یکی از ارکان دین مسیحیت رایج این است که حضرت مسیح پسر خدا است. مسیحیان به این باور اند که حضرت مسیح (ع) خدا است و نیز در این راستا معتقد اند که او پسر خدای یکتاست.[۱]
ازدیدگاه مسیحیان حضرت مسیح واقعا پسر خدا است و خدا واقعا پدر حضرت مسیح است یعنی مسیح از خداوند متولد شده است. امروزه که در دنیای علم و دانش، حکمت و فلسفه به سر می بریم و بطلان این عقیده روشن است با این وجود مسیحیان حضرت عیسی (علیه السلام) را فرزند حقیقی خدا می دانند و این نام را نه به عنوان احترام و تشریفات بلکه به معنی واقعی کلمه بر او اطلاق می کنند و صریحاً در کتاب های خود می گویند که اطلاق این نام بر غیر مسیح به معنی واقعی جائز نیست و شکی نیست که این یکی از بدعت های نصاری است.[۲]
براساس قطعنامه «نیقاوی» در سال ۳۲۵ میلادی فرزندی حضرت مسیح برای خدا، نه به صورت مجازی و تشریفی بلکه به صورت حقیقی تلقی می گردید: «عیسی مسیح پسر خدا، مولود از پدر، یگانه مولود که از ذات پدر است. خدا از خدا، نور از نور، خدای حقیقی از خدای حقیقی که مولود است نه مخلوق از یک ذات با پدر…»[۳] بنابراین در عقیده رسمی مسیحیت، مسیح به صورت حقیقی پسر خدا تلقی گردیده است.
اعتقاد به اینکه حضرت مسیح پسر خدا است در میان مسیحیان اولیه جایی نداشته است. این پولس رسول بود که این عقیده را به وجود آورد و گفت: در مسیح موجودی آسمانی و دارای ذاتی الوهی بود که تنزل کرده، صورت و پیکر زمینی را پذیرفته و از آسمان به زمین فرود آمده است…»[۴]
چنین اندیشه ای را پولس به خاطر این بیان نمود که بتواند امت های غیر یهود را به طرف مسیحیت جذب نماید؛ زیرا این ملل همه تحت نفوذ مذاهب اسرارآمیز یونان بودند،که اصل مطلب حیات جاوید و اتصال نفس بشر با روح خدایان در آنها نفوذ و ریشه دوانیده بود.[۵]
بعدها به دلیل سیطره و نفوذ افکار پولس در جهان مسیحیت، شورایی اسقف های اعظم کلیسا در نیقیه (۳۲۵ م)و قسطنطنیه (۳۸۱ م) و اعتقادنامههای شورای کالسدون (۴۵۱ م) بر همین تفکر که مسیح پسر خدا است، تثلیث را رسمیت بخشیده و آن را جزیی از ایمان مسیحی قرار دادند. و مسیحیان از آن هنگام به بعد خداوند را به عنوان سه شخص که دارای «جوهر و ماده واحدی» میباشد، تصور نموده اند.[۶]
سوالات ما
درباره این عقیده و آموزه مسیحیان سوالات و اشکالات زیر باید از سوی مسیحان پاسخ داده شوند:
۱. مسیحیان چه دلیل تاریخی و عقلی بر این دارند که حضرت مسیح(علیه السلام) پسر خدا است ؟ مولود بودن حضرت مسیح(علیه السلام) یک ادعای محض است و هیچ عاقلی هیچ مطلبی را بدون دلیل نمیپذیرد.
۲. مولود داشتن خداوند به معنای این است که از خداوند جزئی به عنوان مولود و پسر جدا شده باشد و معنای آن این است که خداوند مانند انسان دارای اجزاء است و لازمه جزء داشتن جسمیت و مادیت است که عقلا این امور برای خداوند محال است. مسیحیان این محال را چگونه حل می کنند؟
۳. محال عقلی دیگری که از این ادعا که مسیح پسر خدا است پیش می آید، نیازمندی خداوند به غیر است. و موجود نیازمند نمیتواند خدای واجب الوجود باشد. وجه نیازمندی خداوند در این ادعا این است که خداوند برای خدایی خود نیازمند پسر و مولودی است که باید از او متولد شود و با تولد پسر خدایی او کامل می گردد. مسیحیان این اشکال چگونه حل می کنند؟
۴. مسیحیان مدعی هستند که حیات مولود یعنی حضرت عیسی(علیه السلام) مانند خدای پدر ذاتی است. بنابراین او مانند خداوند حیات ذاتی دارد پس مثل خدای پدر است. از طرف دیگر خود مولود بودن این مثلیت را نفی میکند یعنی حضرت عیسی (علیه السلام) به دلیل اینکه مولود است مثل خدای پدر نیست؛ بلکه بعدا از خداوند متولد شده است.
پس چیزی که از خداوند متولد شده باشد مثل خود خداوند یعنی خدای پدر نیست؛ زیرا خدای پدر در این فرض مولود هیچ کسی نیست. پس اگر مسیح مولود خدا باشد، مثل خدا نیست اگر مثل خدا باشد، مولود خدا نیست. و این تناقض آشکار است مسیحیان چه پاسخی برای این تناقض دارند؟
۵. تناقض دوم این ادعا این است که اگر حضرت مسیح به عنوان مولود خداوند مثل خداوند دارای حیات ذاتی باشد نیازی به تولد از خدا ندارد؛ زیرا چیزی که خود دارای حیات ذاتی است وجودش مانند خداوند پدر ضروری است. مولود بودن با حیات ذاتی داشتن قابل جمع نیست. یعنی اگر مولود است حیات ذاتی ندارد و اگر حیات ذاتی دارد مولود نیست بلکه واجب الوجود است. جواب مسیحیان در قبال این تناقض چیست؟
۶. اشکال دیگری که بر این ادعا وارد است این است که اگر حضرت مسیح(علیه السلام) مولود خداست و مانند او حیات ذاتی دارد، باید در تمام شئونات مثل هم باشند در حالیکه خدای پدر از هرگونه شائبه مادی پاک و منزه است و با چشم سر دیده نمیشود و نمی خورد و نمی آشامد و نمی خوابد و نمی میرد به صلیب کشیده نمیشود؛
اما پسر خدا که مولود است مانند سایر انسانها وجودش مادی و محتاج به همه آن چیزهایی است که یک انسان به آن احتیاج دارد. آیا از دیدگاه مسیحیان چگونه امکان دارد که حضرت مسیح پسر خدا است؟
۷. افزون بر اینها در عهد جدید به ویژه در اناجیل گزاره هایی وجود داردکه پسر خدا بودن حضرت مسیح را ابطال می کند؛ در انجیل یوحنا[۷] از زبان حضرت عیسی آمده است که خدای شما و خدای خودم، و در مرقس[۸] در موقع جان دادن میگفت: خدای من، خدای من، چرا مرا تنها گذاردهای. و نیز در اناجیل، غیر از عنوان «پسر خدا» عنوان دیگری که در عهد جدید برای حضرت عیسی زیاد به کار رفته است.
عنوان «پسر انسان» است[۹]. و لازمه پسر انسان بودن اینست که تمام صفات انسانی را داشته باشد یعنی از نظر علم ، قدرت، محدود و در معرض تغییر قرار داشته و خودش مخلوق و غیر ازلی باشد. مسیحیان چه پاسخی برای این اشکال دارند؟
نویسنده: حمیدالله رفیعی
پی نوشت ها
[۱] . رک: کلام مسیحی، ص ۶۵ و ۶۸.
[۲] . تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۳۶۳.
[۳] . همان ، ص ۱۴۷.
[۴] . تاریخ جامع ادیان، ص۶۱۷.
[۵] . همان، ۶۱۷.
[۶] . ر.ک: جهان مذهبی، ص ۷۳۳.
[۷] . باب ۱۷: ۲۰.
[۸] . انجیل مرقس، باب ۳۴: ۱۵.
[۹] . یوحنا، باب ۱۲ :۳۴، اعمال رسولان، باب ۵۶ :۷ و مکاشفه یوحنا، باب ۱۳ :۱ و باب ۱۴ :۱۴.
منابع:
۱. کتاب مقدس.
۲. توماس میشل، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، ۱۳۷۷.
۳. جان بایر ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، چ چهارم، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۰.
۴. گروه نویسندگان، جهان مذهبی، ترجمه عبدالرحیم گواهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۴ش
۵. مکارم شیرازی، ناصر تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ۱۰، ۱۳۷۱ش.