علویان سوریه و ترکیه

۱۴۰۱-۰۱-۲۶

283 بازدید

فهرست محتوا

اشاره:

نام علویه بعد از رحلت پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ در جامعه اسلامی به وجود آمده است، در سیر تاریخ و تشدید اختلافات مذهبی فرقه هایی مختلفی در اسلام به وجود آمد و در این میان در مذهب شیعه نیز فرقه هایی پدیدار گشتند که دچار افراط و تفریط شده و درباره ائمه ـ علیهم السّلام ـ گزافه گویی کردند. به نحوی که یا ایشان را خدا نامیدند، یا قائل به حلول جوهر نورانی الهی در ایشان شده، و یا به تناسخ قائل شدند.[۱] شاخص ترین آنها غلات هستند که به خاطر نسبت های کاذبی که به ائمه ـ علیهم السّلام ـ می دهند از طرف دیگر مذاهب اسلامی و حتی فرقه های میانه رو شیعه، رد شده اند تا حدی که آنان را به سبب بیان سخنان کفرآمیزشان از دین اسلام بیرون می دانند. این مقاله درباره علویان سوریه و ترکیه مطالبی را بیان کرده است.

غُلات غالبا از موالیان ایرانی و سایر ملل هستند که یا به خاطر ساده دلی و عامی بودن، که تحت تاثیر کلام شیوا و رفتار پسندیده ائمه ـ علیهم السّلام ـ قرار می گرفتند و یا شیادانی مثل ابوالخطاب بودند که برای رسیدن به مقامات دنیوی و نفوذ در نفوس مردم نسبت گزافی به ائمه ـ علیهم السّلام ـ می دادند تا شاید به اسم و رسمی رسیده و مریدانی برای خود بیابند.[۲]

باید این نکته را در نظر داشت که عمده ترین علت در بوجود آمدن اینان، شرایط اجتماعی و سیاسی حاکم زمان بوده که از یک سو مردم را از دسترسی به ائمه ـ علیهم السّلام ـ برحذر می داشت، و از سوی دیگر مردم ساده دل و حریص، مشتاق شنیدن فضایل ائمه ـ علیه السّلام ـ بودند، و این امر باعث سوء استفاده افرادی می شود که در مسیر رسیدن به امیال خود، از هیچ تحریفی در دین و مذهب ابا نداشتند.

بنابراین علویه به طور عموم کسانی هستند که در حق علی ـ علیه السّلام ـ و ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ غلو کرده و آنها را به مقام خدائی بردند.[۳]

اما علویان سوریه و  ترکیه که به نام نصیریه نیز معروف اند، فرقه ای از غلات شیعه هستند که پیروان محمد بن نصیر نمیری هستند و گویند خدا در علی ـ علیه السّلام ـ و پس از آن در اولاد او ظهور کرده است و حق به زبان آنها گویا شده است بنابراین خدایی در ذات علی و اولاد آن حضرت منحصر است..[۴]

علویه ایران: به علویون که در شمال غرب ایران زندگی می کنند اهل حق یا نصیریه گفته می شود، که عنوان اهل حق را نصیریان یعنی علی اللهیان بر خود گذاشته اند، البته بین نصیریه ایران و سوریه درباره تجلی و ظهور خداوند در امیر المومنین ـ علیه السّلام ـ و اولادش اختلاف وجود دارد و آن این که اهل حق (همان علویه) ایران می گویند صفات خدا در علی و اولادش حلول کرده و علویه سوریه می گویند ذات خدا در علی و اولادش حلول کرده است ولی هر دو در خدا بودن حضرت علی و اولادش اتفاق نظر دارند, البته وجود خدای یگانه را انکار نمی کنند بلکه می گویند خدای غایب از نظرها، در اینها تجسم پیدا کرد تا مردم بیشتر خدایشان را بشناسند و به اهل حق در سوریه علویین و علی اللهی هم می گویند.[۵]

   پس اگر علویان را همان نصیریه بدانیم بدین معناست که آنان جزو غُلات هستند و به حلول خدا در امیرالمومنین ـ علیه السّلام ـ، شراکت او در نبوت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ، تناسخ، اباحه محارم و کلیه محرمات، عبادت آسمان و خورشید و ماه معقتد هستند.[۶]

و نیز آورده اند که آنان سلمان فارسی را فرستاده حضرت؛ و شراب را از نور دانسته و درخت مو را بزرگ می دانند و نسبت به ابن ملجم، ارادت دارند زیرا او حضرت را از ناسوت به لاهوت رسانید.[۷] در کتاب لغت نیز آمده است که اینان منتسب به علی بن ابیطالب ـ علیه السّلام ـ و فرزندان او می باشند و سادات نامیده می شوند. این اسم به معنای (نصیریه) نیز استعمال شده است.[۸]

نصیریه که به آنان انصاریه و علویه نیز می گویند منسوب به نصیر نامی هستند که در قرن پنجم از شیعه امامیه منشعب شدند و بعدها در شمال غرب سوریه ساکن شدند. تعالیم آنان عبارت است از التقاط عناصر شیعه و مسیحیت و معتقدات پیش از اسلام. بعضی از دانشمندان، فرقه علی اللهی و نصیریه را یکی دانسته اند، و این نظر صحیح نیست زیرا تنها چیزی که اهل حق و نصیریه را متحد می سازد همان الوهیت علی ـ علیه السّلام ـ است که اختصاص به همه‌ فرقه غلات شیعه دارد؛ ولی در دیگر عقائد و تشریفات مذهبی به هیچ وجه با یکدیگر یکسان نیستند.[۹]

اما با در نظر گرفتن منابعِ صحیح و مصاحبه ای که با اشخاص آشنا به آیین علویان صورت گرفته، خلاف همه موارد وارده در کتب مذاهب و فرق ثابت می شود. چرا که آنان در عقیده و مرام هیچ اختلاف نظری با شیعه اثنی عشری ندارند. آنان معتقد به رسالت نبی اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ، و امامت و خلافت بلا شک امیر المومنین ـ علیه السّلام ـ و یازده فرزند امام بعد از او هستند. اصول و فروع دین را پذیرا بوده، و خداوند را بدون وجود شریکی برای او و قرآن را بدون دانستن تحریف و نظیری برای او؛ و شریعت را بدون نقصانی در آن قبول دارند.

در تکالیف شرعی و مسائل دینی به مراجع رجوع کرده و نسبت به تمام ادیان الهی و کتب آسمانی و انبیاء الهی احترام قائل هستند. هر حدیث مخالف با صراحت قرآن را طرح می کنند. «کلمه العلم» را منحصر در اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ دانسته و به مباحث دینی، تاویل آیات، فقه و  فتوای امام جعفر صادق ـ علیه السّلام ـ اعتقاد راسخ دارند. اینان به هیچ کدام از مذاهب چهارگانه اهل سنت شباهت ندارند. اینان کسانی هستند که مسلمان نامیده شده اند و خدا را بدون شریک عبادت می کنند.[۱۰]

در باب اصول دین، توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد را با دلایل خاص قبول دارند:

توحید: اعتقاد به وجود خدای واحدی که دارای صفات کمال و منزه از هر عیب و نقص است.

عدل: خداوند منزه از ظلم و فعل قبیح است و به بیشتر از حد وسع و استعداد تکلیف نمی کند.

نبوت: انبیاء دارای عصمت هستند و با تعیین آنها خلق را ارشاد می کند، اولشان حضرت آدم ـ علیه السّلام ـ و آخرشان رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ می باشد.

امامت: اقتضای حکمت الهی است که برای اکمال دین پیامبران، کسانی را به عنوان پیشوا و امام معصوم تعیین نماید و پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ امیر المومنین ـ علیه السّلام ـ را به عنوان جانشین خود معرفی کرد و بعد از او یازده تن از فرزندان او به این مقام رسیدند.

معاد: خداوند بعد از مرگ مردم را برای حسابرسی می خواند و پاداش نیکوکاران و جزای بدکاران را خواهد داد.  و نیز تمام فروع دین از قبیل نماز، روزه، زکات، حج، جهاد و… را قبول دارند.[۱۱]

بنابراین معلوم شد که علویان در تمام امور مثل احکام، معاملات و… مانند شیعیان اثنی عشری هستند مگر در دو مساله:

۱. طریقت جنبلائیه: پیروی و مطابقت از ابو محمد عبدالله جنبلانی که از روسای کبیرشان است. او از عراق به مصر رفت و بعد از تکمیل طریقتِ صوفی گری، احکام و فلسفه و علوم نجوم و هیئت و… را از طریق صوفیانه مطرح کرد.

۲. عقیده در باب: معتقدند که هر یک از ائمه ـ علیهم السّلام ـ دارای بابی بودند که برای شناخت آن، باید از این در وارد شد، مثلا: امیر المومنین ـ علیه السّلام ـ خود باب شهر علم نبی اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ بود. و باب امیر المومنین ـ علیه السّلام ـ، سلمان فارسی می باشد.[۱۲] که در حقیقت این موارد نیز مردود شناخته شده اند و به آنها قائل نیستند.

اینان عمدتا در شام، عراق، ترکیه‌، فلسطین، لبنان و  ایران ساکن می باشند و مراسمات مذهبی بمانند شیعه اثنی عشری دارند.[۱۳] در لبنان، و شام (سوریه) گروهی از شیعیان هستند که (میتاولی) نامیده می شوند که مفرد آن متوالی، و به معنی یاران و مخلصان امیرالمومنین ـ علیه السّلام ـ می باشند. گویند آنان مهاجرانی هستند که در زمان صلاح الدین ایوبی از عراق به شام نقل مکان کردند و ایرانی الاصل هستند.[۱۴]

ناگفته نماند که طبقه حاکم در شام (سوریه) علویان هستند و دلیل بر این مدعا اینکه؛ حافظ اسد رئیس جمهور فقید سوریه زمانی که مادرش را به حج می فرستاد از شهید آیت الله سید حسن شیرازی خواست که او را تعلیم مناسک حج دهد، و نیز در وفات مادرش از وی برای خواندن نمازش دعوت به عمل آورد، و حال اینکه آیت الله شیرازی شیعه اثنی عشری بود. در هنگام وفات حافظ اسد نیز یکی از علمای شیعه برای اقامه نمازش دعوت شد که از آوردن اسم او معذورم.

در نتیجه می توان به تمامی پیروان امیر المومنین ـ علیه السّلام ـ علوی گفت: و علویان فرقه ای هستند که در شرق آناتولی سکونت دارند. در عقاید نیز موافق شیعه اثنی عشری هستند.

پی نوشت

[۱] . تاریخ شیعه و فرقه های اسلام، ص ۱۴۷، محمد جواد مشکور، انتشارات اشراقی، ۱۳۵۵، تهران.

[۲] . فرهنگ فرق اسلامی، ص ۴۰، محمد جواد مشکور، انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵، مشهد.

[۳] . مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، ص ۴۴۲، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سوم، ۱۳۷۵ ش. و یحیی الامین، شریف الدین، فرهنگنامه فرقه های اسلامی، ص ۲۰۰، ترجمه محمد رضا موحدی، تهران، باز، اول، ۱۳۷۸ ش.

[۴] . طبرسی، احمد، الاحتجاج، چ ۲، ص ۲۹۱، بی جا، دارالالنعمان، بی تا و حیات کلینی، ص ۷۹، بی جا، مرکز المصطفی، بی تا. و حیات شهید اول، ص ۱۲۳، بی جا، مرکز المصطفی، بی تا و دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، کلمه نصیریه. و علی عزیز ابراهیم، العلویون بی الغلو و الفلسفه و التصوف و التشیع، ص ۱۴، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات.

[۵] . ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، ص ۳۲۳، قم، امیر، اول، ۱۳۷۷ ش. و دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، کلمه اهل حق.

[۶] . بحوث فی الملل و النحل، ج ۸، ص ۴۰۹. جعفر سبحانی، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم.

[۷] . فرق و مذاهب کلامی، ص ۳۲۶، علی ربانی گلپایگانی، مرکز جهانی علوم اسلامی.

[۸] . المنجد، ص ۴۷۳، لوئیس بن نقولا ظاهر معلوف، نشر دارالمشرق، بیروت.

[۹] . تاریخ شیعه و فرقه های اسلام، ص ۱۸۶.

[۱۰] . بحوث فی الملل و النحل، ج ۸، ص ۴۰۶.

[۱۱] . بحوث فی الملل و النحل، ج ۸، ص ۴۰۶ – ۴۰۸، (به نقل از عقیدتنا و واقعنا نحن المسلمین العلویین ۲۰ – ۲۳).

[۱۲] . بحوث فی الملل و النحل، ج ۸، ص ۴۱۱ – ۴۱۳، (به نقل از تاریخ العولیین، ص ۲۰۸)

[۱۳] . بحوث فی الملل و النحل، ج ۸، ص ۴۱۷.

[۱۴] . تاریخ شیعه و فرقه های اسلامی، ص ۸۷.

منبع: نرم افزار پاسخ مرکز مطالعات حوزه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *