معجزه حضرت هود (علیه السلام) چیست؟

معجزه حضرت هود (علیه السلام) چیست؟

۱۴۰۳-۰۷-۱۷

168 بازدید

حضرت هود (ع) یکی از انبیای الهی است که نام مبارکش هفت بار در سوره‌ های اعراف، هود و شعراء آمده است، و یک سوره نیز در قرآن کریم به نام ایشان می ‌باشد. در مقاله مروری بر زندگینامه حضرت هود (علیه السلام) دانستیم که قوم حضرت هود (ع) را قوم عاد نامیده اند. قبیله عاد در سرزمین احقاف بین یمن و عمان، روزگاری متمادی در زندگی سرشار از خوشی و نعمت بسر می بردند.

خداوند رحمان به این ملت نعمت های فراوانی عطا کرده بود که کمتر قومی از آن برخوردار بود، ولی این مردم به مبدا آفرینش و بخشنده این نعمت ها فکر نکردند تا او را بشناسند و به جای سپاس و حق شناسی در درگاه خدای یگانه، تنها به این نتیجه رسیدند که بت هایی را انتخاب و آن ها را معبود خویش قرار دهند.

یکی از مسائل مهمی که در گفتگوهای حضرت هود (ع) با قومش بوجود آمد، مساله معجزه حضرت هود (ع) و درخواست ارائه آن از ایشان بود. به راستی، معجزه حضرت هود (ع) چیست؟ به این پرسش پاسخ داده خواهد شد.

پرسش درباره معجزه حضرت هود (ع)

پس از سال ها دعوت حضرت هود (ع) از قوم عاد، تنها عده کمی از این قبیله به او ایمان آوردند که عمده دلیل آن ها ندیدن معجزه حضرت هود (ع) بود. قوم عاد در پاسخ به این دعوت ها از معجزه حضرت هود (ع) پرسیدند و گفتند: «قَالُوا یَا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَیِّنَهٍ وَ مَا نَحْنُ بِتَارِکِی آلِهَتِنَا عَنْ قَوْلِکَ وَ مَا نَحْنُ لَکَ بِمُؤْمِنِینَ؛[۱] گفتند: «ای هود! تو دلیل روشنی برای ما نیاورده‌ ای! و ما خدایان خود را بخاطر حرف تو، رها نخواهیم کرد! و ما (اصلاً) به تو ایمان نمی ‌آوریم! ».

آن ها پس از پرسش از معجزه حضرت هود (ع) گفتند: اینکه به بت‌ هایمان بد می‌ گویی و آن ها را شایسته عبادت نمی ‌دانی و روش نیاکان ما را تخطئه می ‌کنی، بر اثر آن است که این بت ‌ها در تو اثر سوء گذاشته و دیوانه ‌ات کرده ‌اند. آن ها فکر می ‌کردند که کار حضرت هود (ع) بر خلاف عقل بوده، جنونی است که بر اثر اهانت به بت‌ ها دامنگیر وی شده و آن بت‌ ها عقل را از او ذایل کرده‌ اند.

این سخن جزو خرافات آن روزگار بود و در کنار آن سخنان یاوه چنین گفتند که: «إنْ نَقُولُ إِلَّا اعْتَرَاکَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوءٍ؛[۲] ما (درباره تو) فقط می‌ گوییم: بعضی از خدایان ما، به تو زیان رسانده (و عقلت را ربوده) اند!».

توکل، معجزه حضرت هود (ع)

پاسخ به پرسش درباره ی معجزه حضرت هود (ع) و این سخنان بی اساس این بود که: «إِنِّی أُشْهِدُ اللَّهَ وَ اشْهَدُوا أَنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ؛[۳] من خدا را به شهادت می‌ طلبم، شما نیز گواه باشید که من بیزارم از آنچه شریک (خدا) قرار می‌ دهید».

شما می ‌گویید کاری از این بت ‌ها ساخته‌ است، اما من خدا را شاهد می ‌گیرم و شما هم گواهی بدهید که من از بت ‌ها منزجرم. آنگاه ببینیم چه کاری از این بت ‌ها ساخته‌ است؛ نه از شما که بت پرستید کاری ساخته ‌است و نه از بت ‌ها که معبودهای دروغین شمایند.

اگر آنها مؤثرند و سمتی دارند باید بتوانند کاری انجام دهند و اگر نه از شما که بت پرستدید و از امکانات فراوان برخوردار، کاری ساخته است و نه از بت های بتکده ‌ها، پس بدانید که حق با من است.

