علت شهادت حضرت زهرا (س) و خاکسپاری شبانه آن حضرت

علت شهادت حضرت زهرا (س) و خاکسپاری شبانه آن حضرت

۱۳۹۵-۰۵-۲۴

474 بازدید

یکی از مصیبت‌ بار ترین و غم انگیز ترین حوادث تاریخ اسلام، شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) و تشییع و تدفین شبانه آن حضرت می باشد. بدون شک برای هر انسان منصف و حقیقت طلبی جای سوال است که چرا باید دختر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در مدت کوتاهی پس از رحلت پدر بزرگوارش با ناراحتی و بر اثر بیماری ناشی از آسیب های جسمی و روحی از دنیا برود. در ادامه، نگاهی کوتاه خواهیم داشت به علت شهادت حضرت زهرا (س) و چگونگی خاکسپاری آن حضرت.

مختصری از زندگی و شهادت حضرت زهرا (س)

حضرت فاطمه (س)، فرزند رسول خدا (ص) از همسرش حضرت خدیجه کبرى (س) است که در سال پنجم بعثت پیامبر (ص)، در مکه معظمه دیده به جهان گشود.

در ایام هجرت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، این بانوى شریف نیز به مدینه هجرت کرد و پس از مدتى، با پسر عمویش على بن ابى طالب (علیه السلام) ازدواج نمود. ثمره ازدواج مبارک آنان، دو پسر و دو دختر به نام هاى امام حسن مجتبى (ع)، امام حسین (ع)، زینب کبرى (س) و ام کلثوم (س) مى باشد.

حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) در هنگام رحلت پدرش پیامبر خدا (ص)، به فرزند دیگرى حامله بود که رسول خدا (ص) او را “محسن” نام نهاد؛ اما پس از رحلت پیامبر (ص) ناملایمات فراوانى از اصحاب پدرش، به ویژه غاصبان خلافت اسلامى متحمل شد و بر اثر آن، جنین او سِقط و پیش از تولد، در رحم مادرش شهید گردید.

حضرت فاطمه (س) از آن پس بیمار شد و روز به روز حالش سخت تر گردید، تا این که به نقلی در جمادى الاولى سال یازدهم قمرى دیده از جهان فروبست و روح ملکوتى اش به روح پاک و قدسى پدرش پیوست.[۱] بنابراین شهادت حضرت زهرا (س) به فاصله کمی پس از رحلت پدر گرامی اش (ص) رخ داد و امیر مومنان علی (علیه السلام) و فرزندان ارجمندش در مدت کوتاهی دو نفر از عزیزترین کسان خود را از دست دادند.

جایگاه والای صدیقه طاهره (س) و شهادت جانگداز آن حضرت

حضرت فاطمه (سلام الله علیها) برترین و بهترین زنان عالم و پاک ترین آنان است. از رسول گرامی اسلام (ص) روایات متعددی در عظمت و بزرگی این بانوی گرامی رسیده است. بدون شک شهادت حضرت زهرا (س) ضایعه ای عظیم به شمار می رود و مسلمانان تا ابد از این حادثه غمبار اندوهگین و سوگوار خواهند بود.

پیامبر خدا (ص) درباره صدیقه طاهره (س) می فرماید: «فَاطِمَهُ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّهٌ فَإِذَا اِشْتَقْتُ إِلَى اَلْجَنَّهِ شَمِمْتُ رَائِحَهَ فَاطِمَهَ؛[۲] فاطمه حوراء انسیه است (یعنى فرشته اى است به شکل انسان) و هرگاه من مشتاق بهشت شوم، بوى فاطمه را استشمام می کنم.»

در روایت دیگری رسول خدا (ص) حضرت زهرا (س) را برترین بانوی عالم معرفی می کند: «الحسنُ و الحسینُ خیرُ أهلِ الأرضِ بَعدی و بعدَ أبیهِما و اُمُّهُما أفضلُ نساءِ أهلِ الأرضِ[۳]؛حسن و حسین، بعد از من و پدرشان، بهترین مردم روى زمین هستند و مادرشان برترینِ زنان زمین است.»

روایتی که از پیامبر (ص) درباره صدیقه طاهره (س) رسیده، فراوان است، اما شاید مهم ترین آن ها روایاتی است که پیامبر (ص) در آن ها حضرت زهرا (س) را پاره تن خود معرفی کرده و ناراحتی صدیقه طاهره (س) را ناراحتی خود عنوان می کند. این مضمون با عبارت های گوناگون از رسول خدا (ص) نقل شده است که به یکی از آن ها اشاره می کنیم:

«فاطمهُ بَضْعَهٌ مِنّی مَن سَرَّها فقد سَرَّنی و مَن ساءها فقد سَاءَنی؛[۴] فاطمه پاره تن من است، هر که او را شاد سازد مرا شاد ساخته و هر که او را ناراحت کند مرا ناراحت کرده است.»

به شهادت منابع تاریخی، پاره تن رسول خدا (ص) به مرگ طبیعی از دنیا نرفته است و شهادت حضرت زهرا (س) نشان می دهد که آن حضرت مورد آزار و اذیت کسانی قرار گرفته و در اثر صدمات آنان به شهادت رسیده است. بدون شک کسانی که موجب شهادت حضرت زهرا (س) شدند، باعث ناراحتی پیامبر (ص) شدند و مورد غضب خداوند هستند.

تاریخ شهادت حضرت زهرا (س)

درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا (س) میان علما و تاریخ نگاران شیعه و اهل سنت اختلاف است. معروف و مشهور میان مورخان و سیره نگاران شیعه این است که آن حضرت در سوم جمادى الآخر، یعنى نود و پنج روز پس از رحلت پدر ارجمندش رسول خدا (ص) بر اثر ضرب و شتم مأموران دستگاه غاصب خلافت، به مدت چهل روز بیمار و پس از آن، مظلومانه به شهادت رسید.

برخی دیگر از شیعیان معتقدند شهادت حضرت زهرا (ص) در سیزده جمای الاولی اتفاق افتاده و صدیقه طاهره (س) تنها هفتاد و پنج روز پس از پیامبر (ص) در دنیا بوده است.

ابن أبى ثلج بغدادى می گوید: «و اقامت فاطمه الزّهراء مع امیرالمؤمنین من بعد وفاه رسول الله (ص) خمسه و سبعین یوما؛[۵] فاطمه زهرا بعد از وفات رسول خدا (ص) تنها هفتاد و پنج روز عمر کرد.»

علامه طبرسى (ره) تاریخ شهادت حضرت زهرا (س) را سه جمادی الآخر می داند. وی می نویسد: «توّفیت الزّهرا (س) فى الثّالث من جمادى الآخره سنه احدى عشره من الهجره؛[۶] حضرت زهرا (س) در سوم ماه جمادی الآخر در سال یازده هجری از دنیا رفت.»

علت اختلاف در شهادت حضرت زهرا (س)

به نظر مى آید که علت اختلاف اقوال علما درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا (س)، از دو چیز سرچشمه گرفته است:

اول این که آن حضرت پس از رحلت پیامبر (ص)، هفتاد و پنج روز زنده بود، یا نود و پنج روز؟ این دو قول، معروف بین علما و مورخان ماست.

دوم این که رحلت پیامبر (ص) در چه تاریخى بوده است؟ آیا در روز بیست و هشت صفر واقع گردید و یا در روز دوازدهم ربیع الاول (آن طورى که اهل سنت نقل مى کنند). هر یک از این دو قول، در تعیین روز شهادت حضرت زهرا (س) اثرگذار است.

علامه طبرسى در اعلام الورى، درباره مدت زندگى حضرت فاطمه زهرا (س) پس از رحلت پدرش پیامبر (ص) و تاریخ شهادتش می گوید: «روایت شده که حضرت زهرا (س) در سوم جمادى الآخره، سال یازدهم از هجرت وفات کرد و مدت نود پنج روز و یا چهار ماه پس از پدر بزرگوارش در جهان زندگى کرد.»[۷]

به هر روى، بنا به وصیت حضرت زهرا (س)، حضرت على (ع) شبانه بدن مطهرش را غسل و کفن نمود و شخصاً به همراه معدودى از نزدیکان و صحابه کبار بر او نماز گزارد و به دور از چشم سایرین، بدنش را در مکانى مقدس دفن کرد.[۸]

طبق تصریح بزرگان شیعه مانند شیخ مفید، روز شهادت حضرت زهرا (س) از گذشته، روز سوگوارى و حزن و اندوه شیعیان و محبان اهل بیت (ع) است و آنان، این شهادت جانسوز را به یادگار دلبندش حضرت حجت بن الحسن (ع) و به سادات بنى الزّهرا (س) تسلیت مى گویند.[۹]

علت شهادت حضرت زهرا (س) از زبان امام صادق (ع)

امام صادق (ع) در حدیثی طولانی علت و نحو شهادت حضرت زهرا (س) و روزهای آخر پایان عمر مبارک صدیقه طاهره (س) را بیان می کنند. طبرى در “دلایل الاِمامه” از ابوبصیر روایت کرد، که امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمود:

فاطمه زهرا (س) در سوم جمادى الآخر، سال ۱۱ هجرى قمرى بدرود حیات گفت و سبب وفاتش این بود که قنفذ، غلام عمر بن خطاب به دستور وى، با نیام شمشیرش ضرباتى به آن حضرت وارد ساخت و بر اثر آن، محسن او سِقط و وى به بیمارى شدیدى مبتلا شد و ایامى که در بستر بیمارى بود، اجازه نمى داد آنانى که وى را مورد اذیت و آزار قرار دادند، از او عیادت کنند.

ولى آن دو مرد از اصحاب پیامبر (ص)، از امیرمؤمنان (ع) درخواست کردند که از آنان در نزد فاطمه (س) شفاعت کند، تا آنان بتوانند از وى عیادتى به عمل آورند. حضرت على (ع) درخواست آنان را پذیرفت و از فاطمه زهرا (س) تقاضا کرد که آنان را به نزد خویش بپذیرد. چون که وارد بر آن حضرت شدند، از او پرسیدند: اى دختر رسول خدا! چطور هستی؟ فاطمه (س) فرمود: با ستایش پروردگار، به خیر هستم. سپس آن حضرت به آن دو فرمود: آیا از پیامبر (ص) نشنیده بودید که فرمود: «فاطمه پاره تن من است، هر کس او را آزار دهد مرا آزار داده و هر کس مرا آزار دهد خدا را آزرده کرده است؟» آن دو گفتند: آری، شنیدیم که پیامبر (ص) چنین فرمود. حضرت فاطمه (س) فرمود: سوگند به خدا، شما دو تا، مرا اذیت و آزار کردید.

امام صادق (علیه السلام) فرمود: آن دو از نزد حضرت زهرا (س) بیرون رفتند، در حالى که آن حضرت، از آنان در ناراحتى و ناخرسندى بود.»[۱۰]

بر طبق این حدیث، علت اصلی شهادت حضرت زهرا (س) و سقط شدن حضرت محسن (ع) آزار و اذیتی بوده است که توسط این دو نفر و به دستور آن دو به صدیقه طاهره (س) وارد آمده است.

ناراحتی و غضب حضرت زهرا (س) از خلیفه اول در منابع اهل سنت

ناراحتی و غضب صدیقه طاهره (س) از خلیفه اول در منابع اهل سنت نیز انعکاس پیدا کرده است. این ناراحتی دلایل مختلفی داشته که مهم ترین آن ها غصب فدک توسط خلیفه اول و دستور هجوم به خانه صدیقه طاهره (س) و امیر المومنین (ع) به منظور گرفتن بیعت اجباری است. شهادت حضرت زهرا (س) نیز به خاطر همین جراحات جسمی و روحی ناشی از ظلم های وارد آمده بر حضرت بوده است.

در صحیح بخاری معتبرترین کتاب نزد اهل سنت پس از قرآن، آمده است: «فغضبت فاطمه بنت رسول اللَّه (ص) فهجرت ابابکر فلم تزل مهاجرته حتى توفّیت؛[۱۱] فاطمه دختر رسول خدا (ص) بر خلیفه اول غضب کرد و دیگر با او سخن نگفت تا این که از دنیا رفت.»

همچنین در صحیح مسلم که بعد از صحیح بخاری مهم ترین کتاب اهل سنت به شمار می رود از قول عایشه چنین آمده است: «فوجدت فاطمه على ابى بکر فى ذلک فهجرته فلم تکلّمه حتّى‏ توفّیت. فلمّا توفّیت دفنها زوجها علىٌّ لیلاً ولم یؤذن بها أبابکر وصلّى‏ علیها؛[۱۲] فاطمه (س) ابوبکر را رها کرد و با او تا آخر عمر صحبت نکرد؛ و هنگامی که فاطمه (س) از دنیا رفت همسرش علی (ع) او را شبانه دفن کرد و به ابابکر اجازه نداد تا در تشییع او شرکت کند و خودش بر او نماز گزارد.»

این روایات تاریخی از کتب معتبر اهل سنت سوالات جدی را پیش روی تاریخ قرار می دهد که پرده از راز شهادت حضرت زهرا (س) بر می دارد. چرا صدیقه طاهره (س) تنها چند هفته پس از رحلت پدرش رسول گرامی اسلام (ص) باید شبانه دفن شود در حالی که از خلیفه مسلمین ناراحت و ناراضی است؟ چه اتفاقی رخ داده است که دختر پیامبر (ص) حتی حاضر نمی شود با خلیفه اول صحبت کند و او را به حضور بپذیرد؟

نحوه تدفین و تشییع صدیقه طاهره (س)

ابوعلى، محمد بن همام بغدادى چگونگی تدفین و تشییع حضرت زهرا (س) را چنین روایت می کند:

پس از شهادت حضرت زهرا (س)، امیرمؤمنان (ع) وى را غسل داد و کسى در نزد وى حاضر نبود مگر فرزندانش حسن، حسین، زینب و امّ کلثوم و همچنین اسماء بنت عمیس و کنیزشان فضه. آن گاه بدن مطهرش را در تاریکى شب، به همراه حسن و حسین به سوى بقیع حمل کرد و بر وى نماز گزارد و کسى به آن آگاه نبود و کسى بر وى نماز نگذارد. آن گاه وى را دفن نمود و محل آن را صاف و نامشخص کرد و بامداد همان شب به قبرستان بقیع رفت و چهل مکان را به صورت قبر جدید درآورد.

مردم چون از دفنش باخبر شدند، به قبرستان بقیع رفته و در آنجا با چهل قبر جدید رو به رو شدند و ندانستند کدام یک قبر شریف فاطمه (س) است. بدین جهت ناله و شیون کرده و یک دیگر را (در قصور و تقصیرشان در نگهدارى حرمت دختر رسول خدا ص) ملامت و سرزنش کردند و مى گفتند:

واى بر ما! پیامبرمان فرزندى پس از خود به جاى نگذاشت، جز یک دخترش که آن هم غریبانه وفات کرد و شبانه دفن شد و کسى از ما نه در وفاتش، نه در نمازش و نه در دفنش حاضر نبودیم و هم اینک قبر وى نیز بر ما نامعلوم است.

دست اندرکاران دستگاه خلافت (ابوبکر و عمر) از این ماجرا با خبر شده و به زنان سوگوار گفتند: آیا کسى در میان شما هست که این قبرها را نبش کرده تا بدن فاطمه (س) را بیابد و ما بر او نماز گزاریم و سپس او را دفن و محل دفنش را مشخص کنیم؟

این خبر به اطلاع امیر مومنان (ع) رسید. آن حضرت در حالى که خشمگین شده بود، به طورى که دو چشمش را سرخى فراگرفته و رگ هاى گردنش برآمده بود و قباى زردى را که معمولا در ایام درگیرى و ناراحتى به تن مى پوشید، در بر کرد و شمشیر ذوالفقار خود را به دست گرفت و به سوى بقیع رهسپار گردید. همین که به مردم حاضر در بقیع رسید، فرمود: به خدا سوگند، اگر کسى یک سنگ از این قبرها را بردارد، با این شمشیر بر سرش و کسى که به وى دستور داده است مى کوبم.

در همین هنگام عمر بن خطاب و همراهان او با امیر مومنان (ع) رو به رو شدند. عمر به وى گفت: چه شد تو را اى ابوالحسن! به خدا سوگند ما قبر فاطمه را نبش کرده و بدنش را بیرون مى آوریم و بر وى نماز مى گزاریم. امیر مومنان (ع) با دستان خویش پیراهنش را گرفت و وى را چرخاند و بر زمین کوبید و به وى فرمود:

اى سیه چرده زاده! از حق خودم (یعنى خلافت اسلامى) به خاطر این که با اختلاف ما مردم از دین مرتد نشوند، درگذشتم. اما هیچگاه نسبت به قبر فاطمه (س) در نخواهم گذشت، سوگند به کسى که جانم در دست او است، اگر تو و ملازمانت چیزى از این قبرها را جا به جا کنید، زمین را از خونتان سیراب خواهم کرد! اگر مى خواهى، آزمایش کن، اى عمر!

در این هنگام ابوبکر (خلیفه وقت) از راه رسید و عاجزانه به امیر مومنان (ع) عرض کرد: اى ابوالحسن! تو را به حق رسول خدا (ص) و به حق آن کسى که در بالاى عرش است سوگند مى دهم که او را رها کنى و مطمئن باش هیچ یک از ما، کارى که تو را برنجاند، انجام نخواهیم داد.

آن گاه امیر مومنان (ع) دست از عمر برداشت و او را رها کرد و مردم نیز پراکنده شدند و از آن زمان به بعد، هیچ کس جرات نکرد قبرهایى را که على(ع) درست کرده بود، نبش کند و به جستجوى بدن شریف فاطمه (س) بپردازد.[۱۳]

امیر مومنان (ع) بدین سان قبر شریف همسر مظلومش فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را از نبش قبر رهانید و به وصیت خود فاطمه زهرا (س) که فرموده بود کسى در غسل، کفن و نماز و دفنش حاضر نشود، عمل نمود. تا اعتراضى باشد براى همیشه بر آنانى که حقشان را غصب و حرمتشان را شکسته و آنان را مظلومانه به شهادت رسانیدند.

جمع بندی

شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) تنها چند ماه پس از رحلت رسول الله (ص) رخ می دهد. مورخان در باب تاریخ دقیق این حادثه اندوه بار اختلاف دارند، برخی شهادت حضرت زهرا (س) را ۷۵ و برخی ۹۵ روز پس از رحلت پیامبر (ص) می دانند. طبق حدیثی از امام صادق (ع) علت شهادت حضرت زهرا (س) جراحات ناشی از حمله غاصبان خلافت بوده است. پس از شهادت حضرت زهرا (س)، امیر المومنین علی (علیه السلام) طبق وصیت صدیقه طاهره (س)، آن حضرت را شبانه غسل داده و دفن می کند.

پی نوشت ها

[۱] قمی، منتهی الآمال، ج۱، ص ۱۲۹.

[۲] مجلسی، بحارالانوار، ج۱۸، ص ۳۵۰.

[۳] مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص ۱۹.

[۴] مجلسی، بحارالانوار، ج۱۷، ص۲۳.

[۵] جمعی از نویسندگان، مجموعه نفیسه فی تاریخ الأئمه، ص ۶.

[۶] جمعی از نویسندگان، مجموعه نفیسه فی تاریخ الأئمه ص ۲۲.

[۷] عطاردی، زندگانى چهارده معصوم (ع)، ص۲۲۶.

[۸] عطاردی، زندگانى چهارده معصوم (ع)، ص.۲۲۶.

[۹] جمعی از نویسندگان، مجموعه نفیسه فی تاریخ الأئمه، ص۶۷.

[۱۰] قرجه داغی تبریزی، اللمعه البیضاء فی شر خطبه الزهراء ص ۸۵۱.

[۱۱] بخاری، صحیح بخارى، ج ۲، ص ۵۰۴.

[۱۲] مسلم، صحیح مسلم، ج ۴، ص ۳۰.

[۱۳] قرجه داغی تبریزی، اللمعه البیضاء فی شر خطبه الزهراء ص ۸۵۱.

منابع

۱. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، قاهره ـ مصر، جمهوریه مصر العربیه، ۱۴۱۰ق.
۲. جمعی از نویسندگان، مجموعه نفیسه فی تاریخ الأئمه، قم، مکتبه آیه الله العظمی المرعشی النجفی، ۱۴۰۶ق.
۳. عطاردی، عزیز الله، زندگانی چهارده معصوم، تهران، کتابفروشی اسلام، ۱۳۹۰ق.
۴. قمی، عباس، منتهی الآمال، قم، دلیل، ۱۳۷۹ش.
۵. قرجه داغی تبریزی، محمد علی، اللمعه البیضاء فی شرح خطبه الزهراء، بیروت ـ لبنان، دار التبلیغ الاسلامی، ۱۴۳۲ق.
۶. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
۷. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، قاهره ـ مصر، دار الحدیث، ۱۴۱۲ق.

منابع اقتباس:
عطاردی، عزیز الله، زندگانی چهارده معصوم، صص ۲۴۰ـ۲۲۰، تهران، کتابفروشی اسلام، ۱۳۹۰ق.
قرجه داغی تبریزی، محمد علی، اللمعه البیضاء فی شرح خطبه الزهراء، ص ۸۶۰ـ۸۴۰، بیروت ـ لبنان، دار التبلیغ الاسلامی، ۱۴۳۲ق.