شیخ فضل الله کجوری مازندرانی معروف به شیخ فضل الله نوری از اولین مخالفان مشروطه مطلق و از پایه گذاران مشروطه مشروعه به شمار می رود. وی ابتدا با مشروطه خواهان همراه و هم نظر بود، اما کارشکنی و تندروی برخی روشنفکران مشروطه خواه در حذف اسلام از عرصه قانون گذاری کشور، موجب شد تا شیخ فضل الله نوری از مشروطه مشروعه سخن بگوید و با مشروطه منهای دیانت مخالفت کند.
در این نوشتار نگاهی خواهیم داشت به نظر شیخ فضل الله نوری در باب مشروطیت که از آن به مشروطه مشروعه یاد می شود. بر خلاف آنچه برخی روشنفکران ادعا می کنند، او نه با موافق استبداد بود نه خواهان حذف آزادی و دموکراسی بلکه معتقد به مشروطه مشروعه بود؛ یعنی در کشوری مسلمان، قوانین اولا باید با نظارت فقیهان و عالمان دینی به تصویب برسند و ثانیا باید مطابق اقتضاءات و نیازهای مردم ایران و نه خواسته های کشورهای بیگانه نوشته شوند.
شکل گیری نهضت مشروطه و نقش شیخ فضل الله نوری در آن
مشروطیت، از حوادث بزرگ دوران معاصر است که، به لحاظ تاثیر عمیق و ماندگارش بر سیاست و فرهنگ این سرزمین، نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران به شمار می رود. بدون شک بررسی مشروطیت و کاوش درباره ریشه ها و پیامد های آن، برای آشنایی نسل حاضر با پیشینه فرهنگ و سیاست کشور، و عبرت گیری از آن در جهت بهبود وضعیت کنونی، امری حیاتی به شمار می رود.
یکی از اصلی ترین اشخاص در شکل گیری نهضت مشروطه، شیخ فضل الله نوری است. وی برخلاف برخی از رهبران که در برابر فشار و تهدید گروه های تندور و جریانات سکولار جا می زدند، با تمام توان می ایستاد و می کوشید مانع انحراف نهضت از راه صحیح و اسلامی آن گردد. کسروی می نویسد:
«پس از پیشرفت مشروطه و باز شدن مجلس، رهبران مذهبی جنبش مشروطه هر یک بهره ای جسته به کنار رفتند. ولی دو سید [طباطبایی و بهبهانی] و حاجی شیخ فضل الله همچنان بازماندند، و چون مشروطه را پدید آورده خود می شماردند، از نگهبانی باز نمی ایستادند…»[۱]
برای آشنایی با نقش اصلاحی که شیخ فضل الله در طول جنبش مشروطه ایفا کرد، بایستی روند پر فراز و نشیب این جنبش را از آغاز تا زمان شهادت شیخ، مورد دقت و ملاحظه قرار داد.
تاسیس عدالتخانه راهی برای رسیدن به مشروطه مشروعه
جریانی که به نام مشروطه در تاریخ کشورمان معروف شده، خود مسبوق به نهضت اصیل، اسلامی و مستقل عدالتخانه بود که رهبری آن به عهده علمای دین (به خصوص شیخ فضل الله) قرار داشت و مقصد عمده اش نیز تأسیس عدالتخانه بود، یعنی تأسیس مجمعی از نمایندگان طبیعی اصناف و طبقات مردم که به مشورت بنشینند و برای امورات کشور ، قانون بنویسند، تا به خودکامگی های دولت و دربار پایان داده شود.
جریان از این قرار بود که بعد از نصب عین الدوله به صدارت و در پی بی عدالتی ها و فساد درباریان و قرارداد های ذلت بار شاه با روس و انگلیس، موجی از مخالفت و عدم اعتماد در مردم به وجود آمد.
این موج زمانی به اوج رسید که علاء الدوله حاکم تهران تعدادی از بازرگانان قند را به فلک بست. به دنبال این خشونت توسط دربار، جمعی از علما در بیستم شوال ۱۳۲۲ ق در حرم حضرت عبدالعظیم تحصن کردند و خواستار عزل علاء الدوله شدند.
علما در این تحصن خواسته های خود را به شاه گزارش داده و خواستار تشکیل عدالتخانه شدند. هر چند دربار نیز قول تاسیس عدالتخانه را داد، اما عین الدوله وزیر اعظم مظفرالدین شاه هیچگونه تمایلی به تاسیس عدالتخانه نداشت و در جلسه ای که در چهارم ربیع الاول ۱۳۲۴. ق با حضور وزیران تشکیل شد با تاسیس عدالتخانه به مخالفت پرداخت.
در نتیجه آزادیخواهان عین الدوله را خائن خوانده، دست به قیام و تحصن دیگری زدند و خواستار عزل او شدند. سید طباطبایی و سید بهبهانی نیز برای به نتیجه رسیدن تحصن دست به دامان شیخ فضل الله نوری گردیدند.
شیخ در پاسخ گفت: «در صورتی که خواهان اجرای قوانین شرع باشند، آنان را یاری خواهد کرد» و بدین طریق در اجتماع متحصنین در مسجد جامع شرکت نمود که این حرکت موجب تقویت جنبش عدالت خواهان شد.
همانطور که در سخن شیخ فضل الله روشن است، او از ابتدا خواهان تحدید قدرت شاهان بر اساس قوانین شرع و معتقد به مشروطه مشروعه بود و عدالتخانه را راهی برای رسیدن به این مقصود می دانست.
پس از بی توجهی عین الدوله به تحصن مسجد جامع علما در ۲۳ جمادی الاول سال ۱۳۲۴ ق برای شدت بخشیدن به جنبش راهی قم شدند و به تحصن خود ادامه دادند.
در این بین دولت کوشش می کند تا شیخ را از متحصنان جدا کند، اما در این امر موفق نشده و شیخ نیز سه روز پس از حرکت سید طباطبایی و سید بهبهانی، عازم قم می شود.
متاسفانه همزمان با هجرت علما به قم، با کارگردانی سفارت انگلیس و روشنفکران بی دین در داخل کشور، طرح کشاندن مردم ساده و غافل به سفارت ریخته شد و استعمار بریتانیا به حیله های معمول خود شدت بخشید و برای نسخ و نابودی آن قیام اسلامی ـ مردمی، از طریق سیاست خطرناک مَسخ و انحراف وارد شد.
انحراف قیام عدالتخانه و تاسیس اولین مجلس شورای ملی
با وجود دستور شاه مبنی بر تاسیس عدالتخانه، اما متحصنان خواستار تاسیس مجلسی متشکل از وکلای مردم بودند که در نهایت مظفرالدین شاه این خواسته را پذیرفت و فرمان تشکیل اولین مجلس ملی را صادر نمود.
باید دانست که خواسته متحصنین در سفارت با خواست علما به ویژه شیخ فضل الله نوری متفاوت و در مقابل خواسته های آنان قرار داشت. علما خواستار تاسیس عدالتخانه برای جلوگیری از ظلم و بیداد بودند، ولی گردانندگان اصلی تحصن در سفارت خواستار تبدیل استبداد به مشروطه شدند.
هدف بیگانگان از جمله سفارت انگلیس، پیدا کردن راهی برای اعمال نفوذ بیشتر در تصمیمات اجرایی کشور بود. آن ها می خواستند با محدود کردن قدرت شاه و فرستادن روشنفکران وابسته به انگلیس به داخل مجلس، اهداف و مقاصد خود را دنبال کنند.
بنابراین روشنفکران به کمک عوامل سفارت انگلیسی شعار وارداتی مشروطه را جایگزین شعار همه کس فهم و ریشه دار عدالتخانه کرد. پس از آن مظفراالدین با پیشنهاد مجلس شورای اسلامی برای تدوین قانون اساسی و محدود ساختن اختیارات شاه موافقت کرد، روشنفکران با نفوذ کاردار سفارت انگلیسی قید «اسلامی» را از عنوان مجلس حذف کرده و مجلس شورای ملی را جایگزین آن کردند. این آغاز انحراف دستاوردهای نهضت مشروطه بود.
مشروطه وارداتی، در نظر طراحان آن رونوشتی از لیبرال دموکراسی غربی بود که بر مفهوم فراماسونری، لیبرالیستی شعار آزادی ـ برابری ـ برادری (و نه مفاهیم محصل اسلامی آن ها) تکیه داشت و از حیث قانون گذاری، تعیین و تنظیم روش زیست انسان ها، هواهای نفسانی آن ها را جایگزین تشریع الهی می ساخت. پیداست که چنین مشروطه ای ـ به قول شیخ فضل الله ـ آبش با «شرع» و «مشروعه» در یک جوی نمی رفت.
اما باید توجه داشت که مشروطه بازان صدر مشروطه، به صراحت و یکبارگی، پرده از مقاصد حقیقی خویش برنمی گرفتند و باطن شیطانی رژیم مطلوب خود را رو نمی کردند؛ به قول کسروی: « تا دیری سخن از شریعت و رواج آن می رفت و انبوهی از مردم می پنداشتند که آنچه خواسته می شود، همین است.»[۲]
ولی با گذشته زمان، که بازار هتاکی به ساحت احکامی الهی و جسارت به علما در روزنامه ها و جلسات مشروطه چیان افراطی بالا گرفت و متهمان به بابیگری و متظاهران به فرنگی مآبی صحنه گردان حوادث شدند ـ مشروطه غرب زده و دست پرورده سفارت انگلیس پوست انداخت و باطن حقیقی خود را تا حدود زیادی آشکار ساخت.
اعتراض شیخ فضل الله نوری به مجلس و دفاع از مشروطه مشروعه
پس از تشکیل مجلس شورای ملی و حذف قید اسلامی از عنوان مجلس، شیخ نوری نیز که از مدت ها پیش، نگران انحراف نهضت و تباهی ثمرات قیام ملت بود، نوای انتقاد خویش علیه مفاسد مشروطه را، به فریاد رسای اعتراض بدل ساخت و رسما در برابر مشروطه چیان افراطی موضع گرفت.
شیخ فضل الله نهایتا با همفکران خویش در حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) تحصن گزید و به نشر لوایح روشنگرانه و طرح شعار مشروطه مشروعه پرداخت و اعلام کرد که قانون اساسی باید دقیقا و کاملا با موازین شرع « تطبیق» شود، و این تطبیق نیز، کار «کارشناسانه» می طلبد که آن هم جز از «فقهای پارسا» برنمی آید.
انحلال مجلس توسط محمد علی شاه قاجار
پس از مظفرالدین شاه، پسرش محمد علی شاه قاجار به مسند قدرت نشست. او مخالف مشروطه بود و با حمله به مجلس، برخی از نمایندگان را کشت، برخی را تبعید و برخی را نیز زندانی کرد و مجلس ملی را منحل کرد. این دوران با نام «استبداد صغیر» شناخته می شود.
در این مرحله، شیخ با استفاده از فرصت پیش آمده، به تحریم مشروطه مطلقه، و تلاش برای احیای عدالتخانه و مشروطه مشروعه برخاست. اقدام مربور، ناشی از آشنایی کامل شیخ با ماهیت صحنه گردانان غرب زده مشروطه و حیله های استعمار در آن برهه حساس بود.
نکته قابل توجه، این است که شیخ، حتی در استبداد صغیر نیز مخالف وجود مجلس شورا و مشروطه ( به معنی تحدید استبداد و مهار آن توسط شورایی از عقلا ملت) نبود، بلکه، به قول خود: «مشروطه مشروعه و مجلس محدود می خواست. لذا چند روز پس از انحلال مجلس اول، به شاه تأکید کرد: «مشروطه باید باشد، ولی مشروطه مشروعه و مجلس محدود، نه هرج و مرج.»[۳]
فتح تهران توسط مشروطه خواهان و اعدام شیخ فضل الله نوری
پس حذف مجلس، مشروطه خواهان با کمک سفارت انگلیس از شمال و جنوب به تهران حمله کردند و محمد علی شاه را از سلطنت برکنار و پسرش احمد شاه را به جای او بر تخت نشانده و مجلس شورای ملی را دوباره احیا کردند.
متاسفانه این افراد که مخالف مشروطه مشروعه بودند، به بهانه حمایت شیخ فضل الله از استبداد، او را دستگیری کرده و در سیزده رجب ۱۳۳۷ هجری قمری به شهادت رساندند.
سخنان و نظرات شیخ فضل الله نوری درباره مشروطه مشروعه
شیخ فضل الله نوری، هم به استبداد شاهانه اعتراض داشت و هم با حکومت غیر دینی و ساخته دست اجانب مخالف بود. وی معتقد به نظریه مشروطه مشروعه بود. مشروطه مشروعه بر دو پایه اساسی قرار داشت: یک: اداره کشور بر اساس قوانین مجلس و محدود کردن اختیارات شاه؛ دو: مطابقت قوانین مصوب مجلس با احکام و دستورات شرعی.
شیخ فضل الله نوری در یکی از نوشتجات خود درباره مشروطه مشروعه می گوید:
«ای برادر! نظامنامه، نظامنامه، نظامنامه؛ لکن اسلامی، اسلامی، اسلامی. یعنی همان قانون شریعت که هزار و سیصد و اندی است در میان ما هست و جمله ای از آن ـ که به آن، اصلاح مفاسد ما می شود ـ در مرتبه اجرا نبود، حالا بیاید به عنوان قانون، و اجرا شود.»[۴]
شیخ فضل الله معتقد بود با تنظیم قوانین کشور مبتنی بر احکام شریعت، می توان کشور را از دست استبداد داخلی و استعمار خارجی نجات بخشید، به همین خاطر با مشروطه برخواسته از سفارت انگلیس و روس مخالف بود و با مشروطه مشروعه که مطابق با قوانین اسلام و مصلحت مردم ایران بود، هیچ گونه مخالفتی نداشت.
مخالفت شیخ با وابستگی به بیگانگان و حمایت از مشروطه مشروعه
شیخ فضل الله از ابتدا خواهان مشروطه مشروعه بود و همواره به مخالفان این نظر اعتراض می کرد و آنان را وابسته به بیگانگان و مخالف اسلام می دانست. او در این باره می گوید:
«ای عزیز! اگر مقصود تقویت اسلام بود، انگلیس حامی آن نمی شد و اگر مقصودشان عمل به قرآن بود، عوام را گول نداده پناه به کفر [سفارت انگلیس] نمی بردند و آن ها را یار و معین و محل اسرار خود قرار نمی دادند … اگر بنای آن بر حفظِ دولت اسلام بود، چرا یک عضوی از روس پول می گرفت و دیگری از انگلیس.» [۵]
شیخ، در کنار تلاش جهت رهایی کشور از استعمار سیاسی و اقتصادی، نسبت به سیطره فرهنگ و نظام «فکری و حقوقی» غرب بر کشورمان نیز حساسیت منفی داشت و ستیزش با مشروطه چیان مخالف مشروطه مشروعه، عمدتا بر سر همین امر بود. شیخ در این باره می گوید:
«دین اسلام، اکمل ادیان و اتم شرایع است، و این دین دنیا را به عدل و شورا گرفت. آیا چه افتاده است که امروز باید دستور عدل ما از پاریس برسد و نسخه شورای ما از انگلیس بیاید؟»[۶]
به گفته دکتر رضوانی، شیخ «بر خلاف آنچه که عده ای گمان می برند، مخالف با مشروطه نبود … می فرمود: مشروطه ای که در فرنگستان، ساری و جاری است، با مشخصات خاصی که دارد، شایسته اجرا در ایران نیست. ایرانیان باید مشروطه ای منطبق بر سنن ملی و مذهبی خود برقرار کنند و … شعارش این بود: و علیکم بالمشروطیه السلامی (مشروطه مشروعه).»[۷]
مخالفت شیخ فضل الله با استبداد شاهی و حمایت از مشروطه مشروعه
شیخ فضل الله نوری به هیچ عنوان طرفدار استبداد شاهان قاجار نبود، بلکه معتقد بود قدرت شاه باید بر اساس موازین اسلامی و قوانین شرعی محدود و مشخص شده و مشروطه مشروعه محقق شود.
محمد حرزالدین مورخ برجسته، شیخ فضل الله را از چهره های برجسته ای می شمرد که «با حاکمان و دولتمردان مقتدر ستمگر ستیزه داشت.»[۸]
عدالتخانه، مهاری بود که شیخ، متناسب با امکانات و مقتضیات زمانه، برای عملی ساختن مشروطه مشروعه و تعدیل خودکامگی ها و رفع استبداد تهیه کرده بود.
او خود در لوایح ایام تحصن در حضرت عبدالعظیم (ع) تصریح دارد که انگیزه اش از برافراشتن درفش عدالتخواهی در صدر مشروطه، تغییر رژیم خودکامگی و محدود ساختن اختیارات شاه و دولت توسط نمایندگان مردم بوده است.[۹] شهید نوری، کار خلاف شرع و قانون را، از هرکسی می دید برمی آشفت و انتقاد می کرد، چه شاه باشد و چه مدعیان دروغین عدل و آزادی.
دعوای شیخ با دیگران، هرگز بر سر «تحدید» اختیارات شاه و «تعدیل» مظالم دولت نبود و شیخ در لزوم این گونه امور هیچ نوع تردیدی نداشت. فراموش نکنیم که وی ۱۵ سال پیش از طلوع مشروطه، لحظه ای در پیوستن به نهضت تحریم تنباکو (که مستقیما اراده ملوکانه شاه را هدف گرفته بود) درنگ نکرد.
به تصریح دکتر حمید عنایت، شیخ «هرگز درباره محسنات اساسی محدودیت های قانونی در مورد اختیارات سلطنت، شک» نداشت و «آن شیخ صریح اللهجه کِرارا با مخالفین خویش بر سر این موضوع که برای سلطنت، تمهید قوانین خاصی لازم است، موافقت کرد.»[۱۰]
دکتر رضوانی نیز او را در کشاکش مشروطه و استبداد، به حق، نیروی سومی قلمداد می کند «که نه از استبداد حمایت» می کرد و «نه موافق با دموکراسی خاص اروپایی» بود.[۱۱] بلکه از مشروطه مشروعه حمایت می کرد.
از دیدگاه شیخ، شاه یا هرکس دیگر که بر جامعه اسلامی حکومت می کند، لزوما باید خط اسلام و مصالح مسلمین حرکت کند، و خط و جهت کلی را از کارشناسان خبره و امین اسلام یعنی فقها بگیرد. در یکی از لوایح ایام تحصن در حضرت عبدالعظیم (ع) تصریح دارد که: «در منطق شیعه، دولت و سلطنتی که زمام آن به دست خدا و رسول و امام و نایبان امام (فقهای عدول) نباشد، اوامرش واجب الاطاعه نیست.»[۱۲]
تاکید بر عدالت در نظریه مشروطه مشروعه
عدالت غایت آرزو شیخ فضل الله و یکی از ارکان اصلی نظریه مشروطه مشروعه بود. دستیابی به عدالت، آرمان مقدسی بود که شوق وصول به آن، شیخ را همچون آحاد ملت ایران، در صدر مشروطه به قیام بر ضد استبداد واداشت؛ شیخ خود را از جمله کسانی می داند که در راه عدالت زحمات و رنج های فراوان کشیده است:
«کلمه طیبه العدل را هرکس اِصغا نمود، بی اختیار در تحصیل آن کوشید و به اندازه وسعت، به بذلِ مال و جان خودداری نکرد؛ مِن جمله خودِ داعی هم، اقدام در این امر نموده و متحمل زحمات سفراً و حضراً شدم.»[۱۳]
بر اساس نظریه مشروطه مشروعه، عدالت زمانی به درستی تحقق پیدا می کند که احکام اسلامی به طور کامل اجرا شود. از نظر شیخ راه تحصیل عدالت صحیح، تقویت علمای دین و رجال سیاسی متعهد به اسلام است.[۱۴]
جمع بندی
نظریه مشروطه مشروعه، دیدگاهی است که شیخ فضل الله نوری در برابر مشروطه مطلق مطرح نمود. وی معتقد بود تنظیم و تدوین قوانین باید براساس احکام و دستورات شرعی و با نظارت فقهای بزرگ صورت بگیرد. او مشروطه خواهی را حاصل نفوذ بیگانگان و راهی برای تسلط بیشتر آنان بر امور کشور می دانست. از همین رو شیخ فضل الله نوری به مخالف با مشروطه خواهان غرب زده پرداخت و از مشروطه مشروعه دفاع نمود و سرانجام نیز در این راه به شهادت رسید.
پی نوشت ها
[۱] کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ص ۲۸۵.
[۲] کسروی، تاریخ مشروطه ایران، صص ۱۶۵ و ۲۴۸.
[۳] کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ج ۴، ص ۱۶۹.
[۴] ترکمان، رسائل، اعلامیه ها، مکتوبات و روزنامه شیخ فضل الله نوری، ص ۳۵۶.
[۵] ترکمان، رسائل، اعلامیه ها، مکتوبات و روزنامه شیخ فضل الله نوری، ص ۶۳.
[۶] کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ص ۴۱۰.
[۷] رضوانی، بیت و دو رساله تبلیغاتی از دوره انقلاب مشروطیت، ص ۲۳۳.
[۸] حرز الدین، معارف الرجال، ج۲، ص ۱۵۸.
[۹] ترکمان، رسائل، اعلامیه ها، مکتوبات و روزنامه شیخ فضل الله نوری، ص ۲۶۱.
[۱۰] عنایت، تفکر نوین سیاسی اسلام، ص ۲۲۵.
[۱۱] رضوانی، بیست و دو رساله تبلیغاتی از دوره انقلاب مشروطیت، ص ۲۳۳.
[۱۲] ترکمان، رسائل، اعلامیه ها، مکتوبات و روزنامه شیخ فضل الله نوری، ص ۳۳۹.
[۱۳] . ترکمان، رسائل، اعلامیه ها، مکتوبات و روزنامه شیخ فضل الله نوری، ص ۱۰۳.
[۱۴] ترکمان، رسائل، اعلامیه ها، مکتوبات و روزنامه شیخ فضل الله نوری، ص ۱۱۰.
منابع
- ترکمان، محمد، رسائل، اعلامیه ها، مکتوبات و روزنامه شیخ فضل الله نوری، تهران، رسا، ۱۳۶۲ش.
- رضوانی، محمد اسماعیل، بیت و دو رساله تبلیغاتی از دوره انقلاب مشروطیت، مجله راهنمای کتاب، ش ۵ و ۶، ۱۳۴۹ش، صص ۲۰۰ـ۲۵۰.
- حرز الدین، محمد، معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۵ق.
- کرمانی، ناظم الاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان، تهران، امیرکبیر،۱۳۸۰ش.
- کسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران، تهران، امیر کبیر،۱۳۸۴ش.
اقتباس از:
- ابوالحسنی (منذر)، علی، شیخ فضل الله نوری، مصلح دین ورز و دادخواه، فصلنامه مطالعات تاریخی، شماره ۲۴، ۱۳۸۸ش، ص ۶۳ ـ۱۱.
- علویان، مرتضی، مروری بر زندگی، فعالیت ها و اندیشه های آیت الله شیخ فضل الله نوری نوری، رواق اندیشه، شماره ۷، ۱۳۸۱، ص ۷۹ـ۹۴.
- فتاحی اردکانی، احسان، مروری بر زندگی و شهادت شیخ فضل الله نوری نوری، زمانه، شماره ۲۳، ۱۳۸۳، ص ۴۱ـ۴۷.