- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
حدود منطقه فدک در شمال مدینه
فَدَک دهکدهای حاصلخیز در نزدیکی خیبر، در منطقه حجاز و به فاصله ۱۶۰ کیلومتری مدینه بود که یهودیان در آن زندگی میکردند. آنها، به دلیل موقعیت استراتژیک منطقه، قلعههای نظامی خود را در اطراف آن ساخته بودند. پس از آنکه پیامبر(ص) در جنگ خیبر، منطقه خیبر و قلعههای آن را فتح کرد، یهودیان ساکن در قلعهها و مزارع فدک نمایندگانی نزد پیامبر(ص) فرستادند و به تسلیم و مصالحه راضی شدند و قرار شد نیمی از زمینها را به پیامبر تحویل بدهند و هرگاه پیامبر(ص) خواست، آنان فدک را ترک کنند؛ بنابراین فدک بدون جنگ به دست پیامبر اسلام افتاد.
دهکده فدک به دلیل عدم شرکت سربازان اسلام در فتح آن، به حکم قرآن، مختص پیامبر گردید و او درآمد این زمین را به مستمندان بنیهاشم میداد و پس از نزول آیه «وَآتِ ذَا الْقُرْبَیٰ حَقَّهُ؛ و حق خویشاوند را بده» به دختر خود فاطمه(س) بخشید.
شهرت فدک به سبب اتفاقی (ماجرای فدک) است که پس از رحلت پیامبر(ص)، بین خلیفه اول و فاطمه(س) بر سر مالکیت این منطقه صورت گرفت. ابوبکر وقتی به خلافت رسید، فدک را به نفع خلافت مصادره کرد. این منطقه پس از خلفای نخستین، در زمان امویان و عباسیان نیز در دست خلفا بود. برخی از خلفا از جمله عمر بن عبدالعزیز و مأمون این منطقه را به فرزندان فاطمه برگرداندند؛ اما خلفای بعد آن را پس گرفتند.
امروزه فدک در استان حائل کشور عربستان واقع شده است و به نام «وادی فاطمه» شناخته میشود و به نخلستانهای آن «بستان فاطمه» میگویند. همچنین مسجد و چاههایی در این منطقه وجود دارد که به «مسجد فاطمه» و «عیون فاطمه» مشهور است.
فدک سرزمینی در منطقه حجاز و به فاصله حدود ۱۶۰ کیلومتری مدینه بوده[۱] که امروزه شهری آباد به نام «الحائط» است.[۲] این شهر تا سال ۱۹۷۵م شامل ۲۱ روستا بوده و بنابر سرشماری سال ۲۰۱۰م حدود ۱۴۰۰۰ ساکن داشته است.[۳]
فدک در زمان صدر اسلام، محل سکونت یهودیان بود[۴] و با توجه به موقعیت استراتژیکی آن، محلی برای اتکای نظامی یهودیان حجاز بود.[۵] بنابر منابع، تا دوره خلیفه دوم، یهود در فدک سکونت داشتند؛ اما او آنان را مجبور به ترک این منطقه کرد.[۶]
فدک در هنگام ظهور اسلام، مزارع و باغات و نخلستانهای بسیاری داشته است.[۷] گفتهاند ارزش درختان نخل فدک با نخلهای شهر کوفه، که از شهرهای غنی در بهرهمندی از نخلستانهای وسیع بوده، برابری میکرده است.[۸] نقل کردهاند هنگامی که عمر تصمیم گرفت یهودیان را از حجاز بیرون کند، ۵۰ هزار درهم بابت ارزش نیمی از فدک به آنان پرداخت کرد.[۹] برخی منابع، درآمد سالانه فدک را در زمان رسول خدا(ص) ۲۴ تا ۷۰ هزار دینار تخمین زدهاند.[۱۰]
جنگ خیبر و تسلط مسلمانان بر فدک
گاهشمار فدک
شعبان ۶هجری سریه امام علی(ع) به فدک[۱۱]
صفر ۷هجری فتح خیبر[۱۲]
صفر یا ربیعالاول سال ۷ق واگذاری فدک به پیامبر(ص) از سوی یهودیان
۱۴ ذیالحجه ۷ قمری بخشیدن فدک به فاطمه زهرا(س)[۱۳]
ربیع الاول ۱۱هجری مصادره فدک به دستور ابوبکر
حدود ۳۰ق واگذاری فدک به مروان از سوی عثمان[۱۴]
بعد ار ۴۰ق تقسیم فدک بین مروان و عمرو بن عثمان و یزید به دست معاویه[۱۵]
حدود ۱۰۰ق بازگرداندن فدک به فرزندان فاطمه(س) توسط عمر بن عبدالعزیز
بعد از ۱۰۱ق غصب دوباره توسط یزید بن عبدالملک
حدود ۱۳۲ تا ۱۳۶ بازگرداندن توسط سفاح نخستین خلیفه عباسی[۱۶]
حدود ۱۴۰ غصب دوباره توسط منصور عباسی[۱۷]
حدود ۱۶۰ بازگرداندن به دستور مهدی عباسی[۱۸]
حدود ۱۷۰ غصب دوباره به دستور هادی عباسی
۲۱۰ق بازگرداندن به دستورمامون عباسی.[۱۹]
(۲۳۲-۲۴۷) غصب دوباره به دستور متوکل عباسی[۲۰]
۲۴۸ق بازگرداندن به فرمان منتصر عباسی.[۲۱]
پس از آنکه پیامبر(ص) در جنگ خیبر، منطقه خیبر و قلعههای آن را فتح کرد، یهودیان ساکن در قلعهها و مزارع فدک، نمایندگانی نزد پیامبر(ص) فرستادند و به تسلیم و مصالحه راضی شدند. قرار شد نیمی از زمینها برای آنان باشد[۲۲] و هرگاه پیامبر(ص) خواست، آنان فدک را ترک کنند. بنابراین فدک بدون جنگ به دست مسلمانان افتاد.[۲۳] بنابر آیه ششم و هفتم سوره حشر،[یادداشت ۱] اموالی که بدون جنگ به دست آید، فَیء نامیده میشوند و پیامبر(ص) اختیار دارد آنها را به کسانی که خود صلاح میداند، بسپارد.[۲۴] بنابر نقل منابع شیعه[۲۵] و اهل سنت[۲۶] با نزول آیه «وَآتِ ذَا الْقُرْبَیٰ حَقَّهُ؛ و حق خویشاوند را بده»،[۲۷] پیامبر(ص) فدک را به فاطمه(س) بخشید.
نزاع بر سر مالکیت فدک پس از وفات پیامبر
شهرت فدک در میان شیعیان به سبب ماجرایی است که بعد از رحلت پیامبر(ص) رخ داد. در این ماجرا، ابوبکر فدک را از فاطمه(س) گرفت و آن را به نفع خلافت مصادره کرد.[۲۸] استدلال ابوبکر این بود که پیامبران، ارث نمیگذارند و این حدیثی است که خود از پیامبر(ص) شنیده است.[۲۹] فاطمه(س) در خطبه فدکیه این سخن ابوبکر را خلاف قرآن خواند[۳۰] و امام علی(ع) و ام ایمن را شاهد آورد که پیامبر پیش از وفاتش فدک را به او بخشیده است.[۳۱] ابوبکر پذیرفت و کاغذی نوشت تا کسی به فدک دستدرازی نکند. وقتی فاطمه(س) از مجلس بیرون آمد، عمر بن خطاب او را دید و نوشته را گرفت و پاره کرد.[۳۲] به دنبال بینتیجه ماندن دادخواهی امام علی(ع)، فاطمه به مسجد رفت و خطبه فدکیه را خواند.[۳۳]
مالکیت فدک در دورههای مختلف
فدک پس از خلفای نخستین، در دوران امویان و عباسیان نیز در دست خُلفا بود و فقط در برخی دورانها به فرزندان فاطمه رسید: ۱. دوران خلافت عمر بن عبدالعزیز،[۳۴] ۲. دوران ابوالعباس سفاح، ۳. دوران مهدی عباسی[یادداشت ۲]،[۳۵] ۴. دوران خلافت مأمون.[۳۶] پس از مأمون، متوکل عباسی دستور بازگرداندن فدک را به وضعیت قبل از دستور مأمون صادر کرد.[۳۷] بیشتر کتابهای تاریخی ماجرای فدک را بعد از متوکل ذکر نکردهاند.[۳۸]
وقتی مأمون (حکومت: ۱۹۸ق-۲۱۸ق) تصمیم گرفت فدک را به اولاد فاطمه (س) برگرداند مخالفتها زیاد بود. از این رو ۲۰۰ نفر از علمای برجسته آن دوره را به مجلسی دعوت کرد و از آنان خواست نظر خود را درباره مالکیت فدک بیان کنند. پس از ارائه نظرات مختلف نتیجه جلسه این شد که فدک متعلق به زهرا(س) است و باید به وارثان اصلی آن برگردد. اصرار مخالفان موجب شد مأمون جلسهای دیگر با دعوت از علمای بیشتری از سراسر قلمرو اسلامی برگزار کند. نتیجه این جلسه نیز مانند جلسه نخست بود. از این رو در سال ۲۱۰ق به قثم بن جعفر والی مدینه نوشت فدک را به اولاد فاطمه برگرداند.[۳۹] خبر واگذاری فدک به صاحبان اصلی آن در سرودههای شاعران نمایان شد. برای نمونه دعبل خزاعی پس از برگرداندن فدک به اولاد فاطمه (س) شعری سرود که مصرع اول آن این است:
اَصْبَحَ وَجْهُ الزَّمانِ قَدْ ضَحِکاً بِرَدَّ مَأْموُنُ هاشِمُ فَدَکاً
برچهره زمان لبخند شادی نشست، آنگاه که مأمون فدک را به بنی هاشم برگردانید.[۴۰]
وضعیت امروزی
امروزه فدک در استان حائل کشور عربستان واقع شده است. بنابر گزارشی (در سال ۱۳۸۷ش) منطقه فدک به نام «وادی فاطمه» شناخته میشود و به نخلستانهای آن «بستان فاطمه» میگویند. همچنین مسجدی و چاههایی در این منطقه وجود دارد که به «مسجد فاطمه» و «عیون فاطمه» مشهور است.[۴۱] خانهها و برجهای این منطقه تبدیل به خرابه شده و بیشتر نخلهای نخلستانها خشک شدهاند.[۴۲]
پی نوشت ها:
- یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۴، ص۲۳۸
- جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، ۱۳۸۴ش، ص۳۹۶.
- پایگاه اینترنتی محافظه الحائط الرسمی
- بلادی، معجم معالم الحجاز، ۱۴۳۱ق، ج۲، ص۲۰۶ و ۲۰۵ و ج۷، ص۲۳.
- سبحانی، «حوادث سال هفتم هجرت: سرگذشت فدک»، ص۱۴.
- مرجانی، بهجه النفوس و الأسرار فی تاریخ، ۲۰۰۲م، ج۱، ص۴۳۸.
- نک: یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۲۳۸؛ ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۴۳۷.
- ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۸۷ق، ج۱۶، ص۲۳۶.
- جوهری بصری، السقیفه و فدک، ۱۴۰۱ق، ص۹۸.
- قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۱۳؛ ابن طاووس، کشف المحجه لثمره المهجه، ۱۳۷۰ق، ص۱۲۴.
- طبری، تاریخ الأمم و الملوک،دار التراث، ج۲، ص۶۴۲.
- ابن هشام، السیره النبویه،دار المعرفه، ج۲، ص۳۴۱.
- علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۵، ص۱۸۸.
- مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱۳، ص۱۴۹.
- ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۶، ص۲۱۶.
- علامه حلی، نهج الحق، ۱۹۸۲م، ص۳۵۷.
- امین، أعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۳۱۸.
- علامه حلی، نهج الحق، ۱۹۸۲م، ص۳۵۷.
- بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ج۱، ص۴۲..
- بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ج۱، ص۴۳.
- ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۷، ص۱۱۶.
- مقریزى، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۳۲۵.
- طبری، تاریخ الامم و الملوک، دار التراث، ج۳، ص۱۵.
- فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۲۹، ص۵۰۶؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۹، ص۲۰۳.
- برای نمونه نگاه کنید به: عیاشی، تفسیر عیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۲۸۷؛ کوفی، تفسیر فرات، ۱۴۱۰ق، ص۲۳۹، ح۳۲۲؛ قمی، تفسیر قمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۸؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۴۷۸. محمدباقر حسینی جلالی در کتاب فدک و العوالی، صفحه ۱۴۱ همه این تفاسیر را بررسی کرده است.
- نگاه کنید به: سیوطی، الدر المنثور، دار المعرفه، ج۲، ص۱۵۸ و ج۵، ص۲۷۳؛ متقی هندی، کنز العمال، ۱۴۰۱ق، ج۳، ص۷۶۷. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۶، ص۲۱۶. حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۳۸۰ش، ص۱۶۹؛ قندوزی، ینابیع الموده، ۱۴۲۲ق، ص۱۳۸ و ۳۵۹. برای اطلاع بیشتر نگاه کنید به: حسینی جلالی، کتاب فدک و العوالی، ۱۴۲۶ق، ص۱۴۶ـ۱۴۹.
- سوره اسراء، آیه ۲۶.
- کلینی، اصول کافی، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۵۴۳؛ شیخ مفید، المقنعه، ۱۴۱۰ق، ص۲۸۹ و ۲۹۰.
- بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۵۶م، ص۴۰ و ۴۱.
- طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۰۲؛ مجلسی کوپائی، فدک از غصب تا تخریب، ۱۳۸۸ش، ص۹۴.
- حلبی، السیره الحلبیه، ۱۹۷۱م، ج۳، ص۵۱۲.
- کلینی، اصول کافی، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۵۴۳. حلبی، السیره الحلبیه، ۱۹۷۱م، ج۳، ص۵۱۲.
- شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ۱۳۷۶ش، ص۱۲۱-۱۲۲.
- ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۴۵، ص۱۷۸ و ۱۷۹؛ بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۵۶م، ص۴۱؛ کاتب بغدادی، الخراج و صناعه الکتابه، ۱۹۸۱م، ص۲۵۹ و ۲۶۰
- علامه امینی، الغدیر، ج۷، ص۱۹۴ـ۱۹۷، به نقل از: مجلسی، فدک از غصب تا تخریب، ۱۳۸۸ش، ص۱۳۸.
- یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۴، ص۲۴۰؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۳۹م، ج۷، ص۱۵۶؛حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۶۷ش، ص۷۷؛ بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۵۶م، ج۱، ص۳۷ و ۳۸.
- بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۵۶م، ج۱، ص۳۸.
- مجلسی کوپائی، فدک از غصب تا تخریب، ۱۳۸۸ش، ص۱۳۹.
- یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۴، ص۲۴۰؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۳۹م، ج۷، ص۱۵۶؛حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۶۷ش، ص۷۷؛ بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۵۶م، ج۱، ص۳۷ و ۳۸.
- یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۴، ص۲۳۹.
- مجلسی کوپائی، فدک از غصب تا تخریب، ۱۳۸۸ش، ص۲۴۸ و ۲۵۰.
- مجلسی کوپائی، فدک از غصب تا تخریب، ۱۳۸۸ش، ص۲۴۸ و ۲۷۸ـ۲۸۲.
- «وَمَا أَفَاءَ اللَّـهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ خَیْلٍ وَلَا رِکَابٍ وَلَـٰکِنَّ اللَّـهَ یُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَىٰ مَن یَشَاءُ ۚ وَاللَّـهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿۶﴾ مَّا أَفَاءَ اللَّـهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَىٰ فَلِلَّـهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ کَیْ لَا یَکُونَ دُولَهً بَیْنَ الْأَغْنِیَاءِ مِنکُمْ ۚ وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا ۚ وَاتَّقُوا اللَّـهَ ۖ إِنَّ اللَّـهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ: اموال و زمینهایى را که خدا به عنوان غنیمت به پیامبرش بازگرداند، شما براى به دست آوردنش اسب و شترى نتازاندید [و در نتیجه به زحمت نیفتادید]، ولى خدا پیامبرانش را بر هر که بخواهد مسلط و چیره مىکند، و خدا بر هر کارى تواناست. آنچه خدا از [اموال و زمینهاى] اهل آن آبادیها به پیامبرانش بازگرداند اختصاص به خدا و پیامبر و اهل بیت پیامبر و یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان دارد، تا میان ثرومندان شما دست به دست نگردد. و [از اموال و احکام و معارف دینى] آنچه را پیامبر به شما عطا کرد بگیرید و از آنچه شما را نهى کرد، باز ایستید و از خدا پروا کنید؛ زیرا خدا سخت کیفر است».
- بنا بر برخی منابع، امام کاظم(ع) فدک را از مهدی عباسی مطالبه کرد، اما مهدی عباسی از بازگردان آن خودداری نمود. طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۱۴۹.
فهرست منابع:
- ابن طاووس، سیدعلی بن موسی، کشف المحجه لثمره المهجه، نجف، المطبعه الحیدریه، ۱۳۷۰ق.
- ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، دارصادر، بیروت، چاپ اول ۱۴۱۰ق.
- بلادی، عاتق بن غیث، معجم معالم الحجاز، دارمکه/مؤسسه الریان، ۱۴۳۱ق،
- بلاذری، احمد بن یحیی بن جابر، فتوح البلدان، تحقیق: صلاح الدین المنجد، قاهره، مکتبه النهضه المصریه، ۱۹۵۶م.
- جعفریان، رسول، آثار اسلامی مکه و مدینه، تهران، مشعر، چاپ سوم، ۱۳۸۴ش.
- جوهری بصری، ابوبکر احمدبن عبدالعزیز، السقیفه و فدک، تحقیق: محمد هادی امینی، تهران، مکتبه النینوی الحدیثه، ۱۴۰۱ق.
- حاکم حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل، ترجمه احمد روحانی، قم، دار الهدی، ۱۳۸۰ش.
- حسین، جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه دکتر سید محمد تقی آیت اللهی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۷ش.
- سبحانی، جعفر، «حوادث سال هفتم هجرت: سرگذشت فدک»، مکتب اسلام، سال نهم، شماره ۴، اسفند ۱۳۴۶ش.
- سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، بیروت، دار المعرفه للطباعه والنشر، بیتا.
- شهیدی، سیدجعفر، زندگانی فاطمه زهرا علیهاالسلام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۶ش.
- شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، المقنعه، قم، مؤسسه النشر الإسلامی، چاپ دوم ۱۴۱۰ق.
- طباطبایی، محمد حسین، المیزان، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، الاحتجاج على أهل اللجاج، تحقیق و تصحیح محمدباقر خرسان، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش.
- طبری، تاریخ الامم و الملوک، قاهره، مطبعه الاستقامه، ۱۹۳۹م.
- طبری، تاریخ الامم و الملوک، به تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، [بینا]، [بیتا].
- طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، تصحیح: حسن موسوی خرسان، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۴۰۷ق.
- عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، تحقیق هاشم رسولی، تهران، مکتبه العلمیه الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۸۰ق.
- فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، داراحیاء التراث العربی، سوم، بیروت، ۱۴۲۰ق.
- قطب راوندی، سعید بن هبه الله، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه الامام المهدی (عج)، ۱۴۰۹ق.
- کاتب بغدادی، قدامه بن جعفر، الخراج و صناعه الکتابه، بغداد، دارالرشید للنشر، چاپ اول، ۱۹۸۱م.
- کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه جواد مصطفوی، تهران، کتابفروشی علمیه اسلامیه، ۱۳۶۹ش.
- کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
- متقی هندی، علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، تحقیق بکری حیانی و صفوه السقا، مؤسسه الرساله، چاپ پنجم، ۱۴۰۱ق.
- مرجانی، عبد الله بن عبد الملک، بهجه النفوس و الأسرار فی تاریخدار هجره النبی المختار،دار الغرب الاسلامی – بیروت، چاپ: اول، ۲۰۰۲م.
- مقریزى، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفده و المتاع، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول ۱۴۲۰ق.
- نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدی، تهران: علمی و فرهنگی، ۱۳۷۸.
- یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵م.
منبع:ویکی شیعه