پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) در سال دهم هجری، برای اولین بار پس از هجرت، برای گذاردن حج، قصد مکه نمود. بسیاری از مسلمانان به مدینه آمدند و هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) از مدینه بیرون شدند، جمیعت زیادی آن حضرت را همراهی می کردند.۱
حج آن سال با حضور رسول خدا(صلی الله علیه و آله) برگزار شد. وقت آن بود که حجاج به وطن خویش بازگردند. کاروان حاجیان به «جحفه» یا وادی «غدیر» رسیده بود که جبرئیل امین(علیه السلام) نازل گشت و آیه آمد: یاایّها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک وإن لم تفعل فما بلّغت رسالته (مائده، ۶۷)؛ ای پیامبر چیزی را که از طرف پروردگارت بر تو نازل شد، ابلاغ کن که اگر این کار را نکنی، رسالت او را انجام نداده ای.
پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمان توقّف داد و آنان که از وادی غدیر گذشته بودند، برگشتند و آنان که نرسیده بودند، به آرامی از راه رسیدند.
مؤذّن رسول خدا(صلی الله علیه و آله) با ندای «اللّه اکبر» از وقت نماز ظهر خبر داد.نماز ظهر و عصر به امامت پیامبر بزرگوار اسلام(صلی الله علیه و آله) و در زیر سایه درختان غدیر برگزار شد.
پس از پایان نماز، پیامبر(صلی الله علیه و آله) در میان جمعیت و بالای جهاز شتران به ایراد خطبه پرداخت: ایّها الناس: من أولی الناس بالمؤمنین من انفسهم؟ قالوا: اللّه ورسوله اعلم. قال: انّ اللّه مولای و انا مولی المؤمنین و انا أولی بهم من انفسهم، فمن کنت مولاه فعلیّ مولاه. (حضرت (صلی الله علیه و آله) این جمله راسه بار و به گفته احمد بن حنبل، چهار بار تکرار فرمود).
سپس فرمود: اللّهمّ وال من والاه، وعاد من عاداه، وأحبّ من أحبّه، وأبغض من أبغضه، وأنصر من نصره، و أخذل من خذله، وأدر الحقّ معه حیث دار، اَلا فلیبلّغ الشاهد الغائب.
هنوز جمعیت پراکنده نشده بود که آیه نازل گشت: الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً. (مائده،۳)
سپس مردم به علی بن ابی طالب(علیه السلام) تهنیت گفته و با او به عنوان امام و پیشوای امت اسلامی، بیعت کردند و نخستین کسان ابوبکر و عمر بودند.۲
چنانکه ملاحظه شد، خداوند سبحان فرمان ابلاغ را هنگامی صادر فرمود که جمعیت زیادی از مسلمانانِ آن عصر، دور هم گرد آمده بودند. رسول اسلام(صلی الله علیه و آله) نیز دستور داد: حاضران، داستان غدیر را به غایبان اعلام کنند، تا حدیث غدیرخم نشر و گسترش یابد. همچنین خداوند آیاتی در این باره نازل فرمود، تا واقعه غدیر در هر عصر و زمان در دل مسلمانان زنده بماند.۳
امامان معصوم(علیهم السلام)، نیز همواره به این واقعه مهم استدلال می کردند و پس از آنان، علما و بزرگان دین در بزرگداشت این واقعه مهم کوشیده اند. و جالب اینکه جمع زیادی از دانشمندان اهل سنّت واقعه غدیر را در آثار و نوشته های خود منعکس نموده،و گروهی از آنان، تألیفات مستقلی در این باره از خود بر جای نهاده اند.
تاریخ نشان می دهد، نخستین بار در همان روز غدیر درباره این حادثه وفضایل امیرالمؤمنین(علیه السلام) بحث و گفتگو شده است. حسان بن ثابت انصاری اولین کسی است که درباره ولایت امام علی بن ابی طالب (علیه السلام) شعر سروده،و آن را در محضر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و در اجتماع با شکوه روز غدیر خوانده است.۴
و از آن تاریخ تا کنون همواره غدیر شناسی ادامه یافته و از روند تکاملی نیز برخوردار بوده است. و همواره این حدیث در آثار، ثبت و ضبط می شده است. در سالهای پایانی سده سوم هجری قمری، «ابن جریر طبری» کتاب« الولایه فی طرق حدیث الغدیر» را درباره حدیث غدیر تألیف نموده است.
در قرن چهارم «ابن عقده» (الولایه فی طرق حدیث الغدیر)، «ابوبکر تمیمی جعابی» (من روی حدیث غدیرخم)، «ابن انباری واسطی» (طرق حدیث الغدیر)، «ابو غالب احمد بن محمّد زراری» (جزء فی خطبه الغدیر)، «ابوالفضل محمّد بن عبد اللّه شیبانی» (من روی حدیث غدیر خم)، «حافظ دارقطنی» (جزء فی طرق حدیث الغدیر) و «شیخ محسن بن حسین بن احمد نیشابوری» (بیان حدیث الغدیر)، آثار مستقلی درباره حدیث غدیرخم تالیف نموده اند.
در سده پنجم «علی بن عبدالرحمان بن عیسی عروه الجراح» (طرق خبر الولایه)، «ابو عبد اللّه حسین بن عبید اللّه غضائری» (کتاب یوم الغدیر)، «حافظ ابو سعید مسعود بن ناصر بن ابی زید سجستانی» (الدرایه فی حدیث الولایه)، و «ابوالفتح محمّد بن علی بن عثمان کراجکی» (عده البصیر فی حج یوم الغدیر)، درباره حدیث غدیر، آثاری تألیف کرده اند.
در سده ششم «علی بن بلال» (حدیث الغدیر)، «شیخ منصور اللائی رازی» (حدیث الغدیر) و «شیخ علی بن حسن طاطریّ» (کتاب الولایه؛ فضائل امیرالمؤمنین ع )،آثار مستقلی درباره حدیث غدیر تألیف کرده اند.
در قرن هفتم «ابوالقاسم عبیداللّه بن عبداللّه حسکانیّ» (دعاه الهداه الی اداء حقّ المولاه) و در قرن هشتم «شمس الدین محمّد بن احمد ذهبی» (طرق حدیث الولایه) و در قرن نهم «شمس الدین محمّد بن محمّد جزری دمشقی» (أسنی المطالب فی مناقب علی بن ابی طالب)، آثار ویژه ای درباره حدیث غدیر تألیف نموده اند.۵
غدیر پژوهی، همچنان ادامه یافت تا در سده سیزدهم هجری قمری، بزرگمردی از فرزندان و پیروان امیرالمؤمنین(علیه السلام) «علامه میر حامد حسین موسوی هندی» (م۱۳۰۶ه.ق) با پدید آوردن اثر ارزشمند «عبقات الأنوار»، تحوّل علمی و تازه ای در مورد حدیث غدیر ایجاد کرد. این دانشمند نامی، این کتاب بزرگ را به بررسی طرق حدیث غدیر، تواتر آن و مفاد آن اختصاص داد.
وی، مجموعه تحقیقات و پژوهشهای خود را براساس منابع و آثار معتبر اهل سنّت، مستند ساخت و این امر موجب شد تا کتابش نزد پیروان مذاهب اهل سنّت نیز مقبول واقع شود. اثر ارزشمند میرحامد حسین، برجسته ترین اثری بود که تا آن روز، در زمینه غدیرشناسی به انجام رسیده بود.
پس از «میرحامد حسین» مباحث غدیرشناسی، پرخروشتر از گذشته ادامه یافت و آثار مهمی پدید آمد، تا آنکه مادر روزگار، محققِ فرزانه، دانشمند نامدار تشیع، «علامه شیخ عبدالحسین امینی» را بدنیا آورد. او از مردان صالح و از پیروان راستین امیرالمؤمنین(علیه السلام) بود و بدون تردید، اثر جاودانه اش الغدیر فی الکتاب والسنّه والأدب، برجسته ترین، مستدل ترین، و پرمحتواترین و جامع ترین اثری است که تا کنون درباره حدیث غدیر و نیز زندگانی و فضایل امیرالمؤمنین(علیه السلام) پدید آمده و به گونه ای ابتکاری به جهان علم و دین عرضه شده است.
اکنون در این نوشتار برآنیم تا گزارشی اجمالی از «الغدیر» علامه امینی،به ارادتمندان مولای متقیان(علیه السلام) تقدیم کنیم و پیشاپیش، به نواقص و کاستی های آن معترفیم.
راویان واقعه غدیر
مؤلف ارجمند در جلد نخست «الغدیر» (جلد اول و دوم در ترجمه فارسی)۶ پس از بیان ارزشِ دانستن درست تاریخ، اهمیت واقعه غدیر و عنایتی که در طول تاریخ اسلام به حدیث غدیر شده است، به ذکر راویان حدیث غدیر پرداخته و آنان را به سه دسته تقسیم کرده است:
دسته اول: وی، نخست، در جستجویی گسترده و مبتنی بر اصول علمی، از میان صحابه و یاران رسول خدا(صلی الله علیه و آله) قرن اول هجری و عصر صحابه نام یکصد و ده تن را به ترتیب حروف الفبا ذکر می کند که همگی حدیث غدیر را نقل کرده اند و در شمارش این کسان از «ابو هریره دوسی» آغاز می کند و به «ابو مُرازم یعلی بن مره بن ثقفی» پایان می دهد.۷
علاوه بر این، مؤلف دانشمند، آثار و منابعی را که راویانِ یاد شده (دسته اول) را ثبت و ضبط نموده اند، با ذکر مشخصات و صفحه آورده است.
همچنین در میان صحابه راوی حدیث غدیر، چهره های شاخص و برجسته ای از جمله: امام حسن بن علی(علیه السلام)،امام حسین بن علی(علیه السلام)، سعد بن ابی وقاص، زبیر بن عوام، اسامه بن زید، ابیّ بن کعب، ام سلمه، جابر بن عبد اللّه انصاری و… مشاهده می شود که این موضوع بر اهمیت واقعه غدیر افزوده و درستی و قطعی بودن حدیث غدیر را روشن می سازد.
دسته دوم: مؤلف عالی قدر، پس از صحابه، نام هشتاد و چهار تن از «تابعین» را که حدیث غدیر را روایت نموه اند، به ترتیب حروف الفبا نام می برد. وی این دسته را از «ابو راشد حُبرانی» آغاز، و به «ابو نجیح یسار ثقفی» پایان داده است.۸
دسته سوم: در این قسمت، مؤلف از آغاز سده دوم تا سال های پایانی سده چهاردهم هجری قمری به جستجوی راویان حدیث غدیر پرداخته، و سیصدوشصت دانشمند برجسته اهل سنّت را که حدیث غدیر را در کتابهای خود ثبت یا کتابی مستقل در این باره تألیف کرده اند (اعم از ائمه حدیث، تاریخ، تفسیر و کلام) به ترتیبِ عصر و زمانِ هر یک و با ذکر تاریخ وفات آنان، نام می برد.
صاحب «الغدیر»، این گروه را با نام «ابن دینار جمحی مکی» (م۱۱۵ه.ق) آغاز نموده، و به حافظ مجتهد «شهاب الدین ابوالفیض، احمد بن محمّد بن صدیق» پایان داده است. شماری از این دسته عبارتند از:
۱ ابوعبداللّه محمّد بن ادریس شافعی (م۲۰۴ه.ق)، امام شافعیه،
۲ ابوعبداللّه احمد بن حنبل شیبانی (م۲۴۱ه.ق)، پیشوای حنبلیان،
۳ حافظ ابوعبداللّه محمّد بن اسماعیل بخاری(م۲۵۶ه.ق)، مؤلف «صحیح بخاری»،
۴ حافظ ابوعبداللّه ابن ماجه(م۲۷۱ه.ق) صاحب «سنن ابن ماجه»،
۵ ابومحمّد عبد اللّه بن مسلم بن قتیبه دینوری (م۲۷۶ه.ق).۹
نکته جالب توجه آنکه، داستان غدیرخم از جمله حقایق مسلّم و غیر قابل تردید است که به حدّ اجماع امّت اسلامی، از تشیع و تسنن رسیده است، و بارها مورد احتجاج و سوگند قرار گرفته است. این حقیقت موجب شده تا مخالفان غدیر، در برابر سند حدیث غدیر سر تسلیم فرود آورند و به ناچار به آن تن دهند و چون نتوانسته اند در سند آن خدشه ای وارد سازند، در دلالت آن به چون و چرا پرداخته اند؛ اما منطق نیرومند و بیان صریح، فصیح و قلم دقیقِ مؤلفِ آزموده و زبردست «الغدیر»، باب هر گونه چون و چرا را بر روی آنان بسته و راهی جز تسلیم در برابر مفاد حدیث غدیر، فرا روی آنان باقی نگذارده است.
کتابهای تألیف شده درباره حدیث غدیر
مؤلف ارجمند، در ذیل عنوان فوق، از بیست و شش دانشمند فریقین نام برده است که در فاصله قرن سوم تا قرن چهاردهم هجری آثار مخصوصی درباره حدیث غدیرخم تألیف نموده اند. و ی سپس آثار آنان را به اجمال، مورد بررسی قرار می دهد.۱۰
مناشده۱۱ واحتجاج به حدیث غدیر
علامه امینی، در ادامه جلد نخست «الغدیر»، مناشدتها و احتجاجهایی که به حدیث شریف غدیرخم صورت گرفته، بیان و بیست و دو مورد نقل می کند که در تمامیِ آنها، به ولایت علیّ بن ابی طالب(علیه السلام) و داستان غدیرخم احتجاج شده و مورد تصدیق و تأیید مخاطبین قرار گرفته است.۱۲
چنانکه پیش از این نیز اشاره شد، واقعه غدیرخم از ابتدای وقوع تا عصر حاضر، پیوسته مسلم و حوادث غیر قابل تردید بوده است، به طوری که دوست و دشمن به آن اذعان داشته و آنرا بازگو می نمودند. از این روی بین صحابه و تابعین، چه پیش از دوران خلافت ظاهری امیرالمؤمنین(علیه السلام) و چه در عهد خلافت آن حضرت(علیه السلام) و اعصار پس از آن، استدلال به حدیث غدیر و یاد آوری آن با مبادله سوگند (مناشده) بسیار دست داده است.
مؤلف «الغدیر» این فصل از کتاب را با مناشده های شخص امیرالمؤمنین(علیه السلام) آغاز نموده است که نمونه ای از آن چنین است:
مناشده علی(علیه السلام) در روز «شورا» ،در سال ۲۳ ه.ق
حضرت (علیه السلام) در این مناشده، که آن را در جمع اعضای شورا و با هدف اثبات حقّ خود انجام داد، بخشی از فضایل و امتیازات خویش را برشمرد و فرمود: «من به طور مؤکّد به چیزی بر شما احتجاج و استدلال خواهم نمود که هیچ فرد عرب و غیر عربی از شما نتواند آن را دگرگون نماید».
سپس فرمود: «همه شما را سوگند می دهم به خدا، آیا در میان شما کسی هست که پیش از من به وحدانیّت خدا ایمان آورده باشد؟» همگی گفتند: نه.
فرمود: «شما را به خدا سوگند می دهم، آیا در میان شما کسی هست که برادری چون جعفر طیّار داشته باشد که در بهشت با فرشتگان پرواز می کند؟» همگی گفتند: به خدا سوگند، نه.
فرمود: «شما را به خدا سوگند می دهم، آیا در میان شما غیر از من کسی هست که عمویی چون عموی من حمزه داشته باشد که شیر خدا و شیر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و سرور شهیدان است؟» گفتند: به خدا سوگند، نه.
فرمود: «شما را به خدا سوگند می دهم، آیا در میان شما جز من کسی هست که همسری چون همسر من، فاطمه دختر محمّد(صلی الله علیه و آله) داشته باشد، که بانوی زنان اهل بهشت است؟» گفتند: به خدا سوگند، نه.
فرمود: «شما را به خدا سوگند می دهم، آیا در میان شما جز من کسی هست که دو سبط، مانند دو سبط من، حسن و حسین داشته باشد که آقا و سرور جوانان اهل بهشت می باشند؟» گفتند: به خدا قسم، نه.
فرمود: «شما را به خدا سوگند می دهم،آیا در میان شما جز من کسی هست که چندین بار با رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نجوا کرده باشد و پیش از هر نجوا، صدقه داده باشد؟» گفتند: به خدا قسم، نه.
فرمود: «شما را به خدا سوگند می دهم، آیا در میان شما جز من کسی هست که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) درباره او فرموده باشد: مَن کنت مولاه فعلی مولاه، اللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه، وانصر من نصره لیبلغ الشاهد الغائب؟» گفتند: به خدا قسم، نه.۱۳
و شگفتا که اعضای شورا، در تمام موارد یاد شده، همگی سخن حضرت را تصدیق کردند، با این حال، صاحب این فضایل را نادیده گرفتند و به کس دیگری رأی دادند!
غدیر در کتاب عزیز
صاحب «الغدیر» در ادامه، بحث «غدیر در کتاب عزیز» را بیان نموده، و سه آیه از قرآن کریم را که به اتفاق فریقین، درباره داستان غدیرخم و ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) نازل شده، ذکر کرده اند.
این آیات عبارتنداز:
۱ آیه تبلیغ: یا ایّها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک وان لم تفعل فما بلّغت رسالته (مائده،۶۷).
مؤلف، در ذیل این آیه، نام سی تن از دانشمندان بزرگ اهل سنت را ذکر کرده است که همگیِ آنان به نقل از صحابه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) گفته اند: این آیه در روز غدیرخم و در مورد انتخاب علی بن ابی طالب(علیه السلام) به امامت و جانشین پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شده است. از آن جمله اند: طبری، ابن ابی حاتم، ابن مردویه، ابن عساکر، ابو نعیم، ثعلبی، واحدی، سجستانی و… .۱۴
۲ آیه اکمال دین: الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی(مائده،۳).
امامیه اتفاق نظر دارند که این آیه کریمه، در روز غدیر و پس از آنکه رسول خدا(صلی الله علیه و آله)، ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) را اعلان فرمود، نازل شده است. مؤلف محترم «الغدیر» این حقیقت را از شانزده تن از دانشمندان برجسته اهل سنّت نیز نقل کرده اند، که از آن جمله اند: حافظ ابونعیم، خطیب بغدادی، ابن عساکر، جلال الدین سیوطی و… .۱۵
۳ آیه عذاب واقع: سئل سائل بعذاب واقع… (معارج، ۱۳).
این آیه نیز از جمله آیاتی است که پس از نص غدیر، درباره ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) نازل گشته است.
علاّمه امینی این مطلب را از بیست و نه دانشمند از اهل سنّت، که وثاقت آنان مورد قبول است، نقل نموده اند. شماری از آنان عبارتند از: قرطبی، سبط ابن جوزی، ثعلبی، شیخ محمّد عبده، و… .۱۶
مؤلف دانشمند، ضمن بحث در آیات پیشگفته، به نقد اتهاماتی که برخی، جاهلانه و یا مغرضانه به شیعه نسبت داده اند، پرداخته و به آن پاسخ گفته و حقیقت امر را روشن ساخته است. از جمله: نقدی بر «قرطبی» و «قسطلانی» در ذیل آیه «تبلیغ»؛ نقدی بر «سیوطی» و «آلوسی» در ذیل آیه «اکمال دین»؛ نقدی بر «ابن تیمیه» در ذیل آیه «عذاب واقع».
عید غدیرخم در اسلام
علامه امینی، در این عنوان، دلایل جاودانگیِ عید غدیر در اسلام را بیان می کند و عید گرفتن این روز تاریخی را، از دلایل جاودانگیِ حدیث غدیر می داند.
وی می افزاید:
گرچه شیعیان بیش از هر کس دیگری نسبت به این امر اظهار علاقه می کنند، لکن این عید اختصاص به شیعیان ندارد و سایر فرق اسلامی نیز، این عید را بزرگ می شمارند.۱۷
داستان تهنیت
براساس روایت زید بن ارقم، پیامبر(صلی الله علیه و آله) در غدیرخم و پس از نزول آیه «تبلیغ» به مردم دستور داد تا از صمیم قلب با علی(علیه السلام) عهد و پیمان بندند، و اولاد و اهل بیت خویش را نیز بدان ملزم کنند. و فرمود که بر علی(علیه السلام) سلام کنند و بر ولایت و امیری او بر مؤمنان، تصریح کنند.
مردم نیز فرمان بردند، و نخستین کسانی که با پیامبر(صلی الله علیه و آله) و علی بن ابی طالب(علیه السلام) دست دادند و تهنیت گفتند، ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه و زبیر بودند.۱۸
سپس مؤلف داستان بیعت شیخین (ابوبکر و عمر) با علی(علیه السلام) را، از شصت تن از دانشمندان طراز اول اهل سنّت نقل نموده، و سلسله ناقلان این داستان را به جمعی از صحابه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) منتهی ساخته است، که از آن جمله اند: عبداللّه بن عباس، ابوهریره، براء بن عاذب و… .۱۹
عید غدیر نزد عترت طاهره
عید غدیر را، هم امام علی بن ابی طالب(علیه السلام)، و هم دیگر امامان معصوم(علیه السلام) جشن می گرفتند و آن را بزرگترین عید اسلامی می دانستند.
نقدی بر «نویری» و «مقریزی»
چنانکه ملاحظه شد در عصر رسالت نیز، همواره عید غدیر مورد توجه صحابه و بزرگان اسلام، بویژه مورد عنایت و توجه خاص امیرالمؤمنین(علیه السلام) و اهل بیت(علیه السلام) بوده است. با این حال، «نویری» و «مقریزی» عید غدیر را از بدعتهای «معزّ الدوله علی بن بویه» در سال ۳۵۲ه.ق. دانسته اند. امّا علامه امینی به نقد سخن آنان پرداخته و بی پایگی آن را به اثبات رسانیده اند.۲۱
بررسی سند حدیث غدیر
مؤلف «الغدیر» در ادامه، سند حدیث غدیر را بررسی و تواتر لفظی و معنویِ آن را ثابت می کند و نام چهل و سه عالم و حافظ بزرگ اهل سنّت را می برد که به صحّت حدیث غدیر تصریح نموده اند، و عده زیادی نیز، آن را در کتابهای خود نقل کرده اند.
بدین ترتیب، مؤلف نشان داده اند که هرگز حدیثی به این مرتبه از ثبوت، یقین و تواتر نرسیده است، تا بدان جا که تعدادی از دانشمندان اهل سنّت، از جمله «شمس الدین جزری» رساله مستقلی در اثبات تواتر این حدیث تألیف نموده است.۲۲
وی، آنگاه نظر «ابن حزم» را درباره قاتل علی(علیه السلام) نقل می کند که می گوید: «ابن ملجم، علی(علیه السلام) را در حال تأویل و اجتهاد کشت و چنین قتلی قصاص ندارد، بلکه ابن ملجم یک ثواب نیز دارد، چون او اجتهاد کرد ولی به خطا رفت!» و سپس به نقد سخن ابن حزم می پردازد، و براساس کتاب خدا و سنّت رسول(صلی الله علیه و آله) او را در یک محکمه تاریخی، محاکمه می کند.۲۳
سخن «ابن حزم» به اینجا ختم نمی شود، بلکه او «ابوالغادیه» قاتل عمار یاسر را نیز مجتهد و مأجور می داند، و معتقد است که معاویه و عمرو عاص، نیز در جنگ با علی بن ابی طالب(علیه السلام) به اجتهاد خود عمل نموده و مستوجب پاداشند!۲۴
مفاد حدیث غدیر
بحث مهم دیگری که علامه امینی، تمام و کمال به آن می پردازد، «دلالت و مفاد حدیث غدیر» است. ایشان، با یک بحث بسیار جالب علمی و ادبی، اثبات نموده اند که لفظ «مولی» که در حدیث غدیر آمده، به معنای «أولی بالشئ» برتری امیرالمؤمنین(علیه السلام) بر جمیع مسلمین، حتی بر خلفای سه گانه است؛ زیرا آنان که در اجتماع عظیم روز غدیرخم این لفظ را از زبان رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) شنیدند، و یا کسانی که بعدها این خبر مهم به آنان رسید، همه، همین معنا را از لفظ «مولی» درک کرده اند و پیوسته پس از آنها، در میان رجال شعر و ادب، تا عصر حاضر جریان داشته است. و این وحدت تشخیص، برهانی است قاطع بر مقصود ما. جالب اینکه، خود شیخین (ابوبکر و عمر) نیز همین معنا را از لفظ «مولی» فهمیده بودند و چرا که در غیر این صورت تهنیت گفتن و بیعت کردن آنان با آن حضرت(علیه السلام) معنا نداشت.
مؤلف هوشیار «الغدیر» در بررسیِ معنای واژه «مولی»، نخست بیست و هفت مورد از معانی «مولی» را ذکر می کند و سپس بیست قرینه غیر قابل خدشه و تعیین کننده ارائه می کند که تمامیِ آنها نشان دهنده و مؤید آن است که واژه «مولی» در حدیث غدیر به معنای «اولی بالشئ» است و بس و به هیچ یک از معانی دیگر نمی تواند باشد.
بنابراین، با وجود این همه قراین اطمینان آور، جای هیچ گونه مناقشه ای در دلالت حدیث غدیر باقی نمی ماند.۲۵
یکی از قراین یاد شده، سخن رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در مقدمه حدیث غدیر است که فرمود: ألست أولی بکم من أنفسکم؛ آیا من، از خودتان به شما سزاوارتر نیستم، و سپس فرمود: فمن کنت مولاه فعلیّ مولاه.
این حدیث را با همین ترتیب بسیاری از علمای فریقین روایت نموده اند، و صاحب «الغدیر» آن را از شصت و چهار تن از علما و حفاظ اهل سنّت نقل نموده است.۲۶
احادیثی که معنای «مولی» را تفسیر نموده است
مؤلف، سپس فصلی را با عنوان «احادیثی که معانی مولی و ولایت را تفسیر نموده است»، گشوده و در آن، احادیث فراوانی نقل کرده است. که در تمامی آنها کلمه «مولی» در همان معنایی استعمال شده که پیش از این در بحث «دلالت حدیث غدیر» بیان شد.
جالب اینکه عده زیادی از دانشمندان اهل سنّت نیز ما را همراهی نموده و کلمه «مولی» را به همان معنایی دانسته اند که مقصود ماست و صاحب «الغدیر» نام چهارده تن از آنان را ذکر نموده است.۲۷
عبادات و اعمال وارده در عید غدیر
مؤلف در ذیل عنوان فوق، به بیان عباداتی پرداخته است که انجام آن در روز «عید غدیر» سفارش و تأکید شده است؛ از جمله، روزه داشتن این روز.
شیعه، از طریق اهل بیت(علیهم السلام)، و اهل سنّت از طریق پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل کرده اند که: روزه داشتن در روز هیجدهم ذوالحجه (عید غدیر)، ثواب فراوانی دارد. و نیز گروهی از دانشمندان اهل سنّت از پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) نقل کرده اند که فرمود: «هر کس روز هیجدهم ذوالحجه (روز غدیر) را روزه بدارد، برای او ثواب روزه شصت ماه نوشته می شود.» ۲۸
صاحب «الغدیر» حدیث پیشگفته را از سیزده تن از حفاظ بزرگ اهل سنّت نقل نموده و سپس، به ابن کثیر که منکر این حدیث شده، پاسخ گفته، و سخن او را نقد و بررسی می کند.
شعر غدیر
از جمله مهمترین مباحث جلد دوم «الغدیر فی الکتاب والسنّه والادب»، شعر غدیر است.
مؤلف، نخست، شعر و شاعری را از منظر قرآن کریم مطرح نموده، و آنگاه مقام و منزلت شعر و شاعران را از دیدگاه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و ائمه هدی(علیهم السلام) و بزرگان دین بررسی کرده است.۲۹
پیامبر(صلی الله علیه و آله)، شعرا را تکریم می نمودند و مورد تشویق قرار می دادند و از این زبان و سلاح در جهت اهداف مقدس، سود می جستند. همین امر باعث گردید تا شاعران بسیاری، از مرد و زن، پروانه وار، گرداگرد شمع وجود پیامبر(صلی الله علیه و آله)، حلقه زنند و عاشقانه بسرایند.
امامان معصوم(علیهم السلام) نیز شعرا را گرامی می داشتند و به پاس اشعار و سروده های آنان، محافل با شکوهی می آراستند و به آنان جوایز ارزنده ای اهدا می نمودند.۳۰
شاعران غدیر
علامه امینی در ادامه اثر ارزشمند خود، به شعرای غدیر پرداخته است و به دلیل اهمیت آن و هم به دلیل علاقه خاصی که به آن دارد، پیوسته تا پایان کتاب «الغدیر» از آن سخن می گوید. امّا افسوس که یازده جلد «الغدیر» پایان یافت و بحث «شعرای غدیر» ناتمام باقی ماند.
وی در این عنوان، از سده نخست هجری تا سالهای میانی سده داوزدهم، جمعاً یکصد و پنج تن از شعرای غدیر را نام می برد و تحلیل جامع و دقیقی از غدیریه ها و زوایای مختلف زندگی آنان ارائه می کند و ادامه بحث «شعرای غدیر» را به جلدهای بعدی «الغدیر» موکول می کند، اما اکنون بیست و نه سال از درگذشت آن عالم ربانی می گذرد و هنوز جلدهای بعدی «الغدیر» منتشر نشده است و اطلاعی از آن در دست نیست.
روش علامه امینی در بررسی زندگانی شعرای غدیر بر این است که نخست، آنان را به ترتیب قرنی که در آن می زیسته اند ذکر می کند، و سپس تحلیل جامعی از غدیریه ها و دیگر آثار شاعر ارائه می دهد.
بررسی ابعاد مختلف زندگی، خانواده، مبارزات، سیر و سلوک اجتماعی، افکار، عقاید و… نیز از جمله مباحثی است که درباره هر یک از شعرای غدیر در «الغدیر» به چشم می خورد.
همچنین، ایشان به تناسب بیان فضایل اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) در اشعار شعرای غدیر، روایاتی که از سوی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) صادر شده و بیان کننده آن فضایل است را، با اسلوب و روش بسیار زیبایی ذکر نموده و بحثهای تحقیقی و جامعی درباره هر یک از این فضایل به عمل می آورد. و بدینسان فضایل بسیاری از اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و بخصوص شخص امیرالمؤمنین(علیه السلام) را، در اختیار خوانندگان قرار می دهد.
غدیریه امیرالمؤمنین(علیه السلام)
چنانکه پیش از این نیز اشاره شد، مؤلف «الغدیر» بحث شعرای غدیر را با شعرای قرن نخست هجری آغاز نموده، و دفتر غدیریه سرایان سده نخست هجری را با نام مبارک امام علی(علیه السلام) گشوده است، و از امیرمؤمنان(علیه السلام) بعنوان طلایه دار و سر سلسله شعرای غدیر نام برده است.
آری، او پس از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فصیح ترینِ مرد عرب است و آشنایی او به خصوصیات و موازین کلام عرب با هیچ شخص دیگری قابل مقایسه نیست و هموست که کلام پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) را «من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه» به امامی که طاعتش چون پیامبر(صلی الله علیه و آله) بر همه واجب است، معنا می کند.
حضرت(علیه السلام) در پاسخ به نامه معاویه که به زعم خویش، برای خود فضایلی برشمرده بود، چنین سرود:
محمّه النبیُّ اَخی وصِنْوی
و جعفه الذی یُضحی ویُمسی
وبنت محمّد سکنی وعرسی
وسبطا احمد وَلَدایَ منها
سبقتکمُ الی الاسلام طُرّاً
فاوجَبَ لی ولایَتَهُ علیکم
فویه ثم وَیه ثم وَیه
علامه امینی از «بیهقی» دانشمند اهل سنّت نقل کرده اند که گفته است: «حفظ این اشعار بر دوستان و پیروان علی(علیه السلام) واجب است تا مفاخر آن حضرت را بدانند.»
حسان بن ثابت و غدیر
غدیر سرای دیگر عصر رسالت، حسان بن ثابت است. او نخستین شاعر غدیر و از جمله کسانی است که خود شخصاً در غدیرخم حضور داشته و سخنان رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) را از نزدیک شنیده و از کلمه «مولی»، امامت و ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) را فهمیده است.
وی در بخشی از اشعار خود که در محضر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و در اجتماع باشکوه غدیرخم سروده و قرائت کرده است، چنین می گوید:
ینادیهمُ یوم الغدیر نبیّهم
فقال: فمن مولاکم ونبیّکم
الهک مولانا وانت نبیّنا
فقال له: قم یا علیّ فانّنی
فمن کنت مولاه فهذا ولیّه
هناک دعا: اللّهمّ وال ولیَّه
علامه امینی، پس از «حسان بن ثابت» شعرای دیگر غدیر را یک به یک نام برده و نمونه های متعددی از غدیریه های آنان را ذکر نموده و بررسی می نماید. و جالب توجه اینکه، تمامیِ این شعرا که آشنا به موازینِ کلام عرب و صاحب نظر بوده اند، از کلمه «مولی» در حدیث غدیر، امامت و ولایت علی(علیه السلام) را فهمیده اند.
در پایان، یک بار دیگر یادآور می شوم که هدف این نوشتار گزارش مختصری از کتاب عظیم «الغدیر فی الکتاب والسنه والأدب»، آن هم بخشهایی که مستقیماً به مسئله غدیرخم مربوط می شود، بوده است والاّ این اثر بزرگ، مشحون از فضایل و مناقب امیرالمؤمنین(علیه السلام) و سرشار از نکات و لطایف غدیر پژوهی، دین شناسی و نقدهای روشن گرانه است، که در هیچ جای دیگری، چنین مجموعه ای با این خصوصیات و ویژگیها یافت نمی شود.
پی نوشت ها:
۱. مورخان شمار آنان را بین نود تا یکصد و بیست و چهار هزار تن و بیشتر ثبت نموده اند. ر.ک: الغدیر فی الکتاب والسنّه والادب، علامه امینی، بیروت، موسسه اعلمی، ۱۳۱۴ه.ق، ج۱، ص۲۷
۲. الغدیر، ج۱، ص۲۸۳۰
۳. همان، ج۱، ص۳۱
۴. همان،ج۲، ص۵۰
۵. در مورد تألیفات صورت گرفته در این قرون، رجوع شود به: الغدیر، ج۱، ص۱۹۱۱۹۶
۶. قابل ذکر است که هر جلد از الغدیر در دو جلد ترجمه و منتشر شده است.
۷. الغدیر، ج۱، ص۳۵۸۷
۸. همان، ج۱، ص۸۹ ۱۰۱
۹. همان، ج۱،ص ۱۰۲۱۹۰
۱۰. همان، ج۱، ص۱۹۱ ۱۹۸
۱۱. مناشده: قسم خوردن و حجّت آوردن.
۱۲. الغدیر، ج۱، ص۱۹۹۲۵۷
۱۳. همان، ج۱، ص۱۹۹۲۰۴
۱۴. همان، ج۱، ص۲۶۸۲۷۳
۱۵. همان، ج۱، ص۲۷۵۲۸۳
۱۶. همان، ج۱، ص۲۸۵۲۹۳
۱۷. همان، ج۱، ص۳۱۶۳۱۹
۱۸. همان، ج۱، ص۳۱۹
۱۹. همان، ج۱، ص۳۲۱۳۲۴
۲۰. همان، ج۱، ص۳۳۴ ۳۳۸
۲۱. همان، ج۱، ص۳۳۹۳۴۱
۲۲. همان، ج۱، ص۳۴۶۳۶۶
۲۳. همان، ج۱، ص۳۸۳
۲۴. همان، ج۱، ص۳۸۹
۲۵. همان، ج۱، ص۴۲۳۴۲۷
۲۶. همان، ج۱، ص۴۲۸
۲۷. همان، ج۱، ص۴۴۹ ۴۵۸
۲۸. همان، ج۱، ص۴۶۱
۲۹. همان، ج۲، ص۱۴
۳۰. همان، ج۲، ص۳۲
۳۱. همان، ج۲، ص۴۰
۳۲. همان، ج۲، ص۵۰
منبع : فصلنامه علوم حدیث، شماره ۷ ، غلام حسین زینلی.