عباس بن عبدالمطلب

عباس بن عبدالمطلب

۱۴۰۰-۰۴-۰۷

553 بازدید

عَبّاس بن عَبدُالمُطَّلِب (۵۶ قبل از هجرت – ۳۲ هجری) عموی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و جد خلفای عباسی است. وی در کودکی و نوجوانی هم‌بازی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود و با اینکه درباره زمان اسلام آوردن وی اختلاف است، پیش از مسلمان شدن نیز سعی داشت که از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حمایت کند. مشهور آن است که وی پس از هجرت، اسلام آورد، اما در پیمان عقبه که قبل از هجرت بود، از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حمایت کرد. وی در دوران خلافت عثمان بن عفان از دنیا رفت و در بقیع دفن شد.

نسب و فرزندان

عباس بن عبدالمطلب (شیبه) بن هاشم بن عبدمناف بن قصی بن کلاب بن مرّه بن کعب بن لؤی عموی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرزند عبدالمطلب جد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و مادرش نُتَیله بود. [۱] وی سه سال پیش از عام الفیل[۲] و ۵۶ سال قبل از هجرت در مکه و در خانواده‌ای که ریاست قریش را بر عهده داشت، به دنیا آمد. عباس از کوچکترین پسران عبدالمطلب[۳] بود، که سه سال از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بزرگتر بود[۴] از عباس فرزندان مهمی همچون عبدالله، فضل و عبیدالله باقی ماندند و حکومت بنی عباس نیز از نسل او است.

قبل از بعثت

به جهت نزدیکی سن عباس به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و هم از آن جهت که پیامبر در خانه عبدالمطلب بود، آن دو همبازی و دوست بودند و هر دو در نوجوانی برای بنای کعبه بر دوش خود سنگ می آوردند. [۵] عباس در کودکی، نوجوانی و بزرگسالی ملازم پیغمبر بود، به نحوی که هر کس دنبال محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌گشت سراغ او را از عباس می گرفت. [۶]

عباس مانند دیگر قریشیان، تاجر[۷] و یکی از ثروتمندان قریش بود. پس از ابوطالب و در حیات وی منصب سقایت و رفادت به او رسید[۸] که بعدها منصب «عمارت مسجدالحرام» نیز به او داده شد. [۹] در قحط‌سالی مکه برای سبک کردن بار زندگی ابوطالب، جعفر پسر او را به خانه خود برد. [۱۰]

پس از بعثت

عباس در ماجرای یوم الدار، شرکت داشت. [۱۱] وی اگرچه بعد از بعثت تا مدتی اسلام نیاورد، اما نه تنها هیچ‌گاه با پیامبر مخالفت نکرد، بلکه پیوسته پشتیبان وی بود. [۱۲] در محاصره سه ساله شعب نیز با سایر بنی هاشم در حمایت از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حضور داشت. [۱۳]

در پیمان عقبه دوم که شبانه انجام شد، تنها عباس حاضر بود و او نخستین کسی بود که در آنجا سخن گفت و در حمایت از پیامبر، از انصار پیمان محکم و موکد گرفت. [۱۴]

عباس با “لبابه کبرا” (ام الفضل) دختر حارث بن حزن[۱۵] از بنی عامر و منتسب به پادشاه ربیعه، ازدواج کرد.

اسلام آوردن

درباره اسلام آوردن عباس، روایات گوناگون است و آن را در اوایل ظهور اسلام[۱۶]، شب هجرت،[۱۷] پیش از جنگ بدر[۱۸] بعد از اسارت در بدر[۱۹] تا فتح خیبر گفته‌اند. [۲۰] ذهبی می نویسد: ظاهر امر این است که عباس بعد از بدر اسلام آورده است. [۲۱]در حالی که ابن اثیر فرمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مبنی بر نکشتن عباس را دلیل مسلمان بودن او پیش از بدر می شمارد. [۲۲]

از سوی دیگر بنابر برخی از منابع، «امّ الفضل» همسر عباس دومین زنی بود که ایمان آورد. [۲۳] پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از هجرت، بین دخترش زینب که اسلام آورده بود و شوهر او ابوالعاص که مسلمان نشده بود، جدایی انداخت و تا سال ششم هجری که ابوالعاص اسلام آورد به مدت شش سال از هم جدا بودند. [۲۴]

این واقعه نشان می دهد که حکم جدایی بین زن مسلمان و شوهر کافر دست کم پس از هجرت نافذ بوده است. بنابراین اگر عباس مشرک می‌بود، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) باید میان او و همسرش جدایی می انداخت.

پس از هجرت

مقابله با مسلمانان در جنگ بدر

در جنگ بدر که اولین اقدام نظامی قریش علیه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، مکیان که برای نجات کاروان تجاری قریش به سوی مدینه می‌شتافتند، عباس و تنی چند از بنی هاشم را نیز به اجبار با خود آوردند. [۲۵] عباس حرکت قریش و علت همراهی خود با آنان را به آگاهی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رساند. [۲۶] و بنا بر روایتی، در نامه خود به پیامبر یادآوری کرده بود که اگر بتواند سپاه قریش را به شکست خواهد کشاند. [۲۷]

پس از اسیر شدن بین پیامبر و عباس، مذاکره‌ای راجع به خون‌بهای اسیران بدر انجام شد،[۲۸] و بنا به نقل برخی منابع آیه ۷۰ سوره انفال در این مورد است: «ای پیامبر به اسیرانی که در دست شما هستند، بگو اگر خداوند از نیکی دل هایتان آگاه باشد، به شما بهتر از آنچه از شما گرفته شده خواهد بخشید و شما را خواهد آمرزید. » و از طرفی ابن هشام عباس را در زمره اسرای مشرکان نام نبرده است. [۲۹]

پس از جنگ بدر

عباس پس از آزادی از اسارت در جنگ بدر به مکه برگشت و از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اجازه خواست تا به مدینه مهاجرت کند، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در پاسخ او نوشت:  «در جایت بمان، زیرا خداوند هجرت را به تو پایان می دهد، چنانکه نبوت را به من پایان داد. » عباس هم پیش از بدر و هم بعد از بدر، بارها از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اجازه هجرت خواسته بود، ولی هر بار چنین پاسخی شنیده بود. [۳۰]

بنابراین او به فرمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در مکه ماند تا اقدامات قریش علیه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را گزارش کند. او در مورد جنگ های بدر، احد و احزاب نامه‌هایی به پیامبر نوشت و او را از تصمیم قریش آگاه ساخت. [۳۱] سرانجام کمی قبل از فتح مکه به مدینه مهاجرت کرده به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پیوست و در فتح مکه و تسلیم شدن بی قید و شرط قریش نقش مهمی ایفا کرد. [۳۲]

غزوه حنین

عباس در غزوه حنین که‌اندکی پس از فتح مکه رخ داد، حضور فعال داشت. در این جنگ آن گاه که سپاه مسلمانان در اثر شبیخون مشرکان، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را تنها گذاشتند و فرار کردند، عباس در سمت راست پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و فرزندش فضل در سمت چپ وی و علی (علیه السلام) در جلو او می جنگیدند. آنان آنقدر پایداری کردند، تا آیه شریفه ذیل درمورد آنان نازل شد. [۳۳]

«ثمّ أَنزَلَ الله سَکینَتَه عَلَی رَسولِهِ وَ عَلَی المؤمِنین»

به گفته بلاذری در روز جنگ حنین در حالی که عباس افسار استر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را گرفته بود، گروهی از دشمنان قصد جان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را کردند. عباس یکی از آنان را که نزدیک شده بود بغل کرد و به یکی از غلامان (موالی) پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گفت: «بزن، باکی نیست که کدام یک از ما را می‌کشی» غلام دشمن را کشت؛ بنابراین روایت، عباس با شش تن دیگر از افراد دشمن همین کار را کرد. سپس پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را بوسید و در حقّ او دعا کرد. [۳۴]

وفات

عباس بن عبدالمطلب در روز جمعه ۱۴ رجب سال ۳۲ق عهد عثمان در سن ۸۸ یا ۸۹ سالگی چشم از جهان فرو بست. [۳۵] علی (علیه السلام) و فرزندان عباس، او را غسل دادند و خلیفه سوم با اجازه آنان در مراسم حضور یافت. افزون بر پیک بنی هاشم، فرستاده های عثمان نیز به روستاها و قبایل رفته و مردم را برای شرکت در تشییع جنازه وی فراخواندند و چنان جمعیتی گرد آمد که تا آن زمان برای هیچ کس گرد نیامده بود و محل ویژه نماز خواندن بر جنازه‌ها گنجایش آن را نداشت از این رو در بقیع به امامت عثمان بر جنازه وی نماز خوانده شد.

مردم برای دیدن جنازه وی چنان هجوم آوردند که کار دفن مشکل شد و بر اثر ازدحام جمعیت پارچه روی جنازه او پاره شد؛ از این رو خلیفه شرطه خود را فرستاد تا مردم را دور کنند و بنی هاشم عهده دار دفن وی شوند. به هر حال پیکر او با شکوهی کم نظیر تشییع و در بقیع به خاک سپرده شد. [۳۶]

در مراسم دفن عباس، حضرت علی (علیه السلام)، امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) حضور داشتند و عبدالله و عبیدالله و قُثَم (فرزندان وی) وارد قبر شدند. [۳۷] چرا که تنی تناور و اندامی درشت داشت.

بعدها حضرت امام حسن (علیه السلام) و امام سجاد (علیه السلام) و امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) در قبرستان بقیع و نزدیکی قبر وی به خاک سپرده شدند و بر قبر آنان گنبد بارگاه باشکوهی برافراشته شد که تا زمان تسلط وهابیان بر حجاز پا برجا بود؛ و وهابیان آن را ویران کردند. [۳۸]

انتقادها

در مقابل مطالبی که در کتب تاریخی عصر عباسیان درباره عباس بن عبدالمطلب وجود دارد، برخی بیان ‌می‌دارند خلفای عباسی به جهت اینکه مشروعیت خویش را به عباس مستند می‌کردند، می‌کوشیدند تا چهره تاریخی عباس و برخی فرزندان و نوادگان او را با برنامه سیاسی خود هماهنگ کنند؛ به ویژه اینکه از سوابق رقبای خود یعنی طالبیان و علویان در عصر پیامبر بهره‌ای نداشتند. آنان نخست سعی کردند از جنبهٔ منفی حضور عباس در برخی حوادث صدر اسلام در مخالفت با پیامبر بکاهند؛ سپس برخی فضایل را به او نسبت دهند.

به همین جهت، عباسیان کوشیده‌اند که القا کنند حضور عباس در جنگ بدر[۳۹] در صف مشرکان برنامه‌ای از سر ضرورت بوده[۴۰] و به همین سبب پس از اسارت او[۴۱]، پیامبر دستور داد تا او را نکشند. [۴۲] یا گفتند که عباس پنهانی با پیامبر تماس داشته و اخبار مشرکان را به او می رسانده است. [۴۳][۴۴]

پی نوشت ها

  1. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۸ق، ج۱، ص۶۶؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۵۹.
  2. ابن قتیبه الدینوری، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۱۲۱.
  3. ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ۱۹۷۸م، ص۶۸.
  4. ابن قتیبه الدینوری، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۱۲۱.
  5. ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ۱۹۷۸م، ص۷۹.
  6. ابن هشام، السیره النبویه، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۸۲.
  7. ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ۱۹۷۸م، ص۱۳۸.
  8. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۸ق، ج۳، ص۱۵ و ۱۶.
  9. ابن اثیر، اسدالغابه، ج ۳، ص۱۰۹، انتشارات اسماعیلیان، تهران.
  10. ابن هشام، السیره النبویه، ۱۳۶۸ش، ج۲، ص۳۰۱.
  11. ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ۱۹۷۸م، ص۱۴۶.
  12. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۸ق، ج ۱، ص۱۲۶ و ۲۳۵.
  13. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۸ق، ج۱، ص۲۳۵.
  14. ابن هشام، السیره النبویه، ۱۳۶۸ش، ج۲، ص۸۲-۸۴؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۸ق، ج۳، ص۱۷۳.
  15. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۸ق، ج۳، ص۱؛ مقاتل الطالبین، ص۳۶.
  16. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۸ق، ج۳، ص۱ و ۳.
  17. ابن عساکر، تهذیب ج ۷، ص۲۳۲. تحقیق عبدالقادر بدران.
  18. ابن هشام، السیره النبویه، ۱۳۶۸ش، ج۲، ص۳۰۱.
  19. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۴۶.
  20. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۸ق، ج۳، ص۱ و ۳.
  21. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۹۶۰م، ج۲، ص۹۹.
  22. ابن اثیر، اسدالغابه، ج ۳، ص۱۱۰.
  23. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۸ق، ج ۳، ص۱ و ۳.
  24. ابن حبیب، المحبر، ص۵۳.
  25. ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۹-۱۰.
  26. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۸ق، ج۳، ص۳.
  27. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۸ق، ج۳، ص۳.
  28. ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ۱۹۷۸م، ص۳۰۷؛ ابن سعد، طبقات ج ۴، ص۱۵.
  29. ابن هشام، السیره النبویه، ۱۳۶۸ش، ج۳، ص۳.
  30. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۸ق، ج۳، ص۲۰ و ۲۱؛ ج۱، ص۳۵۵؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج ۳، ص۱۱۰.
  31. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۸ق، ج۳، ص۳.
  32. ابن سعد، طبقات ج ۴، ص۱۸، ذهبی، سیر اعلام النبلاء ج ۲، ص۸۷.
  33. مفید، ارشاد، ج ۱، ص۱۴۱.
  34. مفید، ارشاد، ج ۱، ص۱۴۱.
  35. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۸ق، ج۳، ص۱ و ۲۲.
  36. ابن سعد، طبقات ج ۴، ص۲۳ – ۲۲.
  37. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۸ق، ج۳، ص۲۲.
  38. آغا بزرگ، الذریعه، ج ۱۸، ص۹، سید محسن امین، کشف الارتیاب، ص۳۲ – ۳۳.
  39. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۸ق، ج۳، ص۹.
  40. طبری، ج ۲، ص۴۲۶؛ ابن قتیبه الدینوری، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۱۵۵.
  41. ابن سعد، ج ۴، ص۱۲؛ طبری، ج ۲، ۴۲۶
  42. نگاه کنید به: ابن هشام، السیره النبویه، ۱۳۶۸ش، ج۲، ص۲۶۹؛ ابن سعد، ج ۴، ص۱۰-۱۱
  43. واقدی، ج ۱، ص۲۰۴؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۸ق، ج۳، ص۹.
  44. در این باره ر. ک به: قدسیت عباس و مشروعیت عباسیانمنبع: ویکی شیعه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *