خودسازی برای رفع عیوب و کمال و رشد معنوی انسان از امور لازم در زندگی به شمار می آید؛ اما اکثریت مردم یا از آن غافل هستند و یا اگر توجه دارند به آن نمی پردازند. انسان در زندگی تلاش می کند که ظاهر خود را آراسته کند و عیوب لباس و خانه و ماشین و هر چیزی که منسوب به اوست را رفع کند اما از خودسازی خویش غافل است و یا نسبت به آن بی اعتنا می باشد.
انسان به حکم قدرت علمى، بر طبیعت مسلط مى گردد و طبیعت را آنچنان که مى خواهد منطبق بر نیازهاى خویش مى سازد و به حکم نیروى خود سازى و خود ساختگى، خود را آنچنان که مى خواهد مى سازد و به این وسیله سرنوشت آینده خویش را به دست مى گیرد.
تمام تاسیسات تربیتى، مکتب هاى اخلاقى و تعلیمات دینى و مذهبى براى راهنمایى انسان است که آینده خودش را چگونه بسازد و چگونه شکل بدهد. انسان برای خودسازی خود باید راه راست را از راه کج و انحرافی تشخیص دهد. راه راست آن راهى است که انسان را به سوى آینده اى سعادت بخش مى رساند، و راه هاى کج و انحراف ها آن هاست که انسان را به سوى آینده اى تباهی و شقاوت آلود مى کشاند.
خداوند در قرآن کریم مى فرماید: «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً [۱] ؛ یعنی ما راه را به انسان (این موجود آزاد خود ساز) نمودیم تا او خود چه بخواهد و چه انتخاب کند. (از دو راه یکى را انتخاب خواهد کرد) یا راهى که ما نموده ایم و سپاسگزار ما خواهد بود و یا راه دیگر که راه ناسپاسى است.»[۲]
امام باقر (علیه السلام) خطاب به یکی از اصحاب خود به نام جابر جعفی بر خودسازی تاکید نموده و روش آن را در چند جمله بیان فرموده است:
متن حدیث درباره خودسازی
یا جَابِرُ اسْتَکْثِرْ لِنَفْسِکَ مِنَ اللَّهِ قَلِیلَ الرِّزْقِ تَخَلُّصاً إِلَى الشُّکْرِ وَ اسْتَقْلِلْ مِنْ نَفْسِکَ کَثِیرَ الطَّاعَهِ لِلَّهِ إِزْرَاءً عَلَى النَّفْسِ وَ تَعَرُّضاً لِلْعَفْوِ.
وَ ادْفَعْ عَنْ نَفْسِکَ حَاضِرَ الشَّرِّ بِحَاضِرِ الْعِلْمِ وَ اسْتَعْمِلْ حَاضِرَ الْعِلْمِ بِخَالِصِ الْعَمَلِ وَ تَحَرَّزْ فِی خَالِصِ الْعَمَلِ مِنْ عَظِیمِ الْغَفْلَهِ بِشِدَّهِ التَّیقُّظِ وَ اسْتَجْلِبْ شِدَّهَ التَّیقُّظِ بِصِدْقِ الْخَوْفِ.
وَ احْذَرْ خَفِی التَّزَینِ بِحَاضِرِ الْحَیاهِ وَ تَوَقَّ مُجَازَفَهَ الْهَوَى بِدَلَالَهِ الْعَقْلِ وَ قِفْ عِنْدَ غَلَبَهِ الْهَوَى بِاسْتِرْشَادِ الْعِلْمِ.
وَ اسْتَبْقِ خَالِصَ الْأَعْمَالِ لِیوْمِ الْجَزَاءِ وَ انْزِلْ سَاحَهَ الْقَنَاعَهِ بِاتِّقَاءِ الْحِرْصِ وَ ادْفَعْ عَظِیمَ الْحِرْصِ بِإِیثَارِ الْقَنَاعَهِ وَ اسْتَجْلِبْ حَلَاوَهَ الزَّهَادَهِ بِقَصْرِ الْأَمَلِ وَ اقْطَعْ أَسْبَابَ الطَّمَعِ بِبَرْدِ الْیأْسِ.
وَ سُدَّ سَبِیلَ الْعُجْبِ بِمَعْرِفَهِ النَّفْسِ وَ تَخَلَّصْ إِلَى رَاحَهِ النَّفْسِ بِصِحَّهِ التَّفْوِیضِ وَ اطْلُبْ رَاحَهَ الْبَدَنِ بِإِجْمَامِ الْقَلْبِ وَ تَخَلَّصْ إِلَى إِجْمَامِ الْقَلْبِ بِقِلَّهِ الْخَطَإِ. وَ تَعَرَّضْ لِرِقَّهِ الْقَلْبِ بِکَثْرَهِ الذِّکْرِ فِی الْخَلَوَاتِ وَ اسْتَجْلِبْ نُورَ الْقَلْبِ بِدَوَامِ الْحُزْنِ وَ تَحَرَّزْ مِنْ إِبْلِیسَ بِالْخَوْفِ الصَّادِقِ.
وَ إِیاکَ وَ الرَّجَاءَ الْکَاذِبَ فَإِنَّهُ یوقِعُکَ فِی الْخَوْفِ الصَّادِقِ وَ تَزَینْ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِالصِّدْقِ فِی الْأَعْمَالِ وَ تَحَبَّبْ إِلَیهِ بِتَعْجِیلِ الِانْتِقَالِ.[۳]
ترجمه حدیث
اى جابر، روزى اندک خدا را بسیار شمار که از عهده شکرش می توانی بیرون آیی و فرمانبردارى بسیار خود را از خداوند اندک شمار تا نفس خود را خوار دارى و خود را در خور گذشت قرار دهی.
و شر نقد حاضر را با دانشى که در دسترس (تو) است از خویش دور کن و دانش موجود را با کردار خالصانه به کار بر، و در کردار خالصانه به مدد بیدار دلى بسیار، از غفلت بزرگ بپرهیز و بیدار دلى بسیار را با درست ترسى (از خدا) به دست آر.
و از دل بستن به آلودگى نهانى (و ژرف) به زندگانى حاضر (دنیوى) بر حذر باش و به رهبرى خرد از گزافه کارى (و بى پروایى) هوا (ى نفس) خود را نگهدار و هنگام چیرگى هوا با رهجویى (و هدایت طلبى) از دانش، باز ایست.
و کردار خالصانه را پس انداز روز پاداش ساز. و با پرهیز از آز در پهنه قناعت منزل گزین و آزمندى کلان را به کار بستن قناعت دور بران و شیرینى زهد ورزى را با کوتاه کردن آرزو به دست آر (و به مذاق جان بچشان) و موجبات (و ریشه هاى) طمع را با سرماى نومیدى (از احسان دیگران) قطع کن.
و راه خودبینى را با خویشتن شناسى بربند و با واگذارى (همه چیز خود به خدا) به آسایش ضمیر خویش دست یاب و آسودگى تن را در آسایش (و آرامش) دل بجوى و با کاستن از خطا به آسودگى دل نایل شو و بر اثر افزایش یاد خدا در خلوت ها، خود را شایسته نازک دلى (و رقت قلب) ساز و بادوام اندوه (و توجه) نور دل را فراهم آر و با بیمى راستین از شیطان بپرهیز.
و مبادا که امیدى دروغین ببندى، که تو را در بیمى راستین افکند. در برابر خداى عز و جل خود را به راست کردارى بیاراى و با شتاب (و آمادگى پیش از وقت) در انتقال (از این دنیا) خود را نزد او محبوب گردان.[۴]
خودسازی از دیدگاه قرآن
وقتی انسان به دنیا می آید از هر جهت ناتوان بوده و بنا بر آیه قرآن کریم هیچ چیزی نمی داند: «وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیئاً وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ؛[۵] و خداوند شما را از شکم مادرانتان خارج نمود در حالى که هیچ چیز نمى دانستید؛ و براى شما، گوش، چشم و عقل قرار داد، تا شکر نعمت او را به جا آورید! »
خداوند متعال این ابزار و نعمت ها را به انسان داده تا به وسیله آن ها خود شان را به کمال برساند و شکر خدا را انجام دهد. به عبارت دیگر با این وسایل به خودسازی بپردازند و موجبات کمالات خود را فراهم کند.
آیه شریفه «إِنَّ اللَّهَ لا یغَیرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یغَیرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ؛ خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملتى) را تغییر نمى دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! »[۶]
آرى تنها راه نجات و سعادت طبق این سنت الهى خودسازی است و پیامبران خدا هم براى ارائه، برنامه خودسازی بشر آمده اند تا آدمى با در دست داشتن برنامه هاى تعیین شده راه سعادت را پیموده و به صلاح و رستگارى در دنیا و آخرت نایل آید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى؛ به یقین کسى که پاکى جست (و خود را تزکیه کرد)، رستگار شد. و (آن که) نام پروردگارش را یاد کرد سپس نماز خواند» [۷]
پرهیز از آلودگى به گناه و پلیدى که در لسان شرع از آن به تقوا تعبیر شده نیمى از اجراى این برنامه عظیم و بلکه قسمت اعظم آن است و هدف مشترک دعوت همه پیامبران و اصلاح طلبان بشر است و تا دامن فرد و اجتماع از این آلودگى پاک نگردد امید نجاتى براى او نیست.[۸]
خودسازی همراه با تعلیم
بنا بر آیات قرآن کریم خودسازی و تهذیب نفس باید در کنار تعلیم باشد. از این رو قرآن برنامه پیغمبران (علیهم السلام) را تزکیه و تعلیم دانسته است:« … وَ یزَکِّیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ …»[۹] وگرنه انسان مانند الاغ است که کتاب ها را بار آن کنند: «… کَمَثَلِ الْحِمارِ یحْمِلُ أَسْفاراً …»[۱۰]
پس به خودسازی باید بیشتر از تحصیل علم اهمیت داد و راه تهذیب بدون ریاضت نمى شود. در نهج البلاغه امیر المومنین (علیه السلام) مى فرماید: «و إنّما هى نفسى اروضها بالتّقوى لتأتى امنه یوم الخوف الأکبر[۱۱]؛ به راستى که من در این اندیشه ام تا نفس خود را با پرهیزگارى تربیت کنم تا در روزى که ترس و بیم آن فراوان است آسوده باشد»[۱۲]
خودسازی عامل تقویت ایمان
براى تقویت ایمان دو راه وجود دارد: نخست مطالعه بیشتر در چیزى که به آن ایمان داریم. مثلًا براى تقویت ایمان به خدا، لازم است مطالعاتمان را در اسرار آفرینش گسترش دهیم. براى ایمان بیشتر به قرآن مجید باید در آیات زیباى این کتاب آسمانى تفکر و اندیشه افزون ترى نماییم و خلاصه، براى تقویت ایمان به هر چیزى، مطالعه پیرامون آن چیز راهکار موثرى است.
دیگر آن که از راه خودسازی و پاک سازى درونى وارد شویم؛ زیرا ایمان نورى است که در آینه قلب انسان مى تابد و هر چه آینه قلب انسان صاف تر و شفاف تر باشد، انعکاس نور ایمان توسط آن بهتر انجام مى پذیرد. اگر قلبى (خداى ناکرده) آلوده به گناه شود و زنگار معصیت آینه دل را تیره و تار کند، به طور طبیعى تابش نور ایمان در چنین قلبى کم مى شود. [۱۳]
تضاد دنیاگرایی با خودسازی
دنیاگرایی با خودسازی قابل جمع نیست. انسان اگر مواظب تهذیب نفس و خودسازی نباشد در معرض هواهای شیطانی قرار گرفته و به هلاکت معنوی خواهد رسید. خداوند در قرآن درباره کسی که علم بسیار داشته است اما به دلیل دنیا گرایی، خود خواهی و هوا پرستی سقوط می کند، می فرماید:
«وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِی آتَیْناهُ آیاتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطانُ فَکانَ مِنَ الْغاوِینَ وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ ذلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ؛
و براى آن ها بخوان سرگذشت آن کس را که آیات خود را به او دادیم ولى (سرانجام) از (دستور) آن ها خارج گشت و شیطان به او دست یافت و از گمراهان شد. و اگر مى خواستیم (مقام) او را با این آیات (و علوم و دانش ها) بالا مى بردیم (اما اجبار بر خلاف سنت ماست لذا او را به حال خود رها ساختیم) ولى او به پستى گرائید و از هواى نفس خویش پیروى کرد.
او همچون سگ (هار) است که اگر به او حمله کنى دهانش را باز و زبانش را برون خواهد کرد و اگر او را به حال خود واگذارى باز همین کار را مىکند (گویى آن چنان تشنه دنیا پرستى است که هرگز سیراب نمى شود) این مثل جمعیتى است که آیات ما را تکذیب کردند این داستانها را (براى آن ها) بازگو کن شاید بیندیشند (و بیدار شوند).
این آیه به روشنى اشاره به داستان کسى مى کند که نخست در صف مومنان بوده و حامل آیات و علوم الهى گشته، سپس از این مسیر گام بیرون نهاده، به همین جهت شیطان به وسوسه او پرداخته، و عاقبت کارش به گمراهى و بدبختى کشیده شده است.
از تعبیر «فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطانُ» چنین استفاده مى شود که در آغاز شیطان تقریبا از او قطع امید کرده بود، چرا که او کاملا در مسیر حق قرار داشت، اما پس از انحراف مزبور، شیطان به سرعت او را تعقیب کرد و به او رسید و بر سر راهش نشست و به وسوسهگرى پرداخت و سرانجام او را در صف گمراهان و شقاوتمندان قرار داد.
آیه بعد این موضوع را چنین تکمیل مى کند که «اگر مى خواستیم، مى توانستیم او را در همان مسیر حق به اجبار نگاه داریم و به وسیله آن آیات و علوم، مقام والا بدهیم، ولى مسلم است که نگاهدارى اجبارى افراد در مسیر حق با سنت پروردگار که سنت اختیار و آزادى اراده است، سازگار نیست و نشانه شخصیت و عظمت کسى نخواهد بود، لذا بلافاصله اضافه مى کند:
ما او را به اختیارش واگذاردیم و او به جاى اینکه با استفاده از علوم و دانش خویش هر روز مقام بالاترى را بپیماید به پستى گرائید و بر اثر پیروى از هوى و هوس مراحل سقوط را طى کرد.
سپس این شخص را تشبیه به سگى مى کند که همیشه زبان خود را همانند حیوانات تشنه بیرون آورده، مى گوید:
«او همانند سگ است که اگر به او حمله کنى دهانش باز و زبانش بیرون است و اگر او را به حال خود واگذارى باز چنین است».
او بر اثر شدت هوا پرستى و چسبیدن به لذات جهان ماده، یک حال عطش نامحدود و پایان ناپذیر به خود گرفته که همواره دنبال دنیا پرستى مى رود، نه به خاطر نیاز و احتیاج بلکه به شکل بیمار گونه اى همچون یک «سگ هار» که بر اثر بیمارى هارى حالت عطش کاذب به او دست مى دهد و در هیچ حال سیراب نمى شود این همان حالت دنیا پرستان و هوا پرستان دون همت است، که هر قدر بیندوزند باز هم احساس سیرى نمى کنند.[۱۴]
نتیجه گیری
انسان در معرض خطر قرار دارد و باید متوجه خودسازی باشد تا در دام شیطان قرار نگیرد. امام باقر (علیه السلام) راهکارهای کلیدی و بسیار مهمی را در این حدیث فرموده است. برای اینکه انسان خود را به کمال و رشد برساند و از وسوسه های شیطانی خود را ایمن کند، می بایست به این دستورات امام (علیه السلام) عمل کند. اگر انسان از خودسازی غافل شود یقینا در دنیا و دنیا دوستی غرق گردیده و مانند کسی می شود که با داشتن علم بسیار، به دام شیطان افتاده و از مرتبه انسانیت سقوط می کند.
تدوین کننده: حمیدالله رفیعی
پی نوشت ها
[۱] . سوره دهر، آیه ۳.
[۲]. مجموعه آثار ، ج۲، ص ۲۸۸ .
[۳] . تحف العقول، ص ۲۸۵.
[۴] . ترجمه تحف العقول، ص ۲۹۲.
[۵] . سوره نحل، آیه ۷۸.
[۶] . سوره رعد، آیه ۱۱.
[۷] . سوره اعلی، آیات ۱۴ و ۱۵.
[۸] . گناهان کبیره، ج۱، ص۸.
[۹] . سوره جمعه، آیه ۲.
[۱۰] . سوره جمعه، آیه ۵.
[۱۱] . نهج البلاغه فیض الاسلام، نامه ۴۵، ص ۹۶۷
[۱۲] . اخلاق اسلامى(دستغیب)، ص۱۷- ۱۸.
[۱۳] . آیات ولایت در قرآن، ص ۳۰۰.
[۱۴] . رک: تفسیر نمونه، ج۷، ۱۱ – ۱۴.
منابع
۱. قرآن کریم.
۲. نهج البلاغه فیض الاسلام.
۳. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، قم، جامعه مدرسین، چ۲، ۱۴۱۴ق.
۴. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، ترجمه تحف العقول، مترجم: اتابکى، پرویز، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، چ۱، ۱۳۷۶ش.
۵. دستغیب، عبدالحسین، اخلاق اسلامى(دستغیب)، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامى ، چ ۱۴، ۱۳۸۷ ش.
۶. دستغیب، عبدالحسین، گناهان کبیره، قم، دفتر انتشارات اسلامى ، چ ۲۲، ۱۳۸۸ ش.
۷. شهید مطهری، مرتضی، مجموعه آثار ، تهران، انتشارات صدرا، بی تا.
۸. مکارم شیرازی، ناصر، آیات ولایت در قرآن، قم، انتشارات نسل جوان، چ۳، ۱۳۸۶ش.
۹. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه ، چ ۱۰، ۱۳۷۱ش.