وهابیت جزء جریانهای ظاهرگرای اهل سنت است که جمود بر ظاهر از اصول بنیادی آنان میباشد و از قوه عقل در اثبات معارف دین و احکام فقهی استفاده نمیکنند و آن را در این عرصه ها حجت نمیدانند، تأویل در آیات قرآن را جایز ندانسته و کسانی که قائل به تأویل برخی آیات است سخت ملامت می کنند[۱] و از براهین عقلی در اثبات وجود خدا و اسما و صفات ایشان استفاده نمیکنند، تکیه گاه آنان در این موارد ظاهر آیات و روایات است، ابن تیمیه به صراحت میگوید که حتی در اصول دین هم باید به کتاب و سنت رجوع کرد و تنها قرآن است که برای مطالب الهی دلایل عقلی بیان میکند.[۲]
برخی از روایات که در حقیقت از اسرائلیات است و به متون و منابع حدیثی اهل سنت راه یافته است و در حقیقت خلاف صریح عقل میباشد، پایه و مبنای اندیشه وهابیت در باره خداوند تبارک و تعالی و اسما و اوصاف ایشان را تشکیل میدهند و از اینرو اکنون عقاید وهابیت در باره توحید مشحون از تشبیه و تجسیم است،[۳]
سید رشید رضا مىگوید: «تقلید، آنان را به جایى کشانده که به ظواهر هرچه از اخبار موقوفه، مرفوعه و مصنوعه رسیده اعتقاد پیدا مىکنند، اگرچه شاذ، منکر، غریب و یا از اسرائیلیات باشد؛ مثل روایاتى که از کعب الاحبار و وهب بن منبه رسیده است. همچنین با قطعیات و یقینیّات عقل مخالفت کرده و هرکسى که با عقایدشان مخالف باشد تکفیر و تفسیق مىکنند»[۴] .
کاتب سودانى معتصم مىگوید: «اگر بناست تا این حد انسان نسبت به احادیث منفعل باشد، باید عقاید اسلامى را اسیر هزاران حدیث جعلى و اسرائیلیاتى دانست که یهود آنها را در عقاید اسلامى وارد کرده است»[۵]
ابن تیمیه رهبر فکری وهابیت عقل را عنصر مستقل در درک احکام نمیشناسد و معتقد است که تمام احکام در کتاب و سنّت آمده است. او میگوید کسانی که ادّعای تمجید از عقل دارند، در حقیقت ادّعای تمجید از بتی دارند که آن را عقل نامیدهاند.[۶] هرگز عقل به تنهایی در هدایت و ارشاد کافی نیست، وگرنه خداوند رسولان را نمیفرستاد.
ابن تیمیه در جای دیگر عقل صریح را میپذیرد و میگوید که این نوع عقل با قرآن و سنّت مخالفتی ندارد: « آنچه سلف و امامان بر آن اتفاق دارند، مخالف عقل صریح نیست. آنچه مخالف عقل صریح باشد، باطل است و در کتاب و سنّت هیچ امر باطلی وجود ندارد، و لکن در آنها الفاظی وجود دارد که بعضی از مردم معنایشان را نمیفهمند یا از آنها معنای باطلی میفهمند. در این موارد اشکال از مردم است، نه از کتاب و سنّت. [۷]
ابوزهره نیز در کتاب ابن تیمیهاش تأکید میکند که ابن تیمیه به نتایج عقل مجرد اعتماد ندارد.
کلام ابن تیمیه در باره عقل نوعی بازی با الفاظ است و او معنای عقل صریح و عقل مجرد را بیان نمیکند. پیروان فکری ابن تیمیه باید صریحاً بیان کنند که آیا عقل بشری از نظر آنان در استنباط احکام جایگاهی دارد یا نه؟ از کلمات وهابیون و نظریات مخالفان اینچنین برداشت میشود که عقل در نزد آنان جایگاهی ندارد. ردّ جایگاه عقل در استنباط احکام از سوی وهابیون در حالی است که خداوند در آیات فراوانی به تعقل و تفکر دعوت میکند.[۸]
در نتیجه عقل ستیزی یکی از مبانی ظاهرگرایان و خصوصاً وهابیت میباشد، آنان به ظاهر آیات و روایات اکتفا میکنند تأویل عقلی را قبول ندارند و همه آیات را بر ظواهر شان حمل میکنند، آن جا خداوند از «یَد»، «وجه»، «استوا» و…سخن گفته است میگویند همین ظاهر مراد است! خداوند واقعاً دارای دست و صورت و…است!
لذا در تمام آثار وهابیت بعد از ابن تیمیه ما چیزی به نام جایگاه عقل نداریم و تنها ابن تیمیه دو اثر در باره عقل نوشته است یکی به نام«درء التعارض العقل و النقل» دوم« موافقه صحیح المنقول لصریح المعقول » که این دو کتاب در حقیقت جایگاه عقل را در امور شرعی اعم از اعتقادی و فقهی را رد میکنند.
بنباز مفتی بزرگ وهابیت مدعی بود که زمین ثابت است و این ماه و خورشید است که به دور زمین میچرخند.[۹]
نتیجه خرد گریزی و خرد ستیزی وهابیت در اعمال و رفتار خشین و بیرحمانه آنان ظهور و بروز پیدا نموده است، امروز جهان اسلام شاهد این تجاوزها و بیرحمیهاست، آنان بی محابا دیگران را تکفیر میکنند و گروه گروه انسانهای بیگناه را سر میبرند و … دلیل آنها ممکن است ظاهر برخی آیات و روایات فاقد سنت و یا از اسرائلیات باشند.
پی نوشت:
[۱] . ر.ک: أصول مذهب الشیعه الإمامیه الإثنی عشریه – عرض ونقد –، ناصر بن عبد الله بن علی القفاری، الرضا للنشر و التوزیع، اول، ۱۴۱۴ هـ، ج۱، ص ۱۲۵.
[۲] . ابن تیمیه، مجموعه التفسیر شیخ الاسلام ابن تیمیه، ج۱، ص۳۸۵، بمبئی، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۴م.
[۳] . دقایق التفسیر، ابن تیمیه، عبدالحلیم، دمشق، دوم، مؤسسه القرآن، ۱۴۰۴ق.ج۲ ص ۱۷۱.
[۴] . اضواء على السنه المحمدیه. محمود ابوریه. ، بیروت، دارالکتب الاسلامی، بی تا ص ۲۳ . به نقل از رشید رضا.
[۵] . الحقیقه الضائعه. الکاتب السودانی الشیخ معتصم سید احمد ، مؤسسه المعارف الاسلامیه الطبعه: دوم، بی تا، … ص ۳۶۲ .
[۶] . موافقه صحیح المنقول لصریح المعقول،ابن تیمیه عبدالحلیم ، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م ج۱، ص ۲۱ .
[۷] . المفید فی مهمات التوحید، دکتور عبد القادر بن محمد عطا صوفی، دار الاعلام، اول ۱۴۲۲هـ- ۱۴۲۳هـ،، ص ۲۷.
[۸] . ابوزهره، محمد، ابن تیمیه حیاته و عصره، مصر، ۱۹۵۸م، ص ۸۷.
[۹] . دروس للشیخ عبد العزیز بن باز، ج۲ف ۱۸.