تقاضاى فرزند به جاى قیمت روغن

تقاضاى فرزند به جاى قیمت روغن

۱۴۰۰-۰۹-۱۱

148 بازدید

اشاره:

حسن بن علی بن ابی طالب(علیه السلام) مشهور به امام حسن مجتبی(۳-۵۰ق) دومین امام شیعیان که ۱۰ سال (۴۰-۵۰ق.) امام و حدود ۷ ماه خلیفه مسلمانان بود. اهل سنت او را آخرین خلیفه از خلفای راشدین دانسته‌اند. حسن بن علی نخستین فرزند امام علی(علیه السلام) و فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و نخستین نوه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است. بنابر گزارش‌های تاریخی، نام «حسن» را پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) برای او برگزید و او را بسیار دوست داشت. او هفت سال از عمر خود را با پیامبر(ص) همراه بود و در بیعت رضوان و ماجرای مباهله با مسیحیان نجران حضور داشت.

حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه علیهم حکایت فرماید:

حسن مجتبى علیه السلام از مدینه با پاى پیاده ، عازم مکّه معظّمه گردید؛ و چون با پاى برهنه راه را مى پیمود، پاهایش آسیب دیده و متورّم شد، به طورى که در مسیر راه به سختى قدم برمى داشت ، به حضرت پیشنهاد داده شد که چنانچه سوار شوى ناراحتى پاهایت برطرف خواهد شد.

حضرت فرمود: خیر، من قصد کرده ام که پیاده بروم ؛ و سپس افزود: همین که به اوّلین منزل برسیم ، مردى سیاه پوست وارد خواهد شد و او روغنى همراه خود دارد که براى ورم و ناراحتى پا مفید و درمان کننده است ؛ پس هنگام دریافت روغن هر قیمتى را که گفت قبول کنید.

بعضى از همراهان حضرت گفتند: یاابن رسول اللّه ! در این نزدیکى منزلى نیست که کسى بیاید و روغن بفروشد؟!

امام علیه السلام فرمود: چرا، منزل نزدیک است و روغن فروش نیز خواهد آمد.

و چون مقدار مسافتى کوتاه به راه خود ادامه دادند، به منزلى رسیدند؛ حضرت فرمود: در همین منزل استراحت مى کنیم .

در همین بین ، مردى سیاه پوست وارد آن منزل شد، همراهان حضرت از او تقاضاى روغن براى ناراحتى پا کردند؟

آن مرد گفت : روغن براى چه کسى مى خواهید؟

پاسخ دادند: براى امام حسن مجتبى فرزند امیرالمؤ منین علىّ علیهماالسلام مى خواهیم .

مرد سیاه پوست گفت : من باید خدمت آن حضرت شرفیاب شوم و خودم روغن را تحویل ایشان دهم .

روغن فروش بر حضرت وارد شد، سلام کرد و عرضه داشت : یاابن رسول اللّه ! من غلام شما هستم ، این روغن در اختیار شما باشد و من در ازاى آن چیزى نمى خواهم ، جز آن که تقاضامندم از خداوند متعال بخواهید تا فرزندى پسر، دوستدار شما اهل بیت رسالت ؛ و نیکوکار به من عطا گرداند؟

امام مجتبى علیه السلام روغن را گرفت و به او فرمود: به خانه ات بازگرد؛ مطمئن باش که خداوند فرزند پسرى به تو عطا خواهد نمود؛ و سپس پاهاى مبارک خود را با آن روغن ماساژ داد و ناراحتى ورم آن کاملاً خوب و برطرف گردید.

امّا مرد سیاه پوست ؛ چون به منزل آمد، دید همسرش نوزادى پسر، صحیح و سالم وضع حمل کرده است ، پس بسیار خوشحال شد و به سمت امام حسن مجتبى علیه السلام بازگشت ؛ و چون به آن حضرت ملحق شد تشکّر و قدردانى کرد.(۱)

پی نوشت:

۱. مدینه المعاجز: ج ۳، ص ۲۴۶، ح ۸۶۸، بحار الا نوار: ج ۴، ص ۳۲۴، ح ۳، به نقل از خرایج و جرایح مرحوم راوندى .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *