مذاهب و فرق اسلامی را می توان بر اساس بخش های معرفتی دین، به سه دسته تقسیم کرد. طبق نظر اکثر علمای اسلام، اسلام دارای سه بخش است: اعتقادات، احکام و اخلاق که از هر یک از این سه بخش، فرقه ها و مذاهب متعددی بیرون آمده است. از بخش اعتقادات، فرقه های کلامی؛ از بخش احکام، مذاهب فقهی و از بخش اخلاق، فرقه های صوفی.
حدیث هفتاد و سه فرقه، یکی از احادیثی است که در کتب حدیث از طریق شیعه و اهل سنت روایت شده است که امت موسی پس از او به هفتاد و یک فرقه و امت عیسی پس از وی به هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند و امت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به هفتاد و سه فرقه تقسیم خواهد شد که تنها یک فرقه اهل نجات خواهد بود، چنانکه از فرقه های امت موسی و عیسی (علیهما السلام) نیز تنها یک فرقه اهل نجات بود.
امام علی (علیه السلام) در احتجاج با رئیس یهودیان به این فرقه ها اشاره دارد و فرق اسلامی را هفتاد و سه فرقه می داند.
تعداد فرق اسلامی از نگاه امام علی (علیه السلام)
احتجاج امام علی (علیه السلام) با راس الیهود حاوی نکاتی است از جمله آنکه امام او را در مورد فرقه های گمراه نصارا ملامت کرد و در مورد فرق اسلامی، فرقه ناجیه را تبیین کرد.
حضرت (علیه السلام) خطاب به راس الیهود فرمود: «کذب بافتى!» سپس روى به مردم نموده و فرمود: «بخدا قسم اگر مسند برایم بیندازند و بر آن نشینم به اهل تورات و اهل انجیل و اهل زبور و اهل قرآن به کتاب خودشان قضا و داورى نمایم.
نجات یافتگان فرق اسلامی، یهود و نصارا
یهود هفتاد و یک فرقه شد، که هفتاد فرقه اش جهنمى و تنها یک فرقه اش اهل بهشت است، و آن همان فرقه اى است که از یوشع بن نون، وصى موسى (علیه السلام) پیروى کردند.
و نصارا هفتاد و دو فرقه شدند، هفتاد و یک فرقه اش اهل دوزخ و تنها یک فرقه ایشان اهل بهشت شدند، و آن همان گروهند که از شمعون وصی عیسى (علیه السلام) پیروى کردند.
فرق اسلامی نیز هفتاد و دو تاى آن ها در آتشند و تنها یک فرقه اش اهل بهشتند، و آن فرقه اى است که از وصى محمد (صلّى الله علیه و آله و سلم) پیروى خواهند کرد -در این حال دست مبارک خود را بر سینه اش زد- سپس فرمود:
سیزده فرقه از آن هفتاد و سه فرق اسلامی تماما دوستى و مودت مرا مى پذیرند، که تنها یکى از این سیزده فرقه اهل بهشتند، و ایشان گروه میانه رو هستند، و دوازده فرقه الباقى همه اهل آتشند.»
بیانات حضرت علی (علیه السلام) درباره روزگار فتنه
از مسعده بن صدقه، از حضرت صادق (علیه السلام) نقل است که امیرالمومنین (علیه السلام) خطبه اى بدین شرح ایراد فرمود:
از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) شنیدم که مى فرمود: «شما چگونه خواهید بود وقتى که گرفتار فتنه اى شوید که در آن محیط، افراد صغیر، جوان شوند (کنایه از امتداد آن دارد) و پیران در آن فرسوده گردند و به نوعى که جمعى، آن را سنت و آیین خویش سازند و اگر تغییر یابد اعتراض کرده و گویند که فعل منکرى آورده است.
در آن محیط سنت دستخوش تغییر شده و گرفتارى شدید گردد و زن و بچه به اسیرى گرفته شوند و آن فتنه همچون آتشى که هیزم را دربرمیگیرد ایشان را گرفته و مى سوزاند، و مانند سنگ زیرین آسیاب تمام درد را مى چشند، مردم به غیر دین تفقه کنند و بدون عمل تنها مى آموزند، و دنیا را با عمل به آخرت طلب می کنند.»
سپس امیر المومنین (علیه السلام) در ادامه احتجاج در حالى که گروهى از اهل بیت و شیعیان مخصوصش وى را همراهى می کردند بر منبر رفته و پس از حمد و ثناى الهى و صلوات بر رسول خدا؛ فرمود:
«والیان پیش از ما متصدى کار هایى بزرگ و امر هایى عظیم شدند و از روى عمد با رسول خدا (صلى الله علیه و آله) مخالفت کردند و اگر من مردم را از آن منع و امر به ترک آن نمایم و بخواهم ایشان را به همان جایى که رسول خدا خواسته بود برگردانم، تمام لشکرم از اطراف من پراکنده شوند، تا جایى که فقط من و معدودى از شیعیانم باقى بمانیم، همان ها که به فضل و امامت من از کتاب خدا و سنت پیامبر معرفت یافته اند.
فکر مى کنید اگر من شما را امر کنم که مقام ابراهیم (علیه السلام) را به همان جا که رسول خدا گذارده بود برگردانید و فدک را به ورثه فاطمه (سلام الله علیها) رد کنید و صاع و مد رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله) را به همان میزان سابق بازگردانید و امر کنم که زمین هایى که خود پیغمبر براى افراد مشخصى قرار داده بود به ایشان پس دهید و خانه جعفر بن ابى طالب را به ورثه اش باز پس داده و آن را خراب نموده و از مسجد خارج کنم و خمس را به اهل آن دهم و هر قضاى به جورى را رد کنم و زن و بچه اسیر بنى تغلب را آزاد کنم و آنچه از زمین خیبر تقسیم شده همه را برگردانم و دیوان عطا را تعطیل کرده و همانند رسول خدا آن را عطا کنم و آن را به دست توانگران قرار ندهم چه خواهد شد؟
بخدا سوگند، به مردم فرمان دادم که در ماه رمضان جز نماز هاى واجب را به جماعت نخوانند؛ که یکى از افراد جنگجوى لشکرم که شمشیرش با ما بود فریاد زد:
«اسلام و اهل آن هلاک شد، سنت عمر دستخوش تغییر شد! او از اقامه نماز به جماعت در ماه رمضان نهى کرد!» تا اینکه ترسیدم نکند در ناحیه اى از لشکرم بر من شورش شود.
بار خدایا از این همه گرفتارى که از جانب سران گمراهى و داعیان به آتش، به من و این امت رسید تنها به تو اظهار شکایت مى کنم!
و بالاتر از همه سهم ذوى القربى یا همان خویشاوندانى است که خداوند درباره آن ها فرموده:
«وَ اعْلَمُوا انَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَانَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ و این تنها مختصّ ما است، انْ کنْتُمْ امَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما انْزَلْنا عَلى عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ»(انفال۴۱)
بخدا که منظور از ذوى القربى ماییم، همان ها که خداوند ایشان را مقرون به خود و پیامبرش فرموده. پس فرمود: براى ما در صدقه هیچ نصیبى قرار نداد، خداوند سبحان پیامبر خود و ما را اکرام داشت از اینکه به ما اوساخ اموال مردم را بخوراند.»
نتیجه گیری
با توجه به روایتی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که فرموده است فرق اسلامی به هفتاد و سه فرقه بالغ می گردد، امام علی (علیه السلام) نیز در مناظره با رئیس یهودیان همان مطلب را بیان می دارد و اشاره می کند که فرق اسلامی هفتاد و سه فرقه است و تنها یک فرقه اهل نجات می باشد.
منبع
الاحتجاج-ترجمه جعفرى، ج۱، ص: ۵۹۶