- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
با وجود اینکه گروه داعش و امثال آن خونریز و خشونت طلب هستند و برخلاف آموزه های دین اسلام عمل می کنند؛ چگونه و به چه دلیلی برخی از مسلمانان به این گروه گرایش پیدا کرده و به نام اسلام اعمال ناشایست را مرتکب می شوند. آیا جهل و ندانی باعث این گرایش می شود یا اینکه واقعاً این گروه را بر اساس ایمان اسلامی می پذیرند یا اینکه اصلاً هیچ ایمانی به دین اسلام ندارند و همین بی اعتقادی آنان باعث گردیده که به این نوع گروه ها ملحق شوند. در این نوشته به عوامل و علتهای گرایش به این گروه بیان گردیده است.
اینکه راه حق یکی است هیچ تردیدی در آن وجود ندارد. هم عقل انسانی و هم دلیل شرعی بر این مطلب دلالت دارد. از نظر عقل نمیتواند دو راه مخالف و متضاد حق باشند به دلیل اینکه منتهی به اجتماع نقیضین میگردد و اجتماع نقیضین از نظر عقل محال است. و از نظر دلیل شرعی نیز در خصوص مذاهب اسلامی پیامبر اسلام(ص) فرمودند: «تفترق هذه الأمه على ثلاث وسبعین فرقه کلهم فی النار إلا واحده»؛[۱] پیامبر اسلام فرموده که این امت به هفتاد و سه فرقه تقسیم میشود همه آنها در آتش اند مگر یکی از آنها. بنابراین هرکسی در مسیر غیر حق قدم بردارد، اهل نجات نبوده و جایگاهش آتش جهنم است.
در طول تاریخ بشریت، پدیده انحراف و پیروی از باطل انسانیت را رنج داده و مشکلاتی را برای بشریت به وجود آورده است. امروز نیز بشریت از دست خود انسان رنج می برد جنایات و فاجعههایی که از طرف انسانهای منحرف متوجه بشریت شده نزدیک است که جامعه انسانی و ارزشهای آن را به انقراض بکشاند.
تروریسم و خشونت یک پدیده بسیار ترسناک و از امور غیر عقلانی و انسانی به شمار میآید. اولین گروه ارهابی و تروریستی جماعتی از یهود بودند که در سال۵۳۹ق.م. اسم «سیکارین» را بر خود نهاده بودند. در دنیا گروهها و مجموعههای تروریستی با داشتن دین و قومیت های مختلف وجود داشته و شخصیتهای متعددی در این وادی خودنمایی میکنند. خوارج، قرامطه و حشیشیه، اسرائیل و گروههای مسیحی، نظام کمونیستی شوروی و… هرکدام در حد خود در این لیست قرار دارند. ادولف هیتلر، اریل شارون، بن لادن از شخصیتهای تروریستی هستند که در تاریخ اسم شان ثبت گردیدهاند.[۲]
در تاریخ اسلام فرقههای تروریستی و متعصب متعددی پا به عرصه وجود نهادهاند. فرقه وهابیت شدیدترین فرقه تروریستی و ارهابی است که تاریخ اسلام به خود دیده است. این فرقه از بدو تأسیس تا امروز به قتل و غارت مسلمانان پرداخته است. این فرقه که با بیعت شیخ محمد بن عبدالوهاب با محمد بن سعود با این توافق که امامت در نسل آلسعود باشد، و بر طریق جهاد دعوتش را انجام دهند به وجود آمد و دولت سوم و معاصر وهابی که ادامه دهنده افکار محمد بن عبدالوهاب است، خونریزیهای بیشماری را مرتکب شده است.[۳] از آن پس گروه هایی مختلفی مانند داعش، طالبان، سپاه صحابه و … بر مبنای تفکر وهابیت در جهان اسلام به وجود آمده اند.
خشونتهای دینی و فرقهای از اعتقادات فرقهها ناشی می شود و بیشتر فرقه هایی که به تروریسم و خشونت رو آورده و فرقه های مخالف خود را بر نمی تابند، تعصب خاصی نسبت به فرقه و عقاید خود داشته و بر مبنای تکفیر دیگران از خشونت استفاده میکنند.
به هرحال عوامل زیادی در انحراف انسان از راه حق وجود دارد که باعث گرویدن برخی انسانها به گروههای تروریستی و تکفیری از جمله داعش میشود.
۱. مهمّ ترین سبب خشونت، در فرقههای دینی سوء برداشت و کج فهمی متون دینی است. مثلاً در صدر اسلام به وجود آمدن فرقه خوارج از کج فهمی در آموزههای دینی ناشی شده است این فرقه که یکی از فرقههای تروریستی است با این اعتقاد که گناه کبیره موجب کفر می شود و علی (ع) را با این شعار که حکم کردن فقط برای خداست و علی حق ندارد که در حوزه وظیفه خداوند داخل شود، تکفیر نموده و در نهایت آن حضرت را ترور نمودند.[۴]
امروز وهابیت و گروه های وابسته به آنها نیز با همین کج فهمی در آموزه دین اسلام مثل زیارت قبور، توسل، شفاعت و امثال این امور به فرقه تروریستی تبدیل شده و در برابر تمام مسلمانان عرض اندام نموده و هیچ کسی غیر از خود را مسلمان نمی داند.
۲. یکی از عوامل گرایش به سوی داعش و سایر گروهای تکفیری عامل خارجی و سیاسی است. اصلاً ایجاد این گروه ها را می توان به قدرتهای استعماری نسبت داد. به این معنا که دشمنان دین از جهالت برخی نسبت به آموزه های دینی سوء استفاده نموده و فرقه هایی را در راستای اختلاف افکنی و ترویج خشونت در میان مسلمانان به وجود آورده و در پشت پرده از آنان حمایت میکنند تا به اهداف شوم خود برسند. به همین دلیل امروز در جهان اسلام تمام فرقه های تروریستی و خشن به نحوی با قدرتهای استعماری رابطه دارند.
۳. جهل و نادانی از عوامل دیگر گرایش برخی به سوی این گروه ها و باعث عمل کرد غیر معقول و غیر اسلامی می شود.
۴. انساننماهای ماجرا جو ، اوباش و بی مبالات در دنیا بسیار زیاد اند، این افراد برای آدم کشی و انجام کارهای نا هنجار و مخالف با عفت و انسانیت به دنبال بهانه هستند. همانگونه که اعضای گروه شیطان پرستی را این افراد تشکیل می دهند، در تشکیل گروهای تروریستی مانند داعش نیز حضور این افراد پر رنگ است.
۵. سران و افراد مؤثر این گروهها مزدورانی هستند که در خدمت دشمنان اسلام در آمده اند و خود شان یقین دارند که درراه اسلام جهاد نمی کنند و هیچ اعتقادی به دین اسلام و جهاد اسلامی ندارند. ابوبکر بغدادی و برخی از سران بعثی گروه داعش از این طائفه هستند.
اینها مجموعه عواملی است که عده ای را دور هم جمع کرده و تحت عنوان گروه داعش و امثال اینها به نام جهاد در راه خدا به آدم کشی می پردازند.
اما آنهایی که گول خورده و جاهل هستند، آیا برای جهادی که انجام می دهند، در پیشگاه خدا اجر می برند یا خیر؟ در پاسخ باید گفت که خداوند کسی را برای کار باطل اجر نمی دهد و تنها چیزی که در مورد جاهل مطرح است این است که در صورت ارتکاب کار حرام یا ترک واجب او را عذاب نمی کند؛ اما به شرطی که جهل او قصوری باشد نه تقصیری. درباره افراد و اعضای گروه داعش و امثال آن در شرایط فعلی مسئله جهل قصوری قابل تصور و تحقق نیست؛ زیرا در جهان مذاهب و راههای دیگری وجود دارد که مخالف با داعش است و باید در مورد آنها و نیز در مورد حقیقت جهاد تحقیق و پرس و جو کنند و هیچ مانعی برای جستجوی آنان وجود ندارد. بنابراین اگر در میان اعضای گروه داعش کسی به علت جهل و نادانی وارد این گروه شده باشد جهل آنان تقصیری است و جاهل مقصر نه تنها اجر و پاداش ندارد بلکه جایگاهش آتش جهنم است.
اما اینکه آنان چرا از عقل خود استفاده نمیکنند و اعمال ناپسند را مرتکب می شوند، باید گفت که انسانهای زیادی وجود داشته و دارند که حق را با روشنی روز میدانند اما بر خلاف آن عمل میکنند. از تعبیر قرآن کریم که میفرماید: «وَ جَحَدُواْ بها وَ اسْتَیْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ»؛[۵] «و آن را از روى ظلم و سرکشى انکار کردند، در حالى که در دل به آن یقین داشتند»، به خوبى استفاده مىشود که ایمان واقعیتى غیر از علم و یقین دارد، و ممکن است کفر از روى جحود و انکار در عین علم و آگاهى سر زند. به تعبیر دیگر حقیقت ایمان «تسلیم در ظاهر و باطن» در برابر حق است. بنابراین اگر انسان به چیزى یقین دارد؛ اما در باطن یا ظاهر در مقابل آن تسلیم نیست، ایمان ندارد؛ بلکه داراى کفر جحودى است.[۶]
بنابراین، بسیار اند که در برابر حق می ایستند و بر خلاف وجدان و عقل خود عمل می کنند. البته برخی هم هستند که جهل مرکب دارند و باطل را حق می پندارند.
پی نوشت:
[۱]. مقدسی، ابوعبدالله محمد بن عبد الواحد بن أحمد الحنبلی، الاحادیث المختاره، ج۷ص۲۷۸. مکتبهالنهضه الحدیثه، مکهالمکرمه، ۱۴۱۰ق. اول، تحقیق: عبدالملک بن عبدالله بن دهیش.
[۲] . ماجد موریس ابراهیم، الارهاب… الظاهره و ابعادها النفسیه، ص۳۲و۳۳. منشورت انیپ(ANEP)، بیروت، لبنان، دارالفارابی، چ۱، ۲۰۰۵م.
[۳]. رک: راشد قاسم، الارهاب والتعصب عبرالتاریخ، ص۲۹۲-۲۹۴، بیروت، دارالمحجه البیضا للطباعه والنشر والتوزیع، چ۱، ۱۴۲۹ق./۲۰۰۸م.،
[۴] . رک: شیخ طوسی ، المبسوط ، ج ۷ ص ۲۶۹ ، المکتبه المرتضویه لاحیاء آثار الجعفریه،، بیجا، بی تا.
[۵]. نمل، ۱۴.
[۶]. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۵ص۴۱۲، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چ۱، ۱۳۷۴ش.
نویسنده: حمیدالله رفیعی