توحید افعالی از دیدگاه و منظر قرآن كريم‏

توحید افعالی از دیدگاه و منظر قرآن کریم‏

۱۴۰۲-۰۲-۳۱

210 بازدید

توحید افعالی از اندیشه‏ هاى اساسى اسلام است که برگرفته از قرآن است، توحید افعالى یا همان قول به‏ «لا مؤثر فی الوجود الا الله» است. قرآن کریم به شیوه ‏اى خاص رابطه خداوند با جهان و انسان را تبیین می ‏کند.

قرآن به انسان مى‏ فهماند که او نمى‏ تواند به حقیقت افعال الهى همچون شناخت ذات و کنه صفات الهى پى ببرد؛ در عین حال با روشى خاص مى‏ کوشد که معرفت انسان به افعال الهى را به تدریج بالا ببرد و رابطه‏ اى را که خدا با جهان و انسان دارد، روشن سازد. قرآن در موارد گوناگون، کیفیت رابطه خدا با خلق را به صورت‏ هاى مختلف بیان کرده است.

به طور کلى، آیات شریفه قرآن درباره دخالت مستقیم یا غیرمستقیم خداوند در امور عالم و تأثیر یا بى‏ تأثیرى علل ثانیه، سه دسته ‏اند: دسته ‏اى که تمام پدیده ‏هاى هستى را بى‏ واسطه به خداوند نسبت مى‏ دهد و دسته ‏اى دیگر، هریک از این پدیده ‏ها را به مجراى طبیعى خود منسوب می ‏کند، و دسته سوم، آثار و افعال موجودات را هم به خود آن ها و هم به خداوند نسبت مى‏ دهد. از همین رو براى بیان معناى توحید افعالى از دیدگاه قرآن باید نگاهى اجمالى به این آیات داشته باشیم.

۱. انتساب بى‏ واسطه پدیده‏ ها به خداوند

آیاتى که تمام پدیده ‏هاى هستى را بى ‏واسطه به خداوند نسبت مى دهد؛ مانند:

الف) خلقت بى‏ واسطه همه چیز

آیاتى که فقط خدا را خالق جهان می ‏دانند:

– ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ خالِقُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ (انعام: ۱۰۲)

این است پروردگار شما! هیچ معبودى جز او نیست؛ آفریدگار همه چیز است.

– هَلْ مِنْ خالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ‏ (فاطر: ۳)

آیا آفریننده ‏اى جز خدا هست؟

– أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ (اعراف: ۵۴)

آگاه باشید که آفرینش و تدبیر [جهان‏]، از آن او [و به فرمان او] ست.

ب) تخلف‏ ناپذیرى اراده خداوند

تخلف ناپذیر دانستن اراده الهى در این دسته آیات، بیانگر این موضوع ‏اند که خداوند هر چه را بخواهد، صرف اراده او براى تحقق یافتن آن کافى است؛ مانند:

– إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ‏ (یس: ۸۲)

فرمان او چنین است که هرگاه چیزى را اراده کند، تنها به آن مى‏ گوید: «موجود باش!» آن نیز بى‏درنگ موجود می ‏شود.

– إِنَّ رَبَّکَ فَعَّالٌ لِما یُرِیدُ (هود: ۱۰۷)

پروردگارت هر چه را بخواهد، انجام می ‏دهد.

– ذُو الْعَرْشِ الْمَجِیدُ فَعَّالٌ لِما یُرِیدُ (بروج: ۱۵- ۱۶)

صاحب عرش و داراى مجد و عظمت است، و آنچه را مى‏خواهد، انجام می ‏دهد!

ج) خلق اعمال انسان‏

در دسته ‏اى دیگر از آیات، افعال انسان مستقیما به خداوند نسبت داده شده است؛ مانند:

– وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمى‏ (انفال: ۱۷)

و این تو نبودى [اى پیامبر که خاک و سنگ به صورت آنها] انداختى. بلکه خدا انداخت.

– أَ فَرَأَیْتُمْ ما تُمْنُونَ، أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ … أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَحْرُثُونَ، أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ … (واقعه: ۵۸ و ۵۹، ۶۳ و ۶۴)

آیا از نطفه ‏اى که در رحم می ریزید، آگاهید؟! آیا شما آن را [در دوران جنینى‏] آفرینش [پى در پى‏] می ‏دهید یا ما آفریدگاریم؟ … آیا هیچ درباره آنچه کشت می ‏کنید، اندیشیده ‏اید؟! آیا شما آن را می ‏رویانید، یا ما می ‏رویانیم؟!

د) نیازمندى همه مخلوقات به خدا و تسلیم بودن در برابر او

– یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ (فاطر: ۱۵)

اى مردم شما [همگى‏] نیازمند به خدایید. تنها خداوند است که بى‏نیاز و شایسته هرگونه حمد و ستایش است!

– وَ اللَّهُ غالِبٌ عَلى‏ أَمْرِهِ‏ (یوسف: ۲۱)

خداوند بر کار خود پیروز است.

– وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ‏ (انعام: ۱۸)

اوست که بر بندگان خود، قاهر و مسلط است.

– لا یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ‏ (انبیاء: ۲۳)

هیچ کس نمی ‏تواند بر کار او خرده بگیرد؛ ولى در کارهاى آنها، جاى سوال و ایراد است.

آیات مذکور و آیاتى دیگر[۱]، خداوند متعال را خالق همه هستى و از آن میان آفریننده آسمان و زمین و حتى افعال انسان معرفى می ‏کنند. این آیات در واقع خلق، تدبیر، خالقیت و ربوبیت را منحصر در خداوند مى‏دانند و هر چیزى را که «شی‏ء» بر آن اطلاق شود، آفریده خدا معرفى می ‏کنند. پس آفرینش الهى هر موجودى را که در عالم وجود داشته باشد، در بر می ‏گیرد.

۲. انتساب پدیده ‏ها به مجراى طبیعى خود و توحید افعالی

آیاتى که فاعلیت و تأثیر دیگر موجودات را مطرح می ‏سازند و هر یک از پدیده ‏ها را به مجراى طبیعى خود منتسب می ‏کنند؛ مانند:

الف) تأثیر دیگر موجودات در خلقت‏

– أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْماءَ إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً (سجده: ۲۷)

آیا ندیدند که ما آب را به سوى زمین‏ هاى خشک مى‏ رانیم و به وسیله آن، زراعت‏ هایى مى‏ رویانیم.

– أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ‏ (بقره: ۲۲)

و از آسمان آبى فرو فرستاد؛ و به وسیله آن، میوه ‏ها را پرورش داد؛ تا روزى شما باشد.

اللَّهُ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیاحَ فَتُثِیرُ سَحاباً فَیَبْسُطُهُ فِی السَّماءِ کَیْفَ یَشاءُ وَ یَجْعَلُهُ کِسَفاً فَتَرَى الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ فَإِذا أَصابَ بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ إِذا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ‏ (روم: ۴۸)

خداوند همان کسى است که بادها را مى‏فرستد تا ابرهایى را به حرکت در آورند، سپس آنها را در پهنه آسمان آن‏ گونه که بخواهد، می ‏گستراند و متراکم می ‏سازد؛ در این هنگام، دانه‏ هاى باران را مى‏بینى که از لا به ‏لاى آن بیرون می ‏آید. هنگامى که این [باران حیات‏بخش‏] را به هرکس از بندگانش که بخواهد، می ‏رساند، ناگهان خوشحال می ‏شوند ….

– وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فِی ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ‏ (انعام: ۹۷)

او کسى است که ستارگان را براى شما قرار داد، تا در تاریکی ‏هاى خشکى و دریا، به وسیله آنها راه یابید! ما نشانه ‏ها (ى خود) را براى کسانى که مى‏ دانند (و اهل فکر و اندیشه ‏اند)، بیان داشتیم!

– هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیاءً وَ الْقَمَرَ نُوراً وَ قَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَ الْحِسابَ‏ (یونس: ۵)

او کسى است که خورشید را روشنایى و ماه را نور قرار داد؛ و براى آن منزلگاه ‏هایى مقدر کرد، تا عدد سال ها و حساب [کارها] را بدانید.

ب) انتساب افعال بندگان به خود آنها

– (فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ‏ (بقره: ۷۹)

پس واى بر آنها که نوشته ‏اى با دست خود می ‏نویسند، سپس می ‏گویند: این، از طرف خداست.

– وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ … (توبه: ۱۰۵)

بگو: عمل کنید! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را می بینند!

– وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى‏* وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرى‏ (نجم: ۳۹- ۴۰)

این که براى انسان بهره ‏اى جز سعى و کوشش او نیست، و این که تلاش او به زودى دیده می ‏شود.

– إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمانِهِمْ‏ (یونس: ۹)

کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، پروردگارشان آنها را در پرتو ایمانشان هدایت می ‏کند.

– وَ مَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ (نساء: ۱۲۴)

و کسى که چیزى از اعمال صالح را انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که ایمان داشته باشد، چنان کسانى داخل بهشت می ‏شوند.

– فَمَنْ شاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیَکْفُرْ (کهف: ۲۹)

هر کس مى‏ خواهد ایمان بیاورد، و هر کس مى‏ خواهد کافر شود.

– إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ‏ (حمد: ۵)

(پروردگارا!) تنها تو را مى‏ پرستیم؛ و تنها از تو یارى مى‏ جوییم.

همچنین ده ‏ها آیه دیگر که در آنها وعد و وعید یا مدح و ذم انسان مطرح شده و حکایت از استناد افعال به آنان است یا آیاتى که برخى انسان‏ ها به گناهان خود اعتراف دارند و حاکى از استناد فعل به خود آن هاست، و یا آیاتى که بیانگر تحسر و طلب رجعت کفار در آخرت ‏اند و از انتساب فعل به خود آنها حکایت دارد و …..

۳. انتساب افعال به خدا و دیگر موجودات‏

دسته ‏اى دیگر از آیات، آثار و افعال موجودات را هم به خود آن ها و هم به خداوند نسبت می ‏دهد؛ مانند:

– وَ اللَّهُ خَلَقَکُمْ وَ ما تَعْمَلُونَ‏ (صافات: ۹۶)

با این که خداوند هم شما را آفریده و هم بت‏ هایى که می ‏سازید!

– وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمى‏ (انفال: ۱۷)

و این تو نبودى (اى پیامبر که خاک و سنگ به صورت آن ها) انداختى؛ بلکه خدا انداخت.

آیاتى دیگر مانند وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِیراً (فرقان: ۲) و إِنَّا کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ (قمر: ۴۹) و قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدْراً (طلاق: ۳) و وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ‏ (حجر: ۲۱)، تقدیر موجودات به وسیله خداوند را مطرح می ‏سازند و از آنجایى که تقدیر هر چیز عبارت است از این که آن را به حدود علل مادى و شرایط زمانى و مکانی ‏اش محدود کنند، در این آیات نیز آثار و افعال، هم به خداوند و هم به خود موجودات نسبت داده شده است.

جمع بین آیات‏ در توحید افعالی

میان این سه دسته از آیات، تعارضى ظاهرى دیده مى ‏شود که هریک از مذاهب اسلامى و فرق پیش گفته، راهکارى براى رفع این ناسازگارى و جمع بین این آیات و بیان توحید افعالى مطرح کرده ‏اند.

اشاعره‏ و توحید افعالی

با توجه به این که اشاعره توحید افعالی را به معناى صدور همه افعال از خداوند به صورت مستقیم و بدون تأثیر و دخالت دیگر موجودات مى‏دانستند، براى رفع این تعارض ظاهرى، از جمع بین آیات این‏گونه نتیجه گرفته ‏اند که پس از تعارض ظاهر این آیات و تساقط آن ها، به حکم عقل مراجعه مى‏ کنیم‏[۲]، و آن ها تأثیر را منحصر در خداوند مى‏ دانند. از این‏ رو اسناد فعل به اسباب و علل را در دسته دوم از آیات- به قرینه عقلى- مجازى می ‏دانند و براین باورند که اسناد فعل به خداوند در دسته اول از آیات، حقیقى است.

معتزله‏ و توحید افعالی

مشهور است که معتزله توحید افعالی را قبول ندارند، یا آن را به معناى یکتایى و بى‏نیازى خداوند در افعال خود و دخالت نداشتن او در کارهاى دیگر موجودات به دلیل تفویض استقلال و اختیار به آن ها مى‏ دانند. از این رو ایشان دسته اول از آیات را که همه چیز آفریده خدا و مخلوق بى ‏واسطه او دانسته شده است- به قرینه عقلى وجوب تنزه خدا از شر، ظلم و قبح- حمل بر مجاز مى‏ کنند و دسته دوم از آیات را که افعال را به اسباب و علل اسناد مى‏ داد، حقیقت مى‏دانند.

متکلمان امامیه‏ و توحید افعالی

متکلمان امامیه اصل علیت را پذیرفته‏ اند و بر این باورند که تمام موجودات عوالم امکانى با حفظ مراتب، قوه و قدرت، داراى تأثیرند، مسبب از مرتبه مافوق، و سبب مادون خودند؛ در عین حال همه موجودات با حفظ سلسله مراتب مستند به ذات خداوند، و قائم به اویند. از دیدگاه ایشان بین این آیات تعارضى وجود ندارد. بنابراین‏ هر یک از موجودات جهان آفرینش مبدأ یک سلسله آثار و خواص ویژه‏ اى مى‏ باشند و نسبت این موجودات به این آثار، از قبیل نسبت فاعل به فعل و علت به معلول است؛ ولى همه این مؤثرها و اثرها، فاعل‏ ها و فعل‏ ها، با اعتراف به وجود پیوند و معلولیت میان آن ها، همگى مخلوق خدا و آفریده اویند و رشته علیت به او منتهى مى‏ شود. این دو نسبت، در عرض یکدیگر نیستند، بلکه در طول یکدیگرند. یکى مستقل است و دیگرى وابسته، یکى اصیل و بالذات است و دیگرى بالتبع و بالغیر. در این صورت، هیچ گونه تعارض و تزاحمى میان سببیت خدا و غیرخدا نخواهد بود. بنابراین این دو نوع نسبت، نه با هم اختلافى دارند و نه مزاحم توحید افعالى‏ اند.

حکماى مشاء و توحید افعالی

حکماى مشاء توحید افعالی را به معناى‏ «لا مؤثر مستقلًا فی الوجود الّا الله» تلقى کردند و در عین حال، فاعلیت دیگر علت‏ ها را هم براساس سلسله طولى علل پذیرفتند، و خدا و اسباب و علل ثانیه را فاعل دانستند. ایشان نیز بر این باورند که بین این آیات تعارضى وجود ندارد؛ از این‏ رو در این آیات، خداوند در مقام فاعل و علت بعید و دیگر اسباب به عنوان فاعل و علت قریب مطرح شده ‏اند.

حکمت متعالیه‏ و توحید افعالی

در حکمت متعالیه، هم بر اساس اصالت وجود و تشکیک در مراتب آن، فاعلیت قریب و بى‏واسطه خداوند براى تک‏تک معالیل و موجودات ثابت می ‏شود و هم براساس دیدگاه وحدت شخصى وجود، که تنها واجب ‏الوجود از وجود حقیقى برخوردار است و ما سوی الله از شئونات، تجلیات و مظاهر او به شمار مى ‏آیند، فاعلیت حقیقى تنها از آن خداوند است و افعال صادره از دیگر موجودات، جلوه افعال او محسوب می ‏شوند و یک فعل با یک استناد، هم به خدا و هم به علل ثانیه اسناد داده می ‏شود. در حکمت متعالیه نیز بین این آیات تعارضى وجود ندارد.

به نظر مى‏ رسد با تأمل در این آیات و دیگر آیات قرآن که به تفسیر یکدیگر مى‏ پردازند، دیدگاه خود قرآن در این‏ باره به دست مى ‏آید؛ با این توضیح که این آیات، بیانگر این موضوع ‏اند که خداوند، که خالق و فاعل همه پدیده ها و افعال است، هر چیزى را با حفظ مبادى و علل طبیعى خاص آن آفریده است؛ از این ‏رو اذن تکوینى و فاعلیت او در همه پدیده‏ ها و حوادث و افعال اختیارى انسان مطرح است. یعنى خداوند، فاعل بعید و مسبب ‏الاسباب است و علل طبیعى‏ و اختیار، فاعل قریب و سبب مباشر و در طول اذن تکوینى او مى‏ باشند. البته فاعلیت خداوند، با حفظ علل و اسباب طبیعى، در همه مراحل و مراتب، حقیقتاً مطرح است؛ زیرا او خالق و موجد همه چیز است. بنابراین طبق این بیان، ضمن حفظ عمومیت توحید افعالى، هریک از اسباب و علل طبیعى پدیده‏ ها نقش و تأثیر اعطایى خود را تحت قیومیت و ربوبیت خداى سبحان و در طول فاعلیت او به خوبى ایفا می ‏کنند.[۳]

پی نوشت ها

[۱] . آل عمران: ۲۶ و ۱۸۹؛ غافر: ۶؛ نساء: ۷۹؛ شعراء: ۸؛ لقمان: ۱۱؛ روم: ۴۸؛ یس: ۸۳؛ هود: ۵۶؛ عنکبوت: ۶۱؛ یونس: ۳۱؛ بقره: ۱۶۵؛ نجم: ۵۰؛ هود: ۸۹؛ شعراء: ۸۱؛ رحمن: ۳۰؛ حدید: ۴ و ….

[۲] . میر سید شریف جرجانى در این باره مى گوید:« و انت تعلم ان الظواهر اذا تعارضت لم تقبل شهادتها خصوصاً فى المسائل الیقینیه و وجب الرجوع الى غیرها من الدلائل العقلیه القطعیه و قد مرّ ما فیه الکفایه لاثبات مذهبنا».(شرح المواقف، ج ۸، ص ۱۵۹).

[۳] . توحید در قرآن، عبدلله جوادى آملى، صص ۴۴۷- ۴۵۱ (تلخیص).

منابع

شرح المواقف، میر سید شریف جرجانى، تحقیق: على‏بن محمد الجرجانى، اول، مطبعه السعاده، مصر، ۱۹۰۷ م.

توحید در قرآن، عبدالله جوادى آملى، اول، إسراء، قم، ۱۳۸۳ ه. ش.

نهایه الحکمه، محمدحسین طباطبایى، اشراف: عبدالله نورانى، مؤسسه النشر الاسلامى، قم، بى‏تا.

الأمالى، شیخ صدوق، تحقیق: قسم الدراسات الإسلامیه- مؤسسه البعثه، مرکز الطباعه والنشر فى مؤسسه البعثه، الأولى، قم، ۱۴۱۷ ه. ق.

التوحید، شیخ صدوق، تصحیح: سید هاشم حسینى طهرانى، جامعه المدرسین، قم، ۱۳۵۷ ه. ش.

الإختصاص، محمد بن محمد مفید، مصحح: على اکبر غفارى، و محمود محرمى زرندى، اول، الموتمر العالمى لالفیه الشیخ المفید، قم، ۱۴۱۳ ه. ق.

الذریعه الى حافظ الشریعه، رفیع الدین محمد بن محمد مومن جیلانى، محقق: محمد حسین درایتى، اول، دار الحدیث، قم، ۱۴۲۹ ه. ق.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *