بیشتر منابع از او با نام عمرو یا عمر و از پدرش به کعب و یا عبداللَّه یاد مى کنند. ابن حزم اندلسى از وى با نام زیاد ابن عمرو بن عریب بن حنظله بن دارم بن عبداللَّه صائدى یاد کرده است.
شیخ طوسى وى را انصارى و دیگران صائدى، یداوى یا صاعدى دانسته اند. ابوثمامه از یاران امام على علیه السلام و از دلاوران عرب و شخصیت هاى سرشناس شیعه بود.
سماوى گوید: وى که از تابعین است در تمام پیکارهاى امیرالمؤمنین علیه السلام شرکت کرد و پس از شهادت آن بزرگوار به مصاحبت امام مجتبى علیه السلام درآمد. چون معاویه به هلاکت رسید و یزید بر مسند خلافت نشست، وى و گروهى از شیعیان کوفه در خانه سلیمان بن صُرد خزاعى گرد آمدند و براى امام حسین علیه السلام نامه نوشته و به مکّه فرستادند.
با ورود حضرت مسلم علیه السلام به کوفه، ابوثمامه، بى درنگ به او پیوست و به فرمانش مشغول تحویل گرفتن کمک هاى مردم براى مصارف نهضت گردید، و چون در اسلحه شناسى مهارت داشت مسؤولیت خرید و تهیّه سلاح را به عهده گرفت. همو بود که به دستور مسلم، پول هایى را که عبیداللَّه بن زیاد براى دستگیرى وى و یارانش به جاسوس خود مِعقل داده بود تحویل گرفت.
وقتى خبر دستگیر شدن هانى بین مردم کوفه منتشر شد حضرت مسلم براى حمله به دارالاماره که ابن زیاد در آنجا بود مهیّا شد و به مردم کوفه اعلان بسیج عمومى داد؛ که از هر سوى به جانب آن حضرت روان شدند. مسلم به نیروهایش آرایش جنگى داد، و فرماندهى دو قبیله تمیم و همدان را به ابوثمامه سپرد. در این تحرکِ اضطرارى، ابوثمامه بسیار پایدارى کرد. امّا با فرارى شدن افراد تحت فرمانش به قبیله خود رفت و مدّتى در بین ایشان پنهان مى زیست. با آنکه ابنزیاد به شدّت وى را تعقیب مى کرد موفّق به دستگیرى او نشد. ابوثمامه پس از شنیدن خبر آمدن حسین بن على علیه السلام از مکّه به عراق؛ همراه نافع بن هلال به آن حضرت پیوست.
هنگامى که عمر بن سعد با سپاه انبوه کوفه در سرزمین کربلا مستقر شد، نگاه ابوثمامه به کثیر بن عبداللَّه شعبىِ خون خوار و جسور افتاد [که به طرف امام علیه السلام مى آمد] به امام حسین علیه السلام گفت: اى اباعبداللَّه! خداوند کارت را اصلاح کند، هماکنون بى باکترین و خطرناکترین دشمن شما در روى زمین به اینجا آمده است. ابوثمامه آنگاه رویاروى کثیر بن عبداللَّه ایستاد و گفت: شمشیرت را بگذار. شعبى پاسخ داد: نه.
به خدا سوگند اسلحه ام را از خود دور نمى سازم. من پیک هستم. اگر سخن مرا بشنوید پیغامى که آوردهام به شما باز گویم و اگر نپذیرید بازگردم. ابوثمامه گفت: پس من قبضه شمشیر تو را نگه مى دارم آنگاه سخنت را بگو. گفت: نه، به خدا دست تو به آن نخواهد رسید. ابوثمامه گفت: پس پیغامت را به من بگو تا آن را به اطلاع امام حسین علیه السلام برسانم و پاسخش را برایت بیاورم، وگرنه نمى گذارم به آن بزرگوار نزدیک شوى.
زیرا تو مرد بزه کارى هستى. شعبى از شنیدن این سخن به خشم آمد و از همان جا برگشت. روز عاشورا هنگامى که وقت نماز فرارسید ابوثمامه به امام حسین علیه السلام عرض کرد: جانم فدایت، مى بینم که این گروه به تو نزدیک شدهاند. به خدا سوگند تا من پیش روى تو کشته نشوم شما به شهادت نخواهى رسید. ولى دوست دارم هنگامى که خداى را دیدار مى کنم این نمازى را که وقت آن نزدیک گشته بخوانم. امام حسین علیه السلام سر مبارکش را به سوى آسمان بلند کرد و فرمود: از نماز یاد کردى خداوند تو را از نمازگزاران و ذاکرین قرار دهد. آرى، این آغاز وقت نماز است. از آنها بخواهید از ما دست بردارند تا نماز بگزاریم.
به گفته طبرى، ابوثمامه، پسرعموى خود را که دشمنش بود به هلاکت رساند. سپس امام حسین علیه السلام با یارانش نماز ظهر را به طریق نماز خوف اقامه کرد. ابوثمامه پس از مالک بن دودان و خداحافظى با سیّدالشهدا علیه السلام به میدانِ جنگ تاخت و چنین رجز خواند: عَزاءً لِآلِ الْمُصْطَفى وَبناتِهِ على حَبْسِ خَیْرِ الناسِ سِبْطِ محمّدٍ
عَزاءً لِزَهراءِ النَّبِىّ وَزُوْجِها خَزانَهِ عِلْمِ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ أحمدِ
عَزاءً لِاهْلِ الشَّرْقِ وَالْغَرْبِ کُلّهِم وحُزْناً على حَبْسِ الحسین المسدَّدِ
فَمَنْ مُبْلِغٌ عَنّى النّبى وَبِنْتَه بأنَّ ابْنَکُمْ فى مَجْهَدٍ أَىِّ مَجْهَدٍبه آل پیامبر و دخترانش تسلیت [مىگویم.] به خاطر گرفتارى نوه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم که بهترین انسانهاست.
به حضرت زهرا علیها السلام و شوهرش که پس از پیامبر خزانه علم الهى اند و بر تمام مردمشرق و غرب تسلیت [مىگویم.] و براى گرفتارى حسین راستگو و درستکار اندوه ناکم پس چه کسى پیغام مرا به پیامبر و دخترش مى رساند که فرزندت در سختى است، و چه سختى. سرانجام وى به دست قیس بن عبداللَّه به فیض شهادت نایل گشت. در زیارت ناحیه مقدسه امام زمان علیه السلام از او چنین یاد شده است. السلام على ابى ثمامه عمر بن عبداللَّه الصائدى
منبع: پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، پژوهشکده تحقیقات اسلامی