حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ از پیامبران اولوالعزم و دارای کتاب آسمانی به نام انجیل بوده است. قرآن کریم در موارد متعددی بر این مطلب تصریح دارد از آن جمله این آیه است که می فرماید: « بدنبال آنها [پیامبران پیشین]، عیسى بن مریم را فرستادیم در حالى که کتاب تورات را که پیش از او فرستاده شده بود تصدیق داشت و انجیل را به او دادیم که در آن، هدایت و نور بود و (این کتاب آسمانى نیز) تورات را، که قبل از آن بود، تصدیق مىکرد و هدایت و موعظه اى براى پرهیزگاران بود».[۱]
قرآن و اسلام اصل دین حضرت مسیح(ع) را مردود نمی شمارد؛ زیرا این دین آسمانی از طرف خداوند برای هدایت بشر بر این پیامبر اولوالعزم نازل شده است و در زمان خود دین رسمی خدواند بوده است. از این رو در قرآن کریم و اسلام هرگز نسبت به دین حضرت مسیح(ع) اعتراضی وجود ندارد، بلکه در آیات قرآن مورد تأیید قرار گرفته است و اگر تحریف نمی شد، موافق با دین اسلام بود و هیچ تعارضی با ان نداشت. ولی به علت تحریف و نفوذ عقاید باطل در آنها از رسمیت افتاده و از نظر خداوند باطل و مردود گردیده است. بنابراین در قرآن و اسلام دین مسیحیت که از اصل خود منحرف شده است مردود و باطل است که به برخی از دیدگاه های قرآن و اسلام نسبت به آن اشاره می شود:
قرآن کریم در راستای مردودیت دین یهودیت و مسیحیت موجود می فرماید: یهود گفتند: «عزیر پسر خداست!» و نصارى گفتند: «مسیح پسر خداست!» این سخنى است که با زبان خود مىگویند، که همانند گفتار کافران پیشین است خدا آنان را بکشد، چگونه از حق انحراف مى یابند؟![۲]
مردودیت دین مسیحیت از نظر قرآن و اسلام
از دیدگاه اسلام پس از عروج حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ کتاب انجیل مفقود شده و بعد از مفقود شدن آن، برخی از مسیحیان متونی را با مطالب مختلف گردآورده و اسم آنها را انجیل گذاشته اند. امام رضا ـ علیه السلام ـ این واقعیت را به جاثلیق مسیحی گوشزد نمود و فرمود هنگامی که نصاری انجیل را گم کردند به درخواست مردم، علمای آنان مثل مرقس و لوقا و دیگران هر کدام انجیلی نوشتند و به مردم عرضه کردند.[۳] پس این اناجیلی که در دست مسیحیان هستند هیچکدام آن انجیلی که از طرف خداوند بر حضرت مسیح(ع) نازل شده نمی باشند.
در قرآن کریم آیات متعددی در رد دین مسیحیت وجود دارد که به ترجمۀ برخی از آنها اشاره می شود:
۱. قرآن در بارۀ انحراف مسیحیت از توحید می فرماید: «(آنها) دانشمندان و راهبان خویش را معبودهایى در برابر خدا قرار دادند، و (همچنین) مسیح فرزند مریم را در حالى که دستور نداشتند جز خداوند یکتایى را که معبودى جز او نیست، بپرستند، او پاک و منزه است از آنچه همتایش قرار مى دهند!»[۴]
۲. خداوند در باره کفر مسیحیت می فرماید:«آنها که گفتند: «خدا، همان مسیح بن مریم است»، بطور مسلّم کافر شدند بگو: «اگر خدا بخواهد مسیح بن مریم و مادرش و همه کسانى را که روى زمین هستند هلاک کند، چه کسى مى تواند جلوگیرى کند؟ (آرى،) حکومت آسمانها و زمین، و آنچه میان آن دو قرار دارد از آن خداست هر چه بخواهد، مى آفریند (حتّى انسانى بدون پدر، مانند مسیح) و او، بر هر چیزى تواناست.»[۵] و در آیه دیگر می فرماید: «آنها که گفتند: خداوند همان مسیح بن مریم است، بیقین کافر شدند، (با اینکه خود) مسیح گفت: اى بنى اسرائیل! خداوند یگانه را، که پروردگار من و شماست، پرستش کنید! زیرا هر کس شریکى براى خدا قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام کرده است و جایگاه او دوزخ است و ستمکاران، یار و یاورى ندارند»[۶]. و در آیه دیگر تثلیث مسیحیت کفر می داند: «آنها که گفتند: «خداوند، یکى از سه خداست» (نیز) بیقین کافر شدند معبودى جز معبود یگانه نیست و اگر از آنچه مىگویند دست بر ندارند، عذاب دردناکى به کافران آنها (که روى این عقیده ایستادگى کنند،) خواهد رسید».[۷]
۳. خداوند اخبار انجیل را مبنی بر کشتن حضرت مسیح(ع) تکذیب می کند و می فرماید: «و گفتارشان که: «ما، مسیح عیسى بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم!» در حالى که نه او را کشتند، و نه بر دار آویختند لکن امر بر آنها مشتبه شد. و کسانى که در مورد (قتل) او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروى مىکنند و قطعاً او را نکشتند!»[۸]
۴. قرآن از قول یهودیان و مسیحیان نقل می کند که آنها می گویند: «یهودی یا مسیحی شوید تا هدایت یابید» و بعد سخن آنان را ردّ کرده تنها دین اسلام را که دین حضرت ابراهیم و دین حنیف بوده است را موجب هدایت می شمارد و می فرماید: «وَ قَالُواْ کُونُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى تهَْتَدُواْ قُلْ بَلْ مِلَّۀ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَ مَا کاَنَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ: اهل کتاب گفتند: یهودی یا مسیحی شوید تا هدایت یابید. بگو: بلکه از آیین خالص ابراهیم پیروی کنید و او هرگز از مشرکان نبود.»[۹] امام صادق ـ علیه السلام ـ در مورد این آیه و در مورد معنای کلمه حنیف، می فرماید: «انّ الحنیفۀ هی الاسلام؛ حنیفیت همان اسلام است.»[۱۰]
۵. افزون بر آیاتی که بیان شد، دین اسلام در امور زیر مسیحیت را مورد اشکال قرار می دهد:
الف. در اناجیل چهارگانه، حضرت مریم ـ علیها السلام ـ به عنوان نامزد فردی به نام یوسف معرفی شده است و گفته شده وقتی شوهرش متوجه حمل او شد برای حفظ آبروی خود از مریم کناره گرفت.[۱۱]
اما در آیات و روایات اسلامی، حضرت مریم دختری باکره، پاکیزه و بدون همسر معرفی شده است؛ و این خداوند بوده که با حکمت و قدرت خود از روح خویش در مریم دمید و فرزندی به نام عیسی از مریم متولد شد.[۱۲]
ب. اناجیل در مورد حواریون آورده اند که آنان افرادی بی ادراک (متی، ۱۵/۱۵)، بی ایمان(متی، ۱۷/۲۰)، بی استعداد و سست دل (لوقا، ۱۷/۵ و ۲۴/۲۵) بوده اند.
اما در منابع اسلامی به گونه ای دیگر معرفی شده اند، رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرموده اند: حواریون یارانی برگزیده و خالص برای عیسی ـ علیه السلام ـ بودند و در نصرت و یاری دین خدا و مسیح کوشا و آماده بودند و عیسی ـ علیه السلام ـ را با بصیرت و خلوص و با جدیت و خضوع یاری می کردند.[۱۳]
مرحوم علامه طباطبایی در این مورد فرموده اند: از مجموع قراین ذکر شده در آیات کریمه و روایات، استفاده می شود که تمامی حواریون، مقام نبوت داشته اند.[۱۴]
ج. در اناجیل ذکر شده که، عیسی ـ علیه السلام ـ دستگیر و بعد مصلوب شده و مرد. بعد از سه روز از گور برخاسته و به آسمان رفته و به دست راست خدای پدر نشست.[۱۵]
قرآن و روایات این امر را در آیات: (نساء ۱۵۷ و ۱۵۸، آل عمران ۵۵) مردود شمرده، روایات هم این گونه بیان کرده اند که: شخص دیگری به جای او دستگیر و مصلوب شده،[۱۶] او به آسمان عروج کرده [۱۷] و در آخرالزمان بازخواهد گشت.[۱۸]
د. مسیحیت قائل به تثلیث است یعنی الوهیت (خداوندی) ازسه شخصیتِ کاملاً مشخص تشکیل شده است که در ازلیت و قدرت و جلال برابرند و عبارتند از «اب» و «ابن» و «روح القدس». طبق رأی شورای واتیکان، هرکس خلاف آن فکر کند کافر است.[۱۹]
آیات در این ارتباط و مردود بودن این عقیده فراوان است که به چند مورد شاره می شود. آیاتی که صراحتاً نفی تثلیث کرده اند (مائده ۷۳، نساء ۱۷۱). آیاتی که نفی الوهیت از عیسی ـ علیه السلام ـ کرده اند (مائده ۱۷، ۷۵ و ۱۱۶، توبه ۳۰). آیاتی که اشاره به مخلوق بودن عیسی ـ علیه السلام ـ دارند (آل عمران ۷۹، نساء ۱۷۲، مائده ۷۲). آیاتی که نشان دهندۀ اعتقاد به تثلیث در فرهنگ بیگانه مسیحیت هستند (مائده ۷۷، توبه ۳۰).
بنا به شواهد تاریخی، اعتقاد به تثلیث، خدا، صلب، تاریکی جهان هنگام مرگ یکی از نجات دهندگان جهان، برخاستن خدایان از بین اموات و بسیاری خرافات دیگر از آیین بت پرستان سابق از جمله آیین هندو و بودا وارد کلیسا شده است.[۲۰]
ه. در اناجیل آورده اند که عیسی ـ علیه السلام ـ کاهنان را بر گناهان مردم داور قرار داده و به آنان حق داده که گناهان را آمرزیده یا نگه دارند[۲۱] و در حال حاضر کشیشان با گرفتن مبالغی، گناه آنان را می بخشند.
در اسلام، توبه و استغفار واجب فوری است و فقط در مقابل خداوند می توان به گناه خود اعتراف کرد. در روایات بسیاری هم داریم که شخص مؤمن حق ندارد شخصیت خود را که از ناحیۀ خداوندی محترم شمرده شده، با اعتراف به گناه لکه دار کند.[۲۲]
و. مسیحیان معتقد به فدا هستند یعنی خدا نمی تواند با توبه، گناهکار را ببخشد؛ زیرا با عدالت او منافات دارد. برای اینکه خدا بتواند ببخشد و در عین حال عدالت او خدشه دار نگردد، مسیح جریمۀ گناهکار را با فدا کردن خود پرداخت نمود و نیز گفته اند: اگر عیسی ـ علیه السلام ـ نمرده بود، سایر برنامه های خدا مثل آفرینش جهان، خلق آسمان ها و زمین و… همه بی معنا می شدند.[۲۳]
در اسلام گناه هیچ کس باعث گناهکار شدن دیگری نمی شود (فاطر ۱۸) وهرکس به قدر عمل خود عقاب می گردد نه بیش از آن (انعام ۱۶۰، یونس ۲۷، قصص ۸۴).
پی نوشت:
[۱]. مائده ، ۴۶.
[۲] . توبه، ۳۰.
[۳]. ر.ک: صدوق، محمد بن علی، التوحید، قم، جامعه مدرسین، ص۳۲۵.
[۴] . توبه، ۳۱.
[۵] . مائده، ۱۷.
[۶] . مائده، ۷۲.
[۷] . مائده، ۷۳.
[۸] . نساء، ۱۵۷.
[۹] . بقره، ۱۳۵.
[۱۰] . ابونصر محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۶۱ مکتبۀ العلمیۀ الاسلامیه، نشر تهران.
[۱۱] . لوقا، باب۱ :۲۶؛ متی، باب ۱ : ۱۸
[۱۲] . مریم، ۱۹ الی ۳۷.
[۱۳] . بحارالانوار، ج ۳۶،ص ۳۰۹، ح ۱۴۹.
[۱۴] . طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمۀ تفسیر المیزان، ج ۳، ص ۲۴۰، دفتر انتشارات اسلامی قم.
[۱۵] . یوحنّا، باب ۱۸ به بعد ـ متی باب ۱۸ به بعد ـ مرقس، باب ۱۴ به بعد ـ لوقا باب ۲۳ به بعد.
[۱۶] . بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۳۳۶، ح ۵ و ۶.
[۱۷] . بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۳۳۶، ح۶.
[۱۸] . بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۳۳۹، ح۱۴.
[۱۹] . زیبائینژاد، محمدرضا، درآمدی بر تاریخ و کلام مسیحیت، ص ۸۴، نشرالهادی، ۱۳۷۵، قم ـ متی، باب ۲۸ : ۱۹.
[۲۰] . درآمدی بر تاریخ و کلام مسیحیت، ص ۱۴۶ (به نقل از دایره المعارف بستانی، ج ۵، ص ۳۲۱).
[۲۱] . انجیل یوحنا، باب ۲۰، ۲۲، ۲۳.
[۲۲] . حرّ عاملی، محمد، وسایل الشیعه، ج۱۵، ص ۳۳۳، باب ۴۷ از ابواب جهاد نفس، نشر مؤسسه آلالبیت ـ علیهم السلام ـ . ۱۴۰۹ ه. ق، قم.
[۲۳] . درآمدی بر تاریخ و کلام مسیحیت، ص ۱۶۴ (به نقل از: خداوند ما عیسی مسیح، ص ۱۱۹).