- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : محمد ارباب
- 0 نظر
ممکن است حکم دینی «امر به معروف و نهی از منکر» از عوامل خشونت معرفی شود و واجب یاد شده به گونه ای نادرست و انحرافی چنین تصویر شود: «مرحله جوش و خروش و عصبیت جاهلانه، مرحله پند و اندرز های خشک یا لعن و نفرین و مرحله اعمال زور و خشونت». بر پایه چنین پنداری ممکن است اسلام به خشونت متهم شود.
واژه «معروف» که در آموزه های دینی فراوان به کار رفته و دستور اجتماعی «امر به معروف» نیز با این واژه تبیین شده، نام هر کاری است که نیکی و شایستگی آن در متون نقلی دین یا بر اساس داوری عقل پذیرفته شده باشد.[۱] بر این اساس، «منکر» نیز که در تعبیر «نهی از منکر» آمده، هر کاری است که بر اساس متون نقلی دین یا داوری روشن عقل، کار بد و ناشایست باشد.[۲]
از میان مباحث گوناگون امر به معروف و نهی از منکر به تناسب رسالت این نوشتار، تنها به پاسخ «شبهه خشونت» می پردازیم که ممکن است درباره این دو واجب گرانقدر الهی مطرح شود.
بر پایه تعریف رایج از خشونت در علوم سیاسی (کاربرد نیرو در غیر جای خود یا بر خلاف قانون)،[۳] امر به معروف و نهی از منکر هیچ تناسب و پیوندی با خشونت ندارند از همین رو ضمن بیان برخی آداب و شرایط و شیوه های امر و نهی، نشان خواهیم داد که نه تنها هیچ تلازمی میان این دو فریضه با خشونت نیست.
رفق و مدارا در امر به معروف و نهی از منکر
بر پایه رهنمود قرآن کریم از جمله آداب امر به معروف و نهی از منکر رفق و مداراست و از جلوه های مدارا نرم گفتاری و نرم رفتاری است، چنان که خدای سبحان به حضرت موسی و برادرش هارون (علیهما السلام) در مواجهه با فرعون آن هم با استکبار بی مانند وی که ادعای خدایی داشت[۴]، برای اثرگذاری امر به معروف و نهی از منکر، فرمان گفتار و رفتار نرم داد:
«اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى . فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیْناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخشَى»؛[۵]
به سوى فرعون روید که او سرکشی کرده است و با او به نرمی سخن گویید؛ شاید بر اثر یادآوری شما حقیقت را دریابد و ایمان آورد یا بترسد و به حق نزدیک شود.
به گفته علامه طباطبایی مراد از آیه «فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیْناً»؛ منع موسی و هارون از گفتگوی خشن و عنف آمیز [بی مدارا] با فرعون است و این [پرهیز از خشونت و عنف] از لازم ترین آداب دعوت است؛[۶]
چنان که گذشت، خدای سبحان خشونت در اخلاق و رفتار را که در نقطه مقابل رفق و مدار است، سبب پراکندگی و دوری مردم از رهبران جامعه به ویژه رهبران دینی می داند و در خطاب به رسول گرامی (صلى الله علیه و آله و سلم) می فرماید ای پیامبر، به سبب لطف و رحمت خدا بود که با آنان نرمخویی و مهربانی کردی و اگر درشتخوی و سختدل بودی، قطعا از گرد تو پراکنده شده بودند:
«فیما رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ…»؛[۷]
حکمت و موعظه و جدال احسن در امر به معروف و نهی از منکر
به تصریح قرآن کریم، راه های اساسی دعوت رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) حکمت و موعظه و جدال احسن بود و آن وجود گرامی که رسالت محوری امر به معروف و نهی از منکر را داشت «یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ المنکر»؛[۸] مامور بود در مقام دعوت و امر به معروف و نهی از منکر، با کافران از راه حکمت و موعظه و جدال احسن سخن بگوید:
«ادْعُ إِلى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَن»؛[۹] در این آیه کریمه که بیانگر راه های دعوت و امر به معروف و نهی از منکر است، هیچ سخنی از برخورد خشونت آمیز نیست.
هماهنگی قول و فعل در امر به معروف و نهی از منکر
از روشن ترین اصول امر به معروف و نهی از منکر و از شرایط کمال آن این است که آمر به معروف باید خود به آنچه امر می کند، عمل کند و ناهی از منکر باید خود از آنچه نهی می کند، بپرهیزد تا موعظه و امر و نهی او بر شنونده موثر واقع شود و او سخن گوینده را بپذیرد و آن را به کار بندد؛ شایسته است قول و فعل آمر و ناهی با هم هماهنگی داشته باشند؛
از همین رو قرآن کریم در آیه ای نخبگان بنی اسرائیل را که مردم را به نیکی دعوت و خود را فراموش می کردند، نکوهش می کند: «أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وتَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَنتُمْ تَتلون الکِتابَ أَفَلا تَعْقِلُونَ»؛[۱۰] آیا مردم را به نیکی فرمان می دهید و خود را از یاد می برید، با اینکه کتاب آسمانی را می خوانید؟ آیا در نمی یابید.
پیشوایان بزرگوار اسلام نیز در این مقام به پیروانشان توصیه می کردند که بیش از دعوت مردم با زبان و سخن، بکوشند با عمل خود الگوی مردم باشند. امام صادق (علیه السلام) می فرماید با غیر زبانتان مردم را به سوی نیکی ها فراخوانید: «کُونُوا دُعاهَ النَّاسِ بِغَیْرِ السِنَتِکُمْ»؛[۱۱]
رعایت آداب و احکام سخن گفتن در امر به معروف و نهی از منکر
یکی از مراتب امر به معروف و نهی از منکر، مرتبه امر و نهی زبانی و گفتاری است، همه رهنمود های قرآن کریم درباره سخن گفتن، رویکرد رحمت و مدارا و نرمی با دیگران را دارند؛ و بسیار روشن است که با رعایت رهنمود های قرآن در نهی از خشونت ورزی در گفتار و رفتار هیچ اثری از خشونت در گفتار آمر به معروف و ناهی از منکر نمی ماند. در اینجا به اختصار به آنها اشاره می کنیم:
قول حَسَن و خوش زبانی در امر به معروف و نهی از منکر
خدای سبحان فرمان می دهد تا با همگان خوش زبان باشیم و با نیکی معاشرت و تعامل کنیم: «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسنًا…»؛[۱۲] و با مردم [چه مومنان و چه کافران] با خوش زبانی سخن بگویید و به نیکی معاشرت کنید … .
درباره این رهنمود قرآنی به دو نکته باید توجه داشت:
- فرمان خوش زبانی درباره تعامل با خصوص مومنان نیست؛ بلکه تعامل با مخالفان و دگراندیشان را نیز در بر می گیرد؛
چنان که امام صادق (علیه السلام) فرمودند: با همه مردم اعم از مومن و مخالف، خوش برخورد و خوش زبان باشید؛ با مومنان با گشاده رویی برخورد کنید و با مخالفان با مدارا سخن بگویید تا آنان را به ایمان گرایش دهید و چنانچه از ایمان آنان نیز نا امید هستید، چنین برخوردی، شما و برادران ایمانیتان را از گزند و آسیب آن مخالفان نگه می دارد.[۱۳] - واژه «قول» در «قُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْناً» کنایه از معاشرت خوب با مردم است و جنبه تمثیلی دارد و به معنای مطلق تعامل و برخورد است. از همین رو علامه طباطبایی در تفسیر آن می گوید: «قُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْناً» سفارش به خوش گفتاری با مردم است و این، کنایه از معاشرت نیکو با آن هاست … .[۱۴]
قول احسن (سخن نیکوتر)
«وَ قُل لِعِبَادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنزَعُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوا مُبِیناً»؛[۱۵] و به بندگان مومن من بگو که در گفتگو با کافران سخنی را که نیکوتر است، بگویند و از سخن ناشایسته بپرهیزند که مومنان فرمان تو را اطاعت خواهند کرد. بی تردید شیطان با همین سخنان ناشایسته میان مردم فتنه انگیزی می کند؛ زیرا او برای انسان دشمنی آشکار است.
علامه طباطبایی «قول احسن»؛ را گفتاری می داند که در آن پرخاشگری و خشونت و دشنام نباشد و ادب زیبا و احترام در آن رعایت گردد.[۱۶]
قرآن کریم نیز پیروان خود را از توهین به عقاید و مقدسات دیگران باز می دارد و از جمله حکمت های چنین حکمی را توهین متقابل آنان به مقدسات اسلام بر می شمارد: و به کسانی که مشرکان آنها را به جای خدا می خوانند، دشنام ندهید که ایشان نیز خدا را از سر دشمنی برخاسته از نادانی دشنام می دهند.[۱۷]
قول بلیغ (سخن دلنشین)
«أُوْلَئِکَ الَّذِینَ یَعْلَمُ اللَّهُ مَا فِی قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ وَقُل لَهُمْ فِی أَنفُسِهِمْ قَوْلَا یَلِیغاً»؛[۱۸] اینان کسانی اند که خدا آنچه را که در دل دارند، می داند؛ پس از آنان درگذر و پندشان ده و با آنان سخنی بگوی که بر دل هایشان نشیند. روشن است که گفتار خشونت آمیز هرگز دلنشین نیست.
قول معروف (سخن نیکو)
«وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِیَاماً وَ ارْزُقُوهُمْ فِیهَا وَاکْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً»؛[۱۹] و اموال یتیمان را که در اختیار شماست -و خدا اموال را سبب برپایی زندگی شما مردم قرار داده است- به کم خردانشان ندهید [که آن را تباه می سازند]؛ بلکه از درآمد آن به ایشان خوراک و پوشاک دهید و با آنان به نیکی سخن گویید.
قول میسور (سخن نرم)
«وَ إِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنهُمُ ابْتِغَاءَ رَحْمَهٍ مِن رَبِّکَ تَرْجُوهَا فَقُل لَهُمْ قَوْلاً مَیْسُوراً»؛[۲۰] اگر از تهیدستان به علت آنکه مالی در اختیار نداری روی می گردانی و گشایشی را از پروردگارت می طلبی که امید آن را داری، با آنان به نرمی سخن بگوی و آنان را با مهربانی بازگردان. سخن نرم نیز به روشنی با گفتار خشن در تنافی است.
قول لین (سخن نرم)
«فَقُولَا لَهُ قَوْلاً لَیْنَا لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَى»؛[۲۱] و با او به نرمی سخن بگویید؛ شاید بر اثر یادآوری شما حقیقت را دریابد و ایمان بیاورد یا بترسد و به حق نزدیک شود.
قول سدید (سخن راست و استوار)
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قولاً سَدِیداً»؛[۲۲] ای کسانی که ایمان آورده اید، از خدا پروا کنید و سخن راست و استوار گویید و از بیهوده گویی و سخنان فساد انگیز بپرهیزید.
قول عادلانه (سخن بر پایه عدالت)
«وَ إِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ کَانَ ذَا قربی»؛[۲۳] و چون سخنی گویید که سود و زیانی در پی دارد، عدالت را در آن رعایت کنید؛ هر چند کسی که درباره او سخن می گویید، خویشاوند باشد.
آیا می توان پذیرفت که آمر به معروف و ناهی از منکر اصول یاد شده درباره سخن گفتن را مراعات کند و گفتار و رفتار خشونت آمیز داشته باشد؟
برخورد تکریم آمیز در امر به معروف و نهی از منکر
چنان که از قرآن کریم بر می آید، یکی از آداب امر به معروف و نهی از منکر، برخورد تکریم آمیز است. نمونه ای از برخورد تکریم آمیز را در سخنان لقمان حکیم با فرزندش می توان یافت که در هر جمله او را با تعبیر سرشار از عاطفه «یا بُنَیَّ: ای پسرجانم» مخاطب ساخته: «وَ إِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ لا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیم»؛[۲۴]
و هنگامی را یاد کن که لقمان به پسرش در حالی که او را پند می داد، گفت: ای پسرجانم، برای خدا شریکی قرار مده؛ چراکه شرک ستمی بزرگ است.
خطاب های قرآنی «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»؛[۲۵] «یَا بَنِی آدَمَ»؛[۲۶] و «یَا بَنِی إِسْرَائِیلُ»؛[۲۷] نیز خطاب هایی تکریم آمیزند؛ زیرا بر خلاف خطاب «یَا أَیُّهَا النَّاسُ»؛[۲۸] که تنها به انسان بودن مخاطب ناظر است، در خطاب نخست جایگاه ایمانی مخاطب را گوشزد می کند و در خطاب دوم به او یادآور می شود که او از نسل حضرت آدم (علیه السلام) و پیامبر زاده است و در سومین خطاب فرزند اسرائیل که لقب حضرت یعقوب (علیه السلام)[۲۹] است که در نتیجه پیامبر زاده بودن را به مخاطب یادآور می شود.[۳۰]
راز تکریم در امر و نهی این است که در بسیاری از موارد و برای بیشتر مردم، امر به معروف و نهی از منکر همچون نوشانیدن داروی تلخ به بیمار است که گرچه شفابخش است، به مذاق او خوشایند نیست: «اصْبِرْ عَلَى الْحَقِّ وَ إِنْ کَانَ مُرّاً»؛[۳۱]
از این رو لازم است اندرز حکیمانه و امر و نهی مشفقانه با ادب و تکریم مخاطب آمیخته باشد تا نه تنها موجب لجاجت و واکنش منفی او نشود، بلکه همچون باران حیات بخش بهاری جان او را شستشو دهد و شکوفه های فطری فضائل را در زمینه جانش شکوفا سازد.[۳۲]
گفتنی است تکریم مخاطب در امر به معروف و نهی از منکر هیچ گاه به معنای «تکریم تبهکار» نیست؛ بلکه به معنای تکریم انسانی است که یا در آستانه گناه قرار گرفته و با این امر و نهی باید با یادآوری کرامت انسانی او، وی را از گناه بازداشت یا امر و نهی به انسانی است که لغزشی از مقام انسانی داشته و باید به جایگاه خویش بازگردد. به هر تقدیر، امر و نهی ای که با تکریم مخاطب آغاز شود، نمی تواند خشونت آمیز و همراه با هتک حرمت باشد.
رعایت احکام برخورد عملی با منکر
گرچه نهی از منکر در برخی مراتب خود به اقدام عملی و اعمال قدرت برای جلوگیری از گناه منتهی می شود، به چند نکته مهم و اساسی که همه در خشونت زدایی از امر به معروف و نهی از منکر موثرند، باید توجه داشت:
- در امر به معروف، روش های محبت محور بر راه های زورمدار مقدم اند و در مواردی هم که ضرورت و شرایط، اقتضای برخورد عملی داشته باشد، باید به مقدار ضرورت و در جای متناسب خود از قدرت استفاده کرد.
- توسل به قدرت در نهی از منکر در مراتب خاصی از شئون حکومت است و در زمان استقرار نظام اسلامی، برای پرهیز از هرج و مرج، مراتب عملی و شدید نهی از منکر فقط در اختیار کارگزاران نظام حکومتی است؛[۳۳] چنان که در گذشته محتسب ها زیر نظر حکومت عهده دار این بخش از امر به معروف و نهی از منکر بوده اند.[۳۴]
باید توجه داشت که بر پایه تعریفی که امروزه در علوم سیاسی از خشونت رایج است (کاربرد نیرو در غیر جای خود یا بر خلاف قانون)،[۳۵] چنین اعمال قدرت و زوری خشونت نیست. - حتی در مراتب عملی و شدید نهی از منکر نیز آداب معاشرت اسلامی باید رعایت شوند و از بدرفتاری و حتی بدزبانی مانند سرزنش و توهین که موجب از بین رفتن حرمت و آبرو و در نتیجه برافروخته شدن آتش لجاجت می شوند و گناهکار را در پیمودن راه تبهکاری جسورتر می کنند، باید پرهیز شود؛
چنان که امام علی (علیه السلام) فرموده اند، از کسی که خود را بی ارزش و سبک می شمارد، نمی توان امید خیر و صلاح داشت: «مَن هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فَلَا تَرْجُ خَیْرَهُ»؛[۳۶] - تجاوز از حد در نهی از منکر چنانچه به ضرری بر فاعل منکر بینجامد، موجب ضمان است؛[۳۷]
خیر خواهی و دلسوزی در امر به معروف و نهی از منکر
از بهترین عوامل زمینه ساز برای اثرگذاری دعوت دینی و امر به معروف و نهی از منکر، خیرخواهی و دلسوزی است. چنانچه آمر به معروف و ناهی از منکر به مخاطب خود نشان دهد که دلسوز و خیرخواه اوست و امر و نهی و دعوت او از سر خیرخواهی و دلسوزی است، امر و نهی ناصحانه او موثر واقع می شوند.
راز موفقیت انبیای الهی (علیهم السلام) در همین نکته بود که مردم می دانستند آنان در پی منافع شخصی و مطامع دنیوی و مادی نیستند و هدفی جز اصلاح پیروان خود ندارند.
حضرت امیرمومنان علی (علیه السلام) در تبیین وظایف امام امت اسلامی به «پند و اندرز و خیر خواهی» اشاره می کند: بر عهده امام چیزی نیست جز آنچه خداوند بر ذمه وی نهاده است: کوتاهی نکردن در موعظت، کوشش در نصیحت [خیر خواهی و دلسوزی]، زنده کردن سنت و اجرای حدود بر مستحقان و رساندن سهم های بیت المال به نیاز مندان آن.[۳۸]
روشن است که ویژگی دلسوزی و خیر خواهی آمر به معروف و ناهی از منکر نیز با امر و نهی خشن ناسازگار است.
نتیجه گیری
دقت و توجه به شرایط و احکام ویژه امر به معروف و نهی از منکر، بطلان توهم خشونت گرایی اسلام را آشکار می سازد؛ زیرا این دستور دینی نه حقی را از کسی سلب می کند و نه مانع رسیدن صاحب حق به حق مشروع خود خواهد بود؛ چنان که اجرای حدود و تعزیرات قضایی نیز هرگز برای خشونت گرایی بستر سازی نمی کند؛ یعنی درمان بیمار یا علاج بیماری فردی یا جمعی اگر با قطع عضو فاسد همراه باشد. مهری است به صورت قهر و وصلی است در جامه فصل و رحمتی است در کسوت غضب که روا بودن آن بر کسی پوشیده نیست.
پی نوشت ها
[۱]. مجمع البحرین؛ ج۳، ص۱۵۹.
[۲]. تسنیم؛ ج۱۸، ص۱۶۰.
[۳]. ر.ک: فرهنگ علوم سیاسی؛ ص۴۵۳.
[۴]. نازعات: ۲۴.
[۵]. طه: ۴۳-۴۴.
[۶]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۴، ص ۱۵۴.
[۷]. بقره: ۱۵۹.
[۸]. اعراف: ۱۵۷.
[۹]. نحل: ۱۲۵.
[۱۰]. بقره: ۴۴.
[۱۱]. مشکات الانوار فی غرر الاخبار؛ ص ۴۷.
[۱۲]. بقره: ۸۳.
[۱۳]. التفسیر المنسوب الى الامام الحسن العسکری؛ ص ۳۵۳-۳۵۴
[۱۴]. ر.ک: همان.
[۱۵]. اسراء: ۵۳.
[۱۶]. ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج ۱۳، ص۱۱۸. ترجمه قرآن بر اساس المیزان؛ ص ۲۸۷.
[۱۷]. انعام: ۱۰۸.
[۱۸]. نساء: ۶۳.
[۱۹]. نساء: ۵.
[۲۰]. اسراء: ۲۸.
[۲۱]. طه : ۴۴.
[۲۲]. احزاب: ۷۰.
[۲۳]. انعام: ۱۵۲.
[۲۴]. لقمان: ۱۳.
[۲۵]. برای نمونه ر.ک: بقره: ۱۵۳ ،۱۷۲، ۱۷۸، ۱۸۳، ۲۰۸ و ۲۵۴.
[۲۶]. برای نمونه ر.ک: اعراف: ۲۶، ۲۷، ۳۱ و ۳۵.
[۲۷]. برای نمونه ر.ک: بقره: ۴۰، ۴۷ و ۱۲۲.
[۲۸]. برای نمونه ر.ک: بقره: ۲۱ و ۱۶۸.
[۲۹]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ ج ۲، ص ۷۹۵. تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب؛ ج۳، ص۱۶۱.
[۳۰]. ر.ک: تسنیم؛ ج ۴، ص۲۵.
[۳۱]. الکافی؛ ج۲، ص۹۱.
[۳۲]. ر.ک: آداب معاشرت؛ ص ۵۸-۵۹.
[۳۳]. ر.ک: المقنعه؛ ص۸۰۹.
[۳۴]. ر.ک: تسنیم؛ ج ۱۵، ص۲۹۱. تحریر الوسیله (ترجمه فارسی)؛ ج۱، ص ۵۴۶.
[۳۵]. ر.ک: فرهنگ علوم سیاسی؛ ص ۴۵۳.
[۳۶]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم؛ ش۵۶۵۷.
[۳۷]. تحریر الوسیله (ترجمه فارسی)؛ ج۱، ص۵۴۵.
[۳۸]. نهج البلاغه؛ خطبه ۱۰۵، ص۱۵۶.
منابع
- قرآن کریم
- جوادی آملی، عبد الله؛ تسنیم؛ قم: مرکز نشر اسراء، ۱۳۷۸ش.
- طباطبایی، سید محمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ چ۵، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق.
- امام خمینی؛ تحریر الوسیله (ترجمه فارسی)؛ ترجمه موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چ۱، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،۱۳۸۵ش.
- سید رضى، محمد بن حسین؛ نهج البلاغه (للصبحی صالح)؛ تحقیق صبحی صالح؛ قم: انتشارات هجرت، ۱۴۱۴ق.
- تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد؛ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم؛ تحقیق مصطفی درایتی، چ۱، قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۳۶۶ش.
- آقا بخشی، علی و مینو افشار راد؛ فرهنگ علوم سیاسی؛ تهران: [بی نا]، ۱۳۸۶ش.
- شیخ مفید؛ المقنعه؛ چ۱، قم: کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۳ش.
- مقدس نیا و محمدی؛ آداب معاشرت؛ مجموعه آثار پژوهشکده تحقیقات اسلامی زمزم۸.
- کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی (ط اسلامیه)؛ تحقیق علی اکبر غفاری و محمد آخوندی؛ چ۴، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
- طبرسی، فضل بن حسن؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ تحقیق محمد جواد بلاغی؛ چ۳، تهران: انتشارات ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
- قمی مشهدی، محمد بن محمد رضا؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب؛ تحقیق حسین درگاهی؛ چ۱، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸ش.
- صفوی سید محمدرضا؛ ترجمه قرآن بر اساس المیزان همره با توضیحات و نکات تفسیری؛ قم: نشر فقه، ۱۳۸۷ش.
- مازندرانی، محمد صالح بن احمد؛ شرح الکافى، الأصول والروضه؛ تحقیق ابوالحسن شعرانی؛ تهران: المکتبه الاسلامیه، ۱۳۸۲ق.
- محمدباقر، بن محمد؛ ملاذ الأخیار فی فهم تهذیب الأخبار؛ تحقیق سید مهدی رجایی؛ قم: کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۶ق.
- ابن بابویه (شیخ صدوق)، محمد بن علی؛ الأمالی: محمد بن علی؛ چ۶، تهران: کتابچی، ۱۳۷۶ش.
- حسن بن على (امام) یازدهم؛ التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری (علیه السلام)؛ تحقیق مدرسه المهدی ( علیه السلام)؛ چ۱، قم: مدرسه المهدی (علیه السلام)، ۱۴۰۹ق.
- حسین استرآبادی،سید شرف الدین علی؛ تأویل الآیات الظاهره؛ چ۱، قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۰۹ق.
- طبرسی، علی بن حسن؛ مشکات الانوار فی غرر الأخبار؛ چ۲، نجف: المکتبه الحیدریه، ۱۳۴۴ش.
- ابن بابویه (شیخ صدوق)، محمد بن علی؛ علل الشرائع؛ قم: کتابفروشی داوری، ۱۳۸۵ش/ ۱۹۶۶م.
- طریحی، فخرالدین بن محمد؛ مجمع البحرین؛ تحقیق احمد حسینی اشکوری؛ چ۳، تهران: مرتضوی، ۱۳۷۵ش.
- طوسى، محمد بن حسن؛ النهایه فى مجرد الفتاوی؛ چ۲، بیروت: دار الکتب المعارف الاسلامیه،۱۴۱۳ق.
اقتباس از کتاب خشونت اجتماعی از منظر قرآن کریم؛ علی مدبر(اسلامی)، انتشار یافته توسط پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.