- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 28 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
یکی از موضوعات قابل بحث در ماه مبارک رمضان، ادعیه روزانه این ماه است. هر یک از دعاهای این ماه حاوی چند پیام تربیتی است. در این مقاله از هر دعای روزانه، یک پیام گزینش شده و مطالبی جهت ارائه یک سخنرانی، به صورت مختصر و فشرده بیان شده است. مبلغان محترم می توانند مطالب مربوط به هر روز را با عنایت به دعای آن روز که در مفاتیح الجنان آمده است، براساس ذوق و سلیقه خود به عنوان یک سخنرانی ارائه کنند.
روز اول: هوشیاری
نشانه های غفلت
۱ – پند نگرفتن از حوادث دنیا: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «اغفل الناس من لم یتعظ بتغیر الدنیا من حال الی حال (۱) ؛ غافلترین مردم کسی است که از دگرگونی های دنیا پند نگیرد.»
دلت گر که یک لحظه غافل نشیند
خدنگ بلا بر دل دل نشیند
سر شب سر قتل و تاراج داشت
سحرگه نه تن سر نه سر تاج داشت
۲ – بیهوده گذراندن عمر: قال علی علیه السلام: «کفی بالمرء غفله ان یضیع عمره فیما لا ینجیه (۲) ؛ تضییع عمر در راهی که موجب نجات انسان نمی شود، برای غفلت کفایت می کند.»
ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
۳ – سرگرمی (بی فکری.: قال لقمان لابنه: «للغافل ثلاث علامات: اللهو و السهو و النسیان؛ (۳) لقمان به فرزندش گفت: غافل سه نشانه دارد: سرگرمی، حواس پرتی، فراموشی.»
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
نتایج غفلت:
۱ – نادانی: قال علی علیه السلام: «من غفل جهل؛ (۴) غافل نادان است.»
۲ – قساوت قلب: قال الباقر علیه السلام: «ایاک والغفله ففیها تکون قساوه القلب؛ (۵) از غفلت بپرهیز، زیرا در آن قساوت قلب است.»
۳ – هلاکت: قال علی علیه السلام: «من طالت غفلته تعجلت هلکته؛ (۶) کسی که غفلتش طولانی شد، زود هلاک می شود.»
۴ – مردن قلب: قال علی علیه السلام: «من غلبت علیه الغفله مات قلبه؛ (۷) کسی که غفلت بر او غلبه کرد قلبش می میرد.»
۵ – از دست دادن بصیرت: قال علی علیه السلام: «دوام الغفله تعمی البصیره؛ (۸) ادامه غفلت بینش را کور می کند.»
۶ – خسران: قال علی علیه السلام: «من حاسب نفسه ربح و من غفل عنها خسر؛ (۹) کسی که نفس خویش را محاسبه کند، سود برد و آنکه از آن غفلت ورزد زیان بیند.»
عوامل غفلت
۱ – اموال و اولاد: قرآن کریم می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا لا تلهکم اموالکم و لا اولادکم عن ذکر الله » (۱۰) ؛ «ای اهل ایمان! مبادا هرگز مال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل کند.»
۲ – امکانات رفاهی: قرآن کریم می فرماید: «و لکن متعتهم و آبائهم حتی نسوا الذکر» (۱۱) ؛ «لکن تو این کافران و پدرانشان را متمتع به دنیا و نعمت های دنیا گردانیدی تا آنکه از فرط سرگرمی به دنیای فانی، ذکر و قرآن تو را فراموش کردند.»
۳ – فزونی طلبی: «الهکم التکاثر» (۱۲) ؛ «بفریفت شما را فزونی جستن.»
این نوبت توست دیگرت نوبت نیست
این فرصت توست دیگرت فرصت نیست
بر خاک مریز باوه هستی را
چون جام تهی شد دگرت مهلت نیست (۱۳)
روز دوم: قرآن
جایگاه قرآن
«لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیه الله » (۱۴) ؛ «[ای رسول ]اگر ما این قرآن را بر کوه نازل می کردیم مشاهده می کردی که کوه از ترس خدا خاشع و ذلیل و متلاشی می گشت.»
برخی از ویژگی های قرآن
۱ – وسیله رحمت و هدایت: «هدی و رحمه للمؤمنین » (۱۵) ؛ «هدایت و رحمت برای مؤمنان است.»
۲ – رهبر: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «علیکم بالقرآن فاتخذوه اماما قائدا؛ (۱۶) بر شما باد به قرآن، آن را پیشوا و رهبر خویش قرار دهید.»
۳ – برترین گفتار: «الله نزل احسن الحدیث » (۱۷) ؛ «خداوند برترین گفتار را نازل کرد.»
۴ – شفای دردها: «ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمه » (۱۸) ؛ «ما آنچه از قرآن می فرستیم شفای دل و رحمت است.»
۵ – جامعیت: قال رسول الله صلی الله علیه و آله «من اراد علم الاولین و الاخرین فلیقرء القرآن؛ (۱۹. هر کس علم اولین و آخرین خواهد، قرآن بخواند.»
ملا صدرا در مقدمه تفسیر سوره مبارکه واقعه می فرماید: «بسیاری به مطالعه کتب حکما پرداختم تا آنجا که گمان کردم کسی هستم ولی همین که چشم بصیرتم باز شد، خود را از علوم واقعی خالی دیدم، در آخر عمرم به فکر فرو رفتم که به سراغ تدبر در قرآن و روایات محمد و آل محمد بروم. من یقین کردم که کارم بی اساس بوده است. زیرا در طول عمرم به جای نور در سایه ایستاده بودم. از غصه جانم آتش گرفت و قلبم شعله کشید تا رحمت الهی دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا کرد و شروع به تفسیر و تدبر در قرآن کردم، در خانه وحی را کوبیدم درها باز شد و پرده ها کنار رفت و دیدم فرشتگان به من می گویند: سلام علیکم طبتم فادخلواها خالدین. من که اکنون دست به نوشتن اسرار قرآن زده ام، اقرار می کنم که قرآن دریای عمیقی است که جز با لطف الهی امکان ورود در آن نیست ولی چه کنم عمرم رفت، بدنم ناتوان، قلبم شکسته، سرمایه ام کم، ابزار کارم ناقص و روحم کوچک است.» (۲۰)
مرحوم فیض کاشانی در رساله انصاف می فرماید: «من مدت ها در مطالعه مجادلات متکلمین فرو رفتم و کوشش ها کردم ولی همان بحث ها ابزار جهل من بود. مدت ها در راه فلسفه به تعلم و تفهم پرداختم و بلند پروازی هایی را در گفته هایشان دیدم، مدت ها در گفت و گوهای این و آن بودم، و کتاب و رساله ها نوشتم و گاهی میان سخنان فلاسفه و متصوفه و متکلمین جمع بندی می کردم و حرف ها را به هم پیوند می دادم، ولی در هیچ یک از علوم دوایی برای دردم و آبی برای عطشم نیافتم. بر خود ترسیدم و به سوی خدا فرار و انابه کردم، تا خداوند مرا از طریق تعمق در قرآن و حدیث هدایتم کرد.»
امام خمینی رحمه الله می فرماید: «و این جانب از روی جد؛ نه تعارف معمولی می گویم که از عمر به باد رفته خود تاسف دارم. شما ای فرزندان برومند اسلام! حوزه ها و دانشگاه ها را به شؤونات قرآن و ابعاد بسیار مختلف آن توجه دهید، تدریس قرآن را در هر رشته ای محط نظر و مقصد اعلی (نه در حاشیه. قرار دهید. مبادا خدای نخواسته در آخر عمر که ضعف و پیری بر شما هجوم کرد از کرده ها پشیمان و تاسف بر ایام جوانی بخورید همچون نویسنده.» (۲۱)
روز سوم: جهالت
برخی از نتایج جهل
۱ – انحراف عقیدتی: «یظنون بالله غیر الحق ظن الجاهلیه » (۲۲. ؛ «به خداوند گمان ناروا می برند، گمان جاهلیت.»
۲ – خودبزرگ بینی
۳ – خود محوری
۴ – تخطئه دیگران
۵ – گمراه دانستن دیگران
۶ – انکار و تکذیب
۷ – لجاجت
۸ – خودپسندی
قال علی علیه السلام: «ان الجاهل من عد نفسه بما جهل من معرفه العلم عالما و برایه مکتفیا و لمن خالفه مخطیا و لمن لم یعرف من الامور مضللا و اذا ورد علیه من الامر ما لا یعرفه انکره و کذبه و کان للحق منکرا و فی اللجاجه متجریا و عن طلب العلم متکبرا؛ (۲۳) نادان کسی است که خود را نسبت به نادانسته هایش دانا شمارد و نظر خود را کافی بداند، هر کس با وی مخالفت کند او را در اشتباه پندارد و ناآگاهان را گمراه کند، هرچه را نداند انکار و تکذیب کند، حقیقت را انکار نموده و در لجاجت جری باشد و در طلب دانش، خودپسندی کند.»
پند گفتن با جهول خوابناک
تخم افکندن بود بر شوره خاک
چاک حمق و جهل نپذیرد رفو
تخم حکمت کم دهش ای نیکخو
زانکه جاهل جهل را بنده بود
هر چه پندش می دهی او نشنود (۲۴)
روز چهارم: چشیدن حلاوت ذکر خدا
آثار یاد خدا
۱ – قوت روح: قال علی علیه السلام: «مداومه الذکر قوه الارواح؛ (۲۵) مداومت یاد خدا موجب قدرت جان هاست.»
۲ – زنده دلی: قال علی علیه السلام «فی الذکر حیاه القلوب.» (۲۶)
۳ – روشنی قلب: قال علی علیه السلام: «علیک بذکر الله فانه نور القلوب.» (۲۷)
۴ – اطمینان قلب: قال تعالی: « الا بذکر الله تطمئن القلوب.»
در مناجات الذاکرین می خوانیم:
«الهی لولا الواجب من قبول امرک لنزهتک من ذکری ایاک علی ان ذکری بقدری لا بقدرک … الهی فالهمنا ذکرک فی الخلا و الملا و اللیل و النهار و الاعلان و الاسرار و فی السراء و الضراء و انسنا بالذکر الخفی … استغفرک من کل لذه بغیر ذکرک؛ (۲۸)
خدایا اگر امر تو نبودی، من تو را منزه تر از آن می دانستم که ذکر تو کنم، چون ذکر من به قدر توان من است نه به قدر مقام تو … خدایا ذکرت را در خلوت و جلوت و شب و روز و در ظاهر و باطن و در حال خوشی و ناخوشی به ما الهام فرما و ما را به ذکر خفی مانوس کن … خدایا از هر لذتی غیر از لذت یاد تو طلب بخشش می کنم.»
روز پنجم: عبادت
قال تعالی: «یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم والذین من قبلکم لعلکم تتقون » (۲۹) ؛ «ای مردم، خدایی را بپرستید که آفریننده شما و مخلوقات قبل از شماست، باشد که پارسا و منزه شوید.»
گام اول در بندگی
امام رضا علیه السلام می فرماید: «اول عباده الله معرفته و اصل معرفه الله توحیده (۳۰) ؛ اولین گام بندگی، شناخت خدا و اصل شناخت او به توحید است.»
جایگاه عبادت
۱ – هدف خلقت: قال تعالی: «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون » (۳۱) ؛ «جن و انس را خلق نکردم مگر برای اینکه مرا بپرستند.»
۲ – رستگاری: قال علی علیه السلام: «العباده فوز؛ (۳۲) عبادت رستگاری است.»
۳ – نشانه عنایت خداوند: قال علی علیه السلام: «اذا احب الله عبدا الهمه حسن العباده؛ (۳۳) وقتی خداوند بنده ای را دوست بدارد خوب عبادت، کردن را به او می آموزد.»
۴ – بهترین وسیله تقرب به خدا: قال علی علیه السلام: «ما تقرب متقرب بمثل عباده الله؛ (۳۴) هیچ چیز مانند عبادت انسان را به خدا نزدیک نمی کند.»
شرایط عبادت
۱ – فهم دین: امام سجاد علیه السلام: «لا عباده الا بالتفقه؛ (۳۵) عبادتی کامل نیست مگر با فهم.»
۲ – آگاهی: قال علی علیه السلام: «لا خیر فی عباده لا علم فیها؛ (۳۶) عبادتی که با آگاهی همراه نباشد، خیری در آن نیست.»
۳ – حضور قلب: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «اعبد الله کانک تراه فان کنت لا تراه فانه یراک؛ (۳۷) خدا را آن گونه عبادت کن که گویا او را می بینی و اگر تو او را نمی بینی او تو را می بیند.»
روز ششم: گناه
بعضی از گناهان
۱ – ترک واجبات: قال الصادق علیه السلام: «لا ینظر الله الی عبده و لا یزکیه لو ترک فریضه؛ (۳۸) بنده ای که یکی از واجبات را ترک کند، خداوند به او نظر رحمت نمی کند و او را پاک نمی کند.»
۲ – حرام خواری: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «اذا وقعت اللقمه من حرام فی جوف العبد لعنه کل ملک فی السموات و الارض؛ (۳۹) هرگاه لقمه حرامی در شکم بنده قرار گیرد، ملائک آسمان و زمین او را لعنت می کنند.»
۳ – سحر: قال علی علیه السلام: «من تعلم شیئا من السحر قلیلا او کثیرا فقد کفر؛ (۴۰) هر کسی چیزی از سحر یاد بگیرد، زیاد باشد یا کم کافر شده است.»
۴ – کمک به ستمگران: قال الصادق علیه السلام: «من الکبائر معونه الظالمین و الرکون الیهم؛ (۴۱) کمک به ستمگران و میل به آن ها از گناهان کبیره است.»
کسی که نمی تواند ترک گناه کند چه کند؟
شخصی خدمت وجود مقدس حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام رسید و گفت: من مرد گناهکاری هستم که صبر از گناه ندارم، مرا موعظه کن.
حضرت فرمود: با پنج شرط هرچه می خواهی گناه بکن:
۱ – روزی خدا را نخور، هر چه می خواهی گناه کن: «لا تاکل رزق الله و اذنب ما شئت.»
۲ – جایی پیدا کن که خدا تو را نبیند و هر چه می خواهی گناه کن: «اطلب موضعا لا یراک الله و اذنب ما شئت.»
۳ – از ولایت خدا خارج شو و هر چه می خواهی گناه کن: «اخرج من ولایه الله و اذنب ما شئت.»
۴ – جان به عزرائیل نده و هر چه خواهی گناه کن: «اذا جاءک ملک الموت لیقبض روحک فادفعه عن نفسک و اذنب ما شئت.»
۵ – به جهنم نرو و هر چه می خواهی گناه کن: «اذا ادخلک مالک النار فی النار فلا تدخل فی النار و اذنب ما شئت.» (۴۲)
وای بر حال کسی که آحادش بیش از اعشارش باشد
قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «ان الله تعالی قال: الحسنه عشرا و ازید و السیئه واحده و اغفر فالویل لمن غلبت آحاده اعشاره؛ (۴۳)
خداوند ثواب را ده برابر و بیشتر از ده برابر پاداش می دهد اما کیفر گناه یکی بیش نیست، آن هم ممکن است بخشیده شود. پس وای به حال کسی که یکی های او از ده هایش بیشتر باشد.»
روز هفتم: نماز
وجوب نماز
قال تعالی: «ان الصلوه کانت علی المؤمنین کتابا موقوتا» (۴۴) ؛ «نماز برای اهل ایمان حکمی واجب و لازم است.»
اهمیت نماز
۱ – مقدم بر اعمال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «اول ما ینظر فی عمل العبد فی یوم القیامه فی صلاته؛ (۴۵) اولین چیزی که روز قیامت در اعمال بنده مورد توجه قرار می گیرد، نماز اوست.»
۲ – وسیله تقرب: قال علی علیه السلام: «الصلوه قربان کل تقی؛ (۴۶) نماز وسیله تقرب هر پرهیزکاری است.»
۳ – بهترین اعمال: قال علی علیه السلام: «اوصیکم بالصلاه و حفظها فانها خیر العمل؛ (۴۷) شما را به نماز وحفظ آن سفارش می کنم، بدرستی که بهترین اعمال نماز است.»
۴ – سنگر مبارزه با شیطان: قال علی علیه السلام: «الصلاه حصن من سطوات الشیطان؛ (۴۸) نماز سنگری است برای در امان ماندن از نفوذ شیطان.»
۵ – مانع ضد ارزش ها:قال تعالی: «ان الصلاه تنهی عن الفحشاء و المنکر» (۴۹) ؛ «نماز اهلش را از هر کار زشت باز می دارد.»
آثار ترک و سبک شمردن نماز
۱ – جهنمی شدن:قال تعالی: «فی جنات یتسائلون عن المجرمین ما سلککم فی سقر قالوا لم نک من المصلین » (۵۰) ؛ «بهشتیان سؤال می کنند چه چیزی شما را جهنمی کرد؟ گویند: ما از نمازگزاران نبودیم.»
۲ – محرومیت از الطاف الهی: قال تعالی: «ویل للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون » (۵۱) ؛ «وای بر نمازگزارانی که دل از یاد خدا غافل دارند.»
۳ – دوری از رسول خدا صلی الله علیه و آله: پیامبر اکرم فرمود: «لیس منی من استخف بصلاته؛ (۵۲) کسی که نمازش را سبک بشمارد از من نیست.»
۴ – محرومیت از شفاعت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: پیامبر اکرم فرمود: «لا تنال شفاعتی غدا من اخر الصلاه المفروضه بعد وقتها؛ (۵۳. کسی که نماز واجب را از وقت آن به تاخیر اندازد، در قیامت شفاعت من به او نمی رسد.»
روز هشتم: یتیم نوازی و سیر کردن گرسنگان
قال علی علیه السلام: «الله الله فی الایتام فلا تغبوا فواههم و لایضیعوا بحضرتکم؛ (۵۴) خدا را خدا را درباره ایتام، نکند آنان گاهی سیر و گاهی گرسنه بمانند و حقوقشان ضایع شود.»
آثار و نتایج سرپرستی ایتام
۱ – بهشت: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «من عال یتیما حتی یستغنی عنه اوجب الله عز و جل له بذلک الجنه؛ (۵۵) هر کس یتیمی را سرپرستی کند تا بی نیاز شود، خداوند بهشت را بر او واجب می کند.»
۲- همنشینی با پیامبر صلی الله علیه و آله: پیامبر اکرم فرمود: «انا و کافل الیتیم کهاتین فی الجنه؛ (۵۶. من و کسی که یتیمی را سرپرستی می کند، مانند این دو [انگشت] در بهشت کنار یکدیگر خواهیم بود.»
روز نهم: رحمت خداوند
گسترش رحمت خداوند
قال تعالی: «و رحمتی وسعت کل شی ء»؛ (۵۷) «رحمت من همه موجودات را فرا گرفته است.»
موجبات رحمت خداوند
۱ – احسان و نیکی:قال تعالی: «ان الله قریب من المحسنین » (۵۸) ؛ «البته رحمت خداوند به نیکوکاران نزدیک است.»
۲ – ایمان و اعتقاد به خدا:قال تعالی: «فاما الذین آمنوا بالله واعتصموا به فسیدخلهم فی رحمه منه.» (۵۹)
۳ – یاد خدا: قال علی علیه السلام: بذکر الله تستنزل الرحمه؛ (۶۰) رحمت خداوند به واسطه ذکر او نازل می شود.»
۴ – عفو وگذشت: قال علی علیه السلام: «بالعفو تنزل الرحمه؛ (۶۱) رحمت به واسطه عفو و بخشش نازل می شود.»
۵ – اطاعت خدا و رسول:قال تعالی: «و اطیعوا الله و الرسول لعلکم ترحمون » (۶۲) ؛ «از خدا و رسول اطاعت کنید که مشمول حمت خدا شوید.»
۶ – اندیشه و تفکر: قال علی علیه السلام: «رحم الله امرءا تفکر فاعتبر.» (۶۳)
۷ – موعظه پذیری: قال علی علیه السلام: «رحم الله امرءا اتعظ (۶۴) ؛ انسان پندپذیر مشمول رحمت خداست.»
۸ – استغفار: قال تعالی: «لولا تستغفرون الله لعلکم ترحمون » (۶۵) ؛ «چرا از کردار زشت استغفار بدرگاه خدا نمی کنید تا شاید مشمول رحمت خدا شوید.»
۹ – ترحم بر ضعفا: قال علی علیه السلام: «رحمه الضعفاء تستنزل الرحمه؛ (۶۶) ترحم بر ضعیفان موجب نزول رحمت خداست.»
۱۰ – مراقبه: قال علی علیه السلام: «رحم الله عبدا راقب ذنبه و خاف ربه؛ (۶۷) خداوند رحمت کند کسی را که گناهانش مد نظرش باشد و از خدا بترسد.»
روز دهم: سعادت
تعریف سعادت
قال الصادق علیه السلام: «السعاده سبب خیر تمسک به السعید فیجره الی النجاه (۶۸) ؛ سعادت وسیله خیری است که سعادتمند به کمک آن به رستگاری رهنمون می شود.»
سعادتمند کیست؟
۱ – مخلص: قال علی علیه السلام: «السعید من اخلص الطاعه (۶۹) ؛ سعادتمند کسی است که طاعتش را برای خداوند خالص گرداند. »
۲ – پیروان علی علیه السلام: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «یا علی ان السعید، کل السعید، حق السعید من اطاعک و تولاک من بعدی (۷۰) ؛ یا علی! سعادتمند کامل و حقیقی کسی است که بعد از من، از تو اطاعت کند و پس از من ولایت تو را بپذیرد.»
۳ – اهل محاسبه: قال علی علیه السلام: «من حاسب نفسه سعد (۷۱) ؛ کسی که به محاسبه نفس بپردازد، سعادتمند می شود.»
۴ – همنشین علما: قال علی علیه السلام: «جالس العلماء تسعد (۷۲) ؛ با دانشمندان همنشین باش تا سعادتمند شوی.»
۵ – فرزند صالح داشتن: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «من سعاده الرجل الولد الصالح (۷۳) ؛ فرزند صالح از سعادت انسان است. »
روز یازدهم: توفیق احسان
احسان چیست؟
۱ – سرشت نیکان: قال علی علیه السلام: «الاحسان عزیزه الاخیار؛ (۷۴) احسان سرشت نیکوکاران است.»
۲ – زینت علم: قال علی علیه السلام: «زینه العلم الاحسان؛ (۷۵) احسان زینت علم است.»
۳ – اوج ایمان: قال علی علیه السلام: «راس الایمان الاحسان؛ (۷۶) احسان راس ایمان است.»
آثار و نتایج احسان
۱ – عنایت خداوند:قال تعالی: «ان الله لمع المحسنین » (۷۷) ؛ «خداوند با نیکوکاران است.»
۲ – محبت الهی:قال تعالی: «احسنوا ان الله یحب المحسنین » (۷۸) ؛ «نیکی کنید بدرستی که خداوند نیکوکاران را دوست دارد.»
۳ – بذر دوستی: قال علی علیه السلام: «الاحسان الی المسیئ یستصلح العدو (۷۹) ؛ نیکی به بد رفتار، دشمن را اصلاح می کند.»
۴ – هدایت:قال تعالی: «تلک آیات الکتاب هدی و رحمه للمحسنین » (۸۰) ؛ «این است آیات کتاب [خدای حکیم] که رحمت و هدایت است برای نیکوکاران.»
۵ – رحمت الهی:قال تعالی: «ان رحمت الله قریب من المحسنین » (۸۱) ؛ «البته رحمت خداوند به نیکوکاران نزدیک است.»
۶ – رفعت و بزرگی: قال علی علیه السلام: «مع الاحسان تکون الرفعه؛ (۸۲) بلندی مرتبه و مقام به وسیله نیکوکاری به دست می آید.»
۷ – عاقبت به خیری: قال علی علیه السلام: «من احسن الی الناس حسنت عواقبه؛ (۸۳) هر کس به مردم نیکی کند، عاقبت به خیر خواهد شد.»
روز دوازدهم: عفاف
فضیلت عفاف
۱ – برترین عبادت: قال الصادق علیه السلام: «افضل العباده العفاف (۸۴) ؛ بهترین عبادت پاکدامنی است.»
۲ – مقام ملک: قال علی علیه السلام: «ما المجاهد فی سبیل الله باعظم اجرا ممن قدر فعف کاد العفیف ان یکون ملکا من الملائکه؛ (۸۵. مجاهد در راه خدا پاداشش بیشتر از کسی نیست که در حالی که امکانات گناه دارد، پاکدامنی می کند. ای بسا پاکدامنی که ملکی از ملائک بوده باشد.»
۳ – اساس نیکی ها: قال علی علیه السلام: «العفه راس کل خیر (۸۶) ؛ پاکدامنی در راس تمام نیکی هاست.»
۴ – زکات زیبایی: قال علی علیه السلام: «زکاه الجمال العفاف (۸۷) ؛ زکات زیبایی پاکدامنی است.»
موجبات عفاف
۱ – رضایت به کفاف: قال علی علیه السلام: «الرضا بالکفاف یؤدی الی العفاف (۸۸)؛ راضی بودن به آنچه کفایت کند، موجب پاکدامنی می شود.»
۲ – غیرت: قال علی علیه السلام: «قدر الرجل علی قدر همته و عفته علی قدر غیرته (۸۹) ؛ شخصیت مرد به اندازه همت او و پاکدامنی او به اندازه غیرت اوست.»
۳ – قناعت: قال علی علیه السلام: «اصل العفاف القناعه (۹۰) ؛ اصل عفت، قناعت است.»
۴ – عقل: قال علی علیه السلام: «من عقل عف (۹۱) ؛ عاقل پاکدامن است.»
روز سیزدهم: تقوی
تقوی چیست؟
از امام صادق علیه السلام در مورد تفسیر تقوی سؤال شد، حضرت فرمود: «ان لا یفقدک الله حیث امرک و لا یراک حیث نهاک؛ (۹۲) تقوی آن است که خداوند تو را در جایی که امر فرموده غایب و در جایی که نهی فرموده حاضر نبیند.»
آثار و نتایج تقوی
۱ – نزول رحمت:قال تعالی: «و لو ان اهل القری آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء والارض » (۹۳) ؛ «چنان که مردم آبادی ها همه ایمان و تقوا داشتند، درهای رحمت آسمان و زمین را برای آن ها می گشودیم.»
۲ – خیر دنیا و آخرت: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «من رزق التقی رزق خیر الدنیا والاخره؛ (۹۴) هر کس را تقوا روزی شود خیر دنیا و آخرت نصیبش شده است.»
۳ – کرامت:قال تعالی: «ان اکرمکم عندالله اتقیکم » (۹۵) ؛ «گرامی ترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.»
۴ – داروی امراض روحی: قال علی علیه السلام: «ان تقوی الله دواء قلوبکم (۹۶) ؛ تقوا دوای دردهای روحی شماست.»
۵ – قبولی اعمال:قال تعالی: «انما یتقبل الله من المتقین » (۹۷) ؛ «خداوند اعمال را از متقین می پذیرد.»
۶ – عزت: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «من اراد ان یکون اعز الناس فلیتق الله (۹۸) ؛ هر کس می خواهد عزیزترین مردم باشد، تقوا پیشه کند.»
روز چهاردهم: امتحانات الهی
زندگی برای هیچ کس به یک منوال نیست. گاهی انسان در غم و اندوه و بلا بسر می برد وزمانی در رفاه و آسایش و هیچ کس را پیدا نمی کنیم که در تمام دوران عمرش همواره مبتلا و یا همیشه در خوشی و راحتی باشد. اما هیچ یک از بلا یا خوشی نشانه بدی یا خوبی صاحب آن نیست، بلکه گاهی آسایش بیش از حد ریشه در استدراج دارد و گرفتاری نشانه لطف خداوند است برای کسب مقامات بالاتر.
آنچه مسلم است این است که در نظام طبیعت بدون آزمون و گرفتاری نمی توان به مراتب افراد واقف شد و اغلب افراد قبل از آزمایش خود را از موفق ترین افراد می دانند. پس وجود بلاها و ابتلائات برای شناخت درجات انسانی افراد ضروری است و اگر انسان به حال خود گذاشته شود حب نفس او را وادار به خودپسندی و طغیان خواهد کرد. خداوند می فرماید:«ولو بسط الله الرزق لعباده لبغوا» (۹۹) ؛ «اگر خداوند سفره روزی بندگان را بگستراند، طغیان خواهند کرد.»
اما بلاها و امتحانات الهی گاهی کیفری اند و گاهی درجه ای و ضمنا گاهی فردی اند و زمانی جمعی وگروهی. تصویر تقسیم مذکور چنین است:
بلاها
۱ – فردی
الف: کیفری: مثل از پا در آمدن نمرود توسط پشه
ب: درجه ای: «و اذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن »
۲ – اجتماعی
الف: کیفری: مثل طوفان نوح
ب: درجه ای: مثل جریان شعب ابی طالب
اگر بلا درجه ای باشد، باید به استقبالش رفت چون ناز پرورده تنعم نبرد راه به جایی.
چنانکه گوشت خام به آتش پخته شود و تا پخته نشود شایسته خوان ملوک نگردد، آدمی هم خام است و جز به آتش مصائب و بلیات پخته نشود و تا پخته نشود شایسته بساط ملک الملوک جل جلاله نشود.
این بلای دوست تطهیر شماست
علم او بالای تدبیر شماست
پوست از دارو بلاکش می شود
چون ادیم (۱۰۰) طایفی خوش می شود
× × ×
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
× × ×
اما اگر بلا، کیفری باشد، باید با توبه و استعانت از خداوند، زمینه های وقوع آن را ازبین برد. و این جاست که می گوئیم: «اللهم اغفرلی الذنوب اللتی تنزل البلاء.» (۱۰۱)
روز پانزدهم: شرح صدر
حضرت موسی علیه السلام فرمود: «رب اشرح لی صدری و یسر لی امری واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی.» (۱۰۲) خداوند در اکثر نعماتی که به پیامبرش می دهد منت نمی گذارد اما در مورد نعمت شرح صدر به پیامبر منت می گذارد و می فرماید: «الم نشرح لک صدرک.» (۱۰۳)
موجبات شرح صدر
۱ – انس با قرآن: «اللهم نور بکتابک بصری واشرح به صدری؛ (۱۰۴) خدایا چشمان مرا به وسیله کتاب خود نورانی کن و سینه ام را فراخی ده.»
۲ – اراده الهی: قال تعالی: «فمن یرد الله ان یهدیه یشرح صدره للاسلام »؛ (۱۰۵) «پس هر که خدا هدایت او را خواهد، قلبش را به نور اسلام روشن و وسیع می کند.»
روز شانزدهم: ابرار و اشرار
ویژگی های ابرار
۱ – صاحب بهترین ها: قال تعالی: «و ما عندالله خیر للابرار» (۱۰۶) ؛ «آنچه نزد خداست برای نیکان از هرچیز بهتر است.»
۲ – غرق نعمت ها: قال تعالی: «ان الابرار لفی نعیم » (۱۰۷) ؛ «محققا نیکوکاران درون نعمت ها متنعم اند.»
ویژگی های اشرار
۱ – پیشوایان گمراه و گمراه کننده: قال علی علیه السلام: «ان شر الناس عندالله امام جائر ضل و ضل به (۱۰۸) ؛ بدترین مردم، پیشوایان گمراه و گمراه کننده اند.»
و نیز آن امام بزرگوار موارد زیر را از اشرار شمردند:
۲ – «من لا یقبل العذر؛ کسی که عذر را نمی پذیرد.»
۳ – «من لایبالی ان یراه الناس مسیئا؛ کسی که ابا ندارد که مردم او را گناهکار ببینند.»
۴ – «العلماء اذا فسدوا؛ عالمان، زمانی که فساد کنند.»
۵ – «المشاؤون بالنمیمه؛ سخن چینان.»
۶ – «المفرقون بین الاحبه؛ کسانی که بین دوستان تفرقه می اندازند.»
روز هفدهم: توفیق عمل صالح
بهترین اعمال
۱ – «افضل الاعمال احمزها؛ (۱۰۹) بهترین اعمال مشکل ترین آن هاست.»
۲ – «افضل الاعمال ما اکرهت علیه نفسک؛ (۱۱۰) بهترین اعمال چیزی است که انجام آن برایت ناگوار است.»
۳ – «افضل الاعمال ما ارید به وجه الله؛ (۱۱۱) بهترین اعمال عملی است که برای خدا باشد.»
۴ – «افضل العمل ادومه و ان قل؛ (۱۱۲) بهترین اعمال آنست که دوام داشته باشد ولو کم باشد.»
۵ – «اطعام الطعام افضل الاعمال؛ (۱۱۳) اطعام کردن بهترین عمل است.»
آثار عمل صالح
۱ – رستگاری: «فاما من تاب و آمن و عمل صالحا فعسی ان یکون من المفلحین » (۱۱۴) ؛ «پس هر کس به درگاه خدا توبه کند و عمل صالح انجام دهد امید است از رستگاران باشد.»
۲ – حیات طیبه: «من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیاه طیبه » (۱۱۵)؛ «هر کس از مرد و زن کار نیکی به شرط ایمان به خدا انجام دهد، ما او را در زندگی سعادتمندانه زنده می گردانیم.»
۳ – شعار مؤمن: «قال علی علیه السلام: «العمل شعار المؤمن (۱۱۶) ؛ عمل شعار (نشانه. مؤمن است.»
روز هیجدهم: برکات ماه مبارک رمضان
معنای رمضان
رسول اکرم فرمودند: «انما سمی رمضان لانه یرمض الذنوب (۱۱۷. ؛ به درستی که علت نامگذاری ماه مبارک رمضان به این نام این است که گناهان را می سوزاند.»
ویژگی های ماه مبارک رمضان
۱ – برترین ماه ها
۲ – برترین روزها
۳ – والاترین شب ها
۴ – برترین ساعات
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «ایها الناس انه قد اقبل الیکم شهر الله… شهر هو افضل الشهور عندالله و ایامه افضل الایام و لیالیه افضل اللیالی و ساعاته افضل الساعات (۱۱۸) ؛ ای مردم ماه خدا به سوی شما رو آورده است…. ماهی که در نزد خدا بهترین ماه ها است و روزهای آن بهترین روزها و شب هایش بهترین شب ها و ساعت هایش بهترین ساعت هاست.»
برکات ماه مبارک رمضان
۱ – غفران الهی: «من ادرک شهر رمضان فلم یغفر له فابعده الله (۱۱۹)؛ کسی که ماه رمضان را درک کند و خدا او را نبخشد، از حمت خدا دور است.»
۲ – استجابت دعا: «دعائکم فیه مقبول (۱۲۰) ؛ دعای شما در این ماه مستجاب است.»
۳ – بسته شدن درهای جهنم: «تغلق فیه ابواب النیران و یفتح فیه ابواب الجنان (۱۲۱) ؛ در این ماه درهای جهنم بسته و درهای هشت باز می شود.»
۴ – ایمنی از مکر شیاطین: «قد وکل الله بکل شیطان مرید سبعه من الملائکه فلیس بمحلول حتی ینقضی شهرکم هذا (۱۲۲) ؛ خداوند بر هر شیطانی که قصد شما بکند هفتاد ملک می گمارد. او را توان نفوذ در شما نیست تا ماه مبارک رمضان تمام شود.»
۵ – قبول شدن اعمال: «عملکم فیه مقبول (۱۲۳) ؛ عمل شما در این ماه مورد قبول است.»
۶ – نفس ها تسبیح است: «انفاسکم فیه تسبیح (۱۲۴) ؛ نفس کشیدن های شما در آن ماه تسبیح است.»
۷ – خواب عبادت است: «نومکم فیه عباده (۱۲۵) ؛ خواب شما در این ماه عبادت است.»
روز نوزدهم: هدایت به سوی خیرات
اقسام هدایت
۱ – تکوینی:«ربنا الذی اعطی کل شی ء خلقه ثم هدی » (۱۲۶) ؛ «خدای ما آن کسی است که به همه موجودات عالم، وجود بخشید و سپس به راه کمالشان هدایت کرد.»
۲ – تشریعی:«انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا» (۱۲۷) ؛ «ما به حقیقت راه را به انسان نشان دادیم خواه هدایت پذیرد یا کفران نعمت کند.»
شایستگان هدایت
۱ – مؤمن:«من یؤمن بالله یهد قلبه » (۱۲۸) ؛ «کسی که به خدا ایمان بیاورد خدا او را هدایت می کند.»
۲ – توبه کننده: «یهدی الیه من اناب » (۱۲۹) ؛ «هر کس به سوی خدا باز گردد خدا او را هدایت می کند.»
۳ – مستمسکین به خداوند: «من یعتصم بالله فقد هدی الی صراط مستقیم » (۱۳۰) ؛ «هر کس به دین خدا متمسک شود، به راه راست هدایت یافته است.»
۴ – مجاهدین: «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» (۱۳۱) ؛ «آن ها که در راه ما کوشش کنند محققا آن ها را به راه خویش هدایت می کنیم.»
۵ – اهل تقوی: قال علی علیه السلام: «هدی من اشعر قلبه بالتقوی » (۱۳۲) ؛ آنکه قلبش تقوی را درک کرد، هدایت یافت.»
۶ – صابران: قال علی علیه السلام: « هدی من ادرع لباس الصبر والیقین (۱۳۳) ؛ هدایت یافت آنکه لباس صبر و یقین پوشید.»
۷ – مخلصین: قال علی علیه السلام: «هدی من اخلص الایمان (۱۳۴) ؛ آنکه ایمان خود را خالص نمود هدایت یافت.»
۸ – عالمان: قال علی علیه السلام: «من علم اهتدی (۱۳۵) ؛ آنکه عالم شد هدایت شد.»
بهترین وسیله هدایت
۱ – قرآن: قال تعالی: «ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم » (۱۳۶) ؛ همانا این قرآن خلق را به استوارترین راه هدایت می کند.»
۲ – اهل بیت پیامبر: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «انی تارک فیکم الثقلین ما ان اخذتم به لن تضلوا؛ کتاب الله و عترتی (۱۳۷) ؛ من دو چیز گرانبها در میان شما به امانت می گذارم، تا وقتی که پیرو آن ها باشید هرگز گمراه نخواهید شد؛ قرآن و اهل بیتم.»
روز بیستم: توفیق تلاوت قرآن
آثار تلاوت قرآن
۱ – بهره مندی از پاداش های الهی: «ان الذین یتلون کتاب الله … یرجون تجاره لن تبور» (۱۳۸) ؛ «آنان که کتاب خدا را تلاوت می کنند امید تجارتی دارند که زیان و زوال ندارد.»
۲ – شکوفایی ایمان: قال علی علیه السلام: «لقاح الایمان تلاوه القرآن (۱۳۹) ؛ شکوفایی ایمان با قرآن خواندن است.»
۳ – همنشین تنهایی: قال علی علیه السلام: «من انس بتلاوه القرآن لم توحشه مفارقه الاخوان؛ (۱۴۰) هر که به تلاوت قرآن انس بگیرد، جدایی از دوستان، او را به وحشت نمی اندازد.»
× × ×
صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم
آداب تلاوت قرآن
۱ – پاکی و نظافت دهان: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «طیبوا افواهکم فان افواهکم طریق القرآن (۱۴۱) ؛ دهان های خود را پاکیزه نگه دارید، زیرا دهان های شما راه قرآن است.»
توضیح: مراد از پاکی، پاکی ظاهری و باطنی است؛ یعنی هم مسواک زدن و هم پرهیز از گناهان زبانی مانند غیبت و دروغ و … .
۲ – استعاذه: قال تعالی: «فاذا قرات القرآن فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم » (۱۴۲) ؛ «[ای پیامبر!] هنگام قرائت قرآن از وسوسه شیطان به خداوند پناه ببر.»
۳ – ترتیل: قال تعالی: «و رتل القرآن ترتیلا» (۱۴۳) ؛ «قرآن را شمرده شمرده بخوان.»
۴ – تدبر: قال تعالی: «ا فلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها» (۱۴۴) ؛ «آیا به آیات قرآن نمی اندیشند؟ یا [مگر] بر دل هایشان قفل ها نهاده شده است؟»
۵ – خشوع: قال تعالی: «الم یان للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکر الله » (۱۴۵) ؛ «آیا نوبت آن نرسیده که گرویدگان دل هایشان به یاد خدا خاشع گردد؟»
عروس حضرت قرآن نقاب آنگه براندازد
که دار الملک ایمان را مجرد بینداز غوغا
۶ – صدای خوش: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «حسنوا القرآن باصواتکم (۱۴۶) ؛ «قرآن را با صدای خوش بخوانید.»
روز بیست و یکم: ایمنی از شر شیطان
شیطان و انسان
قال تعالی: «ان الشیطان للانسان عدو مبین » (۱۴۷) ؛ «بدرستی که شیطان برای انسان دشمن آشکاری است.»
کسانی که از شر شیطان مصونند
۱ – مخلصین: قال تعالی: «قال فبعزتک لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین » (۱۴۸) ؛ «شیطان می گوید: به عزت و جلالت که همه آن ها را فریب دهم جز مخلصین را.»
توضیح: مخلص کسی است که در صدد اخلاص خود است و سعی دارد اعمالش خالصانه باشد و مخلص کسی است که با اعمال خالصانه به مقامی می رسد که خداوند او را برای خودش خالص می گرداند.
۲ – مؤمنین: قال تعالی: «انه لیس له سلطان علی الذین آمنوا» (۱۴۹) ؛ «به درستی که شیطان بر مؤمنین (واقعی. تسلطی ندارد.»
۳ – فرد با انصاف
۴ – کسی که در مصائب، جزع و ناله نکند.
۵ – راضی به قسمت الهی
امام صادق علیه السلام فرمود: «قال ابلیس: خمسه لیس فیهن حیله و سائر الناس فی قبضتی … و من رضی لاخیه المؤمن ما یرضاه لنفسه و من لم یجزع علی المصیبه حتی تصیبه و من رضی بما قسم الله له ولم یهتم لرزقه (۱۵۰) ؛ ابلیس گفت: مرا به پنج کس راه نفوذ نیست و بقیه مردم در دست من هستند … [و از جمله آن هاست ]کسی که آنچه بر خود می پسندد برای برادرش بپسندد، کسی که در مصائب جزع و ناله نکند و صبر نماید، کسی که به قسمت خدا راضی باشد و غم روزی نخورد.»
روز بیست و دوم: توفیق
توفیق از نظر علی علیه السلام
۱ – راهنما: «لا قائد کالتوفیق (۱۵۱. ؛ راهنما و جلوداری چون توفیق نیست.»
۲ – عنایت خداوند: «التوفیق عنایته (۱۵۲. ؛ توفیق عنایت الهی است.»
۳ – رحمت الهی: «التوفیق رحمته؛ توفیق رحمت خداوند است.»
۴ – جذبه خداوند:«التوفیق من جذبات الرب؛ توفیق از جاذبه های پروردگار است.»
۵ – قله رستگاری:«التوفیق راس النجاح؛ توفیق اوج موفقیت و رستگاری است.»
۶ – برترین نعمت:«لا نعمه اجل من التوفیق؛ نعمتی بالاتر از توفیق نیست.»
موجبات توفیق از دیدگاه علی علیه السلام
۱ – طلب از خداوند: «من استنصح الله وفق (۱۵۳) ؛ آنکه از خدا طلب خیر کند توفیق یافته است.»
۲ – دینداری: «کما ان الجسم و الظل لایفترقان کذلک التوفیق والدین لایفترقان (۱۵۴) ؛ همان گونه که جسم و سایه جدایی ناپذیرند، توفیق و دین نیز جدایی پذیر نیستند.»
چو توفیق الهی شد رفیقت
هدایت می کند در هر طریقت
روز بیست و سوم: موفقیت در امتحان الهی
برخی از امتحانات
۱ – ترس
۲ – گرسنگی
۳ – ضرر مالی
۴ – ضرر جانی
۵ – آفات زراعت
۶ – خیر و شر
قال تعالی: «و لنبلونکم بشی ء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال والانفس والثمرات » (۱۵۵) ؛ «البته شما را به سختی هایی چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازمائیم.»
و قال تعالی: «و نبلوکم بالشر و الخیر» (۱۵۶) ؛ «شما را با بدی و نیکی می آزمائیم.»
هدف از امتحان الهی
۱ – تصفیه قلوب: «و لیبتلی الله ما فی صدورکم و لیمحص ما فی قلوبکم » (۱۵۷) ؛ «تا خدا آنچه در سینه پنهان دارید بیازماید و هرچه در دل دارید پاک و خالص گرداند.»
۲ – تصفیه نفوس: «ما کان الله لیذر المؤمنین علی ما انتم علیه حتی یمیز الخبیث من الطیب » (۱۵۸) ؛ «خداوند هرگز مؤمنان را بدین حال کنونی وانگذارد تا آنکه بدسرشت را از پاک گوهر جدا کند.»
۳ – شناخت مجاهدین: «و لنبلونکم حتی نعلم المجاهدین » (۱۵۹) ؛ «شما را امتحان می کنیم تا مجاهدین شناخته شوند.»
۴ – نیکوکاران: «الذی خلق الموت و الحیاه لیبلوکم ایکم احسن عملا» (۱۶۰) ؛ «خدایی که مرگ و زندگانی را آفرید تا شما بندگان را بیازماید که کدامیک از شما نیکوکارتر است.»
نخست شرط ولی ابتلای او به بلایاست
بلا همیشه بدو مایل است و او متمایل
روز بیست وچهارم: رضای خداوند
موجبات رضایت الهی
۱ – زیاد استغفار کردن
۲ – فروتنی
افتادگی آموز اگر طالب فیضی
هرگز نخورد آب زمینی که بلند است
تا یک سر موی از تو هستی باقی است
آئین دکان بت پرستی باقی است
۳ – زیاد صدقه دادن
قال علی علیه السلام: «ثلاث یبلغن بالعبد رضوان الله: کثره الاستغفار و خفض الجانب و کثره الصدقه (۱۶۱) ؛ سه چیز موجب رضای الهی می شود: زیاد استغفار کردن، فروتنی و زیاد صدقه دادن.»
۴ – عدم تن پروری: قال علی علیه السلام: «من اسخط بدنه ارضی ربه (۱۶۲) ؛ هر کس در راه بندگی بدنش را به سختی اندازد، خدا را راضی کرده است.»
× × × × ×
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
× × × × ×
خواهی که خدا کار نکو با تو کند
ارواح ملائک همه رو با تو کند
یا هرچه رضای او در آنست بکن
یا راضی شو هر آنچه او با تو کند
روز بیست و پنجم: دوستی و دشمنی
تمام نظام خلقت بر پایه جاذبه و دافعه است. اگر جاذبه مولکولی نباشد، هیچ جمادی در خارج وجود پیدا نخواهد کرد.
اگر قانون جذب و دفع در نباتات نباشد، گیاهان در تنفس (گرفتن اکسیژن و پس دادن گاز کربنیک. دچار اختلال خواهند شد.
اگر قانون جاذبه و دافعه در بین حیوانات نبود، هیچ حیوانی به بچه اش شیر نمی داد و حیوانات از دشمنان خود پرهیز نمی کردند.
اگر قانون جذب و دفع عمومیت نداشته باشد، خوبی، بدی، کیفر، پاداش و بهشت و جهنم و بالاخره خلقت عالم عبث است.
انسان موجودی است متحرک و حرکت او نتیجه تعلق اوست، پس به هرچه تعلق داشته باشیم نسبت به آن جاذبه خواهیم داشت و عقلا از ضد آن گریزان خواهیم بود، لذا یاوران پیامبر اکرم در قرآن کریم با این صفت بارز توصیف شده اند: «اشداء علی الکفار رحماء بینهم » (۱۶۳) ؛ «[یاران پیامبر] بر کافران سخت گیر و با خودشان مهربانند.»
و در زیارت عاشورا می خوانیم: «انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم »
محبت اهل بیت علیهم السلام
قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «لا یؤمن احدکم حتی اکون احب الیه من نفسه و یکون عترتی احب الیه من عترته و یکون اهلی احب الیه من اهله و یکون ذاتی احب الیه من ذاته (۱۶۴. ؛ کسی از شما مؤمن نیست مگر اینکه مرا بیش از خود دوست بدارد و خانواده من نزد او محبوبتر از خانواده خودش باشد و اقوام مرا از اقوام خودش بیشتر دوست بدارد و خود من محبوبتر از خود او باشم.»
روز بیست و ششم: پوشیدن عیوب
در آتشم بیفکن و نام گنه مبر
کآتش به گرمی عرق انفعال نیست
یکی از صفات خداوند، ستار بودن است و کسی که بخواهد از صفت ستاریت خداوند بهره ببرد باید خود عیب پوش دیگران باشد.
همیشه تا بتوانی بپوش عیب کسان
به آن دلیل که دانای عیب ستار است
قال علی علیه السلام: «فاستر العوره ما استطعت یستر الله منک ما تحب ستره من رعیتک (۱۶۵. ؛ زشتی های مردم را حتی الامکان مستور بدار همانگونه که دوست می داری که خدا عیوب تو را از چشم مردم مستور بدارد.»
تجسس گری شرط این کوی نیست
در این پرده جز خامشی روی نیست
به پوشیدن ستر درویش کوش
که ستر خدایت بود پرده پوش
× × × × ×
در گفتن عیب دگران بسته زبان باش
با خوبی خود عیب نمای دگران باش
روز بیست و هفتم: درک لیله القدر
فضیلت های شب قدر
۱ – عظمت فوق العاده: «و ما ادرک ما لیله القدر» (۱۶۶) ؛ «چه چیزی می تواند تو را به عظمت این شب آگاهت کند.»
۲ – شب نزول قرآن: «انا انزلناه فی لیله القدر» (۱۶۷) ؛ «ما قرآن را در شب قدر نازل کریم.»
۳ – شب نزول ملائک و روح: «تنزل الملائکه والروح فیها باذن ربهم من کل امر» (۱۶۸. ؛ «فرشتگان و روح در این شب به اذن خدا از هر فرمان (دستور الهی. نازل می شوند.»
۴ – بهتر از هزار ماه: «لیله القدر خیر من الف شهر» (۱۶۹) ؛ «شب قدر از هزار ماه بهتر است.»
۵ – شب رحمت و امنیت: «سلام هی حتی مطلع الفجر» (۱۷۰) ؛ «شب رحمت و سلامت است تا صبحگاهان.»
۶ – شب خجسته: «انا انزلناه فی لیله مبارکه » (۱۷۱) ؛ «قرآن را در آن شب مبارک نازل کردیم.»
۷ – شب تقدیر: «فیها یفرق کل امر حکیم » (۱۷۲) ؛ «در آن شب هر امری با حکمت تعیین می شود.»
روز بیست و هشتم: احضار مسائل
در مورد احضار مسائل احتمالات مختلفی وجود دارد که ذیلا به بعضی از آن ها اشاره می شود:
۱ – در رابطه با انسان
الف: انسان توجه داشته باشد که به چه چیزی نیاز دارد و نیازهای ضروری اش مد نظرش باشد تا مصداق این شعر نشود که:
افسوس هر آنچه برده ام باختنی است
بشناخته ها تمام نشناختنی است
برداشته ام هر آنچه باید بگذاشت
بگذاشته ام هر آنچه برداشتنی است
ب: این که انسان در مقابل مخالفین، اهل مناظره و حاضر جواب باشد، مانند حاضرجوابی معصومین و پیروان واقعی آن ها مثل مفضل و بهلول.
۲ – در ارتباط با خداوند
الف: در دنیا: در حین دعا بدانیم چه چیزی در اولویت است که باید از خدا بخواهیم. چنان که در دعا می گوئیم: «اللهم ارزقنا ما تحب و ترضی؛ خدایا آنچه موجب دوستی و رضای توست، روزیمان فرما.»
ب: در برزخ: هنگام ورود به برزخ جواب نکیر و منکر را راحت بدهیم. در دعای وضو می گوئیم: «اللهم لقنی حجتی یوم القاک؛ خدایا روز ملاقات با تو به من حجت القا کن.»
ج: در قیامت: آنچه را که خداوند به بندگان صالحش وعده داده است برای ما فراهم باشد. به قول شاعر:
هرچه خواهد دلت همان بینی
هرچه بینی دلت همان خواهد
روز بیست و نهم: پاکی قلب
قلب در روایات
۱ – مرکز عواطف: «موضع العقل الدماغ والقسوه والرقه فی القلب (۱۷۳) ؛ جایگاه عقل مغز است و قساوت و رقت در قلب جای دارد.»
۲ – سرچشمه حکمت: «القلب ینبوع الحکمه (۱۷۴) ؛ قلب سرچشمه حکمت است.»
۳ – گنجینه زبان: «القلب خازن اللسان (۱۷۵) ؛ «قلب گنجینه زبان است.»
۴ – رهبر بدن: «ان منزله القلب من الجسم بمنزله الامام من الناس (۱۷۶) ؛ جایگاه قلب در بدن مانند جایگاه رهبر بین مردم است.»
۵ – ظروف خداوند: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «ان لله فی الارض اوانی الا و هی القلوب (۱۷۷) ؛ خداوند در روی زمین ظرف هایی دارد که آن ها قلب ها هستند.»
انواع قلب
۱ – قلب سلیم: «الا من اتی الله بقلب سلیم » (۱۷۸) ؛ «تنها کسی سود می برد که دارای قلب سلیم باشد.»
۲ – قلب مطمئنه: «الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکرالله » (۱۷۹) ؛ «کسانی که ایمان آوردند، قلوبشان با نام خداوند آرامش می یابد.»
۳ – قلب نورانی: سئل رسول الله صلی الله علیه و آله عن شرح الصدر ما هو؟ فقال: «نور یقذفه الله فی قلب المؤمن (۱۸۰) ؛ از پیامبر اکرم در مورد شرح صدر سؤال شد، فرمود: نوری است که خداوند به قلب مؤمن وارد می کند.»
۴ – قلب بیمار: «فی قلوبهم مرض » (۱۸۱) ؛ «در دل های آن ها (منافقین. بیماری است.»
۵ – قلب مهر خورده: «کذلک یطبع الله علی کل قلب متکبر» (۱۸۲)؛ «خداوند این چنین بر قلوب متکبرین مهر می زند.»
۶ – قلب سخت: «فبما نقضهم میثاقهم لعناهم و جعلنا قلوبهم قاسیه » (۱۸۳) ؛ «چون (بنی اسرائیل. پیمان شکستند، آن ها را لعنت کرده و دل هایشان را سخت گردانیدیم.»
۷ – قلب مرده: علی علیه السلام فرمود: «من قل ورعه مات قلبه (۱۸۴) ؛ کسی که پرهیزکاریش اندک باشد، قلبش می میرد.»
ز تاثیر دل بیدار چشم تر شود پیدا
که ماه از نور خورشید بلند اختر شود پیدا
روز سی ام: ایفاء حق اهل بیت علیهم السلام
حقوق اهل بیت
۱ – دوستی ایشان: «قل لا اسئلکم علیه من اجر الا الموده فی القربی » (۱۸۵) ؛ «بگو من در برابر اجر رسالت از شما جز دوستی اهل بیتم را نمی خواهم.»
۲ – اطاعت از ایشان: «اطیعوا الله واطیعوا الرسول و اولی الامر منکم » (۱۸۶) ؛ «فرمان خدا و رسول و فرمانداران از طرف خدا را اطاعت کنید.»
۳ – حفظ احترام: «لا ترفعوا اصواتکم فوق صوت النبی » (۱۸۷) ؛ «صدایتان را از صدای پیامبر بلندتر نکنید.»
۴ – تمسک به آن ها: علی علیه السلام فرمود: «یا ایها الناس شقوا امواج الفتن بسفن النجاه (۱۸۸) ؛ ای مردم! موج های فتنه را با کشتی های نجات (اهل بیت. بشکنید.»
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
ورنه طوفان حوادث ببرد بنیادت
پی نوشت:
۱. بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۱۱۲.
۲. غررالحکم، ماده غفل.
۳. تفسیر نور الثقلین، ج ۲، ص ۸۱۵.
۴. نهج البلاغه، خ ۱۵۳.
۵. بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۱۶۴.
۶. غررالحکم، ماده غفل.
۷. همان.
۸. همان.
۹. نهج البلاغه، حکمت ۲۰۸.
۱۰. منافقون/ ۹.
۱۱. فرقان/ ۱۸.
۱۲. تکاثر/ ۱.
۱۳. صائب تبریزی.
۱۴. حشر/ ۲۱.
۱۵. یونس/ ۵۷.
۱۶. کنزل العمال، خ ۴۰۲۹.
۱۷. زمر/ ۲۳.
۱۸. اسری/ ۸۲.
۱۹. کنز العمال، خ ۲۴۵۴.
۲۰. مقدمه تفسیر سوره واقعه، ملاصدرا.
۲۱. صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۲۰.
۲۲. آل عمران/ ۱۵۴.
۲۳. بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۲۰۳.
۲۴. مولوی.
۲۵. راهنمای تبلیغ، ج ۷، مجلس چهارم.
۲۶. غررالحکم، ماده ذکر.
۲۷. همان.
۲۸. اقبال و مفاتیح، مناجات الذاکرین.
۲۹. بقره/ ۲۱.
۳۰. عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۱۲.
۳۱. زاریات/ ۵۶.
۳۲. غررالحکم، ماده عبد.
۳۳. همان.
۳۴. همان.
۳۵. بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۱۳۸.
۳۶. غررالحکم، ماده عبد.
۳۷. کنزل العمال، خ ۵۲۵۰.
۳۸. وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۲۰۷.
۳۹. سفینه البحار، ج ۱، ص ۲۴۵.
۴۰. وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۲۸۰.
۴۱. کافی، ج ۳، ص ۱۸۰.
۴۲. بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۱۲۶.
۴۳. تفسیر نمونه، ج ۶، ص ۵۸.
۴۴. نساء/ ۱۰۳.
۴۵. بحارالانوار، ج ۸۲، ص ۲۲۷.
۴۶. همان، ج ۱۰، ص ۹۹.
۴۷. همان، ج ۸۲، ص ۲۹.
۴۸. غررالحکم، ماده صلاه.
۴۹. عنکبوت/ ۴۵.
۵۰. مدثر/ ۴۳.
۵۱. ماعون/ ۴ – ۵.
۵۲. بحارالانوار، ج ۸۰، ص ۲۱.
۵۳. همان.
۵۴. فروع کافی، ج ۷، ص ۵۱.
۵۵. بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۴.
۵۶. میزان الحکمه، ح ۲۲۵۸۲.
۵۷. اعراف/ ۱۵۶.
۵۸. اعراف/ ۵۶.
۵۹. نساء/ ۱۷۵.
۶۰. غررالحکم، ماده ذکر.
۶۱. همان.
۶۲. آل عمران، ۱۳۲.
۶۳. غررالحکم، ماده فکر.
۶۴. همان، ماده وعظ.
۶۵. نمل/ ۴۶.
۶۶. غررالحکم، ماده رحم.
۶۷. همان.
۶۸. بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۸۴.
۶۹. غرر الحکم، ماده سعد.
۷۰. امالی مفید، ص ۹۵.
۷۱. غرر الحکم، ماده سعد.
۷۲. همان.
۷۳. بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۱۰۴.
۷۴. غررالحکم، ماده حسن.
۷۵. همان.
۷۶. همان.
۷۷. عنکبوت/ ۶۹.
۷۸. بقره/ ۱۹۵.
۷۹. غررالحکم، ماده حسن.
۸۰. اعراف/ ۵۶.
۸۱. لقمان/ ۳.
۸۲. غررالحکم، ماده حسن.
۸۳. همان.
۸۴. کافی، ج ۲، ص ۷۸.
۸۵. نهج البلاغه، حکمت ۴۷۴.
۸۶. غررالحکم، ماده عف.
۸۷. همان.
۸۸. همان.
۸۹. بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۴.
۹۰. همان، ج ۷۸، ص ۷.
۹۱. غررالحکم، ماده عقل.
۹۲. میزان الحکمه، باب تقوی.
۹۳. اعراف/ ۹۵.
۹۴. میزان الحکمه، باب تقوی.
۹۵. حجرات/ ۱۳.
۹۶. نهج البلاغه، خ ۱۹۸.
۹۷. مائده/ ۲۷.
۹۸. میزان الحکمه، باب تقوی.
۹۹. شوری/ ۲۶.
۱۰۰. ادیم یعنی سفره.
۱۰۱. دعای کمیل.
۱۰۲. طه/ ۲۵.
۱۰۳. انشراح / ۱.
۱۰۴. اصول کافی، ج ۲، ص ۵۷۷.
۱۰۵. انعام/ ۱۲۵.
۱۰۶. آل عمران / ۱۹۸.
۱۰۷. مطففین/ ۲۲.
۱۰۸. غرر الحکم، ماده شر. (موارد شش گانه ویژگی های اشرار از این کتاب نقل شده است.
۱۰۹. بحارالانوار، ج ۷، ص ۱۹۱.
۱۱۰. همان، ج ۷۸، ص ۶۹.
۱۱۱. غرر الحکم، ماده عمل
۱۱۲. راهنمای تبلیغ، ج ۷، جلسه ۱۷.
۱۱۳. بحار الانوار، ج ۷۱، ص ۳۱۳.
۱۱۴. قصص/ ۶۷.
۱۱۵. نحل/ ۹۷.
۱۱۶. غرر الحکم، ماده عمل.
۱۱۷. کنز العمال، خ ۲۳۷۴۳.
۱۱۸. بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۳۵۶.
۱۱۹. همان، ج ۷۴، ص ۷۴.
۱۲۰. همان، ج ۹۳، ص ۳۴۲.
۱۲۱. همان، ج ۹۶، ص ۳۶۳.
۱۲۲. همان، ج ۹۶، ص ۳۷۲.
۱۲۳. همان، ج ۹۶، ص ۳۴۲.
۱۲۴. همان، ج ۹۶، ص ۳۵۶.
۱۲۵. همان.
۱۲۶. طه / ۵۰.
۱۲۷. انسان/ ۳.
۱۲۸. تغابن/ ۱۱.
۱۲۹. رعد/ ۲۷.
۱۳۰. آل عمران/ ۱۰۱.
۱۳۱. عنکبوت/ ۶۹.
۱۳۲. غرر الحکم، ماده هدی.
۱۳۳. همان.
۱۳۴. همان.
۱۳۵. همان.
۱۳۶. اسراء/ ۹.
۱۳۷. معالم المدرستین، ص ۴۸.
۱۳۸. فاطر/ ۲۹.
۱۳۹. غرر الحکم، ماده تلی.
۱۴۰. همان.
۱۴۱. کنزل العمال، خ ۲۷۵۲.
۱۴۲. نحل/ ۹۸.
۱۴۳. مزمل/ ۴.
۱۴۴. محمد/ ۲۴.
۱۴۵. حدید/ ۱۶.
۱۴۶. کنزل العمال، ح ۲۷۶۵.
۱۴۷. یوسف/ ۲.
۱۴۸. نساء/ ۸۳.
۱۴۹. نحل/ ۹۹.
۱۵۰. بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۹.
۱۵۱. نهج البلاغه، حکمت ۱۱۳.
۱۵۲. موارد ۲ تا ۶ از غرر الحکم، ماده وفق.
۱۵۳. نهج البلاغه، خ ۱۴۷.
۱۵۴. غرر الحکم، ماده وفق.
۱۵۵. بقره/ ۱۵۵.
۱۵۶. انبیاء/ ۳۵
۱۵۷. آل عمران/ ۱۵۴.
۱۵۸. آل عمران/ ۱۷۹.
۱۵۹. محمد/ ۳۱.
۱۶۰. ملک/ ۲.
۱۶۱. بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۸۰.
۱۶۲. همان، ج ۷۰، ص ۳۱۲.
۱۶۳. فتح / ۴۸.
۱۶۴. بحار الانوار، ج ۷، ص ۱۴.
۱۶۵. نهج البلاغه، نامه ۵۳.
۱۶۶. قدر/ ۲.
۱۶۷. قدر/ ۱.
۱۶۸. قدر/ ۴.
۱۶۹. قدر/ ۳.
۱۷۰. قدر/ ۵.
۱۷۱. دخان / ۳.
۱۷۲. دخان/ ۴.
۱۷۳. بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۲۵۴.
۱۷۴. غرر الحکم، ماده قلب.
۱۷۵. همان.
۱۷۶. بحارالانوار، ج ۷، ص ۵۳.
۱۷۷. کنزالعمال، خ ۱۲۲۵.
۱۷۸. شعراء/ ۸۹.
۱۷۹. رعد/ ۲۸.
۱۸۰. مجمع البیان، ج ۴، ص ۳۶۳.
۱۸۱. بقره/ ۱۰.
۱۸۲. غافر/ ۳۵.
۱۸۳. مائده/ ۱۳.
۱۸۴. نهج البلاغه، حکمت ۳۴۹.
۱۸۵. شوری/ ۲۳.
۱۸۶. نساء/ ۵۹.
۱۸۷. حجرات/ ۲.
۱۸۸. نهج البلاغه، خ ۵.
منبع :مبلغان – آذر ۱۳۸۰، شماره ۲۳.