- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
ادیان بر دودسته تقسیم میشود. یک دسته ادیان غیر آسمانی و ساخته دست بشر است مانند هندوئیسم؛ بودیسم؛ شینتو، کنفوسیوس و امثال اینها که هیچکدام قابلیت هدایتگری را نداشته و پیروی ازاینگونه ادیان بر طبق معیارهای عقل قابل تحقق نیست. بنابراین بررسی این ادیان با این هدف که اینها تحریفشده یا خیر، موضوعیت ندارد، زیرا این نوع ادیان به دلیل اینکه از سوی خداوند نیامده، از ریشه و اصل باطل هستند. در زمان حاضر ادیانی که جاعل و فاعل آنها خداوند متعال است در سه دین که عبارتاند از اسلام، مسیحیت و یهودیت منحصر است. هرچند دین مجوس هم از ادیان آسمانی به شمار می آید ولی به علت نداشتن تاریخ روشن، در اینجا مورد بحث قرار نمی گیرد.
از میان این سه دین ، اسلام،یهودیت و مسیحیت ، دین یهودیت و مسیحیت دچار تحریفشدهاند و دین اسلام بر اصل خود باقیمانده و به اراده خداوند از تحریف حفظ گردیده است. تحریف در ادیان از تحریف در کتابهای آسمانی آنها ناشی میشود.
در اینکه کتابهای مقدس و آسمانی یهودیت و مسیحیت که به نامهای تورات و انجیل یاد میشوند دچار تحریف گردیدهاند، تردیدی وجود ندارد؛ به این معنی که این دو کتاب موجود همان انجیل و تورات واقعی نیستند که از طرف خدا بر حضرت عیسی (علیهالسلام) و حضرت موسی (علیهالسلام) نازلشدهاند. این مطلب از طرف خود یهودیان و مسیحیان مطرحشده است.
در مورد تورات ابراهیم بن عزرا (۱۰۸۹ ـ ۱۱۶۴ م) که خود مفسّر تورات است میگوید: حضرت موسی (علیهالسلام) نویسنده واقعی اسفار پنجگانه نیست؛ بلکه این کتاب باید قرنها پس از حضرت موسی (علیهالسلام) به دست فرد دیگری نوشتهشده باشد و نیز اسپینوزا (۱۶۳۲ ـ ۱۶۷۷م) به موارد خاصی از تورات اشاره نموده و میگوید که اینها نمیتواند نوشته حضرت موسی (علیهالسلام) باشد.[۱]
مسیحیان نیز معتقدند که حضرت مسیح (علیهالسلام) اصلاً کتاب آسمانی نداشته است بلکه او خود تجسم وحی الهی و عین پیام خدا بود و انجیلها و سایر کتابهای عهد جدید نوشته و یا املای حضرت عیسی (علیهالسلام) به شاگردانش نیست.[۲] بلکه به گفته توماس میشل تا سال ۶۰ میلادی انجیل مکتوب وجود نداشت و بعدها رسولان و شاگردان حضرت مسیح (علیهالسلام) سخنان و کارهای او را در قالب اناجیل جمعآوری نمودند تا اینکه در بین سالهای ۱۵۰ ـ ۲۰۰م فهرست کتابهای مقدس تهیه شد و سپس در قرنهای بعد از طرف کلیسا روشن گردید که چه کتابهایی را باید مقدس شمرد.[۳]
بر تحریف این دو کتاب دلایل متعددی اقامهشده که در ذیل به آنها اشاره میشود:
دلایل بر تحریف تورات:
الف) حکم عقل: عقل سلیم وجود پارهای از گزارههای انحرافی در کتاب تورات را نشانه تردیدناپذیر تحریف در این کتاب میشمارد بهعنوانمثال مواردی از گزارههای انحرافی را برای اثبات مطلب یادآوری میکنیم.
۱. خدا در کتاب مقدس:
خداوند در کتاب تورات بهصورت ضعیف ناقص ترسو، حسود و انسانواره توصیفشده است. بهعنوانمثال: علّت منع آدم و حوّا از درخت ممنوعه و اخراج آن دو از بهشت آن بوده که خداوند ترسیده بود که آدم با خوردن از میوه درخت ممنوعه عارف به نیک و بد گردیده، از تمام جهات مثل خداوند گردند یعنی حیات ابدی پیدا کنند.[۴] این آموزه و امثال آنکه در کتاب تورات مکتوب است باقدرت، علم و حکمت الهی و غنای ذاتی پروردگار در تعارض است. عقل سلیم ساحت مقدس ربوبی را از نسبتهای فوق مبرا و منزه میداند. پس چنین نسبتهایی، ناشی از توهمات انحرافی انسانها است که به نام دین آسمانی قالب گردیده است.
۲. پیامبران در کتاب تورات: متأسفانه در کتاب مقدس نسبتهای ضد اخلاقی و ناروائی درباره پیامبران الهی مطرحشده است. بهصورت مثال: حضرت لوط توسط دخترانش با شراب مست میشود و درنتیجه با دختران خود همبستر میشود تا از لوط نسلی به یادگار بماند.[۵] حضرت ابراهیم به علّت ترس از جانش زن خود ساره را که از زیبایی فوقالعاده برخوردار بوده بهعنوان خواهر خود در دربار فرعون معرّفی و به فرعون تزویج میکند. سرانجام فرعون از واقعیت مطلب مطلع میشود، و ابراهیم را به خاطر اقدامش سرزنش میکند.[۶] و نیز حضرت داود به خاطر پنهان نگهداشتن رابطه نامشروعش با زن اوریای حتی، او را که از مجاهدان مخلص و پاکدل بوده است براثر یک توطئه به قتل میرساند. و زن او را تصاحب میکند.[۷] حضرت سلیمان به خاطر تمایل زنانش به بتپرستی، دستور ساختوساز بتخانههای متعدد را صادر میکند.[۸] این مطالب و نمونههای شرمآور دیگر حکایت از تحریف خطرناک در کتاب تورات دارد.[۹]
درحالیکه پیامبران الهی باید واجد صفات و اخلاقی باشند که ذرّهای خدشه به امانتداری و صداقت آنان در
پیامرسانی از جانب خداوند، وجود نداشته باشد امّا تصویر پیامبران الهی در کتاب مقدس آنچنان مخدوش و آلوده است که جای هیچ اطمینان منطقی، بر صداقت و درستکاری و امانتداری آنان باقی نمیماند.
ب) شواهد تاریخی: بر اساس تاریخ سرگذشت بنیاسرائیل کتاب تورات «دچار تحوّلات گوناگون گردیده است.که در اینجا بهصورت اجمال به این سرگذشت میپردازیم
یهودیان تورات را در میان تابوت مقدس میگذاشتند و از آن به شدّت مواظبت میکردند. تا اینکه در سال ۵۸۶ قبل از میلاد بختالنصر پادشاه بابل تمام سکنه فلسطین را به اسارت گرفت و تمام آثار یهود ازجمله تابوت و تورات را نابود کرد. تمام میراث فرهنگی و معنوی یهود که در تابوت قرار داشت کاملاً محو و نابود گردید. یهودیان تا پنجاه سال دیگر در اسارت بابلیان باقی ماند. کوروش پادشاه ایران در جنگ بابلیان موفق شد که آنها را شکست داده و یهودیان را از اسارت رهایی بخشد. و به آنان اجازه عودت به فلسطین داد. یهودیان تنها در سال ۴۷۵ قبل از میلاد موفق شدند که تحت ریاست عُزیر اقدام به جمعآوری و تدوین عهد عتیق نمایند.[۱۰] یعنی فاصله نابودی تورات و زمان تدوین مجرد آن (۱۱۱) سال است. طبیعی است که بسیاری از مطالب عهد عتیق در مرور این مهرومومها فراموش گردیده و بسیاری از مطالب که عمدتاً متأثر از محیط بتپرستی بابل و عقاید مشرکانه ایران آن زمان بوده است، در تدوین مجدد عهد عتیق جا باز کند.[۱۱] پس بهصورت طبیعی هیچ اعتبار منطقی و علمی برای تدوین مجدد عهد عتیق نمیماند که عیناً همان کتابی باشد که در ۱۱۱ سال قبل بوده است. و استناد همین عهد عتیق به انبیا و پیامبران قبل از حادثه بابل کاملاً مشکوک و غیرقابل اطمینان است.
ج) تناقضات موجود در تورات خود حاکی از تحریف آن است؛ مثلاً یهودیان ازیکطرف معتقدند که تورات از جانب خدا بر حضرت موسی (ع) نازلشده و از طرف دیگر مطالب مربوط به زمان بعد از وفات حضرت موسی (ع) در تورات ذکرشده است در سفر تثنیه آمده است :پس موسی بنده خداوند در آنجا به زمین موآب برحسب قول خداوند مرد و او را در زمین موآب مقابل بیت فعور در دره دفن کردند و احدی قبر او را تا امروز ندانسته است و موسی چون وفات یافت صدوبیست سال داشت و نه چشمش تار و نه قوتش کم شده بود و بنیاسرائیل برای موسی در عربان سی روز ماتم گرفتند سپس روزهای ماتم و نوحهگری برای موسی سپری گشت[۱۲]
د) در مقدمه کتاب« عهد عتیق سخن میگوید» آمده که در دیر تمران کمی بعد از ویرانی اورشلیم در سال ۷۰ میلادی طوماری کشف شد که عهد عتیق را در آن نوشته بودند ولی کتاب استر در آن وجود نداشت [۱۳] این در حالی است که امروزه کتاب استر یکی از کتابهای عهد عتیق است که در ۱۰ باب تدوین گشته است.
برخی حتی در انتساب اسفار پنجگانه به حضرت موسی نیز تشکیک کرده و میگویند: از کلمات اسفار بهخوبی روشن میشود که اینها مال حضرت موسی نیست بلکه افراد دیگری آن را پدید آوردهاند.[۱۴]
البته در مسئله تحریف نیازی به وجود تعدد نسخه نیست زیرا تحریف متن یک کتاب د ر یک نسخه هم قابل تحقق است هرچند در مورد تورات نیز وجود نسخههای مختلف اجمالاً میتواند مصداق داشته باشد و روی این جهت است که در مدتزمان خلقت آدم تا طوفان نوح در نسخه عبرانی ۱۶۵۶ سال و در نسخه سامری ۱۳۰۷ سال و در یونانی ۲۲۶۲ سال آمده و برای همین یوسی فس مورخ مشهور یهود گفته است همه اینها اشتباه است بلکه فاصله مزبور ۲۲۵۶ سال است.[۱۵]
دلایل تحریف عهد جدید(اناجیل و کتابهای رسولان)
کتاب آسمانی مسیحیت، کتاب مقدسی است که دارای دو بخش عهد قدیم و عهد جدید است. عهد جدید شامل بیستوهفت کتاب و رساله است. معروفترین بخش آنکه در ابتدای این مجموعه قرارگرفته است، چهار انجیل منسوب به متی، مرقس، لوقا و یوحنا است. در کتاب عهد جدید، احکام و شریعت دین نیامده و احکام مسیحیت همان است که در عهد عتیق آمده است. و به همین جهت است که عهد قدیم در نزد آنها مقدس است. مسیحیان هیچیک از قسمتهای عهد جدید را وحی نمیدانند و قائلاند که لزومی نداشته مسیح از خود کتابی بهجا بگذارد، چون «خداوند ما عیسی مسیح کلمه پاک خدا و در وی تمامی خزائن حکمت و علم مخفی بود.»[۱۶]
از میان اناجیل موجود تنها انجیل متی قدیمیترین انجیل تدوینشده است که تاریخ تدوین آن میانسال ۳۸ میلادی تا ۶۰ میلادی دور میزند.[۱۷] بر اساس اینکه زباناصلی فلسطین و اطراف آن عبری بوده باید انجیل متی هم به زبان عبری نوشته میشد. امّا عجیب این است که انجیل به زبان یونانی تدوینشده است. سؤال این است اگر انجیل متی ترجمه یونانی از زبان عبری است نسخه اصلی زبان عبری آن کجا است؟ آیا ترجمه دقیق است یا نه؟ مطابق با اصل نسخه است یا نه؟.[۱۸] همه این پرسشها پاسخ منطقی و اطمینان بخشی ندارد. زیرا که نسخه اصلی عبری متی در دسترس نبوده است. از همینجا است که اصالت و وثاقت انجیل متی زیر سؤال میرود. بنابراین هیچ استناد علمی و منطقی وجود ندارد که انجیل متی یونانی زبان دقیقاً همان انجیلی عبری و اصلی باشد. درحالیکه سایر اناجیل اعتماد و استنادشان به انجیل متی ختم میشود.[۱۹] انجیل لوقا توسط شخصی تدوینشده است که هرگز مسیح را ندیده بلکه تعالیم مسیحیت را از پولس که او هم از حواریون مسیح نبود بلکه بعد از حادثه تصلیب به مسیح گرویده است.[۲۰] انجیل مرقس نیز توسط یکی از شاگردان پطرس نوشتهشده است. مرقس در تدوین انجیل خود از پطرس و انجیل متی متأثر بوده است.[۲۱] انجیل یوحنا آخرین انجیل تدوینشده است که زمان تدوین آن قریب سال ۱۰۰ میلادی است. یعنی ۳۰ سال پس از مرگ پولس. یوحنای تدوینکننده انجیل همان یوحنای حواری نیست گرچه مسیحیان بر این عقیدهاند امّا شخصی دیگری که معروف به یوحنای شیخ بوده است، چنین انجیلی را تدوین کرده است.[۲۲] این انجیل مملو از مطالب غلوآمیز و ازجمله الوهیت حضرت مسیح است.[۲۳]
بنابراین اولاً نسبت این اناجیل به نویسندگان واقعیشان در حد حدس و گمان است. ثانیاً در قرنهای نخست میلادی در حدود صد تا انجیل موجود بوده است. و از میان آنهمه اناجیل تنها چهار انجیل موردقبول کلیسا واقعشده است.[۲۴] انجیل برنابا به علّت اینکه سخن از بشارت بعثت حضرت محمد در آن است. و نیز فدا، تصلیب تثلیث و الوهیت و فرزندی مسیح نسبت به خداوند را مردود شمرده است، توسط کلیسا کنار گذاشتهشده است،[۲۵] بر اساس نقل تفسیر المنار از پروفسور أکهارن آلمانی «مسیحیها در قرن دوّم سه تا چهار بار اناجیل را تغییر و تبدیل دادهاند. فرقه «ابیونیه» تنها به انجیل متی که نسخه وقت آن با نسخه فعلی آن کاملاً متفاوت است، اعتقاد داشته است. و فرقه دیگری بنام «مارسیونیه» تنها به انجیل لوقا اعتماد داشته است که نسخه آن در همان زمان غیر از نسخه موجود فعلی بوده است.[۲۶] بنابراین بر اساس شواهد تاریخی، برای انسان منصف و حقطلب وثاقت و اصالت اناجیل اربعه موردتردید و ابهام قرار دارد. افزون بر اینها مطالب زیر کتاب مقدس مسیحیان را از حقانیت خارج نموده و وجود آموزههای انحرافی را در این کتاب ثابت میکند:
۱. تعارض آموزههای انجیل:
در میان مطالبی که انجیلها بیان میکنند، تناقضهای فراوانی وجود دارد.[۲۷] سه انجیل همنوا (انجیل متی، انجیل مرقس و انجیل لوقا) تنها پنجاهودو درصد مطالب آنها باهم منطبق است. و انجیل یوحنا بهطورکلی با آن سه تا متفاوت و تنها هشت درصد مطالبش با آنها مطابقت دارد.[۲۸] مسیحیت در ابتدا وجود تناقض در کتاب مقدس خود را نمیپذیرفت. اولین بار در قرن هجدهم میلادی بود که آنها حاضر به اعتراف درباره وجود تناقض در کتاب خود شدند.[۲۹] بیان دیدگاههای معارض از سوی انجیلها، سبب شده که صاحبنظران درباره اعتبار آنها بهعنوان یک سند تاریخی معتبر به دیده شک و تردید بنگرند.[۳۰]
۲. دوگانگی نظام عقیدتی:
هر دینی دارای یک نظام عقیدتی است. این نظام عقیدتی، باید با آموزههای کتاب مقدس آن دین هماهنگ باشد. مسیحیت فاقد یک نظام الهیات هماهنگ با مجموعه کتابهای مقدس است. در اینجا ما شاهد دو نظام عقیدتی هستیم که هر یک با بخشی از کتاب مقدس مطابقت دارد.
الف) نظام الهیاتی که بر اساس الوهیت مسیح است. مؤسس این نظام، پولس است. رسالههای پولس، انجیل یوحنا و رسالههای او اساس آن را تشکیل میدهند «در ازل کلمه بود، کلمه باخدا بود و کلمه خود خدا بود… پس کلمه انسان شد و در میان ما ساکن گردید.»[۳۱]
ب)نظام الهیاتی که بر اساس بندگی مسیح است. مؤسس آن حواریون عیسی و در رأس آنها پطرس است، این گروه پس از سال ۷۰ میلادی اهمیت خود را از دست دادند.[۳۲]
سه انجیل همنوا، کتاب اعمال رسولان، رسالههای یعقوب، پطرس، یهودا و مکاشفه یوحنا اساس این نظام را تشکیل میدهند.
نقد الهیات الوهیتی:
الهیات الوهیتی با آموزههای اصیل مسیح، مخالف است. این پولس حواری بود که چنین بدعتی را در دین مسیح ایجاد نمود. وی آنچنان تغییر و تحولی در مسیحیت ایجاد نمود که بهعنوان مؤسس دوم این دین شناختهشده است.[۳۳] قائل شدن مقام الوهیت برای عیسی، باعقل نیز ناسازگار است. عقل آدمی نمیتواند بپذیرد که وجود نامحدودی، در جسم موجود محدودی حلول کند. اعتقاد به الوهیت، با آموزههای تمام ادیان مخالف است. تمام ادیان الهی بر بندگی و رسالت پیامبران از ناحیه خداوند،تأکید داشتهاند.
۳. تثلیث (اقانیم سهگانه):
بر اساس اعتقادنامه شورای کلیسا که در سال ۳۲۵ م، در شهر نیقیه (در کنار تنگه بُسفر) منعقد گردید، مسیحیان باید به سه اقنوم، اب، ابن و روحالقدس معتقد باشند. «نظریه تثلیث حاکی از وجود یک خداوند در سه شخص است.»[۳۴]
نقد تثلیث:
عقیده تثلیث، از ناحیه پولس وارد مسیحیت شده است،[۳۵] و بعدها شورای کلیسا آن را رسمیت بخشید. چنین عقیدهای نهتنها با آموزههای اصیل مسیحیت، بلکه با مبانی تمام ادیان آسمانی که اولین اصل مسلم خود را دعوت به توحید دانستهاند، کاملاً در تضاد است. خردستیزی تثلیث کاملاً آشکار است. زیرا یکچیز محال است درعینحال که یکی است، سه چیز باشد.[۳۶]
۴. مسیحیت و عیسای مصلوب:
مسیحیت معتقد است به صلیب کشیده شدن عیسی، تاوان گناه همه بشریت است.گناهی که نسلاندرنسل از آدم به فرزندانش منتقلشده است. این بود که پولس رسول نوشت: «و چنانکه در آدم همه میمیرند، در مسیح همه زنده خواهند شد.»[۳۷]
در بررسی نظریه فوق باید بدانیم که چنین اعتقادی را پولس رسول وارد مسیحیت کرده است.[۳۸] و در میان مسیحیت اولیه چنین عقیدهای وجود نداشته است. اینکه انسان دارای گناه ذاتی باشد با روح تعالیم ادیان آسمانی ناسازگار است. انبیاء الهی از گناه معصوم بوده و نسل بشر دارای زمینه پذیرش راه حق است. از عدالت خداوند دور است که گناه کسی را بهحساب کس دیگری بگذارد. یا فردی را در مقابل گناه دیگری فدیه بگیرد.
پی نوشت:
[۱]. ر.ک: اردستانی، سلیمانی، عبدالرحیم، یهودیت، قم، آیات عشق، اول ۱۳۸۲ش، ص ۱۸۷ـ ۱۹۳.
[۲]. آل علی، محمد ادیب، مسیحیت، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، اول، ۱۳۸۵ش، ص ۵۸.
[۳]. ر.ک: میشل، توماس، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، ۱۳۷۷ش، ص ۴۱ـ۵۰.
[۴]. کتاب مقدس عهد عتیق سفر پیدایش باب ۲: ۱۶ و ۲۵ باب ۳: ۳۴ـ۱.
[۵]. همان عهد عتیق سفر پیدایش، باب ۱۹: ۳۸ـ۳۱.
[۶]. همان، باب ۱۲: ۲۰ـ۱۲ و باب ۲۰: ۱۲ـ۲.
[۷]. همان کتاب دوم سموئیل باب ۱۱: ۲۷ـ۲.
[۸]. همان کتاب اول پادشاهان باب ۱۱: ۱۴-۱.
[۹]. برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به البیان تألیف آیت الله خوئی ترجمه صادق نجمی و هاشم زاده هریسی، چ ۵، ۱۳۷۵ هـ. ش، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوی، ج اول، از ص ۹۰ الی ۱۰۰.
[۱۰]. طباطبائی، المیزان، ج ۳، ص ۳۰۹، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
[۱۱]. توفیقی، حسین آشنائی با ادیان بزرگ جهان، چ پنجم، ۱۳۸۱، سمت و… ص ۹۱ و ۹۲.
[۱۲].کتاب مقدس ،عهد عتیق سفر،تثنیه، باب ۳۴، ش ۵-۸
[۱۳]. شولتر ساموئل عهد عتیق سخن می گوید مترجم مهر داد فاتحی ص۳
[۱۴]. باروخ، اسپینوزا؛ مصنف واقعی اسفار پنج گانه، ترجمه علیرضا آل بویه، فصلنامه هفت آسمان، ش ۱، ص ۹۰.
[۱۵]. مؤسسه در راه حق؛ سیر تاریخی تورات، ص ۲۳ به نقل از اظهار الحق، ج ۱، ص ۲۱۸، تهران، انتشارات مؤسسه در راه حق، دوم، بی تا.
[۱۶] . ر.ک: تاریخ کلیسای قدیم، و. م. میلر، ترجمه علی نخستین، ص ۶۶.
[۱۷]. قاموس کتاب مقدس، پیشین، ۷۸۲.
[۱۸]. المیزان، ج ۳/۵۲۲، همان.
[۱۹]. مدرک سابق.
[۲۰]. قاموس کتاب مقدس پیشین، ۳۳۱.
[۲۱]. همان، ۷۶۱.
[۲۲]. همان، ۹۶۵ـ۹۶۴.
[۲۳]. توفیقی آشنائی با ادیان بزرگ جهان، ۱۴۸ پیشین.
[۲۴]. المیزان، ج ۳، ۵۲۴، همان.
[۲۵]. همان، ۵۲۵.
[۲۶]. رشید رضا، المنار، ج ۶/۳۶، طبع قاهره، نوبت چهارم، ۱۳۸۰ هـ.ق، مطبعه القاهره.
[۲۷] . ر.ک: عیسی، همفری کارپنتر، ترجمه حسن کامشاد، ص ۶۷، طرح نو، دوم، ۷۵ و نیز درباره مفهوم انجیلها، کری ولف، ترجمه محمد قاضی، ص ۱۷، انتشارات فرهنگ، ندارد.
[۲۸] . ر.ک: درباره مفهوم انجیلها، ص ۲۵.
[۲۹]. ر.ک: عیسی، ص ۳۶.
[۳۰] . ر.ک: درباره مفهوم انجیلها، ص ۳۸.
[۳۱]. ر.ک: انجیل یوضا، او ۱۴، همان، ۱ و ۳، همان، ۱۰: ۳۰ و نیز رساله پولس، کولسیان ۱؛ ۱۵.
[۳۲]. ر.ک: مسیحیت و بدعتها، جوان اُ. گریدی، ترجمه عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، ص ۴۳، مؤسه فرهنگی طه، اول، ۷۷، و نیز تاریخ جامع ادیان، جان. بی. ناس، علی اصغر حکمت، ص ۶۱۴ ـ ۶۱۳.
[۳۳] . ر.ک: تاریخ جامع ادیان، جان. بی. ناس، ترجمه علی اصغر حکمت، ص ۶۱۳، بخش پولس حواری و انتشار مسیحیت در اروپا و نیز جهان مذهبی، گروه نویسندگان، ترجمه دکتر عبدالرحیم گواهی، ص ۷۰۶، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، اول، ۷۴.
[۳۴] . ادیان زنده جهان، رابرت ا. هیوم، ترجمه دکتر عبدالرحیم گواهی، ص ۳۶، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، اول، ۶۹.
[۳۵] . ر.ک: مقارنه الادیان، ج ۲ (مسیحیت)،دکتر احمد شکبی، ص ۱۳۸، مکتبه النهضه الدویه، قاهره، دهم، ۹۸ م.
[۳۶] . ر.ک: خداوند ما عیسی مسیح، جان والوورد، ترجمه مهرداد فاتحی، ص ۸، کلیسای جماعت رباتی. در منبع مذکور توضیح داده شده است که چگونه غیرعقلانی بودن آموزه تثلیث باعث شده که تمایل قلبی افراد نسبت به مسیحیت از دست برود.
[۳۷] . رساله اول پولس رسول قرنتیان، باب ۱۵، آیه ۲۲.
[۳۸] . ر.ک: تاریخ تمدن، ویل دورانت، گروه مترجمین، ج سوم، ص ۶۸۹، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، دوم، ۶۷.