- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
زنان اگر به طبیعت مردان توجه نکنند، ممکن است به آسانی ندانسته و ناخواسته به همسرانشان توهین کنند. وقتی زنی بدون درخواست مرد بخواهد به او کمک کند، نمیداند اقدامش چه تأثیر سویی بر روحیه ی مرد میگذارد. گرچه زن حسن نیت دارد، اما مرد پیشنهادش را توهین قلمداد میکند و اسباب رنجش میشود.
در این زمان ممکن است واکنش مرد شدید باشد، به ویژه اگر احساس کند که از او مانند کودکی کم سال انتقاد شده است. برای بسیاری از مردها مهم است که ثابت کنند میتوانند به هدفشان برسند، حتی اگر این هدف رانندگی به سمت یک رستوران یا میهمانی باشد.
اتفاقاً مردها نسبت به امور جزیی، حساسیت بیشتری نشان میدهند و توجیه آنها این است: «اگر زنم نتواند در کار بیاهمیتی مانند پیدا کردن نشانی یک رستوران به من اطمینان کند، چگونه ممکن است در کارهای مهمتر روی من حساب کند؟!» مردها در کارهایی مانند انجام کارهای مکانیکی، رسیدن به نشانی مورد نظر یا حل مسایل، خود را متخصص میدانند. در این زمان، تنها خواسته ی مرد این است که همسرش، سکوت اختیار کند و به جای انتقاد یا راهنمایی، تلاش او را بپذیرد.
آموختن گوش دادن
به همین شکل اگر مردی نداند که زن، چه تفاوتهایی با او دارد، وقتی قصد کمک به او را دارد، بر دشواری شرایط میافزاید. مردها باید به خاطر داشته باشند که زنها هنگام صحبت درباره ی مسایل موجود، قصد نزدیک شدن دارند و لزوماً مترصد یافتن راهحل نیستند.
بنابراین چه بسیار اتفاق میافتد که زنی صرفاً میخواهد احساسش را درباره ی روزی که پشت سر گذاشته بیان کند و شوهرش به گمان این که قصد کمک دارد، سخنش را قطع میکند تا راهحلهایی برای مشکلات او ارایه دهد و چون زن ناراحت میشود، مرد در حیرت میماند که او را چه میشود. اکنون اگر موافقید دو اشتباه بزرگ و در عین حال متداول در روابط زناشویی را جمع بندی کنیم:
۱ ـ وقتی مرد در لباس آقای همه چیز دان ظاهر میشود، سعی دارد با ارایه ی راهحل، احساس زن را تغییر دهد.
۲ ـ زن نیز با تبدیل شدن به کمیته ی اصلاح خانواده با انتقاد کردن و توجیههای ناخواسته، سعی بر تغییر رفتار مرد دارد.
دفاع از آقای «همه چیزدان» و کمیته اصلاح خانواده
با اشاره به این دو اشتباه عمده، منظور این نیست که آقای همه چیز دان، صد در صد خطاکار یا کمیته ی اصلاح خانواده، به کلی بیاعتبار و بیفایده است، بلکه اینها از ویژگیهای بسیار مثبت زنان و مردان بوده و اشکال، تنها بر زمان و روش کار وارد است. زن در صورتی از توصیههای مرد احساس رضایت میکند که آن را در زمان ناراحتیاش نشنود.
مردها باید در نظر داشته باشند که وقتی زنها ناراحت به نظر میرسند و درباره ی مسایل و مشکلاتشان حرف میزنند، زمان مناسبی برای راهنمایی کردن آنها نیست. زن در این شرایط، بیش از هر چیزی میخواهد شوهرش به سخنان او گوش بدهد و این گونه به تدریج، حال زن بهتر میشود. زن در شرایط ناراحتی، نیازی به توصیه و راهنمایی ندارد.
از سوی دیگر، مرد هم از کمیته ی اصلاح مشکلات خانوادگی لذت میبرد. به شرط آن که خود متقاضی آن باشد. زنها باید به خاطر داشته باشند که انتقاد از مردها یا دادن توصیههای ناخواسته به آنها، آنان را در شرایط احساسی بدی قرار میدهد. مرد احساس میکند که موجودی دوست نداشتنی است و تحت کنترل قرار گرفته است.
اگر قرار باشد مرد از اشتباهاتش پند بگیرد، به پذیرش زن بیش از توصیههای او احتیاج دارد. وقتی مرد احساس کند که زن نمیخواهد او را اصلاح کند، به احتمال زیاد متقاضی توصیه و راهنمایی او خواهد بود. با درک این تفاوتها، بهتر میتوانیم به حساسیتهای همسرمان احترام بگذاریم و حمایتگر باشیم.
افزون بر این، به این نتیجه میرسیم که وقتی همسرمان در برابر ما مقاومت میکند، احتمالاً دلیلش این است که در انتخاب زمان و روش خود، اشتباه کردهایم.
وقتی زن در برابر راهحلهای مرد مقاومت میکند
وقتی زن در برابر راهحلهای مرد مقاومت میکند. مرد احساس میکند که صلاحیت او مورد تردید قرار گرفته است. در نتیجه احساس میکند که مورد اعتماد نیست و کسی از او قدردانی نمیکند. در این شرایط تمایل به گوش دادن در او، به مقدار زیادی تخفیف پیدا میکند.
وقتی مردی با پیشنهادهای همسرش مخالفت میکند، زن احساس میکند که شوهرش نسبت به او بیتوجه شده و بهای لازم را به او نمیدهد. احساس میکند که به نیازهایش اعتنا نمیشود، در نتیجه احساس میکند که مورد حمایت نیست و دیگر به شوهرش اعتماد نمیکند. در این مواقع، اگر زن توجه داشته باشد، میتواند به درستی مقاومت شوهرش را درک کند یا ممکن است به این نتیجه برسد که او، توصیه یا انتقادی ناخواسته کرده و به جای توجه به نیازهای او، اطلاعات ارایه میدهد.
مردان به غار خود فرو میروند و زنان حرف میزنند
یکی از تفاوتهای عمده ی زن و مرد، طرز کنار آمدن آنان با استرس است. در چنین مواردی، مردان بیش از پیش در خود فرو میروند و زنان به طور فزایندهای، درگیری احساسی پیدا میکنند. در این مواقع، مرد برای رسیدن به احساس بهتر، به غار تنهایی نیاز پیدا میکند، حال آن که زن در صورتی حالش بهتر میشود که درباره ی مسأله ی موجود، حرف بزند. درک نکردن این تفاوتها، اصطکاکی غیرضروری در روابط زناشویی ایجاد میکند.
کنار آمدن با استرس
وقتی یک مرد ناراحت میشود، هرگز درباره ی موضوعی که او را ناراحت کرده، حرف نمیزند و هرگز ناراحتی خود را با یک مرد دیگر، در میان نمیگذارد، مگر این که کمک دوست او، برای حل مسأله ضروری باشد. به جای آن، سکوت اختیار میکند و به غار تنهایی خود پناه میبرد تا به مسأله ی خود بیندیشد و آن قدر تلاش میکند تا راهحلی بیابد. وقتی این راهحل را یافت، احساس بهتری پیدا میکند و از غار خود بیرون میآید. اگر راهحلی هم نیابد، دست به کارهایی میزند تا مسایلش را فراموش کند. مثلاً اخبار روزنامهها را میخواند یا ورزش میکند.
مرد با آزاد کردن ذهن خود از مسایل روز، به تدریج احساس آرامش میکند. اگر استرس او به راستی شدید باشد، به اقداماتی از قبیل شرکت در مسابقه ی رانندگی، شرکت در یک مسابقه ی ورزشی یا کوهنوردی روی میآورد.
وقتی یک زن ناراحت میشود یا تحت تأثیر کارهای روزانه، زیر فشار قرار میگیرد، برای رسیدن به احساس بهتری، مترصد یافتن کسی میشود که به او اعتماد کند و بعد به تفصیل درباره ی فعالیتهای آن روزش با او حرف میزند. وقتی زنها مسایل خود را با دیگران در میان میگذارند، ناگهان احساس بهتری پیدا میکنند. این روش یک زن، برای کنارآمدن با استرس است.
در میان زنان، در میان گذاشتن مسایل با دیگران نشانه ی عشق، مهر، محبت، اعتماد و اطمینان است و هرگز اقدامی تحمیلی به حساب نمیآید. زنان از داشتن مسأله، ناراحت میشوند. حالت روانی آنها با اعتقاد به داشتن شایستگی، بهبود پیدا نمیکند. آنها بیشتر به داشتن روابط عاشقانه میاندیشند. زنها آشکارا احساسات ناراحت کننده ی خود از قبیل آشفتگی، فرسوده شدن و درماندگی خود را با دیگران در میان میگذارند.
یک زن، زمانی احساس خوبی دارد که دوستانی علاقمند و پرمحبت داشته باشد تابتوانند با آنها احساسات و مسایل خود را در میان بگذارد. اما یک مرد، زمانی احساس خوبی دارد که بتواند مسایلش را به تنهایی حل و فصل کند، این رمز و راز داشتن احساس خوب، در روزگار ما هم به همان قوت دیرینه ی خود باقی است.
منبع: نشریه هفت روز زندگی؛ شماره ۹۱؛ طاهره کریمی