چهل حدیث از اهل بیت علیهم السلام در باره عدل الهی – قسمت اول

۱۳۹۸-۰۴-۰۱

317 بازدید

در آیات قرآن کریم، عادل بودن و قیام به عدل به عنوان یک صفت مثبت برای خداوند ذکر شده است.

یعنی در قرآن تنها به تنزیه خداوند از ظلم و ستم در آیات قرآن قناعت نشده است بلکه به طور مستقیم نیز صفت عدالت برای خداوند اثبات شده است چنانکه می فرماید: «شهدالله انه لا اله الا هو والملائکه واولوالعلم قائما بالقسط؛ خدا و فرشتگان و دارندگان دانش گواهی می دهند که معبودی جز خدای یکتا که بپادارنده عدل است، نیست».

بنابراین از نظر اسلام، عدل الهی حقیقی است و عدالت از صفاتی است که قطعا باید خداوند را به آن موصوف نمود.

۱. پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله :فیما رَوى عَنِ اللّه‏ِ تَبارَکَ و تَعالى ـ : یا عِبادى ! اِنّى حَرَّمْتُ الظُّلْمَ عَلىنَفْسى وَ جَعَلْتُهُ بَیْنَـکُمْ مُحَرَّما ، فَلا تَظالَموا ؛در آنچه از خداوند تبارک و تعالى روایت شده است: اى بندگان من! همانا ظلم را برخود حرام کردم و آن را در میان شما نیز حرام کردم. پس بر یکدیگر ظلم نکنید.[۱]

امام على علیه‏ السلام :اِنَّ الْعَدْلَ میزانُ اللّه‏ِ سُبْحانَهُ الَّذى وَضَعَهُ فِى الْخَلْقِ ونَصَبَهُ لاِِقامَهِالْحَقِّ ، فَلا تُخالِفْهُ فى میزانِهِ ولا تُعارِضْهُ فى سُلْطانِهِ ؛به راستى که عدالت ترازوى خداى سبحان است که در میان مردم قرار دادهو براى بر پاداشتن حق، نصب فرموده است، بنابراین، در ترازوى خداوند با اومخالفت نکن و با حکومتش مستیز.[۲]

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله :بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَ الاَْرْضُ ؛آسمان‏ها و زمین، با عدالت، پا برجا مى‏مانند.[۳]

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله :اِنَّ اللّه‏َ تَعالى بِقِسْطِهِ وَ عَدْلِهِ جَعَلَ الرَّوحَ وَ الْفَرَحَ فِى الرِّضا وَ الْیَقینِوَ جَعَلَ الهَمَّ وَ الْحَزَنَ فِى السَّخَطِ ؛در حقیقت، خداوند متعال، به خاطر انصاف و عدالتش، آسایش و شادىرا در خشنودى (به خواست خودش) و یقین قرار داد و نگرانى و اندوه را درخشم خودش.[۴]

امام على علیه‏ السلام :اِنْ عَقَدْتَ ایمانَکَ فَارْضَ بِالْمَقضىِّ عَلَیْکَ وَ لَکَ وَ لا تَرْجُ اَحَدا اِلاَّ اللّه‏َوَ انْتَظِرْ ما اَتاکَ بِهِ الْقَدَرُ ؛اگر ایمانت را محکم کرده‏اى، به خواست خدا خشنود باش، چه به زیان تو باشد و چهبه سود تو، و به هیچ کس جز خدا امید نداشته باش و در انتظار چیزى باش که خداوندبرایت پیش مى‏آورد.[۵]

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله :فَلَمّا رَأى یونُسُ علیه‏ السلام اَنَّ قَومَهُ لا یُجیبونَهُ وَ لا یُؤمِنونَ ، ضَجِرَ وَ عَرَفَ مِنْنَفْسِهِ قِلَّهَ الصَّبرِ ، فَشَکى ذلِکَ اِلى رَبِّهِ ، وَ کانَ فیما یَشْکى اَن قالَ : یا رَبِّ ! اِنَّکَ بَعَثتَنىاِلى قَومى ، و لى ثَلاثونَ سَنَهً ، فَلَبِثتُ فیهِم اَدعوهُم اِلَى الایمانِ بِکَ وَالتَّصدیقِبِرِسالاتى وَ اُخَوِّفُهُم عَذابَکَ وَ نَقِمَتَکَ ثَلاثا وَ ثَلاثینَ سَنَهً ، فَکَذَّبونى وَ لَم یُؤمِنوا بى ،وَ جَحَدوا نُبُوَّتى وَاسْتَخَفّوا بِرِسالاتى ، وَ قَد تَواعَدونى وَ خِفتُ اَن یَقتُلونى ، فَاَنزِلعَلَیهِم عَذابَکَ ، فَاِنَّهُم قَومٌ لا یُؤمنونَ . قالَ : فَاَوحَى اللّه‏ُ اِلى یونُسَ : اَنَّ فیهِمُ الحَملَوَ الجَنینَ وَ الطِّفلَ ، وَ الشَّیخَ الْـکَبیرَ ، وَ الْمَراَ هَ الضَّعیفَهَ ، وَ الْمُستَضْعَفَ المَهینَ ، واَ نَاالحَـکَمُ الْعَدلُ ، سَبَقَت رَحمَتى غَضَبى ، لا اُعَذِّبُ الصِّغارَ بِذُنوبِ الکِبارِ مِن قَومِکَ ، وَ هُمیا یونُسُ عِبادى وَ خَلقى ، وَ بَریَّتى فى بِلادى ، وَ فى عَیلَتى ، اُحِبُّ اَنْ اَ تَاَنّاهُم ، وَ اَرفُقَبِهِم ، وَ اَنتَظِرُ تَوبَتَهُم ؛

یونس علیه‏ السلام زمانى دید قومش دعوت او را نمى‏پذیرند و به او ایمان نمى‏آورند،آزرده شد و احساس بى‏تابى کرد.از این‏رو، به پروردگارش شِکوه نمود. در بخشى ازشِکوه‏هاى او چنین بود: اى پروردگار من! تو مرا در سى سالگى به سوى قومممبعوث فرمودى و من، سى و سه سال در میانشان ماندم و آنان را به ایمان آوردن به توو تصدیق رسالتم دعوت نمودم و از عذاب و محروم کردن تو بیمشان دادم؛ امّا آنان تکذیبم کردند و به من ایمان نیاوردند و نبوّتم را انکار نمودند و رسالتمرا سبک شمردند و مرا تهدید نمودند و ترسیدم که مرا بکشند. پس، عذابت را بر آنانفرود آور، زیرا آنان قومى هستند که ایمان نمى‏آورند. آن گاه خداوند به یونس علیه‏ السلاموحى فرمود: «در میان آنان، زن باردار و جنین و کودک خردسال و پیر و زن ناتوانو مستضعف خوار وجود دارد، در حالى که من، داور عادل هستم که رحمتم بر خشممپیشى گرفته است. من خردسالان قوم تو را به گناهان بزرگ سالانشان کیفر نمى‏دهمو ـ اى یونس ـ آنان بندگان و آفریدگان و مردمان من در سرزمین‏هاى من و درزیر پوشش من‏اند. دوست دارم درباره آنان حوصله کنم و با ایشان مدارا نمایمو توبه‏شان را انتظار مى‏ کشم».[۶]

امام على علیه‏ السلام :وَ قَدَّرَ الاَْرزاقَ فَکَثَّرَها وَ قَـلَّـلَها ، وَ قَسَّمَها عَلَى الضّیقِ وَ السَّعَهِ ، فَعَدَلَفیها لِیَبْتَلىَ مَنْ اَرادَ بِمَیْسورِها وَ مَعسورِها ، وَ لِیَخْتَبِرَ بِذلِکَ الشُّکْرَ وَ الصَّبْرَ مِنْ غَنیِّهاوَ فَقیرِها ؛خداوندروزى همگان را تعیین کرد و آن را زیاد و کم نمود و در آن تنگى و گشایشقرار داد و عدالت ورزید تا با آسانى و سختى آن، هرکس را بخواهد، بیازماید وسپاسگزارى و صبرِ ثروتمند و فقیر را امتحان نماید.[۷]

امام على علیه‏ السلام :وَ ایمُ اللّه‏ِ، مَا کانَ قَوْمٌ قَطُّ فِى غَضِّ نِعْمَهٍ مِنْ عَیْشٍ فَزالَ عَنْهُمْ اِلاَّبِذُنُوبٍ اِجتَرَحوها لاَِنَّ اللّهَ لَیْسَ بِظَـلاّمٍ لِلْعَبیدِ؛به خدا سوگند، هرگز نعمت گروهى که از زندگىِ خوش بهره‏مندند، از بیننمى‏رود، جز به وسیله گناهانى که مرتکب مى‏شوند؛ چرا که خداوند هرگز به بندگان ظلمنمى‏کند.[۸]

امام صادق علیه‏ السلام :لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ ـ : اُنْظُرِ الآنَ اِلى ذَواتِ الاَْربَعِ کَیْفَ تَراهاتَتبَعُ اُمَّهاتِها مُستَقِلَّهً بِاَنفُسِها … و کَذلِکَ تَرى کَثیرا مِنَ الطَّیرِ کَمِثلِ الدَّجاجِوَ الدُّرّاجِ وَ القَبَجِ تَدرُجُ و تَلقُطُ حینَ یَنقابُ عَنهَا البَیضُ فَاَمّا ما کانَ مِنها ضَعیفالا نُهوضَ فیهِ ، کَمِثلِ فِراخِ الحَمامِ وَ الیَمامِ وَ الحُمَّرِ فَقَد جُعِلَ فِى الاُمَّهاتِ فَضلُعَطفٍ عَلَیها فَصارَت تَمُجُّ الطَّعامَ فى اَفواهِها بَعدَما توعیهِ حَواصِلُها فَلا تَزالُ تَغذوهاحَتّى تَستَقِلَّ بِاَنفُسِها وَ لِذلِکَ لَم تُرزَقِ الحَمامُ فِراخا کَثیرَهً مِثلَما تُرزَقُالدَّجاجُ لِتَقوَى الاُمُّ عَلى تَربیَهِ فِراخِها فَلا تَفسُدَ وَ لا تَموتَ فَکُلٌّ اُعطىَ بِقِسطٍ مِنتَدبیرِ الحَکیمِ اللَّطیفِ الخَبیرِ ؛به مفضل بن عمر: اکنون به این چارپایان بنگر. ببین چگونه هر یک به طور جداگانهدر پىِ مادرانشان هستند… همچنین بسیارى از پرندگان، مانند: مرغ و قرقاول و کبک، رامى‏بینى که از همان ساعتى که از تخم بیرون مى‏آیند به دنبال دانه مى‏روند. آنجوجه‏هایى که ناتوان‏اند و حرکتى ندارند، مانند: جوجه کبوتر اهلى و کبوتر صحرایى وسینه سرخ، در قلب مادران آنها، مهربانى زیادى نهاده شده است؛ به گونه‏اى که خوراکرا پس از جمع آورى در چینه‏دانشان، در دهان آنها مى‏گذارند، و پیوسته آنها را غذامى‏دهند تا خودشان در انجام دادن کارهایشان استقلال یابند. به همین دلیل (ناتوانىجوجه‏ها) است که کبوتر، مانند مرغ، از جوجه زیاد بر خوردار نمى‏شود، به جهت این کهمادر بتواند جوجه‏هایش را خوب بپروراند تا رنجور نگردند و تلف نشوند. روزىِ همه آنهابه عدالت و از روى تدبیر خداوندِ داناى مهربانِ آگاه، عطا شده است.[۹]

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله :اِنَّ الْعَدْلَ میزانُ اللّه‏ِ تَعالى فِى الاَْرْضِ ، فَمَنْ اَخَذَهُ قادَهُ اِلَى الْجَنَّهِ وَ مَنْتَرَکَهُ ساقَهُ اِلَى النّارِ ؛عدالت، ترازوى خداى متعال در زمین است. هر کس آن را به کار گیرد، به خاطر آن،به بهشت مى‏رود و هرکس آن را رها کند، به جهنّم رانده مى‏شود.[۱۰]

امام صادق علیه‏ السلام :اَلنّاسُ یَسْتَغْنونَ اِذا عُدِلَ بَیْنَهُمْ وَ تُنْزِلُ السَّماءُ رِزْقَها وَ تُخْرِجُالاَْرْضُ بَرَکَـتَها بِاِذْنِ اللّه‏ِ تَعالى؛اگر در میان مردم عدالت اجرا شود، بى‏نیاز مى‏شوند و به اذن خداوند متعال، آسمانروزىِ خود را فرو مى‏فرستد و زمین برکاتش را بیرون مى‏ریزد.[۱۱]

امام على علیه‏ السلام :و قَد سُئِلَ عَنِ القَضاءِ وَ الْقَدَرِ ـ : لا تَقولوا : وَ کَلَهُمُ اللّه‏ُ اِلى اَنْفُسِهِمفَتُوَهِّنوهُ ، وَ لا تَقولوا : اَجبَرَهُم عَلَى المَعاصى فَـتُظَـلِّموهُ ولکِن قولوا : الخَیرُ بِتَوفیقِ اللّه‏ِوَ الشَّرُّ بِخِذلانِ اللّه‏ِ وَ کُلٌّ سابِقٌ فى عِلمِ اللّه‏ِ ؛وقتى که از حضرت على علیه‏ السلامدرباره قضا و قدر، پرسیدند، فرمودند: نگویید: خدا آنان(گناهکاران) را به خودشان وانهاده است، که با این سخن خدا را سبک مى‏کنید، ونگویید: خدا آنان را بر انجام دادن گناهان، مجبور ساخته است؛ که با این سخن به خدانسبت ظلم مى‏دهید بلکه بگویید: خیر در سایه توفیق خدا و شر به خاطر یارى نشدن ازجانب خداست و همه اینها از قبل در علم خداوند بوده است.[۱۲]

امام صادق علیه‏ السلام :عن یونس… عن الإمام الصادق علیه‏ السلام ، قالَ : قالَ لَهُ رَجُلٌ : جُعِلْتُ فِداکَ ،اَجبَرَ اللّه‏ُ العِبادَ عَلَى المَعاصى ؟ فَقالَ : اللّه‏ُ اَعدَلُ مِن اَن یُجبِرَهُم عَلَى المَعاصىثُمَّ یُعَذِّبَهُم عَلَیها . فَقالَ لَهُ : جُعِلتُ فِداکَ ، فَـفَوَّضَ اللّه‏ُ اِلَى العِبادِ ؟ قالَ : فَقالَ :لَو فَوَّضَ اِلَیهِم لَم یَحصُرهُم بِالاَمرِ وَ النَّهىِ . فَقالَ لَهُ : جُعِلتُ فِداکَ فَبَینَهُما مَنزِلَهٌ ؟ قالَ : فَقالَ : نَعَم ، اَوسَعُ ما بَینَ السَّماءِ وَالاَْرضِ ؛به نقل از یونس: مردى به امام صادق علیه‏ السلامگفت: فدایت شوم! آیا خداوند، بندگان را برانجام گناهان مجبور ساخته؟ امام فرمودند:« خداوند، عادل‏تر از آن است که آنان را برانجام گناهان مجبور سازد و سپس به خاطر آن، کیفرشان نماید». گفت: فدایت شوم! پسخداوند، اختیار آن را به بندگان واگذاشته است؟ فرمودند: «اگر به اختیار آنانمى‏گذاشت، امر و نهیشان نمى‏کرد». عرض کرد: فدایت شوم! آیا میان جبر و واگذار کردن،جایگاه دیگرى هم هست؟ فرمود: «آرى، گسترده‏تر از فاصله میان آسمان و زمین».[۱۳]

امام صادق علیه‏ السلام :ما نَهاهُ اللّه‏ُ عَنْ شَى‏ءٍ اِلاّ وَ قَدْ عَلِمَ اَ نَّهُ یُطیقُ تَرَ کَهُ ، وَ لا اَمْرَهُ بِشَى‏ءٍ اِلاّوَ قَدْ عَلِمَ اَ نَّهُ یَسْتَطیعُ فِعْلَهُ ؛ لاَِ نَّهُ لَیْسَ مِنْ صِفَتِهِ الْجَورُ وَ العَبَثُ وَالظُّلْمُ وَ تَکلیفُ الْعِبادِما لا یُطیقونَ ؛«خداوند از چیزى نهى نکرد، جز این که مى‏داند بنده توان ترک آن را دارد و به چیزىامر نکرد، جز این که مى‏داند بنده توان انجام آن را دارد، زیرا جُور و سرگرمى و ستم وتکلیف کردن بندگان به آنچه توانش را ندارند، از صفات خداوند نیستند».[۱۴]

امام صادق علیه‏ السلام :قَدْ عَلِمْتُ یا اِلهى اَ نَّهُ لَیْسَ فى حُکْمِکَ ظُلْمٌ وَ لا فى نَقْمَتِکَ عَجَلَهٌ وَاِنَّما یَعْجَلُ مَنْ یَخافُ الْفَوْتَ وَ یَحْتاجُ اِلَى الظُّلْمِ الضَّعیفُ وَ قَدْ تَعالَیْتَ یا اِلهى عَنْ ذلِکَعُلُوّا کَبیرا ؛بار الها! به تحقیق دانستم که در قضاوت تو، هیچ ظلمى و در کیفرت هیچ شتابىنیست. همانا کسى شتاب مى‏کند که نگران از دست دادن فرصت است. و شخص ناتوانبه ظلم کردن، نیاز دارد، در حالى که ـ اى پروردگار من ـ مقام تو، بالاتر از آن است.[۱۵]

امام سجاد علیه‏ السلام :اَللّهُمَّ یَا مَنْ لا یَرْغَبُ فِى الْجَزاءِ وَ یا مَنْ لا یَنْدَمُ عَلَى الْعَطاءِ، وَ یا مَنْلا یُکافِى‏ءُ عَبْدَهُ عَلَى السَّواءِ، مِنَّتُکَ اِبْتِدَاءٌ، وَ عَفْوُکَ تَفَضُّلٌ، وَ عُقُوبَتُکَ عَدْلٌ، وَ قَضاؤُکَخِیَرَهٌ، اِنْ اَعْطَیْتَ لَمْ تَشُبْ عَطاءَکَ بِمَنٍّ، وَ اِنْ مَنَعْتَ لَمْ یَکُنْ مَنْعُکَ تَعَدِّیا، تَشْکُرُ مَنْشَکَرَکَ وَ اَ نْتَ أَلْهَمْتَهُ شُکْرَکَ ؛خدایا! اى کسى که در برابر احسانت توقع جبران ندارى، و اى کسى که از بخششپشیمان نمى‏شوى و اى کسى که مزد بنده خود را نه به همان اندازه بلکه بیشترمى‏دهى، تو در نعمت بخشیدن آغاز کننده‏اى و بخشایشت از روى لطف است. مجازاتتعدالت است و قضاوتت بهترین است.

اگر عطا کنى، آن را به منّت آلوده نمى‏کنى و اگرمحروم نمایى، از روى ستم نیست. هرکس تو را شکر گزارد، پادشش مى‏ دهى و حال آنکه شکر گزارى را تو خود به او الهام نموده‏ اى.[۱۶]

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله :مَنْ اَصابَ فِى الدُّنْیا ذَ نْبا فَعوقِبَ بِهِ ، فَاللّه‏ُ اَعْدَلُ مِنْ اَنْ یُثَـنِّىَ عُقوبَتَهُعَلى عَبْدِهِ ، وَ مَنْ اَذْ نَبَ ذَ نْبا فِى الدُّنْیا فَسَتَرَهُ اللّه‏ُ عَلَیْهِ ، فَاللّه‏ُ اَکْرَمُ مِنْ اَنْ یَعودَ فى شَى‏ءٍقَدْ عَفا عَنْهُ ؛هر کس در دنیا به گناهى گرفتار شود و به خاطر آن، مجازات گردد، خداوند، عادل‏تراز آن است کهدر قیامت مجازات آن گناه را بر بنده‏اش تکرار نماید و هرکس در دنیاگناهى مرتکب شود و خداوند، آن را بپوشاند (ببخشد)، خدا بزرگوارتر از آن است که عفوخود را باز پس گیرد.[۱۷]

امام حسن عسکرى علیه‏ السلام :نَظَرَ اَمیرُ المُؤمِنینَ عَلىٌّ علیه‏ السلام اِلى رَجُلٍ فَرَأى اَ ثَرَ الْخَوفِ عَلَیْهِ ، فَقالَ : ما بالُکَ ؟ قالَ : اِنّى اَخافُ اللّه‏َ ، قالَ : یا عَبْدَ اللّه‏ِ ، خَفْ ذُنوبَکَ ، وَ خَفْ عَدْلَ اللّه‏ِعَلَیْکَ فى مَظالِمِ عِبادِهِ ، وَ اَطِعْهُ فیما کَلَّـفَکَ وَ لا تَعْصِهِ فیما یُصْلِحُکَ ثُمَّ لا تَخَفِ اللّه‏َ بَعْدَذلِکَ فَاِنَّهُ لا یَظْلِمُ اَحَدا ، وَ لا یُعَذِّبُهُ فَوقَ استِحقاقِهِ اَبَدا ، اِلاّ اَنْ تَخافَ سوءَ الْعاقِبَهِ بِاَنْتَغَیَّرَ اَو تَبَدَّلَ ، فَاِنْ اَرَدْتَ اَنْ یُؤمِنَکَ اللّه‏ُ سوءَ الْعاقِبَهِ فَاعْلَم اَنَّ ما تَأتیهِ مِنْ خَیْرٍفَبِفَضْلِ اللّه‏ِ وَ تَوفیقِهِ ، وَ ما تَأتیهِ مِنْ شَرٍّ فَبِاِمهالِ اللّه‏ِ وَ اِنْظارِهِ اِیّاکَ وَ حِلْمِهِ عَنْکَ ؛امیر مؤمنان على علیه‏ السلامبه مردى نگریستند و در چهره او نشانه ترس دیدند.به او فرمودند: در چه حالى؟ گفت: از خدا مى‏ترسم. فرمودند: «اى بنده خدا!از گناهانت و از عدالت خدا درباره ظلم‏هایى که به بندگان خدا کرده‏اى بترس و خدا رادر آنچه تو را موظّف نموده، پیروى کن و از او در آنچه صلاح تو درآن است، نافرمانى نکن. پس از آن، از خدا نترس؛

زیرا او به هیچ کس ظلم نمى‏کند و هرگز کسى را بیش ازاستحقاقش مجازات نمى‏کند. مگر این که نگران عاقبت بد باشى، به این که سرنوشت،دگرگون شود و تغییر یابد. پس اگر خواستى از عاقبت بد درامان باشى، بدان هر خیرىکه به تو مى‏رسد، از لطف خدا و توفیق اوست و هر شرّى به تو مى‏رسد، به جهت مهلتدادن خدا به تو و بردبارى‏اش درباره توست».[۱۸]

امام سجاد علیه‏ السلام :اللّه‏ُ … یَنْتَقِمُ مِنَ الظّالِمِ بِما هُوَ عادِلٌ بِحُکمِهِ ؛خداوند به خاطر قضاوت عادلانه‏اش، از ظالم انتقام مى‏گیرد.[۱۹]

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله :إنَّ الْمَعونَهَ تَأْتى مِنَ اللّه‏ِ عَلى قَدْرِ الْمَؤونَهِ وَ اِنَّ الصَّبْرَ یَأْتى مِنَ اللّه‏ِ عَلىقَدْرِ الْمُصیبَهِ؛به راستى که کمک از جانب خداوند به اندازه هزینه مى‏رسد و صبر از جانب خداوندبه اندازه گرفتارى مى‏آید.[۲۰]

امام صادق علیه‏ السلام :… وَ لَو کانَتِ النِّیّاتُ مِنْ اَهْلِ الْفِسْقِ یُؤخَذُ بِها اَهْلُها ، اِذا لاَُخِذَ کُلُّمَنْ نَوَى الزِّنا بِالزِّنا ، وَ کُلُّ مَنْ نَوَى السَّرِقَهَ بِالسَّرِقَهِ ، وَ کُلُّ مَنْ نَوَى الْقَتلَ بِالْقَتْلِ ،وَ لکِنَّ اللّه‏َ عَدْلٌ حَـکیمٌ ، لَیْسَ الْجَوْرُ مِنْ شَأنِهِ ، وَ لکِنَّهُ یُثیبُ عَلى نیّاتِ الْخَیرِ اَهْلَها ،وَ اِضْمارهِم عَلَیْها ، وَ لا یُؤاخِذُ اَهْلَ الْفُسوقِ حَتّى یَفْعَلوا ؛اگر فاسقان به نیت‏هایشان بازخواست مى‏شدند، در این صورت، هرکس نیّت زنامى‏ کرد، به زنا و هرکس نیّت دزدى مى‏کرد، به دزدى و هر کس نیّت کشتن مى‏کرد، بهکشتن بازخواست مى‏ شد، ولى خداوند عادل حکیم است و ظلم، از شأن او به دور است،امّا نیکوکاران را بر پایه نیت‏هاى خوبشان و بر پایه نیت‏هاى خوبى که پنهان داشته‏اند،پاداش مى‏ دهد و بدکاران را تا زمانى که کار بد انجام نداده‏اند، باز خواست نمى‏ کند.[۲۱]

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله :فِى التَّخویفِ مِنَ القیامَهِ وَ الحِسابِ : اُذکُروا وُقوفَکُم بَیْنَ یَدَىِ اللّه‏ِ جَلَّجَلالُهُ ؛ فَاِنَّهُ الْحَـکَمُ الْعَدْلُ ، وَ اسْتَعِدُّوا لِجَوابِهِ اِذا سَأَلَکُمْ ؛درباره ترس از قیامت و حسابرسى: لحظه ایستادنتان در پیشگاه خداوند ـ جلّجلاله ـ را به یاد آورید، چراکه او حاکم عادل است و خودتان را براى پاسخگویى آمادهسازید که از شما مى‏پرسد.[۲۲]

[۱] . صحیح مسلم ، ج ۴، ص ۱۹۹۴، ح ۵۵۲

[۲] . غرر الحکم ، ح ۳۴۶۴۳

[۳] . عوالى اللآلى ، ج ۴، ص ۱۰۳۴

[۴] . المعجم الکبیر ، ج۱۰، ص۲۱۶، ح۱۰۵۱۴۵

[۵] . مختصر بصائر الدرجات ، ص ۱۳۹۶

[۶] . تفسیر عیّاشى ، ج ۲، ص ۱۲۹، ح ۴۴۷

[۷] . نهج البلاغه ، از خطبه ۹۱۸

[۸] . نهج البلاغه، از خطبه ۱۷۸۹

[۹] . بحار الأنوار ، ج ۶۴، ص ۵۴۱۰

[۱۰] . مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۱۷، ح۱۳۱۴۵۱۱

[۱۱] . کافى، ج ۳ ، ص ۵۶۸، ح ۶۱۲

[۱۲] . الاحتجاج ، ج ۱، ص ۴۹۲، ح ۱۲۲۱۳

[۱۳] . کافى ، ج ۱، ص ۱۵۹، ح ۱۱۱۴

[۱۴] . الاحتجاج ، ج ۲، ص ۲۲۳۱۵

[۱۵] . تهذیب الاحکام ، ج ۵، ص ۲۷۷، ح ۹۴۶۱۶

[۱۶] . صحیفه سجّادیه ، از دعاى ۴۵۱۷

[۱۷] . سنن ابن ماجه ، ج ۲، ص ۸۶۸، ح ۲۶۰۴۱۸

[۱۸] . تفسیر امام حسن عسکرى علیه‏ السلام، ص۲۶۵، ح۱۳۳۱۹

[۱۹] . تفسیر امام حسن عسکرى علیه‏ السلام، ص ۳۴۹، ح ۲۳۲۲۰

[۲۰] . کنزالعمّال، ح ۱۵۹۹۳۲۱

[۲۱] . قرب الإسناد ، ص۹، ح ۲۸ و ص ۴۸، ح ۱۵۸۲۲

[۲۲] . امالى صدوق ، ص ۳۵۴، ح ۴۳۲۲۳

ادامه درقسمت دوم…