معجزات حضرت سلیمان (ع) و حکومت بی نظیر او در جهان

معجزات حضرت سلیمان (ع) و حکومت بی نظیر او در جهان

۱۴۰۳-۱۰-۱۷

معجزات حضرت سلیمان (ع) از جالب ترین و شگفت انگیزترین معجزات انبیاء الهی است. حضرت سلیمان (ع) یکی از پیامبران بزرگ بنی اسرائیل، فرزند حضرت داود (ع) و همانند وی دارای نبوت و حکومت است. خداوند در قرآن کریم وی را مورد ستایش قرار داده، می فرماید:

«وَ وَهَبْنَا لِدَاوُدَ سُلَیْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ[۱]؛ ما سلیمان را به داود بخشیدیم؛ چه بندۀ خوبى! زیرا او بسیار توبه کننده بود.»

بنابراین برخلاف تورات کنونی که حضرت سلیمان (ع) را پادشاهی ستمگر و هوس باز معرفی می کند؛ از نظر قرآن او بنده ی نیکو برای خداوند و سمبل قدرت و حکومت بی نظیر در جهان است.

خداوند معجزات و مواهب عظیم به این پیامبر بزرگ عطا نمود که همین امر سبب شد، حکومت او در جهان نظیر و همانندی نداشته باشد.

در ادامه با توجه به آیات قرآن به برخی از معجزات حضرت سلیمان (ع) اشاره می کنیم:

۱.‌ تسخیر باد از معجزات حضرت سلیمان

اولین معجزه از معجزات حضرت سلیمان (ع) تسخیر بادها به عنوان یک مرکب راهوار بود. قرآن کریم در این باره می فرماید:

«فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخَآءً حَیْثُ أَصَابَ[۲]؛ پس ما باد را مسخّر او ساختیم تا به فرمانش به نرمى به هر جا او می خواهد برود.»

اینکه چگونه باد به فرمان او بود؟ و با چه سرعتی حرکت می کرد؟ سلیمان و یارانش به هنگام حرکت به وسیله باد، بر چه چیز سوار می شدند؟ و چه عواملی آن ها را از سقوط و کم و زیاد شدن فشار هوا و مشکلات دیگر حفظ می کرد؟ و خلاصه این چه وسیله مرموز و اسرارآمیزی بوده که در آن عصر و زمان در اختیار سلیمان قرار داشت؟

این ها مسائلی است که جزئیات آن بر ما روشن نیست، ما همین قدر می دانیم که این از جمله خوارق عاداتی بود که در اختیار پیامبران قرار می گرفت، یک مسأله عادی و معمولی نبود، یک موهبت فوق العاده و یک اعجاز بود، و این امور در برابر قدرت خداوند امر ساده ای است و چه بسیارند مسائلی که ما اصل آن را می دانیم، اما از جزئیاتش خبر نداریم.

۲. تسلط بر جنیان از معجزات حضرت سلیمان

معجزه دوم از معجزات حضرت سلیمان (ع) مسأله تسخیر موجودات سرکش و قرار دادن آن ها در اختیار او، برای انجام کارهای مثبت بود. قرآن می فرماید:

«وَ الشَّیَاطِینَ کُلَّ بَنَّآءٍ وَغَوَّاصٍ[۳]؛ و شیاطین را مسخر او ساختیم، و هر بنا و غواصی از آن ها را سر بر فرمان او نهادیم.»

جنیان وسیله ای بودند تا حضرت سلیمان (ع) در خشکی هر بنایی می خواهد، برای او بسازند، و گروهی در دریا به غواصی مشغول باشند؛ به این ترتیب خداوند نیروی آماده ای را برای کارهای مثبت در اختیار او گذاشت.

شیاطین که طبیعت شان تمرد و سرکشی است، آن چنان مسخر او شدند که در مسیر سازندگی و استخراج منابع گرانبها قرار گرفتند.

در موارد متعددی قرآن مجید به این معنی اشاره کرده که شیاطین مسخر سلیمان بودند، و برای او فعالیت های مثبتی داشتند، منتها گاهی مانند اینجا تعبیر به «شیاطین» شده، و گاهی تعبیر به «جن» شده است.

«جن» موجودی است که از نظر ما پوشیده است، اما دارای عقل و شعور و قدرت می باشد، همچنین مومن و کافر است، و هیچ مانعی ندارد که به فرمان خدا در اختیار پیامبری قرار گیرند و به کارهای مفیدی مشغول شوند.

درباره جن افسانه ها و داستان های خرافی بسیار ساخته اند، ولی اگر این خرافات را حذف کنیم، اصل وجود آن و صفات ویژه ای که در قرآن برای جن آمده است، مطلبی است که هرگز با علم و عقل مخالف نیست.

قرآن در جای دیگری درباره معجزات حضرت سلیمان (ع) و تسلط او بر جن ها می فرماید:

«وَ مِنَ الْجِنِّ مَنْ یَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ مَنْ یَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِیرِ[۴]؛‌ و گروهی از جن پیش روی او به اذن پروردگار برایش کار می کردند و هرگاه کسی از آن ها از فرمان ما سرپیچی می کرد، او را با آتش سوزان مجازات می کردیم.»

از این آیه استفاده می شود که تسخیر این نیروی عظیم نیز به فرمان پروردگار بوده، و هرگاه از انجام وظائفشان سرباز می زدند، مجازات می شدند.

این قبیل معجزات حضرت سلیمان (ع) هر انسانی را به شگفتی وا می دارد. جنیان کارهای مختلفی برای حضرت سلیمان (ع) انجام می دادند. از جمله این که  آن ها در ساخت و ساز انواع معبدها و ساختمان های باشکوه و همچنین ظرف ها و حوض های بزرگ، تحت اختیار او بودند:

«یَعْمَلُونَ لَهُ مَا یَشَآءُ مِنْ مَحَارِیبَ وَ  تَمَاثِیلَ وَ جِفَانٍ کَالْجَوَابِی وَ قُدُورٍ رَاسِیَاتٍ[۵] آنها هر چه سلیمان می خواست برایش می ساختند: معبدها، تمثالها، ظروف بزرگ غذا به اندازه حوض ها، و دیگ هاى ثابت که از بزرگى قابل حمل و نقل نبود.»

بخشی از این ساخت و سازها مربوط به مسائل معنوی و عبادی بود، و بخشی با نیازهای جسمانی انسان ها و جمعیت عظیم لشکریان و کارگزارنش تناسب داشت.

به هر حال این کارکنان فعال و چابک حضرت سلیمان (ع)، معابد بزرگ و باشکوهی که شایسته حکومت الهی و مذهبی او بود، برایش ترتیب می دادند تا مردم بتوانند به راحتی وظایف عبادی خود، قیام کنند.

«تمثال» که قرآن از آن نام می برد هم به معنی نقش و عکس آمده، و هم مجسمه. در اینکه این مجسمه ها یا نقش ها صورت های چه موجوداتی بودند، و به چه منظور حضرت سلیمان (ع) دستور تهیه آن ها را می داد، تفسیرهای مختلفی شده است:

ممکن است این ها جنبه تزیینی داشته، همانگونه که در بناهای مهم قدیم بلکه جدید ما نیز دیده می شود و یا برای افزودن ابهت به تشکیلات او بوده است، چرا که نقش پاره ای از حیوانات چون شیر در افکار بسیاری از مردم ابهت آفرین است.

معجزات حضرت سلیمان (ع) نشان از قدرت بی نظیری است که خداوند در اختیار پیامبر خود قرار داده است. قرآن از شیاطینی سخن می گوید که حاضر به پذیرش اطاعت سلیمان نبودند، از همین رو خداوند آنان را در غل و زنجیر قرار می دهد:

«وَ آخَرِینَ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفَادِ[۶] و گروه دیگری از شیاطین را در غل و زنجیر تحت سلطه او قرار دادیم.»

به هر حال در میان شیاطین افرادی بودند که به عنوان یک نیروی مفید و سازنده قابل استفاده به حساب نمی آمدند، و چاره ای جز این نبود که آن ها را در بند باشند، تا جامعه از شر مزاحمت آن ها در امان بماند.

۳. دانستن زبان حیوانات از معجزات حضرت سلیمان

یکی دیگر از معجزات حضرت سلیمان (ع) توانایی درک آوای حیوانات و سخن گفتن با آنان است. قرآن کریم به صراحت در سوره نمل به این معجزه از معجزات حضرت سلیمان(ع) اشاره می کند:

«وَ وَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُدَ وَ قَالَ یَآ أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَ أُوتِینَا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ[۷] و سلیمان وارث داود شد، و گفت: اى مردم! زبان پرندگان به ما تعلیم داده شده، و از هر چیز به ما عطا گردیده به یقین؛ این فضیلت آشکارى است.»

طبق این آیه، حضرت سلیمان (ع) امور بسیاری از جمله درکِ زبان پرندگان را به ارث برده است؛‌ اما از آیات دیگر قرآن که در ادامه به آن ها اشاره می کنیم، روشن می شود که دانشِ حضرت سلیمان (ع)، تنها به زبان پرندگان محدود نبوده و زبان حیوانات دیگری مانند مورچه را نیز متوجه می شده است. این از جمله معجزات حضرت سلیمان (ع) است. در این باره قرآن داستان جالبی از ملاقات سلیمان نبی با مورچگان بیان می کند.

