده توفیق این کار را در این مقطع نداشته است.
در عین حال شاید بتوان مهم ترین کاستی این مدرسه را آغاز دوره ی شرح و سپس تلخیص آثار گذشته و به تبع آن، فقدان نوآوری به شمار آورد که البته اثبات یا رد آن نیازمند بررسی همه جانبه ی آثار کلامی . فلسفی این مدرسه است.
دستاوردها
نشر و گسترش مذهب امامیه در ایران (۹۱) و نزدیک کردن سلسله های حاکم به پذیرش عقاید مذهب تشیع. این تلاش که با علامه حلی شروع شده بود و الجاتیو خدابنده تشیع را مذهب رسمی اعلام کرد، توسط علمای بعد از او نیز ادامه یافت؛ به گونه ای که بسیاری از سلسله های حاکم بعد از دوره ی مغول دارای نظریات امامی مذهب بوده اند. (۹۲)
پینوشت:
۱. نگارنده مدارس کلامی امامیه. در عصر غیبت. را در ده مدرسه ( از قم تا قم ) تصویر و تعریف کرده است. که عبارتند از: ۱. مدرسه قم ( شیخ صدوق) ۲. مدرسه بغداد ۳. مدرسه نجف ۴. مدرسه ری ۵. مدرسه حله ۶. مدرسه جبل عامل ۷. مدرسه شیراز ۸. مدرسه اصفهان ( حکمت متعالیه ) ۹. مدرسه خراسان ( مکتب تفکیک ) ۱۰ مدرسه قم ( علامه طباطبایی و دیگران ).
۲. رجال الطوسی، شماره ۵۲۹۷ و ۵۵۵۵.
۳. ر.ک: الفکر السلفی، صص ۱۹۸ و ۱۹۹؛ محمد رضا جباری، مکتب حدیثی قم، فصل پنجم، صص ۱۴۹.۲۰۵.
۴. شیخ طوسی، الفهرست، ص ۲۳۷، ش [۷۱۰]. کان جلیلا، حافظاً للاحادیث، بصیراً بالرجال، نافذاً للخبار لم یرفی القمیین مثله فی حفظه و کثره علمه.
۵. الحدائق الناضره، ج۱، ص ۱۷۰.
۶. رسول جعفریان، تاریخ ایران اسلامی، ج۲، ص ۱۹۵.
۷. مقدمه ای بر فقه شیعه، ص ۳۸. ر.ک: فرائد الاصول «رسائل»، ج۱، صص ۱۵۴ و ۱۵۷.
۸. الفکر السلفی عند الشیعه الامامیه، صص ۲۰۶ و ۲۰۷.
۹. مقدمه ای بر فقه شیعه، ص ۳۸؛ مادلونگ، فرقه های اسلامی، ص ۱۳۴.
۱۰. رسول جعفریان، تاریخ ایران اسلامی، ج۲، ص ۱۹۶.
۱۱. تاریخ تشیع در ایران، ج۱، صص ۲۰۸.۲۱۰؛ ر.ک: سید حسین مدرسی طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، ص ۱۵۸؛ مادلونگ، فرقه های اسلامی، ص ۱۳۳.
۱۲. ر.ک: سید حسین مدرسی طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، ص ۸۳.
۱۳. رجال کشی، ص ۵۱۳، ح۹۹۰. برای اطلاع از نام آن ها، ر.ک: تاریخ تشیع در ایران، ج۱، صص ۲۱۳ و ۲۱۴؛ مادلونگ، فرقه های اسلامی، ص ۱۳۳.
۱۴. ر.ک: نام یکصد و شانزده نفر از آنان را ببینید در: نعمت الله صفری فروشانی، غالیان، صص ۳۴۶.۳۵۹.
۱۵. ر.ک: بحار الانوار، ج۲۵، ص ۳۷۴؛ ایت الله جعفر سبحانی، کلیات فی علم الرجال، صص ۹۳.۹۸، ۴۲۹ و ۴۳۰.
۱۶. آیت الله جعفر سبحانی، کلیات فی علم الرجال، صص ۹۳ و ۹۴. به نقل از: الفوائد الرجالیه، صص ۳۸ و ۳۹.
۱۷. بحار الانوار، ج۲۵، ص ۳۷۴. لکن افراط بعض المتکلمین و المحدثین فی الغلو لقصورهم عن معرفه الائمه (علیهم السلام) و عجزهم عن ادراک غرائب احوالهم و عجائب شؤونهم فقدحوا فی کثیر من الرواه الثقات بعض غرائب المعجزات حتی قال بعضهم من الغلو نفی السهو عنهم، او القول بانهم یعلمون ما کان و ما یکون…
۱۸. سید حسین مدرسی طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، ص۸۳؛ غالیان، ص ۳۴۵.
۱۹. الاعتقادات، باب ۳۷. ( سلسله مؤلفات المفید )، ج۵، ص ۹۸. او در آغاز این باب می نویسد: اعتقادنا فی الغلاه و المفوضه انهم کفار بالله تعالی و انهم اشر من الیهود و النصاری و المجوس و القدریه و الحروریه و من جمیع اهل البدع و الاهواء المضلّه.
۲۰.من لا یحضره الفقیه، ج۱، صص ۲۸۹ و ۲۹۰، حدیث ۸۹۷.
۲۱. همان، ۲۹۰ و ۲۹۱.
۲۲. ر.ک: التوحید، باب ۳۴، صص ۲۳۲. ۲۳۶.
۲۳. همان، ص ۲۳۵. انما ترک الراوی لهذا الحدیث «ذکر حی علی خیر العمل» للتقیه.
۲۴. ر.ک: من لا یحضره الفقیه، صص ۳۵۹ و ۳۶۰. قال رحمه الله. ان الغلاه و المفوضه. لعنهم الله.ینکرون سهو النبی (صلی الله علیه و آله) و یقولون، لو جاز ان یسهو (صلی الله علیه و آله) فی الصلاه لجاز ان یسهو فی التبلیغ. لا ن الصلوه علیه فریضه کما ان التبلیغ علیه فریضه و هذا لایلزمنا… . تفصیل و نقد بحث را ببنید در: بحار الانوار، ج۱۷، صص ۹۷.۱۲۹. محمود شهابی خراسانی، ادوارد فقه، ج۱، صص ۳۲۲.۳۴۷، آیت الله عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج۱، صص ۱۱۱.۱۲۲.
۲۵. ر.ک: التوحید، ص ۳۰۲… . هذا تصدیق قولنا فی الائمه (علیهم السلام) ان علم کل واحد منهم مأخوذ عن ابیه یتصل ذلک بالنبی (صلی الله علیه و آله).
۲۶. ر.ک: همان باب ۳۸، ص ۱۷۰ ، حدیث ۳. یعنی بذلک عبد طاعته لاغیر ذلک.
۲۷. ر.ک: همان، باب ۲۲، ص ۱۶۰، حدیث ۱ و ۲.
۲۸. درباره فتاوای صدوق ر.ک: السید ثامرهاسم حبیب العمیدی، «الصدوق و کتابه الفقیه»، علوم الحدیث، ش۲.
۲۹. ر.ک: روضات الجنات، ج۷، ص ۱۶۹؛ الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج۴، ص ۴۳۸. شخصی به نام مفلح بن حسین صمییری، فتاوای خاص او را در «من لا یحضره الفقیه» با عنوان «التنبیه علی غرائب من لا یحضره الفقیه» جمع آوری کرده است.
۳۰. ر.ک: مقدمه «علل الشرایع» از مرحوم علامه سید محمد صادق بحر العلوم، ص ۳۳؛ الفکرالسلفی، صص ۲۰۱ و ۲۰۲.
۳۱. ر.ک: من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۶.
۳۲. همان، ص ۲۱۸.
۳۳. همان، صص ۲۶۵ و ۲۶۶. لا یجوز للمتعمم ان یصلی الّا و هو متحنّک.
۳۴. همان، ص ۳۱۶ … و. و القنوت سنّه واجبه من ترکها متعمداً فی کل صلاه فلا صلاه له… .
۳۵. همان، ص ۳۱۸، حدیث ۹۴۴ و پاورقی ۵.
۳۶. شیخ صدوق، علل الشرایع، صص ۹۹ و ۱۰۰؛ الفکر السلفی، ص ۲۰۳؛ غالیان، ص ۳۴۰، بحار الانوار، ج۵۲، ص ۸۹؛ سید حسین مدرسی طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، ص ۸۳.
۳۷. عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۷، باب ۱۵. انمان کان من الصغائر الموهوبه التی تجوز علی الانبیاء قبل نزول الوحی علیهم.
البته ظاهر عبارات او در «الاعتقادات» عصمت مطلقه را می رساند. ر.ک: ص ۹۶.
۳۸. ر.ک: مادلونگ، فرقه های اسلامی، ص ۱۳۴.
۳۹. امام صادق (علیه السلام) حداقل یک بار و شاید هم دو بار و البته در هر دو مورد به اجبار خلیفه وقت به عراق سفر کرده است. آنچه مهم است اینکه سفرهای امام (علیه السلام) آثار و برکاتی برای جامعه اسلامی و شیعی داشته است؛ از جمله آن ها:
۱. مدرسه ای در بغداد به وجود آمد.
۲. مردم عراق آشنایی و علاقه بیشتری با امام پیدا کردند.
۳. هشام بن حکم که پیرو مکتب جهمیه بود شیعه شد و جزو اصحاب و شاگردان امام قرار گرفت.
۴. قبر امام امیر المؤمنین (علیه السلام) آشکار شد.
۵. با ابوحنیفه مذاکره و مناظرههایی برپا شد.
ر.ک: سیره پیشوایان، صص ۳۷۳ و ۳۷۴؛ یادداشت های استاد مطهری، ج۹، ص ۳۳۲؛ محمد حسین مظفر، تاریخ الشیعه، ص ۴۳.
۴۰. ر.ک: رجال الکشی، صص ۲۲۰ و ۲۲۱.
۴۱. ر.ک شیعه در حدیث دیگران، «تشیع امامیه و علم کلان معتزلی»، ص ۱۸؛ و جاهای مختلفی از شیخ مفید، اوائل المقالات.
۴۲. ر.ک: همان، صص ۱۰ و ۱۱.
۴۳. ر.ک: الفکر السلفی عند الشیعه، صص ۲۰۹.۲۱۳؛ شیعه در حدیث دیگران، «تشیع امامیه و علم کلام معتزلی»، ص ۱۹.
۴۴. حسین صابری، تاریخ فرقه اسلامی، ج۲، ص ۲۰۱؛ رسول جعفریان، تاریخ ایران اسلامی، ج۳، ص ۶۵.
۴۵. دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۲، ص ۳۲۱.
۴۶. فلاسفه شیعه، ص ۳۷۰.
۴۷. همان، ص ۳۶۵.
۴۸. درباره کلام میانه و مراحل قبل و بعد آن در بحث از عقل گرایی سخن به میان می آید.
۴۹. دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۲، ص ۷۰.
۵۰. ر.ک: رسول جعفریان، تاریخ ایران اسلامی، ج۲، ص ۱۹۶؛ تاریخ تشیع در ایران، ج۱، ص ۲۰۸؛ سید حسین مدرسی طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، ص ۱۱۳.
۵۱. شلمغانیه، یروان محمد بن علی بن ابی العزاقر شملغانی.
۵۲. هلالیه، پیروان احمد بن هلال عَبَرتائی کرخی.
۵۳. بلالیه، پیروان محمد بن علی بن بلال.
۵۴. حلاجیه، پیروان حسین بن منصور حلاج.
۵۵. جهت اطلاع ر.ک: طوسی، الغیبه، صص ۲۴۴.۲۵۸. ذکر المذمومین الذین ادعوا البابیه.
۵۶. ر.ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص ۵۱؛ دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۲، ص ۳۲۱، مدخل «بغداد».
۵۷. ر.ک: طوسی، الغیبه، ص ۲۴۴.
۵۸. برای اطلاع از روحیات فرهنگی حاکمان عباسی ر.ک: شبلی نعمانی، تاریخ علم کلام، ج۱، صص ۲۴، ۱۲۰، ۱۲۱ و ۱۲۴.
۵۹. ر.ک: ابن ندیم، الفهرست، ص ۲۱۹؛ عباس اقبال، خاندان نوبختی، ص ۱۱۴.
۶۰. تصحیح الاعتقاد، سلسله مصنفات المفید، ج۵، ص ۱۳۵، هم ضلّال کفّار حکم فیهم امیرالمومنین بالقتل و التحریق بالنار و قضت الائمه (علیهم السلام) بالالکفار و الخروج عن الاسلام. چگونگی سوزاندن آن ها را ببینید در: کافی، ج۷، صص ۲۵۷ و ۲۵۹.
۶۱. رسول جعفریان، تاریخ ایران اسلامی، ج۳، ص ۲۵۶.
۶۲. حسین صابری، تاریخ فرق اسلامی، ج۲، ص ۲۰۲؛ مادلونگ، فرقه های اسلامی، ص ۱۳۶.
۶۳. ر.ک: العده فی اصول الفقه، مقدمه مصحح، صص ۳۸.۴۰؛ سید محمد رضا موسویان، اندیشه سیاسی شیخ طوسی، ص ۳۴.
۶۴. رسول جعفریان، مقالات تاریخی، ج۴، صص ۶۷ و ۶۸. به نقل از: ابن فوطی. تلخیص معجم الادب، ص ۸۱۵. کان فی زمانه المجمع علی فضله و الیه الرحله من جمیع البلاد.
۶۵. ر.ک: الفکر السلفی، ص ۲۲۴.
۶۶. ر.ک: رسول جعفریان، مقالات تاریخی، دفتر چهارم، مقاله تأثیر مکتب بغداد و نجف و حله بر تشیع ایران.
۶۷. همان، صص ۸۱ و ۸۲. البته تأثیر گذاری برخی از شخصیت های این مدرسه بر مدرسه حله مانند سدید الدین حمصی و رشید الدین عبدالجلیل را نباید نادیده گرفت.
۶۸. ر.ک: بزرگان ری. بخش اول، مشاهیر ری، به کوشش محسن صادقی، مجموعه آثار کنگره بزرگداشت حضرت عبدالعظیم، شماره، ص ۱۶ و الفهرست منتجب الدین علی بن بابویه الرازی، او به معرفی ۵۴۴ نفر از دانشمندان قرن ششم پرداخته است که تعداد زیادی از آنان از مدرسه ( ری ) هستند.
۶۹. ر.ک: فهرست منتخب الدین، ص ۴۵، شماره ۶۷.
۷۰. ر.ک: کتاب النقض، صص ۱۴۵ و ۲۱۰. الشیخ المعتمد جعفر الدوریستی مصنف و مدرس و مذکر و زاهد و مقبول.
۷۱. همان، المفید عبدالجبار الرازی، که چهار صد شاگرد بزرگ داشت.
۷۲. فهرست منتخب الدین، ص۷۵، شماره ۲۲۰.
۷۳. ر.ک: نقض، صص ۴۵۷، ۴۵۸.
۷۴. رسول جعفریان، تاریخ ایران اسلامی، ج۲، ص ۳۳۳.
۷۵. ر.ک:نقض، ص ۳۴.
۷۶. ر.ک: تاریخ تشیع در یاران، ص ۶۰۶ به بعد.
۷۷. ر.ک: همان، صص ۶۱۶.۶۳۸.
۷۸. ر.ک: همان، صص ۴۷۲.۴۸۷.
۷۹. نقض، صص ۴۴۹.۴۵۱.
۸۰. ر.ک: الفکر الشیعی، ص ۹۳ به نقل از: معجم البلدان، ج۲، صص ۳۲۷ و ۳۲۸. من المعروف انها نشأت منذ البدایه لتکون نقطه تجمع الشیعه و قد بناها صدقه بن منصور (۴۱۵ هـ) لتکون عاصمهً لدویلیه الشیعیه. صدقه که همان سیف الدوله باشد بعد از به دست آوردن قدرت در اولین اقدام، شهر حله را بنا کرد. این شهر جدید پایتخت حکومت او شد. بیش از بنای شهر حله، حاکمان قبل از سیف الدوله در خانه های عربی چادر بود زندگی می کردند. شهر حله در چند کیلومتری خرابه های بابل در کنار رود فرات جای داشت. در آن زمان موسوم به جامعان یعنی دو مسجد بود، سیف الدوله پایتخت خود را در مقابل جامعان ساخت، موضعی که شهر در آن ساخته شد نی زار بود. این شهر را به دلیل انتساب به احداث کننده آن. سیف الدوله صدقه. حله سیفیه نیز می گفته اند. ر.ک: فصلنامه تخصصی تاریخ اسلام، ش ۱۹، صص ۷۰ و ۷۱. مقاله سیف الدوله صدقه امیر شیعی بنی مَزید.
۸۱. قضیه رفتن برخی از دانشمندان حله و از جمله پدر علامه حلی به نزد خلیفه مغول و استناد آنان به روایت امام علی (علیه السلام) درباره حله و جلب نظر خلیفه در تأمین امنیت و حفظ شهر و ساکنان آن ر.ک: علامه حلی، کشف الیقین، صص ۸۰ و ۸۲.
۸۲. زانبینه اشمیتکه، اندیهش های کلامی علامه حلی، ص ۲۴.
۸۳. محمد بن احمد بن ادریس (۵۴۳.۵۹۸)، مرلف السرائر.
۸۴. ر.ک: سدید الدین حمصی، المنقذ من التقلید، ج۱، صص ۱۷ و ۱۸ مقدمه مؤلف، او علاوه بر تدریس، المنقذ را نیز در همان شهر نوشته است.
۸۵. او در غربت و انزوا به سر می برد که عالمان عراق با ارسال نامه و ابلاغ پیام او را ترغیب و تشویق به حضور در مجامع علمی کرده، به حله دعوتش کردند؛ او نیز در همین راستا به جهت زیارت عتبات عالیات به عراق سفر کرده و سپس در حله مقیم شد. ر.ک: قواعد المرام، مثدمه، صص ۹ و ۱۰؛ طبقات المتکلمین، ج۲، صص ۴۱۸ و۴۱۹؛ الصله بین التصوف و التشیع، ج۲، ص ۹۶؛ روضات الجنات، ج۷، ص ۲۱۷.
۸۶. ر.ک: مجله تحقیقات اسلامی، سال پنجم شماره ۱ و ۲ مقاله «دوره های تاریخی تدوین و تحول فقه شیعه»، شرح اللمعه الدمشقیه، مقدمه ج اول، صص ۶۸.۷۹.
۸۷. آثار متعدد کلامی و اصولی که همگی بعد از مدتی فترت در این مدرسه به رشته تحریر در آمده است گواه این نکته است.
از جمله آن ها قواعد المرام، المسکل فی اصول الدین ( محقق حلی ) المنقذ من التقلید، باب حادی عشر و … را می توان نام برد.
۸۸. ابن کمونه «عزالدوله ابوالرضا سعد بن منصور بن نجم الدوله» در سال ۶۸۳ ق در حله وفات یافت، او قبلاً در بغداد ساکن بود، کتابی تحت عنوان «تنقیح الابحاث» در بررسی و مقایسه سه دین یهود، مسیح و اسلام نوشت که برخی از مسلمانان و به ویژه عناصر سنی مذهب مشکلاتی برای او بوجود آوردند که مجبور به هجرت به حله شد. او با خواجه نصیر نیز مکاتبه داشته است. ر.ک: هانری کربن، تاریخ فلسفه اسلامی، ص ۴۶۳، سرگذشت و عقاید خواجه نصیر، ص ۲۱۱.
۸۹. ر.ک: سید حسین مدرسی، «مفاوضه ای در شیئیت معدوم»، فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر، ش۸، صص ۸۳ و ۸۵. در بحث از نص گرایی از او و روش کلامیش بحث خواهد شد.
۹۰. ر.ک: فصلنامه هفت آسمان، ش۲۲، صص ۳۶، ۳۷ و ۴۰.
۹۱. ر.ک: مسأله اختیار و پاسخ معتزله به آن، ص ۳۷.
۹۲. ر.ک: ماجرای فکرفلسفی در جهان اسلام، ج۲، ص ۳۷.
منبع : جبرئیلی، محمد صفر؛ (۱۳۸۹)، سیر تطور کلام شیعه، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول.