ریشه های امامت دوازده امام در متون اهل سنت

۱۴۰۰-۱۲-۲۱

533 بازدید

اشاره:

 یکی از پایه های مذهب شیعه اعتقاد به امامت دوازده امام است و به همین دلیل به اسم دوازده امامی نیز معروف است برخی ممکن است بر شیعیان خرده بگیرند که تفکر دوازده امامی بودن در دین اسلام ریشه ای ندارد بلکه این شیعیان هستند که آن را بر اسلام تحمیل می کنند. اما با مراجعه کتابهای اهل سنت این توهم از بین رفته و این شیعیان نیستند که امامت دوازده امام را از خود ساخته اند بلکه کسانی که این آموزه را انکار می کنند از اسلام دور افتاده و چشم بر حقیقت فرو بسته اند.

در متون معتبر اهل‌سنت احادیثی وجود دارد که امامت دوازده امام را به صورت عام منصوص می‌کند. از میان این احادیث حدیثی که در آن به دوازده امیر و خلیفه تصریح شده، هر نوع تردید را در منصوص بودن امامت دوازده امام از بین می برد؛ زیرا پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله و سلم) جانشینان خاصی را به ارادۀ خداوند متعال برای هدایت بشر تا روز واپسین که ایمان به آنان مایه کمال و سعادت اخروی است به امتش معرفی نموده است. در کتاب های شیعه این روایات که بعضی از آنها متضمن اسامی شریف آنان است به صورت بسیار گسترده وجود دارد. در کتاب‌های اهل‌سنت این گونه احادیث تحت عنوان دوازده خلیفه، دوازده امیر و امثال این عناوین نقل گردیده است. ما در اینجا مت روایات ذکر نکرده بلکه مضمون آنها را با ذکر آدرس بیان می کنیم. این روایات اهل سنت را از حیث مضمون می‌توانیم به سه دسته تقسیم کنیم:

۱. دسته اول روایاتی است که در آنها عنوان دوازده خلیفه ذکر شده‌است. این دسته از روایات به صورت مکرر در مسند احمد، صحیح مسلم و سنن ابی داود بیان گردیده و مضمون همۀ آنها چنین است که پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) فرمود: اسلام پیوسته با دوازده خلیفه که همۀ آنان از قریش اند عزیز خواهد بود.[۱]

۲. دسته دوم روایاتی است که عنوان دوازده امیر در آنها ذکر شده‌است. این حدیث با تعبیرات مختلفی در کتاب‌های اهل‌سنت آمده است و مضمون آن چنین است که پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم) فرمود: پیوسته این دین بر کسی که آنرا دشمن دارد غالب است و هیچ مخالف و مفارقی به آن ضرر نمی‌زند تا اینکه دوازده امیر از امت من را پشت سر بگذرانند که همگی آنان از قریش اند، یا کار مردم پیوسته بگذرد تا اینکه دروازده امیر بر آنان حکومت کنند که همۀ آنها از قریش‌اند.[۲]

۳. دسته سوم روایاتی است که پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم) تعداد خلفاء بعد از خود را مساوی با تعداد نقباء بنی اسرائیل بیان کرده‌است. از عبدالله بن مسعود روایت شده‌است که ما از پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم) پرسیدیم خلفاء بعد از تو چند نفراند. رسول الله (صلی‌الله علیه و آله و سلم) فرمود: دوازده نفر به تعداد نقباء بنی اسرائیل هستند. و نیز نقل شده که فرمود: همانا تعداد خلفاء بعد از من به تعداد نقباء موسی علیه السلام است. در مجمع الزوائد ج ۵، صفحۀ ۱۹۰، به صورت مستقل یک باب به نام «خلفاء‌ اثنی‌عشر» به این مسئله اختصاص داده شده‌است.[۳]

از آنچه بیان شد این نتیجه به دست می آید که امامت دوازده امام بعد از پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم) یک امر مسلم و قطعی است و  می توان گفت که یکی از ارکان دین اسلام به شمار می آید.

پی نوشت:

[۱] . أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج۵صص۹۰، ۹۳، ۹۸ و ۱۰۰،  مصر،  مؤسسۀ قرطبۀ؛ صحیح مسلم، ج۳ ص۱۴۵۲ ؛ سلیمان بن الأشعث أبو داود السجستانی الأزدی، سنن ابی داود، ج۴ص۱۰۶، دار الفکر [بی‌جا] تحقیق: محمد محیی الدین عبد الحمید.

[۲] . مسند احمد، ج ۵ صص ۸۷، ۹۰، ۹۲، ۹۴، ۹۵، ۹۸، ۱۰۱؛ محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، صحیح بخاری(الجامع الصحیح المختصر) ج۶ص۲۶۴۰؛ ،بیروت، دار ابن کثیر  الیمامۀ، چ۳،  ۱۴۰۷ق / ۱۹۸۷م.، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا؛ محمد بن عیسى أبو عیسى الترمذی السلمی الجامع الصحیح سنن الترمذی، ج۴ص۵۰۱، حدیث ۲۲۲۳، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، [بی‌تا] تحقیق: أحمد محمد شاکر ودیگران؛ سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، المعجم الکبیر، ج۲ ص۱۹۶- ۱۹۷، الموصل، مکتبۀ الزهراء، چ۲، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۳م، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی.

[۳]. مسند احمد، ج۱ص۳۹۸؛ محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۴ص۵۴۶؛ بیروت، دار الکتب العلمیۀ چ۱،  ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا؛ علی بن ابی بکر هیثمی، مجمع الزوائد ومنبع الفوائدج۵ص۱۹۰، قاهره، دار الریان للتراث، بیروت، ‏دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷؛ محمد عبد الرحمن بن عبد الرحیم المبارکفوری أبو العلا، تحفۀ الأحوذی بشرح جامع الترمذی، ج۶ص۳۹۴،  بیروت، دار الکتب العلمیۀ[بی‌تا] ؛ علاء الدین علی المتقی بن حسام الدین الهندی، کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، ج۱۲ص۱۶ و ج۶ص۳۶، بیروت، دار الکتب العلمیۀ، چ۱، ۱۴۱۹ق/۱۹۹۸م، تحقیق: محمود عمر الدمیاطی؛ و…

نویسنده: حمیدالله رفیعی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *