حقوق پدر بر فرزند-2

حق پدر بر فرزند-بخش دوم

۱۴۰۰-۰۸-۲۵

171 بازدید

۴-احسان و نیکی

خدای متعال، نیکی به پدر و مادر را به صورت یک قانون کلّی برای تمام انسان ها بیان می‎کند و می‌فرماید:

«وَ وَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ حُسْنًا»؛۲۰ «ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند». تعبیر «انسان» در این آیه می‌فهماند که این قانون مخصوص مؤمنان نیست؛ بلکه برای تمام انسان ها است.

امام علی(علیه‏ السلام) فرمود: «بِرُّ الْوَالِدَیْنِ أَکْبَرُ فَرِیضَهٍ؛۲۱ نیکی به پدر و مادر، بزرگ‌ترین واجب است».

شخصی به امام صادق(علیه‏ السلام) عرض کرد: «پدرم به حدّی پیر و ناتوان شده است که او را برای قضای حاجت، حمل می‎کنم. امام صادق(علیه ‏السلام) فرمود: اگر قدرت داری، خودت این کار را انجام بده و خودت بر دهان او غذا بگذار تا این عمل، سپر آتش فردایت باشد [و تو را به بهشت ببرد]».۲۲

آقا سید محمد موسوی نجفی، معروف به «هندی» که از علمای پرهیزکار و امام جماعت حرم امیرمؤمنان(علیه ‏السلام) بود، از فرد مورد اعتمادی نقل می‌کرد که: «پدر پیری داشت و در خدمتگزاری به او هیچ گونه کوتاهی نمی‌کرد و حتی خودش او را به مستراح می‌برد.

هیچ وقت او را تنها نمی‌گذاشت و همیشه در خدمت او بود، به جز شب‌های چهارشنبه که به مسجد سهله می‌رفت و در آن شب، به واسطه اعمال این مسجد از خدمت کردن به پدر معذور بود؛ ولی پس از مدتی منصرف شد و دیگر به مسجد سهله نرفت.

از او پرسیدم: چرا رفتن به مسجد سهله را ترک کردی؟ گفت: چهل شبِ چهارشنبه به آنجا رفتم. شب چهارشنبه چهلم رفتنم تا نزدیک غروب به تأخیر افتاد. در آن وقت، به تنهایی بیرون رفتم و با همان وضع به مسیر خود ادامه دادم. کم کم مهتاب، مقداری از تاریکی شب را به روشنایی تبدیل کرد. در این هنگام، شخص عربی را دیدم که بر اسبی سوار است و به طرف من می‎آید.

در دل خود گفتم که این مرد راهزن است و مرا برهنه می‎کند. همین که به من رسید، با زبان عربی پرسید: کجا می‎روی؟ گفتم: مسجد سهله. گفت: چیزی برای خوردن داری؟ جواب دادم: نه. فرمود: دست خود را در جیبت کن. گفتم: در آن چیزی نیست. باز آن سخن را تکرار کرد. دستم را در جیبم کردم، مقداری کشمش یافتم. آن گاه سه مرتبه به من فرمود:

«اُوصیکَ بِالعَودِ» عود به زبان عرب‌های بیابان نشین، پدر پیر را می‎گویند؛ یعنی سفارش می‎کنم تو را به پدر پیرت.

بعد از این سخن، آن شخص ناگهان از نظرم ناپدید شد. فهمیدم که او حضرت مهدی(علیه ‏السلام) بود و دانستم که آن حضرت(علیه‏ السلام) به ترک خدمت پدرم، حتی در شب چهارشنبه راضی نیست. از این رو، دیگر به مسجد سهله نرفتم و این کار را ترک کردم».۲۳

۵- دعا

در سوره اسراء به دعا کردن برای پدر و مادر امر شده است:

«وَ قُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا»؛۲۴ «و بگو: پروردگارا! بر آنها [والدین] رحم کن، همان طور که مرا در خردسالی ام تربیت کردند».

طبق این آیه انسان نباید تنها به رحمت و مهربانی خود نسبت به پدر و مادر اکتفا کند؛ بلکه باید رحمت واسعه الهی را برای آنها طلب کند. نکته در خور توجه این که انسان به تنهایی یارای جبران مشقّتها، خدمات و حقوق پدر و به موازات او مادر را ندارد و باید از نیروی عظیم الهی استمداد جوید.

در قرآن کریم، الگوهای زیادی از انبیای الهی به چشم می‎خورد که در نیایشهایشان به یاد پدر بوده اند. از جمله حضرت ابراهیم خلیل(علیه ‏السلام) ، به درگاه خداوند چنین دعامی‎کند:

«رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ»؛۲۵ پروردگارا! مرا و پدر ومادرم و تمام مؤمنان را در روزی که حساب برپا می‎شود، ببخش و بیامرز!»

حضرت نوح(علیه ‏السلام) برای چند نفر طلب آمرزش می‎ کند: اول برای خودش که مبادا قصور و ترک اولایی از او سر زده باشد [چون انبیای الهی(علیهم ‏السلام) معصوم بودند] و دوم برای پدر و مادرش به عنوان قدردانی و حق شناسی از زحمات آنان و سپس برای مؤمنان و عرضه می‌دارد:

«رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِمَن دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِنًا»؛۲۶ «پروردگارا! مرا بیامرز و همچنین پدر و مادرم و تمام کسانی را که با ایمان وارد خانه من شدند».

در روایات علاوه بر حقوق فوق، به موارد جزئی تری نیز اشاره شده است، مثل روایتی از امام موسی بن جعفر(علیه السلام) که فرمودند: از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) درباره حق پدر بر فرزند سؤال کردند، ایشان جواب داد:

«لّا یُسَمِّیهِ بِاسْمِهِ وَ لَا یَمْشِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لَا یَجْلِسُ قَبْلَهُ وَ لَا یَسْتَسِبُّ لَه؛۲۷ فرزند نباید پدر خود را به نام صدا بزند و در راه رفتن و نشستن بر او سبقت بگیرد و موجب توهین دیگران به او شود». همچنین با او بلند و پرخاشگرانه سخن نگوید و خدمتگزاری به او را وظیفه ای بزرگ بداند و نیازهای او را برآورده کند. خداوند در قرآن کریم، انفاق به والدین را مقدّم بر هر انفاقی می‌داند و می‌فرماید: «[ای پیامبر!] از تو می‌پرسند که چه انفاق کنند؟ بگو: هر مالی که می‌بخشید پس به والدین و نزدیکان و… ببخشید».۲۸

حقوق پدران معنوی

همان گونه که قبلاً اشاره شد، در روایات، از حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت علی(علیه ‏السلام) به عنوان پدران معنوی امت اسلام نام برده شده است. بنابراین همان گونه که پدر، به سبب پدید آوردن جسم انسان، حقوق بسیاری بر او دارد، آن دو بزرگوار سبب پیدایش هویت دینی و معنوی ما هستند و ما وامدار حقوق عظیم معنوی ایشان هستیم.

البته حقوق این پدران معنوی بسیار گسترده تر و پاس داشت آن بسی سخت تر است؛ زیرا سعادت دنیوی و اخروی [که ره آورد اسلام است] دستاورد مجاهدت های آن عزیزان است. از امیر مؤمنان(علیه ‏السلام) نقل شده است: از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که فرمود:

«وَ لَحَقُّنَا عَلَیْهِمْ أعْظَمُ مِنْ حَقِّ وَالِدَیُهِمْ؛۲۹ همانا حق ما بزرگتر از حق پدران و مادران آنها است».

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) درباره حقّ امیرمؤمنان(علیه ‏السلام) فرمودند:

«حَقُّ عَلِیٍّ عَلَی النّاسِ کَحَقِّ الْوَالدِ عَلی وَلَدِه؛۳۰ حقّ علی(علیه‏ السلام) بر مردم، مانند حقّ پدر بر فرزندش است».

همان گونه که بر فرزندان لازم است حقوق پدران خود را رعایت کنند، بر امّت نیز لازم، بلکه واجب است که حقّ امیر المؤمنین(علیه ‏السلام) و ائمه اطهار(علیهم ‏السلام) را رعایت نمایند. «انس بن مالک» می‌گوید: «در یک ماه رمضان نزد امیرالمؤمنین(علیه ‏السلام) نشسته بودم. حضرت(علیه ‏السلام) ، فرزندش امام حسن(علیه ‏السلام) را صدا زد و فرمود: یا ابا محمد! بالای منبر برو و خدای را زیاد ستایش کن و از جدّت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به بهترین وجه یاد کن و آن گاه بگو:

«لَعَنَ اللهُ وَلداً عَقَّ أبَوَیْهِ لَعَنَ اللهُ وَلَداً عَقَّ أبَوَیْهِ لَعَنَ اللهُ وَلَداً عَقَّ أبَوَیْهِ، لَعَنَ اللهُ عَبْداً أبَقَ عَنْ مَوَالِیهِ لَعَنَ اللهُ غَنَماً ضَلَّتْ عَنِ الرَّاعِی؛ از رحمت خدا دور باد فرزندی که عاقّ پدر و مادر خود شود. از رحمت خدا دور باد فرزندی که عاق پدر و مادر خود شود. از رحمت خدا دور باد فرزندی که عاق پدر و مادر خود شود. از رحمت خدا دور باد بنده ای که از مولا و سروران خود فرار کند. از رحمت خدا دور باد گوسفندی که از چوپان خود [دور و] گمراه شود».

امام حسن(علیه ‏السلام) بالای منبر رفت و دستور پدر را اطاعت کرد. مؤمنان گرد او جمع شدند و عرض کردند: یابن امیرالمؤمنین! و یابن بنت رسول الله! کلامت را توضیح بده! حضرت(علیه ‏السلام) فرمود: جواب را از پدرم امیرمؤمنان(علیه ‏السلام) بگیرید! مردم نزد حضرت(علیه ‏السلام) آمدند و پرسیدند: منظور از کلماتی که فرزندت حسن(علیه ‏السلام) گفت، چیست؟ حضرت(علیه ‏السلام) فرمود: روزی با رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نماز خواندم، آن گاه حضرت دست راست خود را بر شانه ام زد و مرا به سینه چسبانید و فرمود:

«یَا عَلِیُّ! فَقُلْتُ: لَبَّیْکَ یَا رَسُولَ الله! قالَ: اَنَا وَ اَنْتَ اَبَوا هَذِهِ الْاُمَّه، فَلَعَنَ اللهُ مَنْ عَقَّنَا، قُل: آمِینَ! قُلْتُ: آمِینَ. قالَ: اَنَا وَ اَنْتَ مَوْلَیَا هَذِهِ الْاُمَّهِ، فَلَعَنَ اللهُ مَنْ اَبَقَ عَنَّا، قُلْ: آمِینَ! قُلْت: آمِینَ. ثُمَّ قَالَ: اَنَا وَ اَنْتَ رَاعِیا هَذِهِ الْاُمَّهِ، فَلَعَنَ اللهُ مَنْ ضَلَّ عَنَّا، قُلْ: آمِینَ! قُلْتُ: آمِینَ؛

ای علی! گفتم: لبیک ای رسول خدا! فرمود: من و تو پدران این امت هستیم، پس خدا لعنت کند کسی که عاقّ ما شود! بگو: آمین! گفتم: آمین. سپس فرمود: من و تو مولا و سرور این امت هستیم، پس خدا لعنت کند کسی که از ما بگریزد! بگو: آمین! گفتم: آمین. آن گاه فرمود: من و تو [سرپرست و] راهنمای این امّت هستیم، پس خدا لعنت کند کسی که از ما گمراه شود! بگو: آمین! گفتم: آمین».

امیرمؤمنان(علیه‏ السلام) در ادامه فرمود: شنیدم کس دیگری نیز با ما آمین می‌گوید. از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) پرسیدم: صدای کیست؟ فرمود: جبرئیل».۳۱

به هر حال، اهل بیت(علیهم‏ السلام) به عنوان پدران مردم معرفی شده اند که حقّ حیات بر گردن شیعیان و پیروان خود دارند.

بزرگان و علمای دینی همواره در حفظ احترام پدران امت پیشرو بوده‌اند. در احوال مرحوم «مقدّس اردبیلی» می‌گویند: ایشان سال‌های متمادی [بیش از ۱۵ سال] که در نجف بود، به احترام حضرت امیرالمؤمنین(علیه ‏السلام) پایشان را دراز نکردند؛ بلکه نشسته یا به حال سجده می‌خوابیدند.

 

بخش اول

 

پی‌نوشت‌ها

۱ . فرهنگ فارسی، معین، ج‏۱، ص‏۷۰۶؛

۲ . مفردات ألفاظ القرآن، راغب اصفهانی، ج‏۱، ص‏۵۷؛

۳ . معانی الأخبار، ابن بابویه، ص‏۵۲؛

۴ . بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج‏۱۶، ص‏۴۰۶؛

۵ . کمال الدین و تمام النعمه، ابن بابویه، ج‏۱، ص‏۶۷۸؛

۶ . بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج‏۵۳، ص‏۱۷۵؛

۷ . تحریر المواعظ العددیه، علی مشکینی، ص۲۴۷؛

۸ . چنین مطالبی مکرر در آیات ۳۶ سوره نساء، ۱۵۱ سوره انعام، ۸ سوره عنکبوت و ۱۵ سوره‌های لقمان و احقاف نیز آمده است.

۹ . اسراء/ ۲۳؛

۱۰ . المیزان، علامه طباطبایی، ج‏۱۳، ص‏۷۹؛

۱۱ . بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج‏۷۱، ص‏۸۴؛

۱۲ . کافی، شیخ کلینی، ج‏۲، ص‏۳۴۹؛

۱۳ . نهج البلاغه، سید رضی، حکمت ۳۹۹؛

۱۴ . یوسف/ ۸۰؛

۱۵ . صافات/ ۱۰۲؛

۱۶ . عنکبوت/ ۸؛

۱۷ . اسراء/ ۲۳؛

۱۸ . بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج‏۷۱؛ ص‏۴۲؛

۱۹ . اسراء/ ۲۴؛

۲۰ . عنکبوت/ ۸؛

۲۱ . غرر الحکم، عبد الواحد آمدی، ج‏۲، ص‏۵۷۶؛

۲۲ .وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، ج‏۲۱، ص‏۵۰۶؛

۲۳ . منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج‏۲، ص۶۸۳؛

۲۴ . اسراء/ ۲۴؛

۲۵ . ابراهیم/ ۴۱؛

۲۶ . نوح/ ۲۸؛

۲۷ .کافی، شیخ کلینی، ج‏۲، ص‏۱۵۹؛

۲۸ . بقره/ ۲۱۵؛

۲۹ . بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج‏۳۶، ص‏۹؛

۳۰ .روضه الواعظین، فتال نیشابوری، ج‏۱، ص‏۱۲۸؛

۳۱ . معانی الأخبار، ابن بابویه، ص‏۱۱۸؛

منبع: ماهنامه اطلاع رسانی پژوهشی-آموزشی مبلغان؛ شماره ۱۵۳

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *