علت به وجود آمدن مذهب شیعه و سنی

۱۴۰۱-۰۱-۲۶

463 بازدید

اشاره:

برخی تصور می کنند که پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه و اله) پیرو کدام مذهب است. این در حالی است که در زمان پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم) تشیع و تسنن و این جور فرقه ها وجود نداشتند.  فرقه های اسلامی همه اش بعد از پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه و آله) پدید آمده اند. در این مقاله به علت مذهب شیعه و سنی اشاره شده است  و بیان گردیده که کدام یکی با دین اسلام مطابقت دارد.

با توجه به تاریخ پیدایش فرقه ها در اسلام، همه اهل فن در این علم، اتفاق نظر دارند که وجود رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله و سلم) مانع از پیدایش فرقه ها و مذاهب بوده است، چون با عنایت به معنایی که برای فرقه شده و گفته اند: «اصطلاح فرقه در مورد گروهی به کار می رود که در درون یک دین مشخص و با حفظ دیدگاه های مشترک با دیگر گروه های همتای خود در مسائل و مباحثی با هم کیشان خود اختلاف کرده باشند). در عصر رسول گرامی اسلام چنین تشکل فکری وجود نداشته اگر هم کسی با بعضی از دستورات آن حضرت مخالف بود، تا اواخر عمر پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) اظهار نکرده است، در تأئید این مطلب حدیث معروف پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) است که از متفرق شدن امت خود در آینده خبر می دهد که فرمود: امت موسی پس از او به هفتاد و یک فرقه و امت عیسی پس از وی به هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند، و پس از من امتم به هفتاد و سه فرقه تقسیم خواهد شد که تنها یک فرقه اهل نجات خواهد بود.(۱) این حدیث پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) در اواخر عمر آن حضرت با مخالفت عده ای از مسلمانان از دستورات آن حضرت کم کم معنا و مصداق پیدا کرد.

پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) هر آنچه دستور خداوند بود طبق آیه شریفه: «هرگز به هوای نفس سخن نمی گوید، سخن او غیر وحی خدا نیست»(۲) از اول رسالت تا اواخر عمر شریفشان به مردم ابلاغ کردند. و این دستورات از مسئله توحید گرفته تا ریز ترین مسائل شرعی را شامل می شود.

یکی از آن مسائلی که بسیار روی آن تأکید داشتند، مسأله امامت و ولایت حضرت علی (علیه‌السلام) بود. که از اول بعثت تا لحظات آخر عمر مبارکشان به تأکید بیان داشتند. به طوری که وقتی آیه شریفه «و أنذر عشیرتک الاقربین (۳) ؛خویشاوندان نزدیک خود را از عذاب الهی بترسان»، نازل شد پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) پس از بررسی جوانب لازم، به علی (علیه‌السلام) که آن روز سن او از سیزده یا پانزده سال تجاوز نمی کرد، دستور داد که غذایی آماده کند و سپس چهل و پنج نفر از سران بنی هاشم را دعوت نمود و تصمیم گرفت در ضمن پذیرایی از مهمانان راز نهفته را آشکار سازد و بعد از این که پیام خود را به گوش اهل مجلس رساند در آخرهای سخنانشان فرمود: کدام یک از شما پشتیبان من خواهد بود تا برادر و وصی و جانشین من، میان شما باشد؟ که از هیچ کس جوابی شنیده نشد جزء علی (علیه‌السلام) که عرض کرد یا رسول الله من آماده پشتیبانی از شما هستم. این سخنان پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) سه بار تکرار شد که جزء علی (علیه‌السلام) کسی به پیامبر خدا (صلی‌الله علیه و آله و سلم) جواب مثبت نداد. در این هنگام پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) به خویشاوندان فرمود: مردم! این جوان برادر و وصی و جانشین من است میان شما، که به سخنان او گوش دهید و از او پیروی کنید.(۴) این سخن پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) کرارا در طول رسالتش به مسلمانان گوش زد می شد که معروف ترین احادیث در این مورد حدیث دار، حدیث منزلت و حدیث غدیر که در اواخر عمرشان در غدیر خم بیان فرمود، که همه مسلمانان اعم از سنی و شیعه به آن اذعان دارند. پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) در میان آن همه مردم ولایت و امامت آن حضرت را به مردم ابلاغ کردند و فرمودند ای مردم! هر کس من مولای او هستم، علی (علیه‌السلام) مولای اوست. و فرمود: ای مردم: او از طرف خداوند امام است. و خداوند توبه کسی را که منکر امامت او باشد قبول نخواهد کرد.(۵)

و یا احادیثی که در آنها محبت به علی (علیه‌السلام) و یا اطاعت از آن حضرت سفارش شده و همچنین احادیثی که از منزلت پیروان آن حضرت خبر می دهد که فرمود: یا علی تو و شیعیان تو در روز قیامت رستگارند، و فرمود: یا علی تو و شیعیانت در بهشت خواهید بود.(۶)

این احادیث را که پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) در شأن علی (علیه‌السلام) و در شأن پیروان آن حضرت فرمود، در واقع در مقام بیان معیار حق بود. یعنی ای مسلمانان، مسلمان حقیقی کسی است که بعد از من ولایت علی (علیه‌السلام) را قبول کند و از او اطاعت کند در آن زمان هیچ کسی مانند علی (علیه‌السلام) پیرو پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) نبود و همچنین دوستداران علی (علیه‌السلام) که با دستورات پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) به این حقیقت پی برده بودند همگی پیرو پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) بودند. اما در اواخر عمر پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) مخالفت‌ها با دستورات آن حضرت شروع شد نوع این مخالفت ها متفاوت است و ما در ذیل به چند نمونه از آنها اشاره می کنیم.

عده ای اصل نبوت پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) را منکر شدند و یا ادعای شراکت در نبوت کردند و خودشان را به عنوان پیامبر معرفی کردند و مردم را به طرف خویش دعوت کردند. حد اقل سه پیامبر دروغین در تاریخ معروف است، یکی مسیلمه کذاب است او به پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) نامه نوشت و دیگری اسود عنسی است که با دستور پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) به هدایت رسید و همچنین طلیحه اسدی است که ساکن نجد بود. وی در سال نهم هجری مسلمان شده بود و بعدا ادعای پیامبری کرد. هر سه این پیامبران دروغین ابتداء اسلام آورده بودند و بعد مرتد شدند و خود را پیامبر معرفی کردند و افراد زیادی را هم به دور خود جمع کردند که اینها به عنوان اهل رده معروف هستند. اینان اولین جدا شونده ها از دین اسلام بودند.

گروه دوم عده ای بودند که اصل نبوت پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) را ظاهرا منکر نشدند اما رفتارشان با دستورات پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) طوری بود که، گویا به پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) ایمان نیاورده بودند . مخاالفت های برخی از صحابه با رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) در کتاب های روایی شیعه و سنی ثبت و منعکس گردیده است.

مخالفت های بعضی از اصحاب با رسول خدا(صلی‌الله علیه و آله) به خصوص در مسئله امامت و ولایت علی (علیه‌السلام) است، که پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) از اول بعثت تا آخر روی آن تأکید داشتند. و عدم اجرای این امر مهم الهی و دستور پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) بزرگترین عامل افتراق و جدایی بین مسلمین شد که اکثر مسلمانان از اسلام واقعی محروم ماندند و از آن به بعد فرقه های مختلفی وجود آمد. پس با نگاه به مسائل مذکور در عصر پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) همه مسلمانان علی الظاهر پیرو آن حضرت بودند و هیچ فرقه یا گروهی نبود که پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) جزء آن فرقه باشد. بلکه فرقه ها بعد از پیامبر اسلام به وجود آمدند اولین آنها منکرین نبوت بودند که در تاریخ به اهل رده معروف شدند، دومین آن ها منکرین امامت بودند بعد از پیامبر از امامت علی (علیه‌السلام) سرپیچی کردند این‌ها بعدها اهل سنت نامیده شدند. بنابر این در زمان پیامبر فقط یک دین بود که اصول آن توحید، نبوت، امامت و معاد بود و خود پیامبر دوستداران علی (علیه‌السلام) را شیعه می نامید و بعد از آن حضرت هم کسانی که به این اصول پایبند مانده و آن را انکار نکردند شیعه علی اطلاق می شد و بعد از وفات پیامبر فرقه های اهل سنت، خوارج و … پیدا شدند و در کنار شیعه که همان استمرار اسلام واقعی بود به تبلیغ فرقه خود پرداختند و سعی نمودند شیعه را نیز یکی از فرقه های هم عرض خود معرفی کنند.

پی نوشت:

  1. ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب قدری، ص ۱۳، مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۳۷۷، قم.
  2. سوره النجم، آیه ۱-۲.
  3. سوره شعرا، آیه ۲۱۴.
  4. سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، ج ۱، ص ۲۵۹ – ۲۵۸، دفتر تبلیغات، ۱۳۷۷، قم.
  5. علامه امینی، الغدیر، ج۱، ص ۱۲ تا۱۵۱.
  6. شناخت مذاهب اسلامی، ج ۲، ص ۱۵، سازمان حوزه ها و مدارس علمیه خارج از کشور، ۱۳۷۹.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *