- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
شبهه:
شیعیان ازدواج موقت را به بهانه رفع مشکلات جنسی در جامعه جایز دانسته است در حالی که این خود انحراف جنسی است.
پاسخ:
ازدواج موقت که متعه نیز نامیده میشود، رابطه همسری را برای مدّتی محدود و معین به وجود میآورد و همین که مدت سپری شد یا مرد مدت را بخشید، بدون طلاق رشته همسری گسیخته میگردد. این ازدواج برخی از احکام نکاح دائم را ندارد مگر اینکه هنگام عقد شرط کرده باشند.(۱)
خداوند متعال این گونه ازدواج را حلال فرموده و در قرآن کریم حکم آن را تبیین کرده و میفرماید:فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضًَْ وَلاَجُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیمَا تَرَاضَیْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِیضَِْ اًِّنَّ الله کَانَ عَلِیماً حَکِیماً ؛(۲)
اگر با یکی از زنان ازدواج موقت کردید، واجب است مهرشانرا بپردازید و بعد از معین شدن مهریه، اگر کمتر یا زیادتر توافق کنید گناهی بر شما نیست همانا خداوند دانا و حکیم است.
همچنان که از متن آیه برمیآید این گونه نکاح در اسلام تشریع شده و پیامبر(صلی الله علیه و آله) و سایر مسلمانان به آن عمل میکردند تا اینکه خلیفه دوم آنرا ممنوع اعلام کرد. از این رو برادران اهل سنت آنرا جایز نمیدانند. ولی شیعه معتقد است که جائز است و آنرا یکی از امتیازات اسلام میداند زیرا بخش مهمی از نیازمندی های جامعه را که از راه دیگری منع آن ممکن نیست رفع میکند و در واقع نکاح متعه بهترین پشتیبان عفت عمومی است.
ابن جریر طبری در تفسیر خود ذیل آیه متعه از امیرمومنان علی(علیه السلام) نقل میکند که:
«لولا انّ عمر نهی عن المتعْ مازنی الّا شقی»؛(۳) اگر عمر از نکاح موقت منع نکرده بود جز افراد بدسرشت زنا نمیکردند.
مشروعیت ازداج موقت در قرآن تثبیت شده و شیعیان طبق آموزههای قرآن آنرا جایز میدانند و در طول زمان حیات پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و دوران خلافت خلیفه اول و مدتی از زمان خلافت خلیفه دوم معمول بوده است. و پس از آن خلیفه ثانی منع کرد. بدیهی است که حکم قرآنی را تنها قرآن میتواند نسخ کند. اگر با وسعت نظر به جهان انسانی امروز بنگریم، به روشنی معلوم میشود که ازدواج دائم به تنهایی نمیتواند به نیازهای غریزی بشر پاسخگو باشد و آنرا ارضأ کند و دولتهای رسمی در هیچ یک از کشورهای جهان متمدن و نیمه متمدن و با هیچ وسیلهای نتوانستهاند از شیوع آمیزشهای موقتی جلوگیری نمایند. در همه شهرهای بزرگ مراکزی آشکارا یا پنهان برای این عمل وجود دارد. در این صورت مذهبی که میخواهد آمیزش جنسی را محدود به ازدواج نماید و مطلقا از زنا جلوگیری کند ناگزیر است ازدواج موقت را با شرایط خاصی و با یک برنامه محققانه که مفاسد زنا را رفع میکند در قانون خود بگنجاند تا پاسخ کافی به اقتضای این غریزه جنسی عمومی بدهد. در تفسیر قرطبی از عبدالله بن عباس نقل شده است که: ازدواج موقت رحمتی بود از طرف خداوند متعال به بندگان خدا و امت اسلام، اگر عمر آنرا نهی نکرده بود به غیر از مردمان شقی و بدسرشت کسی دیگر زنا نمیکرد.(۴)
باید توجه کرد که مدعیان طرفداری از حقوق زن و مرد و قوانین به ظاهر متمدن غربی برای پرکردن خلأ نکاح متعه بجای ازدواج موقت چه گذاشتهاند و در کشورهای متمدن به ویژه آنهایی که بیشتر داعیه تمدن دارند در میان زنان و مردان، پسران و دوشیزگان و در میان خود مردان و جوانان چه می گذرد؟
کمبودی را که از ازدواج دایم لازم می آید چگونه و از چه راهی تامین میکنند. آیا برنامهای مناسبتر از ازدواج موقت جایگزین آن کرده اند یا نه؟ به نظر میرسد اگر امروزه اوّلاً مشکلات دست و پاگیر و پیچیده ازدواج دائم از میان برداشته شودو با طرحی جامع، کاربردی، و کارشناسانه به اجرا درآید و زمینه ازدواج آسان برای جوانان فراهم شود وثانیاً مسأله ازدواج موقت با طرحی جامع، کاربردی، و کارشناسانه به اجرا درآید و ارزش و جایگاه واقعی خود را در جوامع اسلامی و انسانی پیدا کند، مشکلات مردم بویژه نسل جوان را که به علل گوناگون نمی توانند ازدواج دایم انجام دهند، حل می شود و روابط نامشروع در میان زنان و مردان جایگاه خود را از دست داده و چنانکه امیرمومنان فرموده بجز افراد بدسرشت کسی به فساد و فحشأ نمیپردازد. در پایان یادآوری می شویم که فلسفه تشریع ازدواج موقت برای جلوگیری از فحشا وفساد و بی بندوباری در جامعه اسلامی است و هرگز مقصود این نبود که برخی افراد هوسران و شهوت پرست از آن سؤ استفاده کرده و یا در ارکان خانواده ها تزلزل ایجاد نموده و فرزندانی بی سرپرست به جامعه تحویل دهند. بنابراین متعه برای جلوگیری از اشاعه فساد در جامعه و در مواقع ضروری است وگرنه برای کسی که از ازدواج دائم به راحتی برخوردار است شایسته نیست که در ازدواج موقت اصرار بورزد.
هم چنانکه حضرت کاظم (علیه السلام) در جواب فتح ابن یزید که از آن حضرت درباره ازدواج موقت سوال کرد این مسئله را یادآور شده و فرمود: متعه حلال، مباح و آزاد است برای کسی که خدا او را از نکاح دائم بی نیاز نکرده باشد. او خود را با ازدواج موقت از انحراف نگه میدارد، ولی اگر به وسیله نکاح دائم بی نیاز شده است، متعه بر او در صورتی مباح است که از حضور در نزد زوجه دائمش غائب بوده و از دسترسی به وی برخوردار نباشد.(۵)
پی نوشت:
[۱]. آموزش دین، علامه طباطبایی، ص ۳۰۰.
[۲]. سوره نسأ، آیه ۲۴.
[۳]. تفسیر طبری، ج ۵، ص ۱۹.
[۴]. تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۱۳۰.
[۵].وسائل الشیعه، ج ۲۱، ص ۲۲.