اشاره:

علم رجال ، رجال در اصطلاح علم الحدیث به راویان احادیث و کسانى که در سلسله سند روایات قرار دارند اطلاق می شود و دانشى که عهده دار بیان حالات، اوصاف، جرح و تعدیل آنان است را معرفه الرجال و یا علم الرجال مینامند. پیدایش علم رجال در تشیع: عوامل و اسبابى که موجب پیدایش علم رجال در اسلام و بویژه در تشیع گردیده است.

به طور عمده عبارتند از:

الف) منع تدوین حدیث که بلافاله پس از رحلت پیامبر اسلام (ص ) آغاز گردید و تا پایان خلافت خلیفه سوم به شدت ادامه یافت و موجب خسارات فراوانى گردید و از این رهگذر روایات بسیارى که صحیح و معتبر بودند از میان رفت و به جاى آنها احادیث جعلى و دروغین انتشار یافت و جامعه اسلامى را گرفتار تشتت آراء نمود و مذاهب گوناگونى ظهور کردند.

جعل احادیث و نشر اکاذیب چنان گسترده و ماهرانه انجام گرفت که بازشناسى احادیث صحیح از سقیم و شناخت راویان راستین از دروغین بسیار مشکل و گاه محال بود.

ب) امتثال احکام شرعى عمدتا منحصر به بیان امامان و معصومین (ع) است که مفسران قرآن و بیان کنندگان احکام شریعتند.

بازشناسى بیانات معصومین (ع) در میان آن همه روایات جعلى و دروغین احتیاج به تفحص و تحقیق و دانشى ویژه دارد که براى انسان علم و اطمینان پدید آورد.

این خود معصومین (ع) هستند که در شناخت رجال حدیث تاکید بسیار کرده اند.

از جمله امام صادق (ع) فرموده است که : اعرفوا منازل الرجال منا على قدر روایاتهم عنا (رجال ، کشى ، ۹).

و در روایت مشهور حوادث الواقعه ، رجوع به رواه احادیث واجب شده است زیرا آنان حجت معصوم بر شیعیان هستند (اکمال الدین ، ۱۸۹، الغیبه ، طوسى ، ۱۶۳).

بنا بر این تحقیق و تفحص در احوال و اوصاف راویان براى شیعیان لازم و بلکه از واجبات اولیه است ، تا آنجا که گفته شده : هل الدین الا معرفه الرجال (امل الامل / مقدمه ، ۶).

از این قرار در امتثال احکام الهى عمل به ظن (گمان) جایز نیست و دلایل بسیارى بر حرمت آن اقامه شده است از جمله آیه : و ما یتبع اکثرهم الا ظنا ان الظن لا یغنى من الحق شیئا (یونس ، ۳۶) که پیروى از گمان ، آدمى را به حقیقت نمی رساند.

و در آیه ۵۹ از همین سوره انجام هر عملى بدون اینکه اذن خداوند در آن احراز شود، نوعى افترا و دروغ بستن بر خداوند تلقى شده و در آیه ۳۶، اسراء، پیروى از مجهولات و از آنچه بر آن دانشى نیست ممنوع شده است .

روایات بسیارى در ممنوعیت عمل به ظن از جانب امامان (ع) رسیده است .

از طرف دیگر عقل را جز در موارد خاص در استنباط احکام شرعى راهى نیست ، قرآن نیز متکفل بیان جمیع احکام نشده و اجماع کاشف از قول معصوم (ع) هم نادر الوجود است بنا بر این بازشناسى روایات صحیح و رجال حدیث بسیار ضرورى است بویژه که استنباط احکام شرعى غالبا از طریق روایات ماثوره از اهل بیت (ع) حاصل میگردد.

و استدلال به آن روایات براى اثبات حکم شرعى متوقف بر دانش رجال و شناخت راویان است (معجم رجال الحدیث ، ۱/۱۹ ـ ۲۱).

بر این اساس شیعیان و با استناد به آیه : ان جائکم فاسق بنبا فتبینوا (حجرات ، ۶) به تدوین علم رجال پرداختند.

بویژه که شیعه اجتهاد را محور اساسى فقه اهل بیت (ع) میداند و اجتهاد تا حدودى متوقف بر علم رجال است (قاموس الرجال ، ۱/ مقدمه ، ۳ ـ ۴).

تعریف علم رجال : در منابع رجالى تعاریف گوناگونى در باره این علم ارائه شده که جامع ترین آنها عبارت است از: علم رجال ، دانشى است که در آن احوال و اوصاف راویان حدیث و رجال سند، از حیث وثاقت و ضعف ، مدح و قدح و جرح و تدیل بررسى می شود.

به عبارت دیگر علم رجال متکفل بیان حال راویان سند است در حالیکه در علم الدرایه و علم الحدیث مجموعه یک سند و متن خبر بررسى میگردد (طرائف المقال ، ۱/۳۵ ـ ۳۸، الفوائد الرجالیه ، مظفر، ۳۳، المعجم الموحد، ۱/۲۲).

به این ترتیب موضوع علم رجال نیز مشخص میگردد، زیرا چنانکه گفته شد محور اساسى این دانش رجال حدیث هستند.

مراحل تدوین علم رجال در تشیع : در مذهب تشیع تدوین علم رجال داراى مراحل مختلف و تطورات گوناگونى به این شرح است : الف ) نخستین مصنف در علم رجال براساس شواهد و قراین تاریخى ، عبیدالله بن ابى رافع مولى رسول الله (ص ) و کاتب امام على (ع) است .

وى پیش از سال ۴۰ ق به تدوین اسامى کسانى پرداخت که از صحابه رسول الله بودند و و در رکاب على (ع) در جنگهاى صفین و نهروان و جمل شمشیر زدند.

نام کتاب وى : تسمیه من شهد مع امیرالمؤمنین (ع) فى الجمل والصفین و النهروان من الصحابه است شیخ طوسى از این کتاب نام برده است (الفهرست ، ۱۳۷).

و آقا بزرگ تهرانى ذیل شرح حال عبدالله بن جبله کنانى عنوان کرده است که برخى از متاخرین مانند سید حسن صدر (در تاسیس الشیعه ، ۲۳۳) عبدالله بن جبله کنانى (م ۲۱۹ ق ) را اولین مصنف علم رجال در اسلام معرفى کرده است و سپس حرف سیوطى را که گفته است شعبه (م ۲۶۰ ق ) اولین مصنف علم رجال در اسلام است مردود شمرده است .

اما این ادعا مقرون به حقیقت نیست زیرا عبیدالله بن ابى رافع نخستین فردى است که در این رشته تصنیف کرده و در حقیقت واضع علم رجال است (مصفى المقال ، ۲۴۹ ـ ۲۵۰، الذریعه ، ۱۰/۸۰، رجال ، نجاشى ، ۱، مقدمه محقق ، ۶).

ابن حجر در تقریب خود عبیدالله را کاتب على (ع) دانسته و او را توثیق کرده و از طبقه سوم رواه حدیث به شمار آورده که پس از سده اول درگذشته است و در تهذیب التهذیب (۷/۱۰) نیز از او نام برده است .

در اوایل قرن سوم هجرى عبدالله بن جبله کنانى کتابى در علم رجال نوشت .

عبدالله ، واقفى مذهب بود (رجال ، طوسى ، ۳۵۶).

برخى از مشاهیر علماى شیعه که اصولى در رشته علم رجال تدوین کرده اند عبارتند از: ابو عبدالله محمد بن خالد برقى قمى از اصحاب امام کاظم و امام رضا و امام جواد (ع) یکى از مشاهیر علماى حدیث و ائمه اخبار کوفى الاصل که به قم مهاجرت کرد و در آنجا سکونت گزید و به قمى معروف شد او تا ۱۸۳ ق زنده بوده است .

کتابى در علم رجال نوشت که در آن ذکر کسانى که از امام على (ع) روایت کرده اند آمده است (الفهرست ، ابن ندیم ، ۲۷۶، تاسیس الشیعه ، ۲۵۹ )، ابن فضال حسن بن على فطحى مذهب (م ۲۲۴ ق ) ابو على حسن بن محبوب زراد (م ۲۲۴ ق ) صاحب کتابهاى : المشیخه و معرفه رواه الاخبار (الفهرست ، ابن ندیم ، ۲۷۶)، احمد بن على بن محمد عقیقى (م ۲۸۰ ق ) از ائمه رجال و تاریخ شیعه که جرح و تعدیلها و اقوال وى مورد استناد علماى شیعه بوده است و کتاب وى تاریخ الرجال نام داشته (الفهرست ، طوسى ، ۲۴ )، ابوالحسن على بن احمد عقیقى (زنده در ۲۹۸ ق ) کتاب وى در رجال بسیار معروف است و شهرت عقیقى در هنگام اطلاق منصرف به همین شخص است (الفهرست ، طوسى ، ۹۷، خلاصه الاقوال ، ۲۳۳)، سعد بن عبدالله اشعرى (م ۲۹۹ یا ۳۰۱ ق ) صاحب طبقات الشیعه ، که از مصادر کتاب رجال نجاشى است ، ابوالقاسم حمید بن زیاد بن حماد دهقان (م ۳۱۰ ق ) صاحب کتاب الفهرست ، محمد بن على بن حسین بن بابویه ملقب به صدوق یا شیخ صدوق (م ۳۸۱ ق ) صاحب المعرفه برجال البرقى (المعجم الموحد، ۱/۲۱).

اما مهمترین اصول و کتبى که رشته علم رجال تا اوایل قرن پنجم هجرى نوشته شده و مورد اعتماد علماى شیعه قرار داشته اند به این شرح است : رجال برقى ، تالیف ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد برقى (م ۲۷۴ یا ۲۸۰ ق ) که در فهرست شیخ از آن به عنوان طبقات الرجال یاد شده است (الفهرست ، ابن ندیم ، ۲۷۷، الفهرست ، طوسى ، ۲۱).

علامه حلى به این کتاب اعتماد بسیار داشته و در خلاصه الاقوال از آن استفاده کرده است (معجم رجال الحدیث ، ۱/۱۰۱)، رجال ، ابن عقده ، تالیف ابوالعباس احمد بن محمد بن سعید همدانى معروف به ابن عقده (م ۳۳۳ ق ) که در کتاب خود چهار هزار نفر از شاگردان امام صادق (ع) را ذکر کرده و از هریک از آنان یک حدیث و روایت آورده است ، شیخ طوسى از این کتاب زیاد بهره برده (رجال ، طوسى ، ۲) این کتاب اکنون موجود نیست ، رجال ، ابن غضائرى ، تالیف ابوالحسین احمد بن حسین بن عبیدالله غضائرى (م ۴۱۱ ق ) که از او به عنوان شیخ طائفه هم نام برده شده است .

وى استاد شیخ طوسى است. اقوال وى در جرح و تعدیل رواه مورد استناد علماى شیعه بوده است.

و کسانى چون شیخ طوسى ، علامه حلى ، ابن داوود پیش از آنان جمالالدین سید ابن طاووس از او در کتابهاى خویش نقل بسیار کرده اند.

ابن غضائرى گویا چند کتاب در علم رجال داشته که برخى از آنها از میان رفته و تنها کتابى از او که تا زمان سید ابن طاووس باقى مانده کتاب الضعفاء او بوده که ابن طاووس آن را در کتاب حل الاشکال فى معرفه الرجال خویش درج کرده است (تاسیس الشیعه ، ۲۶۹، الفوائد الرجالیه ، مظفر، ۳۶)، معرفه الرجال یا معرفه الناقلین عن الائمه الصادقى (ع)، تالیف ابو عمر و محمد کشى معاصر شیخ کلینى و ابن قولویه که گویا در اواخر نیمه دوم قرن چهارم هجرى در گذشته است .

اصل کتاب وى اکنون در دست نیست و آنچه از آن باقى مانده همان تهذیب و انتخاب شیخ طوسى به نام : اختیار معرفه الرجال است که در باره ء آن سخن خواهیم گفت (رجال طوسى، ۶۱ – ۶۲).

ب ) اصول اربعه رجالى شیعه : نیمه اول قرن پنجم هجرى را می توان از مهمترین مراحل تدوین علم رجالى در مذهب تشیع به شمار آورد، زیرا در این دوره مصادر اصلى و مراجع مهم علم رجال که پایه و اساس دیگر کتب این فن قرار گرفتند تدوین شدند و به عنوان اصول اربعه و ارکان چهارگانه علم رجال شناخته شدند.

این اصول چهارگانه گرچه مبتنى بر کتب و اصول اولیه رجالى تدوین و استوار شدند اما پرواضج است که به دلیل سیاق ، ترتیب ، تنظیم و سبک و موضوع و هدف با یکدیگر تفاوت دارند چنانکه کتب تدوین شده در فقه مانند نهایه ، خلاف ، مبسوط شیخ طوسى هریک در فنى خاص از فنون فقه نوشته شده اند، اصول اربعه رجال نیز هریک به فنى و رشته اى از این علم پرداخته اند چنانکه به این مطلب ، ذیل هریک از آنها اشاره خواهد شد: ۱ـ الفهرست ، تالیف شیخ الطائفه ابو جعفر محمد بن حسن طوسى (م ۴۶۰ ق ).

این کتاب را شیخ طوسى در ۴۰۸ ق تالیف کرده است (المعجم الموحد، ۱/۲۳).

در این کتاب شیخ براى اسامى مشترک و یا مختلف ، بابى خاص به صورت الفبایى ترتیب داده و با اینکه خود در مقدمه کتاب وعده داده که تنها به ذکر مصنفات و اصول که موضوع اصلى این فهرست است و امامى بودن و مدح و جرح آنها اکتفا نکند و در موارد لازم به مطالب دیگر نیز بپردازد و راویان و صاحبان اصول از مذاهب فاسده دیگر را روشن نماید اما حین عمل در این موارد سکوت کرده است (قاموس الرجال ، ۱/۲۸).

در این کتاب حدود ۹۰۰ ترجمه از کسانى که داراى تصانیف و یا روایاتى بوده اند همراه با قائمه هایى از تصانیف آنان ارائه شده است (المعجم الموحد، همانجا).

هدف اصلى در تنظیم این فهرست شرح ترجمه مؤلفان و مصنفان شیعه و ذکر آثار آنها است و اگر توفیق یا جرح و تعدیلى در باره راویان و مصنفان آمده نتیجه تبعى به شمار میرود (اختیار معرفه الرجال ، مقدمه ، ۸).

گرچه شیخ در فهرست به این هدف زیاد ملتزم نشده و اسامى مصنفین و ارباب اصول دیگر فرق را نیز آورده است (معجم رجال الحدیث ، ۱/۱۰۳).

۲ ـ اختیار معرفه الرجال ، تالیف شیخ الطائفه طوسى ، او خود در کتاب الفهرست ذیل ترجمه اى که از خود ارائه داده است ضمن آثار خود این کتاب را اختیار معرفه الناقلین عن الائمه الصادقین (ع) نامیده است (الفهرست ، ۱۹۴).

ابن شهر آشوب نیز در معالم العلماء، ۱۰۲، همین نام را عنوان کرده است.

این کتاب را شیخ از کتاب معرفه الناقلین ابو عمرو کشى انتخاب و برگزیده است و آن را تهذیب و مرتب ساخته و در حقیقت میتوان آن را از مؤلفات خود شیخ طوسى به شمار آورد.

اینکه برخى نوشته اند که رجال کشى در اصل شامل رجال عامه و خاصه بوده و شیخ فقط رجال خاصه را از آن اختیار کرده است صحت آن معلوم نیست (قاموس الرجال ، مقدمه ، ۳،۴،۲۶).

در این کتاب ذکر روایات و اخبار مربوط به راویان رجال است و نام اشخاص به حسب طبقات باب بندى نشده و حتى ترتیب الفبایى نیز در آن رعایت نشده است .

اما با یک سیر اجمالى در آن روشن می شود که معرفى طبقات و تقدم و تاخر تاریخى زندگى رجال تا حدودى مورد نظر بوده است .

این کتاب از معتبرترین و قدیمیترین اسناد تاریخ تشیع در عصر اول و در دوران حیات ائمه (ع) است که به بیان روابط شیعیان با امامان خود، تشکیلات شیعه ، فرقه ها و دسته بندی هاى داخلى ، رقابتها و ادعاهاى بى جاى برخى از مدعیان تشیع ، شناخت طبقات غلاه ، تندروان و بدعت گذاران و جرح و تعدیل راویان پرداخته است (مقدمه اختیار معرفه الجال ، ۷ ـ ۹).

۳ ـ رجال ، طوسى ، سومین کتاب شیخ طوسى و سومین کتاب از اصول اربعه رجالى شیعه .

در این کتاب شیخ طوسى به ضبط و احصاء صحابه رسول الله (ص ) و اصحاب ائمه (ع) پرداخته و در بسیارى موارد جز ذکر نام توضیح دیگرى ارائه نشده و ذکر آثار آنان مطلقا ملحوظ نبوده است (مقدمه اختیار معرفه الرجال ، ۸).

در این کتاب صحابه هریک از معصومین در بابى جداگانه و به صورت الفبایى تدوین شده است و سپس افراد من لم یروعنهم جداگانه و به ترتیب الفبایى آمده است .

این کتاب متضمن بیش از ۸۹۰۰ نام رجالى است و غرض از تالیف آن شمارش اسماء و جمع آنها و تمییز طبقات آنها است و اگر توثیق و جرح و تعدیلى در خلال ترجمه اى انجام گرفته از باب استطراد و دفع شبهه است .

تالیف این کتاب پس از کتاب الفهرست است چنانکه شیخ بارها در این کتاب به الفهرست ارجاع داده است (رجال ، ۴۴۱ به بعد) و این منافاتى با ذکر کتاب رجال او در الفهرست ذیل ترجمه ء خود طوسى ندارد.

شیخ در این کتاب تمامى کسانى که از معصومین روایت کرده اند آورده است و به ایمان و اعتقاد آنها کارى نداشته است (قاموس الرجال ، ۱/ ۲۹، معجم رجال الحدیث ، ۱/۱۰۳ ) ۴ـ رجال نجاشى ، تالیف ابوالعباس احمد بن حسین نجاشى (م ۴۵۰ ق ) معاصر شیخ طوسى .

نجاشى خود در اول جزء دوم کتابش (رجال ، نجاشى ، ۲/۵) آن را فهرست مصنفات شیعه نامیده است و به همین استناد علامه شوشترى نوشته است که علامه حلى و ابن داوود که آن را رجال نامیده اند غلط است چون رجال مبتنى بر طبقات است نه ذکر اصول و مصنفات (قاموس الرجال ، ۱/۲۴).

فهرست نجاشى اختصاصا به رجال شیعه پرداخته مگر مواردى که به عامى بودن فردى تصریح کرده باشد، از این رو هرکسى را که در کتاب نجاشى باشد حکم به امامى بودن وى میتوان کرد مگر تصریح بخلاف آن کرده باشد (قاموس الرجال ، ۱/۲۵ ـ ۲۶، رجال ، نجاشى ، ۱/ مقدمه ، ۵۷).

در این فهرست ۱۲۶۹ نفر ذکر شده اند (المعجم الموحد، ۱/۲۹).

شیخ طوسى سه کتاب از کتب اصول اربعه رجالى را خود نوشته است و در رجال و فهرست نجاشى نیز سهیم است زیرا نجاشى از کتابهاى شیخ بسیار استفاده کرده است (اختیار معرفه الرجال ، مقدمه ، ۴ ـ ۵).

ج ) پس از این چهار کتاب علماى شیعه کتب بسیارى در علم رجال تدوین و تالیف کرده اند که یا به عنوان ذیل فهرست شیخ و نجاشى و یا شرح رجال شیخ به شمار میروند و تعداد آنها زیاد است که به برخى از آنها اشاره می کنیم : فهرست منتجب الدین ، تالیف على بن عبدالله بابویه قمى (م ۵۸۵ ق )، معالم العلماء، ابو عبدالله محمد بن شهر آشوب (م ۵۸۸ ق )، رجال ابن داوود، تالیف تقی الدین حسن ابن داوود حلى (م ۶۷۳ ق ) که شامل اصول اربعه رجالى و رجال ابن غضائرى و برخى از کتب رجالى دیگر مانند رجال برقى و معالم العلماء بوده است .

این کتاب را حسن بن زینالدین صاحب معالم استخراج کرده و آن را تحریر الطاووسى نامیده است (تأ سیس الشیعه ، ۲۸۱، مقدمه تحریر الطاووسى ، ۴ ـ ۱۲)، خلاصه الاقوال و یا رجال ، تأ لیف علامه حلى (م ۷۲۶ ق )، شامل دو بخش که در بخش اول راویان مورد اعتماد به تعداد ۱۳۰۰ نفر و در بخش دوم بیش از ۵۰۰ نفر از ضعفاء را آورده است .

علامه حلى دو کتاب دیگر در رجال دارد به نامهاى ایضاح الاشتباه و کشف المقال (بهجه الامال ، ۱/۳۷، قاموس الرجال ، ۱/۳۷، المعجم الموحد، ۱/۳۰)، امل الامل و تذکره المتبحرین ، تأ لیف شیخ حر عاملى (م ۱۱۰۴ ق ) که در قسم اول بیش از ۲۰۰ ترجمه و در قسم دوم نزدیک به ۱۰۰۰ ترجمه را آورده است (مقدمه ء املالامل ، ۱/۵۵)، الوجیزه ، تالیف علامه مجلسى (م ۱۱۱۰ ق )، نقدالرجال ، تالیف سید مصطفى تفرشى ، در سال ۱۰۱۵ ق ، منهج المقال ، تالیف محمد بن على استرآبادى (م ۱۰۲۸ ق ) مجمع الرجال ، مولى عنایت الله قهپائى (م ۱۰۱۶ ق )، جامعالرواه محمد بن على معروف به محقق اردبیلى ، منتهى المقال ابو على محمد بن اسماعیل بن عبدالجبار (م ۱۲۱۵ یا ۱۲۱۶ ق )، تنقیح المقال ، عبدالله مامقانى (م ۱۳۵۱ ق )، قاموس الرجال ، محمد تقى شوشترى .

د) برخى از متأ خرین روشهاى جدید و مبتکرانه اى در تدوین علم رجال ارائه کرده اند و آن به این شرح است که براى شناخت راویان حدیث تنها به اقوال رجالیون اکتفا نمی شود بلکه به اسناد روایات مکررى که مشتمل بر اسم راوى و رجال سند است مراجعه میگردد و با این روش امکان آشنایى نسبت به میزان علم راوى ، فقه ، مضبوط بودن وى ، و ثاقت و دیگر امورى که در شناخت راوى دخیل است بیشتر حاصل میگردد.

نخستین کسى که به این روش توجه کرده است محقق اردبیلى صاحب جامع الرواه است بعد از او صاحب طرائف المقال ، و بعد آیت الله بروجردى است .

مرحوم بروجردى دو کار عمده و سترگ در این رشته انجام داد: یکى ترتیب اسانید کتب اربعه حدیثى و رجالى و دیگرى کتب حدیثى بود که با استیفاء کامل اسانید و ترتیب الفبایى آنها امکان قیاس آنها را میسر ساخت و با این روش تمامى شیوخ و شاگردان راوى حدیث و طبقه وى و برخى مسائل دیگر مشخص میشود.

دیگرى تأ لیف کتاب طبقات الرجال و سلسله رواه از عصر پیامبر (ص ) تا زمان شیخ طوسى است که آنها را به ۱۲ طبقه تقسیم کرده است .

او صحابه رسول الله (ص ) را در طبقه اول ، و کسانى را که از صحابه اخذ حدیث کرده اند در طبقه دوم قرار داده است .

عمل طبقه دوم منتزع از طبقه اول است که اصطلاحا تجرید اسانید می نامند، پس از آیت الله بروجردى ، آیت الله ابوالقاسم خویى با تالیف معجم رجال الحدیث ، روشى جدید و طرحى نو ارائه کرد.

در این روش جدید مرحوم خوبى ذیل ترجمه هر شخصى جمیع رواه وى و کسانى که از آنها روایت کرده اند و در کتب اربعه و دیگر کتب به ویژه رجال کشى بوده اند را آورده است .

على رفیعى

منبع :پایگاه اندیشه قم