خدا را گواه می ‌گیرم و شما هم گواه باشید که من از آنچه شما شرک می ‌ورزید و غیر خدا را همتای ذات حق می ‌پندارید و پرستشی که خاص خداست، به‌ غیر حق روا می ‌دارید، بیزار و منزجرم. پس با همه امکاناتی که دارید با من مکر و نیرنگ و دسیسه کنید و مهلت هم ندهید: «فَکِیدُونِی جَمِیعًا ثُمَّ لَا تُنْظِرُونِ؛[۴] [آری، از هر معبودی] به غیر او [بیزارم] پس همه شما بر ضد من نیرنگ بزنید، سپس مهلتم ندهید».

انسان الهی که فاقد همه امکانات مادی است، در برابر گروه ‌های متمکن با اطمینان می گوید: از شما کاری ساخته نیست و بر آن ها پیروز می‌ گردد. معجزه حضرت هود (ع) همین تحدی و اعتماد به خداست.

این عمل به نوبه خود، معجزه حضرت هود (ع) است؛ زیرا طبق جریان عادی، از بین بردن یک انسان محروم برای مستکبران کار آسانی است و تا اتّکا به قدرت غیبی و لایزال الهی نباشد، پیروز شدن به‌ صورت عادی میسر نیست، زیرا گرچه ممکن است فردی متهور دست به چنین اقدامی بزند و شکست خورده برگردد، ولی پیروزی یک فرد که دعوت و ادعایی دارد برابر آن گروه نیرومند، بدون امداد غیبی امکان عادی ندارد.

معجزه حضرت هود (ع) امری معنوی است

بینه و معجزه تنها این نیست که عصا اژدها شود، بلکه هر چه طبیعت را خرق کند و در برابر آن، قدرت مقاومت نباشد و با تحدی همراه باشد، معجزه است؛ زیرا معلوم می ‌شود که این قدرت به ‌دست قدیری است که عزیز و حکیم است.

پس از آنکه قوم عاد گفتند: «قَالُوا یَا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَیِّنَهٍ» حضرت فرمود: بینه و اعجاز من این است که من معتقدم از شما با همه توان مادی که دارید، کاری ساخته نیست. پس معجزه حضرت هود (ع)، امری مادی نبود؛ معجزه حضرت هود (ع) معنوی و توکل بود.

«إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّی وَ رَبِّکُمْ؛[۵] من بر قدرت خدایی تکیه کرده ‌ام که رب من و شما تنها اوست. او مرا حفظ می ‌کند و از تنهایی نجات می ‌دهد و جمع شما را نیز متفرق می ‌کند». هیچ از این دو کار یعنی رهایی من از آن ضعف و اسقاط شما از این قدرت، مطابق با روال عادی نیست.

گاهی انسان در برابر دشمن قیام کرده، می گوید: «هر چه علیه من انجام دهید، من تحمل کرده، تا مرز شهادت، هدفم را تعقیب می ‌کنم». این نشانه مقاومت و استقامت است، نه اعجاز و بینه، ولی انسانی که در برابر گروه مقتدری قیام می ‌کند و با نداشتن هیچ امکانی می گوید: هر توانی را که دارید، علیه من اعمال کنید، ولی کاری از پیش نمی‌ برید و من پیروزم و سپس ظفرمند گردد، این نشانه اعجاز اوست». معجزه حضرت هود (ع)، تبلور معنویت است.

تفسیر علامه طباطبایی از معجزه حضرت هود (ع)

استاد علامه طباطبایی (قدس سره) در تفسیر آیاتی از سوره مبارکه هود که پیرامون معجزه حضرت هود (ع) است می گوید: «جواب اعتراض قوم عاد که تو معجزه نیاوردی، همین است که حضرت هود می ‌فرماید: «معجزه من همین است».[۶]

وقتی انسان یقین داشته‌ باشد که از دشمن با همه امکانات مادی اش کاری ساخته نیست و براساس یقین خود اقدام کند و مطابق آن یقین هم پیروز شود، چنین استنباط می ‌گردد که او تنها به قدرت غبیی تکیه داشته، به وعده الهی مطمئن است و نشانه اش هم این است که فرمود: «إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّی وَ رَبِّکُمْ ۚ مَا مِنْ دَابَّهٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا ۚ إِنَّ رَبِّی عَلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ؛[۷] نه ‌تنها خدا رب من و شماست، بلکه همه جنبده ها نیز تحت ربوبیت اویند و زمام همه به‌ دست اوست و او بر صراط مستقیم است».

پس زمام هر جنبده ای به‌ دست خداست و اوست که همه حالات یک جنبده را تنظیم می ‌کند و در مسیر مستقیم که همان دین الهی هر موجود واقعی است سوق می ‌دهد و پروردگار همه انسان ‌ها نیز همان خدای یکتاست که پیشانی هر فردی را می ‌گیرد، و بر راهی که وی انتخاب کرد می ‌برد، خواه ناصیه او به‌ سمت صدق و صلاح و سداد و ثواب باشد، خواه به‌ سوی کذب و گناه تباهی، زیرا پیشانی ‌های کاذب را هم خدا می ‌گیرد ولی به آتش می‌ کشاند: «بِالنَّاصِیَهِ نَاصِیَهٍ کَاذِبَهٍ خَاطِئَهٍ؛[۸] پیشانی کسانی که کاذبانه رفتار می ‌کنند دروغین است و همه پیشانی ‌ها به ‌دست خداوند است».

گاه انسان زمامداری حق را با برهان می ‌فهمد و گاه با عرفان می ‌بیند چنانکه گاهی آن ها را با ظواهر دینی درک می‌ کند. معجزه حضرت هود (ع)، با عرفان و قلب انسان دیدنی است.

رد دعوت الهی با درخواست از معجزه حضرت هود (ع)

حضرت هود (ع) در آیه «یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَٰهٍ غَیْرُهُ ۚ أَفَلَا تَتَّقُونَ؛[۹] از مردمش دو چیز خواسته‌ بود؛ یکی اینکه خدایان دروغین را ترک نموده و به عبادت خدای تعالی برگردند و یکتاپرست شوند، و دوم اینکه به او ایمان بیاورند و اطاعتش کنند و خیرخواهی‌ هایش را بپذیرند. مردم در پاسخ آن جناب هر دو پیشنهادش را رد کردند، هم به ‌طور اجمال و هم به‌ طور تفصیلش را.

اما بیانگر رد اجمالی آنان جمله کوتاه «ما جِئْتَنا بِبَینَهٍ» است که گفته ‌اند: تو دلیل و معجزه ‌ای بر دعوت خود نداری تا ما ناگزیر باشیم دعوت تو را بپذیریم و هیچ موجبی نیست که گوش دادن به سخنی را که چنین وصفی دارد بر ما واجب کند؛ یعنی معجزه حضرت هود (ع) را انکار کردند.

و اما بیانگر رد تفصیلی آنان جمله (وَ مَا نَحْنُ بِتَارِکِی آلِهَتِنَا عَنْ قَوْلِکَ) است که گفته ‌اند: ما دعوت تو را مبنی بر اینکه شرکا و خدایان خود را به صرف دعوت تو رها کنیم نخواهیم پذیرفت، و دعوت دوم آن جناب را مبنی بر اینکه به وی ایمان آورند و اطاعتش کنند اینطور رد کردند که: (وَ مَا نَحْنُ لَکَ بِمُؤْمِنِینَ) و با این جمله آن جناب را از قبول هر دو خواسته ‌اش نومید کردند.

آن گاه برای اینکه آن جناب به ‌طور کلی از اجابت آنان مأیوس شود نظریه خود را برایش شرح داده و گفتند: (إِنْ نَقُولُ إِلَّا اعْتَرَاکَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوءٍ) که کلمه اعتراء به‌ معنای برخورد و اصابه است یعنی گفتند: فکر ما درباره تو جز به این نرسیده که بعضی از خدایان ما تو را آسیب رسانده ‌اند و به‌ خاطر اینکه تو به آن ها توهین و بدگویی کرده ‌ای بلایی از قبیل نقصان عقل یا دیوانگی بر سرت آورده ‌اند و در نتیجه عقلت را از دست داده ‌ای، پس دیگر اعتنایی به سخنان دعوت ‌گونه تو نیست.

(إِنِّی أُشْهِدُ اللَّهَ وَ اشْهَدُوا أَنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ مِنْ دُونِهِ ۖ فَکِیدُونِی جَمِیعًا ثُمَّ لَا تُنْظِرُونِ) این آیه پاسخ حضرت هود (ع) را حکایت می‌ کند که آن جناب در پاسخ، از شرکاء آنان بیزاری جسته پس تحدی می ‌کند که اگر راست می ‌گویید که شما صاحب ‌نظر و من بی عقلم پس همه فکرهایتان را جمع کنید و مرا از بین ببرید و مهلتم ندهید».

این جملات و تحدی طلبی، به نوعی معجزه حضرت هود (ع) است که در رد دعوت خود، آن ها را با معجزه توکل به خدای متعال و یقین به پیروزی خود روبرو می کند.

علامه طباطبایی در ادامه تفسیر گفتگوهای حضرت هود (ع) و قوم عاد و تبیین معجزه حضرت هود (ع) می نویسند: «پس اینکه در آغاز پاسخ فرمود: (أَنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ مِنْ دُونِهِ) انشاء بیزاری است، نه اینکه خواسته باشد از بیزاری خود خبر دهد چون در مقام بیزاری مناسب آن است که بیزاری را انشاء کند.

و این منافات ندارد که آن جناب از سابق، یعنی از اول امر نیز از این موضوع بیزار باشد چون به رخ کشیدن بیزاری منافات ندارد که آن جناب در تمامی عمر گذشته ‌اش نیز بیزار بوده باشد و اینکه فرمود: (فَکِیدُونِی جَمِیعًا ثُمَّ لَا تُنْظِرُونِ) دو امر و نهی هستند که در هر دوی آنها تعجیز و معجزه آوردن است یعنی می ‌خواهد بفرماید: «آیا توانایی آن را دارید که با من کید کنید و در از بین بردنم شتاب نمایید»؟.

و اگر حضرت هود (ع) اینطور پاسخ داد برای این بود که مردم، نخست به بت ‌های خود امید ببندند که با این تحدی که آن جناب کرده زودتر بلایی بر سر او آورند و بعداً که ببینند بت‌ ها هیچ‌ کاری در حق آن جناب نکردند، به خود بیایند و بفهمند که بت‌ ها کمترین اثری ندارند و اگر آن‌ طور که آن ها معتقد بودند الهه نامبرده قدرت و علمی می ‌داشتند، حتماً با هود که آن‌طور صریح و پوست کنده از آنها بیزاری جست انتقام می ‌گرفتند.

آن هم در چنین زمینه و زمانی که مریدان آن ها به آن جناب گفتند بعضی از خدایان ما به تو آسیب رسانده و این خود حجتی است روشن بر اینکه آن سنگ و چوب‌ها معبود نیستند و نیز دلیلی است قاطع بر اینکه بت ‌ها به آن جناب آسیب نرسانده ‌اند و مردم بیهوده چنین خیالی کرده‌ اند.

از سوی دیگر درباره خود که مردمی قهرمان، و جنگ ‌آورانی نامدار بودند بیندیشند که ما با اینکه اینقدر نیرومند هستیم چرا نتوانستیم به آن جناب صدمه ‌ای وارد آوریم و اگر او پیغمبری از ناحیه خدای تعالی نبوده و در ادعایش صادق نبود و خدای تعالی او را از ناحیه خودش مصونیت نداده بود، ما باید می ‌توانستیم به آسان ‌ترین وجه و با سخت ‌ترین شکنجه او را از بین برده و شرش را از خود دفع کنیم.

و نیز روشن گردید که آن احتمالی که بعضی‌ از مفسرین داده و گفته‌ اند این سخن معجزه حضرت هود (ع) بوده، احتمال درستی است چون از ظاهر جواب بر می ‌آید که آن جناب خواسته است دلیل مشرکین را رد کند، آن ها گفتند: (ما جِئْتَنا بِبَینَهٍ) تو هیچ دلیلی و معجزه‌ ای بر دوستی دعوت خود نداری و این بعید است که حضرت هود پیغمبر (ع) در مقام دعوت و اثبات حجیت دعوتش، متعرض پاسخ به ‌دلیل آنان نشود.

البته با اینکه همین تحدی و تعجیز، خودش فی نفسه می ‌توانسته آیت و نشانه‌ ای معجزه ‌آسا باشد، هم چنان که بیزاری از خدایان دروغین می‌ توانسته کشف کند از اینکه آن ها خدا نیستند و از اینکه آن ها هیچ آسیبی به آن جناب نرسانده ‌اند.

پس حق مطلب این است که جمله (إِنِّی أُشْهِدُ اللَّهَ وَ اشْهَدُوا…) هم مشتمل است بر یک حجت عقلی و دلیل قاطعی بر بطلان الوهیت شرکاء و هم آیتی است معجزه ‌آسا برای صحت رسالت حضرت هود (ع).

و همچنین در پاسخش به قوم خود، جمیعاً اشاره است به اینکه منظور آن جناب تعجیز آن ها به ‌تنهایی نبوده بلکه تعجیز آن ها و بت ‌ها هر دو بوده تا دلالتش بر حقانیت خود و بطلان عقاید آنان قاطع ‌تر باشد».

بررسی دو احتمال در پاسخ و معجزه حضرت هود (ع)

علامه طباطبایی در بررسی دو احتمال پیرامون نحوه بیان معجزه حضرت هود (ع) می نویسند: «(إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّی وَ رَبِّکُمْ…) از آنجا که در امر کیدونی و نهی لا تنظرون دو احتمال می ‌رفته و کفار درباره آن، دو احتمال می ‌داده‌اند: یکی اینکه آیتی باشد و معجزه بر درستی رسالت آن جناب و اینکه کفار هیچ ‌کاری به او نمی‌ توانند بکنند،.

و دیگر اینکه آن جناب از ایشان ترسی ندارد هر چند که آن ها قادر باشند به اینکه او را طبق دستور خودش از بین ببرند و مهلتش ندهند ولی این قدرتشان او را نمی‌ ترساند و نمی‌ تواند او را تسلیم کند و خلاصه خواسته باشد همان پیشنهادی را بکند که ساحران زمان فرعون کرده و به فرعون گفتند: «فَاقْضِ مَا أَنْتَ قَاضٍ ۖ إِنَّمَا تَقْضِی هَٰذِهِ الْحَیَاهَ الدُّنْیَا؛[۱۰] هر حکمی می‌ خواهی بکن؛ تو تنها در این زندگی دنیا می ‌توانی حکم کنی!».

لذا حضرت هود (ع) برای اینکه احتمال دوم را نفی کند دنبال جمله فکیدونی و لا تنظرون اضافه‌ کرد که: (إِنِّی تَوَکلْتُ عَلَی اللَّهِ رَبِّی وَ رَبِّکمْ) من در کار خودم بر خدا توکل کرده ‌ام که مدبر امر من و شما است و برای اینکه بفهماند شما هیچ‌ کاری نمی‌ توانید به من بکنید- نه اینکه می ‌توانید ولی من نمی ‌ترسم- اضافه‌کرد: «ما مِنْ دَابَّهٍ إِلَّا هُوَ اخذ بِناصِیتِها إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ؛[۱۱] هیچ جنبنده ‌ای نیست مگر اینکه او بر آن تسلط دارد؛ (اما سلطه‌ ای با عدالت! چرا که) پروردگار من بر راه راست است».!

و فهمانید که من در توکل کردنم به خدا، پیروزم، چون خدای تعالی محیط بر کار من و شما است و او شما را هلاک می ‌کند نه مرا؛ زیرا او بر صراط مستقیم است یعنی در برخورد حق با باطل همواره سنتش یک سنت بوده و آن عبارت بوده از یاری کردن حق و غلبه دادن آن بر باطل.

پس بیزاری آن جناب از بت‌ های مشرکین و تعجیزشان با جمله «فکیدونی و لا تنظرون» در حالی که آنان مردمی نیرومند بودند و اینکه با این تعجیز، مع ذلک در کمال عافیت و سلامت در بین آنان رفت و آمد می ‌کرده نه از ناحیه آنان آسیبی دیده و نه از ناحیه خدایان آنان، معجزه حضرت هود (ع) و حجتی بوده آسمانی بر اینکه آن جناب رسول و فرستاده ‌ای از ناحیه خدای تعالی به‌ سوی آنان بوده است.

نتیجه گیری

باید دانست که معجزه فقط امور مادی را شامل نمی شود و در امور معنوی نیز می توان شاهد معجزه بود؛ از این رو حضرت هود (ع) که از طرف خدای متعال مامور به هدایت قوم عاد شده بود، پس از آنکه قومش از او درخواست کردند تا برای اثبات نبوت خود معجزه ای ارائه کند، با عاجز نشان دادن بت ها و همچنین نیرومندان قوم عاد، آن ها را به ایستادن در برابر قدرت خدای خود طلبید و به آن ها گفت که هیچکدام از آن بت ها و افراد قوم عاد نمی توانند به ایشان آسیبی بزنند. پس معجزه حضرت هود (ع)، همین توکل و تحدی است.

علامه طباطبایی در کتاب تفسیر المیزان نیز این تحدی و ناکامی دشمنان در آسیب رساندن به ایشان را معجزه حضرت هود (ع) می دانند.

پی نوشت ها

[۱] هود/۵۳.

[۲] هود/۵۴.

[۳] هود/۵۴-۵۵.

[۴] هود/۵۵.

[۵] هود/۵۶.

[۶] طباطبایی، المیزان، ج۱۰، ص۲۸۹.

[۷] هود/۵۶.

[۸] علق/۱۵-۱۶.

[۹] اعراف/۶۵.

[۱۰] طه/۷۲.

[۱۱] هود/۵۶.

منابع پایانی

  1. قرآن کریم.
  2. طباطبایی، محمد حسین، ترجمه المیزان فی تفسیر القرآن، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۳۷۴ش.

منبع | با اقتباس از:

  1. طباطبایی، محمد حسین، ترجمه المیزان فی تفسیر القرآن، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۵۷۵-۵۸۰.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *