- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بر طبق سنت پدر بزرگش عبدالمطلب در غار حرا به اعتکاف و عبادت می پرداخت و در همین غار حرا وحی بر او نازل گردید.
مکه شهری است که در اطراف آن تپه های متعدد قرار گرفته و اعراب آن تپه ها را به اسم کوه می خوانند. یکی از آن تپه ها موسوم است به «جبل النور» و غار حرا بالای آن کوه قرار گرفته و از آن جا تا خانه محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بیش از یک کیلومتر و نیم راه نبوده است.
ارتفاع غار حرا به قدری است که انسان می تواند در آن بایستد بدون این که سرش به سقف بخورد. طول غار هم به قدری است که انسان می تواند در آن دراز بکشد. با توجه به این که مدخل غار رو به کعبه است از داخل غار کعبه قابل مشاهده است.[۱]
کوه حرا در شمال مکه قرار دارد. به فاصله نیم ساعت می توان به قله آن صعود نمود. ظاهر این کوه را تخته سنگ های سیاهی تشکیل می دهد و کوچک ترین آثار حیات در آن دیده نمی شود. قسمتی از داخل غار حرا که در این کوه قرار دارد با نور خورشید روشن می شود و قسمت های دیگر آن در تاریکی دائمی فرو رفته است.[۲]
غار حرا محل مناسب برای اعتکاف
ابن اثیر مى نویسد: «عبد المطلب» نخستین کسى بود که در کوه «حرا» به اعتکاف پرداخت و چون ماه رمضان مى رسید، به کوه «حرا» مى رفت و در تمام ماه بی نوایان را اطعام مى کرد و در صد و بیست سالگى وفات یافت.[۳]
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) قبل از بعثت در غار حرا به اعتکاف می پرداخت و در همین غار وحی بر او نازل گردید. على (علیه السلام) مى گوید:
«و لقد کان یتجاور فى کلّ سنه بحراء، فأراه و لا یراه غیرى …»[۴] یعنی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هر سال مدتى را در کوه «حرا» به عزلت و تنهایى مى گذراند و پیش از رسیدن وحى خواب هاى صادق مى دید و خلوت و تنهایى را بیش از هر چیز دوست مى داشت و در دره هاى مکه بر هر سنگ و درختى که گذر مى کرد درود: «السلام علیک یا رسول اللّه» را مى شنید، و چون به راست و چپ و پشت سر مى نگریست چیزى جز درخت و سنگ نمى دید.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در موقع اعتکاف در کوه «حرا» که به گفته «ابن اسحاق» در هر سال یک ماه، و بر حسب بعضى روایات، ماه رمضان بود، مساکین را اطعام مى کرد، و چون اعتکافش به پایان مى رسید، به مکه باز مى گشت و پیش از آن که به خانه اش باز گردد هفت بار یا هر چه خدا مى خواست گرد کعبه طواف مى کرد، و آنگاه به خانه اش مى رفت.[۵]
غار حرا شاهد حوادثی است که امروز هم مردم به عشق استماع این حوادث از زبان حال آن غار ، به سوی آن می شتابند و با تحمل رنج های فراوان خود را به آستانه آن می رسانند که از آن، سرگذشت «وحی» و قسمتی از زندگی آن رهبر بزرگ جهان بشریت را استفسار کنند. غار حرا نیز با زبان حال خود می گوید: این نقطه عبادت گاه «عزیز قریش» است.
او شب ها و روزها، پیش از این که به مقام رسالت برسد، در غار حرا به سر می برد. وی این نقطه دور از غوغا را به منظور عبادت و پرستش انتخاب کرده بود. تمام ماه رمضان ها را در این نقطه می گذراند و در غیر این ماه گاه بیگاهی به آنجا پناه می برد. حتی همسر عزیز او می دانست که هر موقعی عزیز قریش به خانه نیاید، به طور قطع در کوه حرا مشغول عبادت است. هر موقع که کسانی را دنبال او می فرستاد، او را در آن نقطه در حالت تفکر و عبادت پیدا می نمودند. [۶]
هیچ کسی نمی داند که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در غار حرا راجع به چه موضوع های به خصوص فکر می کرد ولی به طوری که خود او طبق نوشته «ابن هشام» به حضرت خدیجه گفته است در آن غار در فکر امور دنیوی نبوده است.[۷]
آمادگی برای دریافت وحی الهی
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) پیش از آنکه به مقام نبوت برسد، درباره دو موضوع بیشتر فکر می کرد:
۱. او در ملکوت زمین و آسمان به تفکر می پرداخت. در سیمای هر موجودی نور خدا، قدرت خدا و علم خدا را مشاهده می کرد و از این طریق روزنه هایی از غیب به روی خود می گشود.
۲. درباره وظیفه سنگینی که بر عهده او گذارده خواهد شد فکر می کرد. اصلاح جامعه در آن روز با آن فساد و انحطاط در نظر او کار محالی نبود، ولی اجرای برنامه اصلاحی نیز خالی از رنج و مشقت نبود. از این لحاظ فساد زندگی مکیان و عیاشی قریش را می دید و در نحوه اصلاح آنان به فکر فرو می رفت. ناراحتی در چهره او نمایان می شد، ولی از آن جا که مامور به بازگویی حقایق نبود از بازداری مردم خود داری می فرمود.[۸]
وحی الهی از غار حرا بر حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) آغاز گردید. جای شک نیست که رو به رو شدن با فرشته، آمادگی خاصی لازم دارد. تا روح شخص بزرگ و نیرومند نباشد، تاب تحمل بار نبوت و ملاقات فرشته را نخواهد داشت. «امین قریش» این آمادگی را به وسله عبادت های طولانی، تفکرهای ممتد و عنایات الهی به دست آورده بود.
پس از مدتی لذت بخش ترین ساعات برای او، ساعت خلوت و عبادت در حال تنهایی بود. او به همین حال به سر می برد تا این که در روز مخصوص فرشته ای با لوحی فرود آمد و آن را در برابر او گرفت و به او گفت: «اقرء» یعنی بخوان. او از آن جا که امی و درس نخوانده بود، پاسخ داد که من توانایی خواندن ندارم. فرشته وحی او را سخت فشرد، سپس درخواست خواندن کرد و همان جواب را شنید.
فرشته بار دیگر او را سخت فشار داد. این عمل سه بار تکرار شد و پس از فشار سوم ناگهان در خود احساس کرد می تواند لوحی را که در دست فرشته است، بخواند. در این موقع آیات را که در حقیقت دیباچه کتاب سعادت بشر به شمار می رود خواند.[۹]
اولین آیاتی که بر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده همین آیات سوره علق است که می فرماید: «اقْرَاْ بِاسْمِ رَبّکَ الَّذى خَلَقَ- خَلَقَ اْلِانْسانَ مِنْ عَلَقٍ- اقْرَأْ وَ رَبُکَ اْلَاکْرَمُ- الَّذى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ- عَلَّمَ اْلِانْسانَ ما لَمْ یَعْلَم؛ بخوان به نام پروردگارت که جهان را آفرید- همان کس که انسان را از خون بستهاى خلق کرد- بخوان که پروردگارت از همه گرامىتر است- همان کسى که به وسیله قلم تعلیم داد، و به انسان آنچه را نمىدانست آموخت»
این آیات که از نخستین جرقه هاى وحى بر قلب پاک پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) در جبل النور، و در غار حرا حکایت مى کند با مسئله معرفت شروع و با معرفت پایان مى گیرد.
نخست از قرائت که یکى از ابزار شناخت است، سخن مى گوید، و در آخر نیز از معلم بزرگ عالم هستى یعنى خداوند که انسان شاگرد کوچک دبستان او است بحث مى کند.[۱۰]
جبرئیل با نزول این آیات ماموریت خود را انجام داد و پیامبر نیز پس از نزول وحی از کوه حرا پائین آمد و به سوی خانه خدیجه رهسپار شد.[۱۱]
البته در باراولین وحی و چگونگی آن سخنان دیگری هم گفته شده است که با روایات شیعه و سخنان اهل بیت (علیهم السلام) سازگاری ندارد. مثلا این که گفته شده است پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نمی دانست که چه اتفاقی افتاده است و توسط همسرش حضرت خدیجه نزد ورقه بن نوفل رفته و او گفته است که این وحی الهی و او به پیامبری مبعوث گردیده است واقعیت ندارد.
نتیجه گیری
پیش از این که پیامبر گرامی اسلام به نبوت مبعوث گردد، پیوسته در تفکر، عبادات و یاد خدا به سر می برد. آن حضرت برای این امر غار حرا را که در نزدیکی مکه بود انتخاب کرد و در آنجا به اعتکاف و عبادت پرداخت. سرانجام آن حضرت پس از عبادات طولانی و اعتکاف، در همین غار با فرشته وحی رو به رو شد و به مقام نبوت مبعوث گردید و رسالت خود را آغاز نمود.
نویسنده: حمیدالله رفیعی
پی نوشت ها
[۱] . محمد پیغمبری که از نو باید شناخت، ص۵۵.
[۲] . فروغ ابدیت، ج۱، ص ۲۱۸.
[۳] . تاریخ پیامبر اسلام، ص۵۰
[۴] . نهج البلاغه، خطبه ۱۹۰.
[۵] . تاریخ پیامبر اسلام، ص۸۳.
[۶] . فروغ ابدیت، ج۱، ص۲۱۸.
[۷] . محمد پیغمبری که که از نو باید شناخت، ص۵۵.
[۸] . همان، ص۲۱۸-۲۱۹.
[۹] . فروغ ابدیت، ج۱، ص ۲۱۹.
[۱۰] . پیام قرآن، ج۱، ص ۶۴.
[۱۱] . فروغ ابدیت، ج۱، ص۲۱۹.
منابع
۱. قرآن کریم
۲. نهج البلاغه
۳. آیتی، ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تهران، دانشگاه تهران، چ۶، ۱۳۷۸ش.
۴. سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چ۸، ۱۳۷۲ش.
۵. کنستان ویرژیل گیورگیوٍ، محمد پیغمبری که از نو باید شناخت، ترجمه ذبیح الله منصوری، تهران، نگارستان کتاب، چ۱۰، ۱۳۸۱ش.
۶. مکارم شیرازى، ناصر، پیام قرآن، تهران، دار الکتب الإسلامیه ، چ ۹، ۱۳۸۶ ش.