طبق نقل قرآن لشکریان حضرت سلیمان (ع) در حال حرکت بودند تا به «وادی نمل» یعنی سرزمین مورچه ها می‌رسند. بعضی گفته اند «وادی نمل» منطقه ای در نزدیکی طائف، و بعضی گفته اند منطقه ای در نزدیکی شام بوده است.

به هر حال، وقتی حضرت سلیمان (ع) با لشگریان عظیم خود وارد این سرزمین می شوند، مورچه ای از مورچگان، همنوعان خود را مخاطب ساخت و گفت:

«یَآ أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لَا یَشْعُرُونَ[۸]؛ مورچه‌اى گفت: اى مورچگان! به لانه هاى خود بروید تا سلیمان و لشکرش شما را پایمال نکنند در حالى که نمی فهمند.»

از این جمله استفاده می شود که عدالت حضرت سلیمان (ع) حتی بر مورچگان ظاهر و آشکار بود؛ چرا که مفهومش این است که اگر آن ها متوجه باشند، حتی مورچه ضعیفی را پایمال نمی کنند، و اگر پایمال کنند بر اثر عدم توجه آن هاست.

حضرت سلیمان (ع) با شنیدن این سخن تبسم کرد و خندید. در اینکه چه چیز سبب خنده سلیمان شد، سخنان گوناگونی گفته شده است. ظاهر این است که نفس این قضیه مطلب عجیبی بود که مورچه ای همنوعان خود را از لشگر عظیم سلیمان بر حذر دارد و عدم توجه را به آن ها نسبت دهد.

این امر عجیب سبب خنده حضرت سلیمان (ع) شد، بعضی نیز گفته اند: این خنده شادی بود چرا که سلیمان متوجه شد حتی مورچگان به عدالت او و لشگریانش معترفند و تقوای آن ها را می پذیرند!

و بعضی گفته اند شادی او از این جهت بود که خداوند چنین قدرتی به او داده بود که در عین شور و هیجان عظیم لشکر، از صدای مورچه ای نیز غافل نمی ماند!

این داستان بیانگر یکی از معجزات حضرت سلیمان (ع) است که قرآن به همین مقدار بسنده کرده و بیشتر نقل نمی کند، اما برخی روایات، ادامه داستان را چنین نقل کرده اند:

حضرت سلیمان (ع) کسی را فرستاد تا آن مورچه را نزد او آورند، آن گاه گفت : «چگونه مورچگان را از ظلم من ترسانیدی، حال آن که من پیامبری عادل هستم.» مورچه گفت: «ای رسول خدا، من عذر تو را خواستم و به مورچگان گفتم که چه بسا آنان از شما بی خبر باشند.»[۹]

به هر حال در اینجا حضرت سلیمان (ع) رو به درگاه خدا کرد و چند تقاضا نمود:

نخست اینکه عرضه داشت «رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلَىٰ وَالِدَیَّ[۱۰]؛ پروردگارا راه و رسم شکر نعمت هایی را که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشته ای به من الهام فرما.»

دیگر اینکه «وَ أَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ [۱۱]؛مرا موفق دار تا عمل صالحی به جا آورم که تو از آن خشنود می شوی.»

و بلاخره سومین تقاضایش این بود که عرضه داشت پروردگارا! «وَ أَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِکَ فِی عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ[۱۲]؛ مرا به رحمتت در زمره بندگان صالحت داخل گردان.»

درباره فهم سخن پرندگان که از معجزات حضرت سلیمان (ع) است، داستان زیر نیز نقل شده:

روزی سلیمان (ع) نشسته بود، ناگهان پرنده ای آمد و گرد او به پرواز درآمد. سلیمان فرمود او می گوید: سلام بر تو ای پادشاه مسلط بر بنی اسرائیل، خدای سبحان به تو کرامت عنایت کرده و تو را بر دشمنت تسلط بخشیده، من به نزد جوجه های خود می روم، پس از آن دوباره از اینجا و از کنار تو عبور می کنم، پس او به زودی به نزد ما بر می گردد.

مردم مدتی انتظار کشیدند، تا پرنده به نزدشان آمد و چرخی زد، سلیمان فرمود: او می گوید: ای پادشاه، اگر می خواهی به من اجازه بده تا مدتی در نزد جوجه هایم باشم و آن ها را سیر کنم و از آن ها پرستاری نمایم، پس از آن به نزدت باز می گردم تا اوامر تو را انجام دهدم، حضرت سلیمان (ع) هم به او اجازه داد و پرنده رفت.

همچنین آورده اند که:

روزی حضرت سلیمان (ع) در ساحل دریا نشسته بود، مورچه ای را دید که دانه گندمی را حمل کرده و به طرف دریا می برد، سپس مورچه به آب رسید، ناگهان وزغی از آب بیرون آمد و دهان گشود و مورچه وارد دهان او شد و قورباغه به زیر آب رفت.

مدتی طول کشید، سپس وزغ بیرون آمد و دهان خود را گشود و مورچه از دهان او بیرون آمد، در حالی که دانه گندم همراه او نبود. سلیمان بسیار متعجب شد و مورچه را فرا خواند و از او درباره این ماجرا پرسش نمود، مورچه گفت:

ای رسول خدا، همانا در قعر این دریایی که دیدی، صخره ای تو خالی وجود دارد که در درون آن کِرم نابینایی زندگی می کند و خدا او را در آن مکان آفریده و او نمی تواند برای معاش خود از آن سنگ خارج شود.

خداوند مرا متصدی رزق او قرار داده، من روزی او را حمل می کنم و خداوند این وزغ را مأمور نموده تا مرا به آن مکان ببرد و دهان خود را بر سوراخ آن سنگ قرار دهد و من وارد سنگ شده و روزی کرم را به او برسانم و سپس دوباره وارد دهان وزغ شده و او مرا به سطح آب و ساحل برساند.

ما از جهان حیوانات اطلاعات زیادی در دست نداریم، و با تمام پیشرفت هایی که در این زمینه شده، هنوز ابهام های فراوانی بر روی آن سایه افکنده است.

ما آثار هوش و دقت و ذکاوت و مهارت در کارهای بسیاری از آن ها می بینیم:

خانه سازی زنبوران عسل، نظمی که بر کندو حکم فرماست، دقت مورچگان در جمع آوری نیازمند های زمستان، طرز ذخیره و انبار آن ها، دفاع کردن حیوانات از خود در برابر دشمن.

حیوانات گاهی حتی کارهای شگفت انگیزتری مثل آگاهی از درمان بسیاری از بیماری ها، پیدا کردن لانه و خانه خود از فاصله های بسیار دور دست، و پیمودن راه های طولانی و رسیدن به مقصد و پیش بینی آن ها از حوادث آینده انجام می دهند.

این ها همه از چیزهایی است که نشان می دهد، در دنیای مرموز حیوانات بسیاری از مسائل هنوز برای ما لاینحل است. از این گذشته بسیاری از حیوانات بر اثر آموزش و تربیت، کارهای شگفت انگیزی انجام می دهند که حتی انسان ها از آن عاجزند.

اما به درستی روشن نیست که آن ها را تا چه حد از دنیای انسان ها با خبرند؟‌ آیا واقعا آن ها را می دانند که ما کیستیم و چه می کنیم؟ ممکن است ما در آن ها چنین هوش و ادراکی را سراغ نداشته باشیم، ولی آیا این به معنی نفی آن است؟‌

روی این حساب اگر در داستان فوق، یکی از معجزات حضرت سلیمان (ع) درباره آگاهی وی از سخنان مورچگان بیان شد، زیاد جای تعجب نیست. از این گذشته، حکومت حضرت سلیمان (ع) توأم با خارق عادات و کارهای اعجاز آمیزی بود، روی همین اصل، بعضی از مفسران اظهار عقیده کرده اند که دارا بودن این سطح آگاهی از ناحیه قشری از حیوانات در آن عصر، خود یکی از معجزات حضرت سلیمان (ع) بوده است، و مانعی ندارد که عین آن را در سایر اعصار و قرون احیانا نبینیم.

غرض این است که هیچ دلیلی در کار نیست که ما معجزات حضرت سلیمان (ع) در داستان سلیمان و مور یا سلیمان و هدهد را بر کنایه و مجاز و یا زبانِ حال و مانند آن حمل کنیم، هنگامی که حفظ ظاهر آن و حمل بر معنی حقیقی امکان پذیر است.

۴. تسلط بر موجودات و پرندگان از معجزات حضرت سلیمان

از جمله دیگر معجزات حضرت سلیمان (ع) تسلط او بر موجودات مختلف از جمله پرندگان است. لشکری عظیم در اختیار سلیمان قرار داشت که هر کس با دیدنش مقهور می گشت. قرآن کریم در این باره می فرماید:

«وَ حُشِرَ لِسُلَیْمَانَ جُنُودُه مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّیْرِ فَهُمْ یُوزَعُونَ[۱۳]؛لشکریان سلیمان، از جنّ و انس و پرندگان، نزد او گردآورى شدند، آن ها آن قدر زیاد بودند که باید توقّف مى‌کردند تا به هم ملحق شوند.»

طبق این آیه جمعیت لشگریان حضرت سلیمان (ع) به قدری زیاد بود که برای نظم سپاه دستور داده می شد که صفوف اول را متوقف کنند و صفوف آخر را حرکت دهند تا همه به هم برسند.

نمونه این معجزه از معجزات حضرت سلیمان (ع) در ماجرای هدهد بیان شده است. طبق نقل قرآن تمام پرندگان در اختیار حضرت سلیمان (ع) بودند و از او دستور می گرفتند. روزی حضرت سلیمان (ع) هدهد را در صف پرندگان نمی بیند و سراغ او را می گیرد.

هدهد اندکی بعد نزد حضرت سلیمان می آید و علت غیبت خود را چنین توضیح می دهد:

«من به سرزمین سبا رفته بودم زنی را در آنجا یافتم که بر آن ها حکومت می کند، و همه چیز را در اختیار دارد مخصوصا تخت عظیمی داشت.»[۱۴]

سلیمان از شنیدن این سخن در فکر فرو رفت، ولی هدهد به او مجال نداد و مطلب دیگری بر آن افزود؛ مسأله عجیب و ناراحت کننده :

«مشاهده کردم آن زن و قوم و ملتش در برابر خورشید ـ نه در برابر الله ـ سجده می کنند، شیطان بر آن ها تسلط یافته و اعمالشان را در نظرشان جلوه داده»[۱۵]

حضرت سلیمان (ع) نامه ای برای ملکه سبا می فرستد و هدهد را مامور می کند تا آن را برای ملکه سبا ببرد و واکنش او را به اطلاع سلیمان برساند. هنگامی که ملکه سبا، نامه حضرت سلیمان (ع) را توسط هدهد دریافت کرد، تصمیم گرفت نماینده ای را همراه با هدایای گرانبها به جانب او ارسال نماید.

فرستادگان ملکه سبا با کاروان هدایا، به سرزمین حضرت سلیمان (ع) رسیدند و نزد وی رفتند، اما بر خلاف تصورشان حضرت سلیمان به تندی با آن ها برخورد می کند و هدایای آنان را نمی پذیرد. سرانجام ملکه سبا با دیدن معجزات حضرت سلیمان (ع)، به خداوند ایمان می آورد و از خورشید پرستی دست بر می دارد.

جمع بندی

معجزات حضرت سلیمان (ع) از قدرت عظیم و حکومت باشکوه او حکایت دارد. خداوند قدرت های فراوانی در اختیار حضرت سلیمان (ع) قرار داد از جمله تسلط بر باد و دانستن زبان حیوانات. همچنین حضرت سلیمان (ع) بر جنیان و پرندگان تسلط داشت و آن ها مامور به انجام دستورات او هستند.

پی نوشت ها

[۱]. سوره ص، آیه ۳۰.

[۲]. سوره ص، آیه ۳۶.

[۳]. سوره ص، آیه ۳۷.

[۴]. سوره سبأ، آیه ۱۲.

[۵]. سوره سبأ، آیه ۱۳.

[۶]. سوره ص، آیه ۳۸.

[۷]. سوره نمل، آیه ۱۹.

[۸]. سوره نمل، آیه ۱۸.

[۹]. موحدی، داستان پیامبران برگفته از تفسیر روض الجنان، ج۲، ص ۱۰۳

[۱۰]. سوره نمل، آیه ۱۹.

[۱۱]. سوره نمل، آیه ۱۹.

[۱۲]. سوره نمل، آیه ۱۹.

[۱۳]. سوره نمل، آیه ۱۷

.[۱۴] سوره نمل، آیه ۲۳.

[۱۵]. سوره نمل، آیه ۲۴.

منابع

  • قرآن کریم.
  • موحدی، محمدرضا، داستان پیامبران برگرفته از تفسیر روض الجنان، قم – ایران، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر، ۱۳۸۴ ش.

منبع مقاله| اقتباس از:

پاک‌‌نیا، عبدالکریم، قصه‌های قرآن از آدم تا خاتم (ع)، ص ۲۱۶ ـ ۲۳۰، تهران – ایران، مبین اندیشه، ۱۳۸۸ ش.

مکارم شیرازی، ناصر؛ حسینی، حسین، قصه های قرآن برگفته از تفسیر نمونه، ص ۳۶۵ ـ ۳۹۱، تهران ـ ایران، دارالکتب الإسلامیه، ۱۳۸۶ ش.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *