- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
شبهه
گویا محمد (ص) یک بار هم انجیل را نخوانده که در آیه ۱۱۱ سوره توبه جهاد و کشتن را به انجیل نسبت می دهد. زیرا در انجیل حتی یک مورد از کشتن و جهاد سخن گفته نشده است؟
پاسخ شبهه
قبل از پاسخ به شبهه لازم به ذکر است که، آیات جهاد و مقاتله با دشمنان فقط در راستای دفاع از حق است. در قرآن هرگز دستور داده نشده که همدیگر را بکشید، این مطلب در جای خود ثابت شده که اسلام دین خشونت نیست و امروز عملاً ثابت شده که این مسیحیان است که جهان را به خاک و خون کشیده است.
به منظور روشن شدن پاسخ ابتدا لازم است تاریخچه انجیل را مرور نموده و آن گاه به پاسخ خواهیم پرداخت.
مسیحیان عقیده ندارند که عیسی کتابی به نام انجیل آورده است آنان معتقدند که بعد از عروج عیسی (علیه السلام) پیروان وی اقوال، اعمال و حوادثی را که برای آن حضرت اتفاق افتاده بود به صورت روایت های شفاهی نقل می کردند و یک سنت شفاهی در بین آنها رایج بود.
تنها در نیمه دوم قرن اوّل میلادی بود که فکر کتابت این سنت شفاهی در میان پیروان مسیحیت، قوت گرفت و عده ای به نوشتن اقوال و اعمال عیسی که در آن زمان رایج بود و از سوی حواریون و شاگردان آن ها نقل می شد، پرداختند و این نوشته ها را انجیل نامیدند.(۱)
هنگامی که نهضت کتابت سنت شفاهی مسیحیت آغاز شد هر کسی به تشخیص خود و سبک خاصی که داشت به تدوین اعمال و اقوال و حوادث مربوط به حضرت عیسی پرداخت و بدین ترتیب نوشته های متعددی به نام انجیل به وجود آمد. تعدد متون فوق باعث شد تا کلیسا معین کند که کدام یک از نوشته های مسیحی را معتبر و معیار می داند و البته این کار آسانی نبود زیرا همه، نوشته های خود را اصیل و معتبر دانستند، افزون بر انجیل های چهارگانه،کتاب اعمال رسولان و کتاب مکاشفه که امروزه عهد جدید را تشکیل می دهند، متن های دیگری بنام انجیل نوما، انجیل حقیقت، انجیل دوم متی، اعمال پطرس، اعمال یوحنّا و همچنین انجیل برنابا، انجیل ناصریان، انجیل عبرانیان، انجیل مصریان و… نیز تداول عام داشتند.(۲)
در قرن های نخستین میلادی، فهرست کتاب های عهد جدید، با زمان تغییر می کرد و کم و زیاد می شد، شک و تردید در این موضوع تا مجمع روحانی «هیپون» در سال ۳۹۳ میلادی، و مجمع روحانی «کارثاژ» در سال ۳۹۷ میلادی طول کشید و در مجمع اخیر بود که خوف نهایی به عمل آمد و بیش از صد انجیل از بین برده شد و تنها چهار انجیل نگهداری شد، تا در لیست نوشته های عهد جدید که «کانن» نامیده می شود وارد شوند بدین ترتیب در اوائل قرن پنجم میلادی تنها چهار انجیل یاد شده در زیر توانستند به عنوان انجیل های رسمی جایگاه ثابتی را در عهد جدید پیدا کنند.
انجیل مرقس، این انجیل در حوالی سال ۶۵ ـ ۷۰ میلادی توسط شخصی به نام «مرقس» تألیف شده است.
انجیل متّی، این انجیل توسط شخصی به نام «متی» نوشته شده است.
انجیل لوقا، این انجیل در سال های ۸۰ ـ ۹۰ میلادی توسط شخصی به نام «لوقا» در انطاکیه خطاب به مشرکین تألیف شده است.
انجیل یوحنّا، این انجیل در بین سال های ۹۵ ـ ۱۰۰ میلادی توسط شخصی به نام «یوحنّا» در آسیای صغیر تألیف شده است.(۳)
قرآن کریم که نخستین منبع معارف اسلامی است، عیسی (علیه السلام) را یکی از پیامبران الهی می شمارد انجیل به عنوان کتاب آسمانی بر آن حضرت نازل شده است کلمه انجیل دوازده بار در قرآن تکرار شده است ولی هیچ گاه به صورت جمع «اناجیل» وارد نشده است و این یکی از ادله ای است که نشان می دهد انجیل مورد نظر قرآن غیر از انجیل هایی است که مسیحیان آن ها را از جمله کتاب های مقدس خود می دانند.(۴)
نظر دانشمندان اسلامی در مورد انجیل های موجود این است که انجیل اصلی به کلی به فراموشی سپرده شده و به جای آن کتاب های دیگری توسط کلیسا نوشته شده است با وجود این در استناد این انجیل ها به حواری ها و شاگردان آن ها شک و تردید وجود دارد زیرا این اناجیل در اواخر قرن چهارم و اوائل قرن پنجم رسمیت یافته اند و آثار خطی باقی مانده از آنها مربوط به قرن سوم میلادی است و قبل از این دوره اثری از آن انجیل ها به دست ما نرسیده است.(۵)
با توجه به اینکه انجیلی را که قرآن از آن یاد میکند یک انجیلی است که از طرف خدا بر حضرت عیسی نازل شده و آنچه که امروز در دست مسیحیان است و نزد آنان به عنوان انجیل رسمیت دارد چهار انجیل است که بعد از حضرت عیسی (علیه السلام) به دست افرادی نوشته شده که منسوب به آنان است. بنابراین در پاسخ باید گفت: اولا: آیه مورد استناد در شبهه، سخن و کلام خداوند متعال است نه سخن پیغمبر اسلام، پس این ایراد که پیغمبر اسلام یک بار هم انجیل را نخوانده تا از محتوای آن اطلاع پیدا میکرد و آنچه را که در انجیل نیامده است در آیه ۱۱۱ سوره توبه به انجیل نسبت نمی داد، ناشی از عدم اطلاع و آگاهی کافی از قرآن و انجیل میباشد.
ثانیا: اگر آیه ۱۱۱ سوره توبه سخن پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بود، پیغمبر سخن از انجیلی می گوید که بر حضرت عیسی (علیه السلام) نازل شده و حکم جهاد و قتال وعده بهشت در آن بوده است، نه از انجیل هایی که به دست افراد مشکوک الحال نوشته شده است.
ثالثا: وقتی تورات و انجیل و قرآن هر سه از سوی خداوند نازل شده است بدون تردید او آگاهی کامل از محتوای تورات و انجیل دارد همان طور که اطلاع کامل از محتوای قرآن دارد بنابراین همو است که در آیه ۱۱۱ سوره توبه می فرمایند: خداوند از مؤمنان جان ها و اموالشان را خریداری می کند که در برابرش بهشت برای آنان باشد به این گونه که در راه خدا پیکار می کنند، می کشند و کشته می شوند، این وعده حقی است بر خداوند که در سه کتاب آسمانی تورات و انجیل و قرآن آمده است.
روی این حساب مسئله جهاد و کشتن و کشته شدن و پاداش بهشت را همان خدایی به انجیل مستند می کند که آن را نازل کرده است؛ بنابراین سخن خدا در قرآن از انجیلی است که خود آن را نازل کرده است نه انجیل های دست نوشته انسان های مجهول الهویه و مجهول الحال.
پی نوشت:
۱. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۴۸۹.
۲. رضوی، رسول، مجله تخصصی کلام اسلامی، مقاله تاریخ اناجیل، ش۴۹، ص۷۷.
۳. المیزان، همان، ج۳، ص۴۸۸.
۴. مجله تخصصی کلام اسلامی، همان، ش۴۹، ص۸۳.
۵. همان، ص۸۴ ـ ۸۵.
منبع: نرم افزار پاسخ ۲ مرکز مطالعات حوزه.