- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
گفتار چهارم: مراتب امر به معروف و نهی از منکر
از دیدگاه امام علی (علیهالسلام)، فریضهی امر به معروف و نهی از منکر سه مرتبه دارد:
۱. مرتبه قلبی؛
۲. مرتبهی لسانی(زبانی.؛
۳. مرتبه یدی(دستی و عملی..
این تقسیمبندی در کتابهای فقهی علمای اسلام نیز رایج گشته و تمامی فقها به هنگام بحث از این فریضه، آن را به سه مرتبه به شرح فوق تقسیم مینمایند. هر یک از مراتب مذکور خود دارای مراحلی است که آمر و ناهی با رعایت الیسر فلاعسر(از ساده به سخت. باید امر و نهی نمایند. در اینجا ابتدا روایتهایی از آن حضرت را در این خصوص میآوریم، آنگاه در خصوص پایینترین مرتبه یعنی مرتبهی قبلی که حداقل مراتب است، بحث مستقلی خواهیم داشت.
الف. مراتب سهگانهی امر به معروف و نهی از منکر:
۱. «و آنکر المنکر بیدک و لسانک و باین من فعله بحهد:[۱] با دست و زبانت نهی از منکر کن و با تمام وجود از کسی که مرتکب آن میشود، دوری نما». مراتب سهگانهی امر و نهی در این روایت از مشکل به آسان(دست، زبان، قلب. بیان گردیده است. دوری جستن از فرد گناهکار یکی از مراحل مرتبهی قلبی است که در این روایت به عنوان حداقل اقدامی که انسان باید در مقابل مرتکب منکر انجام دهد، ذکر گردیده است.
۲. «ایها المؤمنون انه من رأی عدواناً یعمل به و منکراً یدعی الیه فانکره فقد سلم و برئ، و من انکره بلسانه فقد أجر و هو افضل من صاحبه، و من انکره بالسیف لتکون کلمهالله هی العیا و کلمه الظالمین هی السفلی فذلک الذی اصاب سبیل الهدی و قام علی الطریق و نور فی قلبه الیقین:[۲] ای مؤمنان، هرگاه کسی دید که به دشمنی و نافرمانی حق عمل میشود و منکری رواج مییابد و آن را قلباً انکار نماید و از آن بیزاری جوید، راه به سلامت برده و از گناه تبرئه میشود. هرکس آن را با زبان نیز انکار کرده و با آن به مخالفت برخیزد، اجر و پاداش نیز دریافت داشته و چنین کسی از قبلی بهتر است. هرکس آن را به وسیله شمشیر انکار و با آن مبارزه نماید و کاری کند که جبههی حق و کلمهالله متعالی شود و جبههی ناحق و جانب ظالمان پست و خوار گردد، او راه هدایت را پیدا کرده بر راه مستقیم و راست قرار گرفته و یقین را در قلبش شکوفا ساخته است». حضرت در اینجا ضمن اینکه نهی از منکر را در سه مرتبهی عملی میداند، ارزش و اهمیت هر یک را نیز یادآور میشود که مرتبهی لسانی را از مرتبهی قلبی و مرتبه یدی را از مرتبهی زبانی بالاتر اعلام میکند. عمل در حد مرتبهی قلبی باعث میشود که انسان خود را سالم نگه داشته و مرتکب گناه نگردد. در مرحلهی زبانی، آمر و ناهی، اجر و پاداش نیز میگیرد و در مرحله پایانی بالاترین پاداش را که عبارت از هدایت به راه راست و حرکت در آن طریق است، نصیب خود میگرداند.
۳. «فمنهم المنکر بیده و لسانه و قلبه فذلک المستکمل لخصال الخیر، و منهم المنکر بلسانه و قلبه و التارک بیده فذلک متمسک بخصلتین من خصال الخیر و مضیع خصله، و منهم المنکر بقلبه و التارک بیده و لسانه فذلک الذی ضیع اشرف الخصلتین من الثلات و متمسک بواحدهف و منهم تارک لانکار المنکر بلسانه و قلبه و یده فذلک میت الاحیاء:[۳] گاهی فرد با دست و زبان و قلب نهی از منکر میکند، چنین کسی همه خصلتهای خیر را تکمیل مینماید. گاه تنها با زبان و قلب نهی از منکر کرده و مرتبه دستی را ترک مینماید، چنین فردی دو خصلت خیر را به چنگ آورده ولی یکی را ضایع نموده و از دست داده است. گاهی نیز فقط در قلب نهی از منکر نموده و مرتبهی دستی و زبانی را رها میکند وی در این حالت دو خصلت شریف و برتر را از دست داده و تنها به یکی از خصلتهای سهگانه اکتفا نموده است. گاهی نیز نهی از منکر را در زبان، قلب و عمل رها و ترک میکند، در این حالت فرد مزبور مردهی متحرک است». «مردهی متحرک» بهترین تعبیر برای کسی است که حتی در قلبش نسبت به معروفهایی که به آنها عمل نمیشود و منکراتی که رواج پیدا میکند، عکسالعمل نشان نمیدهد. این چنین کسی به راستی که مردهای است در بین زندگان؛ چراکه قلب او که مایهی حیات و مرکز تحرک اوست، از خاصیت افتاده و درواقع مرده است.
۴. «اول ما تغلبون علیه منالجهاد، الجهاد با یدیکم ثم بالسنتکم ثم بقلوبکم، فمن لم یعرف بقلبه معروفاً و لم ینکره منکراً، قلب و جعل اعلاه اسلفه و اسفله اعلاء:[۴] اولین مرتبهای از جهاد که در آن شکست میخورید، جهاد با دست است، سپس جهاد با زبان و آنگاه جهاد با قلبهایتان میباشد. هرکس در قلبش معروفی را جای ندهد و منکری را از آن نراند، سرنگون میشود». در کلام قبلی حضرت، تارکان فریضهی امر به معروف و نهی از منکر را در مرتبه قلبی، مردهای در بین زندگان، و در اینجا سرنگون شدهای که سرش به پایین و پاهایش به طرف بالاست، معرفی نموده است. این عبارتها، تحقیرآمیزترین تعبیراتی هستند که زبان امام معصوم نسبت به این دسته از افراد بیان شده است.
روایتهای مذکور همگی در مقام بیان مرتبههای سهگانهی امر به معروف و نهی از منکر و ارزش و اعتبار هر یک از آنها هستند که انسان مؤمن باید در هر سه مرتبه، عامل به این فریضه باشد تا رضایت خداوند متعال را بطور کامل کسب نماید. در دستهای دیگر از روایتها و احادیث از قول امام اول شیعیان، مرتبه قلبی به عنوان حداقل وظیفه یک مکلف مورد توجه خاص قرار گرفته و آن حضرت از شیعیان میخواهد اگر برای عمل به مراتب زبانی و دستی عذر و یا بهانهای دارند، لااقل در مرتبه قلبی به درستی عمل نمایند. همچنین مرتبه قلبی خود دارای مراحلی است که انتظار هست حداقل انسان، پایینترین مرحله از این مرتبه را کسب نماید.
ب. مرتبه قلبی امر به معروف و نهی از منکر
۱. «اذا رأی احدکم المنکر و لم یستطع أن ینکره بیده و لسانه و انکره بقلبه و علمالله صدق ذلک منه، فقد انکره:[۵] هرگاه یکی از شما، منکری را ببیند و نتواند با دست و زبان جلوی آن را بگیرد، ولی قلباً آن را انکار نماید و خداوند صداقت او را تأیید کند، به وظیفه نهی از منکر خود عمل کرده است». امام در این بیان خود به دو شرط، نهی از منکر قلبی را برای ادامه فریضه کافی میداند:
اول: انسان نتواند با دست و زبان نهی از منکر کند؛
دوم : خداوند انکار قلبی او را قبول نموده و انسان در این خصوص صادق باشد.
اینک روایتهای دیگری از آن حضرت را میآوریم که در آنها درجات و مراحل این مرتبه را نیز به نوعی بیان فرموده است.
۲. «الراضی بفعل کالداخل فیه معهم:[۶] کسی که نسبت به کار عدهای راضی باشد، مانند این است که او نیز با آنان در انجام آن کار شریک است». رضایت یا عدم رضایت و حب و بغض، کمترین حالتی است که باید انسان وارسته و متقی در قلبش نسبت به معروف و منکر داشته باشد.
۳. «ایها الناس، یجمع الناس الرضا و السخط. و انما عقرباقه ثمود رجل واحد فعمهمالله بالعذاب لما عموه بالرضا:[۷] ای کردم، رضا و سخط است که مردم را جمع کرده و هماهنگ مینماید. فاقه ثمود را فقط یک نفر از قوم ثمود پی کرد، ولی خداوند همه آنها را عذاب کرد، چرا که دیگران نیز به عمل آن فرد راضی بودند».
۴. «ادنی الانکاران ان تلقی اهل المعاصی بوجوه مکفهره:[۸] حداقل مرتبهی نهی از منکر این است که گناهکاران را با ترشرویی ملاقات کنی.» پس از حصول نارضایتی از انجام کار ناپسند، حداقل کاری که باید فرد مقید انجام دهد این است که با چهره طبیعی با فرد گناهکار مواجه نشود، بلکه اخم نموده و عدم رضایت خودش را از آن کار ناپسند به نوعی بنمایاند. از این روایت و روایتهای قبل استفاده مینماییم که دوست داشتن معروف و دوست داشتن منکر در قلب، گرچه به نوبه خود پسندیده است، اما کافی نیست و فرد باید پس از این حب و بغض، عکسالعمل ظاهری نیز از خود نشان دهد. قبلاً به هنگام بحث از شرایط و خصوصیات آمر و ناهی روایت(شماره ۱۱ قسمت الف گفتار سوم. از قول حضرت آوردیم که فرمود: «کسی نباش که صالحان را دوست دارد، ولی عمل آنان را انجام نمیدهد و گناهکاران را دوست ندارد، ولی خودش از آنهاست».
بنابراین پس از دوست داشتن عمل صالح و صالحان، باید سعی کرد که همانند آنها شد تا دیگران نیز به این کار تشویق شوند. همچنین پس از حصول بغض و ناخشنودی در دل نسبت به گناه و گناهکاران، باید ناخشنودی خود را از عمل آنان به نحوی(ولو با ترشرویی.، آشکار نمود و متعاقب آن، باید خود نیز از قسمت «د» گفتار اول نیز که در بحث اهمیت امر به معروف و نهی از منکر آن را از قول امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، آوردیم، ناظر به همین معناست؛ آنجا که فرمود: «هرگاه خیر را دیدید و به سوی آن شتاب نمودید و آنگاه که شر را دیده و از آن دوری جستید … رستگار و پیروزید». اصولاً عامل بودن آمر و ناهی به اعتقادات و افکار خود، که توقع آن را از دیگران دارد، جزء شرایط حائز اهمیت است و در این میان، سیره عملی انسان در امور خیر، خود بهترین آمر به معروف میباشد. این موضوع در ضمن حدیث شماره ۱۲ قسمت الف گفتار سوم نیز از قول مولای متقیان ذکر گردید که فرمود: «کسی که خود را مقتدای دیگران میداند باید اول خودش را آموزش دهد و کاری کند که تأثیرش بر دیگران به واسطه سیرهاش باشد نه زبان». از مجموع مطالب گذشته چنین نتیجه گرفته میشود که در کلام علی (علیهالسلام)، امر به معروف در مرتبه قلبی، دارای سه مرحله است:
اول:دوست داشتن عمل صالح و صالحان؛
دوم : رفتن به طرف عمل صالح و صالحان؛
سوم :انجام عمل نیک، طوری که مایه تأسی دیگران گردد.
همچنین نهی از منکر در مرتبهی قلبی دارای سه مرحله است:
اول : بعض و سخط نسبت به گناه و گناهکاران؛
دوم : برخورد ترشرویانه با گناهکاران؛
سوم : دوری جستن و اجتناب از عمل زشت.(تا مایه عبرت دیگران باشد.
پی نوشت:
[۱]. الآمدی. پیشین، ج ۱، ص ۱۳۷، شماره ۱۸۹. دشتی. پیشین.
[۲]. الآمدی. پیشین، ص ۲۲۹. شماره ۲۰۰، عبده. پیشین، حکمت ۳۷۳، ص ۷۴۵.
[۳]. الآمدی. پیشین، ج۲، ص ۶۳، شماره ۸۰. عبده. پیشین، حکمت ۳۷۴، ص ۷۴۵.
[۴]. صبحی الصالح. پیشین، حکمت ۳۷۵، ص ۵۴۲.
[۵]. الامدی. پیشین، ج ۱، ص ۲۸۷، شماره ۱۸۰.
[۶]. علیزاده. پیشین، ص ۳۷(به نقل از بحار ج ۱۰۰، ص ۹۶ و میزان الحکمه، حرف ۴، ص ۲۶۹..
[۷]. مرکز تحقیقات اسلامی سپاه. پیشین، ص ۱۳۶، به نقل از خطبه ۲۰۱ نهجالبلاغه.
[۸]. مشکینی، علی. امر به معروف و نهی از منکر. انتشارات یاسر، قم، بیتا، ص ۴۹(به نقل از وسایل ج ۶ باب ۱.
منبع: شبکه تحلیلی نخبگان