پیش در آمد:
پیشینه حج را می توان با تاریخ حیات انسان پیوند داد. به بیان قرآن کریم نخستین خانه ای که برای مردم بنا شده، کعبه است در مکه مکرمه، که از همان آغاز حیاتِ انسان در زمره شعائر موحّدان و پیامبران خدا از آدم علیه السلام تا خاتم صلی الله علیه و آله بوده، که همواره برای طواف و انجام مناسک حج، به آن دیار بارِ سفر بسته اند.
بدینسان، حج در ادیان آسمانی جایگاه ویژه داشته است، هر چند در رهگذر تاریخ کهن حیات جامعه ها و فرهنگ ها، دستخوش تحوّلاتی گردیده و گاه با خرافات و تحریف ها آمیخته شده و از مسیر اصلی اش به انحراف گراییده است.
حج در رهگذر تمدّن ها از موضوعات جالب و قابل تحقیق و پژوهش است که محققان کمتر بدان پرداخته اند.
کتاب «الحجّ عبر الحضارات و الأمم» این موضوع را به بررسی نهاده و مباحثی را در این خصوص ارائه نموده که در جای خود شایسته تقدیر است.
آنچه در این نوشتار می خوانید بخش هایی از کتاب یاد شده است که به شیوه گزینشی ترجمه شده و از نظر خوانندگان گرامی فصلنامه «میقات حج» می گذردبوده اند. همچنین کشفیات جدید از آثار بر جای مانده و پیشین و تطوّرات فرهنگی و معرفتی و شناخت ملت های بدوی از خلال مطالعات میدانی می تواند ما را در دستیابی به معلومات از این فریضه بزرگ جهانی یاری رساند.
بسیاری از ابنیه، معابد و مراکز دینی پراکنده در سراسر عالم به ویژه مناطق مسکونی دجله و فرات و وادی نیل و نمادهای پرستش در بسیاری از شهرها و کشورها، در حقیقت مراکزی هستند برای حج که زائرانی برای انجام اعمال عبادی آهنگ سفر به آنها نموده و آداب و اعمال دینی ویژه ای را که برای پیروان ادیان تعریف شده است، به انجام می رسانند. آیا این چیزی جز معنای حج است که تشکل های خاص به قصد عبادت در زمان معین به این مراکز بار سفر می بندند؟
حج، هر چند در میان تمدن ها و آیین ها یکسان نبوده است، اما نمونه بارز آن، همانا حجی است که خدای متعال بر بندگان خود واجب ساخته است.
نمونه بارز حج و مرجع حقیقی انواع حج در تاریخ حیات بشر، همانا حج پیامبران و حج ابراهیم خلیل علیه السلام است که مردم را برای زیارت نخستین خانه مقدس در کره خاک فراخواند، نخستین خانه از بیوت خداوند که برای هدایت بشر و آمرزش گناهان بنا شده، بیت اللّه العتیق در مکه مکرمه است، همان گونه که فرمود:
إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّهَ مُبَارَکا وَهُدیً لِلْعَالَمِینَ .(۱) «نخستین خانه ای که برای مردم نهاده شده، خانه ای است مبارک در مکه مکرمه و هدایت گر جهانیان است.»
پیام آیه این است که این خانه را خداوند، از آغاز حقیقت برای همه مردم و تمامی ادیان قرار داده و تا قیامت با همین عنوان پا بر جا خواهد ماند و به گروه خاص و آیین به خصوص اختصاص ندارد؛ زیرا مبدأ و منبع دعوت به دین خدای یگانه است و جز او چیزی وجود ندارد. آفریدگار جهان و انسان یکی است و دعوت به هدایت در همه ادیان آسمانی توحیدی نیز یکی بیش نیست و امکان ندارد که آفریدگار میان بندگان خود فرق بگذارد که برای گروهی از آنها خانه ای مبارک و کانون رحمت و خیر و برکت را قرار دهد و برای دیگران قرار ندهد. تعبیر آیه کریمه با عبارت: «وُضِعَ لِلنَّاسِ» و «وَ هُدیً لِلْعَالَمِینَ» مؤدّی همین مفهوم است؛ یعنی کعبه برای مردم نهاده شده و هدایتگر جهانیان است.
لیکن در گذرگاه حیات انسان، ادیان الهی و تعالیم آسمانی و کتاب های فرود آمده از سوی خداوند مانند: صحف ابراهیم، تورات موسی، انجیل عیسی و زبور داود دستخوش تحریف گردیده و هواهای نفسانی و امیال بشری در آن دخالت کرده و آنها را به بازی گرفته است چنانکه آیه کریمه بیان می کند:
اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَعِبا وَلَهْوا وَغَرَّتْهُمْ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا(۲)
«دینشان را بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگی دنیا آنان را فریفت.»
و به کلّی از دین منحرف شدند جز آنان که از هدایت و دستگیری خداوند بهره مند گردیدند؛ وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللّه َ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَی اللّه ُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلاَلَهُ؛(۳) «ما در میان هر امت پیام آوری فرستادیم تا آنان را به بندگی خدا و اجتناب از طاغوت فرا خواند، برخی از آنان را خداوند هدایت فرمود و برخی مستوجب ضلالت و گمراهی شدند.»
و آنگاه که بیشتر مردم از آیین حنیف و دین خدا دور افتادند، به پرستش بتان روآوردند و خدایان متعدد گرفتند؛ خدای آفتاب، خدای ماه، خدای خیر و خدای شرّ…
برخی ظواهر طبیعت، همچون درختان و جنگل ها و کوه ها و نهرها و ستاره ها و افلاک را تقدیس و پرستش کرده و برخی قبور مردگان و حیوانات مخصوص را مورد ستایش قرار دادند و برای آنها اماکن و مراکزی ساختند و در اوقات معیّن و غالبا اعیاد، به زیارت آنها آمدند و به صورت دسته جمعی آهنگ آن اماکن نمودند و از این جا حج ادیان پدید آمد !
حج در تمدّن وادی نیل
سرزمین مصر در دوران فراعنه به معابدومقابرهمچون اهرام و تعدّد خدایان معروف است و تنها در عهد «اخناتون» به آیین توحید شهرت یافته است. مراکز پرستش در نواحی مختلف مصر قدیم پراکنده اند، که مشهورترین آنها «کَرْنَک»، «اُقصُر»، «اِدفُوا» و «دَنداره» می باشد. برخی از این اماکن در قلّه های کوه ها بنا شده؛ مانند معبد «ابی سنبل» در بلاد «نوبه» که مشهورترین آنها و به قولی قدیمی ترین هیاکل می باشد. این معبد در نگاه مصری های قدیم، از اهمیت بسیاری برخوردار بوده که رامسیس دوم در دوره سلطنت خود به حفاری بیشتر آن فرمان داد و بنای آن را به اتمام رسانید.(۴) هر چند مصری ها به خدایان متعدد عقیده داشتند اما از آن میان دو مورد را بر همه خدایان مقدم می داشتند؛ یکی «اُزیریس» [Osiris] که به عقیده آنها مقهور مرگ نیست و دیگری، خورشید که در آسمان شفاف مصر چشم هارا خیره می کند و به نام «رَع» موسوم است و بزرگترین خدایان مصر می باشد؛ مانندخدای زندگی بخش که مصری ها برای عبادت آن بزرگترین معبدهایشان را به پا داشته و اهرام مصری نمادی است مقدس برای آلهه مورد ستایش آنها. بزرگی این هیاکل به اعتقاد آنان در خور خدایان مورد ستایش بوده؛ مانند معبد کرنک که طول آن به صد متر می رسد.
این خدایان در نهایت به صورت انسان ها درمی آیندوبه عبارت صحیح تر؛ انسان ها در قالب خدایان ظاهر می شوند. خدایان مصر در قالب انسان ها مردان یا زنان مقتدرند که در سیمایی قهرمانی ظهور می کنند. مصری ها «ازیریس» را خدای خود می دانستند و پس از مرگ، قبر او مورد توجه نسل های بعدی قرار گرفت. آنها عقیده داشتند که خدایانشان در معبد «ازیریس» در شهر «ابیدوس»[Abydos] در ایام عید این معبود اجتماع می کنند. از این رو، به همین مناسبت قصدزیارت آن را می نموده و بدانجا جهت اعمال ویژه حج گرد می آمدند.
شهر «ابیدوس» تاریخ دینی و سیاسی با اهمیت و شایان توجهی دارد. در این شهر قدیمی ترین شاهان مصر به خاک سپرده شده اند. عبادت «ازیریس» بدان جا انتقال یافته و در جایی که امروز به «ام عقاب» معروف است قبر او را قرار داده اند. «ابیدوس» به اصطلاح، کعبه مصری ها بود که در اطراف قبرش طواف می کردند و به اعتقاد آنها «ازیریس» سرسلسله شهدای آنها است که دیگر شهیدان جز از دربِ او وارد بهشت نمی شوند و به همین مناسبت مزار دیگر شهیدان را در آنجا قرار می دادند !(۵)
معبد ابی سنبل که قبر ازیریس در آنجاست.
برای «ازیریس» اسطوره ای است که بر دیوار معبد با لغت عبری نوشته شده، این اسطوره خرافی به اعتقاد آنها تا بدان جا اهمیت داشته که قبر قهرمان داستان آن، کعبه طواف علاقه مندانش بوده که هدایای نفیس و گرانبها به آن هدیه می کردند.
حج در تمدّن بین النهرین
تمدّن بین النهرین (دجله و فرات) شامل: سومری، بابل، کلدانی و آشوری، با سه هزار سال پیشینه تاریخی، کانون معابد و آیین ها بوده است. در وادی «رافدین» خدایان متعدد بودند. در هر شهری معبودی یا معابدی وجود داشته است.
مهم ترین بناهای دینی به نظر آنان، معابد و مقابر بوده که «زقوره» نامیده می شد و قدیمی ترین آنها برج بابل است که سومری ها آن را بنا کرده و خدای «نَبُؤ» را در آن پرستیده اند. در هر یک از شهرهای بزرگ سرزمین بین النهرین یک معبد بزرگ وجود داشته که یک برج بلند در آن بنا می شده است که آن را زقوره می نامیدند که در ابنیه مربع شکل، مربع و در ابنیه بیضوی شکل مدوّر بوده است و از آن جا ستارگان را رصد می کردند. چه، علوم فلکی در آن عصر رواج داشته است و برای آن در زندگی روزانه و حیات دینی اهمیت خاصی قائل بوده اند.
و بدین وسیله آغاز سال جدید را اعلام می کردند که هم زمان آداب دینی برگزار می شد و زائران «زقوره» بدان جا بار سفر می بستند.
از جمله مذاهب سرزمین بین النهرین که تاریخ آن به عهد قدیم باز می گردد، آیین صابئین، که پیروانش مدعی اند که معلم نخستین آن دو پیامبر و فیلسوف به نام «عاذیمون» یعنی روح پاک و «هرمس» بوده اند و می گویند «عاذیمون» همان شیث فرزند سوم آدم علیه السلام و هرمس همان «ادریس» علیه السلام می باشد و نیز به گفته آنان «ارفئوس» از فلاسفه و پیامبران آنها بوده است.(۶)
این گروه در شهر حران، در جنوب شرقی ترکیه کنونی میان موصل و شام سکنی داشته اند… حران شهری مقدس در نظر صابئین بوده که به قصد زیارت معبدی که در آن قرار داشته و به نام «سن» خدای ماه موسوم بوده، می آمده اند. گروه دیگری از صابئین به قصد زیارت رهسپار «حاران» یا «حران» می شده اند که محل هجرت ابراهیم علیه السلام بوده و صابئین حرانی بدانجا منسوبند.(۷)
صابئین به رغم کمی عدّه، گروه های متعددی هستند؛ بعضی به کاظم بن تارخ که به گفته مقریزی به آیین برادر ابراهیم بوده اند، نسبت داده می شده و در برابر آیین ابراهیم قرار گرفته اند.
صابئین فرق مختلفی هستند و در کتاب های ملل و نحل نامشان و عقاید و آدابشان آمده که در این جا در صدد آن نیستیم.
فرقه ای از صابئین هستند که بیت اللّه الحرام را بزرگ می شمرند و کعبه را احترام می کنند و همه ساله به زیارت آن می آیند. این فرقه بر این باورند که کعبه و بت های آن به آنها تعلق داشته است و بت پرستان از آنان بوده اند و آنها «لات» و «عزّی» را به نام ستاره زحل و زهره نامیده اند !
نقل می شود که صابئین کعبه را تعظیم می کنند و معتقدند آن را هرمس یعنی ادریس بنا کرده و آنجا خانه زحل بزرگترین ستاره سیّاره است، از قول برخی عارفان آنهانقل شده که آنها صفات حضرت محمد صلی الله علیه و آله را در کتاب هایشان خوانده واو را پادشاه عرب می نامیده اند.(۸) قرآن کریم در سه مورد از صابئین سخن گفته است: سوره بقره آیه ۶۲، سوره مائده آیه ۶۹ و سوره حج آیه۱۷٫
این آیین در پاره ای موارد، با دیگر آیین ها مشترک و در پاره ای موارد متفاوت است.
حج در تمدّن ایران باستان
در تمدن فرس قدیم آداب و رسوم و عقاید و اندیشه هایی وجود داشته که شرح آن از این مجال بیرون است و تنها به بخشی کوتاه از آن بسنده می کنیم و آن آیین زردشتی است که مشهورترین آیین ایران باستان بوده و در قرن دهم یا ششم قبل از میلاد مورد توجه ایرانیان بوده و هنوز برخی از پیروان آن در یزدِ ایران و هندوستان به سر می برند. پیروان آیین زردشتی تعالیم خود را از پنج کتاب مقدس که پیامبرشان زردشت آن را وحی خدای یگانه به نام «اهورا مزدا» یعنی خدای نور و آسمان می داند، گرفته اند. یکی از این کتاب های مقدس کتاب «الیاسنا» می باشد که به شعائر و آداب می پردازد و می توانیم از آن چنین برداشت کنیم که این آداب و شعائر، شکلی از اشکال حج را به نمایش می گذارد، از جمله آنهاست زیارت های سالانه از معابد در اعیاد دینی که در آن قربانی و نذورات و مراسم و آیین های مقدس انجام می شود.
پیروان آیین زردشت زیارت های سالانه ای دارند که در آن مراسم، آداب ویژه دینی را انجام می دهند، لباس سفید می پوشند و قربانی می کنند و این حج به معنای لغوی است.
حج در تمدّن روم
در تمدن روم نیز مراسمی به عنوان حج وجود دارد که در آن مراسم آداب ویژه دینی تنظیم شده است. آنها ابنیه بزرگ و چهارگوش و مدور ساخته اند و برای آنها قربانی و هدایا و نذوراتی را تقدیم می کنند. برای هر یک از این هیاکل، خدایی را نهاده و برای جلب خشنودی خدایان و احتراز از خشم آنها بدان ها تقرّب می جویند. کاهنان به زائران هیاکل و معابد توصیه می کنند که با دقت مراسم و آداب دینی را انجام دهند و به این منظور در اعیاد سالانه و غیر آن، حضور به هم رسانند و هر گاه در یکی از این آداب دینی خطایی رخ دهد، واجب است آن را اعاده کنند حتی اگر سی بار آن عمل تکرار شود.(۹)
مهمترین این آداب قربانی کردن است که در یکی از اعیاد به نام عید خوک و گوسفند و گاو انجام می شود. آنها عقیده دارند که هرگاه صیغه ای خاص بر قربانی خوانده شود به آن خدایی تعلّق خواهد داشت که به نام او قربانی شده و بدین ترتیب قربانی برای خدایان صورت می پذیرد…
رومیان محل دیگری نیز برای حج برگزیده اند و آن خدای ماه به نام «دیانا» می باشد. دیانا به زعم آنها، روح درختی است که از اریسا آورده اند، آنگاه که این اقلیم در برابر حکومت رم تسلیم شد ! در نزدیکی اریسا دریاچه ای است به نام «نیمی» و بیشه انبوهی که در آن زیارتگاه قرار دارد و ملجأ زائران و حج گزاران می باشد. آداب دینی رومیان تا قرن دوم میلادی ادامه داشته و از آن پس روم مسیحی اشکال و انواع دیگری از حج را متداول ساخته که در بحث حج و مسیحیت خواهد آمد.
حج در تمدن هند
آیین های هند را به لحاظ کثرت ساکنان و ادیان متعدد آن، نمی توان احصاء کرد. هند مانند مصر یا بابل یا روم نیست بلکه یک قاره است که آیین های بی شماری از بت پرستی و بربریت گرفته تا آیین های روحانی متعالی در این کشور وجود دارد.
هندوها نیز مانند دیگر ملل، اعیاد سالانه دارند. بعضی از این اعیاد با آداب زیارت و احترام به معبد یا ضریح یا بنای ویژه ای همراه است که می توان آن را چیزی شبیه حج به مفهوم لغوی آن برشمرد.
هندوها به تقلید پیشینیان خود دعاها و نمازها و آداب دیگری را به زبان سانسکریت می خوانند و کاروان های بزرگی به راه می اندازند و به عبارت دیگر حجّ گزاران زیادی را حرکت می دهند و رهسپار حرم ها و معبدهایی می کنند. آنها از عبادات نماز و ادعیه چیزی نمی فهمند؛ زیرا به زبان سانسکریت خوانده می شود. آنها فقط بت هایی را می شناسند که با زیور آراسته شده و با طلا مزیّن گشته است و با جواهرات قیمتی آرایش داده اند و به نوعی با آن ها عمل می کنند که گویی انسانند و شعور دارند !
بزرگترین مراسم و آداب جمعی از دیدگاه هندی ها، قربانی کردن است. به نظر هندوها، قربانی فقط یک عمل صوری نیست بلکه آنها عقیده دارند که اگر برای خدایانشان قربانی نکنند، از گرسنگی خواهند مرد ! آن زمان که خوردن گوشت انسان هنوز در میان هندوها رایج بود قربانی را از انسان ها می گرفتند و تدریجا با پیشرفت اخلاق و فرهنگ مردم این کشور، قربانی انسان به قربانی حیوانات تبدیل شد.
مهمترین مرکز عبادی هندوان که از قرن شانزدهم قبل از میلاد مورد توجه بوده، شهر بنارس است که اهمیت ویژه ای به آن داده و همه ساله به عنوان کعبه حج برگزیده شده و حدود یک میلیون بودایی از هند و چین رهسپار زیارت آن می شوند و آرامگاه هایی را زیارت می کنند و معبد طلایی در آنجا قرار دارد.
ویل دورانت در توصیف این شهر می نویسد:
«بنارس یکی از شهرهای مقدس هند است که عنوان کعبه برای میلیون ها زائر دارد. مردان کهن سال و زنان سالخورده از اطراف و اکناف، قصد آن می کنند و بدان جا می آیند تا در نهر مقدس (نهر کنج) خود را شست و شو دهند تا از گناه پاک شوند و از آلودگی پیراسته گردند و به زیارت مردگان بروند.
این نمونه ای است از حج هند باستان، اگر چند قرن جلوتر بیاییم و به قرن هشتم هجری برسیم، با نوع دیگری از حج مواجه می شویم که برخی منحرفان آن را به اسلام نسبت می دهند که یکی از مدّعیان مهدویت به نام «ملا محمد مهدی اتکی» پایه گذار آن بوده و آرای خود را در کتابی به نام برهان به نگارش در آورده است. داستان این حج آنگونه که «مولانا عبد الخالق» نوشته، بدین گونه است: «فردی گمراه به نام ملا محمد مهدی اتکی ساکن پنجاب بود. از آن جا هجرت کرد تا به محلی از بلوچستان به نام کیج رسید و از جهل و نادانی مردم آن جا سوء استفاده کرد و خود را مهدی موعود خواند و گروهی به وی گرویدند. او گفت: در قیامت از نماز و روزه و حج و زکات کسی سؤال نمی شود ! و با این بدعت کفرآمیز، گروهی را به ترک نماز و روزه و حج و زکات وادار ساخت و به جای حج کعبه مشرفه اعمالی مشابه حج را بدعت نهاد و اماکنی شبیه اماکن مقدسه بنا کرد، مانند کوه عرفات و کوه ثور و غار حِرا و خانه کعبه تا مردم آن را به عنوان حج زیارت کنند.
احمد مولانا می نویسد: «حج آنها نه به سوی کعبه مکرمه و در ماه های حرام است، بلکه کوه معروفی به نام «کوه مراد» را که در جنوب شهر تربت قرار دارد محل برگزاری اعمال خود قرار داده و در روزهای آخر ماه رمضان از ۲۷ به بعد، طی سه روز حج می گزارند !»(۱۰)
حج در چین
چین نیز مانند هند، کشور یک ملت و مذهب نیست بلکه آمیخته ای است از ملیت های مختلف و زبان های گوناگون و نامتجانس. تاریخ نگاران فرهنگ و تمدن هند را از سه هزار سال قبل از میلاد تاکنون به رشته تحریر درآورده و عادات و رسوم و ادیان آنان را به ثبت رسانیده اند که از ذکر آن می گذریم و تنها به شمّه ای از آن چه به حج چینی ها و اعمالشان مربوط می شود، بسنده می کنیم:
مشهورترین بنایی که چینی ها به قصد زیارت آن می روند، «هیکل و قربان گاه آسمان» است. می گویند: امپراتور بزرگ چین به نام «تای دزونج» در ساعت سه بامداد روز اول سال چینی به جهت نیایش برای خانواده خود و مردم دیگر به آنجا می آمده و قربانی می کرده است و مردم چین این سنت را ادامه داده اند.
حج در ژاپن
به سراغ ژاپن می رویم، می بینیم مردم این کشور در بسیاری از امور؛ چون فلسفه و عقاید و فن معماری و بنای معابد از چین تقلید کرده اند. با این تفاوت که معابد ژاپن از نظر زیبایی و منبّت کاری غنی تر از معابد چین می باشد. از دروازه های بزرگی که در مدخل ورودی به حرم و اماکن مقدسه در ژاپن وجود دارد، در چین دیده نمی شود؛ از جمله آداب دینی ژاپن این است که بودایی ها رهسپار شهر «نارا» می شوند تا با زیارت معابد آن شهر، یاد نیاکان خود را گرامی دارند که در گذشته در آنجا هم سوگند شدند که کشور ژاپن را از استعمار چین آزاد سازند و مردم ژاپن پیوسته به زیارت این شهر می آیند و به یاد گذشتگانشان، نیایش و قربانی می کنند. گروهی از مردم ژاپن عادت دارند ارواح اسلاف خود را تقدیس کنند تا آن جا که عبادت آنها را جزو آداب دینی می شمرند… این معابد در لغت ژاپنی «فی جا یاما» نامیده می شود. فوجی به معنای آتش است.
نوعی دیگر از حج در ژاپن وجود دارد که مربوط به شکوفه ها است و می توان آن را «حج شکوفه» نامید. شکوفه ها در نظر ژاپنی ها از قداست برخوردارند و آنها را می پرستند و برای آنها قربانی می کنند. آنها در هر فصل نوعی از شکوفه را تقدیس می کنند.
حجّ پیامبران و تمدن ها
حج را در تمدّن ها دیدیم، جای این پرسش است که پیامبران کجا بودند؟ مگر آنها برای ارشاد مردم نیامدند و مردم کجا بودند؟ مگر آنها فرزندان تمدّن های پراکنده در اقطار جهان نبودند؟
حقیقت این است که پیامبران با عدد انبوهشان در میان همین تمدّن ها می زیسته اند و سنت و سیره آنان ارشاد مردم به دین خدا بوده است. به رغم اینکه ابراهیم علیه السلام در تمدن بین النهرین می زیسته و یوسف و موسی در وادی نیل زندگی می کرده اند و پیامبران بنی اسرائیل در تمدّن فینیقی و برخی از تمدّن های دیگر روزگار می گذرانده اند اما شناخت همه آنها که بنا به روایات وارده از پیامبر و ائمه علیهم السلام عددشان به ۱۲۴ هزار می رسد، میسر نیست.
همین قدر می توانیم بگوییم که آنچه از شعائر دینی صحیح در تمدّن ها بر جای مانده، بی تردید به وسیله انبیا پایه گذاری شده است. پیامبران در همه تمدن های پیشین پیشوای حقیقی ملت های خود، بلکه همه مردم بوده اند و در هدایت آنان از آسمان الهام می گرفته اند.
و از آنجا که حج نیز یک فریضه بزرگ دینی است، پیامبران طلایه دار آن بوده و در اقامه شعائر حج، مردم را رهبری می کرده اند.
روایات بسیاری از پیامبران و اهل بیت علیهم السلام آمده است که همه انبیا و مرسلین، حج خانه خدا کرده اند و هیچ پیامبری از این فریضه ربّانی رخ بر نتافته است.
و اکنون برخی روایات این باب را می نگریم:
۱ ـ بنا به روایت حلبی، از امام صادق علیه السلام می پرسند: آیا قبل از بعثت حضرت محمد صلی الله علیه و آله حجّ خانه کعبه وجود داشته است؟ امام در پاسخ می فرمایند: «آری، و دلیل آن گفتار شعیب است که در قرآن آمده که در برابر ازدواج دخترش به حضرت موسی، گفت: …عَلَی أَنْ تَأْجُرَنِی ثَمَانِیَهَ حِجَجٍ… .(۱۱) مهریه اش این است که هشت حج اجیر من باشی و نگفت هشت سال.
همچنین، آدم و نوح حج گزاردند و سلیمان با همراهی جن و انس و پرندگان و بادها حج به جای آوردند و موسی بر شتر سرخ موی آهنگ حج کرد در حالی که می گفت: «لبیک، لبیک» و همان گونه که قرآن کریم بیان می کند: «نخستین خانه ای که برای مردم نهاده شد، خانه ای است که در مکه است و هدایت گر جهانیان می باشد»؛ إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّهَ مُبَارَکا وَهُدیً لِلْعَالَمِینَ .
و نیز خاطرنشان می سازد: «و آنگاه که ابراهیم و اسماعیل دیوارهای خانه را بالا می بردند» و نیز خطاب به ابراهیم و اسماعیل می فرماید: «خانه مرا برای طواف کنندگان و مجاوران و رکوع و سجود کنندگان، پاک و پاکیزه کنید و همانا خداوند حجرالأسود را برای آدم فرستاد و خانه از همان زمان وجود داشت».(۱۲)
۲ ـ از امام رضا علیه السلام است که اگر کسی بپرسد: چرا موسم حج ماه ذی حجه مقرر گردیده است؟ در پاسخ گفته شود:
«برای اینکه خداوند دوست داشت که با این مناسک در ایّام تشریق پرستیده شود و نخستین کسان که حج خانه نمودند، فرشتگان بودند که در همین ایام طواف کردند و این سنت همیشگی شد تا روز قیامت و اما پیامبران: آدم، نوح، ابراهیم، عیسی، موسی و محمد صلی الله علیه و آله و سایر انبیا در همین وقت حج به جا آوردند و این سنت شد برای فرزندانشان تا روز قیامت».(۱۳)
و در کتاب «اخبار مکه» ازرقی آمده است: «میان رکن و مقام تا حوالی زمزم قبر نود و نه تن از پیامبران است که به قصد حج بدین جا آمدند و پس از وفات به خاک سپرده شدند».(۱۴)
حج در جاهلیت
مردم عصر جاهلیت در جزیره العرب و نواحی آن را عادت بود که خانه کعبه و منا و عرفات را تقدیس و احترام کنند. آنها طواف می کردند، تلبیه می گفتند و شتر قربانی می نمودند و رمی جمره می کردند، در حالی که جامه احرام در بر داشتند. حج آنها از روز نهم ذی حجه آغاز می شد و چون حاجیان به عرفات می رسیدند، جامه مخصوصی که برای حج همراه داشتند به تن می کردند.
جاحظ در این باره می نویسد:
«سیمای اهل حرم آنگاه که در غیر ماه های حرام از حرم خارج می شدند، این بود که قلاده به گردن افکنند و چیزی به آن بیاویزند و هرگاه یکی از آنان آهنگ حج می کرد لباس حاجیان در بر می نمود.»(۱۵)
محور حج جاهلیت، حج ابراهیمی بود. اعراب جز آداب حج چیز دیگری را از شریعت ابراهیم حفظ نکردند. هر چند چیزی از آن کم کردند یا چیزی بر آن افزودند. آنها بت ها را در خانه کعبه جای دادند که عددشان به بیش از سیصد می رسید و از جمله آنها هبل و لات و عزّی و مَنات بود.
کلبی می نویسد:
«آنها کعبه و مکه را تعظیم می نمودند و حج و عمره به جای می آوردند و این میراثی بود که از ابراهیم و اسماعیل برای آنان مانده بود.»(۱۶)
و نیز می نویسد:
«اعراب جاهلیت بنا بر آنچه از عهد ابراهیم و اسماعیل برایشان به جای مانده بود خانه را تعظیم و طواف می کردند. حج و عمره و وقوف به عرفه و مشعر و هدیه کردن شتر قربانی و محرم شدن برای حج و عمره، از جمله آداب آنها بود که با برخی آداب خودساخته آمیخته شده بود.»(۱۷)
قرآن کریم از حج اعراب جاهلی و اعمال آنها در جوار خانه کعبه سخن گفته و اعمال شرک آمیز و زشت آنان که با تفاخر و تجارت و هرج و مرج همراه بود، خاطر نشان می سازد: وَمَا کَانَ صَلاَتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلاَّ مُکَاءً وَتَصْدِیَهً ؛(۱۸) «نیایش آنها در جوار کعبه جز سوت و کف زدن نبود…»
هر یک از قبایل عرب جاهلیت بت مخصوص به خود داشتند که به دنبال آن هلهله می کردند تا به مکه می رسیدند و چون حج به جا می آوردند، با صدای بلند هوسه می کشیدند و نزد آن بت می ایستادند و نماز می خواندند و چون تلبیه را تکرار می کردند، کف می زدند و سوت می کشیدند و تلبیه آنها این بود: «لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ، لَبَّیْکَ لا شَرِیکَ لَکَ إِلاّ شَرِیکٌ هُوَ لَکَ، تَمْلِکُهُ وَ مَا مَلَکَ».(۱۹)
و از جمله شعائر برخی از آنها در هنگام طواف این بود که برهنه و بدون لباس طواف کنند.
شایان ذکر است که حج خانه کعبه در عصر جاهلیت، منحصر به اعراب نبود. تاریخ می گوید که ایرانیان و دیگر ملت ها به قصد حج کعبه می آمدند و آن را بزرگ می داشتند و طلا و نقره و قربانی و نذورات به آن هدیه می کردند.
در مروج الذهب مسعودی آمده است: «ایرانیان پیشین آهنگ حج خانه خدا می کردند و آن را طواف و تعظیم می نمودند.» آخرین کسی که از ایرانیان حج نمود ساسان پسر بابک نیای اردشیر پسر بابک، که نخستین پادشاه و پدر سلسله ساسانیان بوده است. ساسان کسی بود که به زیارت کعبه آمد و آن را طواف نمود و در کنار چاه زمزم، زمزمه مناجات سر داد.(۲۰) برخی سرایندگان ایرانی پس از ظهور اسلام به این موضوع اشاره کرده و می گویند:
وما زلنا نجح البیت قدما و نلقی بالاباطح آمنینا
و ساسان بن بابک سار حتی اتی البیت العتیق یطوف دینا
فطاف به و زمزم عند بئر لاسماعیل تروی الشار بینا(۲۱)
«ما همواره از عهد دیرین، طواف خانه می نمودیم و در سرزمین مکه در امن و امان دیدار داشتیم.
و ساسان پسر بابک که به زیارت خانه کهن آمد و بنا به وظیفه دینی طواف آن نمود.
و بر سر چاه زمزم که از آنِ اسماعیل است و تشنه کامان را سیراب می کند به زمزمه پرداخت.»
و نیز مسعودی می گوید:
«ایرانیان اموال و هدایا و جواهراتی را به کعبه هدیه می کردند؛ از جمله ساسان پسر بابک، مجسّمه دو آهو که از طلا و جواهر ساخته شده بود و همچنین چند شمشیر طلا و جواهرات فراوانی به کعبه هدیه کرد که در چاه زمزم ریخته شد.»
سپس می افزاید:
«برخی تاریخ نگاران و ارباب سیره بر آنند که این هدایا از سوی جُرهُم بوده که در مکه می زیسته اند، در حالی که آنها مال و منالی نداشتند. و شاید دیگران این ها را هدیه نمودند و خدا داناتر است.»(۲۲)
پی نوشت:
۱ . آل عمران : ۹۶
۲ . انعام : ۷۰
۳ . نحل : ۳۶
۴ . نک : تاریخ تمدن ویل دورانت، ج۱ و ۲ و کتاب «الحضارات»، صص ۲۶ و ۲۷ و دائره المعارف، «المورد»، ج۱، ص۳۰
۵ . نک : به کتاب الموسوعه العربیه المیسره، ص۱۵۹
۶ . نک : دائره المعارف الاسلامیه، گروهی از مستشرقین، ج۱۴، ص۸۹ و کتاب الملل والنحل شهرستانی، ص۴۷
۷ . عقاد، ابراهیم ابو الأنبیاء، ص۸۹
۸ . همان، ص۹۱
۹ . نک : تاریخ تمدن، ج۲، ص۱۳۳ (متن عربی).
۱۰ . الفاروق، مجله اسلامی ـ فرهنگی، پاکستان.
۱۱ . قصص : ۲۷
۱۲ . بحار الأنوار، ج۹۹، ص۴۴، ح۳۳
۱۳ . بحار الأنوار، ج۹۹، ص۴۵
۱۴ . اخبار مکه، ج۱، ص۶۸
۱۵ . البیان والتبیین، ج۳، ص۶۹
۱۶ . کلبی، الأصنام، ص۶
۱۷ . همان.
۱۸ . انفال : ۳۵
۱۹ . الأصنام، ص۷
۲۰ . مروج الذهب، ج۱، ص۲۵۴
۲۱ . همان.
۲۲ . همان، ص۲۵۵
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه (مجله میقات حج بهار ۱۳۸۱، شماره ۳۹)