حقانیت و برتری دین اسلام با دلیل عقلی و منطقی

حقانیت و برتری دین اسلام با دلیل عقلی و منطقی

۱۴۰۰-۰۴-۰۵

277 بازدید

در این نوشته حقانیت و برتری دین اسلام بر سایر ادیان با دلیل فرا دینی و از منظر عقل بیان گردیده است. بنابراین از آیات قرآن و احادیث و نظر دانشمندان برای این موضوع استفاده نشده است. چه اینکه اثبات حقانیت  دین اسلام توسط خود دین به دور منتهی می شود  و یک غیر مسلمان خواهد گفت که من اصلاً دین اسلام را قبول ندارم. پس با آموزه دینی نمی توان حقانیت آن را به اثبات رساند.

پیش از بیان اقامه دلیل توجه به این مقدمه لازم است که دین‌داری و عدم دین‌داری در جامعه انسانی از نیروی فطری عقلانیت انسان برمی‌خیزد و این مسئله هم بر محور حق و باطل دور می­زند. پس کسی‌که دین و به‌عبارت‌دیگر راه و روشی را در حوزه اعتقادی خود انتخاب می­کند قبل از آن لازم است حق بودن آن و بطلان تمام راه‌های موجود دیگر با برهان و دلیل برایش ثابت‌شده باشد و در غیر این صورت ممکن است راهی را که انتخاب کرده و یا اینکه به‌صورت تقلیدی از گذشتگان برای او رسیده است، باطل و ناحق باشد. انسان عاقل نباید امر باطل را به‌جای حق بپذیرد و در غیر این صورت لااقل در این حوزه از زمره عاقلان به شمار نخواهد آمد.

معیار تشخیص دین برتر و به‌عبارت‌دیگر دین حق، حکم عقل و مقایسه بین ادیان، و بررسی  آموزه‌های موجود در آن‌ها است. اساسی‌ترین معیار تفاوت انسان با سایر حیوانات عقل اوست که به‌وسیله آن حقایق را از غیر آن درک می‌کند. بنابراین دینی که حق باشد دین برتر خواهد بود. تشخیص حق بودن و بطلان ادیان و آیین‌های رایج در دنیا نمی‌تواند از حوزه معیارهای عقل خارج باشد و این وظیفه انسان است که در این جهت عقل خود را به‌کارانداخته تا با تفکر دقیق حق را از باطل تشخیص داده و مایه نجات خود و دیگران گردد.

در این مجال می‌توانیم بگوییم که ازنظر عقل نظری، ادیانی که ساخته دست و تفکرات بشر است، هیچ‌گونه صلاحیت هدایت‌گری و نجات بخشی انسان را ندارد؛ زیرا اولاً شخصی که آیینی را اختراع نموده خودش مانند سایر انسان‌ها، انسان است و از هیچ نوع علم و قدرت فوق بشری برخوردار نیست. اگر قرار باشد انسان خودش برای خود دین و مذهبی بسازد این حق برای هر فردی از افراد انسان باید ثابت باشد. ثانیاً انسان قدرت و صلاحیت ساختن دین را برای بشر ندارد زیرا او نه به حقیقت انسان آگاهی دارد و نه از مقتضیات فطری و احتیاجات درونی و معنوی انسان چیزی می‌داند.

ثالثاً به‌حکم عقل عملی، معقول نیست که انسان از دینی پیروی کند که انسان دیگری آن را ساخته‌وپرداخته باشد. زیرا پیروی ازاین‌گونه آیین در حقیقت پیروی از مؤسس آن است که درواقع از مصادیق عبادت و پرستش او به شمار می‌آید و این ظلم آشکار است که انسانی، انسان دیگر را بپرستد.

پس با توجه به این مطالب، ادیان غیر آسمانی و ساخته دست بشر مانند هندوئیسم؛ بودیسم؛ شینتو و امثال این‌ها هیچ‌کدام قابلیت هدایت‌گری را نداشته و پیروی ازاین‌گونه ادیان بر طبق معیارهای عقل قابل تحقق نیست و آن‌هایی که از آیین‌های ساخته دست بشر پیروی می‌کنند به‌یقین از عقل خود کمک نگرفته‌اند و کورکورانه و با تقلید از آبا و اجداد پیرو آیین‌هایی شده‌اند که ناتوان از هدایت و تأمین سعادت دنیایی و اخروی هستند.

بنابراین انسان باید از دین و آیینی پیروی کرده و متدین به آن شود که سازنده و جاعل آن نیروی فوق بشری باشد و آن‌کس جز خدای خالق و توانا نیست و تنها خداوند است که به تمام نیازهای معنوی و مادی بشر آگاه است و اوست که بر طبق اقتضای همین نیازها، پیامبرانی را برای هدایت بشر فرستاده و به‌وسیله آنان انسان­ها را به‌سوی دین خود دعوت نموده تا سعادت دنیا و آخرت را با تدین و عمل به دستورات این دین به دست آورند.

در زمان حاضر ادیانی که جاعل و فاعل آن‌ها خداوند متعال است در سه دین که عبارت‌اند از اسلام، مسیحیت و یهودیت منحصر است. این ادیان در اصل و حقیقت یک دین است و دارای شریعت­های مختلف هستند؛ زیرا دین خدا نمی­تواند بیشتر از یک دین باشد.

دلیل عقلی انحصار دین خداوند در یک دین، این است که چون خدا یکی است و خدای واحد فقط منشأ یک دین برای بندگانش است. از جانب دیگر دین خداوند دین حق است و دین حق هم چندگانگی را برنمی‌تابد. البته این مطلب هم قابل‌توجه است که شریعت هر پیامبری که مشتمل بر احکام و دستورات عملی است، بر طبق همان زمان و شرایط از طرف خدا جعل‌شده و با آمدن شریعت هر پیامبری شریعت پیامبر قبلی نسخ گردیده و برداشته‌شده است.

از میان این سه دین، یهودیت و مسیحیت که در زمان رسمیت خودشان همان دین اسلام بوده، به علت ایجاد تحریف در آن‌ها در عرض اسلام قرارگرفته‌اند و با دین اسلام متباین گردیده و به‌صورت دین‌های جداگانه مطرح‌شده و به ادیان شبیه دین‌های ساخته دست بشر تبدیل‌شده‌اند. ازاین‌رو در میان یهودیت و مسیحیت رایج و اسلام یگانگی تحقق ندارد؛ اما اگر این دو دین بر اصل خود باقی می­ماندند در دین اسلام ادغام گشته و بین آن‌ها به‌جز در برخی از احکام شریعت هیچ تفاوتی وجود نداشت. پس یکی از دلایل برتری دین اسلام بر مسیحیت و یهودیت این است که اسلام بر اصالت خود باقی‌مانده است اما مسیحیت و یهودیت به علت تحریفاتی که از سوی مسیحیان و یهودیان در آن‌ها ایجادشده بر اصالت خود باقی نمانده‌اند و از حق بودن فاصله گرفته‌اند.

افزون بر این معیار ، معیارهای برتری دیگری نیز وجود دارد. از میان این سه دین آسمانی آن‌یکی برتر است که کامل‌تر؛ جامع‌تر و عاری از خرافات و تحریف و موافق باعقل و عقلانیت و ماندگارتر و جوابگوی نیازهای معنوی و مادی بشر تا پایان تاریخ و درنتیجه هدایت­گر و نجات­بخش باشد. با مقایسه آموزه‌های این ادیان به‌راحتی برتری دین اسلام در این حوزه‌ها قابل‌اثبات است.

با بررسی محتوای متون مقدس مسیحیت و یهودیت و عقاید و آموزه‌های خرافی و عقل ستیزی که در این دو دین از سوی پیروان آن‌ها ایجادشده‌اند و نداشتن آموزه‌های کامل در حوزه‌های حکومت، سیاست، اقتصاد، اخلاق، عبادت، هستی‌شناسی، توحید، معاد، انسان‌شناسی و… باعث می‌گردد که این دو دین شایستگی پیروی را نداشته باشند و از سوی دیگر با بررسی محتوای قرآنی و حدیثی ثابت می‌شود که  دین اسلام در این امور هیچ کاستی نداشته و در تمام حوزه‌های زندگی و نیازهای دنیوی و معنوی سخنی برای گفتن دارد.

به نظر می‌آید مطالبی که بیان شد برای اثبات برتری اسلام بر سایر ادیان کافی باشد و ازاین‌رو کاستی‌ها و نواقص و اشکالات عقلی آموزه‌های دین مسیحیت و یهودیت را به‌صورت مصداقی بیان نمی‌کنیم.

نویسنده: حمیدالله رفیعی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *