برخی از معجزات و کرامات امام حسن مجتبی (ع)

برخی از معجزات و کرامات امام حسن مجتبی (ع)

۱۴۰۱-۰۱-۱۰

324 بازدید

اهل بیت (ع) در طول زندگی خود معجزات و کرامات فراوانی نشان داده اند که بیانگر برتری مقام ائمه (ع) و گواهی روشن بر ولایت و خلافت ایشان پس از پیامبر(ص) است. یکی از ائمه ای که داستان های مختلفی درباره کرامات و معجزات ایشان نقل شده، امام حسن مجتبی (ع) است. در ادامه به برخی از معجزات و کرامات امام حسن مجتبی (ع) اشاره می کنیم.

تفاوت معجزه و کرامت

پیش از بیان معجزات و کرامات امام حسن مجتبی (ع) شایسته است تفاوت این دو را بیان کنیم.  کرامت امری است خارق العاده که خداوند به مقربان درگاهش عطا کرده، اما نه برای اثبات حق یا تحدی، اگر چه ممکن است حقی با آن اتفاقا ثابت شود. اما معجزه به امر خارق العاده ای مى گویند که همراه با تحدی و ادعاى نبوّت‏ و یا امامت باشد.

بنابراین تفاوت معجزه با سایر کارهای خارق العاده در ادعای پیامبری و امامت است. کار خارق العاده ای که از امام یا پیامبر سر می زند اگر به منظور اثبات نبوت یا امامت باشد مانند تبدیل عصای حضرت موسی به اژدها که برای اثبات نبوت ایشان و شکست ساحران انجام شد، معجزه نام دارد، اما اگر چنین هدفی نداشته نباشد، کرامت نام دارد.[۱]

معجزات و کرامات امام حسن مجتبی (ع) در تاریخ فراوان است که ما در ادامه تنها به چند نمونه از این امور خارق العاده از زندگی آن حضرت اشاره می کنیم.

۱. میوه دادن درخت خشکیده

یکی از کرامات امام حسن مجتبی (ع) زنده کردن درخت خکشیده و روییدن میوه تازه از آن است. عبد اللّٰه کناسى از امام صادق (ع) نقل مى کند:

روزى امام حسن (ع) با یکى از فرزندان زبیر که به امامت آن حضرت معتقد بود، به بیرون شهر رفتند. در منزلى زیر نخل خشکى فرود آمدند و آن نخل در اثر نبودن آب، خشک شده بود. زیر آن درخت، براى امام حسن (ع) زیراندازى گستردند و حضرت بر روى آن نشست و فرزند زبیر هم مقابل آن حضرت، زیر درخت دیگرى نشست.

آن مرد زبیرى سرش را بالا گرفت و گفت: اى کاش این درخت، خرما داشت و از آن مى خوردیم! امام حسن (ع) به او فرمود: آیا هوس خرما کرده ای؟ آن مرد پاسخ داد: بلى. حضرت سر خود را بالا گرفت و دستانش را به سوى آسمان برد و دعا کرد. ناگهان درخت خرما سبز شد و برگ دار گشت و خرمای تازه از آن رویید.

شخصى که با آنها بود و شترانش را کرایه داده بود، گفت: به خدا سوگند! این سحر است! حضرت فرمود: واى بر تو! این سحر نیست. بلکه دعاى پسر پیامبرى است که مستجاب الدعوه مى باشد. پس از درخت، بالا رفتند، خرماها را چیدند و خوردند و آن خرماها بسیار با کیفیت و مرغوب بود و به همه به مقدار کافی رسید.[۲]

در این داستان یکی از کرامات امام حسن مجتبی (ع) که قدرت آن حضرت در زنده کردن درختان خشکیده می باشد، بیان شده است.

۲. کرامت امام حسن مجتبی (ع) در مورد خبر دادن از غیب

یکی دیگر از کرامات امام حسن مجتبی (ع) خبر دادن از غیب است. خداوند در قرآن کریم تنها کسانی را دارای علم غیب معرفی می کند که خداوند از آن ها راضی است:

«عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَىٰ غَیْبِهِ أَحَدًا؛ إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ…؛[۳] داناى غیب اوست و هیچ کس را بر اسرار غیبش  آگاه نمى سازد، مگر کسی را که از او راضی است.»

