تولی و تبری در دین اسلام منطبق بر مقتضیات فطری انسان است. هر انسانی فطرتا و یا به صورت غریزی با دنیای خارج از خود ارتباط محبت آمیز یا نفرت آمیز دارد. برای اینکه انسان دوستی و محبتش و نیز دشمنی و نفرتش در مسیر حق قرار داشته باشد، این خدای متعال است که این مسیر را برای انسان مشخص نموده و نباید از انسان از این مسیر خارج شود. برای روشن شدن این حقایق لازم است که به فلسفه تولی و تبری پرداخته شود.
مقدمه
نظام آفرینش بر جذب و دفع بنا نهاده شده است، موجودات عالم هستی آن چه که سازگار با آنان باشد، جذب و آن چه که ناسازگار با آنان باشد دفع می کنند از این رو یکی از قوانین حاکم بر عالم ماده و طبیعت، قانون جاذبه و دافعه است آدمیان نیز به گونه ای خلق شده اند که حقایق و امور و اشیاء سازگار با خود را جذب و امور ناسازگار با خود را دفع می کنند، خدای سبحان قوّه شهوت و غضب را به همین منظور در انسان نهاده است تا وی با استفاده از آن ها حفظ و بقاء خود را تأمین نماید، قوّه شهوت را به انسان داده است تا با جذب چیزهایی که مناسب و سازگار با اوست حیات و بقاء او را تضمین کند و قوّه غضب را به وی اعطاء کرده است تا با دفع چیزهایی که ناسازگار با اوست و آسیب و گزندی بر او وارد می کند، حیات و بقاء خود را تأمین گرداند و اگر آدمی از این قوا برخوردار نباشد به طور طبیعی به طرف اموری مانند غذا و آب نمی رود و در برابر حیوانات درنده مقاومتی نمی کند که نتیجه آن چیزی غیر از نابود شدن نخواهد بود
به لحاظ اجتماعی نیز انسان با توجه به بهره مندی وی از قوّه شهوت و غضب با انسان های دیگر انس و الفت برقرار می کند و در پرتو این انس و الفت با آنان متحّد می شود و از نتیجه تلاش آنان برای رفع نیاز خود استفاده می کند و خود نیز به رفع نیاز دیگران می پردازد و در پرتو همین اتحاد است که اگر کسی یا کسانی یا چیزهایی بخواهند آن ها را مورد تهاجم و حمله قرار دهند به دفاع از خودشان می پردازند
دین اسلام نیز که برای هدایت انسان در همه اعصار نازل شده و هماهنگ با فطرت و نظام تکوین است به این اصل اساسی عامل بقاء و حیات انسان توجه کرده است از این رو ایمان و دین را جز حبّ و بغض و دوستی و دشمنی ندانسته است که با دوستی حق و حق پرستان و دشمنی باطل و باطل پرستان آدمی می تواند حیات حقیقی و انسانی خود را حفظ کند
امام باقر(علیهمالسلام) به زیاد حذّاء فرمود:هل الدین الّا الحبّ الاتری الی قول اللّه ان کنتم تحبّون اللّه فاتبعونی یحببکم اللّه و یغفرلکم ذنوبکم اولاترون قول اللّه لمحمد(صلیالله علیه و آله) حبّب الیکم الایمان و زیّنه فی قلوبکم قال یحبّون من هاجر الیهم و قال الدین هو الحبّ و الحبّ هو الدین؛(۱) آیا دین چیزی جز محبّت است، آیا نمی بینی که خدای سبحان در قرآن فرمود: اگر خدا را دوست دارید پیامبر را اطاعت و تبعیّت کنید تا خدا شما را دوست داشته باشد و گناهان شما را ببخشد، آیا مشاهده نمی کنید که خدا به پیامبر اکرم(صلیالله علیه و آله) فرمود: خدای سبحان ایمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دل های شما زینت داده است، و فرمود خدا مهاجران را دوست دارد پس از آیات، فرمود: دین محبت است و محبت دین
در روایتی از امام صادق(علیهمالسلام) سؤال شد که آیا حبّ و بغض از ایمان است؟ حضرت در پاسخ فرمود:هل الایمان الّا الحبّ و البغض؛(۲) ایمان جز حبّ و بغض چیز دیگری نیست»
ناگفته نماند: اسلامی که ایمان و دین را دوستی و دشمنی می داند حب و بغضی است که محور آن خدا و برای خدا باشد، در واقع این نوع پیوند است که در تعالیم دینی ارزش مند است
و به عبارت دیگر: براساس آئین اسلام پیوستن و گسستن اگر در چارچوب آموزه های اسلام و برای رضای خدا و به دیگر سخن مکتبی باشد، پیوستن و گسستنی است که انسان ها را به یکدیگر پیوند داده و آن چنان آن ها را به یکدیگر مربوط می سازد که هر پیوندی تحت الشعاع آن است و گرنه پیوندهایی که تحت تأثیر خویشاوندی و منافع شخصی باشد دچار تزلزل می گردد از این رو امام صادق(علیهمالسلام) فرمود: ایمان کامل برخاسته از دوستی برای خدا و دشمنی برای خدا و بخشیدن برای خدا است
و درحدیث دیگری می خوانیم: «من اوثق عری الایمان ان تحبّ فی اللّه و تبغض فی اللّه و تعطی فی اللّه و تمنع فی اللّه؛(۳) از محکم ترین دستگیره های ایمان آن است که برای خدا دوست بداری و برای خدا دشمن بداری و برای خدا ببخشی و برای خدا منع کنی»
بنابراین حبّ و بغض برای خدا اساس دین است که آدمی باید آن را تحصیل کند و بالاتر در آن باید در زندگی خود در آن نشان دهد
تولّی و تبرّی
یکی از تعالیم و حقایقی که اسلام و قرآن ما را به آن فرا خوانده است آموزه تولّی و تبرّی است که انسان مسلمان و مؤمن باید آن را پذیرفته و زندگی دینی و ایمانی خود را بر آن اساس شکل دهد یعنی انسان مؤمن نه تنها باید خدا و پیامبر و اولیاء الهی را دوست داشته باشد بلکه باید آن ها را ولیّ خود قرار دهد و نه تنها باید شیطان و اولیاء شیطان و طاغوت را دشمن بدارد بلکه باید از آنان جدا شود و بین خود و آن ها گسست و فاصله ایجاد کند ما در این گفتار به مطالبی چند پیرامون این دو اصل می پردازیم که اولاً حقیقت تولّی و تبرّی چیست؟ نسبت به چه کسانی باید تولّی و تبرّی داشته باشیم؟ چرا باید اهل تولّی و تبرّی باشیم و مسائلی مانند آن
مفهوم و حقیقت تولّی و تبرّی
تولّی در لغت به معنای دوستی کردن، ولیّ قرار دادن و ولایت دادن، کاری را به عهده گرفتن، دوستی و محبّت(۴) و تبرّی به معنای بیزاری جستن، بیزار شدن، بیزاری(۵) واژه تولّی گاه بدون حرف (عَن) و گاه با آن استعمال می شود، در صورتی که بدون حرف (عن) استعمال شود به همان معنای در لغت و فرهنگ یعنی دوست دانستن کسی و پیروی کردن از او و ولیّ گرفتن وی و یاری رساندن به او ذکر شده و در صورتی که با حرف (عَن) به کار رود به معنای روی گرداندن است
در قرآن کریم در بیشتر موارد به معنای برگشتن و پشت کردن آمده است(۶) ولی در آیاتی نیز به معنای اول به کار رفته است از باب مثال در آیه ۵۱ سوره مائده می فرماید: «یا ایّها الّذین آمنوا لاتتخذوا الیهود و النصاری اولیاء بعضهم اولیاء بعض و من یتولّهم منکم فانّه منهم انّ اللّه لایهدی القوم الظالمین؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، یهود و نصاری را دوست و تکیه گاه خود انتخاب نکنید، آن ها اولیای یکدیگرند و کسانی که از ما با آنان دوستی کند از آن ها هستند، خدای سبحان جمعیت ستمکار را هدایت نمی کند»
و در منابع شیعی تولّی به معنای دوست داشتن، تصدیق و تبعیّت و پذیرش ولایت خدا و پیامبر و ائمه(علیهمالسلام) است از جمله آیاتی که برای این معنا، به آن استشهاد شده است آیه ۵۵ و ۵۶ سوره مائده است که می فرماید: «انّما ولیّکم اللّه و رسوله و الّذین آمنوا الذین یقیمون الصّلوه و یؤتون الزکاه و هم راکعون و من یتول اللّه و رسوله و الّذین آمنوا فانّ حزب اللّه هم الغالبون؛ سرپرست و ولیّ شما فقط خداست و پیامبر او و کسانی که ایمان آورده اند همان هایی که نماز را بر پا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند و کسانی که ولایت خدا و پیامبر او و افراد با ایمان را بپذیرند پیروزند زیرا حزب و جمعیت خدا پیروز است» در تفاسیر، مصداق مؤمنانی که در نماز در حال رکوع زکات می دهند، را علی بن ابی طالب(علیهمالسلام) می دانند و با استناد به این آیه تنها ولیّ و سرپرست و رهبری مادی و معنوی انسان و کسی که در امور انسان تصرّف می کند خدا و پیامبر و علی ابن ابیطالب است و در آیه بعد می گوید: کسی که ولایت و سرپرستی خدا و پیامبر(صلیالله علیه و آله) و افراد با ایمان (یعنی ائمه(علیهمالسلام)) را بپذیرد پیروز خواهد بود
مودّت اهل بیت، مزد رسالت
به لحاظ این که تولّی از آموزه های مهم در تعالیم اسلام است پیامبر اکرم آن را مزد رسالت قرار داده و به امر خدا فرموده است: «قل لااسئلکم علیه اجراً الّا الموده فی القربی؛(۷) ای پیامبر بگو: من هیچ اجر و پاداشی بر موضوع رسالت از شما درخواست نمی کنم جز این که ذوی القربی مرا دوست بدارید»
دوستی ذوی القربای پیامبر در واقع همان تولّی و قبول ولایت و رهبری ائمه معصومین(علیهمالسلام) از دودمان پیامبر است که در حقیقت تداوم خط رهبری پیامبر و ادامه ولایت الهی است
ناگفته نماند: پذیرش محبّت و ذوی القربی و ائمه معصومین، در واقع به سود خود انسان است چنان که در سوره سبأ،آیه ۴۷ فرمود: «قل ما سئلتکم من اجر فهو لکم ان اجری الّا علی اللّه؛ بگو پاداشی را که از شما خواستم تنها به سود شماست، اجرو و پاداش من فقط بر خداوند است» یعنی پیامبر در مقام انجام وظیفه رسالت جز از خدا پاداشی نمی خواهد و اگر محبت ائمه را پاداش رسالت خود قرار داده برای آن است که تنها راه رسیدن به سعادت و راهیابی به قرب الهی، محبت به اهل بیت و اعتصام به حبل الهی و توسل به آن هاست چنان که در سوره فرقان، آیه ۵۷ فرمود: «قل ما اسئلکم علیه من اجر الّا من شاء ان یتخذ الی ربّه سبیلا؛ بگو من برای ابلاغ رسالت هیچگونه پاداشی از شما نمی خواهم مگر کسانی که بخواهند راهی به سوی پروردگارشان برگزینند» پس راه قرب الهی محبّت به اهل بیت است
تبرّی نیز از آموزه های اعتقادی و رفتاری بوده و به معنای دوری جستن از دشمنان خدا است این اصطلاح نیز مانند تولّی ریشه در قرآن کریم دارد و در آن دارای کاربردهای فراوانی است و به معنای تبرّی جستن از امامان ضلالت از پیروان خود در قیامت و آرزوی پیروان ایشان برای بازگشت به دنیا برای تبرّی جستن از آن امامان است در سوره بقره آیه ۱۶۶ و ۱۶۷ می فرماید: «اذ تبرءالّذین اتّبعوا من الّذین اتبعوا و رأوا العذاب و تقطعت بهم الاسباب و قال الذین اتّبعوا لو انّ لناکرّه فنتبرّأ منهم کما تبرّوا منّا کذلک یریهم اللّه اعمالهم حسرات علیهم و ما هم بخارجین من النار؛ در آن هنگام رهبران گمراه و گمراه کننده از پیروان خود بیزاری می جویند و کیفر خدا را مشاهده می کنند و دستشان از همه جا کوتاه می شود و در این هنگام پیروان می گویند کاش بار دیگر به دنیا باز می گشتیم تا از آن ها (پیشوایان گمراه کننده) بیزاری جوییم آن چنان که آنان امروز از ما بیزاری جستند (آری) خداوند این چنین اعمال آن ها را به صورت حسرت زایی به آنان نشان می دهد و هرگز از آتش دوزخ خارج نخواهند شد».
تبرّی در این آیه به معنای فاصله گرفتن انسان از چیزی است که خوش ندارد با آن باشد و با وزن تفعّل به معنای قبول جدایی و فاصله گیری است و چون پیشوایان گمراه و پیروان آن ها نسبت به یکدیگر چنین حالتی دارند از هم فاصله می گیرند و از هم جدا می شوند.
در منابع دینی شیعی این واژه به معنای بیزاری جستن و فاصله گرفتن از طاغوت، باطل، بت ها، پیشوایان باطل و گمراه، شرک و بت پرستی، بیزاری از دشمنان اولیاء الهی به کار می رود.
چنان که روشن است اصطلاح تبرّی ریشه در قرآن کریم دارد در قرآن کریم علاوه بر این که یک سوره با برائت خدا و پیامبرش از مشرکان آغاز شده و از این رو برائت نام گرفته است در ۳۰ مورد این واژه و مشتقات آن به کار رفته است از جمله آنها تبرّی جستن ابراهیم و پیروانش از قومش(۸) و آزر(۹) و از معبودهایشان و اظهار برائت پیامبراکرم(صلیالله علیه و آله) از مخالفان خود(۱۰) و گواهی گرفتن هود از خدا و قومش بر برائت از شرک(۱۱) و برائت یوسف از شرک(۱۲) و تبرّی لوط(۱۳) و مانند آن است.
با توجه به تأکید قرآن کریم به تبرّی، فرقه ها و مذاهب اسلامی معتقد به تبرّی بوده و اختلافی در مفهوم کلّی قرآن و ضرورت و اهمیّت آن ندارند ولی در خصوص مصداق دشمنی خدا و نیز معیار خروج از دین اختلافی پیدا کرده اند شیعیان اعتقاد دارند که تبرّی از آموزه های اساسی این مذهب است آن ها اعتقاد به امامت منصوص داشته و معتقدند که امامت با قید منصوص بودن دنباله رسالت و ضامن حفظ و بقای اسلام و دوازده امام پس از پیامبر معصوم و منصوص از جانب خدایند.
برپایه این اعتقاد، امامان نگهدارنده دین از تحریف و دگرگونی در عقاید و اعمالند، و دشمنان آنان کسانی اند که مانع تحقّق امامت و در واقع مانع تحقق صورت ناب و حقیقی اسلام بودند و یا با اهل بیت پیامبر کینه توزی داشته اند و این دشمنان در واقع دشمنان خدایند و تبرّی از آنان واجب است.
امامان شیعه نیز به مناسبت های مختلف تبرّی را از لوازم اسلام و ایمان خوانده و آن را واجب دانسته اند و مصادیق مشمول این حکم را کسانی می دانند که به عترت پیامبر ظلم کرده اند، حرمت ایشان را شکستند، سنّت رسول خدا را تغییر دادند، برگزیدگان اصحاب پیامبر را تبعید نمودند، اموال فقرا را بین ثروت مندان تقسیم کردند ناکثین و پیمان شکنان جنگ جمل و قاسطین و معاویه و پیروانش و مارقین که با علی(علیهمالسلام) به مخالفت برخاستند تمام پیشوایان گمراهی و رهبران ستمگار قاتل حضرت علی(علیهمالسلام) و قاتلان ائمه(علیهمالسلام) و اهل بیت(علیهمالسلام) از کسانی اند که تبرّی از آنان لازم است زیارت هایی که از ائمه معصومین(علیهمالسلام) به جای مانده که شیعیان باید آن ها را هنگام زیارت آنان بخوانند سندی است که شیعیان با خواندن آن، برائت خود را نسبت به ظالمان در حق ائمه اظهار می دارند.
تبرّی از چه؟
در قرآن کریم در سوره های مختلف مشخّص کرده است که برائت از شرک و بت پرستی و رهبران شرک و گمراهی و معبودهای آنان از مصادیق تبرّی است از جمله در سوره ممتحنه از تبرّی ابراهیم و همگامانش سخن به میان می آورد و می فرماید: «قد کانت لکم اسوه حسنه فی ابراهیم و الذین معه، اذ قالوا لقومهم انا برأؤامنکم و ممّا تعبدون من دون اللّه کفرنابکم و بدابیننا و بینکم العداوه و البغضاء حتی تؤمنوا باللّه وحده؛(۱۴) برای شما تأسّی نیکی در زندگی ابراهیم و کسانی که با او وجود داشت، هنگامی که به قوم مشرک خود گفتند: ما از شما و آن چه غیر از خدا می پرستید بیزاریم ما نسبت به شما کافریم و میان ما و شما عداوت و دشمنی همیشگی آشکار شده است و این وضع همچنان ادامه دارد تا به خدای یگانه ایمان بیاورید».
با توجّه به این که در آغاز سوره از دوستی با دشمنان خدا به شدّت نهی کرده است در آیه به معرّفی الگو پرداخته که مورد احترام است و آن حضرت ابراهیم است که به قوم مشرک خود فرمود: «ما نه شما را قبول داریم و نه آئین و مذهبتان را و بالاتر، ما از شما و بت هایتان متنفریم و با نهایت قاطعیت و بدون هیچگونه پرده پوشی از شما بیزاری جسته و اعلام جدایی می کنیم».
در همین سوره در مرتبه دوم بر تأسی مسلمانان به ابراهیم و پیروانش و الگوگیری از آن حضرت تکیه می کند و می فرماید: «لقد کان لکم فیهم اسوه حسنه لمن کان یرجوا اللّه و الیوم الآخر و من یتولّ فانّ اللّه هو الغنی الحمید؛(۱۵) برای شما مسلمانان در برنامه زندگی آن ها اسوه و الگوی نیکویی بود برای آن ها که امید به خدا و روز قیامت دارند و هر کس سرپیچی کند و با دشمنان خدا طرح دوستی بریزد به خودش ضرر زده و خداوند نیازی به او ندارد زیرا که خدا از همگان بی نیاز و شایسته هرگونه حمد و ستایش است».
شرائط تحقق تولّی و تبرّی
با توجه به این که تولّی یعنی عقیده مندی به امامت و خلافت ائمه اطهار(علیهمالسلام) بعد از پیامبر اکرم(صلیالله علیه و آله) و محبّت به آنان و پیروی از آنان و تبرّی یعنی دشمنی و بیزاری از دشمنان آنان از تکالیفی است که متوجه هر مسلمانی است برای تحقق آن شرائطی لازم است و آن شرائط عبارتند از:
معرفت
تحقق تولّی و تبرّی به معرفت کامل اهل بیت پیامبر رو ائمه معصومین و شناخت صفات و احوال آنان و شناخت کافی نسبت به دشمنان و صفات رذیله و عقاید باطل و اعمال ناپسند آن ها بستگی دارد از این رو بر مسلمان لازم است با شناخت فضائل و کمالات امامان و جایگاه آنان در نظام هستی و زندگی اجتماعی انسان نسبت به آن ها تولّی پیدا کنند و با تحقق تولّی در آن ها به فلاح و رستگاری نائل شوند و همچنین برای تحقّق تبرّی لازم است دشمنان اهل بیت را بشناسند و از ویژگی ها و رذایل آن ها آگاهی پیدا کنند که نتیجه آن ها انزجار و تنفر و بیزاری جستن از آن هاست.
در روایات معرفت ائمه و اولیاء الهی و محبّت به آن حسنه شمرده شده و نشناختن آن ها سیئه معرفی شده است امام باقر(علیهالسلام) فرمود:ابوعبداللّه به امیرالمؤمنین(علیهالسلام) وارد شده امام خطاب به او گفت: حسنه معرفت ولایت و حبّ اهل بیت و سیئه انکار ولایت و بغض اهل البیت است سپس این آیه را خواند: «من جاء بالحسنه فله خیرمنها و هم من فزع یومئذ آمنون و من جاء بالسئیه فکبّت وجوههم فی النّار هل تجزون الّا ما کنتم تعملون؛(۱۶) و کسانی که کار نیکی انجام دهند پاداشی بهتر از آن خواهند داشت و آنان از وحشت آن روز در امانند و آن ها که اعمال بدی انجام دهند به صورت در آتش افکنده می شوند آیا جزایی جز آن چه عمل می کردند خواهند داشت»(۱۷)
تلازم تولّی و تبرّی
بدون تردید ولایت ائمه با دو شرط سبب نجات است یکی عقیده مندی به امامت ائمه و این که آن ها جانشینان پیامبر و واجب الاطاعه هستند و دوم مشروط است به تبرّی و بیزاری از دشمنان و ستمگران به اهل بیت، بنابراین تولّی و تبرّی ملازم هم هستند یعنی تولّی و تبرّی باید با هم باشند و به همین دلیل تولّی و پذیرش و ولایت امام شرط دست یافتن به یقین در امر دین خواهد بود چنان چه امام باقر(علیهمالسلام) تولای ائمه و تبرّی از دشمنان آنان را از ارکان معرفت خدا که به عبادت حقیقی او منتهی می شود، دانسته است.
ابی حمزه می گوید: امام باقر(علیهالسلام) به من فرمود: «انما یعبد اللّه من یعرف اللّه فامّا من لایعرف اللّه فانّما یعبده هکذا ضلالاً قلت جعلت فداک فی معرفه اللّه به قال تصدیق اللّه عزّ و جلّ و تصدیق رسوله(صلیالله علیه و آله) و موالاه علیّ و الائتمام به وبائمه الهدی و البرائه الی اللّه عزّ و جلّ من عدوّهم هکذا یعرف اللّه عزّ و جلّ؛(۱۸) کسی خدا را عبادت می کند که او را شناخته باشد و اگر کسی خدا را نشاسد او را گمراهانه عبادت می کند ابی حمزه می گوید: از آن حضرت پرسیدم: شناخت و معرفت خدا چیست؟ فرمود: تصدیق و باور به خدا و باور به رسول خدا و ولایت علی(علیهالسلام) را داشتن و امامت و پیشوایی او و پیشوایان هدایت را پذیرفتن و از دشمنان آن ها در نزد خدا بیزاری جستن حقیقت معرفت خداست.
در روایت دیگری ابوحمزه ثمالی از امام باقر(علیهالسلام) نقل می کند که به او فرمود: ای ابوحمزه عبادت خدا را کسی می کند که خدا را بشناسد و اما کسی که خدا را نشناخت مثل آن است که او را در حال گمراهی عبادت می کند، عرض کردم: معرفت خدا چیست؟ فرمود: خدا و رسول اللّه را تصدیق کند، به حضرت امیر(علیهمالسلام) و ائمه هدا بعد از آن حضرت اقتدا کند و از دشمنان آن ها بیزاری جوید این است معرفت خدا، عرض کردم، اصلحک اللّه چه چیزی است که آن را بدانم حقیقت ایمان را کامل کرده ام؟ فرمودند: دوست داشتن اولیای خدا، دشمنی با دشمنان خدا و این که با صادقان باشی همچنان که خدا به تو امر کرده، عرض کردم اولیاء و دوستان خدا و دشمنان خدا کیانند؟ فرمود: دوستان خدا محمّد رسول اللّه (صلیالله علیه و آله) و علی و حسن و حسین(علیهمالسلام) و علی ابن الحسین (علیهماالسلام) هستند سپس امر به ما رسیده سپس پسرم جعفر و اشاره فرمودند به حضرت جعفر(علیهالسلام) در حالی که آن حضرت نشسته بودند سپس فرمودند: کسی که با آن ها دوستی کند پس به تحقیق با اولیاء اللّه دوستی کرده و چنین شخصی با صادقان باشد آن سان که خدای تعالی به وی امر کرده استبنابراین باید تولّی و تبرّی با هم در انسان تحقق پیدا کند تا نتیجه بخش باشد.
اقتداء عملی به اولیاء الهی و انزجار عملی از دشمنان
در صورتی تولّی و تبرّی در کمال ایمان و معرفت الهی مؤثر است که آدمی اولیاء الهی و ائمه اهل بیت را الگو و اسوه خود قرار داده و به آن ها اقتدا کند و فضائل و کمالات آن ها را در خود ایجاد نماید و رذایل دشمنان آن ها را بشناسد و از آن ها دوری جوید.
از این رو علامت محبّت به اهل بیت عمل کردن بر اساس عمل آنان دانسته شده است امام علی(علیهالسلام) فرمود: «من احبّنا فلیعمل بعملنا و یتجلبب الورع؛(۱۹) کسی که ما را دوست بدارد به عمل ما عمل می کند و لباس ورع و پرهیزکاری را بر خود می پوشاند».
امام صادق(علیهالسلام) خطاب به شیعیانی که بین قبر پیامبر(صلیالله علیه و آله) و منبر آن حضرت بودند فرمود: «انّی واللّه احبّ ریاحکم وارواحکم فاعینونی علی ذلک بورع و اجتهاد؛(۲۰)به خدا قسم من شما را و ارواح شما را دوست دارم و شما با ورع و تلاش مرا بر این محبت کمک کنید» و بدانید که ولایت ما به کسی می رسد که ما را با ورع و تلاش کمک کند و کسی که به عبدی اقتدا کند باید به عمل او اقتدا نماید علاوه بر عمل و تلاش باید به دوستان آن ها محبت ورزید و از دشمنان آن ها تبرّی جست.
آثار محبت اهل بیت
اطمینان و آرامش قلب
امام علی(علیهالسلام) فرمود: هنگامی که آیه «الابذکر اللّه تطمئن القلوب»(۲۱) نازل شد پیامبر اکرم(صلیالله علیه و آله) فرمود: این مربوط به کسانی است که خدا و رسولش را دوست داشته باشد «و احبّ اهل بیتی صادقاً غیر کاذب و احبّ المؤمنین شاهداً و غائباً الا بذکر اللّه یتحابّون»(۲۲) کسی که اهل بیت مرا صادقانه و بدون دروغ دوست داشته باشد و مؤمنان را در حضور و غیاب دوست داشته باشد آگاه باشید با یاد خدا همدیگر را دوست دارند.
حکمت
امام صادق(علیهالسلام) فرمود: «من احبّنا اهل البیت و حقّق حبّنا فی قلبه جرت ینابیع الحکمه علی لسانه و جدّد الایمان فی قلبه؛(۲۳) کسی که اهل بیت ما را دوست داشته باشد و محبّت ما در قلب او تثبیت شود چشمه های حکمت بر زبانش جاری می شود و ایمان در قلبش تازه می گردد».
استکمال دین
پیامبر خدا(صلیالله علیه و آله) فرمود: «حبّ اهل بیتی و ذریّتی استکمال الدین؛(۲۴) محبّت به اهل بیت و ذریّه من سبب کامل شدن دین است».
امنیت در قیامت
پیامبر خدا فرمود: «من احبّنا اهل البیت حشره الله تعالی آمناً یوم القیامه؛(۲۵) کسی که ما اهل بیت را دوست داشته باشد خدای سبحان او را در روز قیامت با امان محشور فرماید».
و بالآخره محبت اهل بیت آثار فراوانی چون خلاصی از گناهان، نور و روشنایی روز قیامت، ثبات و پایداری بر صراط و نجات از جهنم و ورود به بهشت و محشور شدن با ائمه و خیر دنیا و آخرت، به دنبال دارد از این جهت لازم است مؤمنان تلاش کنند تا محبت اهل بیت را در خود محقق ساخته و در عمل به آن ها اقتدا کنند و آن ها را الگوی خود قرار دهند و در کنار آن از دشمنان آنها تبرّی جویند و یکی از راه های ابراز تولّی و تبرّی خواندن زیارت ها و توجّه به متن آن ها به ویژه زیارت جامعه کبیره است.
فلسفه تولّی و تبرّی
باتوجه به این که تولّی پذیرش ولایت و سرپرستی و امامت و رهبری ائمه معصومین(علیهمالسلام) و اهل بیت پیامبر(صلیالله علیه و آله) است و تبرّی بیزاری جستن از دشمنان آنها، و با توجه به این که تولّی و تبرّی بالاتر از شهوت و غضبی است که در حیوان است و بالاتر از محبّت و عداوت و ارادت و کراهت است که از ویژگی های اولیاء حق و مؤمنان است که با آن دوستی و دشمنی را روح می دهد و باطن محبت را به انسان می چشاند روشن می شود که تولّی و تبری دارای فلسفه و حکمت مهمی است و آن ها عبارتند از:
تکامل معنوی
از آن جایی که هر جنسی به جنس تمایل دارد و از غیر جنس خود گریزان، انسانی که تولّی اولیاء الهی و تبرّی دشمنان آن ها را با عمق جان بدست آورد خود را به ویژگی های مثبت اولیاء الهی می آراید و از زشتی دشمنان آنها دوری می کند و در قیامت نیز با اولیاء الهی محشور می شود از این رو پیامبر فرمود: «المرء مع من احبّ»(۲۶) انسان با محبوب خویش همراه است و با او محشور می شود و این همراهی در عمل به همراهی با آن ها در رفتار منتهی خواهد شد
انسجام اجتماعی و مصونیت از آسیب دشمنان
انسانی که دارای تولّی و تبرّی است از سویی با انسان هایی که دارای این ویژگی هستند متحد شده و در پرتو اتحاد، انسجام اجتماعی ایجاد شده که نتیجه آن پیروزی است و از سویی با تبرّی با دشمنان حق نزدیک نشده و آن هارا به اسرار خود راه نمی دهد و در نتیجه بیگانگی با دشمن را حفظ و به صورت بیگانه با او برخورد می کند که پی آمد آن مصونیت از آفات و آسیب های دشمنان است از این رو قرآن کریم می گوید: اولاً کفار را اولیاء اتخاذ نکنید و ثانیاً آن ها را بطانه و آگاه به اسرار خود قرار ندهید و ثالثاً بدانید کسی که با آنها دوستی کند از آن ها خواهد بود پس دوری از آن ها ضروری است قرآن می فرماید: «یا ایّها الّذین آمنوا لاتتخذوا الیهود و النصاری اولیاء بعضهم اولیاء بعض و من یتولّهم منکم فانّه منهم انّ اللّه لایهدی القوم الظالمین؛(۲۷) ای کسانی که ایمان آورده اید یهود و نصاری را ولیّ و دوست و تکیه گاه خود انتخاب نکنید آن ها اولیاء یکدیگرند و کسانی که از شما با آن ها دوستی کنند از آن ها هستند، خدای سبحان جمعیت ستمکار را دوست ندارد».
و نیز فرمود: «یا ایّها الذین آمنوا لاتخذوا بطانه من دونکم لایألونکم خبالا و دوّاماعنتم قد بدت البغضاء من افواهم و ما تخفی صدورهم اکبر قد بیّنا لکم الآیات ان کنتم تعقلون؛(۲۸) ای کسانی که ایمان آورده اید، محرم اسرار از غیر خود انتخاب نکنید، آن ها از هرگونه شرّ و فسادی درباره شما کوتاهی نمی کنند، آن ها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید، نشانه های دشمنی آنان از دهان و کلامشان آشکار شده و آن چه در دلهایشان پنهان می دارند از آن مهم تر است ما آیات و راه های پیشگیری از شرّ آنها را برای شما بیان کردیم اگر اندیشه کنید».
نتیجه گیری
یکی از وظائف مؤمنان حقیقی تولّی و تبرّی است که با معرفت اولیاء الهی و دشمنان آنان حاصل می شود و با پیروی از آنان در آدمی تثبیت می شود و در نتیجه انسان به کمال رسیده و به نعمت الهی دست می یابد و از نظر اجتماعی به اتّحاد و همبستگی رسیده و از خطرها و آفات آن ها مصون می ماند وبه سوی ترقی و تکامل معنوی و مادی دست می یابد.
پی نوشت
۱. تفسیر نورالثقلین، ج ۵، ص ۴۴ – ۸۳.
۲. همان، ص ۸۳.
۳. اصول کافی، ج ۲، ص ۱۲۵.
۴. فرهنگ معین، ص ۱۱۷۰.
۵. فرهنگ معین، ص ۱۰۲۲.
۶. راغب اصفهانی، مفردات راغب، ص ۵۳۴.
۷. سوره شوری، آیه ۲۳.
۸. سوره ممتحنه، آیه ۴.
۹. سوره توبه، آیه ۱۱۴.
۱۰. سوره یونس، آیه ۴۱.
۱۱. سوره هود، آیه ۵۴.
۱۲. سوره یوسف، آیه ۳۷- ۳۸.
۱۳. سوره شعراء، آیه ۱۶۸- ۱۶۹.
۱۴. سوره ممتحنه، آیه ۴.
۱۵. همان، آیه ۶.
۱۶. سوره نمل، آیه ۹۲- ۹۱.
۱۷. اصول کافی، ج ۲، ص ۱۸۵.
۱۸. همان، ج ۱، ص ۱۸۰.
۱۹. غررالحکم، ص ۸۳ ۸۴.
۲۰. اصول کافی، ج ۱، ص ۲۱۲.
۲۱. سوره رعد، آیه ۲۸.
۲۲. کنزالعمّال، ج ۲، ص ۴۴۲.
۲۳. محاسن، ج ۱، ص ۱۴۱.
۲۴. امالی صدوق، ج ۱، ص ۱۶۱.
۲۵. عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۵۸.
۲۶. بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۱۳.
۲۷. سوره مائده، آیه ۵۰.
۲۸. سوره آل عمران، آیه ۱۱۸.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه(مجله پاسدار اسلام دی ۱۳۸۷ – شماره ۳۲۵)