امام حسن مجتبی (علیه السلام) امام دوم شیعیان است. امام حسن مجتبی (علیه السلام) سبط اکبر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و از اصحاب کسا است که در حدیث کساء نقل شده است. قرآن کریم او را در آیه تطهیر از اهل بیت (علیهم السلام) شمرده است.
آن حضرت پس از امام علی (علیه السلام) به امامت رسیده و خلافت ظاهری را عهده دار می شود. ولی به علت بی وفایی اصحاب و کمی ای یاران با معاویه پسر ابو سفیان صلح نمود که به صلح امام حسن مجتبی (علیه السلام) معروف است.
باتوجه به این که امام حسن مجتبی (علیه السلام) از علم لدنی برخوردار بوده، حتی در زمان حیات پدر گرامی اش به دستور آن حضرت برخی سوالات را پاسخ می داد. در حدیثی نقل شده که امام حسن مجتبی (علیه السلام) به سوالاتی متعددی پاسخ گفته اند. این سوالات از اوصاف مختلف خوب و بد انسان است که امام حسن مجتبی (علیه السلام) آن ها را به صورت دقیق پاسخ گفته اند.
متن سوالات از امام حسن مجتبی (ع) و پاسخ ها
قِیلَ لَهُ (علیهالسلام) مَا الزُّهْدُ؟ قَالَ: الرَّغْبَهُ فِی التَّقْوَى وَ الزَّهَادَهُ فِی الدُّنْیا؛ از امام حسن مجتبی (علیه السلام) پرسیدند: زهد چیست؟ فرمود: دلبستن به پرهیزگارى و دل کندن از دنیا.
در قرآن کریم زهد و دل کندن از دنیا این گونه بیان شده است که برای از دست دادن مال دنیا تاسف نخورید و به آن چه به شما داده می شود دلبسته و شادمان نباشید.[۱] طبق فرمایش امام حسن مجتبی (علیه السلام) کسی که از دنیا دل بکند نه به خاطر از دست دادن دنیا ناراحت می شود و نه به خاطر به دست آوردن مال دنیا شادمان می گردد.
قِیلَ فَمَا الْحِلْمُ؟ قَالَ: کَظْمُ الْغَیظِ وَ مِلْکُ النَّفْسِ؛ از امام حسن مجتبی (علیه السلام) پرسیده شد حلم چیست؟ فرمود: فرو خوردن خشم و تسلط بر نفس.
در قرآن کریم فروخوردن خشم از اوصاف متقین قرار داده شده است: «الَّذینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ؛ متقین کسانی هستند که در توانگرى و تنگدستى، انفاق مى کنند؛ و خشم خود را فرو مى برند؛ و از خطاى مردم درمى گذرند؛ و خدا نیکوکاران را دوست دارد»[۲].
قِیلَ مَا السَّدَادُ؟ قَالَ: دَفْعُ الْمُنْکَرِ بِالْمَعْرُوفِ؛ از آن حضرت سوال شد سداد (راستى و درستى) چیست؟ فرمود: بدى را با نیکى جلو گرفتن.
در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که این سخن امام حسن مجتبی (علیه السلام) از آن ها گرفته شده است. خداوند می فرماید: «ادْفَعْ بِالَّتی هِی أَحْسَنُ السَّیئَهَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یصِفُونَ؛ بدى را به بهترین راه و روش دفع کن (و پاسخ بدى را به نیکى ده)! ما به آنچه توصیف مى کنند آگاه تریم!»[۳]
یا در آیه دیگر می فرماید: «أُولئِکَ یؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَینِ بِما صَبَرُوا وَ یدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَهِ السَّیئَهَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ ینْفِقُونَ؛ مؤمنان کسانى هستند که بخاطر شکیباییشان، اجر و پاداششان را دو بار دریافت مى دارند؛ و بوسیله نیکی ها بدی ها را دفع مى کنند؛ و از آنچه به آنان روزى داده ایم انفاق مى نمایند»[۴]
با وجود این دستورات الهی و امامان معصوم بر حسن رفتار با دیگران و حتی پاسخ دادن بدی با خوبی، باز هم بسیاری هستند که دین اسلام را به خشونت گرایی و بد اخلاقی متهم می کنند.
قِیلَ فَمَا الشَّرَفُ ؟ قَالَ: اصْطِنَاعُ الْعَشِیرَهِ وَ حَمْلُ الْجَرِیرَهِ؛ از امام حسن مجتبی (علیه السلام) سوال شد شرف چیست؟ فرمود: خوشرفتارى با خویشان و تحمل بزه (دیه یا خونبهائى که به گردن کسى افتاده به عهده گیرند).
قِیلَ فَمَا النَّجْدَهُ؟ قَالَ: الذَّبُّ عَنِ الْجَارِ وَ الصَّبْرُ فِی الْمَوَاطِنِ وَ الْإِقْدَامُ عِنْدَ الْکَرِیهَهِ؛ از آن حضرت سوال شد مردانگى چیست؟ فرمود: دفاع از پناهنده، مقاومت در میدان ها، و اقدام در ناملایمات.
انسان مردانه هیچگاه کاری نمی کند که در معرض حقارت و سرزنش قرار گیرد حتی اگر خسارات زیادی متوجه او گردد. یکی از پدیده های اجتماعی مسئله پناهندگی است. و بسیار شده که شخصی از دست دشمن به کسی پناهنده می شود که از او دفاع کند. اما بسیار اتفاق افتاده که پناه جو توسط کسی که به او پناه برده شده از ترش جانش با نامردی به دشمنش تسلیم گردیده است.
این نامردی الان هم حتی از سوی دولتهای کشورهای مختلف انجام می گیرد و پناهنده ها را به دشمنان شان تحویل می دهند. و کسی که تا پای جاند از پناهنده خود دفاع می کند واقعا از صفت مردانگی برخوردارد است.
قِیلَ فَمَا الْمَجْدُ؟ قَالَ: أَنْ تُعْطِی فِی الْغُرْمِ وَ أَنْ تَعْفُوَ عَنِ الْجُرْمِ؛ از آن حضرت سوال شد بزرگوارى چیست؟ فرمود: پرداخت غرامت و گذشت از جرم.
در آیه ای که پیش از این درباره فروبردن خشم بیان شد گذشت از جرم دیگران از بهترین اوصاف مؤمنان قرار داده شده است. در عفو لذتی است که در انتقام یک صدم آن هم نصیب کسی نمی شود.
قِیلَ فَمَا الْمُرُوَّهُ؟ قَالَ: حِفْظُ الدِّینِ وَ إِعْزَازُ النَّفْسِ وَ لِینُ الْکَنَفِ وَ تَعَهُّدُ الصَّنِیعَهِ وَ أَدَاءُ الْحُقُوقِ وَ التَّحَبُّبُ إِلَى النَّاسِ؛ از امام حسن مجتبی (علیه السلام) پرسیده شد مروت (جوانمردى) چیست؟ فرمود: نگهدارى دین، عزیز داشتن نفس، نرم خوئى، احسان دائم، اداى حقوق (برادران) و دوستى با مردم.
انسان جوان مرد و با مروت هرگز در حق هیچ کسی حتی در حق دشمن خود خیانت نمی کند و از عمل غیر انسانی بیزار است. اما انسان های بی مروت حتی نسبت به عزیز ترین دوست خود مرتکب خیانت می شوند.
قِیلَ فَمَا الْکَرَمُ؟ قَالَ: الِابْتِدَاءُ بِالْعَطِیهِ قَبْلَ الْمَسْأَلَهِ وَ إِطْعَامُ الطَّعَامِ فِی الْمَحْلِ؛ از آن حضرت پرسیده شد کرم چیست؟ فرمود: بخشش پیش از درخواست و غذا دادن در قحطى.
کرامت یکی از اوصاف ارزنده انسان است. انسان کریم کسی است خصلت بخشندگی دارد و دوست دارد چیزهایی را که دارد به دیگران ببخشد و همچنین در زمان قحطی و مشکلات مالی به کمک دیگران بر می آید. اما کسی که کریم نیست بلکه بخیل و مال اندوز است نه تنها روحیه بخشش ندارد بلکه در هنگام قحطی به احتکار می پردازد تا به پول بیشتری برسد.
قِیلَ فَمَا الدَّنِیئَهُ؟ قَالَ: النَّظَرُ فِی الْیسِیرِ وَ مَنْعُ الْحَقِیرِ؛ از امام حسن مجتبی (علیه السلام) سوال شد فرومایگى چیست؟ فرمود: خرده بینى، و مضایقه در چیزهاى بى ارزش.
قِیلَ فَمَا اللُّؤْمُ؟ قَالَ: قِلَّهُ النَّدَى وَ أَنْ ینْطَقَ بِالْخَنَا؛ از آن حضرت سوال شد پستى چیست؟ فرمود: خسیسى و بدزبانى.
قِیلَ فَمَا السَّمَاحُ؟ قَالَ: الْبَذْلُ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ؛ سوال شد سخاوت چیست؟ فرمود: بخشش در رفاه و تنگدستى.
قِیلَ فَمَا الشُّحُّ؟ قَالَ: أَنْ تَرَى مَا فِی یدَیکَ شَرَفاً وَ مَا أَنْفَقْتَهُ تَلَفاً؛ از آن حضرت سوال شد بخل چیست؟ فرمود: آنچه دارى شرف پندارى و آنچه دادى تلف.
قِیلَ فَمَا الْإِخَاءُ؟ قَالَ؟ الْإِخَاءُ فِی الشِّدَّهِ وَ الرَّخَاءِ؛ از امام (علیه السلام) سوال شد برادرى چیست؟ فرمود: مساعدت (و مساوات) در سختى و گشایش.
قِیلَ فَمَا الْجُبْنُ؟ قَالَ: الْجُرْأَهُ عَلَى الصَّدِیقِ وَ النُّکُولُ عَنِ الْعَدُوِّ؛ سوال شد ترس چیست؟ فرمود: دلیرى با دوست و عقب نشینى از دشمن.
قِیلَ فَمَا الْغِنَى؟ قَالَ: رِضَا النَّفْسِ بِمَا قُسِمَ لَهَا وَ إِنْ قَلَّ؛ سوال شد بى نیازى چیست؟ فرمود: رضامندى به قسمت گرچه اندک باشد.
قِیلَ فَمَا الْفَقْرُ؟ قَالَ شَرَهُ النَّفْسِ إِلَى کُلِّ شَیءٍ؛ سوال شد نیازمندى چیست؟ فرمود: آزمندى و شیفتگى نفس به هر چیز.
قِیلَ فَمَا الْجُودُ؟ قَالَ: بَذْلُ الْمَجْهُودِ؛ از امام (علیه السلام) پرسیده شد بخشندگى چیست؟ فرمود: بذل به قدر توانائى.
قِیلَ فَمَا الْجُرْأَهُ ؟ قَالَ: مُوَاقَفَهُ الْأَقْرَانِ؛ سوال شد پردلى چیست؟ فرمود: پیکار با هماوران و هم نبردان.
قِیلَ فَمَا الْمَنَعَهُ؟ قَالَ: شِدَّهُ الْبَأْسِ وَ مُنَازَعَهُ أَعِزَّاءِ النَّاسِ؛ از آن حضرت سوال شد دلاورى چیست؟ فرمود: رزم آورى و درگیرى با نیرومندان.
قِیلَ فَمَا الذُّلُّ؟ قَالَ: الْفَرَقُ عِنْدَ الْمَصْدُوقَهِ؛ سوال شد ذلت چیست؟ فرمود: دلهره به هنگام راستگوئى.
قِیلَ فَمَا الْخُرْقُ؟ قَالَ: مُنَاوَأَتُکَ أَمِیرَکَ وَ مَنْ یقْدِرُ عَلَى ضُرِّکَ؛ سوال شد حماقت (یا درشتخوئى) چیست؟ در افتادن با فرمانروا و آن که بر آزار تو تواناست (که نتیجه آن آزار غیر مستقیم به خویشتن است).
قِیلَ فَمَا السَّنَاءُ؟ قَالَ: إِتْیانُ الْجَمِیلِ وَ تَرْکُ الْقَبِیحِ؛ سوال شد سربلندى چیست؟ فرمود: انجام زیبائی ها و ترک زشتی ها.
قِیلَ فَمَا الْحَزْمُ؟ قَالَ: طُولُ الْأَنَاهِ وَ الرِّفْقُ بِالْوُلَاهِ وَ الِاحْتِرَاسُ مِنْ جَمِیعِ النَّاسِ؛ سوال شد دوراندیشى چیست؟ فرمود: بردبارى فراوان، مدارا با حکمرانان، ملاحظه از همه مردم (عدم اعتماد بر غالب آن ها در امور حساس و مسائل سرى).
قِیلَ فَمَا الْحِرْمَانُ؟ قَالَ: تَرْکُکَ حَظَّکَ وَ قَدْ عَرَضَ عَلَیکَ؛ سوال شد محرومى چیست؟ فرمود: به اقبال روى آورده پشت پا زدن.
قِیلَ فَمَا السَّفَهُ؟ قَالَ: اتِّبَاعُ الدُّنَاهِ وَ مُصَاحَبَهُ الْغُوَاهِ؛ سوال شد بی خردى چیست؟ فرمود: پیروى دونان و همدمى گمراهان.
قِیلَ فَمَا الْعِی؟ قَالَ: الْعَبَثُ بِاللِّحْیهِ وَ کَثْرَهُ التَّنَحْنُحِ عِنْدَ الْمَنْطِقِ؛ سوال شد درماندگى در سخن چیست؟ به هنگام گفتن با ریش بازى کردن و مرتب سینه صاف کردن.
قِیلَ فَمَا الشَّجَاعَهُ؟ قَالَ: مُوَافَقَهُ [مُوَاقَفَهُ] الْأَقْرَانِ وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الطِّعَانِ؛ سوال شد شجاعت چیست؟ فرمود: نبرد با اقران و پایدارى در میدان.
قِیلَ فَمَا الْکُلْفَهُ؟ قَالَ: کَلَامُکَ فِیمَا لَا یعْنِیکَ؛ سوال شد تکلف چیست؟ فرمود: بی هوده سخن گفتن.
قِیلَ وَ مَا السَّفَاهُ ؟ قَالَ: الْأَحْمَقُ فِی مَالِهِ الْمُتَهَاوِنُ بِعِرْضِهِ؛ سوال شد نابخرد کیست؟ فرمود: آن که در مال احمق و به آبرو بى اعتنا باشد.
قِیلَ فَمَا اللُّؤْمُ : قَالَ إِحْرَازُ الْمَرْءِ نَفْسَهُ وَ إِسْلَامُهُ عِرْسَهُ؛[۵] سوال شد ناکسى چیست؟ فرمود: خود را نگه داشتن، و همسر را واگذاشتن.[۶]
نتیجه گیری
این احادیث امام حسن مجتبی (علیه السلام) یک درسنامه کامل اخلاقی است که اگر کسی از آنها پیروی کند و سرلوحه زندگی خود قرار دهد، به یقین کمالات انسانی را به دست خواهد آورد. کلام معصومان (علیهم السلام) پس از قرآن کریم، بهترین راهنما برای انسان است و عمل به آن، سعادت دنیا و آخرت را تضمین می کند.
گردآوری: حمیدالله رفیعی
پی نوشت ها
[۱] .. سوره الحدید، آیه ۲۳.
[۲] . سوره آل عمران آیه ۱۳۴.
[۳] . سوره مؤمنون، آیه ۹۶.
[۴] . س.ره قصص، آیه ۵۴.
[۵]. تحف العقول، ص ۲۲۵ – ۲۲۶.
[۶]. ترجمه تحف العقول، ص ۳۵۱- ۳۵۳.
منابع
۱. قرآن کریم
۲. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، مصحح: غفارى، على اکبر، قم، جامعه مدرسین، چ۲، ۱۴۱۴ق.
۳. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، ترجمه تحف العقول، ترجمه: احمد جنتی، قم، انتشارات آل علی علیه السلام، چ۱، ۱۳۸۲ش.