بنابراین آگاهی از غیب، از کرامات امام حسن مجتبی (ع) و همچنین پیامبران و سایر ائمه (ع) و دیگر اولیای الهی است که به اذن خداوند و به قدرت او به دست می آید. در ادامه دو روایت از زندگی امام حسن (ع) در این باره بیان می کنیم:

۱. خبر دادن از تولد پسری سالم

یکی از کرامات امام حسن مجتبی (ع) که آگاهی و اطلاع ایشان بر غیب را آشکار می کند، ماجرای خبر دادن آن حضرت از تولد پسری سالم است.

سالی امام حسن (ع) پیاده به مکه رفت. در بین راه دو پای حضرت ورم شدیدی پیدا کرد. یکی از غلامان به امام عرض کرد: اگر بر مرکب سوار شوید، این ورمها بهبود می یابد. حضرت نپذیرفت و فرمود: وقتی در این منزل بین راه فرود آمدیم مرد سیاه پوستی نزد تو می آید که پمادی به همراه دارد. آن را خریداری کن.

غلام عرض کرد: پدر و مادرم فدایت! منزلی در پیش رو نداریم که وارد آن شویم و کسی آنجا باشد و این دارو را بفروشد. امام (ع) فرمود: جلوتر می رویم و او را خواهی دید. وقتی دو کیلومتر راه رفتند آن مرد سیاه پوست پیدا شد. امام (ع) به غلامش فرمود: نزد این مرد برو و این پماد را از او خریداری کن و بهای آن را بپرداز. وقتی معامله به پایان رسید مرد سیاه پوست گفت: ای غلام! این پماد را برای چه کسی می خواهی؟ غلام پاسخ داد: برای حسن بن علی (ع).

مرد روغن فروش از غلام درخواست کرد تا او را نزد امام ببرد. هر دو به راه افتادند تا به خدمت امام حسن مجتبی (ع) رسیدند. مرد روغن فروش به امام عرض کرد: پدر و مادرم فدایت باد! من نمی دانستم که شما به این پماد احتیاج دارید، اجازه بفرمایید بهای آن را نگیرم؛ زیرا من از دوستداران شما هستم و شما دعا کنید که خداوند پسری سالم که شما اهل بیت (ع) را دوست داشته باشد به من عطا فرماید؛ زیرا من در حالی از نزد همسرم آمدم که درد زایمان داشت.

امام حسن (ع) در پاسخ آن مرد فرمود: به خانه برو که خداوند پسری سالم به تو عطا فرمود که از شیعیان ماست. [آن مرد از امام جدا شد و وقتی به خانه برگشت، همانطور که امام فرموده بود خداوند به او پسری عطا کرده بود.][۴]

۲. خبر دادن از آتش نگرفتن منزل

حضرت حسن بن علی (ع) از تمام امور عالم، آگاهی داشت و این از کرامات امام حسن مجتبی (ع) است که هیچ چیز کوچک و بزرگی از آن حضرت پنهان نیست، بنابراین امام (ع) کاملا از خبرهای غلط و اشتباه آگاهی دارد و مردم را از حقیقت ماجرا باخبر می سازد.

شخصی نزد امام حسن (ع) آمد و در حالی که حضرت نشسته بود به او عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! منزل شما آتش گرفته است. امام با آرامش و اطمینان فرمودند: نه چنین نیست، آتش نگرفته است. پس از آن شخص دیگری آمد و گفت: ای فرزند رسول خدا! منزل مجاور خانه شما آتش گرفت، بطوری که ما شک کردیم که خانه تو نیز در آتش می سوزد. اما خداوند آن را از آتش سوزی حفظ کرد.[۵]

این دو حادثه تنها نمونه ای از اطلاع و آگاهی امام بر امور عالم است. کرامات امام حسن مجتبی (ع) درباره اخبار پنهانی و نامعلوم بسیار بیشتر از این می باشد که ما در اینجا فقط به بیان همین دو مورد اکتفا می کنیم.

۳. نزول مائده آسمانی

بدون شک تمام نعمت های الهی در اختیار ائمه (ع) قرار دارد و هر وقت که اراده کنند به اذن خداوند این نعمت ها نزد ایشان حاضر می شود. یکی از جالبترین و زیباترین کرامات امام حسن مجتبی (ع)، نزول مائده آسمانی برای آن حضرت است. یکى از اصحاب امام حسن(ع) داستانی شگفت آور از یکی از کرامات امام حسن مجتبی (ع) در این باره به شرح زیر نقل می کند:

روزى آن حضرت از شهر مدینه منوّره عازم شهر شام شد. من نیز با عدّه اى – که تعداد آن ها هفتاد نفر بود – به همراه حضرت حرکت کردیم.

امام (ع) هنگام حرکت، روزه بود و هیچگونه آذوقه و زاد و توشه اى همراه خود برنداشته بودیم. چون مقدارى از مسافت را پیمودیم، خورشید غروب کرد و نماز مغرب و عشاء را به امامت آن حضرت خواندیم؛ و بعد از نماز، حضرت دست به دعا برداشت.

هنگامى که دعایش به درگاه خداوند متعال پایان یافت، ناگاه متوجّه شدیم که درى از آسمان گشوده شد و ملائکه الهى به همراه زنبیل هایى که پر از میوه و اشیاء خوراکى بود، وارد شدند و سپس آن غذاهاى داغ و لذیذ و همچنین میوه ها را جلوى میهمانان امام حسن مجتبى (ع) چیدند؛ و همه ما به همراه آن حضرت از آن غذاها و میوه ها میل کردیم.

و چون بسیار خوش طعم و لذیذ بود؛ و از جهتى ما نیز راه زیادى را پیموده بودیم و خسته و گرسنه شده بودیم، طبیعى بود که زیاد خوردیم. ولى بدون آن که چیزى از غذاها و میوه ها کم شده باشد، ملائکه آن ها را جمع کرده و به آسمان بالا بردند.[۶]

این داستان زیبا از کرامات امام حسن مجتبی (ع) شبیه داستانی است که خداوند در قرآن برای حضرت مریم (س) در نزول مائده آسمانی بیان می کند:

«کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّىٰ لَکِ هَٰذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشَآءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ؛[۷] هر زمان زکریا وارد محراب او می شد، غذاى مخصوصى در کنار او می دید. پس از او پرسید: «اى مریم! این روزى از کجا نصیب تو شده‌؟!» گفت: «این از سوى خداست. خداوند به هر کس بخواهد، بى‌حساب روزى می دهد.»

مفسران رزقی که در این آیه به آن اشاره شده، غذاهای بهشتی دانسته اند که خداوند به پاس پرهیزگاری و عبادات حضرت مریم (س) برای او فرستاده است.[۸] وقتی چنین کرامتی برای یکی از اولیای الهی که مقام نبوت و امامت ندارد، رخ می دهد، بدون شک برای ائمه اطهار (ع) که برترین و پاکترین بندگان خداوند و دارای مقام امامت هستند نیز کاملا قابل تحقق است.

۴. سخن گفتن با حیوانات

یکی از کرامات انبیاء و اولیای الهی سخن گفتن با حیوانات است. به عنوان نمونه خداوند ماجرای گفت و گوی حضرت سلیمان با مورچه و هدهد را در آیات ۱۶ تا ۳۱ سوره نمل بیان می کند. در ادامه به داستانی زیبا از کرامات امام حسن مجتبی (ع) اشاره می کنیم که در آن حضرت با آهویی سخن می گویند و حقیقت را از وی جویا می شوند.

روزی حضرت رسول (ص) به همراه امام علی (ع) براى جنگ از شهر مدینه خارج شده بودند و در همان روزها، امام حسین (ع) – که کودکى خردسال بود – از منزل بیرون آمد و چون اندکى از منزل دور شد، یک نفر یهودى او را گرفت و در منزل خود مخفى کرد.

حضرت فاطمه زهراء (س) به امام حسن (ع)خطاب کرد: بلند شو، برو ببین برادرت کجا رفته است، دلم آشوب گشته و بسیار ناراحت هستم.

امام مجتبى (ع) فرمان مادرش را اطاعت کرده و کوچه هاى مدینه را یکى پس از دیگرى گشت و برادر خود را نیافت، از شهر مدینه بیرون رفت و به باغات و نخلستان ها سرى زد؛ و هر چه فریاد کشید و گفت: ای حسین! برادرجان! کجایی؟ خبرى از او نشد.

در همین لحظات متوجه آهویی شد که در حال حرکت بود، امام حسن (ع) آهو را صدا زد و فرمود: آیا برادرم حسین را در این حوالى ندیدى؟ پس آهو به قدرت خدا به سخن آمد و گفت: برادرت را صالح یهودى گرفته و او را در خانه خود مخفى و پنهان کرده است.

امام حسن مجتبى (علیه السلام) پس از شنیدن سخن آهو به سمت منزل آن یهودى آمد و اظهار نمود: یا برادرم، حسین را آزاد کن و تحویل من ده و یا آن که به مادرم، فاطمه زهراء (س) مى گویم که شب هنگام سحر نفرین نماید و آن گاه هیچ یهودى روى زمین باقى نخواهد ماند. و نیز به پدرم، علىّ بن ابى طالب (ع) مى گویم تا همه شماها را نیست و نابود گرداند و به جدم رسول خدا (ص) مى گویم تا از خدا بخواهد که جان همه یهودیان را بگیرد.

صالح یهودى با شنیدن چنین سخنانى از آن کودک در تعجّب و تحیّر قرار گرفت و اصل و نسب وى را جویا شد. امام حسن مجتبی (ع) به طور مفصّل با ذکر نام پدر و مادر و جدّ خود، فضائلى چند نیز از ایشان بیان نمود؛ به طورى که قلب و فکر آن یهودى را روشن و به خود جلب کرد، سپس یهودى چشمانش پر از اشک گردید و در حالى که از بیان و فصاحت و بلاغت کودکى در آن سنّ و سال سخت حیرت زده و متعّجب شده بود، به او مى نگریست.

و پس از آن که خوب با خود اندیشید و محتواى بیانات حضرت مجتبى (ع) را با دقّت درک و هضم کرد، گفت: پیش از آن که برادرت را تحویل دهم، مى خواهم مرا به آیین و احکام سعادت بخش اسلام آشنا گردانى تا توسط شما اسلام را بپذیریم و به آن ایمان آورم . فرداى آن روز صالح به همراه هفتاد نفر از خویشان و دوستان خود به منزل امام علی (ع) آمدند و همگى مسلمان شدند.[۹]

۵. معجزه نمایاندن امیر المومنین (ع)

از دیگر معجزات و کرامات امام حسن مجتبی (ع)، واقعه ای است که آن حضرت برای اثبات امامت خود از آن استفاده می کنند. همانطور که بیان شد این قبیل امور خارق عادت که به منظور اثبات نبوت یا امامت انجام می شود، معجزه به شمار می رود. مرحوم شیخ مفید به نقل از امام محمّد باقر (ع) حکایت می کند که:

روزى عدّه اى از مردم حضور امام حسن مجتبى (ع) آمده و به حضرت گفتند: ای فرزند رسول خدا! شما نیز همچون پدرت امیر المومنین (ع) معجزه اى – که بسیار مهمّ باشد – برایمان آشکار ساز.

امام مجتبى (ع) فرمود: آیا پس از دیدن معجزه به امامت من مطمئن خواهید شد؟ و آیا ایمان خواهید آورد؟

گفتند: بلى، اعتقاد و ایمان مى آوریم؛ و دیگر هیچ شک و شبه اى وجود نخواهد داشت.

حضرت فرمود: آیا پدرم را مى شناسید؟ همگى گفتند: بلى.

در این هنگام، حضرت پرده اى را که آویزان بود کنار زد؛ پس ناگهان تمام افراد مشاهده کردند که امیرالمؤمنین علی (ع) در آنجا نشسته بود. سپس امام حسن مجتبى (ع) خطاب به جمعیّت کرد و فرمود: آیا او را مى شناسید؟

گفتند: بلى، این مولاى ما امیرالمؤمنین على (ع) است و ما ایمان آوردیم و شهادت مى دهیم که تو ولىّ و حجّت بر حقّ خداوند هستى و امام و جانشین پدرت خواهى بود.

و پس از آن اظهار داشتند: ما شاهد و گواه هستیم که تو، پدرت امیرالمؤ منین على (ع) را پس از مرگش به ما نشان دادى، همان طورى که آن حضرت، رسول خدا (ص) را پس از رحلتش در مسجد قُبا به ابوبکر و عمر نمایاند.

امام حسن مجتبى (ع) [از شنیدن واژه «مرگ» برای امام علی (ع) و پیامبر (ص) ناراحت شده و] فرمود: واى بر حال شما! مگر این آیه شریفه قرآن را نخوانده و نشنیده اید که خداوند متعال مى فرماید:

«وَ لَا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَآءٌ وَ لَٰکِنْ لَاتَشْعُرُونَ؛[۱۰] و به آن ها که در راه خدا کشته و شهید می شوند، مرده نگویید! بلکه آنان زنده اند، ولى شما نمی فهمید.»

البتّه این حالت مختص کشته شدگان فى سبیل اللّه است که در همه جا حاضر و ناظر خواهند بود. سپس در پایان افزود: شما درباره ما اهل بیت رسالت و نبوّت چه تصوّراتى دارید و چه مى اندیشید؟ گفتند: ای فرزند رسول خدا! ما به تو ایمان آوردیم و مطمئن شدیم که تو امام و خلیفه بر حقّ رسول اللّه (ص) هستى.[۱۱]

این داستان یکی از کرامات امام حسن مجتبی (ع) برای اثبات ولایت و امامت است. معجزه ای که طبق این روایت توسط امیر المومنین (ع) نیز پیش از این انجام شده و آن حضرت برای خلیفه اول و دوم به روشنی حقانیت خود در وصایت و جانشینی پیامبر (ص) را نشان دادند، اما آن دو نپذیرفتند.

جمع بندی

برخی معجزات و کرامات امام حسن مجتبی (ع) در کتاب های تاریخی و حدیثی نقل شده است. معجزه امر خارق العاده ای است که به منظور اثبات نبوت یا امامت انجام می شود اما در کرامت چنین قصدی وجود ندارد. در این نوشته به برخی کرامات امام حسن مجتبی (ع) مثل زنده کردن درخت خشکیده، اخبار از غیب، نزول مائده آسمانی، سخن گفتن با حیوانات و نیز معجزه نمایاندن حضرت علی (ع) برای اثبات امامت، اشاره گردید.

پی نوشت ها

[۱] مکارم شیرازی، ناصر، پنجاه درس اصول عقاید برای جوانان، ص ۱۷۶.

[۲] صفار، بصائر الدرجات، ج۱، ص ۲۵۶.

[۳] جن/۲۷ و ۲۸.

[۴] کلینی، الکافی، ج۱، ص ۴۳۶.

[۵] مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص ۳۲۷.

[۶] بحرانی، مدینه المعاجز، ج۳، ص ۲۳۵.

[۷] آل عمران/۳۷.

[۸] مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲، ص ۵۲۷.

[۹] بحرانی، مدینه المعاجز، ج۳، ص ۲۹۳.

[۱۰] بقره/ ۱۵۴.

[۱۱] مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۲۸.

منابع

  1. قرآن کریم
  2. بحرانی، هاشم بن سلیمان، مدینه معاجز الائمه الإثنی عشر و دلائل الحجج علی البشر،قم، موسسه المعارف الاسلامیه، ۱۴۱۳ق.
  3. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد (ص)، قم، مکتبه آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
  4. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران ـ ایران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
  5. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  6. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش.
  7. مکارم شیرازی، ناصر، پنجاه درس اصول عقاید براى جوانان‏، قم، انتشارات نسل جوان، قم‏، ۱۳۸۶ش‏.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *