- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 2 دقیقه
- 0 نظر

شبهه :
امیر المؤمنین علیه السّلام در نهج البلاغه ص۱۴۰ ذکر کردند که آن حضرت فرموده است: «من ضرب بیده عند فخذه عند مصیبه حبط أجره» (هر کس به هنگام مصیبت به روی پای خود بزند اجرش ضایع شده است) پس چرا شیعه به سر و سینه خود میزند ؟
پاسخ:
در پاسخ این شبهه چند حدیث را نقل می کنیم:
۱-امیر المؤمنین علیه السّلام فرمودهاند:
جزع نمودن برای مردگان قبیح است اما برای رسول خدا (ص) اشکالی ندارد
در همان نهج البلاغه ج ۴، ص ۷۱ از امیر المؤمنین علیه السّلام خطاب به رسول خدا صلّی الله علیه وآله آمده است: ای رسول خدا جزع در مصیبت قبیح است مگر برای مصیبت شما؛ یعنی: جزع نمودن در مورد افراد عادی قبیح است؛ ولی نسبت به شخصیتی مثل: رسول خدا و یا مثل: فاطمه زهراء سلام الله علیها یا مثل: علی بن أبی طالب علیه السلام مانند دیگر مردم عادی نیست.
۲- عائشه در مصیبت رسول الله خدا صلى الله علیه واله سینه زنی میکند.
احمد بن حنبل در باره عمل عائشه ام المومنین در وفات رسول خدا صلّی الله علیه وآله روایت نموده است که او میگوید:
حَدَّثَنَا یَعْقُوبُ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبِی، عَنِ ابْنِ إِسْحَاقَ، قَالَ: حَدَّثَنِی یَحْیَى بْنُ عَبَّادِ بْنِ عَبْدِ اللهِ بْنِ الزُّبَیْرِ، عَنْ أَبِیهِ عَبَّادٍ، قَالَ:سَمِعْتُ عَائِشَهَ، تَقُولُ: ” مَاتَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بَیْنَ سَحْرِی، وَنَحْرِی وَفِی دَوْلَتِی، لَمْ أَظْلِمْ فِیهِ أَحَدًا، فَمِنْ سَفَهِی وَحَدَاثَهِ سِنِّی أَنَّ رَسُولَ اللهِ قُبِضَ وَهُوَ فِی حِجْرِی، ثُمَّ وَضَعْتُ رَأْسَهُ عَلَى وِسَادَهٍ، وَقُمْتُ أَلْتَدِمُ مَعَ النِّسَاءِ، وَأَضْرِبُ وَجْهِی “۱
در این روای عایشه همسر پیامبر (ص) می گوید وقتی پیامبر اسلام (ص) رحلت فرمود من به پاخواستم و همراه با دیگر زنان بر سینه و صورتهای خود میزدیم.
اگر ضربه بر پا موجب حبط عمل میشود در قضیه سینه زنی و بر صورت زدن عایشه چه پاسخی دارید؟! یعنی اعمال عایشه حبط شده است.؟!
پی نوشت:
۱. احمد بن حنبل، مسند الإمام أحمد بن حنبل، المحقق: شعیب الأرنؤوط – عادل مرشد، وآخرون إشراف: د عبد الله بن عبد المحسن الترکی الناشر: مؤسسه الرساله الطبعه: الأولى، ۱۴۲۱ هـ – ۲۰۰۱ م ج ۴۳، ص ۳۶۹؛ مسند أبی یعلى، ج ۸، ص ۶۳ ؛ تاریخ طبری، ج ۳، ص ۱۹۹؛ السیره النبویه، ابن کثیر دمشقی سلفی، ج ۴، ص ۴۷۷.