محمد بن ابی بکر بن ابیقحافه (ذیقعده۱۰-صفر۳۸ق) از نزدیکترین یاران امام علی (علیه السلام) که از طرف ایشان، به فرمانداری مصر منصوب شد.
او فرزند خلیفه اول و اسماء بنت عمیس بود که بعد از درگذشت ابوبکر و ازدواج مادرش با امام علی (علیه السلام)، در خانه ایشان پرورش یافت. بین او و امام محبت دوجانبه وجود داشت و امام او را فرزند خویش میخواند. جایگاه او در نزد امام علی (علیه السلام) را با جایگاه ابوذر در نزد پیامبر(ص) مقایسه کردهاند.
او از مخالفان برجسته عملکرد خلیفه سوم به شمار میآمد. در دوره امام علی (علیه السلام) جزو شرطه الخمیس بود و در جنگهای جمل و صفین فرماندهی بخشی از سپاه امام را به عهده داشت. منابع حدیثی و تاریخی شخصیت او را ستودهاند. او در جریان حمله سپاه شام به مصر به شهادت رسید.
تولد، نسب و کنیه
محمد بن ابی بکر در ذی قعده سال حجه الوداع به دنیا آمد وی در ذی الحلیفه (که در فاصله هشت کیلومتری جنوب غربی مسجدالنبی در مسیر مکه قرار دارد) در هنگام سفر پیامبر(ص) به حج، به دنیا آمده است
پدر او، ابوبکر، نخستین خلیفه مسلمانان بود. هنگامی که محمد دو سال و چند ماه بیشتر نداشت، پدرش درگذشت. مادرش اسماء بنت عمیس از زنان بزرگ صدر اسلام است. وی ابتدا همسر جعفر بن ابی طالب بود، ولی پس از شهادت جعفر، با ابوبکر ازدواج کرد و ثمره این ازدواج محمد بود
کنیه او ابوالقاسم بود و بر این اساس او همنام و همکنیه پیامبر(ص) است.
پرورش در خانه امام علی (علیه السلام)
سخن امام علی (علیه السلام) درباره محمدبنابیبکر
مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی بَکْرٍ… وَلَداً نَاصِحاً وَ عَامِلًا کَادِحاً وَ سَیفاً قَاطِعاً وَ رُکْناً دَافِعاً
محمد بن ابی بکر… فرزندی نیکخواه، کارگزاری کوشنده، شمشیری برنده و رکنی استوار (در برابر دشمن) بود.
پس از فوت ابوبکر، اسماء به ازدواج حضرت علی درآمد و بدین ترتیب محمد بن ابی بکر به خانه امام علی (علیه السلام) راه یافت او تحت تربیت و پرورش ایشان قرار گرفت و از نزدیک با شیوه زندگی و سیره آن حضرت آشنا شد، و این امر باعث شد که علاقه وافری به ایشان پیدا کند. حضرت علی (علیه السلام) نیز متقابلاً محمد را دوست داشت و او را «فرزند خود از صلب ابوبکر» میخواند در نهج البلاغه نیز به نقل از آن حضرت آمده است: «او [محمد] دوست من بود و چون فرزندم او را پرورش داده بودم محمد کمکم در خانه امیرالمؤمنین رشد کرد و معارف دین را بیواسطه از آن حضرت فرا گرفت.
شخصیت و اعتقادات
بیشتر منابع تاریخ صدر اسلام به صداقت، دیانت و نجابت محمد بن ابی بکر اذعان دارند. در حدیثی آمده است: «[محمد] اگر چه از اهل بیت نبود، ولی مانند آنها نجیب بود و میان خانواده خویش از همه پاکتر و نجیبتر بود.» او فردی وظیفه شناس بود که تکالیفش را به درستی انجام میداد. امام علی (علیه السلام) درباره او فرمود: «خدا محمد را بیامرزد که هر چه توانست کوشید و تکلیف خویش را انجام داد محمد همواره خیرخواه مردم و شخصی انتقادپذیر بود و به مردم سفارش می کرد که چنانچه عملی خلافِ حق از وی سر زند به وی تذکر دهند.
مقام و منزلت محمد بن ابی بکر نزد امام علی (علیه السلام) را با مقام و منزلت ابوذر غفاری نزد رسول خدا(ص) قابل مقایسه دانستهاند. او از حواریون امام علی (علیه السلام)ه السلام به شمار میآمد
او در خصوص خلفای سه گانه معتقد بود که آنان حق امام علی (علیه السلام) را در احراز خلافت زیر پا گذاشتهاند و درباره عثمان معتقد بود او از احکام خدا و سنت پیامبر(ص) عدول کرده است او علی(علیه السلام) را نخستین شخصی میدانست که به پیامبر ایمان آورد و در مراحل مختلف به یاری پیامبر شتافت و از جان خویش مایه گذاشت. در همان حال معاویه و بنی سفیان را مردمی غاصب میدانست که با دروغ و ریا و زر و زور به جنگ اسلام شتافتهاند. وی جنگ در مقابل معاویه را جنگ در راه خدا و برای پیشبرد دین خدا می دانست
فعالیتهای سیاسی
دوره خلافت عثمان
دوره خلافت عثمان
آغاز حضور محمد بن ابی بکر در صحنه فعالیتهای سیاسی و نظامی در عَهد خلافت عثمان بود. هرچند برخی از نویسندگان غربی او را در زمره توطئهگران در قتل خلیفه دوم ذکر کردهاند ، ولی به دلایلی این نظر درست به نظر نمیرسد از جمله اینکه وی در آن زمان تنها ۱۳ سال داشته و در منابع نخستین تاریخ صدر اسلام نیز اشارهای به این مطلب نشده است.
مخالفت با اقدامات عثمان
محمد بن ابی بکر پس از طی دوره نوجوانی و رسیدن به سن بلوغ، به عنوان رزمنده در جنگهای دوره عثمان علیه غیر مسلمانان شرکت کرد و مخالفتهای وی با عثمان نیز در یکی از همین جنگها که به جنگ «صواری» معروف است شروع شد. در این جنگ، عثمان فرماندهی نیروی دریایی مسلمانان را به عبدالله بن سعد بن ابی سرح داد، در حالی که پیامبر، ریختن خون این فرد را مباح شمرده و او را از سرزمین حجاز تبعید و قرآن نیز به کفر وی تصریح کرده بود. محمد بر این اقدام عثمان و کنار گذاشته شدن صحابه راستین پیامبر(ص) خرده میگرفت.
افزون بر آن، محمد در اواخر حکومت عثمان نیز به دلایل گوناگون با او مخالف بود: از جمله: رعایت نکردن عدالت در میان صحابه؛ زیرا عثمان بسیاری از اقوام خویش چون مروان بن حکم را بر مسند امور مهم قرار داده و صحابه بزرگ پیامبر را به کار نگرفته بود. همچنین کنار نهادن سنت پیامبر و دو خلیفه پیشین و بیتفاوتی نسبت به حکام و امرایی که در نقاط مختلف قلمرو اسلامی به دلخواه خود عمل می کردند. محمد در ملاقات خود با عثمان از این افراد به شدت انتقاد کرد.
حضور در ماجرای قتل عثمان
محمد بن ابی بکر در مدت چهل روز محاصره خانه عثمان که از هفتم ذوالقعده تا هجدهم ذوالحجه سال ۳۵ هجری به طول انجامید از نزدیک امور را زیر نظر داشت و بر عقیده خود مبنی بر مخالفت با عثمان اصرار می ورزید.
در خصوص قتل عثمان و نقش محمد بن ابـی بـکر، نظریات مختلفی از سوی مورخان ذکر شده است:
برخی معتقدند او با چند نفر دیگر بر عثمان وارد شد و نخستین ضربه را وی بر عثمان وارد آورد و پس از آن «سوران بن حمران» و «عمرو بن حمق» ضربات نهایی را زده، وی را کـشتند.
نظریه دیگر معتقد است که محمد همراه سیزده نفر دیگر بر عثمان وارد شد و پس از اعتراض بر حکمرانانی که او بر مـناطق مختلف گماشته بود، به یکی از آن سیزده نفر اشاره کرد که بـه عـثمان حـمله کند
نظریه سومی نیز معتقد است اگر چه محمد بن ابیبکر در تحریک مردم علیه عـثمان نـقش داشت و در جریان محاصره او نیز به صورت فعال حاضر بود، ولی وی قاتل عثمان نـیست، بـلکه پس از بـیرون رفتن محمد از نزد عثمان، قاتلان بر عثمان وارد شده، وی را به قتل رساندند
در این میان قراین و دلایلی وجود دارد که نظریه سوم را تایید میکند.
دوره خلافت امام علی (علیه السلام)
محمد در دوره خلافت امام علی (علیه السلام) در شمار شرطه الخمیس بود
در جنگ جمل
در ماجرای جنگ جمل، محمد بن ابی بکر معتقد بـود که ناکثین، خونخواهی عثمان را بهانهای برای پیشبرد اهداف خویش قرار دادهاند و در خصوص آنها میگفت: «به خدا سوگند کـسی جـز آنـان قاتل عثمان نیست».
در آستانه جنگ که نیروهای دو طرف آماده نبرد میشدند، امام علی (علیه السلام)، مـحمد بن ابی بکر را به فرماندهی نـیروی پیاده نظام انتخاب کـرد. او در طـول جنگ رشادتهای فراوانی از خود نـشان داد و ثـور بن عدی یکی از فرماندهان سپاه جمل را از پا درآورد. او پس از پایان جنگ، با شکستخوردگان جمل رفتار مناسبی در پیـش گـرفت، چنان که عبدالله بن زبـیر را کـه از سـران جمل بود و از مـیدان نـبرد جان سالم به در بـرده بـود، نزد امام علی (علیه السلام) شفاعت کرد و وی را نزد عایشه برد آن گاه به دستور امام، خواهرش عایشه را بـا احـترام فراوان همراه چهل زن دیگر از زنان بـصره بـه مکه و از آنـجا بـه مدینه برد.
در جنگ صفین
هرچند محمد قبل از شروع جنگ صفین، از سوی امام علی (علیه السلام) به فرمانداری مصر منصوب شده بود، ولی شواهد دال بر این است که محمد بن ابیبکر در این جنگ در سپاه امام، علیه معاویه جنگید در روایتی از امام صادق(علیه السلام) نیز آمده است که در جنگ صفین، پنج نفر از قریش همراه امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) بودند که محمد بن ابی بکر یکی از آنها بود که نجابتش را از مادرش اسماء بنت عمیس به ارث برده بود محمد در جریان جنگ همراه حسنین (علیهماالسلام) در رکاب امام عـلی قرار داشت و آن حضرت وی را فرمانده پیاده نظام، و به نقلی، فرمانده میسره سپاه خویش قرار داده بود یکی از شعرهایی که سپاه امام علی (علیه السلام) علیه شامیان میسرودند این بود که: «هان پاک، پسر پاک، محمد بن ابیبکر همراه ماست»
به نقل برخی منابع، در جریان جنگ هنگامی که معاویه، عبیدالله بن عمر را با سپاهی منظم به جنگ امـام عـلی فرستاد، امام، محمد را با سپاهی از سواران به سوی او فرستاد که میان آنان جنگی در گرفت و تعداد زیادی از دو طرف کشته شدند.
فرمانداری مصر
فرازی از نامه امام علی (علیه السلام) به مردم مصر:
…أحسنوا أهل مصر مؤازره محمد أمیرکم واثبتوا علی طاعته، تردوا حوض نبیکم صلی الله علیه و آله
ای مردم مصر! محمد، امیرتان را نیکو پشتیبانی کنید و در فرمانبری از او استوار باشید تا بر حوض پیامبرتان -درود خدا بر او و خاندانش- وارد شوید.
امام علی (علیه السلام) در اول رمضان سال ۳۶ هجری محمد بن ابی بکر را به فرمانداری مصر منصوب کرد. بیشتر منابع بر این عقیدهاند کـه محمد، قـبل از مالک اشتر برای فرمانداری مصر فرستاده شد. برخی منابع نـیز فـرستاده شدن مالک به مصر را بعد از شهادت محمد بن ابی بکر ذکر میکنند. اما با توجه به دلایل و شواهد موجود، حکومت مصر در ابتدای خلافت امـام عـلی، به قیس بن سعد بن عباده و پس از وی به محمد بن ابی بکر رسید و هنگامی که اداره اوضاع مصر بر محمد مشکل شد، امام تـصمیم گـرفت مالک اشتر را بر مـصر بـگمارد
چالش در ساماندهی اوضاع مصر
نخستین مسئلهای کـه محمد بن ابی بکر در مصر با آن روبهرو گردید، مشکل عزلت نشینان بود. آنان کسانی بودند کـه پس از قتل عثمان به خونخواهی وی و به منظور همدردی در غم کشته شدن او در «خربتا» یکی از مناطق مـصر عزلت پیشه کردند و از بیعت با امام علی (علیه السلام) سر باز زدند. محمد یک ماه پس از ورودش به مصر، به دستور امام علی (علیه السلام)، نامهای به عزلتنشینان نوشت و از آنان خواست بـه فـرمانش درآمده با او بیعت کنند و یا از مصر خارج شوند. آنان این پیشنهاد را نپذیرفتند و پاسخ دادند: «در جنگ با ما عجله نکن» محمد مدتی با آنان مدارا کرد تا جنگ صفین به پایان رسید. آنها نیز ابتدا از رویارویی با محمد بیم داشتند، ولی با پایان یافتن جنگ صـفین و مـسئله حکمیت و مـتشنج شـدن اوضـاع خلافت اسلامی جرأت مخالفت یافته، عَلَم طـغیان برافراشتند.
جنگهایی بین آنها و سپاه محمد درگرفت که به شکست سپاه محمد انجامید و ظاهرا محمد، با درک این موضوع که قادر به از بین بردن فتنه آنان نیست با آنها قرارداد صلحی بست و آنان پذیرفتند که به فسطاط، مقر حکومت محمد وارد نشوند. آنها سپس به سرزمینهای تحت حاکمیت معاویه بن ابی سفیان کوچ کرده، سرانجام به او پیوستند.
با پیچیدهتر شدن وضـعیت مصر و ناتوانی محمد در سرکوب عزلتنشینان و نیز خردهگیری برخی از مصریان که او را کم سن و سال میدانستند امام علی (علیه السلام) تصمیم گرفت فردی قدرتمندتر و با تجربهتر را روانه این منطقه نماید. به همین خاطر مالک اشـتر را راهی مصر کرد.
اگر چه مـالک پس از حـرکت به سوی مصر در منطقهای بـه نام «قلزم» توسط عوامل معاویه به شهادت رسید، اما محمد از اینکه امام شخص دیگری را به جای وی به حکومت مصر گماشته بود دلگیر شد. امام برای دلجویی از محمد در نامهای بـه وی چـنین نوشت:
«خبر یافتم که از فرستادن اشتر برای تصدی کاری که در عهده داری دلتنگ شدهای. آنچه کردم نه برای آن است که تو را کُند کار شمردم، یا انتظار کوشش بیشتری بردم، و اگر آنچه را در فرمان توست از دستت گرفتم، بر جایی حکومتت دادم که سر و سامان دادن آن بر تو آسانتر است، و حکمرانیات بر آن تو را خوشتر.»
حمله سپاه شام به مصر
معاویه پس از فارغ شدن از جنگ صفین، در صدد حمله به مصر برآمد. او نامهای به سران عزلتنشینان نـوشت و آنان را به پیوستن به خود فراخواند هنگامی که سپاه معاویه به فرماندهی عمرو بن عاص بر مصر حمله برد، نیرویی بالغ بر ده هزار نفر از عزلتنشینان عثمانی به آنها پیوست. سرانجام در جنگ نابرابری که میان سپاه شش هزار نفری معاویه و به پشتیبانی عزلتنشینان عثمانی صورت گرفت، سپاه دو هزار نفری محمد بن ابی بکر به فرماندهی کنانه بن بشر، در منطقه «المسناه» شکست خورد و فرمانده سپاه محمد نیز به شهادت رسید.
شهادت و آرامگاه
در خصوص چگونگی شهادت محمد بن ابی بکر چند دیدگاه وجود دارد. بیشتر منابع بر این عقیدهاند که پس از شکست سپاه محمد در مقابل شامیان، اطرافیانش او را تنها گذاشته، متواری شدند و محمد به تنهایی به خرابهای پناه برد و در آنجا توسط معاویه بن حدیج (از سران عزلت نشینان) به شهادت رسید و در دل الاغ مردهای قرار داده و سوزانده شد برخی گفتهاند او پس از متواری شدن اطرافیانش، در خانه جبله بن مسروق یا زنی از بنی غافق پنهان شد و پس از آن در جنگ با معاویه بن حدیج و در میدان جنگ به شهادت رسید. نیز نقل شده که عمرو عاص وی را اسیر کرد و سپس به شهادت رساند
تاریخ شهادت محمد بن ابی بکر را ماه صفر سال ۳۸ هجری دانستهاند. وقتی خبر شهادت او به امیرمومنان(علیه السلام) رسید گریان شد و فرمود:
«کان لله عبداً صالحاً و لنا ولداً صالحاً» (محمد بندهای صالح برای خدا و فرزندی صالح برای ما بود.)
نقل شده پس از شهادت محمد، خواهرش عایشه هیچ گاه کباب نخورد و پیوسته معاویه، عمرو بن عاص و معاویه بن حدیج را نفرین میکرد. اسماء بنت عمیس نیز از غم شهادت پسرش، از دنیا رفت.
درباره مـحل دفـن محمد بن ابی بکر نقل شده که وی در محلی که به شهادت رسید، در مسجدی به نام «زمام» در خارج شهر فسطاط به خاک سپرده شد. برخی معتقدند تنها سر او در آن مکان بـه خاک سپرده شده ، ولی برخی دیگر بر این عقیدهاند که گروهی از مسلمانان پیکر وی را به همراه سرش در مسجد «زمام» به خاک سپردهاند
همسر و فرزندان
بنابر نظر مشهور، همسر محمد، دختر یزدگرد، آخرین پادشاه ساسانی بود. بر این اساس گفته شده دو دختر یزدگرد اسیر مسلمانان شدند که یکى به همسرى امام حسین(علیه السلام) درآمد و دیگرى همسر محمد بن ابىبکر شد
از بازماندگان محمد بن ابی بکر میتوان از قاسم بن مـحمد بـن ابی بکر (درگذشت ۹۲ یا ۱۰۸ق)، فقیه و عالم بزرگ مدینه یاد کرد که پس از شهادت محمد، سرپرستی او بر عهده عمهاش عایشه گذاشته شد. او از اصـحاب و خـواص امام سجاد و امام باقر (علیهماالسلام) بـود. قـاسم دختری به نام ام فروه داشت که با امام محمد باقر ازدواج کرد و امام جعفر صادق(علیه السلام) از وی متولد شد
مکاتبات او و امام علی (علیه السلام)
در دوره حکومت محمد بر مصر چـندین مکاتبه میان او و امام انجام شد که دو فقره از نامههای آن حضرت به مـحمد، در نهج البلاغه آمده و بقیه در کتب تاریخی و فقهی ذکر شده است. این نامهها در موضوعات گوناگونی همچون: توصیههای اخلاقی و اجتماعی، مسائل فقهی و حقوقی و نیز مسائل سیاسی است. بافت اجتماعی مصر به گونهای بود که فرقههای مختلف مذهبی با مسلمانان درآمیخته بودند و در برخی موارد در روابط اجتماعی آنان با یکدیگر مشکلاتی بـروز میکرد و محمد مجبور بود برای حل آنها به امام متوسل گـردد.
همچنین سوالات فقهی و شرعی محمد در مصر باعث شد کـه وی طی نامه دیگری از امام در خصوص مسائل کلی قضاوت، حلال و حرام، سنتها و… راهنمایی بخواهد امام علی (علیه السلام) از این درخـواست محمد به شگفت آمد و خوشحال شد و نامه مفصلی در جواب وی نوشت
پس از هجوم عمرو عاص به مصر این نامه و نامههای دیگر محمد به شام نزد معاویه فرستاده شد. معاویه آنها را حفظ کرد. این نامهها در خزینههای بنی امیه ماند تا اینکه عمر بن عبدالعزیز در دوران حکومت خود، آنها را آشکار ساخت
منابع:
خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، منشورات مدینه العلم آیه الله العظمی الخوئی، نجف، ۱۳۹۸ق.
تستری، محمد تقی، قاموس الرجال، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۰ق.
ﺷﻮﺷتری، ﻧﻮﺭﺍﷲ، ﻣﺠﺎﻟﺲ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ، ﺑﻪ ﻛﻮﺷﺶ ﺳﻴﺪﺍﺣﻤﺪ ﺍﻟﻤﻮﺳﻮﻯ ﺍﻟﺸﻬﻴﺮ ﺑﻪ ﻛﺘﺎﺑﭽﻰ، ﺗﻬﺮﺍﻥ، ﻛﺘﺎﺏ ﻓﺮﻭﺷﻰ ﺍﺳﻼﻣﻴﻪ.
طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، تحقیق جواد قیومی اصفهانی، موسسه النشر الاسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم، قم، ۱۳۷۳.
علی بن ابیطالب(علیه السلام)، امام اول، نهجج البلاغه، شریف رضی، شارح عبد الحمید بن هبه الله ابن ابی الحدید، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، کتابخانه حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره)، قم.
کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفه الرجال المعروف برجال الکشی (مع تعلیقات میر داماد الأسترآبادی)، رجایی، مهدی، طوسی، محمد بن حسن، تصحیح و تعلیق:میرداماد، محمد باقر بن محمد، موسسه آل البیت علیهم السلام، قم، ۱۳۶۳.
مفید، محمد بن محمد، لأمالی، علیاکبر غفاری،احقیق حسین استاد ولی، حسین، کنگره شیخ مفید، قم.
حـمد بن علی کنانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۸۵۳م
عبدالرحمان سیوطی، حسن المحاضره فی تاریخ مصر و القاهره، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قـاهره، دار احـیاء الکـتب العربیه،
ابوالحسن علی بن حسن مسعودی، تنبیه الاشراف، ترجمه ابوالقاسم پایـنده، تـهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹ش،
ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، مؤسسه مطالعات و تـحقیقات فـرهنگی، ۱۳۶۳ش
احمد بن علی مقریزی، الخطط المقریزیه، تحقیق محمد زینهم، قاهره، مکتبه مدبولی، ۱۹۹۸م
احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر للطباعه و النشر و دار بیروت للطباعه و النشر، ۱۳۷۹ق
محمد حرزالدین، مراقد المعارف، تحقیق محمد حسین حرز الدین، قم، منشورات سعید بن جبیر، ۱۳۷۱ش
ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارت نی، ۱۳۶۸ش
ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، الغارات، تحقیق میر جلال الدین حسینی ارموی، تهران، انتشارات انجمن آثار ملی، ۱